🔻اول مشکل را عرض کنم تا به ایده برای گرهگشایی از آن برسیم.
✅ در حال حاضر از میان بیکاران کشور، بیش از ۴۰ درصد آنها دارای تحصیلات دانشگاهی هستند.
از میان شاغلین کشور هم تنها ۲۳ درصد آنها دارای شغل مرتبط با تحصیلشان هستند.
این یعنی خروجیهای دانشگاههای یا بیکار هستند یا اگر کار دارند، شغلشان غیر مرتبط با تحصیلاتشان است.
✅ یعنی بخش عمدهای از جوانان کشور که وارد دانشگاه میشوند عملا عمر خود را در ۳ سال دبیرستان، ۱ سال پیشدانشگاهی و حداقل ۴ سال لیسانس و بعضا ۲ تا ۳ سال فوق لیسانس و به طور متوسط در رشتههای مختلف از هنرستان و... حداقل قریب به هشت سال از عمر آنها در مسیر تحصیل غیر مرتبط تلف میشود.
✅ این سالها همه آنها میتوانستند وارد همان حرفهای شوند که قرار بود بعد از دانشگاه واردش شوند و با کسب تجربه بر تخصص خود در آن حرفه بیافزایند، پساندازی جمع کنند و ازدواج کنند و...
اما با این تحصیلات نامربوط علاوه بر هزینههای بسیار زیاد بر دولت و خانواده خود، سن رسیدنشان به درآمد و استقلال و ازدواج و.... همه به تأخیر میافتد و مشکلات مختلفی به دنبال آن درست میشود.
✅ بنده در دانشگاه در رشته مهندسی برق- قدرت تحصیل کردم، از میان دوستان خودم آنهایی که میشناسم عمدتا شغل مرتبط با تحصیلشان را ندارند، یکی پدرش پارچه فروش بوده، همان کار را کنار پدرش ادامه داده، یکی طلا فروش، یکی لباس فروش، یکی مغازه کابینتسازی راهانداخته و یکی معلم کانون زبان شده و... (خودم هم که طلبه شدهام،😊 البته از سال دوم دانشگاه تصمیمم را گرفته بودم و به اصرار خانواده دانشگاه را تمام کردم.)
✅ این دوستانم همه اگر ۸ سال زودتر وارد بازار شده بودند، خیلی در زندگی جلوتر بودند اما نشدند.
✅ این مشکل در حوزه هم وجود دارد، یعنی طلبه ما هیچ افق مشخصی ندارد که من برای درآمد آینده زندگیام چه کنم؟!
آیا میتوانم شغلی هم داشته باشم یا فقط تا آخر عمر باید به درآمد هر از گاهی و اندک تبلیغ و شهریه اکتفا کنم؟! و هر سال هم مراجع بر بار شهریه آنها افزوده شود و بازار سنتی تبلیغ هم اشباعتر.
✅ یکی از ایدههایی که برای حل این معضل مکرر شنیدهاید، برنامهریزی کلان دولت برای جذب جوانان به رشتههای تحصیلی به قدر نیاز موجود در اجتماع برای آن شغل است.
✅ اما بگذارید بگویم این پاسخ ناقص است و چون ناقص است، دولت در اجرای آن هیچ وقت موفق نمیشود.
✅ نکته اصلی اینجاست که شغل هست حتی برای رشتههایی که الان فارغ التحصیلانش بیکارند یا شغل غیر مرتبط دارند،
🔻اما اولا هرکسی وارد شغلی میشود که برایش درس نخوانده یا اصلا درس برای آن نیست، مثلا یک بازاری مطمئنا یک نکات علمی برای ارتقاء هرچه بهتر کارش لازم دارد، یک کابینت ساز، معلم زبان و... و برای اینها یک تحصیلات کوتاه و مرتبط وجود ندارد.
🔻و دوما نکته مهمتر اینجاست که این فارغ التحصیلان دانشگاه حداقل بخش زیادی از آنها دوست ندارند وارد حرفهای غیر مرتبط با تحصیلاتشان شوند، بلکه چون نمیدانند چطور باید وارد بازار کار مرتبط شد و چه گزینههایی پیش روی آنهاست، وارد حرفههایی میشوند که کسی هست، راه و چاه آن حرفه را به آنها بیاموزد.
✅ معمولا در رشتههای فنی خیلی از دانشجویان در همان جایی که برای دوره کارورزی رفتهاند و برخی راه و چاههایش را آموختهاند یا بالاخره اولین گزینه بعدی که برای کار به پستشان میخورد - اگر بخورد - وارد بازار میشوند.
✅ اما اگر دولت برای هر رشته تحصیلی یک دورههای آموزش بازار کار داشته باشد که دانشجو بداند این تعداد گزینه مختلف از کارهای بینالمللی، استخدامی، آزاد و... پیش روی او در این رشته است، این شرکتها را میتواند استخدام شود یا راه بیاندازد، این پیشنیازها برای هر حرفه است، این متوسط درآمد هر حرفه و بازار آن است، این راه و چاه ورود به هر مورد است و...
و خلاصه اگر این دانشجویان با بازار کار خود آشنا باشند عمدتا از همان اوایل تحصیل، برنامهریزی و خود را آماده میکنند و عجله کرده مدرک خود را میگیرند و وارد بازار کارشان میشوند.
حتی اصلا قبل از وارد شدن به دانشگاه و هر رشته، در این دورهها شرکت میکند و با علم وارد آن رشته میشود.
✅ برای حوزه هم باید همچین دورههایی باشد و طلبه بداند میتواند این تعداد کار را انجام دهد، پیشنیازهایش اینهاست و از اوایل طلبگی عوض ناامیدی و یأس، خود را ارزیابی کند، تحقیق کند و آماده شود تا در فلان مسئولیت ایفای نقش کند، معلمی باشد، پژوهش باشد، نویسندگی، عرصههای مختلف تبلیغ، مشاوره و... نه اینکه همه برای اجتهاد حداکثری درس بخوانند، سنشان بالا رود، مجتهد نشوند، کاری هم بلد نباشند حتی تبلیغ! و این بشود که هست...
📌پس خلاصه ایده بنده برای اشتغال، طراحی دورههای آشنایی با بازار کار برای دانشجویان و طلاب است.
........................
📌به شرح حال بپیوندید👇