شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۷۰ مطلب با موضوع «تاریخ» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نزدیک به ۲۰۰ سال قبل قریب به ۲۰ میلیون سرخ‌پوست و ۳۰ میلیون افریقایی قربانی شکل‌گیری نظام استعماری انگلیس و آمریکا شدند.

در فیلم زیر موزه‌ای در فرانسه به نمایش در می‌آید که مربوط به موزه جمجه‌ است.

در این موزه جمجمه در پاریس قریب به ۱۸ هزار جمجمه انسان نگهداری می‌شود.

از میان این جمجمه‌های فقط هویت قریب به ۵۰۰ نفر از آنها مشخص شده است.

۳۶ عدد از جمجمه‌ها مربوط به رهبران انقلاب الجزایر است که سر آنها توسط استعمارگران فرانسوی قطع شده است و در قسمتی جداگانه که در کلیپ نشان داده می‌شود، دور از چشم عموم نگهداری می‌شود.

 

مدت زمان: 2 دقیقه 15 ثانیه 
 
اما با پیروزی مردم الجزایر بر فرانسوی‌ها و اتمام دوره استعمار کهن در این کشور، نیروهای فرانسوی با لابی‌گری و نفوذ توانستند مجددا در غالب استعمار نو به وسیله عمال و دست‌نشاندگان خود قدرت را بدست بگیریند.
 
با به قدرت رسیدن اسلام‌گرایان در غالب انتخابات نیروهای وابسته به فرانسه این‌بار دست به کودتا و آشوب زدند و مجددا قدرت را در دست گرفتند. آنها در جریان این کودتا قریب به صدهزار نفر را به قتل رساندند.
 
نتیجه سرکوب جریان اسلام‌گرا، رشد گروه‌های سلفی و مبارز اسلام‌گرا و ایجاد نبردهای داخلی طولانی مدت در این کشور بود.
نتیجه گرایش یافتن گروه‌های اسلام‌گرا به حرکت‌های گروهکی و نظامی نیز جدا شدن بدنه مردمی و در نهایت شکست آنها و تسلیم شدن اخرین گروه‌های مبارز اسلامی در سال‌ ۲۰۰۲ بود.
 
  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در کم‌تر از یک صد سال گذشته در مملکت ما دو مرتبه قحطی بزرگ آمده است و هر دوبار بخشی از جمعیت ما مظلومانه از گرسنگی تلف شده‌اند. هر دوی این قحطی‌ها بعد از جنگ‌های جهانی اول و دوم و به دنبال حضور نیروهای بیگانه، خصوصاً انگلیس در کشور بوده است.۱

این حرف‌ها، کلی‌گویی‌هایی بود که ای کاش حداقل به همین مقدار از فاجعۀ انسانی رخ داده در کشور عزیزمان، برای فرزندانمان در دروس تاریخ  سخن گفته بودیم

ای کاش کسانی که این قدر بحث از فتح ایران توسط اعراب و جنگ‌های صورت گرفته و نگرفته در هزار و اندی سال قبل برایشان جذابیت دارد و دائماً در مورد آن صحبت می‌کنند، در مورد کشتار قریب به نیمی از مردم ایران در قحطی بزرگ 1917-1919میلادی (1295-1297ش) در یک برنامۀ انگلسی سخن می‌گفتند.

صوت زیر از دوستان طلبه‌ام به نام آقای رضایی و مربوط به خاطره یک پیره مرد در مورد اقدامات انگلیسی‌ها در قحطی بعد از جنگ جهانی اول است.

 

فیلم مصاحبه با نویسنده کتاب قحطی بزرگ

دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 48 ثانیه

ای کاش همۀ فرزندان ایران خصوصاً آن‌ها که به عشق ایران دور قبر کورش طواف می‌کنند! می‌دانستند در همین سده‌ای که زندگی می‌کنند به واسطۀ اقدامات انگلیسی‌ها دو مرتبه در این کشور قحطی، وبا و طاعون آمده است و مجموعاً قریب به نیمی از ملت ایران مظلومانه به قتل رسیده‌اند.

این کاش کسانی که برای بودن و یا نبودن هولوکاست و کشته شدن 1یا 5 ملیون یهودی به دست هیتلر بحث می‌کنند یک بار هم از کشته شدن 8 تا 10 میلیون ایرانی توسط انگلیس‌ها صحبت می‌کردند.

چرا جوانان ما از این ماجراها خبر ندارند. چرا در مدارس ما این داغ‌ها را بر دلمان ننشانده‌اند‌.

ای کاش این جوانانی که با نقل افسانه‌های هزاران سال قبل قلب‌هایشان به تپش درمی‌آید و می‌خواهند خود را فدای غیرت سلحشوران ایرانی هزار و اندی سال پیش کنند، از رشادت‌های دلیران جنوب و مبارزان جنگل در شمال در همان سال‌های قحطی مطلع می‌شدند و به عشق آنها اشک از چشمانشان جاری می‌شد.

ای‌کاش این جوانان از رشادت‌های مدرس و تشکیل دولت مستقل و نبردهای او و یارانش با اشغالگران خبر داشتند.

ای‌کاش می‌دانستیم چه خون‌هایی داده‌ایم و داغشان جگرمان را می‌سوزاند.

ای‌کاش می‌دانستیم چه سلحشورانی داشته‌ایم و چگونه و با چه خیانت‌هایی باقرخان‌های تنگستانی‌‌، رئیس‌علی‌ها، میرزاکوچک‌خان‌ها، خیابانی‌ها، مدرس‌ها، حاج‌آقا نورالله‌ها و... در نبرد با انگلیس‌ و عمالش به شهادت رسیدند.

و صدها ای‌کاش‌های دیگر...

اما تا کی می‌خواهیم سر در برف کنیم و مظلومیت‌های این مردم را به فراموشی بسپاریم و تا کی باید این رنج‌ها بر این مردم تحمیل شود. بدبختی ما اینجاست که ملت هم انگار نمی‌خواهد خود را بشناسد، انگار نمی‌خواهد گذشتۀ خود و آنچه از ظلم‌ها بر او رفته است را بداند و به فرزندانش نشان دهد

فیلم یتیم‌خانۀ ایران برای به تصویر کشیدن گوشه‌ای از مظلومیت این مردم ساخته می‌شود، اما کسی حاضر نیست آن را به نمایش درآورد. از سفارت انگلستان به نمایش آن اعتراض می‌شود، همه تمام تلاش خود را می‌کنند تا این فیلم دیده نشود.

کلاً 30 سینما در تمام کشور آن را به فروش می‌گذارند. اما با چه وضعیتی؟ در قم دو سینمای مطرح دارد که یکی فقط روزهای پنجشنبه و جمعه ساعت 2 ظهر و دیگری هم که یک مجموعۀ سینمایی با چندین سینمای متوسط می‌باشد فقط یک سانس یک سینما آن هم ساعت 4 عصر را به این فیلم اختصاص می‌دهد

این ملت نباید بداند چه بر او رفته است تا بار دیگر آماده شود برای پذیرش ظلم‌های دیگر.

......................................

پی‌نوشت:

در قحطی به وجود آمده در اواسط و بعد از جنگ جهانی اول از عامل اصلی کشتار مردم سیاست‌های کشور انگلستان بود. دکتر محمدقلی مجد محقق ایرانی مقیم آمریکا بر اساس اسناد وزارت خارجۀ آمریکا و روزنامه‌های آن دورۀ ایران عنوان می‌کند: «قحطی بزرگ در خلال جنگ‌جهانی اول و هنگام اشغال ایران توسط متفقین علی رغم بی‌طرفی ایران در جنگ اتفاق افتاد. این واقعه در زمانی که نیروهای روس به علت انقلاب اکتبر 1917 ایران را تخلیه کرده بودند و انگلیسی‌ها بر همۀ نقاط ایران مسلط بودند، صورت پذیرفت. این کشور پس از ظلم‌های فروان و اشغال سرزمین این ملت با خرید عمدۀ گندم و مواد غذایی، منع واردات مواد غذایی از ایالات متحدۀ آمریکا و بین النهرین و پرداخت نکردن درآمدهای نفتی به دولت ایران بر شدت بحران افزود به طوری که طی این دوران حدود 8-10 ملیون نفر یعنی حدود 40 درصد جمعیت ایران به کام مرگ فرو رفتند.»

ر.ب: مجد، محمدقلی، قحطی بزرگ، ترجمۀ: معوصمه جمشیدی، ‌تهران، مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1386، صص: 9-10این کتاب را در فایل پیوست خدمت شما ارائه می‌کنم.👇🏻

دریافت
حجم: 1.19 مگابایت

 

داستان قحطی بعد از جنگ جهانی دوم در سال‌های 1321-1324 و مرگ بخشی از مردم این سرزمین به علت سیاست‌هایی دولت انگلستان نیز خود مقوله مفصلی است که متاسفانه به آن هم پرداخته نشده است

حضور متفقین در ایران به مشکلات اقتصادی نیمه اول دهه 1320ش دامن زد. کلیه‌ی وسایل حمل و نقل ایران توسط متفقین برای حمل آذوقه و مهمات و نفرات به شوروی مصادره شده و این مساله در مبادلات و معاملات تجاری اقتصادی خارجی و داخلی کشور خلل وارد می‌کرد و توازن معیشتی مردم را به هم می‌زد. علاوه بر این مسائل دولت ایران مجبور شد مطابق درخواست متفقین قیمت ارزهای خارجی را افزایش دهد و لطمه‌ای بزرگ بر اقتصاد مریض ایران وارد کند. بنا به درخواست متفقین، پوند انگلیس از 8 تومان به 13.5 تومان و دلار از 14 ریال به 32.5 ریال افزایش یافت. بدین ترتیب متفقین که بایستی مبالغی ارز برای مخارج قشون خود تبدیل به ریال می‌نمودند با افزایش نرخ رسمی حدود نصف مخارج روزانه خویش را از خزانه مملکت ایران تامین می‌کردند.  مجموع این عوامل در کنار کاهش واردات و تورم طاقت فرسا، مردم فقیر ایران را تحت فشارهای مضاعف قرار داد. با وجود همه این شرایط خرید‌های بی‌رویه و اجباری متفقین و همچنین ارسال گندم به شوروی موجب قحطی و کمبود گندم در مناطق مرکزی و جنوبی ایران همچون: کرمانشاه شیراز تهران و... شده بود. جهت اطلاع بیشتر ر.ب: حسینیان، روح الله، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (1320-1340) ص 24 و الهی، همایون، اهمیت استراتژیکی ایران در جنگ جهانی دوم نشر دانشگاهی، تهران، چاپ سوم، 1369، ص 207.

از دیگر مشکلات کشور که به علت این اشغال پدید آمد شیوع بعضى از بیماریهاى واگیر بود. به عنوان مثال بیمارى تیفوس که در ایران سابقه نداشت به خاطر حضور هزاران لهستانى در ایران، جان دهها هزار نفر ایرانى را گرفت. ر.ب: تاریخ سیاسى معاصر ایران (نظرپور، مهدى)، ص 133.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

تا می‌گوییم "دشمن" به قول حضرت آقا: «می‌گویند «آقا، شما دچار توهّمید؛ توهّم توطئه». خود این مطرح کردن توهّم توطئه به‌نظر ما یک توطئه است؛»

اگر انسانی آزاده‌ایم چگونه چشمانمان را بر سال‌های دراز استعمار و به استضعاف کشاندن ملت‌های مظلوم جهان که البته خودمان نیز از جمله آنها هستیم ببندیم. اگر دوست‌دار ملت خودمان هستیم، چگونه چشمانمان را بر نقش انگلیس در قحطی ۱۲۹۷ش و مردن بیش از نیمی از مردم ایران ببندیم؟ مگر می‌شود اشغال و تاراج سرمایه‌های مادی و معنوی کشور در جنگ جهانی اول و دوم را ندید؟ مگر می‌شود دسیسه‌های مختلف دشمنان در زمین زدن کشاورزی و دام‌داری و صنعت این مردم را ندید؟ چگونه چشمانمان را بر سال‌ها غارت نفت ایران ببندیم؟ چگونه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه سال‌ها مبارزه و خون دادن این مردم برای دفاع از حق مشروعشان را نبینیم؟

مبارزات انقلاب و کینه‌توزی‌های دشمنان در دوران انقلاب به کنار، چطور جنایت‌های مختلف استعمارگران که در طول تاریخ بر ما و مستضعفان عالم گذشته‌است را نمی‌بینید، جنایاتی که همچنان نیز ادامه دارد؟

این آقایانی که درعین ندیدن پیشرفت‌های مختلف کشور در چهار دهه گذشته، از انقلابی‌ها طلبکارند که چرا ما در سطح کشورهای اول دنیا نیستیم؟ چرا از خود نمی‌پرسند از دوران صفویه که از قدرت‌مندترین کشورهای دنیا بودیم چه اتفاقی افتاد که روز به روز افول نمودیم و در اواخر دوران به ظاهر باشکوه پهلوی! در عین اینکه از ثروتمندترین کشورهای دنیا بودیم در شاخصه‌های اصلی توسعه از عقب‌مانده ترین کشورهای دنیا  شده بودیم؟

اگر کارآمدی و خدمات انقلاب را نمی‌بینیم، لااقل عوامل به استضعاف کشیده شدن این مردم و نقش استعمار را ببینیم؟

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

«تلخ‌ترین نوشته من» حکایت تلخ‌ترین مطالبی است که خوانده‌ام، خاطراتی خواندنی اما تلخ از تاریخ کشاورزی و دام‌داری ایران و جنایات استعمارگران خارجی و نفوذی‌های داخلی در تاراج سرمایه‌های این کشور، نوشته‌ای از «حیدر رحیم‌پور ازغدی».

"حیدر رحیم‌پور ازغدی" پدر یک شهید و پدر سخنران معروف "استاد رحیم‌پور" است، پیرمردی با اراده و نخبه در کشاوزی و دامداری، او قبل از انقلاب از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی و دامی در کشور بوده است، کسی که حتی شاه زمین‌های بسیاری برای آبادساختن و زیرکشت بردن به وی می‌دهد و مدتی نیز آمریکایی‌ها در آمریکا چندصدهکتار زمین کشاورزی با تمام امکانات را به صورت رایگان به وی می‌دهند تا در آنجا کشاورزی کند.

تلخ‌ترین نوشته من پر است از حکایت‌هایی که دانستن آن برای همه ما لازم است تا بدانیم چه برسر این کشور آمده است و می‌آید و دولت‌های استعمارگر چه جنایاتی که در اقصی نقاط مختلف دنیا انجام ندادند و چه جادوگران خونخواری هستند.

قسمت‌هایی از این کتاب:

من کوچک بودم. روزی درشکۀ مأمور خرید سوخت سفارت انگلستان به سرای پدرم که رئیس صنف بود آمد و گفت: ما فلان مقدار هیزم پسته می‌خواهیم. در آن ایام خرید هیزم پسته به خاطر عرضه بسیار هیزم‌های باغی، اقتصادی نبود اما اشترداران بیکار بودند و این خبر خوش، آنان را به بیابان‌ها فرستاد و هر روز هزاران اصله، درخت پسته کوهی را قلع و قمع می‌کردند و به سفارت‌خانه‌ انگلستان می‌فروختند. سفارت، مازاد سوخت خود را به کارمندان خود اهدا و به رؤسای ادارات هم که بردگانش بودند سفارش می‌کرد تا می‌توانید زغال سنگ که کربنش موذی است مصرف نکرده و کنده پسته که همه چیزش بهتر است، مصرف کنید. این جنایت تا روزگاری که مصدق قطع بوته‌های پسته را ممنوع نکرده بود ادامه داشت! {...} لیکن پس از منع نیز دست‌هایی این جنایت را با رشوه دادن به دروازه‌بانان، تا آنجا ادامه دادند که جنگل‌های پسته خراسان تبدیل به بیابان گردید و به بیدارگری دولت مصدق بود که دریافتیم، انگلستان با نابودی درختان پسته کوهی ما که بهترین و گران‌ترین گونه پسته است با ما چه کرده و با چه حیله‌ای جنگل‌های درخت پسته را تبدیل به بیابان‌های لم یزرع و کویر ساخته و مراتع را نابود گردانیده است! 

«رحیم‌پور، حیدر، تلخ‌ترین نوشته من، چاپ اول، تابستان ۸۹، ص: ۱۱.»

وی در مورد برخی اقدامات آمریکا برای زمین زدن کشاورزی ما در جریان "اصلاحات ارضی" می‌گوید:

آنگاه که آمریکا مصمم به نابودی صادرات خشکبار ما گردید، سالی کشتی حامل خشکبار بازرگانان خراسان که عمده‌ترین صادرکنندگان خشکبار کشور بودند به بهانه‌ای که هرگز مشخص نشد، چند روزی در دریا متوقف گردید و هنگامی به کشتی اجازه رفتن دادند که مدت بیمه کالا گذشته بود و چون محموله به آمریکا رسید مأموران بهداشت که از پیش‌تر به انتظار ورود کشتی بودند به سراغ کالا آمدند و با بازرسی‌ای صوری فرمودند: مغزها فاسد گشته و دیگر قابل خوردن نیست! مغزهای تولید سال و درون جعبه‌های مهر و موم و کاغذ پیچ! و همه را به دریا ریختند و با چنین حقه‌ای تجار صادر کننده خشکبار را ورشکست کردند. 

و درد بزرگ اینکه آنان دیگر پول خرید خشکبار مازاد کشور را نداشتند و همین‌جا بود که دگربار روباه پیر، دلسوزانه به یاری‌شان آمده و به تبلیغات سوخت هیزم درختان زرد آلو و توت پرداخت و من شاهد بودم که مدیرکل‌های ادارات، در لحظه، بهداشتی گشته و سوخت بیشتر ادارات فرهنگی با کنده توت و زردآلو گردید. آنگاه که صادراتی نداشتیم باغ‌داران به اجبار درختان صدساله را قطع و به بازار می‌آوردند! چه در لحظه نرخ هیزم توت و زردآلو فزونی گرفت. از این رو درختانی را که هر اصله آنها خروراری محصول می‌داد به راهنمایی فرشته نجات قطع می‌کردند و هیزم می‌فروختند. پس از حمایت چنین فرشته‌ای دگربار سرویس‌های مشترک اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها به سراغ درختان گردو آمدند و هر درخت گردو از صدسال به بالا را هزار تومان که در آن روزگاه بهاء یک قطعه زمین شهری بود، خریدند و دلالان برای خرید پرسود درخت گردو، وجب به وجب کوهپایه‌ها را می‌گشتند تا درختان گردو هم قلع و قمع گردید! 

درختانی که اگر امروز می‌بود هر اصله از انها سالی ده‌میلیون تومان گردو می‌داد.[عدد مذکور برای تاریخ ۱۳۸۹ش است] باغ‌داران، سال‌ها بعد دانستند دشمن با آنان چه کرده، لیکن پشیمانی بعدی سودی ندارد! از این رو فرزندان‌شان به پا خواسته و برای جبران خطای پدران، در پی کشت نهال گردو برآمدند با اینکه همه می‌دانند درختان گردوی ما تا بیست سالگی صغیرند و تا سی‌سالگی هم تولید چندانی ندارند ولی تا پانصد سالگی محصولشان هر روز بیشتر می‌شود بنابراین وامانده بودند که تا بلوغ درختان چه کنند؟ 

به پیشنهاد عمال غرب، به خرید نهال‌های گردوی اسرائیلی برآمدند تا زودتر به حاصل نشیند و هر اصله را هزارتومان به بهاء کهن درختانی که پدرانشان فروخته بودند، می‌خریدند و می‌کاشتند! و امروزه دریافته‌اند که محصول ده درخت گردوی اسرائیلی در حد یکی از درختان چندصد ساله‌ای که به هزارتومان فروخته بودند نمی‌شد. « همان، ص: ۱۳.»

مطالب مرتبط:

مستند ویژه رد پای راکفلرها در کشاوزی ایران

دریافت
مدت زمان: 8 دقیقه 21 ثانیه 

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅شاید چندسالی باشد که گوشمان با واژه‌های جدیدی چون: "سند چشم‌انداز ایران ۱۴۰۴"، "سیاست های کلی نظام در بخش فلان"، "سند تحول بنیادین آموزش و پرورش" و خلاصه سایر این سندهای بالادستی بیشتر و بیشتر آشنا می‌شود. 

🔹مجموعه ۱۰۰ سند راهبری و بالادستی نظام 


✅اخیرا نیز رهبری فراخوانی برای تکمیل و ارتقای "الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت" دادند.

🔹متن فراخوان و متن الگوی مذکور


✅وقتی ما به اعمال فشار و کارهایی چون "اسم اس فرستادن" و "تجمع گرفتن" که البته سرجای خودش خوب است، سرگرم و از ظرفیت‌های قانونی کشور برای دست‌یافتن به آرمان‌های انقلاب غافل شده‌ایم، رهبر انقلاب که بیشترین قدرت برای اعمال فشار، پرونده رو کردن و خلاصه اعتراض و... را دارند در عین تعامل با طیف‌های مختلف به سرعت مشغول استفاده از ظرفیت‌های قانونی و ایجاد ساختارهایی برای تحقق هرچه سریع‌تر و کم‌هزینه‌تر آرمان‌های انقلاب هستند. 

🔹مجموعه ابلاغیه‌های مختلف و راهبردی کلان رهبری


از جمله اقدامات اساسی رهبری که در این راستا قرار گرفت و ما چندان به آن نپرداختیم, تفویض اختیارات ایشان برای حسن اجرای قانون اساسی به هیأت عالی نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی مبتنی بر اصل ۱۱۰ قانون اساسی می‌باشد.


✅مرحله اصلی بعد از بررسی‌ها و ارائه نظرات مختلف برای تدوین این اسناد اجرای این اسناد است. نقش این اسناد و سیاست‌ها در برخی کشورها که امروز از قدرت‌های برتر دنیا محسوب می‌شوند به حدی جدی است که حتی مهم‌ترین شخصیت‌های این کشورها نیز امکان انجام اقدامی برخلاف این اسناد ندارند. 


👈به طور مثال سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران در خاطرات خود می‌گوید قبل از سفر به ایران به دیدار کارتر می‌رود و کارتر صحبت‌های مختلفی در مورد سیاست‌های خود و نحوه تعامل با ایران با وی انجام می‌دهد اما بعد از حضور در وزارت خارجه برای صحبت در مورد وظایف خود متوجه می‌شود این کارتر نیست که عملا سیاست‌های اساسی را مشخص می‌کند. 

وی در این رابطه می‌نویسد:

 وقتی که درباره‌ی وظایف و مسئولیت‌های آتی خود در تهران با مقامات مسئول وزارت خارجه از معاون وزارت‌خانه گرفته تا رؤسای قسمت‌ها گفتگو می‌کردم متوجه شدم که درباره‌ی مسائل مورد بحث نظرات کاملا متفاوتی با رئیس جمهور دارند و یاداشت مربوط به گفتگوهای من با رئیس جمهور ظاهرا دیدگاه‌های آنها را تغییر نداده است. وقتی که به آنان خاطرنشان شدم که بر اساس قانون اساسی ایالات متحده تعیین خط مشی سیاست خارجی از وظایف و اختیارات رئیس جمهور است، آنان با لحن تمسخر آمیزی به این سخن پاسخ دادند و در توجیه نظرات خود گفتند که رئیس جمهور فرصت کافی برای این مسائل نداشته و در هریک از این موارد توضیحات کافی به وی داده خواهد شد. 

سولیوان، ویلیام، مأموریت در ایران (خاطرات آخرین سفیر آمریکا در ایران)، مترجم: ابراهیم مشفقی فر، چاپ اول، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تابستان 1393، ص: ۴۲.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰


سال‌ها قبل یکی از دوستانم هنگام نقد جمهوری اسلامی و طرفداری از شاه سوال جالبی مطرح می‌کرد، می‌گفت: «به نظرت آیا شاه نمی‌توانست قبل از رفتنش انتقام سختی از این مردم بگیرد و یک کشتار بی‌سابقه انجام دهد؟ چرا مردم را نکشت؟» اگرچه بعدها در جریان کشتارهای وسیع ۱۵ خرداد یا ۱۷ شهریور و... قرار گرفتم اما هنوز این سوال برایم مطرح بود که چرا شاه بیش‌از این مردم را نکشت؟

سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران در خاطرات خود در این رابطه می‌نویسد:

شاه غالبا به این موضوع اشاره می‌کرد که راه‌حل نظامی و سرکوب مخالفان را بررسی کرده ولی آن را به مصلحت تشخیص نداده است. او می‌گفت قدرت سرکوبی مخالفان را با قوه قهریه دارد و می‌تواند تا پایان دوره سلطنت خود با اعمال قدرت حکومت کند ولی در نخستین اشاره‌ی‌ غیر مستقیم به بیماری خود افزود که در نظر دارد به زودی مقام سلطنت را به پسرش تفویض کند و اگر خود او در صحنه نباشد پسرش نخواهد توانست با قوه قهریه به حکومت ادامه دهد. به همین دلیل بر لزوم استقرار یک سیستم دموکراتیک قبل از کناره‌گیری خود از سلطنت تأکید می‌کرد و این موضوع را بارها در دیدارهای مختلف با ما تکرار کرد و همیشه به همان نتیجه رسید.[1]

 



[1] سولیوان، ویلیام، مأموریت در ایران (خاطرات آخرین سفیر آمریکا در ایران)، مترجم: ابراهیم مشفقی فر، چاپ اول، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تابستان 1393، ص: ۱۸۲. 

سولیوان در جای دیگر از خاطرات خود در مورد بیماری شاه می‌نویسد: 

درباره‌ی خود شاه هم شایعات زیادی بر سر زبا‌ن‌ها افتاده بود. شاه بیشتر فصل تابستان را در یکی از کاخ‌های خود در ساحل دریای مازندان به سر برده و کمتر در انظار دیده می‌شد. شایعاتی درباره بیماری او پخش شده و هرکس در این‌باره سخن می‌گفت. ما کم و بیش می‌دانستیم که شاه از سلامت کامل برخوردار نیست ولی نوع بیماری او را به درستی نمی‌دانستیم و من تردید دارم که دولتمردان ایالات متحده از موضوع بیماری لنفاوی او که توسط اطبای فرانسوی تشخیص داده شده اطلاع داشتند. من فقط می‌دانستم که او تحت رژیم غذایی سختی است و داروهای زیادی می‌خورد ولی از بیماری فعلی او خبر نداشتم. همان، ص:  ۱۷۰

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅«مأموریت در ایران» نام کتاب خاطرات "ویلیام سولیوان" آخرین سفیر آمریکا در ایران می‌‌باشد.

تصویری از جلد نسخه اصلی کتاب

✅روایت متفاوت نویسنده این کتاب از زاویه یک ناظر خارجی و نزدیک به شاه، با توصیفات دقیق صحنه‌های مختلف انقلاب بسیاری از غبارهای پشت صحنه‌های سیاسی کشور و حضور مردم در صحنه انقلاب را می‌زداید.

تصویر جلد ترجمه جدید این کتاب

✅نویسنده کتاب اگرچه برخی از امور را ناگفته می‌گذارد و یا از زاویه تحلیلی یک مأمور کارکشته آمریکایی مسائل را تحلیل می‌کند اما گزاره‌های بسیار زیادی در اختیار مخاطب قرار می‌دهد که در عین منحصر به فرد بودن پازل‌های ناتمام افراد هوشیار و تحلیل‌گر تاریخی را کامل می‌کنند و بسیاری از شبهات را به صورت متقن پاسخ می‌دهند.

تصویر سولیوان نفر دوم نشسته سمت راست کارتر در جلسه با شاه

⁉️ البته در مورد این گونه کتاب‌ها همیشه افراد ساده اندیش! شبهاتی مطرح می‌کرده‌اند، مثلا بدون توجه به اینکه نسخه اصلی این کتاب‌ها در زمان حیات نویسنده‌اش به زبان و نام او چاپ شده است و او هم نویسندگی آن ‌را تأئید کرده است، می‌گویند این‌ها را خود جمهوری اسلامی نوشته و چاپ کرده است!

و یا با انکار اصل عقلایی «اقرار العقلاء علی انفسهم جائز» می‌گویند شما یا باید همه گزارش‌های این نویسندگان را رد نمایید و یا همه را تأئید کنید، اما ما توضیح می‌دهیم که گزارش‌هایی که این افراد علیه خود و یا هم طیف‌های خود می‌دهند بنا به اصل عقلائی مذکور برای ما مقبول است اما گزارش‌هایی که علیه مخالفان خود می‌دهند، چون برای پذیرش شهادت هرکس علیه دیگری عقلا عدالت او شرط است و ما آنها را عادل نمی‌دانیم، بنابراین گزاره‌های آنها را نه رد و نه تأئید می‌کنیم و به تعبیری "نجعله فی بقعة من الامکان" تا با بررسی سایر شواهد بتوان در مورد آن‌‌ها قضاوت نمود.


✅از جمله اطلاعاتی و عناوینی که در کتاب "ماموریت در ایران" ارائه و می‌تواند مورد بحث قرار ‌گیرند عبارتند از:👇


•🔹  اطلاعات و تحلیل‌های تاریخی مربوط به تاریخ ایران

•🔹 تحلیل طبقات مختلف جامعه ایران

•🔹 گزارش‌هایی از وابستگی رضاخان به انگلیس، اقدامات و خلاصه ماجرای تبعید وی

•🔹  اطلاعاتی پیرامون مسائل شخصی و شخصیتی شاه مثلا بیماری شاه

•🔹  شواهد متعددی از اشتباهات شاه در تحلیل صحنه انقلاب

•🔹  گزارش‌هایی مبنی بر نگاه بسیار منفی شاه به روحانیون

•🔹 پاسخ به چرایی عدم استفاده از قوه قهریه توسط شاه در سرکوب مردم 

•🔹  اطلاعاتی از جمعیت ایران در سال‌های ۵۶-۵۷

•🔹  اطلاعاتی از اقتصاد ایران در سال‌های ۵۶-۵۷

•🔹  اطلاعات و تحلیل طرح اصلاحات ارضی

•🔹  گزارش‌هایی دقیق از صحنه‌های مختلف انقلاب 

•🔹دولت شریف امامی و تحلیل او از صحنه

•🔹احتمال دست داشتن ساواک در برخی آشوب‌ها برای مجبور کردن شاه به دست کشیدن از شریف امامی و حاکم کردن حکومت نظامی

•🔹  اطلاعاتی مربوط به سفرا، تحلیل‌ها و اقدامات سایر کشورها در عرصه انقلاب

•🔹  اطلاعاتی از پایگاه‌های جاسوسی آمریکا از شوروی

•🔹  اطلاعاتی پیرامون اسناد سفارت و ماجرای اولین تسخیر آن

•🔹  خریدهای نظامی ایران از آمریکا

•🔹 طرفداران حقوق بشر مخالف شاه در آمریکا

•🔹  نیروگاه‌های اتمی ایران و نظر شاه

•🔹 نقش آمریکا و اسرائیل در تشکیل ساواک و اقدمات ساواک

•🔹  واردات غیرنظامی ایران از آمریکا

•🔹  مخالفت‌ها و موافقت‌ها با شاه در آمریکا

•🔹  مطالب مرتبط با نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد

•🔹  ماجرای سفر شاه به آمریکا و سفر کارتر به ایران

•🔹  شواهد متعدد تکیه شاه به آمریکا و انگلستان

•🔹  برخی اقدامات آموزشی آمریکا در جهت استعمار فرانو ایران

•🔹  تلاش‌های مختلف آمریکا برای باقی ماندن رژیم پهلوی و تعارضات درون نظام آمریکا

•🔹 نکات خاص مربوط به نخست وزیران و وزراء پهلوی، حسین فردوست، زاهدی داماد شاه و سفیر ایران در آمریکا، نصیری مسئول ساواک، فرماندهان نظامی، تشریفات‌ دربار و...

•🔹 گزارش‌هایی از ارتباط سفارت آمریکا با انقلابیون، روحانیون و بازاریان و نقش دکتر شریعتی در انقلاب و...

•🔹  گزارش‌هایی از ارتباط سفارت آمریکا با جبهه ملی و نهضت آزادی و تعلقات فکری و روحی آنها به غرب

•🔹  اطلاعاتی پیرامون دولت پشت صحنه و ساختار حکومتی آمریکا همچنین ضوابط و چهارچوب‌های سفارت و کنسول‌گری‌های آمریکا

•🔹  برخی اطلاعات دقیق سفارت آمریکا که شاه یا نصیری رئیس ساواک را متحیر می‌کند و...

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

پروژه نفوذ در انقلاب اسلامی 

 گلایوهای پارسی

کلیپ زیر بحث خود را از ماجرای پلاکارد فیضیه آغاز می‌کند و پیرامون پدیده نفوذ و طرح غرب برای ایجاد شبکه‌های نفوذ در کشورهای مختلف منجمله ایران توضیح می‌دهد.

دریافت
مدت زمان: 11 دقیقه 49 ثانیه

دیدن این کلیپ بنده را یاد خاطره‌ای از ایام فتنه ۸۸ انداخت. در آن ایام طلبه‌های یکی از حوزه‌های علمیه مشهور شیراز که از طیف حامی اصلاح طلبان بودند از ظاهر مذهبی و بسیجی خود برای تخریب چهره بسیج سوء استفاده می‌کردند.

یکی از دوستان صمیمی‌ام که مدتی در حوزه آنها طلبه بود اما با دیدن مواضع سیاسی آنها از آنجا خارج شده بود می‌گفت: چند تن از طلبه‌های این حوزه را دیده بوده است که در خیابان چمران که از محل‌های تجمعات حامیان موسوی بود، سوار بر موتوری زنجیری که قفل در آن بوده را محکم به کمر چند تن از جوانان حامی موسی زده و فرار کرده‌اند.

حاصل چنین کاری ایجاد بغض و کینه آن جوانان نسبت به بسیج و بسیجی بود.

پیشنهاد می‌کنم برای شناخت بهتر اقدامات تخریبی عوامل نفوذی کتاب «بازگشت از نیمه راه» آقای الفت پور را مطالعه کنید، مطالعه این کتاب دست بسیاری از طلبکاران و منتقدین امروز را رو می‌کند و معلوم می‌کند که مخاطب انتقادات و نقدهای آنها دقیقا خودشان هستند.

البته بنده مدعی نیستم همه این آقایان از ابتدا نفوذی بوده‌اند اما قطعا با لغزش‌هایی و تطورات قلب و اندیشه‌ای که در طول زمان برای آنها پدید آمده است، شبکه نفوذ سراغ آنها آمده است و حتی به شکلی که خودشان هم ندانند آنها را بکار گرفته است.

فایل صوتی زیر از آقای علی‌رضا پور مسعود نیز بخش‌های بسیار خوبی از شبکه نفوذ در انقلاب اسلامی را آشکار می‌کند.

 

دریافت

از آنجا که حجم اطلاعات این فایل صوتی بسیار زیاد می‌باشد بنده نمی‌دانم چقدر از آنها حقیقت دارد اما لا اقل بنده خودم چون نزدیک به شش سال تاریخ قبل از انقلاب را کار کرده‌ام در مورد اسناد ساواک خیلی از حرف‌های ایشان رو عینا دیده‌ام.

در بررسی‌هایی که از اسناد ساواک داشتم برایم جالب بود به حدی کارهای یهودی و بهایی‌ها زیاد و پیچیده است که ساواک هم از آنها خوف دارد و اقداماتشان را رصد می‌کند و حجم عظیمی از گزارش‌هایش مربوط به اقدامات آنهاست.

بحثی هم در مورد دزدیدن اسناد ساواک در ابتدای انقلاب توسط انجمن حجتیه هست که سرانجام به دستور امام  آنها رو از مرکز اسناد بیرون کردند و ان شاء در چند روز آینده آن را تالیف می‌کنم.  علی الحساب جالبه بدونید نزدیک دو سه تا کامیون از اسناد ساواک توسط ابراهیم یزدی و انجمنی‌ها از مرکز اسناد خارج می‌شود.

در مورد بحث چهل سالی هم که آقای علی‌رضا پور مسعود می‌فرمایند، بنده مجموعه شواهدی تحت عنوان «بشارت‌هایی برای نزدیک شدن به فرج» جمع نموده‌ام که می‌توانید مراجعه بفرمایید.

در مورد این بحث نیز که شیطان آخرین زورهای خودش را می‌زند و بعد از این فصل، یعنی "استعمار فرانو" چاره دیگری ندارد و ناچارا دست و پا می زند تا صرفا این مرحله را طولانی‌تر کند هم مطلبی تحت عنوان «آخرین فصل شیطان» نوشته بودم که پیشنهاد می‌کنم، مطالعه بفرمایید.

البته در مورد برخی قسمت‌های این فایل نه تنها تاییدی نمی‌کنم بلکه تردید و تشکیک نیز دارم اما فعلا فرصت کار جدی در مورد اطلاعات آن پیدا نکرده‌ام.

از جمله موارد مورد نقد بنده صحبت‌های وی در مورد سعید امامی و همسرش است.

در مورد بحث‌های قتل‌های زنجیره‌ای نیز همچنین.

 

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در قسمت اول گفتم که دعوت کوفیان از امام حسین نه از باب قیام لله و احیای حق یا نصرت امام بلکه برای نجات خودشان از شر ظلم‌های معاویه بود و در این شرایط پشت نمودن آنها به حق و تن دادن به هرجنایتی نیز برای غایت اصلیشان یعنی نجات خودشان طبیعی است.

اگرچه به استناد وعده‌های قطعی خداوند، قیام لله و مقاومت مومنین سعادت دنیا و آخرت را در پی خواهد داشت. اما رکن اساسی آن لله بودن قیام است.

📝 حضرت امام وقتی به تحلیل علل شکست نهضت ملی نفت می‌پردازند به این نکته ظریف اشاره می‌کنند که این قیام از این جهت شکت خورد که برای خدا نبود بلکه برای "احیای حق خود و یا تنعم بیشتر" بود.

از جمله جاهایی که حضرت امام به این بحث اشاره می‌کنند در مصاحبه‌ ایشان با خبرنگار مشهور مصری محمد حسنین هیکل در تاریخ ۲ دی ۱۳۵۷ است:

خبرنگار با اشاره به نهضت ملی نفت از ایشان می‌پرسد: [ آیا این جنبش به اهداف خود مى‌رسد؟ ... در آن موقع که من در ایران بودم عوامل رهبرى سیاسى در جنبش بودند، و عوامل رهبرى مذهبى هم بودند. الآن سرتاسر رهبرى جنبش، اسلامى است... سؤال این است که چرا این وضع اتفاق افتاد؟ چگونه اتفاق افتاد؟ و این توسعه عظیم جنبش از کجا ناشى مى‌شود؟]

حضرت امام پاسخ می‌دهند: 

این قدرت، ناشى از اسلام است. در زمان کاشانى- مصدق، اصلْ سیاست بود. جنبه‌هاى سیاسى جنبش قوى بود. در زمان کاشانى، هم به وى نوشتم و هم گفتم، که باید جنبه‌هاى دینى را توجه کنید. نتوانستند و یا نخواستند. ... من گفتم که باید براى دین کار کنند نه آنکه سیاسى بشوند. اما حالا جنبش در همه جهات، دینى است، اسلامى است؛ سیاست هم داخل آن است. اسلام، دین سیاسى است؛ سیاست در بطن این جنبش است... مشکلات زیاد است؛ ابرقدرت‌ها هستند، و همه نگرانی‌ها را از جنبش ما دارند؛ اما کارى نمى‌توانند بکنند، ... عمق جنبش به حدى است، که این مسائل حل شده است؛ دولت نظامى و حکومت نظامى حل شده است؛ مردم اعتنایى ندارند. امروز مردم براى اسلام فریاد مى‌زنند، آن روز براى نفت بود؛ فرق است وقتى که مردم براى منفعت، جنبش مى‌کنند یا براى خدا. جنبش در آن روز مادى بود، و جنبش امروز معنوى است؛ لذا کاملًا شبیه صدر اسلام است، و ما به موفقیت آن امیدوار هستیم.[1]

.................................................................................

مطالب مرتبط:

سخنرانی استاد عزیزم حجت‌الاسلام سیدعلی موسوی در موضوع ریشه‌های معرفتی و تاریخی انقلاب اسلامی در جمع طلاب مدرسه تخصصی فقه و اصول امام حسن عسکری(ع)


دریافت


[1] صحیفه امام، ج ۵ صص: ۲۶۸-۲۶۹.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه منی امام حسین(علیه السلام) 

 

دریافت متن word

دریافت متن pdf

در سال 58 ق، دو سال پیش از مرگ معاویه، امام حسین(علیه السلام)، عبد الله بن عباس و عبد الله بن جعفر، عازم سفر حج می‌شوند، در این سفر امام حسین(علیه السلام) جهت اتمام حجت با علمای زمان خود، قریب به هزار نفر از صحابه و تابعین را در صحرای منا جمع نموده و خطبه‌ای ایراد می‌کنند  که در آن وظیفه علما و علت جهاد داخلى خود را بر ضد دولت جائر اموى تشریح می‌‌‌کنند.

 

قدیمی‌ترین کتابی که این خطبه در آن ذکر شده است، کتاب شریف «تحف العقول»۱ نوشته عالم جلیل‌القدر «ابن شعبه حرانی» است. پس از ایشان "مرحوم فیض کاشانی" در کتاب «وافی»۲ و "مرحوم مجلسی" در «بحار الانوار»۳ نیز این حدیث را به نقل از "تحف العقول" ذکر کرده‌اند. مرحوم ابن شعبه حرانی از راویان و فقهای بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری قمری، معاصر شیخ صدوق و از مشایخ شیخ مفید می‌باشند.

 

 

خطبه منی

 

اعْتَبِروُا ایّها النّاسُ بِما وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیاءَهُ مِنْ سُوءِ ثَنائِهِ عَلَى الأَحبارِ اذْ یَقُولُ: «لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرّبّانِیّونَ وَ الأَحبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الإِثمَ»

اى مردم! از پندى که خدا- با بد یاد کردن از علماى یهود- به اولیاى خود داده است، عبرت بگیرید؛ آنجا که گفته است: « چرا عالمان دینى و احبار، مردمان را از گفتار گناه آمیز باز نداشتند.»

 

 

و قال: «لُعِنَ الّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی إِسْرائیلَ.» الى قوله: «لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ» وَ إِنّما عابَ اللَّهُ ذلِکَ عَلَیْهِمْ، لأَنّهُمْ کانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظّلَمَةِ الّذینَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْکَرَ وَ الْفَسادَ، فَلا یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذلِکَ رَغْبَةً فیما کانُوا یَنالُونَ مِنْهُمْ وَ رَهْبَةً مِمّا یَحْذَروُنَ؛ وَ اللّهُ یَقُولُ: «فَلا تَخْشَوُا النّاسَ وَ اخْشَونِ»۴

و خداوند می‌گوید: «کسانى از بنى اسرائیل که کفر ورزیدند، گرفتار لعنت شدند» تا اینجا که می‌گوید: «آنان بد مى‏کردند»؛ و خدا بر آن عالمان از آن جهت عیب گرفت که از ظالمانی که میانشان بودند، امور زشت و فساد را می‌دیدند اما آنان را به سبب چشمداشت نعمتى از ایشان و یا ترس از قدرت آنان، از آن کارها باز نمى‏داشتند؛در حالی که خداوند فرموده است: «از مردمان بیم نداشته باشید و از من بترسید.»

 

 

وَ قالَ: «وَ الْمُؤمِنُونَ وَ الّمُوْمِناتُ بَعْضُهُمْ اوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأمُروُنَ بِالْمَعْروُفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ». فَبَدَأَ اللّهُ بِالأمرِ بِالْمَعْروُفِ وَ النّهْىِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَریضَةً مِنْهُ، لِعِلْمِهِ بِأَنّها اذا أُدّیتْ و أُقیمَتْ، اسْتَقامَتِ الْفَرائِضُ کُلّها، هَیّنُها وَ صَعْبُها.

و خداوند فرموده است: «مردان مؤمن و زنان مؤمن، بعضی بر بعضی یگر ولایت دارند، به کار نیک فرمان مى‏دهند و از کار بد نهى مى‏کنند»؛ در این آیه خداوند از امر به معروف و نهى از منکر- به عنوان فریضه‏اى الهى- آغاز کرده است، زیرا مى‏دانسته است که اگر امر به معروف و نهی از منکر ادا شود و به اقامه آن توجه شود، همه کارهاى واجب محقق می‌گردد، چه آسان باشد و چه دشوار.

 

 

وَ ذلِکَ أَنّ الأمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّهْی عَنِ الْمُنْکَرِ دُعاء الَى الإِسْلامِ مَعَ رَدّ الْمَظالِمِ وَ مُخالَفَةِ الظالِمِ، وَ قِسْمَةِ الْفَیْ‏ء وَ الْغَنائِمِ، وَ أَخْذِ الصّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِها وَ وَضْعِها فى حَقِّها.

چون امر به معروف و نهى از منکر دعوت به اسلام است، همراه با جلوگیرى از ستمها و مخالفت با ستمگران، و تقسیم کردن سودها و غنیمتها، و گرفتن صدقات (زکات و ...) از محلش و مصرف آن‌ها در اموری که حق آنهاست.

 

 

ثُمّ أَنْتُمْ أَیّتُهَا العِصابَةُ، عِصابَةُ بِاْلعِلْمِ، مَشْهُورَةٌ وَ بِالْخَیْرِ مَذْکُورَةٌ وَ بِالنّصیحَةِ مَعْروُفَةٌ، وَ بِاللّهِ فِی أَنْفُسِ النّاسِ مَهابَةٌ، یَهابُکُمُ الشّریفُ وَ یُکْرِمُکُم الضّعیفُ، وَ یُؤثِرُکُمْ مَنْ لا فَضْلَ لَکُمْ عَلَیْهِ وَ لا یَدَ لَکُمْ عِنْدَهُ، تَشفَعُونَ فِى الْحَوائِجِ اذَا امْتُنِعَتْ مِنْ طُلّابِها، وَ تَمْشُونَ فى الطّریقِ بِهَیْبَةِ الْمُلوُکِ وَ کَرامَةِ الأکابِرِ،

حال شما اى جماعت، جماعتی که به علم شهرت دارید، و به نیکى از شما یاد مى‏کنند، و به خیرخواهى و اندرزگویى شناخته‏اید، و به سبب خدا در نزد مردمان صاحب احترامید، و بزرگان از شما بیمناکند، و ناتوانان شما را بزرگ مى‏دارند، و آن کس که فضل و تسلطی بر او ندارید شما را بر خود برمى‏گزیند، آنان که از نیازمندی های خود منع شده‌اند شما را به عنوان شفیع می‌گیرند و در راه‌ها با هیئت شاهان و احترام سران و بزرگان گام برمى‏دارید.

 

 

أَ لَیْسَ کُلّ ذلِکَ إِنَّما نلتُمُوهُ بما یُرْجَى عِندَکُمْ منَ الْقِیامْ بِحَقِ اللّهِ، وَ إِنْ کُنْتُمْ عَنْ أَکْثَرِ حَقِهِ تَقْصُروُنَ؛ فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأَئِمَّة

آیا همه‏ اینها به این علت نیست که به شما امید است که برای اجرای حق خدا قیام کنید؟ اگر چه از قیام در بیشتر حقوق الهی کوتاهی کردید، چنان که حق امامان را نیز ناچیز شمردید،

 

 

فَأَمّا حَقّ الْضّعَفاءِ فَضَیّعْتُمْ وَ امّا حَقّکُمْ بِزَعْمِکُمْ فَطَلَبْتُمْ.

اما حق ناتوانان را ضایع کردید درحالی که آنچه را حق خود پنداشتید آن را طلب نمودید و از آن نگذشتید.

 

 

فَلا مالًا بَذَلْتُمُوهُ؛ و لا نَفْسَاً خاطَرْتُمْ بِها لِلَّذى خَلَقَها؛ وَ لا عَشیرَةً عادَیْتُمُوها فی ذاتِ اللَّهِ.

مالی را در راه خدا نبخشیدید و جانی را در راهی که خدا شما را برای آن آفریده بود به خطر نیانداختید و با قومی به خاطر خدا دشمنی نکردید.

 

 

أَنْتُمْ تَتَمَنَّوْنَ عَلَى اللَّهِ جَنَّتَهُ وَ مُجاوَرَةَ رُسُلِهِ و اماناً مِنْ عَذابِهِ؛

شما به بهشت خدا و همجواری با پیامبرانش و در أمان ماندن از عذابش امید بستهاید و آن را از خداوند انتظار دارید.

 

 

 لَقَدْ خَشِیتُ عَلَیْکُمْ، ایُّهَا الْمُتَمَنُّونَ عَلَى اللَّهِ، أنْ تَحِلَّ بِکُمْ نِقْمَةٌ مِنْ نَقَماتِهِ. لأَنَّکُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ کَرامَةِ اللَّه مَنْزِلَةً فُضِّلْتُمْ بِها؛ وَ مَنْ یُعْرَفُ بِاللَّهِ لا تُکْرِمُونَ وَ انْتُمْ بِاللَّهِ فی عِبادِهِ تُکْرَموُنَ.

اما اى کسانى که بر خدا منت می‌‏نهید! از آن بیمناکم که کیفرى از کیفرهاى او بر شما نازل شود، زیرا که شما از کرامت خدا به منزلتى رسیدید و برترى پیدا کردید، درحالی که اولیاى خدا که به واسطه او شناخته شده‌اند احترام نمی‌کنید و شما به واسطه انتساب به خدا در میان بندگانش تکریم می‌شوید.

 

 

وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلا تَفْزَعُونَ، وَ أَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبائِکُمْ تَفْزَعُونَ؛ وَ ذِمَّةُ رَسوُلِ اللَّهِ (ص) مَحْقُورَةٌ،

می‌‏بینید که عهدهاى خدایى (مقررات دین) شکشته شده‌اند اما هیچ باکتان نیست. درحالی که اگر یکى از پیمانهاى‏ پدرانتان شکسته شود، هراسان خواهید شد، و اکنون در این اندیشه نیستید که پیمان (سنت) پیامبر خدا شکسته شده است.

 

 

وَ الْعُمْی وَ الْبُکْمُ وَ الزُّمْنُ فی الْمَدائِنِ مُهْمَلَة، لا ترْحَمُونَ؛ وَ لا فی مَنْزِلَتِکُمْ تَعْمَلُونَ وَ لا مَنْ عَمِلَ فیها تُعینُونَ؛

 کوران، گنگان و بیماران زمینگیر در شهرها به حال خود رها شده‏اند و به حال آنان رحم نمی‌کنید، و به کارى که شایسته جایگاه شما است برنمى‏خیزید، و کسانی را هم که در حق آنان بخواهند کاری کنند یاری نمی‌کنید.

 

 

وَ بالادّهانِ وَ الْمُصانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأمَنُونَ.

با سازشکارى و زد و بند (ساخت و پاخت کردن) با ستمگران برای خود أمینت ایجاد کرده‌اید.

 

 

کُلُّ ذلِکَ مِمّا أَمَرکُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْىِ وَ التَناهِى، وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلوُنَ.

و اینها همه وظایفى است که خدا ، از نهی کردن و اجتناب‏ورزیدن، بر عهده شما گذاشته است اما از آن غافلید.

 

 

وَ أَنْتُمْ أَعْظَمُ النّاسِ مُصیبَةً لِما غُلِبْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ مَنازِلِ الْعُلَماءِ لَوْ کُنْتُمْ تَسْعَوْنَ.

 اگر گوش فرامی‌دادید می‌فهمیدید که «منزلت علما» که به آن دست یافته‏اید، مصیبت شما را بزرگتر کرده است.

 

 

ذلِکَ بِأَنَّ مَجارِی الأموُرِ وَ الأَحْکامِ عَلى أَیْدِی الْعُلماءِ بِاللَّهِ الأمَناءِ عَلى حَلالِهِ وَ حَرامِهِ. فَأَنْتُمُ الْمَسْلُوبُونَ تِلْکَ الْمَنْزِلَةَ.

چون جریان کارها و احکام باید به دست عالمان الهى باشد که امانتدار حلال و حرام خدایند، لیکن این منزلت از شما ربوده شده،

 

 

وَ ما سُلِبْتُمْ ذلِکَ، إلّا بِتَفَرُّقِکُمْ عَنِ الْحَقّ وَ اخْتِلافِکُمْ فی السُّنَةِ بَعْدَ الْبَیّنَةِ الْواضِحَةِ.

و سبب ربوده شدن آن چیزى جز پراکندگى شما در باره حق و اختلافتان در باره سنت با وجود دلایل آشکار نیست.

 

 

وَ لَوْ صَبَرْتُمْ عَلَى الأذَى وَ تَحَمَّلْتُمُ الْمَئُونَةَ فی ذاتِ اللَّهِ، کانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ تَرِدُ وَ عَنْکُمْ تَصْدُرُ وَ إلَیْکُمْ تُرْجَعُ.

و اگر شما در برابر آزار (این و آن) شکیبایى پیش مى‏گرفتید، و رنج‌ها را در راه خدا تحمل مى‏کردید، امور دین خدا (و سیاست دینى جامعه) در دست شما قرار می‌گرفت، و از شما صادر می‌شد و به شما باز می‌گشت (مرجع همه امور شما بودید).

 

 

وَ لکِنَّکُمْ مَکَّنْتُمُ الظَّلمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ وَ اسْتَسْلَمتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فی أیْدیهِمْ یَعْمَلُونَ بِالشُّبَهاتِ وَ یَسیروُنَ فی الشَّهَواتِ.

اما شما با منزلتى که داشتید، ستمکاران را قدرت و استقرار بخشیدید، و کارهاى خدا را به دست ایشان سپردید، تا به شبهه‏‌ها عمل کنند و بر راه شهوتها و هواهاى نفس خویش پیش روند؛

 

 

سَلَّطَهُمْ عَلى ذلِکَ فِرارُکُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إعجابُکُمْ بِالْحَیاةِ الَّتی هِیَ مُفارِقَتُکُمْ.

سبب چیرگى ایشان، گریز شما از مرگ و خوش آمد شما از حیاتى است که ترکتان خواهد کرد.

 

 

فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفاءَ فی أَیْدِیهِم؛ فَمِنْ بَیْنِ مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ، وَ بَیْنِ مُسْتَضْعَفٍ عَلى مَعیشَتِهِ مَغْلوُبٍ.

شما ناتوانان را تسلیم سلطه ستمگران کردید که برخی از آنان را تحت سلطه و به بردگی بگیرند و برخی را با ناتوان ساختن از طلب روزی محروم کنند.

 

 

یَتَقَلَّبُونٍ فی الْمُلْکِ بِآرائِهِمْ وَ یَسْتَشْعِروُنَ الخِزْیَ بِأَهوائِهِمْ اقْتِداءً بِالأَشرارِ وَ جُرْاةً عَلَى الجَبّارِ.

امور حکومت را با رأی و دلخواه خود زیر رو کنند و به پیروی از اشرار و جرأت بر خداوند جبّار، رسوایی و ننگ هوسبازی را برخود هموار کنند.

 

 

فى کُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَى مِنْبَرهِ خَطیبٌ یَصْقَعُ؛ فَالْأَرْضُ لَهُمْ شاغِرَةٌ؛ وَ أَیْدیهِمْ فیها مَبْسُوطَةٌ.

در هر شهرى سخنرانى زبان باز بر منبر دارند و تمام سرزمین اسلام، بى‏دفاع زیر پایشان افتاده، و دستشان برای هرکاری همه جا باز است.

 

 

وَ النّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ، لا یَدْفَعُونَ یَدَ لامِسٍ؛ فَمِنْ بَیْنِ جَبّارٍ عَنیدٍ، وَ ذی سَطْوَةٍ عَلَى الضَّعَفَةِ شَدید، مُطاعٍ لا یَعْرِفُ الْمُبْدِئ الْمُعیدَ.

مردمان همچون خادمان و بندگان ایشان شدند، و از دفاع از خود ناتوان ماندند؛ برخى زورگو و کینه ورزند و بر ناتوان سخت مى‏تازند، برخى هم فرمانروایى هستند که به خدا و قیامت اعتقادى ندارند.

 

 

فَیا عَجَباً، وَ ما لی لا أَعْجَبُ، وَ الأرْضُ مِنْ غاشٍ غَشُومٍ وَ مُتَصَدّقٍ ظَلُوْمٍ وَ عامِلٍ عَلَى الْمُؤمنینَ بِهِمْ غَیْر رَحیمٍ.

شگفتا! و چرا در شگفت نشوم؟! که زمین در تصرّف مردى دغلباز و ستمکار و مالیات بگیرى ظالم است و مأموری که هیچ مهر و ترحّمى بر مؤمنان ندارد؛

 

 

فَاللَّهُ الْحاکِمُ فیما فِیهِ تَنازَعْنا وَ الْقاضِى بِحُکْمِهِ فیما شَجَرَ بَیْنَنا.

و خداوند حکم کننده و قضاوت کننده است در آن چیزی که اختلاف کرده و بحث نمودیم.

 

 

اللّهُمَّ، إنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ ما کانَ مِنا تَنافُساً فى سُلطانٍ وَ لا الْتِماساً مِنْ فُضُولِ الحُطامِ

بار الها! تو خود مى‏دانى آنچه از ما برآمده از سر رقابت در سلطنت و میل به افزودن کالاى دنیا نبوده است.

 

 

وَ لکِنْ لِنُرِىَ الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ؛ وَ نُظْهِرَ الْاصْلاحَ فى بِلادِکَ؛ وَ یَأمَنَ المَظْلُوموُنَ مِنْ عِبادِکَ؛ وَ یَعْمَلُ بفَرائضِکَ و سُنَنِکَ وَ أَحکامِکَ.

بلکه از آن روست که نشانه‌های دین تو را ارائه دهیم و دست به اصلاح سرزمینها زنیم تا بندگان ‏ستمدیده‏ات ایمن شوند و به واجبات و سنت‌های نیکو و احکام دین تو عمل شود.

 

 

فَإِن لَمْ تَنْصُرُونا وَ تُنْصِفوُنا قَوِىَ الظَّلَمَةُ عَلَیْکُمْ وَ عَمِلُوا فی إطفاءِ نُورِ نَبِیّکُمْ. وَ حَسْبُنَا اللَّهُ، وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا، و إلَیْهِ أَنَبْنا، وَ إلَیْهِ الْمَصیرُ.

پس اى علما! اگر شما به یارى ما برنخیزید و داد ما را ندهید، این ستمگران بر شما چیره خواهند گشت، و در خاموش کردن نور پیامبر (و از میان بردن احکام قرآن) خواهند کوشید. البته خدا ما را بس است، ما بر او توکل کردیم، و به آستان او روى آوردیم، که بازگشت همه به سوى او است.

 

 

 

[1]  ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، 1جلد، جامعه مدرسین - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق، ص: 237.

[2]  فیض کاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافی، 26جلد، کتابخانه امام أمیر المؤمنین على علیه السلام - اصفهان، چاپ: اول، 1406 ق، الوافی ؛ ج‏15 ؛ ص177

[3]  مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، 111جلد، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج‏97 ؛ ص: 79.

[4]   در برخی قسمت‌های ترجمه از کتاب الحیاة / ترجمه احمد آرام و رهاورد خرد (ترجمه تحف العقول) / پرویز اتابکی  و ترجمه تحف العقول/ صادق حسن زاده، استفاده شده است.
مطالب مرتبط:

خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) در کوفه

.......

باز کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری