📌رسیدن به ایستگاه "دیپلماسی یا میدان" از ابتدای برجام مشخص بود. (ر.ب: صحبتهای فدریکا موگرینی در مورد ابتدای نوشتن برجام)
🔻 روحانی و ظریف اگرچه با شعار حل پرونده هستهای و تحریمهایش روی کار آمدند اما خوب میدانستند که هستهای موضوعیتی ندارد و مشکل آمریکا و اروپا با ارکان قدرت ما است، میدانستند مشکل تحریمها جز با مذاکره بر سر همه این ارکان قدرت، حل نخواهد شد و نیاز به برجامها و مذاکرات بعدی است.
🔻 تا وقتی یک ایران قوی و غیر خاضع مقابل زیادهخواهیهای آمریکا و یارانش وجود دارد، اراده و عزم مقابله با آمریکا و یارانش در میان همه مردم منطقه وجود خواهد داشت.
🔻 پس در نگاه دولت روحانی، مشکل تحریمها و فشارها جز با پذیرش ضعف و از دست دادن یکی یکی ارکان قدرت ایران، برداشته شدنی نیست و دوگانه "دیپلماسی یا میدان" تلاش جدیدی است برای ادامه دادن همان مسیر سابق و از دست دادن میدان.
📌اما مسیر دیگری نیز وجود دارد، قوی شدن و بیاثر کردن تحریمها.
✅ این روزها که کاسه دولت بیشتر به چه کنم؟ چه کنم؟ افتاده است، باز بحث اینکه برجام تصمیم یک دولت نبود و تصمیم نظام بود؛ داغ شده است.
✅ بنده خدایی خیلی روی این نظر پافشاری میکرد.
🔻از او سوال کردم: شما بگو اگر دولت روحانی برود و مثلا سعید جلیلی روی کار بیاید، برجام ادامه پیدا میکند یا برای کنار زدن تحریمها عوض صرف مذاکره دنبال روشهایی چون دور زدن تحریم و قدرتمند کردن و بیاثر کردن تحریم میروند؟! رویکرد مدیریت کشور عوض میشود یا خیر؟!
🔻گفت: نمیدانم!
گفتم: انصاف به خرج بده واقعا سیاست خارجی ما عوض نمیشود؟ برجام ادامه پیدا میکند؟
گفت: نه ادامه پیدا نمیکند.
🔻پرسیدم: خب اگر با آمدن یک دولت جدید، برجام کنار میرود و این سیاست دنبال نمیشود، چطور این سیاست نظام است که یک دفعه با تغییر دولت عوض میشود؟! این چه سیاست نظامی است که با آمدن روحانی میآید و با رفتنش میرود؟!
🔻 بنده خدا؛ گفت: من میگویم باید تصمیم نظام باشد؛ باید رهبری پرونده برجام را بر عهده میگرفت و میگفت دولت کارهای نیست و خودش کار را پیش میبرد؛ این برنامه کلان قانونا در اختیار رهبری است، نه رئیس جمهور که امروز دولت بخواهد پاسخگوی آن باشد.
🔻 گفتم: بخشی از این حرف درست است که باید رهبری کار کلان را مشخص کند؛ بله یک راهبردهای کلان را رهبری باید مشخص کند که کرد و مکتوب خط قرمزهایی مشخص کرد که اینها راهبرد کلان ما است و نباید زیر پا گذاشته شود؛ اما چه کردند؟! رفتند مذاکره کردند بعد گفتند ما نتوانستیم خطوط قرمز را زیر پا نگذاریم.
🔻اما بخشی از این حرف هم غلط است، اگر میگویید رهبری اصلا به یک گفتمانی که مدعی حل مشکلات کشور با برجام است و بر این اساس از مردم رأی میگیرد؛ فرصت ندهد بیاید خود را محک بزند؛ این یعنی همان دیکتاتوری؛ این یعنی شاهنشاهی، در حالی که ما جمهوری هستیم.
🔻ما سه نوع مدیریت اجتماع داریم:
👈 یکی دیکتاتوری است که مردم هیچ اختیاری ندارند که مثل این کشورهای عربی است؛
👈 یکی سالوسی و فریب است؛ پوپولیستی است که مردم اصلا نمیدانند دنیا چه خبر است و سردمداران به اسم جمهوری و اراده مردم بر آنها حکومت میکنند؛ اما کار خود را میکنند نه آنچه اراده مردم است و این کشورهای مستکبر غربی اینچنین هستند.
👈 یکی هم مدیریت اسلامی است که بر اساس تبیین است و در واقع راهبری مردم با تبیین است. مردم صرفا بستر قدرت نیستند مردم خودشان هدف هستند، مردم موضوعیت دارند نه طریقیت، هدف این رهبری رشد مردم است، رشد مردم هم نه با دیکتاتوری و چوب محقق میشود نه با فریب و سالوسی.
🔻 راهبرد راهبری اسلامی تبیین است «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی» است، اکراهی نیست بلکه فرصت خطا به مردم داده میشود و در کنارش تبیین میشود تا خود مردم تجربه کنند و رشد و غی را تشخیص دهند.
تا فردا نگویند آن راه درست بود نگذاشتید؛ تا خودشان راه رشد را انتخاب کنند و با این انتخاب آزاد است که بعد از انتخاب مردم بر آن استقامت میکنند؛ نه با تحمیل، این روش همه انبیاء بوده است؛ در حکومت همه انبیاء این مردم بودند که حافظ حکومت بودند و بعد از ایمان به درستی و صدق ولیالله همراه او استقامت میکردند و پا به پای او پیش میرفتند.
🔻پس از تبیین ولیالله است که حجت نصرت خدا در صورت همراهی ولیالله و یا به خود واداشته شدن در صورت عدم همراهی ولی خدا تمام میشود.
هر کس بعد از آنکه راه هدایت برایش تبیین شد، آنگاه بعد از تبیین با پیامبر مخالفت و دشمنی کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید، او را به همان سو که رو کرده واگذاریم...
🔻مسیر رهبری دینی از تبیین است. رهبری نمیتواند دیکتاتور باشد و با زور و تحکم یک قشر خاص، مردم را پیش ببرد؛ اسلام به او این اجازه را نمیدهد.
🍊ظریف: خواهری یک پرتقال دارد و بچه همسایه میگوید تو حق نداری پرتقال داشته باشی؛ باید آن را به من بدهی. شما مثل یک قهرمان وارد میشوید، پرتقال را به برادر میدهید و از او امضاء میگیرید که بعد از خوردن پرتقال پوستش را به خواهر بدهد؛ برادر پرتقال را میخورد و پوستش را هم در آشغال میاندازد، شما هم یک مصاحبه میکنید و میگویید من خیلی شاهکار دیپلماسی هستم و از مشکلاتی هم که مادر با دادن پرتقال به خواهر بر سر راه دیپلماسی شما ایجاد کرده است، انتقاداتی میکنید.
🍊 روحانی: خواهر و برادری هر کدام یک پرتقال دارند، میخواهند پرتقالهایشان را بخورند، آنها را دعوت میکنید که پرتقالهایتان را به من بدهید تا در ۱۰۰ روز بعد، عوضش ۱۰ پرتقال به شما بدهم، چند روز بعد خودت پرتقالها را میخوری و ۱۰۰ روز بعد هم برای خواهر و برادر پیام میفرستید، ان شاء الله اگر یک بار دیگر پرتقال به من بدهید در ۱۰۰ روز بعد ۲۰ پرتقال به شما میدهم!
🍊 قالیباف: به خواهر و برادر میگویید پرتقالهایتان را به روحانی ندهید، حی علی خیر العمل منم منم مرد عمل؛ اما خواهر و برادر از این شعارهای قدیمی خوششان نمیآید و پرتقالهایشان را به روحانی میدهند؛ بعد از ۱۰۰ روز اینبار سعی میکنید بیشتر دلربایی کنید و شعارهایتان را به روز میکنید؛ هم خوشکلم هم بورم حتما رئیس جمهورم؛ اما باز هم خواهر و برادر خوششان نمیآید و شما مجبور میشوید یا به فکر میوههای بعد یا ۱۰۰ روز بعد و شعار بعد باشید.
🍊 جلیلی: با بچه همسایه که میگوید شما حق نداری پرتقال داشته باشی وارد مذاکره میشوی؛ مذاکرات را طولانی میکنید و به خواهر میگویید شما آرام آرام پرتقالت را بخور هستههایش را هم نگه دار که بکاریم و درخت پرتقال را یک دفعه رو کنیم و چشم این بچه همسایه را کور کنیم. بعد از ۱۰۰ روز وقتی درخت پرتقال را رو میکنی؛ پسر همسایه تو را تهدید به جنگ میکند؛ پای قطع شدهات را روی میز میگذاری میگویی ما را از چه میترسانید من این پایم را در جنگ از دست دادهام.
سیاست پرتقالی ظریف دریافت مدت زمان: 7 دقیقه 10 ثانیه
🎼 عرب در عصر حضرت رسول و اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین) در شعر و وزن و آهنگ در اوج بود، آنها چیزی داشتند به نام حداء؛ وقتی شتربان شترهایش را میبرد، آهنگی میخواند به نام حداء که از این آهنگ شترها چنان مست میشدند که خستگی را فراموش میکردند و با حالت طرب تند و تندتر میرفتند.
🎼 یک کسی از این عربها در حدآء خواندن بسیار توانمند بود و برای اینکه توانمندی خود را به رخ بکشد، وقتی شترها تشنه به آب میرسیدند و ولع نوشیدن داشتند، شروع میکرد به حدآء خواندن. او میخواند و شترها چنان مست میشدند و از خود بیخود که آب خوردن را فراموش میکردند و حالتی به آنان دست میداد که تلف میشدند. این را گرفتند و به دادگاه بردند تا محاکمه کنند.
🎼 سعدی این حالت و ماجرا را به شعر در آورده و میگوید:
اشتر به شعر عرب، در حالت است و طرب
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
🎼 با خودمان که تعارف نداریم، موسیقی یک حالت نشاطی در انسان بوجود میآورد و اگر اینطور نبود این همه راننده اتوبوس چرا از شب تا صبح موسیقی میگذارند و یک کله رانندگی میکنند؟! خودمان بارها تجربه کردهایم که وقتی موسیقی میشنویم حس طرب و لذتی برایمان رخ میدهد، به قول سعدی شتر هم که باشی از این موسیقی تأثیر میگیری، حالا شمای انسان که روحی بسیار لطیفتر از شتر داری، اگر تاثیری در تو نمیگذارد طبع تو خراب شده است.
🎹 تا دوره نوجوانی در فرهنگ ما موسیقی یک چیز عادی بود و واقعا هم از شنیدن آن لذت میبردیم اما رفته رفته به واسطه برخی تبلیغات روحانیون، موسیقی گوش کردن برای ما قبحی نسبی پیدا کرد، در متعارف عروسیهای ما برخی موسیقیها حذف شد، در برخی هم کلا حذف شد، در جمعهای خانوادگی هم تقریبا و کم کم موسیقی گذاشتن نسبت به قدیم خیلی کمرنگ شد.
🎻 یک مشکل من در تاکسیها و رفت و آمد با رانندههای اتوبوس همیشه، همین ماجرای موسیقی گذاشتن بود و واقعا هم پاسخی نداشتم جز اینکه خدا گفته است گوش نکن، من هم عبد هستم و میگویم چشم و گوش نمیکنم.
🎸 البته برخی حکمتهای ذکر شده برای گوش نکردن موسیقی را هم گاهی میگفتم، مثلا اینکه: موسیقی اراده شما را ضعیف میکند و... اما همیشه این سوال برایم مطرح بود که آخر موسیقی که خیلی چیز خوب و لذت بخشی است، واقعا مشکل این موسیقی چیست؟ مگر خدا با لذت بردن ما مشکل دارد؟!
🎧 همیشه انسان سعی میکند از آن چیزی که لذت میبرد تا جای ممکن استفاده کند و شاید دیده باشید که برخی جوانان چنان با موسیقی انس میگیرند که روزانه ساعتها موسیقی گوش میکنند و خسته هم نمیشوند و دائم یک هدست روی گوشهایشان است.
🎼 خب این جوان لذت ببرد مگر چه مشکلی دارد؟! از موفقیت باز میماند؟! این موفقیتهایی که ما در ذهن داریم، تهش مگر چیست؟ پول بیشتر برای لذت بیشتر؟! خب این بنده خدا بدون آن زحمتها دارد همین لذت را میبرد.
📌حالا در مورد موسیقی هم چیزی شبیه همین قضیه است، موسیقی هم مثل سگ، کارکردی مشخص دارد که اگر از حدود خود خارج شود جای چیز بسیار با ارزشتری را به راحتی پر خواهد کرد. موسیقی آنقدر جذابیت دارد که خیلی راحت جای ذکر را میگیرد، ذکر و انس با خدایی که تا تجربه لذت بیمقایسه آن در مقابل موسیقی را نداشته باشیم، متوجه نمیشویم از چه لذت بزرگی به واسطه موسیقی بیبهره ماندهایم. از حس توجه به خدا به واسطه اشتغالات مختلفی چون موسیقی باز میمانیم.
این نکته حتی در قرائت قرآن و مداحی و... هم رخ میدهد و چنان ضرب و آهنگ جلوه میکند که ما را از توجه به مطلب آن باز میدارد.
قبول دارم که برای افراد معمولی مثل بنده حس حضور و توجه دائمی راحت نیست اما برای اینکه این اتفاق رقم بخورد اول باید جای آن خالی باشد تا نیاز آن پدید آید.
سلام خداوند برای رفع نیازهای انسان ابزار خاصی در جسم آدمی ایجاد کرده. مثلا برای رفع نیاز تغذیه، دهان و زبان و قوه چشایی را خلق کرده. عضو جارحه اذن یا گوش هم یکی از این ابزارهاست. موسیقی مثل غذاست، نیاز آدمی است. چون یک مسئله طبیعی و در طبیعت است. موسیقیای که در طبیعت وجود دارد، صدای پرندگان، صدای آبشارها، صدای دلفینها در دریا، صداهای مختلف طبیعت، همه و همه نشانههای بر این هستند که اصل موسیقی یک موجود طبیعی است. مخلوق خداست. موسیقی غذای روح است. صدای تلاوت قرآن یک نوع صدا با فرکانسهای خاص و تاثیر گذار بر تمام موجودات اطراف خودش هست. بنابراین موسیقی مفید به عنوان یک غذای روحی، نیاز به تفکیک از موسیقی مضر و زیان آور دارد. هم چنان که غذاهای زبان آور از خوراکهای سودمند باید تمییز شوند.
🔰پاسخ بنده:👇 نکته درستی است، عرض بنده این است که موسیقی باید حدود آن مشخص باشد و نباید جای ذکر را بگیرد. مثلا تلاوت زیبا و آهنگین بسیار تاثیرگذارتر است و اصلا به همین خاطر آیات قرآن وزن دارد و جذاب است. اما همین وزن و آهنگ اگر توجه به آن غلبه پیدا کند و از حدودش فراتر رود دیگر فرعی است که جای اصل را پر میکند.
🔰 نظر یکی از عزیزان در مورد پست اخیر:👇
منابع و مبانی معرفت دینی مشخص هست. این سخن در باره سگ و موسیقی در بهترین حالت برداشتی ذوقی است کما اینکه برادر نویسنده عزیز هم رعایت احتیاط در عدم انتساب به دین عزیز را نمودهاند. وفقکم الله لمرضاته.
🔰 پاسخ بنده:👇 ممنون یک نکتهای را مرحوم حائری شیرازی زیاد تاکید داشتند و آن اینکه ما قبل از امر و نهی در واجب و حرام، آنها را به معروف و منکر تبدیل کنیم، آن وقت امر و نهی راحت و مؤثر میشود. آن وقت خود مردم شما را کمک میکنند و مسیر امر به معروف و نهی از منکر در سراشیبی و راحت است نه سر بالایی و خسته کننده. یک راه معروف کردن واجب و منکر کردن حرام هم این است که در مورد حکمتها و ابعاد مختلف واجبات برای مخاطبان صحبت شود. قبول دارم که رکن اصلی در همه واجبات و محرمات عبودیت و خضوع است اما این را هم قبول دارم که عمده این واجبات و محرمات قابل توضیح منطقی و عقلی هستند.
🔺آیا ایران سیاست حمایت از مسلمانان در همه نقاط جهان را در چین اجرا نمیکند؟
👈 پس از امضای سند راهبردی بین ایران و چین بسیاری از رسانههای معاند بر روی این موضوع مانور میدهند که ایران به دلیل ارتباط با حکومت چین سیاست حمایت از مسلمانان در تمام جهان را کنار گذاشته است در صورتی که واقعیت چیز دیگری است.
🎙صفری سفیر اسبق ایران در چین در برنامه شنبه شب جهان آرا به این موضوع پرداخته است.
✅سالپیشدانشگاهی در سن ۱۸ -۱۹ سالگی بودم و در رشته بوکس ورزش میکردم. با اینکه مذهبی و بسیجی بودم اما مدل ریشی که میگذاشتم و بیتأثیر از فضای باشگاه هم نبود، آن موقع به ریش بزی معروف بود، فقط جلو چانهام را بلند میگذاشتم و چون صدق ریش هم میکرد از نظر شرعی هم مشکلی نداشت.
✅ یک شب از تمرین برگشته بودم و قبل از رفتن به خانه به مسجد رفتم تا نمازم را بخوانم، شهید محسن جعفری که خیلی وقتها در مسجد باقی میماند من را رصد میکرد تا نمازم را خواندم و بعدش در حیاط مسجد گوشهای تنها شدم. آمد کنارم و بدون هیچ مقدمهای گفت حمید کاکو این چه ریشی هست که میگذاری؟ گفتم: مگر چشه محسن جون؟! صدق ریش میکنه و شرعا مشکلی نداره که؟
✅گفت: صدقریش می کنه ولی کیا اینجور ریشی میگذارند؟ شبیه کفار شدی یا نه؟ کمی مکث کردم با خودم فکر کردم دیدم راست میگه و اینجور ظاهری بین مسلمونها متعارف نیست. گفتم درست میگی کاکو و دیگه هم بعد از اون ریشم رو اون مدلی نزدم.
🔻«یک نفر خیاط جوانی بود، رفقا و اینها اطلاع پیدا کرده بودند که این روزها کلیسا میرود یک مقداری کار باید رویش کرد.
به این جوان که صحبت کرده بودند جوان گفته بود بیا کشیش را قانع بکنیم، جلوی من با کشیش بحث کنید، اینها هم نگران شده بودند که با کشیش بحث کنند مبادا یک حرفی چیزی بزند و ندانند و گفته بودند خب عالممان با عالم شما صحبت بکند.
🔻چندین جلسه در درون کلیسا و یکی از منازل آنها نشستیم با همدیگر بحث کردیم برای اینکه این جوان خیاط متنبه بشود، متوجه بشود، اما تغییری در این جوان داده نشد.
🔻 اخیرا بعد از پیروزی انقلاب و اینها، این جوان یک روز آمد پیش من، گفت: من را میشناسید؟ دقتی کردم، بعد خودش را معرفی کرد، گفت: من همان خیاط هستم، خوشحال شدم که این خب مسیحی نماند و تائب شد، متنبه شد، گفت: میدونید چطور شد من برگشتم!
🔻گفتم چطور شد؟ گفت من روزها میرفتم کلیسا یک روز یک خانمی چادری خیلی موقری قیافهاش را هم من ندیدم، به من برخورد کرد، گفت جوان با این سن و سال تو عارت نمیشود هر روز میروی کلیسا؟!
🔻گفت: حرف این خانم در قلب من اثر کرد و من نشستم فکر کردم به بطلان آنها پیبردم.
گاهی این میشود که یک خانمی توی کوچه عبور میکند، یک منکری را میبیند میگوید، خدا در آن اثر میگذارد. ما گفتیم، آن معلمها گفتند، آن دبیرهای مدرسه گفتند، بحثها شد، ساعتها وقت صرف شد، اثر نکرد اما این خانم کی بوده، چی بوده الان هیچ اطلاعی ایشان ندارد. یک گفته او این وضع را تغییر داد، این مسایل مربوط به ساعت و زمان و اینها نیست، مربوط به خلوص است.
ممکن است آن خانم در آن وقتی که میخواسته بگوید یک خلوص خاصی داشته که در من نبوده یا اینکه در این جوان در آن وقتی که یک خانم با او صحبت کرده، یک آمادگی بوده که در آن وقتهای دیگر این آمادگی نبوده است.»
............................................
📝 پی نوشت:
🔰 بعد از سالیانی کار تبلیغی به ظاهر اقناعی چندسالی است به این نتیجه رسیدهام که هرچقدر هم سخن منطقی داشته باشی، هرچقدر هم انبار اطلاعات باشی، تاثیر خاصی جز ساکت کردن ظاهری مخاطب نخواهی داشت، مهمترین چیزی که ما از آن غافلیم نفوذ کلام است که به اخلاص ما و اراده خداوند بستگی دارد.
🔰وقتی نفوذ کلام بود نیازی به استدلال خاص و زیادی هم نیست، حداقل چیزی که میتوان گفت اینکه برای ما مبلغان کار روی قلب خودمان به همان اندازه کار رو اطلاعاتمان لازم است. اول از همه هم به خودم میگویم و اعتراف میکنم که در این زمینه کم گذاشتهام.
🔰 البته عرض اینجا نیست که اگر دلیل منطقی بود و اخلاص نیز داشتیم حتما کلام کارگر میافتد که اگر چنین بود امیرالمؤمنین(علیه السلام) این قدر نیاز به ناله زدن نداشتند، خطبههای حضرت زینب(سلامالله علیها) در کوفه اثر لازم را بر مردم زمانش میداشت. عرض اینجاست که رکن اصلی دعوت ما باید اخلاص و سعه قلب خودمان باشد تا بعد از آن استدلال و منطق ولو اندک بتواند جواب دهد.
وگرنه کم نیستند طاغوتهایی که خیلی قشنگتر از ما لباس استدلال و منطق برای دعوت به خدا میپوشند.
با وجود اینکه خود بارزانی در چند مصاحبه مختلف عین وقایع اشاره شده در فیلم کوتاه مذکور را که در لینک بالا به آنها اشاره شده است را معترف شده بود. اما بعد از ساخت این فیلم کوتاه یکی از علمای جمعه اهل سنت کردستان به صورتی سفارشی به این فیلم اعتراض کرد که با ترک شماری از مردم نشسته در نماز جمعه به نشانه اعتراص مواجه شد.
✅ گاهی زبان بسته است و مصلحت در آوردن اسم افراد نیست، اما افراد مختلفی را دیدهایم که زمانی در خط مبارزه و عدالتخواهی هستند اما بعد از سالیانی جهت مبارزه آنها به کلی عوض میشود.
✅ مطلب بسیار مهمی وجود دارد که رکن اساسی در مسیر مبارزه است و آیتالله حائری شیرازی با بیان زیبای خود آن را توضیح میدهند:
🔻 امام زین العابدین (علیه السلام) سفری میرفت برای حج. یکی به او رسید، گفت «یا علی بن الحسین! تَرَکْتَ الْجِهَادَ وَ صُعُوبَتَهُ- وَ أَقْبَلْتَ عَلَى الْحَجِّ وَ لِینَتِه؟»، جهاد و جنگ و مسلمان کردن انسانها را رها کردی! چون دردسر داشت و رو به حج کم زحمت آوردی؟ آن عبادت را رها کردی، این عبادت آسان را گرفتی؟ در حالی که خداوند این جور فرموده -برای علی بن الحسین با خنده قرآن میخواند- که: « إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ- بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ- وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ- فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ- وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیم» (التوبه ۱۱۱)
🔻 این آیات قرآن را به رخ حضرت میکشید، این که خداوند از این مجاهدین جانشان را خریده که بهشت را به ایشان دهد؛ فوز عظیم این است.
حضرت فرمود: خب بفرمایید ادامه دهید! آیه بعدیش را هم بخوان. حضرت آیه بعدی را خواند: «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ- السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ- الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ- وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» (التوبه ۱۱۲)
حضرت گفت: اینها هستند که حافظ حدود الهی هستند، هر وقت ما دیدیم جهاد تحت امر کسانی است که این صفات را دارند، ما حج را رها میکنیم میآییم در جهاد؛ هر وقت دیدیم که جهاد را کسانی دارند اداره میکنند که این صفات را ندارند، توبه کننده، عبادتکننده، تسبیحگوینده، راکعون و ساجدون و اینها نیستند، اینها «حافظون لحدود الله» نیستند، ما هم آن وقت جهاد را رها میکنیم میآییم سراغ حج.
🔻 در سنه ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۰ش؛ در یک کلاس دو عده با شاه مخالف هستند و مبارزه میکنند، هر دو میخواهند فعالیت سیاسی کنند. اما یک عده الان شدهاند از منافقین، یک عده دیگر هم الان یا به شهادت رسیدند یا در قلب مبارزات هستند. هر دو در مدرسه نماز هم میخواندند اما یک عده سر از منافقین در آوردند.
⁉️ چطور شد یکی از منافقین شد و اعدامی اما یکی شهید شد؟
🔻او که رسید در این مقام شهادت، فعالیت سیاسیاش را تحت لوای کسی میکرد که «و الحافظون لحدود الله» بود؛ با این کار میکرد، با امام کار میکرد، طبق تقلیدش کار میکرد. اول مقلّد شده بود، بعد مجاهد. اول تقلید امام کرده بود، روی تقلید امام مبارزه میکرد.
📌 اما آنکه از منافقین شد، تحت لوای کسی بود که «حافظون لحدود الله» نبود؛ نمونه «التائبون العابدون الراکعون الساجدون الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنکر و الحافظون لحدود الله» نبود. دخترها را بیحجاب میدیدند اما نهی از منکر نمیکردند. در خانه تیمی اتفاقاتی میافتاد، ایراد نمیگرفتند. آمرون بالمعروف نبودند، ناهون عن المنکر نبودند، از گناهانشان تائب نبودند.
🔻همانطور که مشاهده میکنید در این موشن حجم جمعیت هر کشور با دایرهای متناسب با آن مشخص شده است و عمدتا کشورهای کوچک دارای نرخ رشد بیشتری هستند و حتی برخی در این سالها نیز همچنان دارای نرخ متوسط بالاتر از ۵ باقی ماندهاند.
🔻از بازه تقریبی ۱۹۸۶م برابر با ۱۳۶۴ش، به یکباره چراغ زاد ولد در دنیا کمسو میشود و نرخ باروری تقریبا در تمام دنیا به شکل هماهنگی به یکباره پایین میآید.
🔻ایران نیز که در آن سالها درگیر جنگ است با کمی تأخیر از کل دنیا، بلافاصله بعد از پایان جنگ در ۱۹۹۰م (۱۳۶۸ش) با سرعت خارقالعادهای خود را به قافله جهانی میرساند.
🔻نکته قابل توجه اینکه آمریکا و کشورهای بزرگ اروپایی از نیم قرن پیش از این قضیه، تقریبا از ۱۹۳۶م نرخ باروری در آنها به عدد تقریی ۲.۵ میرسد اما دیگر کشورها نزدیک به نیم قرن زمانمیبرد تا نرخ رشد جمعیت آنها کنترل شود.
🔻حال این سوال مطرح میشود که چطور میشود که بعد از آمریکا و کشورهای بزرگ اروپایی در یک بازه بسیار کوتاه با یک نظم مشخص این نرخ در تمام کشورهای دنیا کاهش مییابد؟
میدانیم هیچ نظمی اتفاقی نیست، این موشن گویای یک طرح جهانی برای کنترل جمعیت در دنیا است.
🔻سوال بعد اینکه چه کسانی و با چه ابزاری توان اجرای چنین طرح گستردهای در دنیا را داشتهاند و چرا؟! اگر مساله کمبود منابع غذایی و... است که خود کشورها به این نتیجه رسیدهاند، چرا در کشورهای کوچک این رنج همچنان بالا است؟
🔻این موشنگرافی مربوط به
total fertility rate
یعنی نرخ باروری در مقیاس کل کشورهای دنیا از ۱۹۰۰م (۱۲۷۸ش) تا ۲۰۱۶م (۱۳۹۵ش) را نمایش میدهد.
🔻همانطور که مشاهده میکنید در این موشن حجم جمعیت هر کشور با دایرهای متناسب با آن مشخص شده است و عمدتا کشورهای کوچک دارای نرخ رشد بیشتری هستند و حتی برخی در این سالها نیز همچنان دارای نرخ متوسط بالاتر از ۵ باقی ماندهاند.
🔻از بازه تقریبی ۱۹۸۶م برابر با ۱۳۶۴ش، به یکباره چراغ زاد ولد در دنیا کمسو میشود و نرخ باروری تقریبا در تمام دنیا به شکل هماهنگی به یکباره پایین میآید.
🔻ایران نیز که در آن سالها درگیر جنگ است با کمی تأخیر از کل دنیا، بلافاصله بعد از پایان جنگ در ۱۹۹۰م (۱۳۶۸ش) با سرعت خارقالعادهای خود را به قافله جهانی میرساند.
🔻نکته قابل توجه اینکه آمریکا و کشورهای بزرگ اروپایی از نیم قرن پیش از این قضیه، تقریبا از ۱۹۳۶م نرخ باروری در آنها به عدد تقریی ۲.۵ میرسد اما دیگر کشورها نزدیک به نیم قرن زمانمیبرد تا نرخ رشد جمعیت آنها کنترل شود.
🔻حال این سوال مطرح میشود که چطور میشود که بعد از آمریکا و کشورهای بزرگ اروپایی در یک بازه بسیار کوتاه با یک نظم مشخص این نرخ در تمام کشورهای دنیا کاهش مییابد؟
میدانیم هیچ نظمی اتفاقی نیست، این موشن گویای یک طرح جهانی برای کنترل جمعیت در دنیا است.
🔻سوال بعد اینکه چه کسانی و با چه ابزاری توان اجرای چنین طرح گستردهای در دنیا را داشتهاند و چرا؟! اگر مساله کمبود منابع غذایی و... است که خود کشورها به این نتیجه رسیدهاند، چرا در کشورهای کوچک این رنج همچنان بالا است؟
🔻برخی برای تبلیغ فرزندآوری نمونههایی را تبلیغ میکنند که چند همسر و یا مثلا عددهای دو رقمی از تعداد فرزندان در آن وجود دارد.
اما ظاهرا ترویج چنین الگوهایی در شرایط کنونی خود موجب دافعه نیز شود.
🔻فرهنگ ما یک فرهنگ عاقلانه است، اینکه هرکس با چند فرزند میتواند یک زندگی معقولانه را داشته باشد مختلف است اما یک قواعد کلی مشخص است و آن اینکه قرار نیست ما بخش عمده زندگی را مشغول زاد و ولد و تربیت فرزند باشیم به گونهای که زمان کمک به تربیت نوهها هم همچنان فرزندآوری ادامه یابد و فرصت توجه به فرزندان چندان مهیا نشود.
و یا از طرفی با ترس از وعده فقر شیطان «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ» و یا با تنبلی و خودخواهی به یک یا دو فرزند خود را محدود کنیم و خود و فرزندانمان را در آینده تنها بگذاریم!
هیچ کدام از اینها معقولانه نیست.
🔻فرهنگ ما تمایزهایی اساسی با فرهنگ غربی دارد که نتیجه آن نرخ باروری بالاتر از نرخ کنونی خواهد بود؟
🔸 در فرهنگ دینی ما خانواده یک رکن اساسی اجتماع است و ارتباطات خانوادگی بسیار مستحکم است.
🔹پدر بزرگ و مادربزرگها در خانواده حضور فعال دارند.
🔸اعتماد به خدا در روزی وجود دارد. «وَلِلَّهِ خَزَآئِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ»
🔹سبک غذا و ...
📌اگر میخواهیم باروری را افزایش دهیم سبک زندگی عاقلانه خود را تبلیغ و تبیین کنیم.