شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۷۴ مطلب با موضوع «انقلاب اسلامی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔰صادق زیبا کلام در پست‌هایش نوشته بود:

👈«ماکان نوه یک‌ساله‌ام سرماخورده بود و ناآرامی می‌کرد. غروب به‌اتفاق دخترم مریم بردیمش پارک کوچک سعادت‌آباد نزدیک منزلمان. خیلی شلوغ بود صدها نفر آنجا بودند. پایین پارک مسجدی هست رفتم آنجا برای نماز. خشکم زد.۲۰نفر هم نیامده بودند که ۱۰،۱۵نفرشان به‌واسطه کهولت سن پشت صندلی نماز می‌خواندند. چه کرده‌ایم؟»  برخی دوستان حزب‌اللهی در واکنش به این مطلب، مسئولیت یا در حقیقت قصور را متوجه عملکرد مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، لیبرال‌ها،خاتمی، روحانی و حتی احمدی‌نژاد دانسته بودند و مرقوم فرموده بودند که حزب‌اللهی‌ها نقشی در اداره کشور نداشته‌اند.

 

و جواب داده بود که:

👈جریان فکری و اجرایی که قدرت اصلی را ظرف ۴۰ سال گذشته برعهده داشته است هیچ وقت نمی‌خواهد کوچکترین مسئولیتی را در قبال عملکرد خود بپذیرد.

بعد هم نام مجموعه نهادهاییمختلفی که به ادعای او در دست حزب‌الهی‌ها است را یادآور شده بود.

................

🔰 زیبا کلام یک ادعای غلطی دارد و از میان پاسخ‌هایی که به او داده شده برخی را گزینش می‌کند و یک جواب اشتباه حواله می‌کند.

 

در واقع اگر مطالب زیبا کلام را دنبال کنید ادعای کامل او این است که در سعادت آباد نزدیک یک پارک شلوغ، یک مسجد خلوت بوده است و این شاهدی بر این است که دین‌داری در این کشور تضعیف شده است پارک‌ها شلوغ و مسجدها خلوت شده است و علت این تضعیف دین‌داری هم حکومتی شدن دین و حاکم شدن رجال مذهبی است.

 

⁉️ اما سوال اول اینکه مثلا در آذربایجان یا عراق یا ترکیه کشورهای عربی خلیج که حکومت در دست رجال مذهبی نیست، وضعیت ۴۰ الی ۵۰ سال گذشته چطور بوده است؟ روند دین‌داری با این شاخصه‌هایی که معمولا شما ارائه می‌کنید چطور است؟ الان در آذربایجانی که بیش از ۸۰ درصد شیعه هستند و هم‌جنس‌گرایان آزادانه در خیابان رژه تدارک می‌بینند، مقصر حاکمیت دینی است؟!

 

⁉️ اصلا اروپا و آمریکا چه؟ پیشنهاد می‌کنم فیلم‌ها و عکس‌های ۸۰ تا ۹۰ سال پیش از این اروپا و آمریکا را در کنار سواحل و خیابان‌ها ببینید که چه پوشش کاملی داشته‌اند! و لابد در زمان حال از شهرک‌های متعدد کاملا برهنه آنها که با فروشگاه، جنگل، ساحل، هتل و ... همه لخت مادرزاد هستند، هم خبر دارید! آنجا هم لابد حاکمیت دینی موجب تضعیف دین‌داری مردم شده است؟!

 

🤔 اگر بنا به قضاوت روند وضعیت دین‌داری مردم ایران است، باید سیل عظیم فساد اخلاقی و بی‌بند و باری که تمام دنیا را دارد با خود می‌برد دید، باید تقویت شدن این سیل با متصل شدن شبکه‌های مجازی و راحت شدن نفوذ آن به خانه‌ها را هم دید، باید کوچک شدن دنیا و افزایش سرسام آور شبکه‌های مروج انواع فیلم‌های مستهجن و وارد شدن سیل عظیم آن به دهکده کوچک جهانی را هم دید! تا متوجه شویم این روند بی‌حجابی یا خلوت شدن برخی مساجد خصوصا در مناطق مرفه نشین شهرها متاثر از فضای جاری در عالم است نه متاثر از حاکمیت دینی! و کشورهایی که هیچ حاکمیت دینی در آنها نیست، به مراتب وضعیت بدتری را نسبت به ما دارند.

 

⁉️ و اما سوال دوم؟!

در این سیل عظیم، شما وضعیت کنونی ما را با وضعیت چه زمانی می‌خواهید مقایسه کنید؟ چرا ابتدای انقلابی که به یک باره به علت یک شور و هیجان فضای انقلاب، بخش زیادی از مردم حزب‌الهی چادری و انقلابی در متن اجتماع حاضر شدند و طیف‌های خاکستری را نیز با خود همراه کردند را ملاک قرار می‌دهید؟! خوب است بدانید در همان موقع مساجد مناطق مرفه نشین وضعیت حجاب در دانشگاه‌ها و پرستاران و زنان بالاشهری یا سواحل شمال و... چندان تعریفی هم ندارد! تا جایی که در همان زمان راه‌پیمایی‌های چندین روزه علیه حجاب داریم.

شما در امروز پارک شلوغ کنار مسجد خلوت در یک منطقه مرفه نشین و خوش آب و هوا را مثال می‌زنید، من سینما و کاواره شلوغ در کنار مسجد خلوت در یک منطقه متوسط شهر را در پیش از انقلاب برای شما مثال می‌زنم. چرا شما وضعیت کنونی ما را با پیش از نقلاب مقایسه نمی‌کنید؟!

 

⁉️ و سوال سوم اینکه اگرچه ما عقب‌رفتن در ملاک‌هایی مثل نماز و شلوغی مساجد و حجاب را قبول نداریم و می‌گوییم بنا به شواهد و برخی آمار در مقیاس جمعیت، تعداد نمازخوان و مساجد و مسجدی‌ها نسبت به پیش انقلاب افزایش پیدا کرده است اما از شما می‌پرسیم حتی اگر هم در این ملاک‌ها عقب رفته باشیم، مگر ملاک برای دین‌داری فقط شعائر مذهبی مثل حجاب و مسجد است؟ شعائری چون زیارت و مراسمات اعتکاف و عزاداری، شرکت در امور خیریه و اردوهای جهادی و... که کثرت آن با حتی دو دهه قبل هم قابل مقایسه نیست را هم ببینید! در نظام اولیت‌های دین کدام مورد اهمیتش بیشتر است؟

 

📌 با توجه به این‌ها باید به جمهوری اسلامی یک آفرین و خسته نباشید حسابی گفت که در این دنیای رو به فساد و سیل بنیان‌کن اینطور مقاوم ایستاده است و پیشرفت کرده است.

🔰 اما تذکری هم در باب آن جواب گزینشی و پاسخی که به آن داده بودید: قبول داریم که بخش کوچکی از مجموعه‌هایی نظارتی و اجرایی در دست مجموعه‌های حزب‌الهی بوده و هست اما کارنامه آنها چطور است؟ هرجا سیل و زلزله و کرونا و سازندگی و محرومیت است، این مجموعه‌ها حاضر هستند، هرجا مردم به کمک و حمایت نیاز دارند این مجموعه‌ها اولین نفر هستند، گزارش عملکرد خود را هم می‌دهند نه اینکه مثل شما میلیاردها از مردم پول بگیرند که برای مردم مستضعف خانه بسازند و معلوم نشود چه شد و چه نشد؟ هرجا دست رد شده و درمانده آقایان مقابل غرب است این حزب‌الهی‌ها و مجموعه‌هایشان حاضر هستند، هرجا پرچم افتخار بلند است، واکسن باشد یا امنیت یا هسته‌ای، این حزب‌الهی‌ها و مجموعه‌هایشان حاضر هستند.

 

📌کارنامه عملکرد آقایانی که شما برایشان سینه چاک می‌دهید با اینکه بیش از ۹۵ درصد بودجه کشور در دستشان بوده است، در کنار کارنامه همه مجموعه‌های مذهبی (با کم‌تر از نیم‌درصد بودجه) و نظامی (با نزدیک فقط ۳ درصد بودجه)  که ذکر کردید، برای هر منصفی واضح است.

.......

باز کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰شاید برای همه اهل قم جالب باشد که بدانند ساختمان «درمانگاه قرآن و عترت قم» موقوفه از طرف کیست و سابقه آن کجاست؟

آیت الله سید حسین موسوی تبریزی در مورد سابقه این درمانگاه می‌گویند:

 

👈 « در سال ۴۳ شخصی منزلی را به امام هدیه کرد و ایشان دستور داد که از آن منزل به عنوان‏ ‏کتابخانه عمومی استفاده شود؛ ولی تا دو ـ سه سال هیچ استفاده‌ای از آن منزل نمی‌شد‏ ‏اما بعد از دو ـ سه سال کتاب‌های حضرت امام را به آنجا منتقل کردند تا مورد استفاده‏ ‏طلاب قرار گیرد.

علاوه بر این سالن بزرگش را نیز برای تدریس در اختیار حوزه قرار‏ ‏دادند که من یادم هست حضرت آیت الله فاضل لنکرانی درس کفایه اش را که از درس‌های‏ ‏پرطرفدار حوزه بود و حدود دویست نفر از طلاب در آن شرکت می کردند به این مکان‏ ‏انتقال داد.

 

رفت و آمد نسبتاً زیاد طلاب در آن محل و خروج همزمان عده زیادی از‏ ‏طلبه ها به هنگام اتمام درس آقای فاضل و دروس دیگر، از جایی که نام امام را بر خود‏ ‏داشت برای ساواک و رژیم قابل تحمل نبود؛ به همین دلیل آنجا را هم مورد حمله قرار‏ ‏دادند و ظاهراً تعدادی از کتاب‌های دست نویس و خطی حضرت امام مثل ‏‏دیوان شعر‏‏، ‏‏حاشیه‏ ‏بر کفایه‏‏ و ‏‏حاشیه بر فصوص‏‏ ایشان را که از کتابهای بسیار ارزشمند بود با خودشان بردند و در‏ ‏کتابخانه را هم بستند.

بعد از مدتی آقای فقیهی یکی از علمای قم رفت و از امام‏ ‏اجازه خواست که این محل را به درمانگاهی جهت استفاده عموم تبدیل کند که‏ ‏ایشان اجازه داد و این درمانگاه با نام دارالشفاء ثقلین کارش را آغاز کرد که هنوز هم دایر‏ ‏است منتها بعد از انقلاب کامل تر و مجهزتر شد و با نام «قرآن و عترت» به کارش ادامه‏ ‏می دهد.‏»

....

📝 منبع: موسوی تبریزی، حسین، خاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی، چ دوم، تهران، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۸۷ش. صص: ۲۳۱ -۲۳۲.

....

📝 پی‌نوشت: متأسفانه حتی یک تابلو ساده در این درمانگاه وجود ندارد که در مورد تاریخچه آن توضیحی دهد. نه فقط این درمانگاه بلکه خیلی از نقاط دیگر قم هم خاطرات مهمی از تاریخ انقلاب را همراه خود دارد و چقدر خوب است مسئولین شهرداری و عزیزان  شورای جدید شهر قم، احیای این تاریخچه‌ها را با شکل‌هایی چون قرار دادن تابلو یا نمادهای زیبا در دست اقدام قرار دهند. قم یک هویت مهم تاریخی دارد که بایست حفظ شود و این مهم را بایست همه ما از عزیزان شورای شهر و شهرداری مطالبه کنیم.
........

باز کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📙چند روزی است خاطرات بسیار جذاب «آیت‌الله حاج شیخ علی عراقچی» از علمای همدان که معاصر حضرت امام می‌باشند، را مطالعه می‌کنم.

 

خاطره جالبی در مورد «آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی» و «حضرت امام» دارند که مناسبتی با امروز دارد و بعد از نقلش، مناسبتش را خواهم گفت:👇

 

«مرحوم آقای شیخ عبدالنبی اراکی، از علمای بزرگ نجف بود و در زمان‏ ‏مرجعیت آقای بروجردی در قم حضور داشت. از مراجع به حساب‏ ‏می‌آمد و رساله عملیه داشت، شاگردان زیادی هم تربیت نمود. قبرشان‏ ‏پایین قبر آیت‌الله گلپایگانی در بالاسر حرم است و روی قبرشان‏ ‏نوشته‌اند:‌ آیت‌الله العظمی آقای شیخ عبدالنبی اراکی.

من به درسش نرفتم‏ ‏ولی ایشان را در مجالس و محافل دیدم، خیلی مورد احترام بود و‌‏ ‏شاگردان خاصی داشت. آقای شیخ محمد متقی همدانی ـ که از دوستان‏ ‏خیلی نزدیک ما است و معروف است که یکی از عمّال امام زمان(عج)‏ ‏برای شفاعت مریضی خانواده او به منزلش رفته است و معروف به متقی‏ ‏همدانی می‌باشد ـ از شاگردان خاص شیخ عبدالنبی به شمار می‌آید.

 

از‏ ‏دیگر شاگردان خاص ایشان،‌ آقا سید صادق حسینی مرندی است. ... سید منظم و از خصیصین آقای‏ ‏شیخ عبدالنبی بود. او معتقد بود که آقای اراکی با عالم برزخ کاملاً ارتباط‏ ‏داشتند و هر وقت می‌خواستند می‌توانستند بروند و بیایند. حتی آن شبی‏ ‏که در تهران در بیمارستان بستری بودند، می‌گوید من بالای سرشان بودم‏ ‏و پرستاری می‌کردم. سپس در پیش چند نفر از شاگردانشان به من گفتند:‏ ‏آقا سید صادق! من فردا در فلان ساعت از دنیا می‌روم. جای خودم را هم‏ ‏دیدم، تو را هم می‌توانم با خود ببرم ولی تو جوانی، باش تا سرد و گرم‏ دنیا را بچشی، بعد می‌آیی. فردا همان‌طور که گفته بود، شد و ما جنازه‌‏ ‏ایشان را به قم آورده و دفن کردیم.‏

‏‏آقای حسینی مرندی برای من نقل می‌کرد:

 

وقتی حضرت امام از‏ ‏زندان آزاد(سال ۱۳۴۲ش) و به قم بازگشتند بسیاری از اساتید و بزرگان به دیدن امام‏ ‏رفتند و بعداً هم امام از آن‌ها بازدید نمود که یکی از آن‌ها همین شیخ‏ ‏عبدالنبی اراکی بود. آقا سید صادق می‌گفت: یک روز بعد از ظهر در‏ ‏منزل شیخ عبدالنبی بودم، می‌خواستم به منزل خودم برگردم، استاد‏ ‏فرمود: امشب بعد از نماز مغرب و عشا آقای خمینی می‌خواهند به منزل‏ ‏ما تشریف بیاورند، بهتر است شما هم باشید. گفتم: چشم! ... آقای خمینی و‏ ‏به همراهشان شیخ حسن صانعی وارد منزل شدند.‏

 

‏‏آقای شیخ عبدالنبی زندگی درویشی داشت، مجلس گرم کن هم بود،‏ ‏خیلی زیاد صحبت می‌کرد و حرف‌های بسیار آموزنده هم داشت.‏ ‏می‌دانستم اگر میدان به دستش بیفتد، مجلس را خوب اداره می‌کند. بعد‏ ‏از سلام و علیک و تعارفات،‌ آقای شیخ عبدالنبی شروع کرد، یکی از‏ ‏مکاشفات خود در قبرستان وادی السلام نجف را برای امام نقل کرد.‏ ‏چون از حضرت امام بزرگ‌تر بود، امام هم به ایشان احترام می‌گذاشت و‏ ‏با دقت به حرف‌هایش گوش می‌داد. آقای اراکی می‌گفت: روزی در‏ ‏قبرستان وادی السلام حالت مکاشفه‌ای به من دست داد، دیدم در میان‏ ‏باغ بزرگی هستم و در آن ساختمانی وجود دارد، مردم به آن رفت و آمد‏ ‏می‌کنند. پرسیدم این ساختمانِ کیست؟ گفتند: چطور نمی‌دانید اینجا خانه‏ ‏امام زمان(عج) است. می‌گفت: تا این را گفتند من به یاد چند مسأله‏ ‏فقهی افتادم که قبلاً در آن‌ها اشکال داشتم. گفتم چه خوب شد، بروم‏ ‏اینها را بپرسم. جلو رفتم که داخل شوم، مأموران مانع شدند و گفتند:‌‏ ‏باید اول اجازه بگیریم. یکی رفت داخل از آقا اجازه گرفت؛ آمد و به من‏ ‏اشاره کرد که داخل شوم؛ وارد شدم، تا چشمم به حضرت افتاد و‏ ‏خواستم دستشان را ببوسم، تحت تأثیر ابهت آن حضرت واقع شدم، همه‏ ‏چیز را فراموش کردم و عقب عقب رفتم و از آن‌جا خارج شدم، تا‏ ‏خارج شدم دوباره به یادم آمد که من قرار بود چند اشکال فقهی از‏ ‏حضرت بپرسم. باز آمدم که داخل شوم مأموران گفتند: صبر کن اول‏ ‏اجازه بگیریم، بعد یکی رفت و اجازه گرفت.

من دوباره به زیارت‏ ‏حضرت مشرّف شدم، وقتی حضرت مرا دیدند، شناختند. فوری به یکی‏ ‏از مأموران دستور دادند من را به نزد نائبشان ببرند، آن مأمور دست مرا‏ ‏گرفت و به اتاق دیگری برد،‌ دیدم مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن‏ ‏اصفهانی در آن‌جا نشسته و به امور مردم رسیدگی می‌کند.

 

‏‏آقای حسینی‏ ‏مرندی می‌گفت: امام همین طور دست‌هایش را روی هم گذاشته بود و‏ ‏خیلی آرام و با دقت حرف‌های ایشان را گوش می‌داد و گاهی با تعجب‏ ‏از ایشان می‌پرسید: خود شما در حال مکاشفه دیدید؟ آقای اراکی هم‏ ‏تأکید می‌کرد، آری خودم در حال بیداری بودم و می‌دیدم.‏

بعد آقای شیخ عبدالنبی ‌گفت: من تا آن روز به آقای سید ابوالحسن‏ ‏چندان ارادتی نداشتم و از نظر علمی خودم را اعلم از او می‌دانستم ولی‏ ‏از حالت مکاشفه که فارغ شدم از همان‌جا به منزل سید رفتم. خیلی وقت‏ ‎‎‏بود که به منزل ایشان نرفته بودم، تا وارد شدم دیدم همان اتاقی است که‏ ‏من در حال مکاشفه دیده بودم، آقا سید ابوالحسن اصفهانی هم آن‌جا‏ ‏نشسته است. وقتی وارد شدم ایشان از من استقبال کرد و فرمود: چه‏ ‏خبر؟ گفتم: خبرهای مهمی دارم. گفت: بفرمایید. گفتم: به این آسانی‏ ‏نمی‌شود. تا به من قول ندهی که برایم یک کاری بکنی، نمی‌گویم.‏ ‏فرمود: عیب ندارد، قول می‌دهم اگر از دستم برآید کوتاهی نکنم.

 

گفتم:‏ ‏من اول می‌خواهم دختر آقای سید جمال گلپایگانی را برای پسرم،‏ ‏خواستگاری کنید، چون اگر شما این کار را بکنید آن‌ها قبول می‌کنند.‏ ‏فرمود: باشد این کار را می‌کنم، حالا شما خبر را نقل کنید. و من تمام‏ ‏این داستان را برایش نقل کردم.‏

 

‏‏آقای حسینی مرندی می‌گفت: وقتی حرف‌های استاد در این قسمت‏ ‏تمام شد، خطاب به حضرت امام کرد و گفت: منتها آن چیزی که درباره‏ ‏شما دیدم، خیلی بالاتر از این حرف‌هاست. امام هم، خیلی مؤدّب و تمام‏ ‏گوش نشسته بودند و چیزی نمی‌گفتند و دوباره آقای اراکی اضافه کرد:‏ ‏البته گفتن آن به این سادگی نیست، باید یک سور حسابی به راه بیندازید‏ ‏و من را به منزل دعوت کنید، وقتی آن‌جا ناهار را خوردم آن وقت،‏ ‏مکاشفات خود را درباره شما هم نقل می‌کنم.

بعد آقای حسینی مرندی‏ ‏می‌گفت: متأسفانه من بعد از این جلسه دیگر نفهمیدم که آقای اراکی به‏ ‏منزل امام رفت یا نرفت و امام از ایشان دعوت کردند یا نکردند؛ چون از‏ ‏امام خیلی بعید بود که این مسائل را دنبال بکنند. می‌گفت: من تأسف‏ ‏می‌خورم که چرا خود این مکاشفه را پیگیری نکردم.‏

......

📝 منبع: اباذری، عبدالرحیم، پرتو آفتاب (خاطرات حضرت آیت‌الله حاج شیخ علی عراقچی)، چاپ اول تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ ونشر عروج، ۱۳۸۹ش، صص: ۲۴۷-۲۴۹.

............

📌 پی نوشت: نسبتی که حضرت مسلم با امام حسین(ع) و مردم زمانش داشت، همان نسبتی است که زعمای شیعه و ولی فقیه امروز با امام زمان و مردم زمان خود داشته و دارند، اگر مردم مسلم را یاری می‌دادند، به درک امام هم می‌رسیدند، کسانی که امروز نصرت ولی فقیه را ترک می‌کنند به اسم اینکه بگذار خود امام بیاید تا او را یاری دهیم، مثل همان کسانی هستند که مسلم را یاری ندادند تا خود امام را یاری دهند، کسانی که امروز فقط حرف از حمایت از ولی فقیه می‌زنند اما به عمل که می‌رسد انگار نه انگار مثل همان کسانی هستند که دور مسلم را گرفتند اما به وقتش پشت او را خالی کردند!

........

باز کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دکتر سیدحسن عارفی پزشک مخصوص حضرت امام در خاطره‌ای مربوط به ابتدای مشکل قلبی حضرت امام و انتقال ایشان از قم به تهران نقل می‌کنند:

👈«در بهمن ۵۸ یکسال از انقلاب شکوهمند اسلامی‏ ‏ایران گذشته بود. و وضع حجاب بخصوص در بیمارستان‌ها بد بود. و نرس(پرستار)ها هنوز‏ ‏همان لباس‌ها و فُرم‌های زمان طاغوت را به برداشتند.‏ ‏

حضرت امام وارد بخشی شد که خانم‌های نرس بدون حجاب اسلامی و با‏ ‏یونیفرم‌های زمان گذشته مشغول فعالیت بودند.‏ ایشان حقیر را صدا کردند و فرمودند: پرده‌ها را بکشم و دستور دادند‏ ‏فقط، شما ببالین من بیایید... قرار شد... امر پرستاری به عهده من باشد. دردآور بود‏ ‏که بحث در داخل‏ CCU ‏آن بود که پرستاران حداقل روسری بسر کنند و حاضر‏ ‏نمی‌شدند و حاضر هم نشدند و هیچ قدرتی (وزیر بهداری، نصیحت، خواهش)‏ ‏نتوانست به آنها تفهیم کند که مرجع شیعیان جهان و رهبر کبیر انقلاب اسلامی از‏ ‏وضع لباس شما ناراحت می‌باشند.‏» [۱]

 

این امام، همان امامی است که وقتی با ابرقدرت‌ها و ظالمان جهانی مواجه می‌شود، ذره‌ای نرمش و عقب‌نشینی ندارد، محکم و با اقتدار برای اقامه دین خدا و عدالت مقابل آنان می‌ایستد، اما همین امام در مواجه با مردم ولو حکم شرع را زیر پاگذاشته باشند، نوع دیگری برخورد می‌کند.

 

این خاطره دریایی از سخن دارد، حرف‌ها و اندیشه‌ها از دلش موج می‌زند، شاید با آن اقتداری که آن روز از امام سراغ داریم، توقع داشتیم ایشان دستور می‌دادند از فردا تمام خانم‌های پزشک این بیمارستان موظف هستند با حجاب باشند! یا حداقل هیچ کس حق ندارد بدون حجاب وارد اتاق سی‌سی شود! نه اینکه پرده را بکشند و از دکترشان که آقا هستند بخواهند امور پرستاری را هم ایشان انجام دهند!

 

ممکن است کسی با نگاه حداقلی و جزئی از این رفتار حضرت امام، آزادی حجاب از منظر ایشان را برداشت کند، اما اگر نگاه جامعی به رفتارها و سخنان حضرت امام داشته باشیم، ایشان همان کسی هستند که مدتی پیش از آن، قبل از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی(۱۲ فروردن ۵۸)، در ۱۵ اسفند ۵۷ در قم می‌گویند:

👈«الآن وزارتخانه‏‌ها- این را مى‏‌گویم که به دولت برسد، آن طورى که براى من نقل‏ مى‏‌کنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه‏‌هاى اسلامى نباید زن‌هاى لخت بیایند؛ زن‌ها بروند اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند. نباید در آنجا ظرف طلا و نقره- که به نص اسلام حرام است- استعمال بشود. [۲]

نمونه‌ای دیگر، اعتراض حضرت امام(ره) به برهنگی زنان در سواحل شمال است و یا حتی سکوت ایشان در مقابل برخی اقدامات مثل الزام حجاب در نهادهای نظامی برای زنان شاغل و... مؤید این است که ایشان موافق حجاب آزاد نیستند.

 

برای اینکه نکته اصلی رفتار حضرت امام مشخص شود، به خاطره دیگری از یکی از مسئولان حفاظت بیت ایشان اشاره می‌کنم:

👈«ورودی‌های منتهی به حسینیه جماران مثل خیابان جمشیدیه، خیابان یاسر‏ ‏و خیابان جماران مشکلات زیادی برای ما در بر داشت. بعضی‌ها که از ‏این ورودی‌ها عبور می‌کردند در ماشین‌هایشان نوار مبتذل می‌گذاشتند، ‏گاهی اسباب قمار و شراب حمل می‌کردند. بعضی از زنان یا بدحجاب ‏بودند و یا وضع ظاهری خیلی نامناسبی داشتند. این امر در بازرسی‌ها‏ ‏برادران دژبان را خسته می‌کرد تا جایی که بعضی‌ از پاسداران، حاضر ‏نبودند در چنین نقاطی پست بدهند. ‏

چندین بار خدمت امام پیغام دادیم و پرسیدیم که با این مشکلات ‏چگونه باید برخورد کنیم و چون بعضی زن‌ها از روی عمد با وضع ‏نامناسبی ظاهر می‌شوند، ممکن است در مواجهه با این افراد به گناه ‏بیفتیم، بعضی هم اینطور هستند و اهمیتی به موضوع نمی‌دهند.‏

‏‏امام در پاسخ فرمودند: به پاسداران عزیز بگویید، خسته نباشید، تا دنیا‏ ‏بوده، اینطور بوده است و چنین آدم‌هایی هم بوده‌اند و اما اینکه ‏ ‏پرسیده‌اید تکلیف شما چیست؟ پاسخ این است که شما اجبار ندارید، ‏وقتی رادیو و یا ضبط کسی خاموش است دکمه رادیو و ضبط او را فشار ‏بدهید که ببینید نوار او چه می‌خواند.

امام فرمودند: شما از کجا می‌دانید چیزی که در بطری‌های داخل ماشین بعضی‌هاست شراب است شاید ‏

‎‎‏چیز دیگر باشد. اگر مطمئن شدید شراب است می‌توانید محتوای آن را‏ ‏در جویی خالی کنید و ظرفش را به او پس بدهید. امام فرمودند: در ‏‎‎‏رابطه با خانم‌های بی‌حجاب و بدحجاب هر کاری که در کل مملکت‏ ‏مسئولین با آنها انجام می‌دهند، شما هم پیرو قوانین کشور باشید و آن را‏ ‏انجام بدهید. امام می‌گفتند: مملکت ما که در این یک تکه جا -جماران- ‏خلاصه نمی‌شود که بخواهید برای آن قانون وضع کنید و یا دور آن را‏ ‏حصار بکشید.‏ [۳]

 

اولین نکته هر دو خاطره، اینکه امام برای جنبه شخصی خودشان یک خصوصیتی غیر از دیگر افراد قائل نیستند؛

نکته دوم: این‌هایی که ناامید می‌شوند که اوضاع نسبت به اول انقلاب خیلی خراب شده است، چندان هم ناامید  نباشند.

نکته سوم: برخلاف برخی که حتی در مبارزات خود با مشکلات اقتصادی و سیاسی هم دنبال رفتارهای فراقانونی و خارج از ساختار هستند، امام حتی در مبارزه خود با مشکلات فرهنگی نیز به دنبال مبارزه ساختاری و قانونی هستند.

برای فرهنگ سازی در جامعه باید گام به گام عمل کرد یکی از ابزارهای آن، قانون‌گذاری است، یکی از ابزارهایش، امر به واجب و نهی از حرام عمومی است تا رفته رفته واجب، معروف شود، و حرام منکر شود.

 

قانون حجاب اجباری در سال ۱۳۶۲ش در مجلس شورای اسلامی تصویب می‌شود و تا پیش از آن برخی خودسرانه ولو دلسوزانه تلاش داشتند با بی‌حجابی مبارزه عملی کنند که چون در قالب‌های تشخیص فردی و بدون ضابطه بود با افراط‌هایی مواجه می‌شدند که حتی مورد اعتراض حضرت امام نیز مواجه می‌شوند:

👈«ممکن است تعرض به زنها در خیابان و کوچه و بازار، از ناحیه منحرفین و مخالفین انقلاب باشد. از این جهت، کسى حق تعرض ندارد و این گونه دخالت‌ها براى مسلمان‌ها حرام است، و باید پلیس و کمیته‏‌ها از این گونه جریانات جلوگیرى کنند.» [۴]

 

📌یکی از ارکان سیره حضرت امام برای ایجاد اصلاح اجتماعی، استفاده از ساختارهای کلان و حاکمیتی است، امری که طرح حضرت آقا در ترسیم گام‌های انقلاب: انقلاب نظام دولت و سپس جامعه اسلامی نیز مشهود است؛ اما متأسفانه برخی هنوز هم متوجه این مسأله نیستند و با اقداماتی از جنس تلاش‌های فدائیان اسلام در زمان طاغوت که نتیجه آن دل‌زدگی مردم و خودشان از نظام اسلامی است؛ به دنبال اصلاح‌گری هستند.

.........

📝ارجاعات:

[۱] عارفی، سید حسن، طبیب دلها (گزارش‌های طول درمان و سیر معالجات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران)، چاپ اول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، مؤسسه چاپ و نشر عروج، بهار ۱۳۷۶. ص: ۷۷.

[۲] صحیفه امام ؛ ج ‏۶؛ ص: ۳۲۸.

[۳] رجائی، غلامعلی، تشنه و دریا (خاطرات یکی از پاسداران بیت امام، محمدتقی رضایی‌کوپایی)،  چ دوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۹۲ش. صص: ۵۱-۵۲.

[۴] (۱۳ تیر ۱۳۵۹) صحیفه امام ؛ ج ۱۲؛ ص: ۵۰۲.

.........

باز کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چندروزی است که مشغول مطالعه خاطرات «محمدتقی رضایی‌ کوپایی» از مسئولان حفاظت بیت امام هستم،‌ ایشان که قریب به ۹ سال در جماران به عنوان پاسدار بیت امام حضور داشته است، خاطرات بسیار متعدد و جالبی از عشق و علاقه مردم به انقلاب و حضرت امام و عشق امام به مردم دارد، چقدر ما بی‌هنریم که از دل این خاطرات کلیپ‌ها و فیلم‌های مستند نمی‌سازیم. یکی از این خاطرات که بسیار به دلم نشست را اینجا می‌آورم:

 

👈«یکی از دوستان که کمک‌های مردمی را برای جبهه‌ها جمع‌آوری ‏می‌کرد، می‌گفت: یک روز در خیابان شریعتی بالای قلهک در کوچه با ‏یک وانت لندکروز کمک‌های مردمی را جمع می‌کردیم. به یک پیرزن ‏رسیدیم، دویست تومان پول به ما داد و گفت: حاج آقا این کل دارایی ‏من است. صد تومانش را بردار برای کمک به جبهه و بقیه‌اش را به من ‏‏بده. وقتی خواستم بقیه پولش را به او بدهم، صد تومان را که گرفت، ‏مقداری که رفتم مرا صدا زد و گفت: پنجاه تومان دیگر را هم بردار، ‏پنجاه تومان باقیمانده برای من کفایت می‌کند و افزود: خدا بزرگ است.

‎‎‏او روزی‌دهنده و خالق ماست. چند خانه آن طرف‌تر به منزل خانم ‏‎‎‏جوانی رسیدیم که جلوی درب منزلش به انتظار ایستاده بود. مقداری ‏وسایل و خوراکی به من داد. در دستش یک انگشتری بود. یکی دو بار ‏ ‏به من نگاه کرد. احساس کردم، می‌خواهد آن را از دستش خارج کند و ‏ ‏به عنوان کمک به جبهه‌ها بدهد اما دلش نمی‌آید. بعد از اینکه از او دور ‏ ‏شدم، دیدم دوان دوان به سمت من آمد و آن حلقه طلا را که در دست ‏داشت بیرون آورد و به من داد و در حالی که گریه می‌کرد، گفت: این ‏ ‏تنها یادگار همسر شهیدم بود. این را هم در راه خدا می‌دهم و ثوابش را ‏ ‏به روح او هدیه می‌کنم.‏

‏‏ امام می‌فرمود: ما افتخار می‌کنیم که در میان چنین مردمی داریم ‏زندگی می‌کنیم که نظیر آنها حتی در صدر اول اسلام هم یافت نمی‌شده ‏است. چقدر دیدن این صحنه‌ها لذت‌بخش بود.»

....

📝 ارجاع:

رجائی، غلامعلی، تشنه و دریا (خاطرات یکی از پاسداران بیت امام، محمدتقی رضایی‌کوپایی)، چاپ دوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج، ۱۳۹۲ش.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻ولو بگوییم این مشارکت ۴۹ درصدی  یک دستاورد بزرگ برای انقلاب نبود،( که هست) اما بی‌شک یک رسوایی و مایه ناامیدی برای دشمنان انقلاب بود.

اما چرا؟

 

🔻 دشمنان انقلاب همیشه سعی می‌کردند مردم را به شکل‌های مختلف دعوت به مبارزه و مخالفت با جمهوری اسلامی کنند، اما این بار جنس دعوتشان به مبارزه، بی‌هزینه‌ترین و راحت‌ترین نوع مبارزه بود، عدم مشارکت! شما فقط زحمت بکشید مخالفت خود را با کار نکردن نشان دهید.

 

🔻 آنها اگرچه به نوعی تبلیغ می‌کنند که اکثریت مردم ایران مخالف پر و پا قرص جمهوری اسلامی هستند، اما برای خودشان محک‌هایی واقعی نیاز دارند تا بدانند چقدر موفق بوده‌اند؟!

 

🔻مخالفان جمهوری اسلامی خوب می‌دانند برای سرنگونی یک حکومت مستقر باید واقعا اکثریت جامعه در راه مبارزه با آن حاضر به هزینه دادن باشند، آنها تا کنون می‌گفتند: علت مبارزه نکردن مردم با جمهوری اسلامی در عین اینکه با آن مخالف هستند، جو شدید امنیتی آن و ترس مردم از نهادهایی مثل اطلاعات و س‍پاه است، اما حالا که قریب به ۵۰ درصد مردم با مشارکتشان در عین نارضایتی از عملکرد دولت‌ها نشان دادند به اصل نظام اعتماد دارند، برای صرفا خالی نبودن عریضه می‌گویند: این رآی‌ها برای ترس مردم از رد شدن در استخدام‌ها است.

 

🔻اما می‌دانند که اولا که اکثر این مردم از زن و مرد یا شغل آزاد دارند یا سر کار هستند و دیگر کسی شناسنامه آنها را چک نمی‌کند.

ثانیا درصد کمی هم که به استخدام نیاز دارند، اگر بخواهند شناسنامه آنها مهر داشته باشد رأی باطله می‌دهند یا اصلا در انتخابات‌های دیگر شرکت می‌کنند الا همین موردی که شما دعوت به تحریم کرده بودید!

 

🔻چند سال قبل یکی از دوستانم که از منتقدان جمهوری اسلامی هم هست، حرف جالبی می‌زد می‌گفت: الان که ما هرچی دلمون می‌خواهد به هرکی می‌خواهیم می‌گیم، بابام می‌گفت: زمان شاه ملت توی دستشویی هم که می‌خواستند بش... دنبال ساواکی می‌گشتند، شاید یک ساواکی توی دستشویی قایم شده باشد.

اما مردمی که با شاه مخالف بودند و می‌خواستند با آن مبارزه کنند، در آن جو امنیتی انقلاب کردند.

 

🔻این تصویر چندین سال در ذهنم نقش بسته بود، بعدها در لابلای کتاب‌های خاطرات تاریخ انقلاب شواهد مختلفی از جو امنیتی و ترس و وحشت ساواک در دوره پهلوی یافتم، به عنوان مثال از کتاب «عصر جهاد» که کتاب بسیار ارزشمندی در مورد خاطرات سال‌های پایانی حکومت پهلوی و نسلی که پس از آن در ابتدای انقلاب وارد مسئولیت‌های مختلف می‌شوند است، دو خاطره به عنوان شاهد این مطلب ذکر می‌کنم.👇

 

«محمد تقی بانکی» که از مبارزان دوران انقلاب و دانشجویان تحصیل‌کرده در آمریکا است و پس از انقلاب مسئولیت‌های مهم و مختلفی را بر عهده می‌گیرد، در مورد سال‌های ۴۳ که تازه وارد دانشگاه می‌شود، می‌گوید:

‏‏در آبان ۴۳ که من تازه به دانشکده فنی رفته بودم، در آن سال شاه اولین ‏سالی بود که ساواک را در دانشگاه مستقر کرده بود. ‏‏‏تا قبل از سال ۴۳ ساواک به صورت افراد ناشناس در دانشگاه حضور ‏داشت اما در سال ۴۳ چون [دکتر جهانشاه] صالح رئیس دانشگاه شده ‏[بود] ‏حضور امریکایی‌ها  هم تثبیت شده بود، در هر راهرویی تقریبا یک نفر از ‏ ‏این لباس آبی‌ها که از عوامل ساواک بودند مستقر شده بودند که ‏‎‎‏درحقیقت نظارت بر کارهای دانشگاهی بکنند. (۱)

 

در ادامه خاطرات این کتاب، «سید اسماعیل داودی شمسی» هم که او هم از مبارزان و مسئولان ارشد انقلاب در سال‌های ابتدایی انقلاب است در خاطره‌ای مربوط به شهریور ۱۳۵۷ می‌گوید:

‏‏در این زمان ادارات دولتی هنوز خیلی به هم نریخته بود و رژیم برای ‏رضایت کارمندان در مهرماه ضریب حقوق و دستمزد را مقداری افزایش ‏داد. آن وقت معروف بود، در هر اتاقی یک نفر حتما ساواکی است. ‏می‌گفتند: در همه اتاق‌ها منبع خبر ساواک وجود دارد.

....

📝ارجاعات:

۱. عصر جهاد، ‌دوران خدمت‏، از مجموعه (یادها ـ ۲۰ )‏، چ اول،‏‏ تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‏ ‏(س)‏، ‏‏۱۳۸۷ش.‏‏ ص: ۸۲.

۲.  همان، ص: ۱۳۵.

 

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دوران استادی- جلسه اول: ۱۳۱۶ _ ۱۳۲۰ش، درس اخلاق.👇

 

این ارائه برای جمعی از طلاب مشهدی انجام شده است.
دریافت
مدت زمان: 46 دقیقه 6 ثانیه

 


دریافت

 

دوران استادی- جلسه دوم: ۱۳۲۰- ۱۳۲۴ش، دوران اشغال.
«قسمت اول» از جلسه دوم.👇

 


دریافت

دوران استادی- جلسه دوم: ۱۳۲۰- ۱۳۲۴ش، دوران اشغال.
«قسمت دوم» از جلسه دوم.👇

 


دریافت

 

دوران استادی- جلسه سوم: ۱۳۲۴- ۱۳۳۰ش، دوره زعامت مراجع ثلاث و ابتدای زعامت آیت‌الله بروجردی.
«قسمت اول» از جلسه سوم.👇

 


دریافت

دوران استادی- جلسه سوم: ۱۳۲۴- ۱۳۳۰ش، دوره زعامت مراجع ثلاث و ابتدای زعامت آیت‌الله بروجردی.
«قسمت دوم» از جلسه سوم.👇

 


دریافت

 

دوران استادی- جلسه چهارم: ۱۳۲۶-۱۳۳۰ش، دوره بعد از تثبیت زعامت آیت‌الله بروجردی و تلاش حضرت امام برای ورود ایشان به صحنه مبارزه.👇

 


دریافت

دوران استادی- جلسه چهارم: ۱۳۲۶-۱۳۳۰ش، دوره بعد از تثبیت زعامت آیت‌الله بروجردی و تلاش حضرت امام برای ورود ایشان به صحنه مبارزه.
«قسمت دوم» از جلسه چهارم: بررسی و تطبیق، بحث‌های تاریخی این بازه.👇

 


دریافت

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔺آیا ایران سیاست حمایت از مسلمانان در همه نقاط جهان را در چین اجرا نمی‌کند؟

👈 پس از امضای سند راهبردی بین ایران و چین بسیاری از رسانه‌های معاند بر روی این موضوع مانور می‌دهند که ایران به دلیل ارتباط با حکومت چین سیاست حمایت از مسلمانان در تمام جهان را کنار گذاشته است در صورتی که واقعیت چیز دیگری است.

🎙صفری سفیر اسبق ایران در چین در برنامه شنبه شب جهان آرا به این موضوع پرداخته است.

دریافت

 


دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 25 ثانیه

.....................

مطلب مرتبط:

نگاهی بلند مدت به جنایات شرق کمونیست و غرب موحد
 

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

به آنان که اهمیت اقدار امروز ایران را نفی می‌کنند، آنان که زدن پایگاه‌های آمریکا در عراق و اقتدار حضرت آقا و وعده انتقام سخت از آمریکا و ترس و دستپاچگی مسئولان آمریکایی را بی‌اهمیت می‌‌انگارند. آنان که دل‌بسته قواعد و قوانین بین‌المللی هستند، امضاء فلان شخصیت را تضمین می‌دانند! آنان که از دوران پهلوی با افتخار یاد می‌کنند؛

به همگی پیشنهاد می‌کنم به توضیحات محمدرضا پهلوی برای عدم اقدام پدرش برای مقابله با ارتش متفقین در شهریور ۱۳۲۰ توجه کنند:

👈«در حقیقت پدرم هیچگاه تصور نمی‌کرد که متفقین به این آشکاری بر حاکمیت و استقلال ما تجاوز نمایند. وی می‌دانست که برای متفقین با نیرو و وسایلی زیادی که داشتند آسان است که به خاک وطن عزیزش تعدی و تجاوز کنند ولی تا دقیقه آخر معتقد بود که از نظر اخلاقی و احترام به قوانین و مقررات بین المللی کار را تا این مرحله نخواهند کشاند.

👈در برابر این هجوم مقاومت ارتش ایران جز در چند مورد کوچک کاملا بی اثر بود و پس از آنکه اولین مرحله هجوم سپری شد، ارتش ما دریافت که حریف‌ قوی‌تر از آن است که بتوان در مقام مقابله برآمد.»

📌کتاب مأموریت برای وطنم صفحات ۱۰۹-۱۱۰.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 🔰 آیت‌الله حائری شیرازی: فتنۀ ۸۸، آتشی بود که اشک رهبری و «یا صاحب الزمان» گفتن ایشان، آن را خاموش کرد.

نه دی، فرزند آن خطبۀ نماز جمعه است.


دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 53 ثانیه

🔰 در روایات ذیل آیه ۶۸ سوره انبیاء یک صحنه کلان از نبرد جبهه حق و باطل ترسیم شده است، که نشان می‌دهد در این نبرد در سطوح مختلف هرکسی تلاش خود را می‌کند اما کار اصلی به اراده خداوند و از مجرای ولایت اهل بیت طهارت است.

🔰 وقتی اطرافیان نمرود برای مجازات ابراهیم(ع) گفتند: «حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِین‏» اگر مرد کار هستید و می‌خواهید معبودان خود را یاری دهید، ابراهیم را آتش بزنید.

🔰 آتش بزرگی تهیه شد و شیطان خود پشت منجنیق آمد، برخی حیوانات هم به کمک شیطان آمده بودند و مثلا وزغ و مارمولک در آتش می‌دمیدند، از آن سو برخی حیوانات هم ولو به ظاهر تاثیری در این قضیه نداشتند اما تلاش خود را برای خاموش شدن آتش می‌کردند مثلا زنبور و قورباغه‌ای آب می‌آورند، ملائک از خداوند طلب یاری می‌کردند و زمین می‌گفت: «یا رب لیس على ظهری أحد یعبدک غیره، فیحرق؟» خداوندا کسی جز ابراهیم بر روی من نیست که تو را عبادت کند؛ آیا آتش می‌گیرد؟ جبرائیل نیز از خداوند طلب کمک کرد اما پاسخ شنید: ساکت باش، «هو عبدی آخذه إن شئت‏» او بنده من است و اگر بخواهم او را پشتیبانی خواهم کرد.

🔰آنگاه ابراهیم(ع) از خداوند طلب یاری نمود و جبرائیل به او ملحق شد و پرسید به چه کسی نیاز داری؟ حضرت پاسخ دادند:

👈أما إلیک فلا، و أما إلى رب العالمین فنعم.

اینجا بود که جبرائیل انگشتری به حضرت ابراهیم(ع) داد که روی آن نوشته بود:

👈«لا إله إلا الله محمد رسول الله، ألجأت ظهری إلى الله، و أسندت أمری إلى الله، و فوضت أمری إلى الله» و خداوند پس از آن به آتش دستور داد که سرد شود.

در روایت دیگری از کتاب خصال مرحوم صدوق از پیامبر اکرم(ص) نقل است که وقتی ابراهیم علیه السلام در آتش افتاد گفت:

👈«اللهم إنی أسألک بحق محمد و آل محمد لما نجیتنی منها»

و خداوند پس از این دعا آتش را بر او برد و سلام قرار داد.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری