✅ حالا که دم انتخابات باز احساس تکلیفها گل کرده، تجربیاتی هست از راهی که طی شده و خوب است باهم درمیان بگذاریم.
1⃣ تجربه اول: از انتخابات ۸۸ که به صورت جدی وارد صحنه انتخابات شده بودیم، تا همین انتخابات ۹۶ همچنان شعارمان این بود، «ما میخواهیم کار گفتمانی کنیم»، «ما نگاه بلند مدت داریم» بارها میشد که با افراد از ارزشها و گفتمان صحبت میکردیم و همه را تأیید میکردند ولی اگر احیانا به مصداق میرسیدیم او حرف خودش را میزد و ما حرف خودمان را.
خلاصه که آخرش بعد از ۳ دوره کار گفتمانی کردن! به این نتیجه رسیدیم که دم انتخابات موقع این حرفها نیست، دم انتخابات دعوا همهاش سر مصداق است، حرفهای گفتمانی که معمولا کلی هستند را هر کس بر مصداق خودش تطبیق میدهد، کلی متعلق اراده هم واقع نمیشود این حرفهای کلی را بگذارید کنار و بیایید بر سر مصداق عینی و جزئی با مردم حرف بزنیم.
2⃣ تجربه دوم: در صحبتهای انتخاباتی خیلی به دنبال این نباشیم که افراد را هرجور شده است اقناع کنیم، آدمها وقتی میبینند شما دست و پا میزنید تا آنها را قانع کنید، بدتر جبهه میگیرند، اگر شما استرس داشته باشید یا عصبی باشید این احساس خود را به مخاطب خود منتقل میکنید.
سعی کنید مخاطب شما از صحبت با شما احساس خوبی داشته باشد، این احساس خوب موجب میشود قلب افراد به دست شما بیاید، اطلاعات مختلفی که شما به افراد میدهید، هرچقدر هم که مستند و دقیق باشد، در فضایی که جدلی باشد انکار میشوند، اما در فضای صمیمی ممکن است شما صرفا با یک شعر یا مثال هم به راحتی قلب فرد را که محل پذیرش است، تسخیر کنید.
3⃣ تجربه سوم: وسع خودتان را بدانید و بیشتر از آن را بر خودتان تحمیل نکنید که کار خراب میشود، به کرات دوستان مذهبی خودم را در شبهای انتخابات میدیدم که بدون پشتوانه اطلاعات مسبوق به سابقه طولانی، صرفا به واسطه احساس تکلیف دم انتخاباتی و شور و هیجان وارد مناظرههای خیابانی یا مناظره با قوم و خویش شده بودند و در وسط صحبتها کار از دستشان در میرفت و حرفهایی میزدند که یا بی پایه و اساس و فکر نشده بود و کار بدتر میشد یا از مدار تقوا خارج میشدند و اتهامهایی میزدند و خودشان را مقابل مخاطب و خدا رو سیاه میکردند یا عصبی میشدند و جلوه بدی پدید میآمد و تبلیغ آنها به ضد تبلیغ تبدیل میشد.
مناظره کردن آن هم با جماعتی که به راحتی تهمت و حرفهای بیپایه میزنند، تجربه زیادی میخواهد پس به راحتی وارد مناظره و جدل نشوید.
۴ ⃣ تجربه چهارم: یک فکر درست این است که وقتی میخواهی شروع به کار کنی خودت را مرکز عالم بدانی و از خودت و اطرافت شروع به کار کنی، انگار همه تحولات عالم قرار است از همینجا رقم بخورد، اما متأسفانه این فکر وقتی با نگاه از بالا به پایین و دستوری، نگاه ساختار تشکیلاتی هرمی همراه میشود، شما میخواهید برای همه برنامهریزی کنید، زیر بار برنامه ریزی و هماهنگی با هیچ کس هم نمیروید، میخواهید همه را با تشکیلات خودتان و در بازی خودتان شرکت دهید در حالی که مثل شما در همان منطقه بسیارند و نتیجهاش این میشود که هیچ کس با هیچ کس همافزایی و تعاضد نمیکند و روحیه قوم و قبیلهای بر شما حاکم میشود.
از ویژگیهای این مدل نگاهها این است که میخواهد همه مشکلات آن منطقه را با تشکیلات خودش حل کند و برای همه چیز و به جای همه کس هم فکر میکند.
اما میشود مأموریت خودمان را اولا بر اساس یکسری کارهای محدود و مشخص که نسبت به توان و امکانات ما و نیاز صحنه در اولویت است، انتخاب کنیم، ثانیا ساختار تشکیلاتی حلقهای داشت که لایههای مختلف از افراد بر اساس توانمندی، تجربه، تقوا، بصیرت و... بر پایه تبیین و نه دستور با همه افراد لایه بعد در ارتباط هستند و مجموعهها همه برای خودشان استقلال فکری و تصمیمگیری متخذ از راهبری لایه خواص را دارند، مثل یک بازی فوتبال که بازیکنها اینقدر با یکدیگر همکاری کردهاند که یک توپ را هدایت میکنند، هیچ کس وسط زمین به فوروارد یا دفاع و... نمیگوید الان تو چکار کن بلکه او خودش بر اساس صحنه رقیب و جایگاه خودش و بر اساس کلیاتی که مربی تبیین کرده است، در یک نسبت مشخص با افراد تیم خودش نقش خودش را پیدا میکند و همه با هم یک هدف مشخص را جلو میبرند.
در این سبک از تشکیلات افراد ذره ذره خودشان بزرگ میشوند؛ برخلاف تشکیلات دستوری از بالا به پایین که افراد را ذره ذره کوچک میکند.
حال خودتان این دو نگاه را در تشکیلاتهای مختلف ما و همچنین راهبردهای حضرت آقا تطبیق دهید.
5⃣ تجربه پنجم: برای انتشار هر مطلب در فضای مجازی از گذاشتن یک وضعیت تا منتشر کردن یک پست و... به این دقت داشته باشیم که کیفیت است که کار اصلی را میکند نه کمیت. آنچه بر مخاطب تاثیر میگذارد کیفیت است، هرچه بالاتر رود جذابیت و تاثیر گذاری بیشتر میشود و برخلاف آن کمیت است که یک نساب حداقلی آن لازم است اما هرچه بیشتر شود از جذابیت کاسته میشود.
چه بسیار افرادی که صدها جلد کتاب نوشتهاند اما به اندازه یک جلد کتاب سعدی و حافظ در همان زمان خودشان هم منتشر نشده است، اگر اشعار سعدی هم حتی با همین کیفیت، صد جلد میشد مشتری آن کم میشد. پس در مطالبی که منتشر میکنیم هرچه میشود خلاصهتر و با کیفیتتر بنویسیم یا بگوییم.
ممکن است شما میخواهید یک وضعیت واتساپ، یا عکس نوشته یا... منتشر کنید چندساعت به جزئیات آن بپردازید، اشکال ندارد، تأثیرش صدها برابر از چندین عکس نوشته و متنی که بدون دقت به جزئیات در این چندساعت منتشر کنید بیشتر است.
مقید باشید قبل از انتشار متن خودتان را چندین بار بخوانید، در علائم نگارشی، کلمات و... دقت بسیار کنید، اگر میتوانید مطالبتان را قبل از انتشار با چند نفر مباحثه کنید و بعد منتشر کنید.
6⃣ تجربه ششم: مردم عادت دارند با موج همراه شوند و برادران اصلاحطلب استاد ایجاد شک و موج سازی و موج سواری هستند.
👈مثلا سال ۹۲، از مدتی قبل از انتخابات ما درگیر کارهای تبلیغاتی برای جلیلی بودیم، ستاد دعوت در قم راه انداختیم، جلسه گذاشتیم، طومار جمع کردیم، کمی هم که گذشت و ستاد در قم حسابی مشغول بود، به شهرستان خودمان در فارس رفتیم و با بچههای حزبالهی ستادی راه انداختیم.
چه در قم و چه در آن شهرستان هیچ خبر خاصی از تبلیغاتهای روحانی و دیگر اصلاحطلبها نبود، در آن شهرستانی که ما رفته بودیم، فعالترین ستاد، ستاد جلیلی بود، بعد قالیباف و کمی هم ولایتی، غیر از اینها هیچ کس کاری نمیکرد.
وضع طوری در سکوت پیش میرفت که ما خیال کرده بودیم واقعا فقط ما در صحنه هستیم و بس!
اما به یکباره چند روز قبل از رأی گیری وقتی هاشمی از روحانی اعلام حمایت کرد و خاتمی تکرار کرد، یک دفعه کل منطقه پر شد از تبلیغات روحانی، همهجا بنفش شده بود و ما مانده بودیم، این حجم از تبلیغات را اینها به یکباره با کدام آدم و کدام ستاد ساماندهی کردند؟! ما یک ماه و اندی کار فرسایشی کرده بودیم اما آنها دو سه روز قبل از رأی گیری با ایجاد یک شک حمایت و تکرار و بعد موج تبلیغاتی، تمام فضا را مال خود کردند و ملت را همراه، خیلیها که میخواستند رأیشان هدر نرود با موج همراه شدند و رأیشان با روحانی شد.
برای این دور هم معلوم نیست این جماعت چه سناریوهایی، برای وارد کردن شکهای امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و موج سواری بعدش طراحی کردهاند!
معلوم نیست حالا ما را درگیر حاشیه و کارهای فرسایشی به این ماجرا و این شخص و... میکنند و بعد چطور میخواهند با یکی دو موج هماهنگ کل فضا را مال خود کنند؟!
به هیچ وجه فریب سکوت فضا یا حواشی فلان نماینده که گمان کردهایم نماینده اصلی این جماعت است را نخوریم، نه تا دقیقه ۹۰ بلکه در وقت اضافه هم برای سناریوهای غافلگیر کننده این جماعت آماده باشیم.
7⃣ تجربه هفتم: حالا که بحث از کار و تلاش برای تبیین و تقابل با موج سازیهای این جماعت تا پایان وقت اضافه شد، وقت توجه به این هم است که در همه کارها «لا مؤثر فی الوجود الا الله» هرچه اثر هست از خداست، ممکن است آنها خیلی کارها بکنند ولی خدا نخواهد که دیگر به نتیجه برسند و همینطور برعکس شما خیلی کارها بکنید ولی خدا نخواهد اثری بکند.
گاهی زمانه زمانه شما نیست، هرچه هم میخواهید تلاش کنید ولی اراده الهی بر قدرت یافتن شما نیست.
👈 در روایت شریفی از امام باقر(علیه السلام) زمانه به ۳ زمان: «زَمَانُ الذِّئْبِ» زمانه گرگ، «زَمَانُ الْکَبْشِ» زمانه میش و «زَمَانَ الْمِیزَانِ» زمانه ترازو و عدالت تقسیم میشود و رفتار افراد در هر دوره متفاوت است.
در زمانه گرگ اگرچه موظفیم برای عدالت تلاش کنیم اما به نتیجه نخواهیم رسید، در زمانه میش مردم متمایل به عدالت میشوند اما اراده آن را نمیکنند و در زمانه میزان هم متمایل میشوند و هم اراده عدالت را میکنند.
👈 در روایت دیگری از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الدِّینَ دَوْلَتَیْنِ دَوْلَةَ آدَمَ وَ هِیَ دَوْلَةُ اللَّهِ وَ دَوْلَةَ إِبْلِیسَ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُعْبَدَ عَلَانِیَةً کَانَتْ دَوْلَةُ آدَمَ وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُعْبَدَ فِی السِّرِّ کَانَتْ دَوْلَةُ إِبْلِیسَ»
خداوند دین را دو دولت آدم و ابلیس قرار داده است و آنگاه که بخواهد به صورت آشکار عبادت شود، دولت آدم را برقرار میکند و آنگاه که بخواهد به صورت پنهان عبادت شود، دولت ابلیس را بر قرار میکند.
📌الغرض اینکه کار اصلی دست خداوند و اراده اوست و ما فقط مأمور به تکلیف و تلاش هستیم، اراده و تلاش ما جزء العلة برای اراده خداست، نه تمام العلة، بودنش لازم است اما کافی نیست.
آنچه شود بدست ما نیست پس غصه و ناراحتی از آنچه میشود نداشته باشیم چون بدست ما نیست، اگر قرار است بعدا غصهای داشته باشیم بر کمکاری امروزمان است که بدست ماست و مکلف به آن هستیم.
........................
📌به شرح حال بپیوندید👇
شرح حال در ایتا
شرح حال در سروش
شرححال در تلگرام