در قسمتهای اول و دوم به طرح سوال پرداختم و در قسمت سوم برخی پاسخها را عرض کردم اما برخی سوالات همچنان باقی ماند.
تا اینجا از این صحبت شد که خداوند محافظانی غیبی برای ما قرار داده است که تا زمان مقدر شدن حوادث ما را حفظ میکنند و از طرفی هم مشخص شد اراده ما و عملکرد ما در قضی و قدر الهی دخیل است. اما چند سوال باقی ماند؟ فرق ما با کسی که به وجود محافظان غیبی اعتقاد ندارد چه شد؟ او احتیاط میکند ما نیز احتیاط میکنیم؟ روایات مربوط به امیرالمؤنین چه؟ چرا حضرت از زیر دیواری که نزدیک بود فرو بریزد بلند نشدند چرا حضرت در میدان جنگ زره به تن نمیکردند؟
🔰 ما مکلف به رعایت احتیاطها در مقام عمل هستیم اما در مقام قلب توکلمان فقط به خداوند است و خوب میدانیم اگر به خداوند اتکا کنیم، او ما را یاری میکند و خود این بخشی از تقدیر الهی است. «و من یتوکّل على اللّه فهو حسبه انّ اللّه بالغ امره قد جعل اللّه لکلّ شىء قدرا (۳ - الطلاق)»
به تعبیر شهید مطهری: «در این آیه کریمه با اینکه با جمله قد جعل اللّه لکل شىء قدرا به نظام عالم و اینکه هیچ چیز به گزاف صورت نمىگیرد و هر چیز در مرتبه خود قرار دارد، تصریح شده، یعنى نظام اسباب و مسبّبات به رسمیّت شناخته شده است، در عین حال مىفرماید خداوند فرمان خود را به نتیجه مىرساند؛ یعنى آنجا که پاى روابط معنوى و تأییدات غیبى به میان مىآید، جریان دیگرى پیش مىآید و علل و اسباب ظاهرى بىاثر مىگرداند.»
🔺قدر الهی یعنی آنچه بر اساس اسباب و عملکرد ما در دستگاه الهی مقدر میگردد، ما نه به اصطلاح جبر گرا هستیم که در مقابل پیشامدهای روزگار بیاراده بنشینیم و هیچ کاری نکنیم و نه به اصطلاح از اهل مفوضه که اراده خداوند را بر کنار بدانیم و مثل یهودیان بگوییم همه چیز دست ما است و یدالله مغلوله.
ما در مقام عمل جوارحی مکلف به رعایت قواعد عقلائی هستیم و در مقام عمل قلبی مکلف به توکل و اتکاء مطلق به خداوند، فایده اتکاء به خداوند در عین رعایت احتیاط، فایده اینکه بدانیم ما هیچ کارهایم و فقط وظیفه داریم عاقلانه رفتار کنیم آرامش است، آرامیم چون میدانیم اگر بنا بر حفظ شدن ما باشد خدای قادر متعال ما را در هر شرایطی حفظ میکند و قدرت در دست او است، آرامیم چون به نصرت خداوند امید داریم، اگر مؤمنین را هم برای حضور در صحنه قتال تشویق میکنیم میدانیم خداوند به آنها قدرت چندین برابری میدهد.
🔹 «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ (۶۵ - انفال)»
❓ اما روایات مربوط به حضرت امیر(ع) و عدم احتیاط ایشان چه؟
🔺 در روایت دیگری با تعابیر مختلف و مضمون مشابه در منابع روایی ذکر شده است: روزی امیرالمؤمنین زیر دیوار کجی عبور میکردند، پس به سرعت از آن نقطه دور شدند، به حضرت گفته شد آیا از قضای خداوند فرار میکنید: حضرت پاسخ دادند بله: «أَفِرُّ مِنْ قَضَاءِ اللَّهِ إِلَى قَدَرِهِ» از قضای خداوند به قدر او پناه میبرم.
🔺 وقتی آن احادیث امیرالمؤمنین که در قسمت اول از این متن ذکر شد با روایات دیگر و محکمات آیات و روایت مبنی بر توصیه به تمسک به اسباب ظاهری در تعارض است، باید پی برد که این روایات که برخی صحیح السند نیز هستند در پی تذکر عمق و نکته دیگری هستند.
شهید مطهری در توجیه این احادیث میفرمایند: «اهل یقین، یعنى آنها که حسّى دیگر و دیدهاى دیگر دارند و جهان را در کشش و امتدادى دیگر و جریان و سیلانى دیگر علاوه بر آنچه ما مىبینیم مىبینند، در موارد خاصّى قضاوت آنها با ما متفاوت خواهد بود. آنچه ما او را مثلا علّت مرگ مىبینیم، او به واسطه احاطه بر جریانى پنهان ممکن است علّت مرگ نبیند. از لحاظ جریانهاى معنوى چه مانعى دارد که بعضى چیزها در حکم تضمین عمر یا سلامت یا رزق باشد و تأثیرى معنوى در ادامه عمر یا سلامت یا توسعه رزق داشته باشد و اهل یقین از آن آگاه باشند؟»
روایات مذکور در مورد عملکرد حضرت امیر(ع) را میتوان با توجه به علم و یقین حضرت بر زمان شهادتشان توجیه کرد، کما اینکه این رفتارها از برخی شهدای دفاع مقدس نیز ذکر شده است چه برسد به مولی و مقتدای همه شهدا.
......................................
📌به شرح حال بپیوندید👇
- ۹۹/۰۱/۱۹