شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲۵۴ مطلب با موضوع «برداشت‌هایی از قران و روایات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

⁉️ ترامپ یا بایدن؟ آمریکا یا چین؟ روحانی یا ...؟ دوگانه‌هایی که همیشه و همه‌جا هستند، گاهی ‏بین بد و بدتر، گاهی بین بد و خوب و شاید هم گاهی بین خوب و خوب‌تر باشند؛ اگر چاره‌ای ‏جز انتخاب نیست، کدام‌یک را انتخاب می‌کنیم؟ معیار انتخابت چیست؟

ترامپ با همه دیوانگی‌ها، فسادهای اخلاقی و مالی و... اما مخالف سقط‌جنین، مخالف ‏هم‌جنس‌گرایی و مدارس مختلط و موافق آیین‌های مذهبی است.‏

اما بایدن با ظاهر اتوکشیده‌ای که دارد موافق سقط‌جنین و هم‌جنس‌گرایی و... است. این‌ها ملاک ‏است؟

در نظرسنجی‌های به‌دست‌آمده آرای ترامپ میان قشر روستایی و مذهبی‌های مسیحی بیشتر ‏است و آرای بایدن میان تحصیل‌کرده‌ها، صهیونیست‌ها و قشرهای شهری و سرمایه‌دار، بیشتر ‏است.‏

این‌ها چه؟ آیا ملاک می‌شود؟

⁉️از این دوگانه‌ها کدام‌یک را انتخاب کنیم؟ کدام‌یک تقابلش با جبهه حق و انبیاء بیشتر است؟

در انتخابات ۸۸ از شعارهای مشهور طرفداران موسوی این بود: "هرچی جواد مواده با ‏احمدی‌نژاده" هرچه به بالا شهر می‌رفتی و به قشر مرفه و سرمایه‌دار نزدیک‌تر می‌شدی، درصد ‏طرفداران موسوی هم بیشتر می‌شد.‏

ازنظر فرهنگ مذهبی هم اختلاف نسبی طرفداران موسوی و احمدی‌نژاد مشهود بود، مثلاً ‏خانم‌های حامی احمدی‌نژادی عمدتاً چادری و در طیف مقابل، عمدتاً برعکس بودند، این ماجرا ‏در ۹۲ و ۹۶ هم مشهود بود و قصه ادامه داشته و دارد...‏

⁉️اما ملاک چیست؟ آیا ملاکی همیشگی برای خارج شدن از تحیر داریم؟

حکایت، حکایت امروز و دیروز نیست، حکایت اینجاوآنجا نیست، آمریکای جنوبی باشد یا ‏شمالی، اروپا باشد یا آسیا یا آفریقا و... حکایت دو خط است که از ابتدای تاریخ در مقابل هم ‏بوده‌اند و یک شاخصه بسیار مهم که تمایز این دو خط را نشان می‌دهد.‏

یک جریان با یک شاخصه مشترک که بدون استثناء در تمام طول تاریخ همیشه مقابل جریان حق ‏و انبیاء ایستاده است و هر جا قرار بر انتخاب بوده است آن گزینه‌ای را انتخاب کرده است که در ‏تقابل بیشتری با جریان انبیاء باشد.‏

شاخصی که ما را از تحیر میان حرف‌ها و ادعاهای مختلف خارج می‌کند چیست؟

شاخص "اتراف" به معنی فزونی نعمت که صاحبش را غافل و مغرور و مست کند و موجب ‏طغیانش شود مانع از حیرت‌زدگی می‌شود.‏

👈 به تعبیر قرآن: «وَ ما أَرْسَلْنا فی قَرْیةٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ» ‏هیچ‌وقت و در هیچ مکانی انذار دهنده‌ای را نفرستادیم الا اینکه یک جریان مقابل آن ایستاد، ‏جریان سرمایه‌داران مرفه بی‌درد که مست ثروت و قدرت هستند؛ جریانی که همیشه در مقابل ‏رسولان الهی قرار گرفت و گفت: «قطعاً ما به آنچه برای تبلیغ آن مأمور شده‌اید کافریم.»‏

جریانی که فسادها همیشه از این جریان آغاز می‌شود و به همین جهت نیز قرآن می‌گوید: «وَ ‏اذا ارَدْنا انْ نُهْلِک قَرْیةً امَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقوا فیها فَحَقَّ عَلَیهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً» یعنی آنگاه‌که ‏اراده الهی بر نابودی یک جامعه‌ای قرار می‌گیرد کار به دست مترفین که هم فاسد و هم فاسق ‏هستند، می‌افتد و فساد از آن‌ها به همه مردم سرایت می‌کند و همه مستحق عذاب می‌شوند. ‏به‌نحوی‌که می‌توان گفت: «تمام این فسادهایی که ملاحظه می‌کنید از ناحیه این طبقه بالاست که ‏در مردم سرایت کرده است. (صحیفه امام؛ ج ۷؛ ص: ۲۵۹)»‏

این شبکه هرچه به سمت شکل‌گیری دهکده جهانی می‌رویم متشکل‌تر می‌شود. امروزه یک ‏شبکه عظیم از مترفین بین‌المللی در ابعاد بسیار بزرگ در جهان به وجود آمده است که عمده ‏منابع ثروت و بنگاه‌های بزرگ اقتصادی دنیا را در اختیار دارد و حامی سازمان‌های جهانی است، ‏شبکه‌ای که مهم‌ترین رسانه‌های دنیا در اختیار اوست، سازمان‌های جاسوسی و لابی‌های بزرگ ‏برای به قدرت رساندن افراد مختلف در کشورها را در اختیار دارد و محوریت آن نیز در دست ‏صهیونیسم بین‌المللی است.‏

📌برای خارج شدن از تحیر در انتخابمان کافی است بنگریم، جریان مترفین در اطرافمان و یا در ‏جهانمان به کدام سوی تمایل دارد؟ همان سو بیشترین تقابل را با جریان حق خواهد داشت.‏

📙 ر.ب: بیانات حضرت آقا در ۲۴ آبان ۱۳۷۹- ۱۳ آبان ۱۳۸۱ - ۸ شهریور ۱۳۸۴ - ۱۹ دی ‏‏۱۳۷۹ و ۱ فروردین ۱۳۸۶ و فیش موضوعی بیانات حضرت آقا در همین موضوع

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

آیت‌الله حائری شیرازی:

 

🔰 اینکه موقعیت تاریخی و جهانی ما چیست؟ از زبان قرآن بیان کنم، به عنوان تطبیق کلی بر مصداق.

 

🔰 قرآن می‌فرماید در کتاب زبور بعد از تورات نوشتیم این زمین را، بالاخره، بندگان صالح، وارث خواهند شد. این پیام برای بندگان راستین خدا کافی است. مکرر، رهبر بزرگوار فرموده است: ما در سر یک پیچ تاریخی هستیم، جهان بر سر یک پیچ تاریخی است. یعنی انتقال قدرت از فاسدها به صالح‌ها، امام راحل می‌فرمود: من با اطمینان می‌گویم: «اسلام، ابر قدرتها به خاک مزلت می‌کشاند»، من با اطمینان می‌گویم: «اسلام سنگرهای کلیدی را یکی پس از دیگری تسخیر خواهد کرد.» برای اینکه بهتر به زبان آشنا بشویم؛ قضیه ای را از سوره یوسف برایتان نقل می‌کنم.

 

🔰 سوره یوسف احسن القصص است و خداوند به زبان سوره یوسف حق اهل بیت را ادا کرده است. خیلی از مطالب را که می خواهد درباره اهل بیت بگوید، از زبان یوسف و یعقوب در این سوره بیان می‌کند. جفاهایی که به اهل بیت می‌شود را در عمل برادران یوسف شرح می‌دهد و قرآن بر این رسم نازل شده است که « ایاک اعنی و اسمعی یا جارة» منظورم مخاطب است اما می‌گویم همسایه. از غایب صحبت می‌کند اما منظور حاضرین است. از گذشته صحبت می‌کند منظور آینده است.

 

🔰می‌دانید که برادران پیش پدر آمده‌اند که ما خیر خواه یوسف هستیم او را بده، با ما بگردد. ما او را حفظ خواهیم کرد. شب گریه کنان آمدند که ما درحال مسابقه با یکدیگر بودیم یوسف را در کنار اجناسمان گذاشته بودیم، یوسف را گرگ خورد. یعقوب هم گفت که «بَلْ سَوَّلَتْ لَکمْ أَنفُسُکمْ أَمْرا». خیالات شیطانی کردید، سالها گذشت. یوسف در مصر به مقام خزانه‌داری کل رسید و طرف معامله همه شهرها بود واین ها(برادران) رفتند برای گرفتن گندم به خاطر قحطی.

 

🔰گفتند: برادری دیگری هم داریم سهم او را هم بدهید. نداد. وقتی برمی‌گشتند یوسف گفت که آن وسائلی که برای فروش آورده بودند بگذارید زیر خورجینهایشان و گندم را بر روی آنها بریزید. به دو دلیل: یکی اینکه چیزی داشته باشند تا برای خرید دوباره گندم بیایند. دوم اینکه این گندم تمام بشود و دوباره زود برگردند. وقت خداحافظی به آنها گفت: «ائْتُونی بِأَخ لَّکم مِّنْ أَبِیکم». گفتید که برادر پدری دارید، او را برای من بیاورید. «أَ لَا تَرَوْنَ أَنّی أُوفی الْکیل وَ أَنَا خیرُ الْمُنزلین» می‌بینید که به شما پر و پیمان دادم و در پذیرایی شما کم نگذاشته‌ام. این تطمیع بود اما تهدید کرد: «فَإِن لَّم تَأْتُونی بِهِ فَلَا کیل لَکمْ عِندِی وَ لَا تَقْرَبُون» اگر او همراه شما  نباشد نه شما راه خواهم داد و نه کیلی در اختیار شما خواهم گذاشت.

 

🔰خدا از زبان یوسف با ما حرف می‌زند که وقتی به پیش من می‌آیید اهل بیت را همراه خود بیاورید. اگر نیاورید نه نمازتان را قبول می‌کنم و نه حاجتتان را « ائْتُونی بِأَخ لَّکم مِّنْ أَبِیکم، أَ لَا تَرَوْنَ أَنّی أُوفی الْکیل وَ أَنَا خیرُ الْمُنزلین، فَإِن لَّم تَأْتُونی بِهِ فَلَا کیل لَکمْ عِندِی وَ لَا تَقْرَبُون». چرا؟! چون اینها گنهکار بودند. آن برادر بی گناه بود و اگر بیگناه را همراه خود نیاورند گنهکار را نمی‌پذیرند. گنهکار باید بی‌گناه را وسیله شفاعت خود قرار بدهد. به طفیلی او این را می بخشند.

 

🔰در روایت داریم که خدا گناه امت را به خاطر رهبر عادل می‌آمرزد. و صواب امت را به خاطر رهبران فاسد قبول نمی‌کند. در این آیه نقش اهل بیت را برای شفاعت این ها به ما یاد آور می شود. « قَالُوا سَنراوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَ إِنَّا لَفاعلونَ». با پدرش در این موقع گفتگو می‌کنیم سعی می‌کنیم او را بیاوریم. آمدند به پیش پدر. گفتند جنسهایمان را باز کردیم و متاعمان اینجاست: «هَذه بِضاعتُنا رُدَّتْ إِلَینَا وَ نَمِیرُ أَهْلَنَا وَ نحفَظُ ُ أَخَانَا». اجازه بدهید برادرمان بیاید هم کیل و سهم خود را ببرد و ما حفظش خواهیم کرد. تا گفتند حفظش می‌کنیم. پدر گفت: «هَلْ ءَامَنُکمْ عَلَیهِ إِلَّا کمَا أَمِنتُکم عَلی أَخِیه مِن قَبْل» همانطور که آن برادر را دادم و شما لباس خون آلود او را دادید. اعتماد به شما بکنم؟ « فَاللَّهُ خَیرٌ حَافظاً وَ هُوَ أَرْحَم الرَّحِمِین» «لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُم حَتی تُؤْتُون  مَوْثِقاً مِّنَ اللَّه لَتَأْتُنَّنی بِه إِلا أَن یحاطَ َ بِکم». این دیگری به مانند اولی نیست بدون وثیقه نخواهم داد. وثیقه الهی بسپارید که او را بر من برخواهید گرداند مگر اینکه از عهده شما خارج باشد. «فَلَمَّا ءَاتَوْه مَوْثِقَهُم قَالَ اللَّه عَلی مَا نَقُول  وَکیل». وقتی وثیقه را دادند برادر را در اختیارشان گذاشت و گفت خدا وکیل است.

🔰 «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس» زمان خود را بشناسید. زمان پیچ تاریخی را بشناسید. زمان این حرفی است که یعقوب به برادران یوسف زد. ما می‌گوییم امام زمان را بفرستید ما در خدمتشان هستیم. خداوند به ما می‌گوید: یازده امام برایتان فرستادم چکارشان کردید:«هَلْ ءَامَنُکمْ عَلَیهِ إِلَّا کمَا أَمِنتُکم عَلی أَخِیه مِن قَبْل».

 

🔰 درباره آن یازده تا چکار کردید؟ امت چه کردید با آن یازده تا؟ اما نسبت به این یکی «لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُم حَتی تُؤْتُون مَوْثِقاً». این یکی را بدون وثیقه نخواهم داد. وثیقه می‌خواهد، وثیقه حرفی هم خدا نمی پذیرد. خدا نمی‌پذیرد. وثیقه عملیاتی می‌خواهد. امام راحل بیان می‌کند:

روزها می‌گذرد حادثه ها می‌آید ---  انتظار فرج از نیمه خرداد کشم.

معنایش این نیست که مرگ من در چهارده خرداد است، معنایش این است که نیمه خرداد اولین وثیقه‌ای بود که امت برای امام زمانش داد.

 

🔰 امام محکوم به اعدام بود شهدای پانزده خرداد اعدام او را تبدیل کردند به شش ماه زندان و این به خاطر امام زمان بود، این وثیقه گذاری امت برای آزادی امامشان بود. نایب او آزاد می‌شود آزادی اوست. امام دست امام زمان بود. این دست وقتی باز می‌شود دست امام زمان مبسوط الید شده است.

 

🔰 مردم پانزده سال بعد از تبعید امام مرتبا وثیقه گذاری کردند. امام هم بدون واهمه خرج کرد. امام هیچ احتیاطی نمی‌کرد. همیشه می‌زد به سیم آخر. وقتی که کاپتولاسیون و مصونیت مستجاران آمریکایی تصویب شد، امام گفت: قلبم در فشار است، این چند روز که این اخبار را شنیدم مرگ خودم را از خدا می‌طلبم. جریان این نوار به تمام کشور پخش می‌شد. مردم ما با این قانون، اگر یک ایرانی یک سگ آمریکایی رو زیر بگیرد دادگاه‌های آمریکا او را جلب می‌کنند اما اگر یک آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد دادگاه‌های ما نمی‌تواند آن آمریکایی را احضار کند. شاه ایران را با سگ آمریکایی کنار هم گذاشت این منتهای بی احتیاطی است؛ به سیم آخر زد. هرچه می‌خواهند بکنند. این کار به مردم گستاخی می‌داد. به مردم روحیه می‌داد و روحیه را از وابستگان شاه می‌گرفت. وقتی این را گفت تبعیدش کردند. باز مردم جان فشانی کردند تا امام از تبعید برگشت.

 

🔰 از دوازده خرداد تا بیست و دوم خرداد مردم جان فشانی ها کردند. امام حاکم شد یعنی نماینده امام زمان حاکم شد. اینها همه وثیقه‌هایی بود که دادند؛ ایستادند و خداوند به وعده‌اش عمل کرد و آزاد کرد. دقیق، هرچه مردم دادند و خرج کردند؛ زمینه امام بالا آمد.

📌 زمان  ما این است، دارد حبل الله بر سر جایگاه اصلی خود برمی‌گردد.

 

🔰 اما نکته‌ای مانده که به شما عرض بکنم. «فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً». قبل از اینکه با دشمن روبرو بشوند. طالوت به یاران خود گفت: خدا شما را به یک نهر می‌آزماید. هر که از آن نهر خورد از من نیست و هر کس از آن نخورد از من است مگر اینکه با دستش یک کف خورده باشد.

 

🔰 فقط افراد قلیلی نخوردند که تعدادشان ۳۱۳ نفر بودند. امام زمان هم که امام زمان هم با ۳۱۳ نفر می‌آید پس یک نهری هم در آنجاست که این ها نمی‌خورند و با او می مانند.

این نهر چیست؟! این نهر قدرت است. ما از این قدرتمان سوء استفاده بکنیم. « فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیسَ مِنِّی». همه سر نهر طالوت هستیم. زیر میزی روی میزی کردن خورد از این آب است. نخور! امتیاز برای خود و بچه هایش گرفتن خوردن از این نهر است. قناعت کردن « إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیدِهِ»

📌ما را امتحان می‌کنند. «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس» بدانیم سر این نهریم. بدانیم عالم در حال دگرگونی است.

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

از امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت شده است:

هرکس این شش آیه را هر روز صبح بخواند، خداوند متعال او را از هر بدی کفایت فرماید، ولو خودش را به هلاکت انداخته باشد.

این دعا توسط علما بسیار توصیه و تجربه شده است.

 

»قُلْ لَنْ یُصیبَنا إِلاَّ ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (51 التوبة)«

بگو: جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى‏رسد. او سرپرست ماست، و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند.

»وَ إِنْ یَمْسَسْکَ‏ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (107 الیونس)«

و اگر خدا به تو زیانى برساند، آن را برطرف‏کننده‏اى جز او نیست، و اگر براى تو خیرى بخواهد، بخشش او را ردّکننده‏اى نیست. آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى‏رساند، و او آمرزنده مهربان است.

»وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی‏ کِتابٍ مُبینٍ (6 الهود)«

و هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست مگر [اینکه‏] روزیش بر عهده خداست، و [او] قرارگاه و محلّ مُردنش را مى‏داند. همه [اینها] در کتابى روشن [ثبت‏] است‏.

»وَ کَأَیِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (60 العنکبوت)«

و چه بسیار جاندارانى که نمى‏توانند متحمّل روزى خود شوند. خداست که آنها و شما را روزى مى‏دهد، و اوست شنواى دانا.

»ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ‏ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (2 الفاطر)«

هر رحمتى را که خدا براى مردم گشاید، بازدارنده‏اى براى آن نیست، و آنچه را که باز دارد، پس از [باز گرفتن‏] گشاینده‏اى ندارد، و اوست همان شکست‏ناپذیرِ سنجیده‏کار.

»قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ‏ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنی‏ بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ (۳۸ الزمر)«

بگو:  [هان‏] چه تصور مى‏کنید، اگر خدا بخواهد صدمه‏اى به من برساند؛ آیا آنچه را به جاى خدا مى‏خوانید، مى‏توانند صدمه او را برطرف کنند؛ یا اگر او رحمتى براى من اراده کند آیا آنها مى‏توانند رحمتش را بازدارند؟» بگو: «خدا مرا بس است. اهل توکّل تنها بر او توکّل مى‏کنند.

در ادامه نیز این دعا را بخواند:

حَسْبِیَ الله لا اله الا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِیمِ وَ أَمْتَنِعُ بِحَوْلِ اَللَّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ حَوْلِهِمْ وَ قُوَّتِهِمْ وَ أَسْتَشْفِعُ  بِرَبِّ اَلْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ  وَ أَعُوذُ بِمَا شَاءَ اَللَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِیِّ اَلْعَظِیمِ.

کفایت می‌کند خداوندی که جز او خدایی نیست، بر او توکل نمودم و اوست که پروردگار عرش عظیم است، ممانعت می‌کنم از حول و قوه دیگران با حول و قوه خداوند، طلب شفاعت(یاری) می‌کنم به واسطه رب فلق از شر آنچه خلق شده است و پناه می‌برم به آنچه خداوند بخواهد، هیچ قوتی جز با خداوند بالا و عظیم نیست.

 بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)، ج ۸۳، ص: ۳۳۷.

دریافت

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در فلسفه قاعده‌ای داریم با این عنوان که «ترجیح بلا مرجح محال است» یعنی اگر فردی بین دو گزینه که هیچ کدام هیچ رجحانی از هیچ جهتی بر دیگری ندارد مردد بماند، نمی‌تواند بین آنها یک گزینه را اختیار کند و متوقف می‌شود.

 

برخی برای نقض این قاعده مثال‌هایی می‌زنند و می‌گویند لازمه سخن شما این است که: «الهارب من السبع» کسی که از درنده‌ای مثل گرگ فرار می‌کند، وقتی به یک دو راهی رسید که هیچ ترجیحی بین آنها نبود، متوقف شود، اما او اصلا به این چیزها فکر نمی‌کند و در هر صورت یک طرف را اختیار می‌کند.

 

اما به آنها پاسخ می‌دهند که فردی که از گرگ فرار می‌کند به علتی ولو به آن علت توجه تفصیلی نداشته باشد، در حین فرار یک طرف را رجحان می‌دهد و اگر نتواند هیچ گونه ترجیحی ولو اینکه مثلا یک مسیر را نزدیک‌تر، راحت‌تر و.... بداند و به معنای واقعی هیچ ترجیحی از هیچ جهتی بین دو مسیر ندهد، بله متوقف می‌شود.

 

اراده کردن متوقف بر شناخت است، تا شما شناخت به چیزی پیدا نکنید نمی‌توانید آن را اراده کنید و ایضا متعلق اراده نیز یک چیز واحد و متشخص (ولو کلی) اما یک چیز بیشتر نمی‌تواند باشد، وقتی عقل می‌تواند از بین دو گزینه یک طرف را اراده کند که آنها را بشناسد.

 

ولو این شناخت اشتباه باشد و فرد راه اشتباه را انتخاب کند اما ابتدا باید شناخت پیدا کند و بعد به یک طرف که آن را بهتر می‌داند یا ملائم‌تر با طبعش می‌یابد، محبت و میل پیدا کند و سپس آن را اراده کند.

 

فذاست که می‌گویند وقتی گرگ به گله‌ای حمله می‌کند، ابتدا گوسفندان فرار می‌کنند اما وقتی گوسفند خسته می‌شود و ترس تمام وجودش را می‌گیرد این ترس موجب می‌شود که دیگر نتواند فکر کند و تصمیم بگیرد و همینجاست که متوقف می‌شود و هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد و گرگ به راحتی او را طعمه خودش می‌کند.

 

  دشمن نیز برای به سلطه درآوردن ما از همین دو گزینه استفاده می‌کند، یا دستگاه شناخت ما را هدف می‌گیرد و ما را به اشتباه در شناخت می‌اندازد و یا به واسطه مبتلا کردن به غفلت، ترس، حزن و... فرصت تفکر و اختیار(اراده) را از ما می‌گیرد.

 

ایمان و اتکاء به خداوند دقیقا مقابل این عناصر قرار می‌گیرد: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا» ایمان خوف و حزن را از شما می‌گیرد و به شما کمک می‌کند بتوانید فکر کنید و عاقلانه تصمیم بگیرید، ایمان دستگاه شناخت شما را اصلاح می‌کند و به شما کمک می‌کند، راه‌های مختلف را درست بشناسید و سپس بهترین گزینه را عاقلانه اختیار کنید: «الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ‏»

 

📌فلذاست که هم جنگ و هم صلح مؤمن عاقلانه است.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 در ایام نوجوانی که به کانون زبان می‌رفتم استاد زبانی داشتیم که تازه از آمریکا به ایران آمده بود و ظاهرش هم چندان مذهبی نبود، نکته‌ای به ما آموخت که سال‌ها برایمان ماند و ان شاء الله باقیات الصالحات خودش نیز باشد. در مورد اینکه صلوات علاوه بر ذکر خدا و درود فرستادن بر پیامبر(ص)، پرچم دین‌داری ما است برایمان سخن گفت، به ما گفت چیزی به شما یاد می‌دهم که با آن هم اهل توحید می‌شوید، هم مسلمان و هم شیعه و محب امیرالمؤمنین(ع)، با صلوات فرستادن از خداوند درخواست می‌کنیم و نشان می‌دهیم اهل توحید هستیم و با درود فرستادن بر پیامبر و آل او (صلی الله علیهم اجمعین) نشان می‌دهیم که پیرو و محب محمد(ص) و آل او هستیم، پس صلوات را پرچم دین‌داری خود بدانید نه یک ذکر عادی.

🔰 در اوایل طلبگی‌ام بود که روزی بعد از نماز ظهر و عصر که از مسجد مدرسه برمی‌گشتم، تسبیح در دستم بود و صلوات می‌فرستادم، ناگهان متوجه شدم که یکی از دوستان بسیار با تقوا و با اخلاق طلبه‌ام، چشمانش گرد شده و بدون پلک زدن خیره به من نگاه می‌کند، هرچه نزدیک‌تر می‌رفتم، نگاهش را برنمی‌داشت، وقتی به او رسیدم مثل اینکه یک عالم بزرگ را دیده باشد، به شکل خیلی عجیبی شروع کرد به اظهار تواضع، احترام و عرض ادب کردن، مانده بودم ماجرا چیست؟ ما که هر روز یکدیگر را می‌بینیم، این دیگر چه شوخی است، اما متوجه شدم نه انگار واقعا ابراز ارادت می‌کند! بعدا متوجه شدم مثل اینکه ایشان چشمانش باز شده بوده و نورانیت مربوط به صلوات در آن لحظه را متوجه شده بوده اما چون تازه کار بود، متوجه نشده بوده که این نورانیت از من نیست و مربوط به صلوات است، بعد از مدتی هم تب بنده خدا خوابید و رفتارش عادی شد.

🔰 در روایات داریم که صلوات را بلند بفرستید که نفاق را از دل بیرون می‌برد و اگر دقت کنیم نفاق مگر چیست؟ جز ناخالصی در محبت به پیامبر(ص) و آلش؟ منافق چقدر برایش سخت است بلند و همراه با دیگران جلوه محبت خالص به پیامبر و آلش را ببیند.

🔰 در نمازهای جماعتمان رسم خوبی داریم و بعد از نماز این آیه نورانی را می‌خوانیم که: «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنو صلوا علیه و سلموا تسلیما » چه آیه زیبایی که به ما تذکر می‌دهد صلوات فرستادن بر نبی و آل او کار خدا و ملائکه او است، همه عالم کون و مکان بر محمد(ص) صلوات می‌فرستند، پس شما نیز بیایید با همه عالم هم‌صدا و هماهنگ شوید و این ترنم زیبا را به دهان بیاورید «و سلموا تسلیما» و در مقابل محمد(ص) تسلیم مطلق باشید.

🔰 در روایات است که هر بار صلوات می‌فرستیم دو باب رحمت الهی بر ما گشوده می‌شود و همچنین در ذیل آیه  ۸۹ بقره «کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ‏ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا» گفته شده است یهودیان تا پیش از ظهور پیامبر(صلی الله علیه و آله) در هنگام جنگ‌های خود با کفار با صلوات فرستادن از خداوند طلب فتح و پیروزی می‌کردند و خداوند نیز موجبات فتح و پیروزی آنان را فراهم می‌کرد.

👈 «وَ کانُوا یَعْنِی هَؤُلَاءِ الْیَهُودَ مِنْ قَبْلُ‏ ظُهُورِ مُحَمَّدٍ ص بِالرِّسَالَةِ یَسْتَفْتِحُونَ یَسْأَلُونَ اللَّهَ الْفَتْحَ وَ الظَّفَرَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَعْدَائِهِمْ وَ الْمُنَاوِینَ لَهُمْ، فَکَانَ اللَّهُ یَفْتَحُ لَهُمْ وَ یَنْصُرُهُمْ»

📌 پس دنبال بهانه باشیم برای صلوات فرستادن و طلب صلوات کردن، چه رسم‌های زیبایی داریم که هر وقت جماعتی در جایی معطلیم، طلب صلوات می‌کنیم و صلوات می‌فرستیم، هر وقت برقی روشن می‌شود صلوات می‌فرستیم، هر وقت استاد و بزرگی در مجلسی حاضر می‌شود صلوات می‌فرستیم و...

برخی از عزیزان اعتراض می‌کنند که برای حضور بنده صلوات نفرستید اما این اعتراض از باب تواضع خوب است اما واقع ماجرا این است که ما دنبال بهانه‌ایم برای صلوات فرستادن و طلب صلوات حضور شخصی باشد یا روشن شدن برق یا هر بهانه دیگری، اینها همه بهانه‌ایست برای مقصود دیگر.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰روزی بنده خدایی از روی سادگی‌اش جهنم و بهشت را انکار می‌کرد و می‌گفت هرکس در این دنیا ظلمی کند خدا در همین دنیا ظلم او را جبران می‌کند، هرکس هم خوبی کند خدا در همین دنیا جبرانش می‌کند، تحدی می‌کرد و می‌گفت یک مورد را سراغ بیاورید که ظلم کرده‌اند و در همین دنیا خودش یا بچه‌اش نتیجه ظلمش را نگرفته است و یک مورد را بیاورید که نتیجه خوبی‌اش را ندیده است.

 

🔰 آن زمان سال دوم طلبگی بودم، برای اینکه او را قانع کنم هرچه از جواب‌های کتاب عقاید را داشتم جمع کردم و نامه‌ای بلند بالا برایش نوشتم از اینکه روح بعد از مرگ باقی است و از اینکه نتیجه ظلم‌ها به تمامه در همین دنیا قابل جبران نیست و لازمه عدالت خدا وجود عقاب و پاداش اخروی است.

 

🔰 اما زمان گذشت و فهمیدم پاسخ آن بنده خدا را اشتباه داده‌ام، پاسخش این بود که بله جهنم و بهشت در همین دنیا است شما درست فهمیده‌ای، جهنم و بهشت از همین دنیا شروع می‌شود و الی الابد ادامه دارد. حال من هم تحدی می‌کنم هرکه را که ظلم کرده است ببینید و هرکه را خوبی کرده است ببینید بهشت و جهنمشان از همین دنیا آغاز می‌شود فقط کمی صبر داشته باشیم.

 

🔻للَّذینَ أَحْسَنُوا فی‏ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ  (النحل-۳۰)

🔹برای آنان که خوبی کرده‌اند در همین دنیا حسنه است و البته در آخرت قطعا بهتر است و چه خوب محلی است سرای پرهیزکاران.

 

🔻در دو روایت در کتاب شریف کافی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است:

🔹هیچ کسی نیست که ظلمی کند الا اینکه خداوند در جانش یا مالش آن را جبران می‌کند اما ظلمی که بین او خداوند است اگر توبه کند خداوند می‌بخشد.

🔹هرکس ظلم کند خداوند آن کس که به او ظلم کرده است را بر خودش یا نسل‌های بعدش مسلط می‌کند.

 

🔺ما مِنْ أَحَدٍ یَظْلِمُ بِمَظْلِمَةٍ إِلَّا أَخَذَهُ اللَّهُ بِهَا فِی نَفْسِهِ وَ مَالِهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ فَإِذَا تَابَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ.

🔺‏مَنْ ظَلَمَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ مَنْ یَظْلِمُهُ [أَوْ عَلَى عَقِبِهِ‏] أَوْ عَلَى عَقِبِ عَقِبِهِ قُلْتُ هُوَ یَظْلِمُ فَیُسَلِّطُ اللَّهُ عَلَى عَقِبِهِ أَوْ عَلَى عَقِبِ عَقِبِهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیداً. الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج ‏۲؛ ص: ۳۳۲.

............................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

قرآن قیم ما است

🔰 قیم یعنی سر پرست، کسی که امور شما را به خوبی و امانت سرپرستی می‌کند و به رشد و کمال می‌رساند.

اسلام را دین قیم نامیده‌اند "ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ" (بینه ۵) چون اگر خود را واقعا به آن بسپاریم ما را به خوبی سرپرستی می‌کند. :" فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ" (احقاف - ۳۰)

 

🔰 خداوند قرآن را نیز کتاب قیم نامیده است و سوره کهف را اینگونه آغاز می‌کند که: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلى‏ عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَیِّماً"» همه حمدها برای خداوندی است که بر بنده‌اش کتاب را نازل کرده است و در این کتاب هیچ گونه انحراف و تعارضی ولو تعارضات لطیف و باطنی وجود ندارد، کتابی که قیم است.

پس اداره حیات خود را به قرآن بسپاریم تا به بهترین شکل حفظ‌ شویم و به رشد و کمال برسیم.

.......................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

سفینه‌ی نجات

🔰 وقتی از حق دور ماندی، از حرکت به سوی نور دور ماندی، ظلمات را در پیش داری، در دریا وقتی به سمت روشنایی حرکت نکنی به هر سمت دیگری که بروی در ظلمتی، فرقی هم ندارد که سکان دار کشتی این ایسم یا آن ایسم باشد، کافی است به سمت نور نروی؛

👈 «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ‏ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات» [۲۵۷ البقره]

 

🔰 مثل ولایت مَثل کشتی نجات است که اگر بر آن سوار نشدی هلاک خواهی شد.

👈«إِنَّ مَثَلَ أَهْلِ بَیْتِی فِی أُمَّتِی‏ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ فِی قَوْمِهِ مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِق‏»

[کتاب سلیم بن قیس الهلالی ؛ ج ۲ ؛ ص: ۵۶۰]

 

🔰 می‌شود بر کشتی طاغوت سوار باشی و نماز بخوانی، روزه بگیری و... اما تا وقتی سکان کشتی در دست ناخدای طاغوت باشد، رو به ظلماتی، دعوای اصلی بر سر رهبری کشتی است، ناخدا کیست؟

 👈 «بُنِیَ‏ الْإِسْلَامُ‏ عَلَى‏ خَمْسٍ‏ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ‏ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ.»

[الکافی (ط الإسلامیة)؛ ج‏۲، ص: ۱۸.]

.......................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در قسمت‌های اول و دوم به طرح سوال پرداختم و در قسمت سوم برخی پاسخ‌ها را عرض کردم اما برخی سوالات همچنان باقی ماند.

تا اینجا از این صحبت شد که خداوند محافظانی غیبی برای ما قرار داده است که تا زمان مقدر شدن حوادث ما را حفظ می‌کنند و از طرفی هم مشخص شد اراده ما و عملکرد ما در قضی و قدر الهی دخیل است. اما چند سوال باقی ماند؟ فرق ما با کسی که به وجود محافظان غیبی اعتقاد ندارد چه شد؟ او احتیاط می‌کند ما نیز احتیاط می‌کنیم؟ روایات مربوط به امیرالمؤنین چه؟ چرا حضرت از زیر دیواری که نزدیک بود فرو بریزد بلند نشدند چرا حضرت در میدان جنگ زره به تن نمی‌کردند؟

🔰 ما مکلف به رعایت احتیاط‌ها در مقام عمل هستیم اما در مقام قلب توکلمان فقط به خداوند است و خوب می‌دانیم اگر به خداوند اتکا کنیم، او ما را یاری می‌کند و خود این بخشی از تقدیر الهی است. «و من یتوکّل على اللّه فهو حسبه انّ اللّه بالغ امره قد جعل اللّه لکلّ شى‏ء قدرا (۳ - الطلاق)»

به تعبیر شهید مطهری: «در این آیه کریمه با اینکه با جمله‏ قد جعل اللّه لکل شى‏ء قدرا به نظام عالم و اینکه هیچ چیز به گزاف صورت نمى‏گیرد و هر چیز در مرتبه خود قرار دارد، تصریح شده، یعنى نظام اسباب و مسبّبات به رسمیّت شناخته شده است، در عین حال مى‏فرماید خداوند فرمان خود را به نتیجه مى‏رساند؛ یعنى آنجا که پاى روابط معنوى و تأییدات غیبى به میان مى‏آید، جریان دیگرى پیش مى‏آید و علل و اسباب ظاهرى بى‏اثر مى‏گرداند.»

 🔺قدر الهی یعنی آنچه بر اساس اسباب و عملکرد ما در دستگاه الهی مقدر می‌گردد، ما نه به اصطلاح جبر گرا هستیم که در مقابل پیشامدهای روزگار بی‌اراده بنشینیم و هیچ کاری نکنیم و نه به اصطلاح از اهل مفوضه که اراده خداوند را بر کنار بدانیم و مثل یهودیان بگوییم همه چیز دست ما است و یدالله مغلوله.

 ما در مقام عمل جوارحی مکلف به رعایت قواعد عقلائی هستیم و در مقام عمل قلبی مکلف به توکل و اتکاء مطلق به خداوند، فایده اتکاء به خداوند در عین رعایت احتیاط، فایده اینکه بدانیم ما هیچ کاره‌ایم و فقط وظیفه داریم عاقلانه رفتار کنیم آرامش است، آرامیم چون می‌دانیم اگر بنا بر حفظ شدن ما باشد خدای قادر متعال ما را در هر شرایطی حفظ می‌کند و قدرت در دست او است، آرامیم چون به نصرت خداوند امید داریم، اگر مؤمنین را هم برای حضور در صحنه قتال تشویق می‌کنیم می‌دانیم خداوند به آنها قدرت چندین برابری می‌دهد.

🔹 «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ‏ الْمُؤْمِنینَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ (۶۵ - انفال)»

اما روایات مربوط به حضرت امیر(ع) و عدم احتیاط ایشان چه؟  

🔺 در روایت دیگری با تعابیر مختلف و مضمون مشابه در منابع روایی ذکر شده است: روزی امیرالمؤمنین زیر دیوار کجی عبور می‌کردند، پس به سرعت از آن نقطه دور شدند، به حضرت گفته شد آیا از قضای خداوند فرار می‌کنید: حضرت پاسخ دادند بله: «أَفِرُّ مِنْ‏ قَضَاءِ اللَّهِ‏ إِلَى‏ قَدَرِهِ‏» از قضای خداوند به قدر او پناه می‌برم.

🔺 وقتی آن احادیث امیرالمؤمنین که در قسمت اول از این متن ذکر شد با روایات دیگر و محکمات آیات و روایت مبنی بر توصیه به تمسک به اسباب ظاهری در تعارض است، باید پی برد که این روایات که برخی صحیح السند نیز هستند در پی تذکر عمق و نکته دیگری هستند.

شهید مطهری در توجیه این احادیث می‌فرمایند: «اهل یقین، یعنى آنها که حسّى دیگر و دیده‏اى دیگر دارند و جهان را در کشش و امتدادى دیگر و جریان و سیلانى دیگر علاوه بر آنچه ما مى‏بینیم مى‏بینند، در موارد خاصّى قضاوت آنها با ما متفاوت خواهد بود. آنچه ما او را مثلا علّت مرگ مى‏بینیم، او به واسطه احاطه بر جریانى پنهان ممکن است علّت مرگ نبیند. از لحاظ جریانهاى معنوى چه مانعى دارد که بعضى چیزها در حکم تضمین عمر یا سلامت یا رزق باشد و تأثیرى معنوى در ادامه عمر یا سلامت یا توسعه رزق داشته باشد و اهل یقین از آن آگاه باشند؟»

روایات مذکور در مورد عملکرد حضرت امیر(ع) را می‌توان با توجه به علم و یقین حضرت بر زمان شهادتشان توجیه کرد، کما اینکه این رفتارها از برخی شهدای دفاع مقدس نیز ذکر شده است چه برسد به مولی و مقتدای همه شهدا.

......................................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 مشغول خواندن قرآن بودم که تعبیر « یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً » در آیه ۶۱ سوره انعام مرا به فکر فرود برد، منظور از محافظانی که برای شما می‌فرستم چیست؟ در تفاسیر اختلاف نظر بود، برخی می‌گفتند مراد "ثبت و ضبط کنندگان اعمال" است و برخی هم مراد را "فرشتگانی الهی که وظیفه محافظت از بندگان خدا را دارند"، می‌دانستند.

آیات و روایت را بیشتر بررسی کردم و  به اطمینان رسیدم که خداوند برای بندگانش محافظانی قرار داده است که وظیفه آن‌ها محافظت از بندگان در مقابل حوادث است، گزیده‌ای از این آیات و روایات را هم در قسمت اول و دوم  با عنوان محافظان غیبی آوردم.

 

🔰 یاد خاطراتی از رزمندگان دفاع مقدس افتادم که در برخی صحنه‌ها که خطرها خیلی جدی بوده است با کمال آرامش کار خود را می‌کرده‌اند و وقتی از آنها می‌پرسیدی چطور شما احتیاطات لازم را رعایت نمی‌کنید، از همین آیات و روایات جواب می‌داده‌اند.

 

⁉️ آیا نتیجه اینکه "آنچه از بلایا به ما می‌رسد، مقدر الهی است و تقدم و تأخری در آن نیست و خداوند ملائکه‌ای برای حفظ ما از بلایا تا قبل از فرارسیدن زمان مقدر قرار داده است،" تهور و عدم رعایت احتیاطات متعارف برای حفظ جان است؟

 

🔰خیلی‌ها سریع جواب می‌دهند که خدا به شما عقل هم داده‌است که باید احتیاط کرد؛

اما بله عقل من می‌گوید اگر باور کردم که "این فرشتگان وجود دارند و تا مقدر الهی نشود، آسیبی به من نمی‌رسد،" احتیاط من با کسی که این باور را ندارد باید فرق کند؛ اما فرق کجاست؟ اگر تهور و عدم احتیاط نیست، چیست؟

 

🔰 پاسخ به مسأله خیلی هم راحت نیست چون به دو مسأله که سخت‌ترین مسائل فلسفی و کلامی ما است بر می‌گردد، یکی "قضی و قدر الهی" و دیگری "اختیار انسان"، به تعبیر شهید مطهری اگر دست هدایت اهل بیت نبود ما نیز مثل دیگران نمی‌توانستیم این مسأله را به درستی درک کنیم و به انحراف می‌رفتیم؛ برای فهم پیچیدگی و ظرافت مسأله خوب است به کتاب "انسان و سرنوشت" شهید مطهری که به این بحث می‌پردازد، مراجعه شود.

 

🔰  باید دقت داشت در قضی و تقدیر الهی اراده و عمل ما نیز دخیل است، وقتی آیه ۱۱ سوره مبارکه رعد که در آن به وجود محافظان الهی اشاره شده است، را کامل بنگریم، متوجه این نکته می‌شوم.

👈«لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ»

یعنی نمی‌شود ما رعایت احتیاط را نکنیم و مثلا به قفس شیر برویم و یا در جنگ از زره استفاده نکنیم و انتظار داشته باشیم کاملا صحیح و سالم بمانیم؛

جز برخی موارد خاص که قضای حتمی خداوند است و تخلف ناپذیر، عموما قضی و تقدیر الهی امر ثابتی نیست و بسته به اراده و عملکرد ما تغییر می‌کند؛ به تعبیر شهید مطهری: «خود را از خطر دور نگه داشتن، پرهیز از امر خداست به امر خدا؛ فرار از قضاى الهى است به قضاى الهى»

پس در عین رعایت احتیاط عقلائی بایست بدانیم که همه قدرت در دست خداوند است و اوست که نگهبان ماست و اگر اراده کند، حفظ می‌شویم و اگر اراده کند که آسیبی ببینیم هیچ قدرتی نمی‌تواند مقابل آن بایستد.

 

🔰 خداوند اراده خود را از طریق نظام اسباب و مسببات عالم جاری می‌کند و هر امری اسباب مادی و غیر مادی خود را دارد.

 

 🔹 «ابى اللّه ان یجرى الامور الّا باسبابها» همان خداوندی که قدرت فوق همه قدرت‌ها است، به ما دستور می‌دهد که هرچه می‌توانیم سلاح‌ فراهم کنیم و آنها را به نمایش بگذاریم، تا با اینکار اسباب حفاظت از خود را پدید آوریم.

👈 «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ (۶۰ - انفال)»

 

🔹 فردی از رسول خدا پرسید شترم را رها کنم و توکل کنم یا آن را ببندم و توکل کنم؟ حضرت پاسخ دادند: آن را ببند و توکل کن.

👈 «قَالَ رَجُلٌ : یا رَسُولَ اللَّهِ أُرْسِلُ نَاقَتِی وَ أَتَوَکَّلُ‏  أَوْ أَعْقِلُهَا وَ أَتَوَکَّلُ‏ قَالَ اعْقِلْهَا وَ تَوَکَّل‏ (مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار ؛ النص؛ ص: ۳۲۰)»

 

🔹 همان خداوندی که می‌گوید این تو نیستی که تیر می‌اندازی بلکه من هستم، به ما دستور می‌دهد برای پیروزی علاوه بر حضور در میدان جنگ مؤمنین را هم برای حضور، تشویق نماییم و امید داشته باشیم که خداوند ما را در نبرد پیروز نماید.

👈 «فَقاتِلْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ لا تُکَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ‏ الْمُؤْمِنینَ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَکُفَّ بَأْسَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکیلاً (۸۴ - النساء)»

ادامه دارد...

 

......................................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری