گفتم: برای اینکه از فکر و اندیشه آغاز کنی خودت باید در سطحی از جامعیت و علم باشی که لغزشگاههای ظریف را تشخیص دهی، راه درست را در دوراهیهای معرفتی بر اساس ضوابط دقیق تشخیص دهی، خب چند نفر در این سطح هستند و اگر باشند خودشان یکپارچه امام هستند.
کمتر کسی است که از مسیر آشنایی با منظومه اندیشه امام، جذب ایشان شده باشد.
برخی ممکن است بگویند دیدن خروجی کار امام موجب جذب شدن افراد به ایشان شده است چون مثلا قبل از انقلاب در هر حکومتی قسمتی از ایران جدا شد، چه پهلوی چه قاجار و پادشاهان ما خوار حقیر مقابل بیگانه بوندند ولی بعد از انقلاب ما عزیز شدیم. خب اگر این ملاک باشد میگویم پادشاهان صفوی هم به ما عزت دادند، نادرشاه که عدد جنایتهایش بیشمار است، هم به ما عزت داد و باید شخصیتی جذاب برای من باشد! جنس اینطور علاقهای به امام مثل علاقه مردم آمریکا و انگلستان و بقیه استعمارگرها به رهبرانشان است. جنس علاقه نازیها به هیتلر چون او ما را عزیز کرده است پس ما به او علاقه داریم. جنس علاقه من به خودم و منیت من!
مردم پیش از انقلاب که هنوز خروجی کار امام را ندیده بودند، شهدا که نتیجه کار امام را ندیده بودند، آنها چرا آنطور عاشقانه جذب امام شدند؟!
جنس علاقه ما به امام از جنس علاقه به امام حسین (ع) است چه امام حسین (ع) پیروز شود و چه شکست بخورد ما عاشقش هستیم. اصلا ما هرچه در مسیر امام حسین (ع) و امام خمینی بیشتر هزینه دهیم، عاشقترش میشویم، همانطور که پدر و مادرهای شهدا عاشق امام و راهش هستند و برای امتداد آن تلاش و دعا میکنند. جنس عشق من به امام خمینی از جنس عشق به خداست.
من اولین بار که جذب امام شدم، پیام قطعنامه ۵۹۸ امام را خواندم، منشور روحانیت امام را خواندم، دیدم این حرفها جنسش فرق میکند. این ادبیات هماهنگترین ادبیاتی است که با فطرتم و قرآن مییابم. حرفهای امام را صادقانه یافتم.
در روایت است «الصِّدْقُ طُمَأْنینَةٌ وَ الْکِذْبُ ریبَة» صدق در قلب مینشیند و آرامش میآورد ولی کذب شک و دو دلی دارد، امام صادقانه بر آهنگ فطرت خدایی که در وجود همه ما است، با ما سخن گفت و ما دیدیم بر همان اساس هم عمل میکند و عاشقش شدیم. پیش از انقلاب هم مردم از همین راه از طریق پیامها و ادبیات امام و دیدن صدق عملی او، عاشقش شدند.
📌پسبهترین راه برای شناختن امام رساندن حرفهای او و توضیح آنها برای مردم و جوانان است.
🔻برخی اشخصاص آنقدر مهم و موثر هستند که نمیشود آنها را ندید تا با نگفتن نام و یادشان در تاریخ محو شوند.
برخی افراد چه خوب چه بد بخشی از تاریخ این مردم و مملکت هستند و تاریخ عصر آنها تحت تأثیر اراده آنها شکل گرفته است.
مثلا نمیتوان تاریخ معاصر را گفت ولی از شاهان قاجار یا امیرکبیر چیزی نگفت، نمیشود تاریخ مشروطه را گفت و از شیخ فضلالله نامی به میان نیاورد.
🔻این افراد مهم در هر صورت هستند و باید آنها را روایت کرد، اما دعوا در چگونگی روایت آنها است! امام در این سالها روایت شده است، معرفی شده است اما چطور روایت و معرفی شده است؟!
🔻در این سالها کسانی که با امام و راه امام مخالف هستند یا چندان نسبتی ندارند وقتی دیدند نمیشود ایشان را روایت نکرد و این خورشید تابنده را پوشاند، دست به تحریف او زدند و اتفاقا خیلی از جاها خودشان شدند راوی امام! حتی خیلی وقتها پول روایتگریشان را هم گرفتند تا امام را آنطور که میخواهند روایت و تحریف کنند، نه آنطور که هست.
👈 یک نمونه از روایت نادرست امام که به آن چندان توجه نمیشود، محدود کردن ایشان به یک سیاسیتمدار مبارز و انقلابی یا یک فیلسوف و عارف یا یک فقیه و... است. تک بعدی روایت کردن امام خود نوعی تحریف امام است.
👈بازنمونهای دیگر از روایت نادرست امام محدود کردن ایشان به یک بازهای خاص از زندگیشان است. امامی که در این ۳۲ سال پس از ایشان، روایت شده است، غالب قریب به اتفاق مربوط بعد قیام و مبارزات در ۱۳۴۰ است، در حالی که امام در سال ۱۳۴۰، بیش از ۵۹ سال دارند و عمده عمر خود و کارهایی که میخواستهاند بکنند را کردهاند، پیش از ۱۳۴۰ امام یک گذشتهای بسیار درسآموز و جذاب برای نسل امروز دارد.
👈 یک نمونه دیگر از روایت نادرست امام، غیر مستند و دقیق حرف نزدن و تکیه کردن بر روایتهای دسته چندم و مبهمی است که عمدتا با سخنان و دیگر عملکردهای ایشان متعارض است.
🔻امامدراین سالها بسیار روایت شده است اما آیا درست هم روایت شده است؟ غالبا خیر.
......
📎پینوشت:
۱. دیروز در جلسهای با اساتید دانشگاه بودم، یکی از آنها ادعا کرد امام نزد یک درویش میرفته و به صدای نیزدن و موسیقی گوش میکرده است. پرسیدم خب سند این ادعا کجاست؟ نام کتابی که یکی از طرفداران موسیقی نوشته بود را گفت. عرض کردم: روایت از امام اولا باید از سوی افراد یا اسنادی موثق باشد ثانیا اینها باید معاصر امام بوده باشند و ایشان را درک کرده باشند یا از افراد موثقی که درک کردهاند چیزی بگویند نه اینکه کسی که امام را درک نکرده و در وثاقت او هم شک است بدون استناد به فرد یا گزارش معتبری حرفی بزند! آن هم حرفی که با فتوای امام و نوشتههای ایشان در مورد موسیقی متعارض است!
۲. در مجموعه حیات روحخدا که تا کنون ۳ جلد آن (آقاروحالله – حاجآقا روحالله – لِله) تدوین و چاپ شده است، سعی کردیم هم هر حرفی میزنیم با سند معتبر و دقیق باشد و هم با نگاهی جامع به امام، ایشان را روایت کنیم و هم تمام زندگی امام را با همه عوامل موثر بر تکون شخصیت ایشان ببینیم و سه جلد مذکور مربوط به زندگی ایشان پیش از ۱۳۴۰ و آغاز قیام است.
⁉️ پرسیده بود در طول مطالعاتی که در مورد امام داشتهای، مهمترین ویژگی امام که به آن برخورد کردهای چه بوده است؟
🎙گفتم: برخی از بزرگان نادر زمان هستند که در زندگی آنها جمع اضداد ظاهری زیادی احساس میشود و دقت به این جمع اضداد و فهم آنها مسیر جذاب و خوبی برای کشف عمق آنها است. مثلا در مورد حضرت امیر(ع) این ویژگی زیاد برجسته است، همان کسی که با بچهها بازی میکند و برای ایتام صدای بزغاله در میآورد چنان هیبت و جنگآوری دارد که بزرگترین جنگآوران عرب از نامش به لرزه میافتند و در یک روز صدها نفر از دشمنان دین را میکشند...
🔻امامخمینی هم چنین شخصیتی دارند.
👈ایشان که شب ۲۲ بهمن در مقابل حکومت نظامی میگوید مردم به خیابانها بریزند و یا میگویند من بچه که بودم تفنگ به دست میگرفتم و با اشراری که به خمین حمله میکردند میجنگیدم، همین ایشان کلی وقت میگذاشته است تا یک پشه را از اتاق بیرون کند و به خود اجازه نمیداده است بیجهت خونی از یک پشه هم ریخته شود و یا یک موش اگر در خانهاش پیدا میشد، تاکید میکرد کسی حق ندارد او را بکشد فقط باید او را از خانه بیرون کنید.
👈ایشان که موقع درگذشت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی یا آیت الله حکیم و... مثل گریه عوام در غم فرزندشان، گریه میکنند، موقع درگذشت فرزندان خودشان هیچ گریهای نمیکند.
👈موقعدرگذشتآیتالله بروجردی که مراجع وقت به نشانه احترام مجلس ترحیم برای اشان میگیرند، امام هیچ مجلسی نمیگیرند تا جایی که برخی اعتراض میکنند ممکن است نگرفتن مجلس بعد از این همه روز بیاحترامی تلقی شود، به همین جهت یک مجلس از طرف ایشان گرفته میشود و تاکید میکنند نامی از من برده نشود، اما ایشان موقع شهادت آیتالله سعیدی که کسی از مراجع برایش مجلس نمیگیرد، ۴۰ شب در نجف مجلس فاتحه میگیرند و هر شب نیز در مجلس حاضر میشوند و تمام هزینه آن را میدهند.
👈ایشان در همان زمانی که در بحبوحه جنگ و اوج مشکلات و فشارها هستیم و پیامهای حماسی برای رزمندگان میفرستند، به غنچههای گل حیاط خانهیشان توجه دارند که کدام امروز شکفته شده و کدام خیر؟!
👈ایشان در عین اینکه در فلسفه و عرفان در اوج است و سرآمد فلاسفه و عرفای زمان خود است، در فقه و اصول هم سرآمد فقها و اصولیون زمان خود است، در فلسفه دقیقترین دقتهای عقلی را در فهم مسائل دارد و در فقه و اصول که باید با نگاه عرفی مسائل را فهم کرد، هیچ دقت عقلی ندارد. در عین اینکه عمیقترین مباحث عرفانی را کار کرده است روح صوفیگری ندارد و در زیارت و عبادت میگوید لطفا روح عوامانه را از من نگیرید.
👈ایشان در عین اینکه از خانوادهای پولدار و با سهم الارث زیادی است همه سهم ماهانه خود را که مقدار بسیار زیادی میشود، در زمان آیتالله حائری به ایشان و در زمان آیتالله بروجردی هم به ایشان میدهد و خودش با یک شهریه طلبگی و زندگی اجارهای به سر میبرد تا بالاخره بعد از سالها اجاره نشینی و ۹ بار از این خانه به آن خانه شدن با چندین فرزند، آخرین خانهی اجارهای خود را میخرند.
👈ایشان که هیچ اعتنایی به مسئولان عراقی در زمان حضورشان در نجف یا سفیر شوروی بعد از انقلاب و دیگر مقامات ابرقدرتها ندارند، هر بار همسرشان از جلو درب اتاقشان رد میشود، به نشانه احترام مقابل ایشان میایستد.
👈همین ایشان که با ابرقدرتها با اقتدار و محکمترین ادبیات سخن میگوید با همسرشان با چنان ادبیات عاشقانه و لطیفی سخن میگویند که انگار یک جوان لطیف و شاعر با معشوقهاش دارد مغازله میکند.
👈ایشان که هیچ وقت اجازه نمیدهد کسی پشت سرش راه بیافتد، وقتی لازم است مقابل ابرقدرتها نمایش قدرت دهد، اجازه میدهد افراد صف بکشند تا دستش را ببوسند.
🔻 امام در ایامی که در نجف هستند بدون هیچ محافظی راحت به حرم میرفتند و آنجا وسط مردم زیارت میکردند با مردم دست میدادند و گاهی مردم ایشان را بغل میکردند و میبوسیدند، در خیابانهای نجف تنها قدم میزدند و هیچ وقت هم اجازه نمیدادند کسی از طلبهها و اطرافیان دنبال ایشان راه بیافتند.
🔻 همین ماجرا در پاریس هم تکرار میشود اولین صبحی که امام برای قدم زدن در خیابانهای نوفل لوشاتو تنها راه میافتند، پلیس فرانسه به یکباره امام را یکه و تنها در آن هوای نسبتا تاریک میبینند که مشغول قدم زدن هستند، پلیس به اطرافیان امام تذکر میدهد که این کارها از نظر امنیتی درست نیست و ایشان نباید اینطور برای قدم زدن بیرون از محل استقرارشان بیایند اما امام قبول نمیکنند و به برنامه قدم زدن خود ادامه میدهند، جالبتر هم اینکه در پاریس امام اجازه نمیدادند کسانی که به ملاقات ایشان میآیند را تفتیش بدنی کنند و این در حالی بود پلیس فرانسه اطلاعاتی مبنی بر برنامه ترور امام به اطرافیان امام داده بود.
🔻 بعد از بازگشت امام به کشور هم ایشان حاضر نمیشوند عقب بلیزر معروف بنشینند و در وسط آن جمعیت فراوان در جلو آن خودرو نسبتا ناایمن مینشینند بعد هم باوجود مخالفتهای زیاد با رفتن امام به بهشت زهرا، امام قبول نمیکنند و به بهشت زهرا میروند، کافی بود نیروهای امنیتی رژیم تصمیم به ترور امام بگیرد و یا اصلا یکی از شاه دوستان، خارج از برنامه امام را ترور کند. اما امام میروند و هیچ اتفاقی نمیافتد.
🔻 باز بعد از اقامت امام در تهران و در جریان بازدیدهای عمومی بدون تفتیش در مدرسه علوی و رفاه و بعد از بازگشتشان به قم و ملاقاتهای عمومی و نشستن امام روی پشت بام که در تیر رس همه خانههای مجاور است و به ملاقات علما رفتن ایشان با دو سه نفر همراه و...
امام در هیچ کدام حداقلهای حفاظتی که یک امام جمعه معمولی هم رعایت میکند را رعایت نمیکنند.
⁉️ اما چرا امام اینگونه رفتار میکنند؟ و چرا از یک مقطع به بعد، بعد از بازگشت مجدد از قم به تهران رعایت اندکی از جوانب حفاظتی را میپذیرند؟
✅ به نظر حقیر میرسد لاقل امام در مقطع پاریس و ابتدای انقلاب در عین اینکه یک اعتماد غیبی دارند که مشکلی برای ایشان پیش نمیآید این نوع از رفتار بیپروایانه را لازم میدانند. این رفتار به دیگران یک بیپروایی و شجاعت مضاعف میدهد تا بتوانند راحتتر با خطرات مواجه شوند و بر آنها غلبه کنند.
✅ بنده خدایی میگفت ما دیگر خمسمان را به آقای خامنهای نمیدهیم، منتظر بود بگویم: نه، چرا؟ اما گفتم: شما خمست را بده، به هرکس دوست داشتی بده. گفت: به نظرم آقای سیستانی خوب است. گفتم: بله آقای سیستانی خیلی خوب هستند ولی من نسبت به آقای خامنهای هم ذرهای شک در دلم نیست.
✅ آقای سیستانی خیلی خوب و متقی و عالم هستند ولی مشرب ایشان با آقای خامنهای متفاوت است، آقای خامنهای وسط اجراء و مدیریت یک کشور است و طبیعتا اتهامها و شکها و تخریبها هم به سمت ایشان میآید. خروجی مدل آقای سیستانی همین عراقی است که میبینید، البته شاید اقتضای ترکیب جمعیتی و شرایط عراق همان عملکرد آقای سیستانی باشد ولی به هرحال ما با دو فقیه عالم و عادل مواجه هستیم با دو مشرب مختلف.
✅ آیتالله سیستانی از مبرزترین شاگردان آیتالله خوئی هستند و همان سیره استاد خود را هم ادامه میدهند و اتفاقا در دوره حضور امام در نجف هم این اختلاف منش بین امام و آیتالله خوئی در پیشآمدهای مختلف خود را نشان میداد.
در سال ۱۳۵۰ دولت عراق به ریاست حسن البکر از حزب بعث در جریان اختلافات خود با ایران تصمیم میگیرد ایرانیان مقیم عراق را با وضع بسیار بدی اخراج کند، امام بعد از اعلام اخراج ایرانیان از این کشور گذرنامه خود را برای تایید خروج برای مسئولان عراقی میفرستند و تهدید میکنند که هم من و همه بقیه علما از عراق هجرت میکنیم و لکه ننگ تعطیل کردن حوزه علمیه نجف و کربلا را تا ابد بر پیشانی حزب بعث میگذاریم. اما در همان زمان علمای نجف با امام همراهی نکردند و برخی مانند آیتالله خوئی که بزرگ علمای نجف بودند صرفا با دادن لیستهای چند نفره از حزب بعث خواستند که برخی افراد را از حکم خود استثناء کنند.
✅ در آن ماجرا علماء عراق با امام همراهی نمیکنند و رژیم بعث نیز اجازه باقی ماندن را به علمای نجف داد و اجازه خارج شدن را به امام نداد. امام در عراق همراهی علماء و طلاب را نداشت و نتوانست در آن فضا اقدام خاصی بکند اما در ایران شرایط فرق میکند و امام علما و طلاب همراه نسبتا زیادی دارد و الگوی امام در ایران جواب میدهد. الگوی امام متهم شدن و دردسر زیاد دارد، اما دیگر الگوها چنین نیست و طبیعی است که مشق نانوشته غلط نداشته باشد.
.............
پینوشت: در این متن نمیخواهم مدل رفتاری آیتالله سیستانی را عینا با آیتالله خوئی تطبیق دهم چرا که مرحوم خوئی در بازههایی مثل انتفاضه عراق و مواردی دیگر منشی متفاوت از گذشته خود داشتند و شاید آیتالله سیستانی نیز به فراخور زمان در آینده منشی متفاوت پیش بگیرند کما اینکه در تشکیل حشد الشعبی به فتوای ایشان برای جهاد دفاعی اتکاء شد.
........
مطالب مرتبط:
🔺واکنش حضرت آیت الله خویی به دعای بعد از نماز اول انقلاب
آیت الله سید عبدالهادی شاهرودی :
در مجلسی که جمع کوچکی از فضلای معتمد نزد آیتالله #خویی حضور داشتهاند، یک نفر از حاضرین نقل میکند که چندی است در ایران مسأله جدیدی رسم شده است. ایشان میپرسند: چه رسم شده است؟
آن طلبه میگوید: رسم انداختهاند که بعد از نمازها بگویند: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار، از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا!
🔸آیتالله خویی میگوید: خوب چه اشکالی دارد؟ یکی از حاضرین میگوید (احتمالاً) نوعی بدعت بعد از نماز در تعقیبات نماز ایجاد شده…
ایشان در جواب میگوید: دعاست و بدعت نیست…. یک نفر از حاضرین میگوید: بنابراین شما این امر را صحیح میدانید؟ 🔸آیتالله خویی میفرمایند: بلکه واجب میدانم.
📚تداوم اندیشه؛ خاطرات و مبارزات آیتالله سیدعبدالهادی حسینی شاهرودی،تهران، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص۱۷۱-۱۷۲.
...
💥مواضع سیاسی حضرت آیت الله خویی (ره)درباره انقلاب اسلامی ایران
✍️آیت الله #نصرالله_شاه_آبادی ره:
🔹بر خلاف آنچه که بر علیه آیةالله #خویی تبلیغات شده است و افرادی سعی کردهاند ایشان را مخالف انقلاب و مرحوم امام معرفی نمایند، ایشان در تمامی مراحل نهضت از افرادی بودند که همگام با مرحوم امام از نهضت اسلامی دفاع کردند و اطلاعیههای بسیار تندی بر علیه دستگاه دادند و چه بسا در بعضی از موارد انقلابی تر از مرحوم امام عمل میکردند.
🔸مواضع آیةالله خویی در آن زمان (سال ۱۳۴۲ش) چنین بود. اما بعد که حکومت بعث و صدام سر کار آمد، اوضاع تفاوت کرد. خفقان و اختناق بر عراق حاکم شد به گونهای که اگر کسی حرفی میزد، کشته میشد...
🔻در این فضای اختناق بعضی آقایان انتظار داشتند که آیةالله خویی همان مواضع تند و انقلابی سابق را داشته باشند. این توقعات (در محیط عراق) بسیار بیجا بود. اگر کسی کوچکترین کاری انجام میداد، باید از زندگی خود میگذشت. لذا بعضی از آقایان درباره آقای خویی واقعاً بی انصافی کردند و البته بعد هم متوجه بی انصافیهایشان شدند.
🔹بعد از پیروزی انقلاب هم، آقای خویی در چند مورد نشان دادند که حامی انقلاب اسلامی ایران هستند. درباره همه پرسی نظام جمهوری اسلامی، آیةالله خویی اطلاعیهای صادر کردند و مردم را به انتخاب جمهوری اسلامی تشویق نمودند.
🔸در ایام جنگ مرحوم آسید علی لواسانی از آیةالله خوئی درباره مصرف سهم امام (علیه السلام) برای رزمندگان و آوارگان جنگِ ایران و عراق سؤال کرده بود و آقای خوئی هم اجازۀ نصف یا ثلث داده بودند. من خدمت مرحوم امام رفتم تا در رابطه با همین مسأله (مصرف کردن سهم امام برای رزمندگان در جنگ) از ایشان اجازه بگیرم. ایشان فرمودند: «از صدقات و خیرات استفاده کنید». من به ایشان عرض کردم: «آیةالله خوئی (که بعضی ایشان را ضد انقلاب میدانند) اجازۀ کتبی دادهاند که نصف یا ثلث را خرج کنند.» امام خیلی تعجب کردند و بعد از این به بنده اجازه دادند.
🔸مرحوم #امام هم در وفات آقازاده آیةالله خویی (مرحوم آقا سید جمال خویی) پیام تسلیت نوشتند که کاشف از این بود که تمام این حرفهایی که در مورد آقای خویی زده شده اشتباه بوده است. از این رو من در طول این سالها (قبل و بعد از انقلاب) هرگاه اسم مرحوم امام را میبرم، اسم آقای خویی را هم دنبالش ذکر میکنم.
📚حدیث نصر ص ۳۹۶ ، ۴۰۵
...
تصویر اعلامیه آیتالله خوئی برای رای دادن به جمهوری اسلامی
یک پرونده در مورد عملکرد آیتالله خوئی نزدیک به پیروزی انقلاب دریافت
یک سند از جلد ششم کتاب امام خمینی در آینه اسناد ساواک که گویای تفاوت تشخیص مصداقی امام و آیتالله خوئی است.
دریافت حجم: 5.56 مگابایت توضیحات: «التغلغل الیهودی فی ایران» کتاب آیتالله خوئی در مورد فعالیت یهود در ایران
✅ در حوادث انقلاب هر وقت شرایطی پیش میآمد که عادتا انسان عادی کمی محتاطتر رفتار میکند، امام با شجاعت تمام پیشروی بیشتری میکردند و اینطور بود که کار انقلاب پیش رفت و آن بحرانهای سخت، یکی یکی پشتسر گذاشته شد.
✅حاج احمد آقا ماجرایی از همین باب در مورد زمان نخست وزیری بختیار که امام در نوفل لوشاتو حضور دارند، نقل میکنند:
👈 «از طرف کاخ الیزه پاریس کسی پیش امام آمد و مردی را هم با خودش آورده بود که این مرد نمایندهٔ مستقیم کارتر است و پیامی دارد و آن اینکه: «بختیار از ماست، بختیار را ما گذاشتهایم و باید از او پیروی کنی و الاّ نابودتان میکنیم.» البته نابودتان میکنیم را با کنایه گفت و به قدری تند و تیز حرف زد که نمایندهٔ ژیسکاردستن پشت سر هم معذرت میخواست و میگفت به ما مربوط نیست، حضرت آیت الله مهمان ما هستند. نمایندهٔ کارتر دوباره تکرار کرد که شوخی نیست. ما بختیار را آوردهایم و اگر با او مخالفت کنید با جان خودتان بازی کردهاید.
امام پس از شنیدن این حرفها کمی مکث کردند و گفتند: به کارتر بگویید از خمینی راجع به آمریکاییها که در ایران هستند خیلی سؤال شده که باید با آنها چه کرد؟ ولی من هنوز دستوری ندادهام. امید است کار به آنجا نکشد که فتوای خودم را راجع به آنها صادر کنم و امام برخاستند و رفتند و نمایندگان کارتر و ژیسکاردستن که به خیال خودشان حالا خیلی باید با امام حرف بزنند، گیج شده بودند.»
.............
منبع: رجائی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام خمینی(س)، ج ۴، ص ۲۰۸ حجةالاسلام والمسلمین سید احمد خمینی – روزنامه اطلاعات – 24 / 7 / 58.
🔻 امروز در پنجشنبه بازار مشغول خرید بودم که یک طلبه نسبتا جوان و البته با هیبت و راه رفتن خاصی دیدم که با توجه به تجربهام در شناخت این نوع هیبتها و رفتارهایشان از بودن او در آن فضا تعجب کردم!
دقت که کردم دیدم یک طلبه جوان و غیر ملبس دنبال او میرود و دقتدارد جلوتر از او قدم بر ندارد و هر دو دستش پر از خرید است، کمی نگاه کردم و ظاهری که احساس کردم این بود که خریدهای آن عالیجناب را حمل میکند، احتیاطا حکم قطعی نمیکنم ولی بر اساس تجربه و ظن قوی برای آن طلبه جوان ناراحت شدم که چرا در تور این تیپ فرعونهای روحانی! افتاده است و متوجه نیست.
چندین مورد با همین تیپ و رفتار را در گذشته دیدهام که عجیب علاقه دارند چند نوچه برای خود داشته باشند و پشت سرشان راه بیاییند و نوکریشان را بکنند و اینها آقایی و نصیحت!
این ویژگی همه پیامبران الهی بوده است که دعوت به اطاعت از خود نمیکردند و بندگان را به بردگی نمیگرفتند بلکه هرچه میگفتند دعوت به بندگی خداوند بوده است.
🔻 از ویژگیهای بارز امام خمینی و دیگر اولیاء خدا این است که اگرچه جاهایی که لازم بوده است، اقتدار و هیبت نشان میدادند اما اصل وجودشان ساده و بیتکبر و متواضع بوده است.
🔻 خانم دباغ که در نوفل لوشاتو در منزل امام کمک کار بودهاند چندین خاطره دارد که امام اگر به آشپزخانه میآمد و ظرفی مانده بود و ما نبودیم ظرفها را میشستند و میرفتند و یا میگویند بارها خودشان به آشپزخانه میآمدند و چایی میریختند و برای بقیه هم میبردند.
🔻 حجتالاسلام و المسلمین برهانی نقل میکنند:
«یک روز آقای قرائتی به من میگفت در نوفل لوشاتو، خدمت امام بودیم اولصبح که برای تجدید وضو بلند شدیم آنجا دو سه تا دستشویی بود. به یکی از آنها کهوارد شدم دیدم خیلی کثیف است، رغبت نکردم و صبر کردم که به دستشویی دومی بروم،در این فاصله متوجه شدم آقایی که عرقچین به سر داشت از کنارم رد شد و به هماندستشویی وارد شد که من نرفته بودم. بعد متوجه شدم خود امام بود که در توالت را بازکرده و آستین قبا و دامن آن را بالا زده بود و آنجا را با شیلنگ تمیز میکرد و میشست.»
📖 منبع: رجائی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام خمینی(س)، ج ۳، ص ۲۴۷.
🔻 در کتاب رجال کشی روایتی نقل میشود از فرزند «ابی بکر حضرمی» از اصحاب خاص امام صادق(ع)، او میگوید پدرم به همراه عمویم علقمه بر زید بن علی وارد میشوند. زید بن علی به آنها میگوید:
👈«لَیْسَ الْإِمَامُ مِنَّا مَنْ أَرْخَى عَلَیْهِ سِتْرَهُ إِنَّمَا الْإِمَامُ مَنْ شَهَرَ سَیْفَهُ» امام از اهل بیت کسی نیست که در راحتی در خانه بنشیند امام فقط کسی است که قیام به شمشیر کند. ابوبکر حضرمی از او سوال میکند:
👈«أَخْبِرْنِی عَنْ- عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع أَ کَانَ إِمَاماً وَ هُوَ مُرْخٍ عَلَیْهِ سِتْرَهُ أَوْ لَمْ یَکُنْ إِمَاماً حَتَّى خَرَجَ وَ شَهَرَ سَیْفَهُ» به من بگو ببینم علی بن ابی طالب (ع) امام بود یا کسی بود که در راحتی، خانه نشین شده باشد؟ یا امام نبود تا وقتی که قیام به شمشیر کرد! آنگاه امام شد؟
زید که مرد زیرکی بود ساکت شد و جواب نداد. ابوبکر حضرمی سه بار سوال خود را تکرار میکند و هر سه بار زید هیچ جوابی نداشت. بعد ابوبکر حضرمی میگوید اگر علی بن ابیطالب امام بود پس جایز است که امامی بعد از او باشد که در خانه نشسته و قیام نکند.
🔻 برخی رکن اندیشه امام خمینی (ره) را در قیام علیه طاغوت و تشکیل حکومت معرفی میکنند و وجه تمایز امام از علمای پیشین خود را در قیام و مبارزه ایشان میدانند و انگار که امام فکر جدیدی متفاوت از علمای پیشین خود را به صحنه آوردهاند اما در واقع رکن اندیشه ایشان اطاعت از «فقیه جامع» و مراجعه به او در پیشامدهای زمانه در زمان غیبت است و این مطلب که رکن اندیشه ایشان است مورد قبول همه فقها است.
🔻 امام خمینی(ره) در زمانه مرحوم شیخ عبدالکریم حائری و آیتالله بروجردی که مشی عملی آنها مبنی بر تقیه مقابل پهلوی بود تمام و کمال با زعیم زمان همراهی میکنند و اگرچه حتی در زمان آیتالله بروجردی شرایط زمانه را مناسب برای قیام میدانند اما چون زعیم زمان تشخیص دیگری دارد، دست به اقدامی نمیزنند و به دیگران میفرمایند: «امروز آیتالله بروجردی عَلَم است و ما باید زیر علم جمع شویم، ایشان هرچه بفرمایند ما باید اطاعت کنیم.»
🔻 در واقع تشخیص لزوم تشکیل حکومت، یک امر صغروی بود که بر اساس فضا و شرایط زمان، امام این لزوم را تشخیص دادند و برای آن اقدام کردند. ایشان در مورد شیخ عبدالکریم حائری نیز میفرمودند: «اگر مرحوم حائری [امروز] حضور داشتند از فرصت پیش آمده استفاده میکردند و به تأسیس نظام اسلامی دست میزدند.»
.............
متاسفانه برخی از این متن برداشتی خلاف آنچه مقصود بنده بوده است کردهاند و میفرمایند رکن اندیشه امام قیام لله است.
بله این حرف درست است اما از مرحله اندیشه تا تعین خارجی گامهایی وجود دارد، قیام لله در چه الگویی تعین پیدا میکند قیام بالسیف حتما باید باشد؟
عرض حقیر در این متن این است که تعین قیام لله در اطاعت از ولی است.
ما باید قیام لله کنیم تا آنچه اراده ولی خدا است را محقق کنیم خودمان که نسخه نداریم!
اطاعت از ولی در زمان حضور معصوم به اطاعت از معصوم است و در زمام غیبت به حکم نقل و عقل به اطاعت از فقیه جامع الشرائط است.
زیدیه تصورشان این بود که فقط باید ولی خدا قائم بالسیف باشد تا اطاعت از او واجب باشد و این مسیر انحرافی مقابل اهل بیت بود، در زمان غیبت نیز این مسیر انحرافی وجود دارد و برخی تصور میکنند چون امام قیام و مبارزه کرد ممتاز از بقیه بود و رکن اندیشه ایشان در مرحله تحقق و اجرا به قیام و مبارزه است در حالی که لب حرف ایشان بازگشت به مسیری است که به حکم نقل اهل بیت برای زمان غیب مشخص کردهاند و عقل نیز ان را تائید و درک میکند و آن اطاعت از فقیه جامع الشرائط است خواه قائم بالسیف باشد خواه ساکت. او است که نسخه صحیح زمانه را تشخیص میدهد و مؤید من عند الله است.
✅ ماجرای هجرت امام به پاریس مقدمه بسیار جالبی دارد، شرایط بر امام در نجف بسیار سخت میشود و منزل ایشان را محاصره و ارتباطات ایشان را قطع میکنند تا اینکه ایشان تصمیم میگیرند به کویت بروند.
✅ از کویت آقای مهری برای ایشان دعوت نامهای با نام روحالله مصطفوی ارسال میکند و امام راهی کویت میشوند اما در مرز کویت وقتی میفهمند شخصی که برای او دعوت نامه گرفته شده است، امام است از ورود ایشان جلوگیری میکنند.
✅ مهر خروج ایشان از عراق خورده و اجازه ورود ایشان به کویت را هم نمیدهند! همینطور بدون اینکه راه چارهای داشته باشند به شکل بازداشت در گمرک عراق منتظر میمانند.
به ایشان میگویند اگر بخواهید از اینجا خارج شوید با توجه به اینکه در عراق هم دیگر نمیتوانید بمانید، باید مشخص کنید که کجا میخواهید بروید؟ امام میگویند نمیدانم.
✅ آن روز امام ناهار هم نخوردهاند و در مرز هم گیر کردهاند و گرسنه و خسته در وضعیتی نامعلوم ماندهاند تا نزدیک غروب میشود.
✅ حجتالاسلام فردوسیپور فردوسیپور نقل میکند:
بالاخره مغرب شد و هوا تاریک شد ما ناراحت شدیم و گفتیم پس یک جایی را بدهید که نماز بخوانیم. اطلاع دادند یک ساختمانی هست. آنجا را برای نماز خواندن آماده کردند. بعداً معلوم شد اتاق مامورین امن العام است.رفتیم آنجا با امام نماز جماعت خواندیم. دو تا نیمکت چوبی در آنجا بود؛ لحظهای امام روی یک نیمکت دراز کشیدند و عبایشان را روی صورتشان کشیدند که بخوابند، یک نیمکت هم حاج احمد آقا نشسته بود، ماها هم در اطاق بودیم.
در آن حالی که ما فکر می کردیم امام خسته شده و خوابیده است یک مرتبه دیدیم عبایشان را از صورتشان برداشتند و فرمودند: احمد بیا اینجا! احمد آقا نزدیک امام رفت و روی همان نیمکت نشست. امام فرمود احمد ما اگر الآن نجف بودیم این را نداشتیم. ـ اشاره کردند به کانال کولری که باد می زد ـ چرا شما ناراحت هستید.😁
✅ رهبری در اول فروردین ۹۸ در سخنرانی در حرم رضوی پیشبینی کردند در آینده نزدیک تجهیزات نظامی و موشکی عربستان بدست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد.
✅ این قضیه که ان شاء الله به زودی محقق شود و همه شاهد آن باشیم یکی از سنتهای خداوند است. این سنت خدا موجب میشود از یک سو سستی طاغوت و کیدهایش واضحتر شود و از یک سو تلخی و سختی شکست بر طاغوت بیشتر باشد.
🎙مرحوم آیتالله حائری شیرازی با لبخند ملیحی در مورد خلبانهای ایران در زمان جنگ، چنین میفرمودند:
«حسرتی که آمریکا میخورد از این خلبانها، که گفت دستم بسوزد که من چرا اینها را تربیت کردم، ای کاش این صنعتها و تخصصها را به اینها یاد نداده بودم.
شما پشتوانه و پشتیابان تان خدا است، همان که موسی را در دامان فرعون تربیت میکند تا دستگاه فرعونی را در هم بپپیچد، باید خرج تربیت موسی از جیب فرعون داده بشود، خدا کسی را که میخواهد آتش بزند، وادارش میکند به هیزم چینی! باید زحمت تربیت موسی را فرعون بکشد که حسرت ببرد، «فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما کانُوا خاطِئینَ (۸ - القصص)»