شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۴۴ مطلب با موضوع «امام و رهبری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بعد از چاپ کتاب آقا روح‌الله افراد مختلف و در جاهای مختلف از بنده پرسیدند: چرا امام را به عنوان شخصیت اصلی خود انتخاب کردید؟

 

مجموعی از دلایل وجود دارد که امام خمینی را متمایز از دیگران می‌کند:

🔻امام موثرترین فرد در تحول مثبت جامعه ایران در تاریخ معاصر است؛ امام به ما ثابت کرد می‌توانیم و ما را از حضیض ذلت به اوج عزت رساند از ایران و مردمی که در معادلات دنیا هیچ حساب می‌شدند و هرکس هر روز تکه‌ای از سرزمینشان را غارت و جدا می‌کرد، به ایران و مردمی تبدیل کرد که معادلات منطقه بدون حضور آنها حل نمی‌شود و ابرقدرت‌های دنیا در موارد مختلف در مقابل آنها مجبور به عقب نشینی شده‌اند.

🔻امام جامع‌ترین فرد در زمانه خود است، کسی که در علوم مختلف فلسفه، عرفان، فقه و کلام که ابعاد مختلف جهان هستی، انسان و دین را فهم می‌کند، سرآمد علمای زمان خود است و جامعیت خود راهی برای کامل‌تر و عمیق‌تر شدن در فهم تک تک بعدها یک امر ذو ابعاد همچون دین است‌.

🔻امام علم خود را در سینه و کتاب‌ها مسطور نگذاشت بلکه به صحنه عینی و عمل آورد؛ ایشان صرفا به دنبال فهم و یا تبیین دین نبود بلکه دغدغه اصلی او تحقق و عمل به دین بود و عمل به علم خود راهی به کمال علم نیز هست، ایشان مجموعی از سنن الهی و آموخته‌های خود از دین را بدون اینکه زیاد از آنها بگوید در عمل بکار گرفت و موفق شد؛

🔻امام به همه ابعاد دین چه ابعاد فردی و عبادی و چه ابعاد اجتماعی و سیاسی توجه داشت و برای عملی شدن همه دین و نه صرفا جزئی از دین تلاش می‌کرد؛ امام به ما درس کاربست توحید و ایمان در همه ابعاد زندگی داد، درس سیاست و حتی جنگ همراه با اخلاق و معنویت داد، درس ساده زیستن و مردمی بودن رئیس جامعه، درس کار کردن برای خدا و نه مردم و محبوب مردم شدن، داد؛

🔻 امام جایگاه زعامت و رهبری جامعه را در اختیار داشت و خود این جایگاه بابی از نصرت و هدایت خاص الهی را بر اولیاء الهی می‌گشاید.

 

📌و خلاصه ما به فهم دقیق از شخصیت، عملکرد، توصیه‌ها و نسخه‌های امام و الگوبرداری از شخصیت ایشان و عمل به توصیه‌ها و نسخه‌های کامل و برآمده از شناخت عمیق و دقیق ایشان از دین، برای رسیدن به پیشرفت و عزت و تحقق اسلام ناب نیازمندیم.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️ یکی از سوالات پر تکراری که بعد از انتشار کتاب «آقا روح‌الله» از بنده می‌پرسیدند، چیستی تمایزهای کتاب «آقا ‌روح‌الله» نسبت به دیگر آثار مرتبط با حضرت امام است‌؟!

⁉️ مزیت‌هایی که به واسطه آنها ما کتاب «آقا روح‌الله» را بر دیگر کتاب‌ها ترجیح دهیم، چیست؟ چرا به این کتاب نیاز داریم؟

 

اگرچه عمده کتاب‌های تألیف شده در مورد حضرت امام، کتاب‌های خوب و قابل استفاده‌ای هستند اما حتما ما یک نیاز و نقص را احساس کردیم، بایسته‌هایی در آثاری که تا کنون کار شده بود وجود نداشت و این، ما را برآن داشت که چندین سال تحقیق و پژوهش جدید را آغاز کنیم تا به محصول مطلوب خود دست یابیم.

 

تمایزات کتاب «آقاروح‌الله» با آثار موجود به شرح زیر است:

1 جامعیت: بسیاری از کتاب‌هایی که تا کنون در مورد حضرت امام کار شده است صرفا به یک بعد فقهی، سیاسی، اخلاقی، عرفانی، عبادی یا خانوادگی و... ایشان پرداخته بودند اما ما پرداخت تک بعدی را برای استفاده عموم یک آسیب می‌دیدیم که به واسطه آن خواننده امام را صرفا یک عارف یا فقیه یا سیاستمدار می‌دید و نه یک عارف فقیه سیاستمدار متعبد خانواده دوست و... ما در این کتاب و مجلدات بعد آن سعی کردیم همه ابعاد امام را باهم و در کنار هم انعکاس دهیم.

 

2 ذکر بستر تاریخی: دومین ویژگی این کتاب و مجلدات بعد آن، دیدن ظرف صدور هر قول یا فعل امام است، آنچه از امام خمینی صادر شده است در یک بستر تاریخی و شرایط محیطی بوده است که حکم قرینه معینه برای فهم فعل و قول امام را دارد، متاسفانه بسیاری از آثار مربوط به امام خالی از توضیح این بستر بودند اما در این اثر ما مجموعه مکتوبات، بیانات و خاطرات مربوط به امام را بر محور زمان تنظیم کرده و همراه با ذکر فضای تاریخی آن آورده‌ایم و در دل توضیح قضایا امام را روایت نموده‌ایم.

 

3 ذکر استنادات: سومین تمایز مستند نمودن تمام مطالب است، به گونه‌ای که در این مجموعه هیچ مطلبی بدون ذکر مرجع اصلی آن یافت نمی‌شود، همچنین تا جای ممکن و جز در ضرورت‌های متنی در اصل نقل یا خاطرات دخل و تصرفی صورت نگرفته و اصالت مطالب حفظ شده است و در مواردی که تعارضاتی در نقل‌ها وجود داشته است در پاورقی به این تعارضات اشاره شده است.

 

4 روایت داستانی و جزئی: در کتاب «آقا روح‌الله» و مجلدات بعد سعی شده است همه مباحث با روایت داستانی و در قالب جزئی و مصداقی آورده شود و نه ذکر کلیات و بدون ارتباط!

 

5 سطح بندی: پنجمین تمایز که در برخی آثار وجود نداشت، سطح بندی مباحث است بدین صورت که در متن اصلی کتاب مطالب در سطح عمومی آمده است اما برای مخاطبان علاقه‌مند به دانستن تفصیلات بیشتر، برخی مباحث درجه ۲ اما مهم در پاورقی یا پی‌نوشت توضیح داده شده است.

 

6 ششمین تمایز که خاص جلد اول تا سوم مجموعه «حیات روح‌خدا» است توجه کامل به دوره پیش از آغاز نهضت حضرت امام است، ایشان بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی در سن ۵۹ سالگی از ۱۳۴۰ نهضت اسلامی علیه پهلوی را آغاز نمودند و متاسفانه تقریبا در همه منابعی که به زندگی ایشان پرداخته بودند، بازه طولانی مدت پیش از آغاز نهضت یا به کلی حذف شده بود و یا با مروری اجمالی از آن عبور شده بود اما ما در جلد اول از این مجموعه به دوره تکون شخصیت حضرت امام با عنوان دوره جوانی و طلبگی ایشان (۱۲۸۱ ۱۳۱۶) و در جلد دوم و سوم به صورت کامل و دقیق و جزئی به دوره فعالیت ایشان به عنوان یکی از خواص جامعه با عنوان دوره میان سالی و استادی ایشان (۱۳۱۶- ۱۳۴۰) پرداختیم.

 

📌امیدواریم که توجه به این نکات و تلاش در تحقق آنها محصولی در خور حضرت امام را پدید آورده باشد.
..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙امام خمینی(ره):

«آقایان نترسید از این ابرقدرت‌ها. اگر یک ملتى قیام کرد براى مصالح خودش ... یکوقت مى‏‌خواهیم جنگ خارجى بکنیم، [در] جنگ خارجى ما هیچ هستیم و آنها همه چیز دارند؛ یکوقت یک ملتى یک حرفى دارد که همه عالم مى‏‌پذیرند این حرف را که ما ملتى هستیم، نمى‏‌خواهیم اجانب توى ملت ما باشد، توى خانه ما باشد، از خانه ما بیرون بروید. این را کسى نمى‏‌تواند با آن معارضه کند. اگر هم معارضه کند، یک امَد  خیلى کمى مى‏‌تواند معارضه کند و الّا با افکار عمومى دنیا مواجه خواهد شد؛ و هیچ قدرتى با افکار عمومى دنیا نمى‏‌تواند مقابله بکند. ما الآن متوجه کردیم تمام افکار عمومى دنیا را به ایران. الآن ایران مورد توجه همه است، یعنى یک چیزى است که همه دارند مطالعه مى‏‌کنند در ایران، ایران را دارند مطالعه مى‏‌کنند. آنها منتها مطالعه مى‏‌کنند براى چاپیدن؛ شاید یک اصحاب خیرى هم باشد که مطالعه مى‏ کنند که ملت چرا این جور است، چه شده، چرا باید این طور باشد این؛ کم کم همه که متوجه شدند به اینکه یک ملتى بپاخاسته و مى‏‌گوید که من حق خودم را مى‏‌خواهم، نمى‏‌گوید که من حق دیگران را مى‏‌خواهم، این ناچار باید تبعیت از آن بشود.»

 

📝 صحیفه امام ؛ ج ۳؛ ص۴۹۷، سخنرانى  امام در جمع دانشجویان ۱۷مهر ۱۳۵۷پاریس، نوفل لوشاتو

....

📝 پی‌نوشت: ما در رساندن حرف حق خود به دنیا کوتاهی کرده و می‌کنیم و برای آن برنامه نچیده‌ایم چون اهمیت و وزن اثر گذاری آن را درک نکرده‌ایم.

امروز اگر غرب می‌تواند به تحریم ما ادامه دهد به علت پیوست رسانه‌ای و توجیه افکار عمومی جهان است.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در فصل اول کتاب، اوضاع کودکی و در فصل دوم وقایع تاریخی از زمان کودکی تا جوانی امام مورد بررسی قرار گرفته‌است.

فصل سوم به احوالات امام در حوزه قم اختصاص دارد و موضوع فصل چهارم، احوالات شخصی ایشان از جهت عبادت و تفریح و ... است

در فصل پنجم ماجراهای جذاب ازدواج، تولد فرزندان، اجاره‌نشینی، خانه‌دار شدن و ... می‌آید. در فصل ششم و هفتم دوباره بستر تاریخی این بازه زمانی بررسی شده‌است؛ از اقدامات رضاخان برای اینکه رضاشاه شود، واکنش علمایی چون شهید مدرس، اقدامات و مبارزات متعدد صورت‌گرفته در دوره رضاشاه به خصوص توسط آیت‌الله حائری به عنوان زعیم حوزه قم، و تجربیات امام در این فضا، حوادثی است که در این دو فصل مورد بررسی قرار گرفته‌است.

بخش پایانی کتاب نیز با عنوان «پی‌نوشت» به زندگی شخصیت‌های مهم و برجسته از علما و اساتید امام در این بازه زمانی می‌پردازد.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

کتاب «آقا روح‌الله» اولین جلد از مجلدات یک کلان‌پروژه با عنوان بررسی منطق رهبری امامین انقلاب است. این پروژه از سال ۱۳۹۰ به صورت جدی توسط جمعی از طلاب و فضلای حوزه طراحی و آغاز شد و در گام اول آن سعی گردید تا بستر تاریخی عملکرد امام‌خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای روشن شود؛ چرا که فهم صحیح و مجتهدانه هر اندیشه‌‌ای متوقف بر فهم صحیح از عملکرد مبتنی بر آن اندیشه است و فهم صحیح عملکرد نیز متوقف بر فهم صحیح بستر زمانی تحقق آنها است.

در این راستا مطالعات اولیه‌ای صورت گرفت و بر اساس آن درسی با عنوان «سیره رهبران» در حوزه دانشجویی دانشگاه شریف در چند دوره تدریس شد. در این درس یک دور عملکرد رهبران انقلاب با توضیح بستر تاریخی مورد نیاز، در جریانات مختلف ارائه و نقد شد و برخی نقاط مبهم آن مشخص گردید. در گام دوم با همکاری «پژوهشکده تمدن توحیدی» طرحی پژوهشی تعریف شد که یک دور تاریخ معاصر را ناظر به عواملی که شخصیت رهبران انقلاب و عملکرد و اندیشه‌های آنان را شکل می‌دهد، در آن ارائه شود. برای نیل به این هدف نیز تنها به بررسی رفتارها و حوادثی که مستقیماً با رهبران انقلاب مرتبط بود، بسنده ننموده و به فراخور حال، عملکرد سایر بزرگان و اشخاص و نیز شرایط کلی حاکم بر محیط نیز مورد بررسی قرار گرفت.
این کار پژوهشی با بررسی زندگی حضرت امام در چهار مرحله طلبگی، استادی، قیام و مبارزه، و رهبری انقلاب آغاز شد و اولین خروجی کار، یعنی بررسی زندگی امام‌خمینی در دوره طلبگی در یک جلد به قلم اینجانب در سال ۱۳۹۴ به پایان رسید. دومین خروجی نیز برای دوره استادی در دو مجلد درسال ۹۷ با همین قلم به پایان رسید. دیگر مجلدات این پروژه نیز با اضافه شدن دوره‌های مختلف رهبری آیت‌الله خامنه‌ای و همکاری «پژوهشکده باقرالعلوم» به دست طلابِ فاضلِ فعال در این پروژه در حال تدوین است.
کتاب «آقا روح‌الله» که اولین مجلد از این کار پژوهشی محسوب می‌شود، به علت برخی مشکلات بیش از 6 سال در مرحله اخذ مجوز، نقد و ارزیابی، طراحی و چاپ و ... باقی ماند و دو مجلد بعد نیز به همین سرنوشت دچار شدند؛ اما همه این مشکلات به لطف خداوند مقدمه خوبی برای اصلاح هرچه بهتر و ارائه اثری درخور ارائه سیره امامین انقلاب بود.

باشد تا این اثر به قدر خود چراغی باشد برای گم نشدن راه ایشان.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙محمد حسین جلالی (رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور، وزیر سابق دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، فرمانده سابق نیروی هوایی سپاه پاسداران):

🔻 بعد از عملیات موفق و پیروزمند بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر،‏ ‏استکبار جهانی و ارتجاع منطقه که تمام نقشه‌های خود را در پشتیبانی از‏ ‏صدام بر باد رفته می‌دید، احساس خطر کرده و برای نجات این جرثومه ظلم و‏ ‏تجاوز و جنایت به طور هماهنگ به دو کار اقدام کرد.

🔻 اول اینکه صدام برای‏ ‏پذیرش صلح و عقب نشینی از مناطق غربی ایران اعلام آمادگی کرد و از‏ ‏طرف دیگر برای عدم سرایت اثرات این پیروزی به ملت‌های مسلمان و مبارز،‏ ‏خصوصاً شیعیان لبنان و مبارزین فلسطینی و در نتیجه در خطر قرار گرفتن‏ ‏رژیم اشغالگر قدس، اسرائیل با تمام قوای نظامی از زمین و دریا و هوا تهاجم‏ ‏سنگینی را به جنوب لبنان آغاز کرد و تا حوالی بیروت پیشروی نمود.

🔻 در این‏ ‏ارتباط هیئتی عمدتاً از مسئولین نظامی جمهوری اسلامی ایران از جمله آقایان‏ ‏سردار رضایی، سرهنگ سلیمی (وزیر دفاع وقت)، رفیقدوست (وزیر سپاه)،‏ ‏بنده و آقای ولایتی به کشورهای سوریه و لبنان مسافرت کردند. در سوریه‏ ‏ملاقات‌هایی با آقای حافظ اسد، رئیس ستاد مشترک ارتش و وزیر دفاع آنها‏ ‏داشتیم که واقعاً از هیئت استقبال خوبی به عمل آوردند. برادران حزب اللّه‏ ‏‏لبنان را هم در دمشق ملاقات کرده و مذاکراتی صورت دادیم. این برادران‏ ‏تصورشان این بود که ما با تجهیزات پیشرفته و پیچیده با عراق می‌جنگیم که‏ ‏بعد از اطلاع از تجهیزات ما واقعاً تعجب کرده بودند.

🔻 در بحث‌هایی که در آنجا صورت گرفت، تا آنجا پیش رفتیم که یک خطّ‏ ‏دفاعی مشترک در خاک لبنان و روی ارتفاعات مشرف به بیروت تا معبر‏ ‏ورودی مرز سوریه با اسرائیل درست کنیم. قرار شد ما با استعداد یک لشکر‏ ‏در وسط باشیم و سوریه هم در سمت چپ ما قرار بگیرد.‏

🔻 در بازگشت به تهران از فرودگاه تهران، مستقیماً به خدمت حضرت امام‏ ‏رفتیم. به نظرم می‌رسد که جلسه شورایعالی دفاع هم برقرار بود. حضرت‏ ‏آیت اللّه خامنه‌ای و آقای هاشمی هم حضور داشتند. اوائل مغرب بود و قرار‏ ‏بود که در اتاق حضرت امام جلسه شروع شود که دیدیم حضرت امام دارند‏ ‏برای نماز آماده می‌شوند. دیگران هم با شوق نماز را به جماعت ایشان به‏ ‏جای آوردند.

🔻 بعد از اتمام نماز، حضرت امام روی همان سجاده به طرف جمع برگشته و‏ ‏گفتند همینجا بحث کنیم. جمع ما در یک نیم دایره‌ای بر گرد حضرت امام‏ ‏حلقه زدیم و توّسط برادر رضایی گزارش مفصّلی از سفر داده شد. پس از‏ ‏اتمام توضیحات ایشان، حضرت امام فرمودند که من وارد مسائل ریز اجرائی‏ ‏نمی‌شوم و یک توصیه‌ای دارم که خوب است روی آن فکر کنید. آن بزرگوار‏ ‏مطالب خود را با ذکر مثالی بدین شرح بیان فرمودند؛ در محله‌ای از اصفهان‏ ‏بقالی بود که مشتریانش همه اهل همان محله بوده و همگی با هم دوست و‏ ‏رفیق بودند و امور به طور عادی جریان داشت. تا اینکه یک روز صبح زود‏ ‏یکی از مشتری‌ها می‌بیند دزدی قصد سرقت از بقالی دارد. با وی گلاویز‏ ‏می‌شود. بقال هم بعداً می‌آید. زمانی که کشمکش طولانی می‌شود و بقال‏ ‏می‌بیند که این دعوا مزاحم کسب و کار روزانه‌اش شده است، دست رد بر سینه‏ ‏هر دو طرف، هم دزد و هم مشتری خودش، نهاده و می‌گوید که از اینجا‏ ‏بروید و مزاحم کسب و کار ما نشوید.

🔻 امام ادامه دادند: «حالا مواظب باشید این داستان آنجا در مورد شما اجراء‏ ‏نشود. یعنی اینطور نباشد که شما بین زمین و آسمان در لبنان رها شده و‏ ‏پشتیبانی و عقبه نداشته باشید. کمک کردن درست، اما از راهش. راه شما‏ ‏زمینی است که باید از سه ـ چهار کشور عبور کنید. شما که به لحاظ جغرافیایی‏ ‏به لبنان وصل نیستید و مشکل ارتباط زمینی دارید. اگر بخواهید بجنگید، کار‏ ‏آسانی نمی‌باشد زیرا در تداوم پشتیبانی گرفتار خواهید بود».

🔻 این توصیه حضرت امام خطّ اصلی و سیاست کلی را برای ما مشخص کرد‏ ‏و باعث تجدید نظر و تامل در چگونگی کار گردید. لازم به ذکر است که این‏ ‏هیئت با کسب اجازه از حضرت امام (س) به آنجا رفته و بعدها هم با اجازه‏ ‏آن بزرگوار همکاری را ادامه دادند. بنابراین ایشان حضور ما در لبنان را نفی‏ ‏نکرده، بلکه به طریقی محدوده آن را مشخص ساختند.‏

🔻در راستای بحث همین جلسه، بعدها حضرت امام جمله معروف «راه‏ ‏قدس از کربلا می گذرد» را فرمودند که بسیار خط دهنده و بیدار کننده بود و‏ ‏ما را از ورود به جبهه انحرافی باز داشته و متوجه جبهه اصلی نمود.‏

....

📝منبع: امام ودفاع مقدس‏ (خاطراتی از رزمندگان وفرماندهان سپاه اسلام)، چاپ ششم، تهران: مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام‌خمینی(س)، ‏‏چاپ ونشر عروج، ‏‏۱۳۹۴ش، صص: ۱۶-۱۸.
..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

حضرت امام در مورد قدرت مردم تعبیری دارند که جز برای قدرت خداوند نمی‌توان از این تعبیر استفاده کرد: «قدرت لایزال مردم». ایشان بارها چه در نجف و چه بعد از پیروزی انقلاب از این تعبیر برای قدرت مردم استفاده می‌کنند. به طور مثال در ۱۰ آبان ۱۳۵۶ در نجف می‌فرمایند:

👈«نگویید ما اسلام را مى‏‌خواهیم، آخوند نمى‏‌خواهیم. شما بگویید اسلام را مى‏‌خواهیم، آخوند هم مى‏‌خواهیم. آخوند ملتفتِ- مثلًا- بعض مسائل سیاسى نیست؛ جمع بشوید دور آن آخوندى که مسائل سیاسى را نمى‏‌داند، یادش بدهید آن مسائل را تا او عمل کند تا ملت دنبالش باشد. تا بتوانید اجرا بکنید. اگر شما بخواهید خودتان باشید و منهاى آخوند، تا قیامت هم در زیر بار دیگران هستید. شما همه جمع بشوید، همه با هم باشید، همه برادر باشید، اینها را رد نکنید. این یک قدرت‏ لا یزال‏ است، این قدرت ملت است؛ شما این قدرت ملت را کنار نگذارید.» (صحیفه امام، ج‏ ۳، ص: ۲۴۷)

استفاده از این تعبیر یک بار و آن هم اتفاقی و از روی اشتباه لپی نیست بلکه در موارد مختلف دیگری نیز ایشان از این تعبیر استفاده می‌کنند. مانند: «هیچ قدرتى در مقابل قدرت‏ لا یزال‏ ملت نمى‏‌تواند پابرجا باشد.» (همان؛ ص ۴۶۵، همچنین، ص ۴۲۱ و ...)

امام در عمل نیز ثابت کرد در تمام برنامه‌ها و بحران‌هایی که انقلاب با آنها پیش رو بود، با اتکاء به قدرت مردم سخت‌ترین مشکلات به راحتی پشت سر گذاشته می‌شود. در شکست رژیم تا بن دندان مسلح پهلوی با اتکاء بر قدرت مردم، در کنترل کشور در اوضاع آشفته اول انقلاب با تشکیل کمیته‌های مردمی، در راهبری جنگ با تشکیل بسیج مردمی، در نهضت مسکن سازی، در جهاد سازندگی، کمیته امداد و... همه با همراهی و کمک کردم و با دست خالی اتفاقات خارق العاده‌ای رقم خوردند.

بعد از انقلاب نیز ما هر بحران و مشکلاتی از کرونا و سیل و زلزله گرفته تا بحران‌های سیاسی و اجتماعی، هرجا مردم آمدند پای کار به راحتی آن بحران‌های سخت مدیریت شد.

در قرآن نیز وقتی در مورد ارسال انبیاء برای برپایی عدالت سخن گفته می‌شود، فاعل و مجری عدالت را مردم قرار می‌دهد:

👈«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ».

تا اینجا عرض شد: حضرت امام برای قدرت مردم از تعبیر «قدرت لایزال» یعنی قدرتی که بی‌نهایت است و پایانی ندارد، قدرتی که هیچ قدرت دیگری مقابل آن نمی‌تواند پابرجا باشد، استفاده می‌کنند. ایشان در عمل نیز نشان دادند هرجا بر قدرت مردم اتکاء شد و مردم به میدان آمدند هر بحران و مشکلی، به راحتی پشت سر نهاده شد.

وقتی مردم اراده کردند دیگر کار تمام است، آن وقت است که قدرت خداوند برای تغییر به میان می‌آید و قدرت مردم به قدرت خداوند متصل می‌شود. تمام کار آن است که ما کاری کنیم که مردم اراده خیر و اصلاح کنند تا بتوانیم این قدرت پیوسته به قدرت لایزال الهی را در مسیر اصلاح عالم قرار دهیم.

حضرت امام در این رابطه می‌گویند:

👈 ««إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ‏ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‏» یک واقعیتى است، و دستورى. واقعیت به این معنا که تغییراتى که در یک ملتى، یک قومى، حاصل بشود، این منشأ یک تغییرات تکوینى، تغییرات جهانى، تغییرات موسِمى مى‏‌شود. و دستور است به اینکه تغییراتى که شما مى‏‌دهید تغییراتى باشد که آن تغییرات دنبالش یک تغییراتى به نفع شما باشد.» (صحیفه امام ؛ ج‏ ۱۰؛ ص ۱۲۸)

وظیفه ما بیدار کردن ملت است، وقتی ملت بیدار شد و اراده اصلاح کرد، آنگاه این اراده کار خود را خواهد کرد و هر مشکلی را از میان برخواهد داشت. کاری که امام کرد نیز همین بیدار کردن ملت بود. ایشان در این رابطه می‌فرمایند:

👈 «وقتى که ملت ما بیدار شد، و به برکت اسلام بیدار شد، و خودش را تغییر داد، متحول شد؛ یعنى آن کسى که از یک پاسبان مى‏‌ترسید مقابل امریکا ایستاد، آن کسى که یک پاسبان وقتى مى‏‌آمد توى بازارش مى‏‌گفت ببندید مى‏‌بستند، بیرق بزنید مى‏‌زدند، هیچ براى خودشان قائل نبودند که یک چون و چرایى بکنند، ریختند توى خیابان‌ها و گفتند که «مرگ بر این شاه»! این تحول روحى بود. این تحولِ «ما بِأنْفُسِکُمْ». «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ‏ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‏» تغییر دادید «ما بِأَنْفُس» خودتان را؛ یعنى آن حال پذیرش ظلم، متبدّل شد به حال عدم پذیرش. یک حالِ اینکه دیگر زیر بار این ظلم نمى‏‌خواهیم برویم. این طور که شد، تأیید کرد خداى تبارک و تعالى‏» (صحیفه امام ؛ ج‏ ۱۰؛ ص۱۳۰)

جنگ و جهاد اصلی امروز جنگ روایت و تبیین است، جنگی که یک طرف آن تلاش دارد با تبیین مردم را بیدار کند تا اراده خیر و اصلاح کنند و یک طرف آن تلاش دارد مردم را به انحراف و اشتباه بیاندازد تا مردم اراده‌ای در مقابل اصلاح واقعی کنند.

تا اینجا عرض شد حضرت امام قدرت مردم را یک قدرت بی‌نهایت که هیچ قدرتی یارای مقابله با آن را ندارد می‌دانند و در قسمت دوم نیز به چرایی آن یعنی پیوستن قدرت الهی به اراده مردم و لزوم تلاش برای به میدان آوردن اراده مردم برای اصلاح امور سخن گفته شد.

هرگاه مردم بیدار شدند و اراده آنها به میدان آمد، تومار فتنه‌ها و طاغوت‌ها در هم پیچیده شد. عبور انقلاب اسلامی نیز از صحنه مشکلات مختلف از ابتدای انقلاب بر پایه بیداری مردم بوده است بیداری که به واسطه تبیین یا تلنگرهایی رخ داد، تلنگری که مردم بعد از سخنرانی رهبری در نماز جمعه در فتنه ۸۸ خوردند یا بعد از به آتش کشیده شدن پرچم امام حسین(علیه السلام) یا تلنگری که مردم بعد مقاله توهین آمیز علیه امام در ۱۹ دی ۱۳۵۶ خوردند! یا بیداری که مردم بعد از به نیزه رفتن سر اباعبدالله خوردند! گاهی بیداری مردم به واسطه کار تبیینی مستمر است و گاهی به واسطه یک تلنگر.

کار انبیاء و اولیاء خدا همیشه همین بیدار کردن مردم بوده و هست «حَتَّى یَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ خَیْبَةِ الضَّلَالَة» اما به چه طریقی؟ قرآن طریق آن را مشخص کرده است: «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ‏ الَّتی‏ کانَتْ عَلَیْهِم‏» (الاعراف: ۱۵۷) با برداشتن بارها و تکالیف سنگینی که جهل و بدعت بر دوش آنها نهاده و زنجیرهایی که بر دست و پای آنها زده شده است. وقتی این زنجیرها برداشته شد و مردم بیدار شدند، فطرت الهی آنها بقیه کار را می‌کند.

حضرت امام حتی نسبت به مردم غیر مسلمان دیگر کشورها نیز اساس کار را همین روش می‌گذارند و می‌فرمایند:

👈«باید اساس را مردم و فکر مردم قرار داد و باید به فکر مردم بود، نه دولت‌ها؛ زیرا مردم و توده‏‌ها با حق موافقند؛ [...] ما در جهت تبلیغات تقریباً صفر بوده‏‌ایم. باید علاوه بر سفرهاى رسمى، سفرهاى غیر رسمى هم بنماییم تا دنیا را بیدار کنیم. اگر بخواهیم انقلاب را صادر کنیم، باید کارى کنیم که مردم‏ خودشان‏ حکومت‏ را به دست گیرند تا مردم- به اصطلاح- طبقه سه روى کار بیایند.» (صحیفه امام ؛ ج‏ ۱۵؛ ص۳۰۷.)

وقتی مردمی بیدار شدند و بندهای تحمیلی طاغوت از دست و پای آنها باز شد، آنها خود به خود و بر اساس فطرت الهی و خدا جویشان «فِطْرَتَ اللّه الّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها(روم: ۳۰)» به خیل مومنان خواهند پیوست، بر این اساس که خداوند ایمان را محبوب آنها قرار داده است «حبّب إلیکم الإیمان و زیّنه فی قلوبکم (حجرات: ۷)» به سوی دین و احکام الهی خواهند آمد. (برای اطلاع بیشتر ر.ب: حدیث یازدهم از کتاب چهل حدیث حضرت امام) کافی است ما مانع شویم «جهنّمی‌ها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند. (بیانیه گام دوم)» آنگاه مردم بر اساس فطرت خود با اتصال به قدرت لایزال الهی بقیه راه را خواهند رفت و خواهیم دید هیبت و شوکت پوشالی طاغوت چگونه به یکباره فروخواهد ریخت.

پی نوشت:

📌 یکی از ضعف‌های دولت آقای رئیسی که حالا بعد از این متن اهمیت توجه به آن بیشتر مشخص می‌شود تکیه نکردن به مردم و محور نبودن مردم است.

📌 متاسفانه دولت در عمده کارهای خود بنا دارد صرفا با کار کارشناسی و جهادی مسائل مملکت را حل کند اما تا وقتی برنامه ریزی دولت در اقتصاد و فرهنگ و... به شکلی نباشد که مردم صحنه گردان اصلی باشند مشکلات او حل نخواهد شد. دولت در امور مختلف خود باید به مردم به عنوان راه‌حل بنگرد و نه مسئله.
..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

شاید برای نسل جوان حوزه مشخص نباشد که چرا امام در منشور روحانیت می‌گویند: «خون‏ دلى‏ که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هر گز از فشارها و سختی‌هاى دیگران نخورده است.» امام در همان منشور روحانیت، اشاره‌ای به این مطلب می‌کنند که این جماعت چه تفکرات اشتباهی را به اسم دین به خورد جامعه می‌دهند و با نسخه اسلام آمریکایی خود راه را برای شناخت اسلام ناب می‌بندند.

 

ایشان در سخنرانی ۲۹ بهمن ۱۳۵۶به مناسبت «کشتار ۱۹ دی قم» به برخی از شبهات این جماعت اشاره می‌کنند:

👈«اگر خود حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- مقتضى بدانند خوب خودشان تشریف بیاورند»! یکى از علما این جورى مى‏‌گفت- خدا رحمتش کند- که «من که دلم بیشتر نسوخته به اسلام از حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه؛ خوب ایشان هم که مى‏‌بینند این را، خود ایشان بیایند؛ چرا من بکنم»! ... اسلام اینها را نمى‏‌پذیرد. ... اینها مى‏‌خواهند از زیر بار در بروند. یک چیزى درست مى‏‌کنند، دو تا روایت از این طرف از آن طرف مى‏‌گردند پیدا مى‏‌کنند که خیر، با سلاطین مثلًا بسازید، دعا کنید به سلاطین. این خلاف قرآن است. ... اگر صد تا همچو روایتٔ‌هایى بیاید، «ضربِ به جِدار» مى‏‌شود.  خلاف قرآن است، خلاف سیره انبیاست. با اینکه روایتى نیست. شما وقتى ملاحظه مى‏‌کنید آن همه روایاتى که ... اگر مایل باشى که زنده باشد این سلطان، تو هم با او محشورى. مسلمان مگر مى‏‌شود مایل باشد به اینکه یکى زنده باشد و ظلم کند، آدم بکشد؟ رابطه داشته باشد با یک کسى که آدم مى‏‌کشد، عالِم مى‏‌کشد ... مسلمان اگر بخواهد اهتمام به امور مسلمین نداشته‏ باشد که مسلمان [نیست‏]؛ لَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ «مَن اصبحَ و لَمْ یَهْتَمَّ بامورِ المُسلمینَ فَلَیسَ بمُسلِمٍ.» هى هم بگو لا اله الا اللَّه، مُسْلم نیست این طور. اسلام آن است که به درد مسلمین بخورد؛ مسْلم آن است که به درد مسلمین بخورد، برسد به درد مسْلم که آقا کشتند جوان‌هاى ما را. ما بى‏‌تفاوت باشیم؟ کشتند علماى ما را، ما بى‏‌تفاوت باشیم؟ کشتند مؤمنین و مسلمین را، ما بى‏‌تفاوت باشیم؟ »

📝 صحیفه امام ؛ ج‏ ۳؛ ص۳۳۹- ۳۴۱.

 

👈«در بین ما هم اشخاصى هستند که [مى‏‌گویند] «اولو الامر» هر چه، هر زهر مارى مى‏‌خواهد باشد، باید ما از او اطاعت کنیم! «اولو الامر» است! «اولو الامر» یعنى زورگو؟! با زورگو نباید حرف زد.

خب، پس چرا امام حسن(ع) مخالفت کرد؟ چرا امام حسین(ع) مخالفت کرد با «اولو الامر»، آن وقت که «اولو الامر» عبارت از یزید بود؟

«تُؤْتِی الْمُلْکَ‏»  یکى از آخوندها به من نوشته بود- چند سال پیش از این- که شما مخالفت چرا مى‏کنید با او؛ «تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ؛» خداوند هر کس را مى‏‌خواهد [سلطنت مى‏‌دهد]، این‏ مملکت را خدا داده [به او]؛ من جواب او را که ندادم، قابل جواب نبود اما این تکذیب قرآن است. مگر فرعون را کس دیگر مُلْک به او داده بود؟ آن هم خدا به او داده بود، پس چرا موسى(ع) رفت با او مخالفت کرد؟ مگر نمرود را کسى دیگر به او اعطاى مُلْک کرده بود؟ آن هم از طرف خدا است، پس چرا ابراهیم(ع) مى‏‌رود با او مخالفت مى‏‌کند؟ چرا پیغمبر(ص) مخالف است؟ چرا حضرت امیر(ع) با معاویه؟ خب معاویه هم در آنجا یک «اولو الامرى» است براى خودش. خب، بعد از آن چرا امام حسن(ع) با او مخالفت کرد؟ امام حسن(ع) پدر معاویه را درآورد. امام حسین(ع) چرا پا شد با چند نفر از عیالاتش رفت؛ با پنجاه- شصت نفر راه افتاد رفت آنجا مخالفت «اولو الامر» کرد. این حرف‌ها حرف‌هاى نامربوط است. آن «اولو الامر»ى که پهلوى خدا و رسول قرار مى‏‌گیرد باید پهلوى خدا و رسول(ص) باشد. باید مثل خدا و رسول(ص)- بلاتشبیه- یعنى ظِلّ خدا و رسول(ص) باید باشد. حکومت سلطان اسلام «ظلّ اللَّه» است. معنى «ظل» این است که حرکتى ندارد خودش، حرکت به حرکت اوست: سایه آدمْ خودش که حرکتى ندارد؛ هر حرکتى آدم مى‏‌کند سایه هم، دستش را این جور مى‏‌کند، سایه هم همان طور. «ظلّ اللَّه» این است؛ آن کسى را که اسلام به «ظلّ اللّهى» شناخته است، این است که از خودش یک چیزى مایه نگذارد، به تَبَع احکام اسلام حرکت بکند، حرکتْ حرکت تَبَعى باشد.»

📝 صحیفه امام، ج‏ ۳، ص: ۳۴۸.

 

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چه کسی ظالم‌تر است؟!

در هر عصر و زمانی ظالمانی وجود دارند، اگر از شما بپرسند ظالم‌ترین فرد یا افراد عصر شما یا چند قرن اخیر کیست یا چه کسانی هستند؟ چه جوابی خواهید داد؟ هیتلر، صدام، داعش، آمریکا و... هرکسی شاید یک فرد یا گروه را ظالم‌ترین بداند.

قرآن یک فرمول برای یافتن ظالم‌ترین فرد یا افراد هر زمان به ما معرفی کرده است.

در قرآن ۱۵ بار پرسیده شده است که «وَ مَنْ أَظْلَمُ‏؟» چه کسی ظالم‌تر است؟ این سوال یعنی آیا ظالم‌تر از این افراد یافت می‌شود؟

پاسخی که قرآن به این سوال می‌دهد شاخص دین برای یافتن ظالم‌ترین افراد هر عصر و زمانه است.

از این ۱۵ بار:

👈 ۱۱ بار کسانی که به خداوند افترا می‌بندند و آیات او را تکذیب می‌کنند مصداق آن دانسته شده است.

«وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ »

از این  ۱۱ آیه حداقل ۸ مورد، مستقیما در مورد یهودیان آمده است.

👈 یک بار کسانی که شهادتی که خداوند نزد آنها گذارده است را انکار می کنند مصداق ظالم‌ترین افراد دانسته شده است و این آیه نیز در مورد یهود و نصارا و تعبیر دیگری از همان وصف افتراء و تکذیب آیات الهی است.

 «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصارى‏ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۱۴۰ - البقره)»

👈 دوبار نیز با تعبیر کسانی که آیات الهی به آنان یادآور می‌شود اما از آن اعراض می‌کنند به سوال «و من أظلم؟» پاسخ داده شده است.

«وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها»

از این دو مورد یک مورد (۲۲ سجده) با توجه به آیات بعد در خصوص بنی‌اسرائیل و مورد دوم (۵۷ کهف) نیز در خصوص اهل کتاب است.

👈 مورد آخر از کسانی که در قرآن مصداق ظالم‌ترین افراد شمرده‌شده‌اند کسانی هستند که مانع ورود به مساجد خداوند و ذکر او می‌شوند و سعی در خراب نمودن مساجد الهی دارند و مصداق اتم این وصف را امروزه می‌توان صهیونیست‌های واقع در فلسطین اشغالی دانست.

«وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ فی‏ خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ (۱۱۴البقره).»

قرآن کتابی برای همه زمان‌ها و مکان‌ها و نه یک بازه زمانی و مکانی خاص است و این آیات در مقام بیان یک قاعده است برای مشخص کردن فهم ظالم‌ترین افراد در هر زمانه و نه اینکه صرفا در خصوص یهودیان باشد بلکه هر کسی که این ویژگی‌ها بر او تطبیق شود در هر زمان و مکانی مصداق ظالم‌ترین افراد خواهد بود.

📌 حد مشترک همه موارد ذکر شده از اوصاف ظالم‌ترین افراد، تقابل با جریان حق و دین الهی است و نکته تطبیق این عنوان در طول زمان بر یهودیان نیز خط و جریان همیشگی یهود در تقابل با جریان انبیاء و دین خدا بوده و هست.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️ از جمله اشکالاتی که مخالفان جمهوری اسلامی زیاد تکرار می‌کنند اینکه امام خمینی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در بهشت زهرا گفته‌اند:

👈«یک‏ ملتى‏ تمامشان‏ رأى دادند که یک نفرى سلطان باشد؛ بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رأى آنها براى آنها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتى رأى دادند- و لو تمامشان- به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقى [است؟] ملتِ پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملتِ بعد را معین مى‏‌کند؟ سرنوشت هر ملتى به دست خودش است.»

(صحیفه امام ؛ ج۶؛ ص۱۱ )

⁉️ می‌گویند بنا به این حرف امام، امروز پس از ۴۰ سال باید دوباره از نسل جدید نظرخواهی شود که آیا شما جمهوری اسلامی را می‌خواهید یا خیر؟ بر مبنای این کلام امام، می‌پرسیم مردم ۴۴ سال قبل چه حقی داشته‌اند سرنوشت امروز ما را تعیین کنند؟

در پاسخ این اشکال باید گفت مبنا و نظرات امام را باید در همه سخنانشان دید نه اینکه فقط همین تک جمله را معیار قرار داد و ای کاش لااقل برای فهم همین تک جمله نیز به دیگر قسمت‌های همان سخنرانی توجه می‌شد.

از جمله مطالبی که در سخنرانی‌ها و مکتوبات امام قبل و بعد از انقلاب مکرر مورد اشاره قرار گرفته است، ملاک بودن و مقدم بودن احکام اسلام نسبت به هر حکم و نظر دیگری است.

ایشان از همان ابتدای مبارزات در سال ۱۳۴۱ وقتی علیه قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی سخن می‌گویند، می‌فرمایند:

👈«ما از طریق «ألْزِموُهُمْ بِما ألْزَموُا عَلَیْهِ أنْفُسَهُمْ» با ایشان بحث مى‏‌کنیم، نه اینکه قانون اساسى در نظر ما تمام باشد بلکه اگر علما از طریق قانون صحبت کنند، براى این است که اصل دوم متمم قانون اساسى، قانون خلاف قرآن را از قانونیت انداخته است. «و الّا ما لَنا و الْقانوُنَ» ماییم و قانون اسلام؛ علماى اسلامند و قرآن کریم؛ علماى اسلامند و احادیث نبوى؛ علماى اسلامند و احادیث ائمه اسلام. هر چه موافق دین و قوانین اسلام باشد ما با کمال تواضع گردن مى‏‌نهیم و هر چه مخالف دین و قرآن باشد- و لو قانون اساسى باشد، و لو الزامات بین المللى باشد- ما با آن مخالفیم.»

(صحیفه امام ؛ ج‏ ۱؛ ص۱۱۶)

تقدم احکام اسلام بر هر اراده و خواست دیگر، از مبانی اصلی هر مسلمانی است که اگرچه نیاز به تصریح ندارد اما در موارد متعددی مورد اشاره حضرت امام قرار گرفته است؛ به طور مثال ایشان در همان ابتدای پیروزی انقلاب در ۴ خرداد ۱۳۵۸ می‌فرمایند:

👈 «آزادى معنایش این نیست که بنشینید برخلاف اسلام صحبت کنید؛ آزادى در حدود قانون است. دین کشور ما اسلام است؛ آزادى در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد. قانون اساسى ما دین را اسلام مى‏‌داند.»

(صحیفه امام ج ۷، ص ۴۸۷)

از جمله احکام اسلام نیز که بارها در مکتوبات و بیانات حضرت امام به آن اشاره شده است، لزوم تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی و حفظ آن است.

ایشان در همان سخنرانی ۱۲ بهمن که  می‌فرمایند «سرنوشت هر ملتى به دست خودش است»، می‌گویند:

👈«دولتى که ما مى‏‌گوییم، دولتى است که متکى به آراى ملت است؛ متکى به حکم خداست... بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آن وقتى که اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آراى مردم، مجلس سنا درست بکنیم؛ و دولت اول را- دولت دائمى را- تعیین بکنیم.»

هر سخنی از حضرت امام حتی اگر به اصل آن سخنرانی ۱۲ فروردین نیز مراجعه نکنیم بر این مبنا است که خواست و اراده مردم در طول اراده الهی اعتبار دارد و نه در صورت تقابل با آن.

اگر به سخنرانی ۱۲ فروردین حضرت امام مراجعه کنیم، این سخنرانی در فضای مجادله و اسکات خصم بر مبنای پذیرفته شده مخاطب است. زمانی که همچنان دولت ملی‌گرا و به ظاهر قانون‌مدار بختیار بر سر کار است، ایشان با این دولت احتجاج می‌کنند: بر فرض اینکه قانون اساسی ملاک باشد دولت پهلوی و رژیم سلطنتی خلاف قانون اساسی و حکم عقل و حقوق بشر است!

ایشان در ابتدای سخنرانی می‌فرمایند:

👈 «ملت ما چه مى‏‌گفتند که مستحق این عقوبات شدند. ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوى از اول که پایه گذارى شد بر خلاف قوانین‏ بود. آنهایى که در سن من هستند مى‏‌دانند و دیده‏‌اند که مجلس مؤسسان که تأسیس شد، با سرنیزه تأسیس شد. ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس مؤسسان. مجلس مؤسسان را با زور سرنیزه تأسیس کردند، و با زورْ، وکلاى آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رأى سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلى بود؛ بلکه اصل رژیم سلطنتى از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلى است و خلاف حقوق بشر است.»

(صحیفه امام، ج ۶، ص: ۱۰ -۱۱)

سپس ایشان در ادامه در همین فضای گفتگو بر مبانی مخاطب و اسکات خصم، به این نقد جدید می‌پردازند که حتی اگر هم پهلوی بر اساس قانون و با رای مردم به قدرت رسیده بود، مردم آن زمان حق تعیین تکلیف برای مردم امروز را نداشتند:

👈 «فرض مى‏‌کنیم که یک ملتى تمامشان رأى دادند که یک نفرى سلطان باشد؛ بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رأى آنها براى آنها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتى رأى دادند- و لو تمامشان- به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقى [است؟]...»

حضرت امام بعد از این عبارات مجددا می‌فرمایند:

👈«ما فرض مى‏‌کنیم که این سلطنت پهلوى، اول که تأسیس شد، ما فرض مى‏‌کنیم که به اختیار مردم بود و مجلس مؤسسان را هم به اختیار مردم تأسیس کردند، این اسباب این مى‏‌شود که- بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد؛ آن‏ هم بر آن اشخاصى که در آن زمان بودند. و اما محمدرضا سلطان باشد بر این جمعیتى که الآن بیشترشان- بلکه الّا بعضِ کم، بعض قلیلى از آنها- ادراک آن وقت را نکرده‏‌اند، چه حقى داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنا بر این سلطنت محمدرضا اولًا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تأسیس شده بود، مجلس غیر قانونى است، پس سلطنت محمد رضا هم غیر قانونى است. و اگر سلطنت رضا شاه فرض بکنیم که قانونى بوده، چه حقى آنها داشتند که براى ما سرنوشت معین کند؟ هر کسى سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهاى ما ولىّ ما هستند؟»

استناد به این عبارات حضرت امام مثل استناد به کلام حضرت ابراهیم(ع) می‌باشد که ایشان گفته است، این ستاره پروردگار من است! (۷۶ انعام) یا آن بت بزرگ دیگر بت ها را شکسته است! (۶۳ انبیاء)

آنچه مبنای اصلی حضرت امام است اینکه ولىّ ما خداوند است و تکلیف ما قبل از تشکیل حکومت اسلامی دعوت مردم برای تشکیل آن است و پس از تشکیل آن نیز تلاش برای پیاده سازی اهداف اسلام مانند بسط عدالت و رفاه اجتماعی و تلاش برای حفظ حکومت است؛ همانطور که حضرت امیر(ع) به زور خود را بر مردم حاکم نکرد، اما پس از تشکیل حکومت تا جای ممکن برای بسط عدالت و حفظ حکومت تلاش نمود و چنین نبود که دائما حکومت اسلامی را به رفراندوم بگذارد که حالا که ولایت من و حکومت اسلامی را پذیرفتید آیا همچنان من را می‌خواهید؟ تا در آن شرایط سخت مقاومت با دسیسه‌های رنگارنگ معاویه و جنگ تبلیغاتی او حکومت خود را به دست خود ساقط نماید
 

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری