شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۷۴ مطلب با موضوع «تاریخ» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

✅«مأموریت در ایران» نام کتاب خاطرات "ویلیام سولیوان" آخرین سفیر آمریکا در ایران می‌‌باشد.

تصویری از جلد نسخه اصلی کتاب

✅روایت متفاوت نویسنده این کتاب از زاویه یک ناظر خارجی و نزدیک به شاه، با توصیفات دقیق صحنه‌های مختلف انقلاب بسیاری از غبارهای پشت صحنه‌های سیاسی کشور و حضور مردم در صحنه انقلاب را می‌زداید.

تصویر جلد ترجمه جدید این کتاب

✅نویسنده کتاب اگرچه برخی از امور را ناگفته می‌گذارد و یا از زاویه تحلیلی یک مأمور کارکشته آمریکایی مسائل را تحلیل می‌کند اما گزاره‌های بسیار زیادی در اختیار مخاطب قرار می‌دهد که در عین منحصر به فرد بودن پازل‌های ناتمام افراد هوشیار و تحلیل‌گر تاریخی را کامل می‌کنند و بسیاری از شبهات را به صورت متقن پاسخ می‌دهند.

تصویر سولیوان نفر دوم نشسته سمت راست کارتر در جلسه با شاه

⁉️ البته در مورد این گونه کتاب‌ها همیشه افراد ساده اندیش! شبهاتی مطرح می‌کرده‌اند، مثلا بدون توجه به اینکه نسخه اصلی این کتاب‌ها در زمان حیات نویسنده‌اش به زبان و نام او چاپ شده است و او هم نویسندگی آن ‌را تأئید کرده است، می‌گویند این‌ها را خود جمهوری اسلامی نوشته و چاپ کرده است!

و یا با انکار اصل عقلایی «اقرار العقلاء علی انفسهم جائز» می‌گویند شما یا باید همه گزارش‌های این نویسندگان را رد نمایید و یا همه را تأئید کنید، اما ما توضیح می‌دهیم که گزارش‌هایی که این افراد علیه خود و یا هم طیف‌های خود می‌دهند بنا به اصل عقلائی مذکور برای ما مقبول است اما گزارش‌هایی که علیه مخالفان خود می‌دهند، چون برای پذیرش شهادت هرکس علیه دیگری عقلا عدالت او شرط است و ما آنها را عادل نمی‌دانیم، بنابراین گزاره‌های آنها را نه رد و نه تأئید می‌کنیم و به تعبیری "نجعله فی بقعة من الامکان" تا با بررسی سایر شواهد بتوان در مورد آن‌‌ها قضاوت نمود.


✅از جمله اطلاعاتی و عناوینی که در کتاب "ماموریت در ایران" ارائه و می‌تواند مورد بحث قرار ‌گیرند عبارتند از:👇


•🔹  اطلاعات و تحلیل‌های تاریخی مربوط به تاریخ ایران

•🔹 تحلیل طبقات مختلف جامعه ایران

•🔹 گزارش‌هایی از وابستگی رضاخان به انگلیس، اقدامات و خلاصه ماجرای تبعید وی

•🔹  اطلاعاتی پیرامون مسائل شخصی و شخصیتی شاه مثلا بیماری شاه

•🔹  شواهد متعددی از اشتباهات شاه در تحلیل صحنه انقلاب

•🔹  گزارش‌هایی مبنی بر نگاه بسیار منفی شاه به روحانیون

•🔹 پاسخ به چرایی عدم استفاده از قوه قهریه توسط شاه در سرکوب مردم 

•🔹  اطلاعاتی از جمعیت ایران در سال‌های ۵۶-۵۷

•🔹  اطلاعاتی از اقتصاد ایران در سال‌های ۵۶-۵۷

•🔹  اطلاعات و تحلیل طرح اصلاحات ارضی

•🔹  گزارش‌هایی دقیق از صحنه‌های مختلف انقلاب 

•🔹دولت شریف امامی و تحلیل او از صحنه

•🔹احتمال دست داشتن ساواک در برخی آشوب‌ها برای مجبور کردن شاه به دست کشیدن از شریف امامی و حاکم کردن حکومت نظامی

•🔹  اطلاعاتی مربوط به سفرا، تحلیل‌ها و اقدامات سایر کشورها در عرصه انقلاب

•🔹  اطلاعاتی از پایگاه‌های جاسوسی آمریکا از شوروی

•🔹  اطلاعاتی پیرامون اسناد سفارت و ماجرای اولین تسخیر آن

•🔹  خریدهای نظامی ایران از آمریکا

•🔹 طرفداران حقوق بشر مخالف شاه در آمریکا

•🔹  نیروگاه‌های اتمی ایران و نظر شاه

•🔹 نقش آمریکا و اسرائیل در تشکیل ساواک و اقدمات ساواک

•🔹  واردات غیرنظامی ایران از آمریکا

•🔹  مخالفت‌ها و موافقت‌ها با شاه در آمریکا

•🔹  مطالب مرتبط با نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد

•🔹  ماجرای سفر شاه به آمریکا و سفر کارتر به ایران

•🔹  شواهد متعدد تکیه شاه به آمریکا و انگلستان

•🔹  برخی اقدامات آموزشی آمریکا در جهت استعمار فرانو ایران

•🔹  تلاش‌های مختلف آمریکا برای باقی ماندن رژیم پهلوی و تعارضات درون نظام آمریکا

•🔹 نکات خاص مربوط به نخست وزیران و وزراء پهلوی، حسین فردوست، زاهدی داماد شاه و سفیر ایران در آمریکا، نصیری مسئول ساواک، فرماندهان نظامی، تشریفات‌ دربار و...

•🔹 گزارش‌هایی از ارتباط سفارت آمریکا با انقلابیون، روحانیون و بازاریان و نقش دکتر شریعتی در انقلاب و...

•🔹  گزارش‌هایی از ارتباط سفارت آمریکا با جبهه ملی و نهضت آزادی و تعلقات فکری و روحی آنها به غرب

•🔹  اطلاعاتی پیرامون دولت پشت صحنه و ساختار حکومتی آمریکا همچنین ضوابط و چهارچوب‌های سفارت و کنسول‌گری‌های آمریکا

•🔹  برخی اطلاعات دقیق سفارت آمریکا که شاه یا نصیری رئیس ساواک را متحیر می‌کند و...

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

پروژه نفوذ در انقلاب اسلامی 

 گلایوهای پارسی

کلیپ زیر بحث خود را از ماجرای پلاکارد فیضیه آغاز می‌کند و پیرامون پدیده نفوذ و طرح غرب برای ایجاد شبکه‌های نفوذ در کشورهای مختلف منجمله ایران توضیح می‌دهد.

دریافت
مدت زمان: 11 دقیقه 49 ثانیه

دیدن این کلیپ بنده را یاد خاطره‌ای از ایام فتنه ۸۸ انداخت. در آن ایام طلبه‌های یکی از حوزه‌های علمیه مشهور شیراز که از طیف حامی اصلاح طلبان بودند از ظاهر مذهبی و بسیجی خود برای تخریب چهره بسیج سوء استفاده می‌کردند.

یکی از دوستان صمیمی‌ام که مدتی در حوزه آنها طلبه بود اما با دیدن مواضع سیاسی آنها از آنجا خارج شده بود می‌گفت: چند تن از طلبه‌های این حوزه را دیده بوده است که در خیابان چمران که از محل‌های تجمعات حامیان موسوی بود، سوار بر موتوری زنجیری که قفل در آن بوده را محکم به کمر چند تن از جوانان حامی موسی زده و فرار کرده‌اند.

حاصل چنین کاری ایجاد بغض و کینه آن جوانان نسبت به بسیج و بسیجی بود.

پیشنهاد می‌کنم برای شناخت بهتر اقدامات تخریبی عوامل نفوذی کتاب «بازگشت از نیمه راه» آقای الفت پور را مطالعه کنید، مطالعه این کتاب دست بسیاری از طلبکاران و منتقدین امروز را رو می‌کند و معلوم می‌کند که مخاطب انتقادات و نقدهای آنها دقیقا خودشان هستند.

البته بنده مدعی نیستم همه این آقایان از ابتدا نفوذی بوده‌اند اما قطعا با لغزش‌هایی و تطورات قلب و اندیشه‌ای که در طول زمان برای آنها پدید آمده است، شبکه نفوذ سراغ آنها آمده است و حتی به شکلی که خودشان هم ندانند آنها را بکار گرفته است.

فایل صوتی زیر از آقای علی‌رضا پور مسعود نیز بخش‌های بسیار خوبی از شبکه نفوذ در انقلاب اسلامی را آشکار می‌کند.

 

دریافت

از آنجا که حجم اطلاعات این فایل صوتی بسیار زیاد می‌باشد بنده نمی‌دانم چقدر از آنها حقیقت دارد اما لا اقل بنده خودم چون نزدیک به شش سال تاریخ قبل از انقلاب را کار کرده‌ام در مورد اسناد ساواک خیلی از حرف‌های ایشان رو عینا دیده‌ام.

در بررسی‌هایی که از اسناد ساواک داشتم برایم جالب بود به حدی کارهای یهودی و بهایی‌ها زیاد و پیچیده است که ساواک هم از آنها خوف دارد و اقداماتشان را رصد می‌کند و حجم عظیمی از گزارش‌هایش مربوط به اقدامات آنهاست.

بحثی هم در مورد دزدیدن اسناد ساواک در ابتدای انقلاب توسط انجمن حجتیه هست که سرانجام به دستور امام  آنها رو از مرکز اسناد بیرون کردند و ان شاء در چند روز آینده آن را تالیف می‌کنم.  علی الحساب جالبه بدونید نزدیک دو سه تا کامیون از اسناد ساواک توسط ابراهیم یزدی و انجمنی‌ها از مرکز اسناد خارج می‌شود.

در مورد بحث چهل سالی هم که آقای علی‌رضا پور مسعود می‌فرمایند، بنده مجموعه شواهدی تحت عنوان «بشارت‌هایی برای نزدیک شدن به فرج» جمع نموده‌ام که می‌توانید مراجعه بفرمایید.

در مورد این بحث نیز که شیطان آخرین زورهای خودش را می‌زند و بعد از این فصل، یعنی "استعمار فرانو" چاره دیگری ندارد و ناچارا دست و پا می زند تا صرفا این مرحله را طولانی‌تر کند هم مطلبی تحت عنوان «آخرین فصل شیطان» نوشته بودم که پیشنهاد می‌کنم، مطالعه بفرمایید.

البته در مورد برخی قسمت‌های این فایل نه تنها تاییدی نمی‌کنم بلکه تردید و تشکیک نیز دارم اما فعلا فرصت کار جدی در مورد اطلاعات آن پیدا نکرده‌ام.

از جمله موارد مورد نقد بنده صحبت‌های وی در مورد سعید امامی و همسرش است.

در مورد بحث‌های قتل‌های زنجیره‌ای نیز همچنین.

 

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در قسمت اول گفتم که دعوت کوفیان از امام حسین نه از باب قیام لله و احیای حق یا نصرت امام بلکه برای نجات خودشان از شر ظلم‌های معاویه بود و در این شرایط پشت نمودن آنها به حق و تن دادن به هرجنایتی نیز برای غایت اصلیشان یعنی نجات خودشان طبیعی است.

اگرچه به استناد وعده‌های قطعی خداوند، قیام لله و مقاومت مومنین سعادت دنیا و آخرت را در پی خواهد داشت. اما رکن اساسی آن لله بودن قیام است.

📝 حضرت امام وقتی به تحلیل علل شکست نهضت ملی نفت می‌پردازند به این نکته ظریف اشاره می‌کنند که این قیام از این جهت شکت خورد که برای خدا نبود بلکه برای "احیای حق خود و یا تنعم بیشتر" بود.

از جمله جاهایی که حضرت امام به این بحث اشاره می‌کنند در مصاحبه‌ ایشان با خبرنگار مشهور مصری محمد حسنین هیکل در تاریخ ۲ دی ۱۳۵۷ است:

خبرنگار با اشاره به نهضت ملی نفت از ایشان می‌پرسد: [ آیا این جنبش به اهداف خود مى‌رسد؟ ... در آن موقع که من در ایران بودم عوامل رهبرى سیاسى در جنبش بودند، و عوامل رهبرى مذهبى هم بودند. الآن سرتاسر رهبرى جنبش، اسلامى است... سؤال این است که چرا این وضع اتفاق افتاد؟ چگونه اتفاق افتاد؟ و این توسعه عظیم جنبش از کجا ناشى مى‌شود؟]

حضرت امام پاسخ می‌دهند: 

این قدرت، ناشى از اسلام است. در زمان کاشانى- مصدق، اصلْ سیاست بود. جنبه‌هاى سیاسى جنبش قوى بود. در زمان کاشانى، هم به وى نوشتم و هم گفتم، که باید جنبه‌هاى دینى را توجه کنید. نتوانستند و یا نخواستند. ... من گفتم که باید براى دین کار کنند نه آنکه سیاسى بشوند. اما حالا جنبش در همه جهات، دینى است، اسلامى است؛ سیاست هم داخل آن است. اسلام، دین سیاسى است؛ سیاست در بطن این جنبش است... مشکلات زیاد است؛ ابرقدرت‌ها هستند، و همه نگرانی‌ها را از جنبش ما دارند؛ اما کارى نمى‌توانند بکنند، ... عمق جنبش به حدى است، که این مسائل حل شده است؛ دولت نظامى و حکومت نظامى حل شده است؛ مردم اعتنایى ندارند. امروز مردم براى اسلام فریاد مى‌زنند، آن روز براى نفت بود؛ فرق است وقتى که مردم براى منفعت، جنبش مى‌کنند یا براى خدا. جنبش در آن روز مادى بود، و جنبش امروز معنوى است؛ لذا کاملًا شبیه صدر اسلام است، و ما به موفقیت آن امیدوار هستیم.[1]

.................................................................................

مطالب مرتبط:

سخنرانی استاد عزیزم حجت‌الاسلام سیدعلی موسوی در موضوع ریشه‌های معرفتی و تاریخی انقلاب اسلامی در جمع طلاب مدرسه تخصصی فقه و اصول امام حسن عسکری(ع)


دریافت


[1] صحیفه امام، ج ۵ صص: ۲۶۸-۲۶۹.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه منی امام حسین(علیه السلام) 

 

دریافت متن word

دریافت متن pdf

در سال 58 ق، دو سال پیش از مرگ معاویه، امام حسین(علیه السلام)، عبد الله بن عباس و عبد الله بن جعفر، عازم سفر حج می‌شوند، در این سفر امام حسین(علیه السلام) جهت اتمام حجت با علمای زمان خود، قریب به هزار نفر از صحابه و تابعین را در صحرای منا جمع نموده و خطبه‌ای ایراد می‌کنند  که در آن وظیفه علما و علت جهاد داخلى خود را بر ضد دولت جائر اموى تشریح می‌‌‌کنند.

 

قدیمی‌ترین کتابی که این خطبه در آن ذکر شده است، کتاب شریف «تحف العقول»۱ نوشته عالم جلیل‌القدر «ابن شعبه حرانی» است. پس از ایشان "مرحوم فیض کاشانی" در کتاب «وافی»۲ و "مرحوم مجلسی" در «بحار الانوار»۳ نیز این حدیث را به نقل از "تحف العقول" ذکر کرده‌اند. مرحوم ابن شعبه حرانی از راویان و فقهای بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری قمری، معاصر شیخ صدوق و از مشایخ شیخ مفید می‌باشند.

 

 

خطبه منی

 

اعْتَبِروُا ایّها النّاسُ بِما وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیاءَهُ مِنْ سُوءِ ثَنائِهِ عَلَى الأَحبارِ اذْ یَقُولُ: «لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرّبّانِیّونَ وَ الأَحبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الإِثمَ»

اى مردم! از پندى که خدا- با بد یاد کردن از علماى یهود- به اولیاى خود داده است، عبرت بگیرید؛ آنجا که گفته است: « چرا عالمان دینى و احبار، مردمان را از گفتار گناه آمیز باز نداشتند.»

 

 

و قال: «لُعِنَ الّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی إِسْرائیلَ.» الى قوله: «لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ» وَ إِنّما عابَ اللَّهُ ذلِکَ عَلَیْهِمْ، لأَنّهُمْ کانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظّلَمَةِ الّذینَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْکَرَ وَ الْفَسادَ، فَلا یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذلِکَ رَغْبَةً فیما کانُوا یَنالُونَ مِنْهُمْ وَ رَهْبَةً مِمّا یَحْذَروُنَ؛ وَ اللّهُ یَقُولُ: «فَلا تَخْشَوُا النّاسَ وَ اخْشَونِ»۴

و خداوند می‌گوید: «کسانى از بنى اسرائیل که کفر ورزیدند، گرفتار لعنت شدند» تا اینجا که می‌گوید: «آنان بد مى‏کردند»؛ و خدا بر آن عالمان از آن جهت عیب گرفت که از ظالمانی که میانشان بودند، امور زشت و فساد را می‌دیدند اما آنان را به سبب چشمداشت نعمتى از ایشان و یا ترس از قدرت آنان، از آن کارها باز نمى‏داشتند؛در حالی که خداوند فرموده است: «از مردمان بیم نداشته باشید و از من بترسید.»

 

 

وَ قالَ: «وَ الْمُؤمِنُونَ وَ الّمُوْمِناتُ بَعْضُهُمْ اوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأمُروُنَ بِالْمَعْروُفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ». فَبَدَأَ اللّهُ بِالأمرِ بِالْمَعْروُفِ وَ النّهْىِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَریضَةً مِنْهُ، لِعِلْمِهِ بِأَنّها اذا أُدّیتْ و أُقیمَتْ، اسْتَقامَتِ الْفَرائِضُ کُلّها، هَیّنُها وَ صَعْبُها.

و خداوند فرموده است: «مردان مؤمن و زنان مؤمن، بعضی بر بعضی یگر ولایت دارند، به کار نیک فرمان مى‏دهند و از کار بد نهى مى‏کنند»؛ در این آیه خداوند از امر به معروف و نهى از منکر- به عنوان فریضه‏اى الهى- آغاز کرده است، زیرا مى‏دانسته است که اگر امر به معروف و نهی از منکر ادا شود و به اقامه آن توجه شود، همه کارهاى واجب محقق می‌گردد، چه آسان باشد و چه دشوار.

 

 

وَ ذلِکَ أَنّ الأمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّهْی عَنِ الْمُنْکَرِ دُعاء الَى الإِسْلامِ مَعَ رَدّ الْمَظالِمِ وَ مُخالَفَةِ الظالِمِ، وَ قِسْمَةِ الْفَیْ‏ء وَ الْغَنائِمِ، وَ أَخْذِ الصّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِها وَ وَضْعِها فى حَقِّها.

چون امر به معروف و نهى از منکر دعوت به اسلام است، همراه با جلوگیرى از ستمها و مخالفت با ستمگران، و تقسیم کردن سودها و غنیمتها، و گرفتن صدقات (زکات و ...) از محلش و مصرف آن‌ها در اموری که حق آنهاست.

 

 

ثُمّ أَنْتُمْ أَیّتُهَا العِصابَةُ، عِصابَةُ بِاْلعِلْمِ، مَشْهُورَةٌ وَ بِالْخَیْرِ مَذْکُورَةٌ وَ بِالنّصیحَةِ مَعْروُفَةٌ، وَ بِاللّهِ فِی أَنْفُسِ النّاسِ مَهابَةٌ، یَهابُکُمُ الشّریفُ وَ یُکْرِمُکُم الضّعیفُ، وَ یُؤثِرُکُمْ مَنْ لا فَضْلَ لَکُمْ عَلَیْهِ وَ لا یَدَ لَکُمْ عِنْدَهُ، تَشفَعُونَ فِى الْحَوائِجِ اذَا امْتُنِعَتْ مِنْ طُلّابِها، وَ تَمْشُونَ فى الطّریقِ بِهَیْبَةِ الْمُلوُکِ وَ کَرامَةِ الأکابِرِ،

حال شما اى جماعت، جماعتی که به علم شهرت دارید، و به نیکى از شما یاد مى‏کنند، و به خیرخواهى و اندرزگویى شناخته‏اید، و به سبب خدا در نزد مردمان صاحب احترامید، و بزرگان از شما بیمناکند، و ناتوانان شما را بزرگ مى‏دارند، و آن کس که فضل و تسلطی بر او ندارید شما را بر خود برمى‏گزیند، آنان که از نیازمندی های خود منع شده‌اند شما را به عنوان شفیع می‌گیرند و در راه‌ها با هیئت شاهان و احترام سران و بزرگان گام برمى‏دارید.

 

 

أَ لَیْسَ کُلّ ذلِکَ إِنَّما نلتُمُوهُ بما یُرْجَى عِندَکُمْ منَ الْقِیامْ بِحَقِ اللّهِ، وَ إِنْ کُنْتُمْ عَنْ أَکْثَرِ حَقِهِ تَقْصُروُنَ؛ فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأَئِمَّة

آیا همه‏ اینها به این علت نیست که به شما امید است که برای اجرای حق خدا قیام کنید؟ اگر چه از قیام در بیشتر حقوق الهی کوتاهی کردید، چنان که حق امامان را نیز ناچیز شمردید،

 

 

فَأَمّا حَقّ الْضّعَفاءِ فَضَیّعْتُمْ وَ امّا حَقّکُمْ بِزَعْمِکُمْ فَطَلَبْتُمْ.

اما حق ناتوانان را ضایع کردید درحالی که آنچه را حق خود پنداشتید آن را طلب نمودید و از آن نگذشتید.

 

 

فَلا مالًا بَذَلْتُمُوهُ؛ و لا نَفْسَاً خاطَرْتُمْ بِها لِلَّذى خَلَقَها؛ وَ لا عَشیرَةً عادَیْتُمُوها فی ذاتِ اللَّهِ.

مالی را در راه خدا نبخشیدید و جانی را در راهی که خدا شما را برای آن آفریده بود به خطر نیانداختید و با قومی به خاطر خدا دشمنی نکردید.

 

 

أَنْتُمْ تَتَمَنَّوْنَ عَلَى اللَّهِ جَنَّتَهُ وَ مُجاوَرَةَ رُسُلِهِ و اماناً مِنْ عَذابِهِ؛

شما به بهشت خدا و همجواری با پیامبرانش و در أمان ماندن از عذابش امید بستهاید و آن را از خداوند انتظار دارید.

 

 

 لَقَدْ خَشِیتُ عَلَیْکُمْ، ایُّهَا الْمُتَمَنُّونَ عَلَى اللَّهِ، أنْ تَحِلَّ بِکُمْ نِقْمَةٌ مِنْ نَقَماتِهِ. لأَنَّکُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ کَرامَةِ اللَّه مَنْزِلَةً فُضِّلْتُمْ بِها؛ وَ مَنْ یُعْرَفُ بِاللَّهِ لا تُکْرِمُونَ وَ انْتُمْ بِاللَّهِ فی عِبادِهِ تُکْرَموُنَ.

اما اى کسانى که بر خدا منت می‌‏نهید! از آن بیمناکم که کیفرى از کیفرهاى او بر شما نازل شود، زیرا که شما از کرامت خدا به منزلتى رسیدید و برترى پیدا کردید، درحالی که اولیاى خدا که به واسطه او شناخته شده‌اند احترام نمی‌کنید و شما به واسطه انتساب به خدا در میان بندگانش تکریم می‌شوید.

 

 

وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلا تَفْزَعُونَ، وَ أَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبائِکُمْ تَفْزَعُونَ؛ وَ ذِمَّةُ رَسوُلِ اللَّهِ (ص) مَحْقُورَةٌ،

می‌‏بینید که عهدهاى خدایى (مقررات دین) شکشته شده‌اند اما هیچ باکتان نیست. درحالی که اگر یکى از پیمانهاى‏ پدرانتان شکسته شود، هراسان خواهید شد، و اکنون در این اندیشه نیستید که پیمان (سنت) پیامبر خدا شکسته شده است.

 

 

وَ الْعُمْی وَ الْبُکْمُ وَ الزُّمْنُ فی الْمَدائِنِ مُهْمَلَة، لا ترْحَمُونَ؛ وَ لا فی مَنْزِلَتِکُمْ تَعْمَلُونَ وَ لا مَنْ عَمِلَ فیها تُعینُونَ؛

 کوران، گنگان و بیماران زمینگیر در شهرها به حال خود رها شده‏اند و به حال آنان رحم نمی‌کنید، و به کارى که شایسته جایگاه شما است برنمى‏خیزید، و کسانی را هم که در حق آنان بخواهند کاری کنند یاری نمی‌کنید.

 

 

وَ بالادّهانِ وَ الْمُصانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأمَنُونَ.

با سازشکارى و زد و بند (ساخت و پاخت کردن) با ستمگران برای خود أمینت ایجاد کرده‌اید.

 

 

کُلُّ ذلِکَ مِمّا أَمَرکُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْىِ وَ التَناهِى، وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلوُنَ.

و اینها همه وظایفى است که خدا ، از نهی کردن و اجتناب‏ورزیدن، بر عهده شما گذاشته است اما از آن غافلید.

 

 

وَ أَنْتُمْ أَعْظَمُ النّاسِ مُصیبَةً لِما غُلِبْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ مَنازِلِ الْعُلَماءِ لَوْ کُنْتُمْ تَسْعَوْنَ.

 اگر گوش فرامی‌دادید می‌فهمیدید که «منزلت علما» که به آن دست یافته‏اید، مصیبت شما را بزرگتر کرده است.

 

 

ذلِکَ بِأَنَّ مَجارِی الأموُرِ وَ الأَحْکامِ عَلى أَیْدِی الْعُلماءِ بِاللَّهِ الأمَناءِ عَلى حَلالِهِ وَ حَرامِهِ. فَأَنْتُمُ الْمَسْلُوبُونَ تِلْکَ الْمَنْزِلَةَ.

چون جریان کارها و احکام باید به دست عالمان الهى باشد که امانتدار حلال و حرام خدایند، لیکن این منزلت از شما ربوده شده،

 

 

وَ ما سُلِبْتُمْ ذلِکَ، إلّا بِتَفَرُّقِکُمْ عَنِ الْحَقّ وَ اخْتِلافِکُمْ فی السُّنَةِ بَعْدَ الْبَیّنَةِ الْواضِحَةِ.

و سبب ربوده شدن آن چیزى جز پراکندگى شما در باره حق و اختلافتان در باره سنت با وجود دلایل آشکار نیست.

 

 

وَ لَوْ صَبَرْتُمْ عَلَى الأذَى وَ تَحَمَّلْتُمُ الْمَئُونَةَ فی ذاتِ اللَّهِ، کانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ تَرِدُ وَ عَنْکُمْ تَصْدُرُ وَ إلَیْکُمْ تُرْجَعُ.

و اگر شما در برابر آزار (این و آن) شکیبایى پیش مى‏گرفتید، و رنج‌ها را در راه خدا تحمل مى‏کردید، امور دین خدا (و سیاست دینى جامعه) در دست شما قرار می‌گرفت، و از شما صادر می‌شد و به شما باز می‌گشت (مرجع همه امور شما بودید).

 

 

وَ لکِنَّکُمْ مَکَّنْتُمُ الظَّلمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ وَ اسْتَسْلَمتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فی أیْدیهِمْ یَعْمَلُونَ بِالشُّبَهاتِ وَ یَسیروُنَ فی الشَّهَواتِ.

اما شما با منزلتى که داشتید، ستمکاران را قدرت و استقرار بخشیدید، و کارهاى خدا را به دست ایشان سپردید، تا به شبهه‏‌ها عمل کنند و بر راه شهوتها و هواهاى نفس خویش پیش روند؛

 

 

سَلَّطَهُمْ عَلى ذلِکَ فِرارُکُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إعجابُکُمْ بِالْحَیاةِ الَّتی هِیَ مُفارِقَتُکُمْ.

سبب چیرگى ایشان، گریز شما از مرگ و خوش آمد شما از حیاتى است که ترکتان خواهد کرد.

 

 

فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفاءَ فی أَیْدِیهِم؛ فَمِنْ بَیْنِ مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ، وَ بَیْنِ مُسْتَضْعَفٍ عَلى مَعیشَتِهِ مَغْلوُبٍ.

شما ناتوانان را تسلیم سلطه ستمگران کردید که برخی از آنان را تحت سلطه و به بردگی بگیرند و برخی را با ناتوان ساختن از طلب روزی محروم کنند.

 

 

یَتَقَلَّبُونٍ فی الْمُلْکِ بِآرائِهِمْ وَ یَسْتَشْعِروُنَ الخِزْیَ بِأَهوائِهِمْ اقْتِداءً بِالأَشرارِ وَ جُرْاةً عَلَى الجَبّارِ.

امور حکومت را با رأی و دلخواه خود زیر رو کنند و به پیروی از اشرار و جرأت بر خداوند جبّار، رسوایی و ننگ هوسبازی را برخود هموار کنند.

 

 

فى کُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَى مِنْبَرهِ خَطیبٌ یَصْقَعُ؛ فَالْأَرْضُ لَهُمْ شاغِرَةٌ؛ وَ أَیْدیهِمْ فیها مَبْسُوطَةٌ.

در هر شهرى سخنرانى زبان باز بر منبر دارند و تمام سرزمین اسلام، بى‏دفاع زیر پایشان افتاده، و دستشان برای هرکاری همه جا باز است.

 

 

وَ النّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ، لا یَدْفَعُونَ یَدَ لامِسٍ؛ فَمِنْ بَیْنِ جَبّارٍ عَنیدٍ، وَ ذی سَطْوَةٍ عَلَى الضَّعَفَةِ شَدید، مُطاعٍ لا یَعْرِفُ الْمُبْدِئ الْمُعیدَ.

مردمان همچون خادمان و بندگان ایشان شدند، و از دفاع از خود ناتوان ماندند؛ برخى زورگو و کینه ورزند و بر ناتوان سخت مى‏تازند، برخى هم فرمانروایى هستند که به خدا و قیامت اعتقادى ندارند.

 

 

فَیا عَجَباً، وَ ما لی لا أَعْجَبُ، وَ الأرْضُ مِنْ غاشٍ غَشُومٍ وَ مُتَصَدّقٍ ظَلُوْمٍ وَ عامِلٍ عَلَى الْمُؤمنینَ بِهِمْ غَیْر رَحیمٍ.

شگفتا! و چرا در شگفت نشوم؟! که زمین در تصرّف مردى دغلباز و ستمکار و مالیات بگیرى ظالم است و مأموری که هیچ مهر و ترحّمى بر مؤمنان ندارد؛

 

 

فَاللَّهُ الْحاکِمُ فیما فِیهِ تَنازَعْنا وَ الْقاضِى بِحُکْمِهِ فیما شَجَرَ بَیْنَنا.

و خداوند حکم کننده و قضاوت کننده است در آن چیزی که اختلاف کرده و بحث نمودیم.

 

 

اللّهُمَّ، إنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ ما کانَ مِنا تَنافُساً فى سُلطانٍ وَ لا الْتِماساً مِنْ فُضُولِ الحُطامِ

بار الها! تو خود مى‏دانى آنچه از ما برآمده از سر رقابت در سلطنت و میل به افزودن کالاى دنیا نبوده است.

 

 

وَ لکِنْ لِنُرِىَ الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ؛ وَ نُظْهِرَ الْاصْلاحَ فى بِلادِکَ؛ وَ یَأمَنَ المَظْلُوموُنَ مِنْ عِبادِکَ؛ وَ یَعْمَلُ بفَرائضِکَ و سُنَنِکَ وَ أَحکامِکَ.

بلکه از آن روست که نشانه‌های دین تو را ارائه دهیم و دست به اصلاح سرزمینها زنیم تا بندگان ‏ستمدیده‏ات ایمن شوند و به واجبات و سنت‌های نیکو و احکام دین تو عمل شود.

 

 

فَإِن لَمْ تَنْصُرُونا وَ تُنْصِفوُنا قَوِىَ الظَّلَمَةُ عَلَیْکُمْ وَ عَمِلُوا فی إطفاءِ نُورِ نَبِیّکُمْ. وَ حَسْبُنَا اللَّهُ، وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا، و إلَیْهِ أَنَبْنا، وَ إلَیْهِ الْمَصیرُ.

پس اى علما! اگر شما به یارى ما برنخیزید و داد ما را ندهید، این ستمگران بر شما چیره خواهند گشت، و در خاموش کردن نور پیامبر (و از میان بردن احکام قرآن) خواهند کوشید. البته خدا ما را بس است، ما بر او توکل کردیم، و به آستان او روى آوردیم، که بازگشت همه به سوى او است.

 

 

 

[1]  ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، 1جلد، جامعه مدرسین - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق، ص: 237.

[2]  فیض کاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافی، 26جلد، کتابخانه امام أمیر المؤمنین على علیه السلام - اصفهان، چاپ: اول، 1406 ق، الوافی ؛ ج‏15 ؛ ص177

[3]  مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، 111جلد، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج‏97 ؛ ص: 79.

[4]   در برخی قسمت‌های ترجمه از کتاب الحیاة / ترجمه احمد آرام و رهاورد خرد (ترجمه تحف العقول) / پرویز اتابکی  و ترجمه تحف العقول/ صادق حسن زاده، استفاده شده است.
مطالب مرتبط:

خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) در کوفه

.......

باز کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰


به مناسبت ماجرای محاکمه 4 نفر از عدالت‌خواهان شیرازی 

(سلمان کدیور هادی مسعودی- حسین شهبازی مصطفی پورخسروانی)


ظاهرا اگر از تاریخ عبرت نگیریم هر روز باید تاریخ جلو ما رژه رود.


شهید نواب در اوایل دهۀ 20 در اوج جوانی با سنی کم‌تر از 20 سال به ایران آمد و شروع به مبارزه با کسروی نمود. 

او برای اینکار تشکل فدائیان اسلام را راه انداخت، وی و یارانش هرجا می‌رفتند فرقی نمی‌کرد، بازار یا مسجد شروع به سخنرانی می‌کردند و آرمان‌های اسلامی را با شجاعت فریاد می‌زدند. 

از شخص اول حکومت پهلوی و تمامی ایادیش گرفته تا کشورهای همسو با او را به باد انتقاد می‌گرفتند، حتی اگر لازم بود نیروهای مخالف خود را ترور می‌کردند و خلاصه حکومت پهلوی بارها آنها را زندان می‌کرد اما بالاخره با فشارهای مردمی و علماء مجبور به آزادی آنها می‌شدند.


مبارزات فدائیان همچنان ادامه داشت تا اینکه مدتی کمی بعد از پیروزی نهضت ملی و نخست وزیری مصدق به کمک نیروهای فدائیان، اکثر فدائیان به زندان افتادند!

مصدق که تحمل آرمان‌خواهی و انتقادات فدائیان را نداشت و نیروهای مبارز و مخلص دیروز امروز موی دماغ وی بودند، پرونده‌های فدائیان را که از سال‌ها قبل موجود بود به دادگاه فرستاد؛ 

البته تنها مصدقی که به ظاهر انقلابی و نماینده نیروهای مبارز بود، می‌توانست فدائیان را زندان کند.


دومین اقدام مصدق برای سرکوب تمام مبارزان و خودمختاری خود تصویب قانون امنیت اجتماعی بود، تصویب این قانون مورد اعتراض شدید آیت‌الله کاشانی قرار گرفت و از عوامل اصلی اختلاف مصدق و ایشان بود.

 این قانون همانطور که آیت‌الله کاشانی به مصدق هشدار داده بودند، بعدها البته با کمی تلطیف! مبنای تشکیل ساواک گردید.


 قانون را در هیمن پست الحاق می‌کنم (دریافت )  تا آن را بخوانید و در مورد بحثی که در ادامه می‌آوردم تأمل کنید.

برگردیم به صحبت خودمان، رژه تاریخ بس است، حال خودمان را ببینیم، شاید عبرت گرفتیم؛ 

اگر زمان پهلوی قانون امنیت اجتماعی بود، ما الان قانون تشویش اذهان عمومی، اخلال در نظم عمومی و خلاصه قوانینی عام از این دست داریم که هر کسی را به هر بهانه‌ای می‌توان به واسطۀ آنها محکوم کرد.


اگر فدائیان اعدام انقلابی می‌کردند و صریحا از همه کس انتقاد می‌کردند اما دوباره آزاد می‌شدند، اما امروز بچه‌های عدالت‌خواه اگر یک عکس کاملا ساده را که صرفا گویای تناقض در گفتار و رفتار کسی است منتشر کنند و یا اقداماتی مشابه و البته بعد از آن هم از ترس جان عذرخواهی کنند که این تناقض را نباید انعکاس می‌داده‌اند، اینها همه مصداق تشویش اذهان عمومی است.


 البته همین متن حقیر هم در نقد این قانون عام شاید مصداق تشویش اذهان عمومی شود!


ماجرای محکومیت افراد دلسوخته انقلاب با این عناوین عام محدود به یک یا دو مورد نیست. 

کاری به این ندارم که این قوانین عام در چه مجلسی تصویب شده است و همان‌ تفکری آن را به تصویب رسانده است که علی رغم مدعی آزادی بودن قبل از انتخابات 96 قانونی مکمل آن را نیز قصد داشت به تصویب برساند و به لطف اعتراضات و بیداری نیروهای مؤمن موفق نشدند؛ 


خدای ناکرده قصد مقایسه انقلاب اسلامی و نظام پربرکت خودمان را با رژیم منحوس پهلوی هم ندارم که این جفای بزرگی است، اما در این موضع خاص ما داریم روی رژیم پهلوی را هم کم کم سفید می‌کنیم، این مشکل هم به اشتباه در یک یا دو مصداق برنمی‌گردد، بلکه مشکلی ساختاری و قانونی است.


وقتی قرآن می‌گوید: «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ»1 خداوند دوست ندارد کسی صدای خود را بلند کند الا کسی که به او ظلم شده است، 

وقتی بزرگ‌ترین واجب دین ما امر به معروف و نهی از منکر است و بالا ترین مرتبه آن هم: «کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر»2 سخن حقی که نزد مسئولی ظالم زده شود، است؛ 

وقتی: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع‏»3 «امتى به پاکى و قداست نرسد مگر اینکه حق ناتوان را از قدرتمند با صراحت و روانى کلام گرفته شود.»


چطور ما قوانینی وضع کرده‌ایم که می‌تواند مستمسک هر مسئول صاحب نفوذی قرار گیرد و به واسطه آن فریاد هر عدالت‌خواهی را در گلو خفه کند؟!

..........................................................................................

ارجاعات: 

1. آیه (148 سورۀ مبارکه نساء)

2. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 542.

3. حدیث از امیرالمؤمنین به نقل از حضرت رسول منبع: شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق، ص439.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

خرید کالای داخلی

در خاطرات شفاهی انقلاب می‌خواندم که در مجلس شورای ملی در زمان رضاخان بحثی در مجلس مطرح می‌شود تحت این عنوان که مشروبات الکلی در کشور تولید نشود و قانون منع تولید مشروبات الکلی به تصویب برسد در این ماجرا همه در تایید این قانون صحبت می‌کنند و کسی خاصی مخالفت نمی‌کند اما شهید مدرس به عنوان مخالف به پشت تریبون مجلس می‌روند و می‌گویند من با تصویب این قانون مخالف هستم!


همه از ابراز مخالفت شهید مدرس تعجب می‌کنند و می‌گویند آقای مدرس شما کسی هستید که به عنوان نماینده علمای نجف در مجلس حاضر شده‌ای برای نظارت بر اسلامی بودن قوانین، اگر یک نفر در مجلس باشد که مسلما بتوان آن را به عنوان فقیه و مجتهد اسلام معرفی کرد، شما هستیدِ؛ حالا چه شده است که وقتی نماینده‌های ملی‌گرا و یا نماینده‌هایی که حتی مذهبی هم نیستند با این قانون موافقت می‌کنند اما شما مخالفت می‌کنید.

شهید مدرس در پاسخ می‌گویند: بله من مخالف هستم. من می‌گویم اگر شما مرد هستید قانون منع مصرف مسکرات را به تصویب برسانید اما تا وقتی که قانون منع مصرف مسکرات به تصویب نرسد قانون منع تولید مسکرات برای ما فایده‌ای ندارد.

می‌گویند چرا؟

شهید بزرگوار مدرس که یک مجتهد مسلم است کسی که اسلام شناس است با مصالح و مفاسد جامعه آشنا است پاسخ می‌دهد: اگر ما مسکرات را در داخل کشور تولید نکنیم در حالی که مصرف آن وجود دارد این مسکرات از کجا می‌آید؟ از اروپا، از کشورهای خارجی وارد می‌شود، شما می‌خواهید چرخ‌های صنعت آنها بچرخد و آنها بروند سرکار؟ 

من می‌گویم اگر قرار است مسکرات هم در کشور مصرف شود بهتر است تولید آن هم دست خودمان باشد و ایرانی برود سرکار، اگر قرار است مشروبات هم مصرف کنیم باید خودمان آن را تولید کنیم.۱


این حرف را همه علمای دلسوز، کسانی چون شهید مدرس و شهید نواب و آقانور الله اصفهانی و... در طول سال‌های مختلف و دوره‌های مختلف حتی دوره طاغوت می‌زدند که ایرانی باید کالای ایرانی مصرف کند.


در خاطرات علما می‌خواندم که آنها حتی بر روی اینکه جنس لباس‌هایشان از پارچه ایرانی باشد دقت داشتند. در خاطرات شرکت بین المللی تاسیس شده توسط حاج آقا نور الله اصفهانی۲ می‌خواندم که تقیدات خاصی داشتند که حتما باید از محصولات ایرانی حتی کاغذ و قلم ایرانی استفاده شود.

تصویری از شهید نواب هست که با افتخار یک فانوس در جمعیت بلند کرده است و به مردم می‌گوید این یک محصول خوب ایرانی است که خودمان تولید می‌کنیم، اگر بخواهیم می‌توانیم و...


علما این حرف‌ها را که ایرانی باید سعی کند تا جایی که می‌تواند کالای ایرانی مصرف کند چون این به سود خودمان و عزت خودمان را به دنبال دار ، آن زمان که حکومت شاهنشاهی بود می‌زدند، امروز هم می‌زنند، جوان ایرانی وقتی سرکار رفت وقتی پول داشت ازدواج هم می‌کند دنبال بزهکاری هم نمی‌رود وقتش را هدر نمی‌دهد. وقتی سرمایه داشتیم وقتی خودمان کالا تولید می‌کردیم دیگر کسی نمی‌تواند به ما فشار بیاورد که اگر فلان کار را نکردی تحریمت می‌کنیم. اگر می‌خواهیم آقای خودمان باشیم باید کالای ایرانی مصرف کنیم.


کسی نمی‌گوید کالای بد ایرانی مصرف کنید، کلای خوب ایرانی را مصرف کنیم، خیلی از کالاهایی است که مشابه خارجی آن هیچ کیفیت بهتری ندارد اما فقط برای کلاس گذاشتن می‌رویم و خارجی آن را می‌خریم. 

مثلا بسکویت خارجی، مواد شوینده و بهداشتی خارجی، لوازم التحریر و پوشاک خارجی، وسایل آشپزخانه خارجی و...


چرا کاری نمی‌کنیم که مشکلاتمان حل شود مگر کشورهای جنوب شرق آسیا مثل کره و ژاپن چه کردند؟! کشورهای اروپایی چه کردند؟! غیرت به خرج دادند و از کالای خودشان حمایت کردند. ما اگر می‌خواهیم بی‌کاری و مشکلات ناشی از آن حل شود کافی است که روزانه یک کالای خارجی که می‌خریم در عوض آن کالای ایرانی بخریم. این آمار و مقایسه را در برنامه اقتصادی پایش که شب‌ها می‌آید انجام می‌داد که اگر چنین شود مشکل بی‌کاری ما حل می‌شود این کار سختی است؟! فقط باید غیرت به خرج بدهیم.


 عزیزان به منزل خود بروید، به وسایل زندگی خود نگاه کنید، ببینید کدام یک از آنها کالای خارجی است که می‌توانید آن را با کالای ایرانی مشابه و مرغوب جایگزین کنید و به خاطر آینده خودمان و بچه‌هایمان و اسلاممان و عزت‌مان دیگر از آن کالای خارجی استفاده نکنیم.



[1] گذری و نظری بر خاطرات زندگی حجة الاسلام و المسلمین حاج میرزا محمد علی معزالدینی به کوشش محمد علی کریمی نیا، چ اول قم نشر کوثر ادب 1384

[2] این عالم بزرگوار با فرو رفتن کشور در باتلاق فقر و وابستگی در دوره قاجار، با تأسیس مؤسسه‌های اقتصادی مردمی اقدام به تقویت بنیه اقتصادی مردم کردند. شرکت اسلامیّه یکی از این مؤسسه‌ها بود که هر ایرانی می‌توانست از یک تا ده هزار سهم در این شرکت خریداری کند و بیگانگان حق خرید یا نگاهداری سهامش را نداشتند. در اساسنامه این مؤسسه آمده بود: «این شرکت به کلی از داد و ستد متاع خارجه ممنوع است. فقط همِّ خود را صرف ترقّی متاع داخله و آوردن چرخ و اسباب و کارخانجات مفید خواهد نمود و حمل متاع داخله به خارجه بر حسب اقتضا و به موقع خود در کشیدن راه شوسه و آهن اقدام خواهد کرد.» (نجفی، ‌موسی، اندیشه سیاسى و تاریخ نهضت بیدارگرانه حاج آقا نورالله اصفهانى، صص 53-67) این سازمان بزرگ اقتصادی در لندن، کلکته، بمبئی، قاهره، استانبول، بغداد، مسکو و بادکوبه نمایندگیهایی تأسیس کرد و در راه سازندگی کشور گام‌های بلندی برداشت. (همان، صص 111-113)


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

👈می‌گویند: از وقتی این آخوندها انقلاب کرده‌اند و قدرت به دستشان افتاده است همه‌اش اعدام، همه‌اش کشتار می‌کنند، شما که پناه برخدا خودتان را با پیامبر(ص) مقایسه می‌کنید، مگر پیامبر بعد از فتح مکه شعار «یوم المرحمة» را ندا نداد؟ مگر پیامبر اعلام عفو عمومی نکرد؟ شما چه ربطی به پیامبر دارید؟! فقط خودتان را منتسب می‌کنید؛ پیامبر از ابوسفیان که رهبر کافران مکه بود، گذشت اما شما مسئولان جزء پهلوی را هم اعدام کردید.


👈خدمت این عزیزان باید گفت:


✅نکته اول اینکه شما که دل به نظام و حکومت غیر دینی سپرده‌اید، چرا انقلاب به اصطلاح خودتان آخوندی ایران را با فتح مکه و اقدام پیامبر(ص) مقایسه می‌کنید؟! 

انقلاب ایران را با انقلاب فرانسه و اعدام بیش از ۴۰ هزار نفر از اشراف و حتی اعدام خود انقلابیون، توسط انقلابی‌های به قدرت رسیده مقایسه کنید. با انقلاب روسیه و کشتارهای میلیونی و اینکه اغلب رهبران این انقلاب توسط خود انقلابی‌ها اعدام شدند مقایسه کنید. 

این انقلاب آخوندی که شما می‌فرمایید از نظر شمار کمِ کشته‌ها و اعدام‌های صورت گرفته در آن، تقریبا یک معجزه‌ است. انقلابی که غالب فرماندهان ارتش و مسئولان سابق جز کسانی که دست داشتن آنها در کشتار مردم مسلم بوده است، بخشیده شدند.


✅نکته دوم اینکه قرائت شما از اسلام یک قرائت ناقص است که موجب تحلیل اشتباه شما نیز شده است، این آیات را هم ببینید. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِم» ای پیامبر خدا با کافران و منافقان بجنگ و برآنها سخت بگیر. «أشداءُ علی الکفار» بودن پیامبر را هم ببینید، ماجرای اعدام یهودیان بنی‌قریظه را هم بخوانید، احکام اهل ذمه و سخت‌گیری‌هایی که برآنها صورت می‌گرفته است را هم بخوانید، شاید برایتان این سوال مطرح شد که پس ماجرای «یوم المرحمة» و عفو عمومی پیامبر چه بود؟


✅نکته سوم اینکه در روز فتح مکه، عفو پیامبر(ص) نسبت به کسانی بود که اعلام مسلمانی کردند و از پرچم کفر خارج شدند و این از احکام اسلام آوردن است که گناهان گذشته و قبل از اسلام را نادیده می‌گیرد و قیاس این عفو با اعدام برخی از سران به ظاهر مسلمان شیعه شاهنشاهی که دست‌داشتن آنها در کشتار مردم ثابت شده بود، قیاس مع الفارق است.


✅نکته آخر هم اینکه فرمان عفو پیامبر عمومیت نداشت و برخی از آن استثناء شده بودند که شمارشان هم کم نبود و استدعا دارم کمی بیشتر تحقیق کنید. 

🙏برخی مقالات کوتاه و مناسب جهت اطلاع شما عزیزان را هم پیشنهاد می‌کنم.👇

مصاحبه با استاد رجبی دوانی

اطلاعات وب سایت ویکی شیعه

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

👈می‌گویند: شما چرا در سوریه و عراق یا یمن، حضور پیدا می‌کنید تا نتیجه آن دشمنی آمریکا و هزینه‌های تحریم و... باشد.


✅دوستان اینبار علت جدیدی برای مشکلات اقتصادی کشف کرده‌اند😳 و مشکلات کشور  را حاصل حضور ایران در منطقه و دفاع از مظلومان و یا مبارزه با داعش و... عنوان می‌کنند.


✅به عقیده آنها باید همانطور که در اقتصاد دستمان را روی دست می‌گذاریم و هیچ کاری نمی‌کنیم تا همه چیز خودش درست شود، در مسائل منطقه‌ای هم باید همین سیاست را دنبال کنیم؟!


✅اگر کمی چشمانشان را باز و نقشه خاورمیانه جدید را مرور کنند که هر تکه از ایران در یک کشور گنجانده شده بود و یا اگر نقشه داعش برای تأسیس دولت که ایران هم یکی از استان‌هایش بود را می‌دیدند، امروز این حرف‌ها را نمی‌زدند.


✅به شما که دنبال سازش با آمریکا هستید، پیشنهاد می‌کنم سرنوشت مُرسی در مصر را مجددا بخوانید یا همین اردوغان که رفیق شفیق آمریکاست اما چندی پیش علیه او کودتا شد، یا همین بشار اسد که وقتی مشغول سازش با آمریکا شد دشنه داعش و جبهه النصره بر پشتش نشست و صدها مورد دیگر از خیانت‌های آمریکا... را ببینید.

«فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون»

 «با پیشوایان کفر بجنگید، چرا که آنان را هیچ پیمانى نیست، باشد که [از پیمان‏شکنى‏] باز ایستند.»


👈دوستان می‌گویند: دعوای ما اینجاست که اصلا چرا شما کاری می‌کنید که آمریکا مجبور شود طرح خاورمیانه جدید را برای کنترل شما پی‌ریزی کند؟! یا داعش را بوجود بیاورد تا به جان شما بیاندازد؟! این سیاست‌های آمریکا محصول سیاست‌های ستیزگرانه شما با آمریکا است.


🙏خدا را شکر که تا اینجا اعتراف به دست داشتن آمریکا در توطئه‌های منطقه و نقش حضور ما در منطقه برای حفظ ایران دارند. 


✅بله مساله اینجاست که ما با آمریکا سر سازش نداریم، ما با آمریکا سر سازش نداریم چون در نهضت ملی شدن صنعت نفت که نه در منطقه بودیم نه با اسرائیل سر جنگ داشتیم و خلاصه فقط حقمان را می‌خواستیم و حقمان را هم گرفتیم، در ایران کودتا کردند و نفت ما را به تاراج بردند. 

ما با آمریکا سر سازش نداریم چون از ابتدای انقلاب مشغول طرح ریزی برای براندازی انقلاب بودند و در طرح کودتای نوژه با همکاری نیروهای داخلی‌شان تصمیم داشتند نزدیک به ۵ میلیون ایرانی را قتل عام کنند اما لطف خدا با ما بود و موفق نشد. 

ما با آمریکا سرسازش نداریم چون همه اعضای دولت موقت جز یک نفر را به استخدام خود درآورده بود برای به شکست کشاندن انقلاب ایران.

ما با آمریکا سر سازش نداریم چون ویروس استاکس نت را وارد صنعت هسته‌ای ما کرد که حاصل آن انفجار عظیمی در بوشهر و کشتار مردم چند شهر مجاور آن می‌توانست باشد که الحمد لله نتوانستند و این ویروس کشف شد و هزاران دسیسه دیگر که هنوز هم ادامه دارد.

«وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم»

هرگز یهود و نصارا از تو راضی نمی‌شوند تا به طور کامل به آئین آنها درآیی.


✅ما آمریکا را شیطان بزرگ می‌دانیم که با گام نهادن بر گرده مستضعفین عالم و استعمار ملت‌ها ارتزاق می‌کند،‌ ما با آمریکا سرسازش نداریم چون دفاع از مظلومان و مسلمانان را وظیفه خودمان می‌دانیم.

«وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدان»

شما را چه شده است چرا در راه خدا و مستضعفان از مردان و زنان و کودکان نمی‌جنگید؟


📌البته توصیه می‌کنم شما هم خارج از این بحث‌ها مشکل اقتصاد کشور را به حضور ما در منطقه گره نزنید که جدا از همه خطراتی که به واسطه حضور ما در منطقه از کشورمان دور شد، شما فقط ۵ درصد بودجه کشور را به نیروهای نظامی اختصاص می‌دهید و عملا در قیاس با سایر کشورها این بودجه هیچ است، خواهش دارم فعلا با آن ۹۵ درصد بسازید و مشکلات حاصل از این ۵ درصد را نادیده بگیرید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅تا قبل از شهادت آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی، نامه‌های مختلفی بین ایشان و حضرت امام رد و بدل شده است، در اکثر این نامه‌ها آنچه مشهود است، فضای سنگین مشکلات و تلاش حضرت امام برای آرامش دادن به ایشان علی رغم همه سختی‌ها و امیدبخشی به پیروزی نهایی است. 

حضرت امام در ۱۴ اسفند ۱۳۴۶ در اوج مشکلات و در اوایل تبعید خود به نجف در پاسخ نامه شهید سعیدی می‌نویسند:


👈آنچه مهم است آن است که انسان با هر منطقى که بتواند خدمت کند و اداى وظیفه نماید که پیش وجدان خود شرمنده نباشد. وصول به مقاصد و عدم آن، بسته به اراده الهیه و به ما تکلیفى نیست. و آنچه مسلّم است این جوله‌ها(۱) پایان دارد، و خداوند تعالى حفظ کیان اسلام را خواهد فرمود.(۲)


✅ اصالت داشتن ادای تکلیف در مقابل خداوند، غایت نبودن پیروزی در مبارزات و سپردن عواقب امور به خداوند در عین امید به وعده قطعی خداوند برای حفظ جریان حق و غلبه نهایی جریان حق بر باطل، مکررا در نامه‌های حضرت امام به آیت‌الله سعیدی تکرار شده است و باید از خود پرسید با ایمان به این شاخصه‌ها آیا می‌شود خسته و مضطرب شد؟!


✅حضرت امام در نامه‌ی دیگری در ۱۴ آبان ۱۳۴۷، در اوج یأس از پیروزی در مبارزات، در پاسخ آیت‌الله سعیدی می‌نویسند:

👈در هر صورت سنگرها را حتى الامکان نباید از دست داد و قیام به وظایف به مقدار امکان لازم است، و اگر کوتاهى در آن نکنیم باکى نیست؛ فرضاً با شکست ظاهرى مواجه شویم، لکن رضاى خداى تعالى را اگر موفق شویم جلب کنیم، امور دیگر سهل است. این جانب لحظات آخر عمر را مى‌گذرانم و از اوضاع عمومى و خصوص حوزه‌هاى علمیه نگران و نمى‌دانم با آن تندروی‌هاى آنها و این سهل انگارى ماها امر به کجا منجر مىشود؟ « وَ الَّذى یُوجِبُ التَّسْکین فى الجمله: انَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً»(۳) و این رشته بحمد اللَّه گسستنى نیست، هر چه باریک شود. شما طبقه جوان مأیوس نباشید و با اراده و عزم راسخ مهیاى خدمت و فرصت باشید.(۴)

حضرت امام در نامه به شهید آیت‌الله سعیدی:

من از افرادى مثل شما آن قدر خوشم مى‌آید که شاید نتوانم عواطف درونى را آن طور که هست ابراز کنم. من قادر نیستم عواطف امثال شما را جواب بدهم لکن خداوند تعالى قادر است که شماها خدمتگزاران به دیانت را مشمول عنایات خود فرموده و از رحمت خود همه را بهرهمند فرماید.(5)

......................................

ارجاعات:

1.  اشاره به روایت امیرالمومنین که «للباطل جولة و للحق دولة» باطل جولانی بیش ندارد و دولت و حقیقت مربوط به حق است.

2.  صحیفه امام ؛ ج2 ؛ ص171.

3.  آنچه اجمالًا باعث آرامش مى‌شود اینکه:« خانه کعبه را صاحبى است». جمله حضرت عبدالمطلب هنگام حمله سپاه ابرهه به مکه. بحار الأنوار، ج 15، ص 145.

4.  صحیفه امام ؛ ج2 ؛ ص: 208

5. صحیفه امام ؛ ج2 ؛ ص: 202

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📌در ادامه قسمت اول و دوم به آخرین فصل زندگی مصدق می‌پردازم.

📝ماجرای خروج قهرمانانه مصدق از صحنه مبارزه و هزینه‌هایی که مبارزان واقعی دادند.

• 👈 مصدق که می‌دید هرچه می‌کند همچنان نیروهای نهضت مجبور به راه آمدن با وی هستند، ادعای لازم داشتن فرماندهی قوای نظامی کشور را نمود و عملا در کنار قوه مجریه و قانون گذاری او با در اختیار داشتن قوای نظامی شاه را برکنار می‌کرد.

• 👈با مخالفت شاه با درخواست مصدق، وی که همچون ۳۰ تیر دنبال بهانه‌ای بود تا نهضت را زمین بزند و همچون یک قهرمان از میدان خارج شود در عین اینکه همه از آیت‌الله کاشانی تا نزدیکان وی به او تذکر داده بودند، مجلس را تعطیل کرد و شاه هم از فرصت استفاده و او را عزل نمود.

• 👈مصدق با عزل خود مقابله کرد و به اصطلاح کودتای ۲۵ مرداد شاه شکست خورد، شاه از کشور فرار کرد، مصدق دیدارهایی با فرماندهان آمریکایی داشت و با وجود تذکرهای نیروهای ملی و مذهبی که احتمال یک کودتای دیگر همچنان جدی است، وی نه تنها با فرار شاه مقابله نکرد بلکه حرکت‌های ضد شاه توسط اطرافیان خود مثل دکتر فاطمی را هم محکوم ‌نمود. 
همچنین آنقدر فضا را برای کودتای آمریکایی فراهم نمود که شرحش مفصل است،این اقدامات وی به حدی بود که حتی شاه در خاطراتش می‌گوید، اگر پیش‌فرض‌های ذهنی من در مورد او نبود باور می‌کردم که او خودش یکی از اعضای همکار کودتا بوده است.

• 👈با کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد این بار شاه که خود را مدیون آمریکایی‌ها می‌دانست بخش زیادی از امتیازات نفت را در قالب قراردادهای کنسرسیوم نفت به آمریکایی‌ها داد و این نتیجه خوش خدمتی و همکاری مصدق با آمریکایی‌ها بود.

• 👈مصدق بعد از کودتا با اینکه به ظاهر شخص اول نهضت بود به حبس محکوم شد و برای طی کردن مدت حبس خود به منطقه‌ای که خودش خان آنجا بود یعنی احمد آباد رفت! اما کسانی چون آیت‌الله کاشانی که مسیر مبارزه با قراردادهای ظالمانه را همچنان ادامه دادند به اعدام محکوم شدند اما به لطف حمایت جدی آیت‌الله بروجردی، شاه امکان اعدام ایشان را نیافت.

• 👈در حالی که مصدق مبارز در احمدآباد که املاک شخصی‌اش بود خوش می‌گذراند، نیروهای فدائیان در زندان سخت‌ترین شکنجه‌ها را می‌دیدند و در سال ۳۴ نواب و یارانش بعد از سخت‌ترین شکنجه‌ها اعدام شدند.

تصویر بوسه حقیرانه مصدق بر دستان همسر شاه ملکه ثریا

تصویر بوسه مصدق بر دستان ثریا اسفندیاری همسر شاه

...................................................................................
پی‌نوشت: 
📌حضرت امام در مورد علت کفر جبهه ملی و چهره نفاق برخی از آنها که مأموران دشمن در نهضت بودند می‌فرمایند:

👈 این ابَرقدرت‌ها ممکن است که بیست سال، سى سال، یک کسى را در یک مقامى با یک وِجْهِه‏اى حفظش کنند و نوکر آنها باشد، لکن مأمور باشد که به جهت، لباس ملّى به خودش بپوشد؛ مثل بختیار که خودش را به دکتر مصدِّق‏ بسته است و ملّى مى‏گوید هستم. بعد از اینکه این مدت‌ها گذشت، آن روزى که باید از او استفاده کنند، بعد از بیست سال استفاده مى‏کنند. از ایشان هم که سال‌هاى طولانى در جبهۀ ملّى بود و مدّعى ملیت بود و مدّعى این بود که من اوّل ایرانى هستم و دوم اسلام، با اینکه این خودش کفر است. 
صحیفه امام ؛ ج‏11، ص: 38.

دانلود فیلم خاطره آیت‌الله فلسفی در حضور امام در مورد مصدق ملی گرا

https://t.me/sharhe_hal/652 

اگر نگوئیم مصدق نفوذی مستقیم آمریکایی‌ها در نهضت بود، حداقل می‌توان گفت: وی دیوانه‌وار به آمریکا اعتماد داشت، تا جایی که از دیدن تیغ آمریکایی بر گلویش هم به آنها بدبین نشد.

https://t.me/sharhehalmedia/90 

  • حمید رضا باقری