شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲۵۴ مطلب با موضوع «برداشت‌هایی از قران و روایات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔰 در قسمت اول به برخی روایات امیرالمؤمنین (علیه السلام) در باب وجود محافظانی از سوی خداوند و نیز مقدر بودن اجل انسان اشاره نمودم.

 

🔹 در آیه ۶۱ سوره مبارکه انعام «وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْت‏» خداوند به فرستادن فرشتگانی که حافظ انسان هستند، اشاره می‌کند و برخی در توجیه این آیه و نیز روایاتی که در آن‌ها به وجود فرشتگان نگهبان انسان اشاره شده است، مراد از حفظ کردن در این آیات و روایات را ثبت و ضبط اعمال می‌دانند و نه حفظ خود انسان از بلایا اما مثلا مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل همین آیه این احتمال را تضعیف نموده‌اند و همان معنای حفظ نمودن انسان از بلایای طبیعی را تقویت نموده‌اند.

 

🔹 این نکته که خداوند برای بندگان خود، حافظانی قرار داده است در آیه ۱۱ سوره مبارکه الرعد نیز اشاره شده است:

«لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ‏»

براى انسان، مأمورانى است که پى در پى، از مقابل و پشت سرش او را به فرمان خدا حفظ مى‏کنند.

 

🔹 از امام باقر(ع) در مورد این آیه روایت شده است: فرشتگانی که به فرمان خدا انسان را حفظ مى‏کنند از اینکه «یَقَعَ فِی رَکِیٍّ» در چاهى سقوط کند « أَوْ یَقَعَ عَلَیْهِ حَائِطٌ » یا دیوارى بر او بیفتد « أَوْ یُصِیبُهُ شَیْ‏ءٌ» یا حادثه دیگرى براى او پیش بیاید تا زمانى که مقدرات حتمى فرا رسد، در این هنگام آنها کنار مى‏روند و او را تسلیم حوادث مى‏کنند، «هُمَا مَلَکَانِ‏ یَحْفَظَانِهِ‏ بِاللَّیْلِ وَ مَلَکَانِ بِالنَّهَارِ یَتَعَاقَبَانِه» آنها دو فرشته‏اند که انسان را در شب حفظ مى‏کنند و دو فرشته‏اند که در روز به طور متناوب به این وظیفه مى‏پردازند"(تفسیر القمی ؛ ج‏ ۱؛ ص: ۳۶۰)

و مشابه این حدیث از امام صادق(ع) نیز روایت شده است: «ما من عبد الا و معه ملکان یحفظانه فاذا جاء الامر من عند اللَّه خلیا بینه و بین امر اللَّه.» (تفسیر العیاشی ؛ ج‏ ۲ ؛ ص: ۲۰۵)

 

🔹 و همینطور روایات دیگری با همین مضمون، تا جایی که از امیرالمؤمنین روایت شده است: «لَا یَجِدُ أَحَدُکُمْ طَعْمَ الْإِیمَانِ‏ حَتَّى یَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُخْطِئَهُ‏ وَ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَهُ‏.» (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏ ۲ ؛ ص: ۵۸)

هیچ یک از شما مزه ایمان را نچشد، تا آنکه بداند، آنچه باو رسیده، ممکن نبود که از او بگذرد (و باو نرسد) و آنچه از او گذشته ممکن نبود که باو برسد.

ادامه دارد...

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 در آیات و روایات به وجود ملائکه‌ای از سوی خداوند برای حفظ انسان از بلایا،‌ مقدر بودن اجل انسان و نیز مقدر بودن وارد شدن آسیب‌ها به انسان اشاره شده است، برخی با تمسک به این آیات و روایات دست به رفتارهای متهورانه می‌زنند، برخی نیز برعکس بدون توجه به این آیات و روایات در خطرها به گونه‌ای به وسواس احتیاط و اضطراب می‌افتند که انگار نه انگار چنین محافظانی الهی و قدرتی فوق همه قدرت‌ها که مقدرات آنها را رقم می‌زند، وجود دارد.

 

🔰 برای عدم افراط و تفریط و جمع بندی صحیح حداقل بایست در این آیات و روایت تأملی نمود.

 

🔹 درکتاب کافی در باب فضل الیقین در روایتی صحیح السند از امام صادق(علیه السلام) آمده است:

امیر المؤمنین (علیه السلام) کنار دیوار کجی نشسته و مشغول قضاوت بودند، فردی به حضرت می‌گوید: زیر این دیوار ننشینید که شکسته است؛ حضرت پاسخ می‌دهند: «حَرَسَ امْرَأً أَجَلُهُ» انسان را اجلش نگهدار است (یعنی زمان مرگ هر کسى نزد خدا معین است) و چون حضرت از آنجا برخاست دیوار فرو ریخت.

امام صادق (علیه السّلام) در مورد این ماجرا فرمود: امیر المؤمنین (علیه السّلام) این گونه کارها و أمثال آن را می‌کرد، و همین است: "یقین". (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏ ۲ ؛ ص: ۵۸)

 

🔹 در روایت دیگری در ادامه همان باب، فردی به نام سعید بن قیس می‌گوید: روزى در میدان جنگ مردى را دیدم که بدون زره و خُود فقط تنها دو جامه بر تن داشت، با اسب به سمتش حرکت کردم و دیدم امیر المؤمنین (علیه السّلام) است. عرض کردم: یا أمیر المؤمنین! در چنین جایى (با این لباس)؟ فرمود: آرى، اى سعید بن قیس! «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ لَهُ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ وَ وَاقِیَةٌ، مَعَهُ مَلَکَانِ‏ یَحْفَظَانِهِ‏ مِنْ أَنْ یَسْقُطَ مِنْ رَأْسِ جَبَلٍ أَوْ یَقَعَ فِی بِئْرٍ فَإِذَا نَزَلَ الْقَضَاءُ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ.» هیچ بنده‏ئى نیست جز آنکه براى او از جانب خدا بعنوان نگهبان و نگهدار، دو فرشته است که او را نگه می‌دارند از اینکه از سر کوهى سرنگون نشود یا در چاهى بیفتد، و چون قضاء خدا فرود آید (اجلش برسد) او را نسبت بهمه چیز واگذارند. ( همان، ص: ۵۹ )

 

🔹 در اولین خطبه از نهج البلاغه حضرت امیر(ع) وقتی اقسام مختلف فرشتگان را برمی‌شمرند می‌فرمایند: «و منهم الحفظة لعباده» " گروهى از آنها حافظان بندگان اویند." همچنین در کلمات قصار نهج البلاغه از حضرت روایت شده است:

«إِنَّ مَعَ کُلِّ إِنْسَانٍ مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِینَةٌ»

با هر آدمى دو فرشته همراه است، که او را همواره حفظ می‌کنند و چون اجلش فرا رسد، بى‏درنگ او را تنها گذارند.

 

ادامه دارد...

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰یک مسأله‌ای که در خیلی از فیلم‌ها دائما به آن اشاره می‌شود و حتی بر اساس آن مستند می‌سازند، رابطه "فقر و بدبختی" با "فحشی و عدم ایمان" است، حتی برخی مذهبی‌هامان مثلا مستند "فقر و فحشا" می‌سازند و نشان می‌دهند که مثلا دختری چون مانتو ندارد، مجبور است در "اتاق پرو" به مغازه‌دار تن‌فروشی کند تا مانتویی داشته باشد یا زن متدینی چون بچه‌هایش چندین ماه است گوشت نخورده‌اند، مجبور است به قصاب پیشنهادی بدهد تا مقداری گوشت برای فرزندانش تأمین کند.

 

🔰بدبختی اینجاست که برخی منبری‌ها نیز بدون متذکر شدن دقت‌ها، این فرصت بزرگ برای جلوه توحید را به نحوی بیان می‌کنند که پیش‌فرض آن فیلم‌ها تأیید می‌شود و دائما روایاتی می‌خوانند که مثلا:

🔹«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْرا»

🔸نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد

و یا

🔹«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَبْعَدُ مَا یَکُونُ‏ الْعَبْدُ مِنَ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا لَمْ یُهِمَّهُ إِلَّا بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ»

🔸دورترین حالت بنده از خداوند وقتی است که همّ و غمّ او شده است شکم و زیر شکمش»

و نتیجه می‌گیرند: فقر و عدم ازدواج، منجر می‌شود به دوری از خداوند!

 

🔰 واقعیت را هم با آمارهای مختلف اینگونه انعکاس می‌دهیم که اکثر فحشاها از سر بدبختی است و عمده "زنان روسپی" برای پول، تن به این‌کار می‌زنند و نه خوشی؛

 

⁉️ لابد تا الان با خود می‌گویید مگر اینطور نیست! چه می‌خواهی بگویی شما؟ می‌خواهی انکار کنی؟

 

🔰 اما ببینیم قرآن چه می‌گوید؟ تا ببینیم آن روایات چه می‌گوید؟ و واقع چیست؟

ما خدا را در بیشتر فیلم‌هامان و پیش‌فرض‌هامان و حتی در برخی منبرهامان کنار گذاشته‌ایم و در فضای کفر می‌بینیم و می‌اندیشیم و نتیجه می‌گیریم که البته انکار نمی‌کنم وقتی در فضای کفر اندیشیدی و زیستی راهی جز به همین نتایج نیست ولو روی منبر و برای دعوت به توحید و پرستش خدایی که نیست!

 

🔰اما خدا هست، باور کنیم خدا هست!

🔺خداوند در دو صحنه عینی و واقعی زندگی که دائما در حال تکرار است، می‌گوید باور کنید من هستم؛

یکی ازدواج که می‌گوید:

🔹«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»

🔸پدرها و مادرها نگران روزی فرزندان خود نباشید، برایشان همسر بگیرید اگر فقیر باشند خداوند به آنها روزی می‌دهد.

و در آیه بعدش می‌رود سراغ آنها که پدر و مادر یا حامی برای ازدواج خود ندارند و به خود آنها می‌گوید: شما هم که به علت فقر یا هر مشکل دیگر نمی‌توانید ازدواج کنید و کسی به شما زن نمی‌دهد، عفت پیشه کنید تا خدا به برکت این کارتان شما را غنی کند.

🔹«وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ‏ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏ » النور (۳۲ - ۳۳)

 

🔺صحنه عینی دیگری که خدا باز چک سفید امضاء می‌دهد، صحنه طلاق است، صحنه‌ای که محیاتر است برای فراموش کردن خدا و بُخل‌ ورزیدن و بی‌عدالتی؛

و اینجاست که آیه مشهور را می‌خواند که:

🔹«مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً - وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه‏»

🔸اگر تقوا پیشه کردید و هوای خدا را داشتید خدا هم هوای شما را دارد و وسط همه مشکلات برایتان راه نجاتی فراهم می‌کند، او شما را کفایت می‌کند.

و در آیه بعد باز تکرار می‌کند که اگر هوای خدا را داشتید کارتان را آسان می‌کنم و گناهانتان را هم می‌بخشم:

🔹 «مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْراً -ذلِکَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَیْکُمْ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْراً» الطلاق (۲ -۵)

 

🔰 آن فیلم‌ها و واقعیت‌ها برای آنان است که تقوا را کنار گذاشته‌اند و خدا در زندگی‌هاشان نیست وگرنه خدا نه فقیر است و نه بی‌اطلاع! آن روایات نمی‌گوید که فقر و عدم ازدواج موجب دوری از خداوند است بلکه می‌گوید اگر "همّ و غمّ" شما شد زندگی و شکم و زیر شکم از خدا دور می‌شوی، اما می‌شود فقیر بود و هوای خدا را داشت و فقر نماند چون خدا هست.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

اولیاء الله

با یکی از علماء قدیمی در مورد روحیات چپ‌ها و مجاهدین خلق، صحبت می‌کردم، می‌گفت: «زمان قبل از انقلاب آن‌ها یک ویژگی مهم و مشترک داشتند که همین ویژگی‌ هم موجب شد بعد از انقلاب کم کم تغییر ایدئولوژی دادند و از اسلام دست‌کشیدند و جهت مبارزاتشان هم عوض شد.

آنها روحانیت را کلا قبول نداشتند و می‌گفتند از میان آخوندها ما فقط امام و آقای طالقانی را قبول داریم، در راه مبارزاتشان هیچ کاری با بقیه روحانیون نداشتند و خودشان را علامه می‌دانستند و در همه موضوعات نظریه پردازی، بعد هم بر اساس آن‌ عمل می‌کردند ولو جان یا آبروی کسانی در میان باشد.»

 

وقتی زندگی شهداء خصوصا شهدای برجسته را بررسی می‌کنیم، همه آنها دستشان در دستان یک عالم ربانی بوده است و نَفَسِ آن عالم در تربیتشان تأثیر جدی داشته است و برعکس وقتی  زندگی افراد یا جریان‌های مختلفی که در طول انقلاب راه خود را عوض کردند و از انقلاب جدا شدند را بررسی می‌کنیم تقریبا همه آنها، با هیچ عالم ربانی ارتباط نداشته‌اند.

 

در دعای ندبه می‌خوانیم:

🔹« أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ‏ الْأَوْلِیَاءُ»

🔸کجاست آن وجه اللهی که اولیاء به آن توجه می‌کنند. همه کس نمی‌توانند به او توجه کنند کسانی که اولیاء الله هستند به حضرت توجه می‌کنند و به واسطه آن‌هاست که ما نیز به حضرت حجت(عج) توجه می‌کنیم و متصل می‌شویم.

 

برای اتصال به جریان ولایت اللهی باید ظرفیت این اتصال وجود داشته باشد و هر کسی به واسطه‌ای که متناسب اوست به ولایت الهی متصل می‌شود.

کسی چون امیرالمؤمنین(ع) به واسطه ولایت حضرت رسول(ص) به ولایت الهی متصل می‌شود و کسانی چون اهل بیت(علیهم السلام) به واسطه ولایت امیرالمؤمنین(ع) و حضرت صدیقه (س) به ولایت پبامبر(ص) و خداوند متصل می‌شوند.

 

این مسأله نیاز به وجود واسط‌ برای تمسک و چنگ زدن به ریسمان ولایت اللهی بعد از اهل بیت(علیهم السلام) نیز ادامه دارد، چون ما ظرفیت اتصال مستقیم با حضرات معصومین(علیهم السلام) را نداریم، واسطه‌هایی که اولیاء اهل بیت(علیهم السلام) و اولیاء الله نامیده می‌شوند، وجود دارند که آنها واسطه فیض استفاده ما از معضومین هستند.

 

در روایتی از امام کاظم (علیه السّلام) که بالاترین مرتبه ورع میان جمع کثیری از شیعیان را به اولیاء خود اختصاص می‌دهد آمده است:

🔸من از پدرم بسیار می‌شنیدم که می‌فرمود: از "شیعیان ما" نیست کسى‏ که ورع او چنان مشهور نباشد که زنان پرده‏نشین که در اجتماع حضور ندارند نیز از ورع او سخن نگویند و از "اولیاء ما" نیست کسی که در شهرى که ده هزار نفر از خلق‌الله در آن هستند پارساتر از او میان آنها باشد.

🔹«لَیْسَ مِنْ شِیعَتِنَا مَنْ لَا تَتَحَدَّثُ الْمُخَدَّرَاتُ بِوَرَعِهِ فِی خُدُورِهِنَّ وَ لَیْسَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا مَنْ هُوَ فِی قَرْیَةٍ فِیهَا عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ فِیهِمْ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ أَوْرَعُ مِنْهُ.» [الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏۲؛ ص: ۷۹ ]

 

در حدیثی از امام صادق(ع) در مورد غیبت حضرت حجت(عج) آمده است: خداوند می‌داند که اولیاء‌الله در زمان غیبت در وجود حضرت شک نمی‌کنند و اگر می‌دانست شک می‌کنند چشم برهم زدنی حجت خود را از ایشان پنهان نمى‏داشت.

«وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ أَوْلِیَاءَهُ‏ لَا یَرْتَابُونَ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّهُمْ یَرْتَابُونَ مَا غَیَّبَ حُجَّتَهُ عَنْهُمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ وَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ‏ إِلَّا عَلَى رَأْسِ شِرَارِ النَّاسِ‏.» [همان؛ ج‏۱؛ ص: ۳۳۳ ]

شناخت "اولیاء اهل بیت(علیهم السلام)" خود یک نعمت و مصداق اکرام الهی است؛

در زیارت عاشورا در مناجات با امام حسین(ع) می‌گوییم:

🔹«فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ- وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیَائِکُم‏ وَ رَزَقَنِی الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِکُمْ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة»

🔸یعنی خداوندی ما رابه واسطه شناخت شما حضرات و نیز شناخت اولیاء شما اکرام کرده است؛

در قسمت دیگری از زیارت عاشورا می‌گوییم:

🔹«أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالاتِکُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِیِّکُم‏»

🔸به واسطه پیروی از شما و اولیاء شما به خداوند تقرب می‌جوییم.[۱]

در یکی از خطبه‌های‌ نقل شده از حضرت امیر(ع) ایشان سخن از اولیائی برای اهل بیت (علیهم السلام) می‌گویند که پیروانی دارند و حضرت از شوق دیدارشان آه می‌کشند:

🔸خداوندا من می‌دانم قطعا بساط علم برچیده نمی‌شود و چنین نیست که کفر و ضلالت همه زمین را فراگیرد.

و قطعا زمینت را از حجت خودت بر مخلوقاتت خالی نخواهی گذاشت، حجتی که یا ظاهر است و اطاعت نمی‌شود یا خائف و پنهان، تا حجت تو باطل نشود و چنین نباشد که مردم حجت نداشته باشند.

و اولیاء تو گمراه نشوند بعد از آنکه آنان را هدایت نمودی؛

🔹«وَ لَا یَضِلَّ أَوْلِیَاؤُکَ‏ بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَهُمْ»

🔸ولى آنها کجایند و چقدر؟ آنها تعدادشان اندک و از لحاظ ارزش نزد خداى- جل ذکره- بسیار بزرگند؛

🔹«أَیْنَ هُمْ وَ کَمْ أُولَئِکَ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ قَدْراً»

🔸آنها پیرو پیشوایان دین، (امامان هدایت کننده) هستند، ائمه‌ای که به آدابشان پرورش یافته و به راه آنها رفته‏اند.

🔹«الْمُتَّبِعُونَ لِقَادَةِ الدِّینِ- الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ الَّذِینَ یَتَأَدَّبُونَ بِآدَابِهِمْ وَ یَنْهَجُونَ نَهْجَهُمْ»

🔸اینجاست که علم و دانش آنها را به حقیقت ایمان کشاند و جان‌هایشان پذیرای پیشوایان دانش گردد و آن احادیثى که بر دیگران مشکل آید براى ایشان دلنشین باشد و به آنچه تکذیب‏کنندگان، از آن وحشت دارند و متجاوزان سرباز میزنند انس و الفت دارند.

آنها پیرو اهل بیت(علماء) هستند، براى اطاعت خداى تبارک و تعالى و اولیائش با اهل دنیا معاشرت کنند و نسبت به دین و براى ترس از دشمن خویش تقیه را آئین خود سازند، روح‌هاى ایشان بمقام بالا مربوط است.

عالمان این اولیاء الله و پیروان آنها در زمان حاکمیت باطل امکان گفتن حق و احقاق آن را ندارند و منتظر ظهور دولت حق هستند و خدا هم با کلمات خود حق را ثابت خواهد نمود و باطل را از میان ببرد.

🔹«فَعُلَمَاؤُهُمْ وَ أَتْبَاعُهُمْ خُرْسٌ صُمْتٌ‏ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ وَ سَ «یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَ‏ بِکَلِماتِهِ‏» وَ یَمْحَقُ الْبَاطِلَ»

 

🔸هاى هاى، خوشا بحال این "اولیاء‌الله" که در زمان صلح و آرامش بر دینشان شکیبائى ورزیدند،

🔹«هَا هَا طُوبَى لَهُمْ عَلَى صَبْرِهِمْ عَلَى دِینِهِمْ فِی حَالِ هُدْنَتِهِمْ»

 

🔸وای از اشتیاق به دیدارشان در زمان ظهور دولتشان،

🔹«وَ یَا شَوْقَاهْ إِلَى رُؤْیَتِهِمْ فِی حَالِ ظُهُورِ دَوْلَتِهِمْ»

 

🔸خدا ما و ایشان و پدران و همسران و فرزندان نیکو کارشان را در بهشت برین جمع خواهد کرد.

🔹«وَ سَیَجْمَعُنَا اللَّهُ وَ إِیَّاهُمْ فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ‏ وَ مَنْ صَلَحَ‏ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ*». [الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏۱؛ ص: ۳۳۵]

 

📌 رشته ولایت الهی از اهل بیت(علیهم السلام) به اولیاء ایشان که از علماء ربانی و اهل ورع هستند می‌رسد و در زمان غیبت به واسطه پیروی از این اولیاء الله است که ما به ولایت حضرت حجت(عج) می‌رسیم؛

همانطور که بارها از علمای متقی زمان خود چون حضرت امام، آیت‌الله بهجت، آیت‌الله بهاء الدینی، علامه طباطبایی و... شنیده و در مورد برخی از دیگر علمای معاصر خود نیز دیده‌ایم، مراتبی از ولایت تکوینی نیز به فضل خداوند به این اولیاء الله داده می‌شود.[۲]

......................

📝حاشیه:

[۱] برخی موالات را در چنین مواردی به صرف محبت ترجمه می‌کنند در حالی که موالات اگر نسبت به مقام بالاتر باشد به معنی محبت همراه با پیروی و اطاعت است و اگر نسبت به کسانی که در یک مقام هستند باشد به معنی محبت همراه با مسئولیت پذیری است.

[۲] استاد مطهری در کتاب انسان کامل در توضیح معنای قرب الهی این مطلب را توضیح می‌دهند.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 در سفارش امام صادق(ع) به یکی از اصحابشان به نام "ابی‌نعمان" آمده است:

🔹مبادا بخواهی که سر و رئیس باشی که دم و دنباله‌رو می‌شوی

🔸«لَا تَطْلُبَنَّ أَنْ تَکُونَ رَأْساً فَتَکُونَ‏ ذَنَباً» [۱]

 

🔰 ایام انتخابات که می‌شود به این و آن زنگ می‌زنند، وعده می‌دهند، پول خرج می‌کنند، اظهار دوستی و محبت می‌کنند تا جماعتی دورشان جمع شود و به کمک آنها از مردم رأی بگیرند.

می‌خواهند رئیس باشند، دنباله رو می‌شوند.

 

🔰 دوستی می‌گفت در ایام انتخابات دیدم هیچ‌کدام از کاندیداها در نظرم شایستگی لازم را ندارند، به همین خاطر تلاش کردم بنده خدایی که به نظر می‌رسید، گزینه خوبی برای نمایندگی باشد را دعوت کنم تا در انتخابات حاضر شود؛  به دیدارش رفتم اما هرچه کردم نتوانستم او را راضی کنم و در آخر این حدیث از امام صادق را برایم خواند که:

🔹 «ملعون است کسی که خود را رئیس معرفی می‌کند، ملعون است کسی که برای رئیس شدن تلاش کند، ملعون است کسی که حتی به فکر ریاست باشد.‏»

🔸«مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ.» [۲]

 

🔰 این روزها که موقع انتخاب ما است، اگر درست انتخاب نکنیم نباید هم انتظاری برای تغییری در اوضاع داشته باشیم؛

اسم‌ها مهم نیست یک روز بازار اصلاح طلبی یا اعتدال‌گرایی داغ است به این نام، روز دیگر بازار اصول‌گرایی داغ است با آن نام می‌آیند، این ما هستیم که باید درست انتخاب کنیم؛

آن نماینده‌ای شایسته است که برای آمدنش به صحنه، باید تلاش کرد.

 

🔹شخصی به نام "مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّاد" می‌گوید نزد امام رضا(علیه السلام) نام فردی را بردم و گفتم او ریاست طلب است.

حضرت فرمودند: «اگر دو گرگ درنده به گله گوسفندان هجوم آورند- گرگى از این سو و گرگى از آن سو- در حالى که چوپان هم حاضر نباشد، خسارتش کم‌تر از خسارتی است که ریاست طلبی به دین انسان می‌زند»

🔸 «مَا ذِئْبَانِ ضَارِیَانِ‏ فِی غَنَمٍ قَدْ تَفَرَّقَ رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِی دِینِ الْمُسْلِمِ مِنَ الرِّئَاسَةِ.» [۳]

 

🔰 اگر دیدیم کسی برای رئیس شدن خودش دست و پا می‌زند و پول خرج می‌کند با او به جایی نمی‌رسیم.

 

📌اگر دیدید کسی دوست دارد مردم دنبال او راه بیافتند، دوست دارد مسئول شود، بدانید او به صلاح این مملکت و مردم کار نخواهد کرد.

🔹 "محمد بن مسلم" نقل می‌کند، شنیدم امام صادق (علیه السلام) فرمود: گمان نکنى که من خوبان و بدان شما را نمی‌شناسم؟! چرا بخدا که بدترین شما کسى است که دوست دارد پشت سرش راه روند، و بناچار یا باید دروغگو باشد و یا ناتوان در رأى و تصمیم.

🔸«أَ تَرَى لَا أَعْرِفُ خِیَارَکُمْ مِنْ شِرَارِکُمْ بَلَى وَ اللَّهِ وَ إِنَّ شِرَارَکُمْ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُوطَأَ عَقِبُهُ إِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ کَذَّابٍ أَوْ عَاجِزِ الرَّأْیِ» [۴]

.............................

📝 ارجاعات:

[۱] الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج‏ ۲؛ ص: ۳۳۸. [۲] همان؛ ص: ۲۹۸. [۳] همان؛ ص: ۲۹۷. [۴] همان؛ ص: ۲۹۹.

 

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

امسال در سفر اربعین کودک ۴ماهه‌ام (محمد حسین) را با خودم بردم. قصد نداشتم او را ببرم، پدر و مادرم هم اگر او اذیت می‌‌شد راضی نبودند اما به دلمان افتاده بود که برویم.

 

برای رفتن نزد شخص مطمأنی استخاره گرفتم، خیلی خوب آمد، استخاره بر ترک هم گرفتم خیلی بد آمد. گفتم با این شرط می‌رویم که اگر جایی بچه اذیت شد، فورا برگردیم.

در طول سفر شرایط به نحوی رقم می‌خورد که "محمد حسین" اصلا اذیت نمی‌شد، اما خب شاید گاهی کمی برای خودمان سخت می‌شد ولی نمی‌گذاشتیم او اذیت شود.

 

یکبار در مسیر، خانواده ما گفت: «خیلی به محمدحسین خوش می‌گذرد، نه می‌گذاریم گرمش شود نه سردش شود، نه گشنه بماند و... غُصه هیچی را نمی‌خورد برای خودش خوش است.»

گفتم: «وقتی خودش را به ولیّ‌ خودش‌ سپرده، ولیّ حواسش به او هست، غُصه کجا را بخورد؟»

 

این را که گفتم همان موقع مزه‌ای از ولایت به جان خودم هم نشست "ولیّ" یعنی همان "پدر"؛

 

وقتی پدر می‌شوی تازه قطره‌ای از مزه ولایت را می‌چشی و می‌فهمی وقتی خدا تو را ولیِّ کسی قرارداد چه احساس مسئولیت و دلسوزی‌ای نسبت به او داری،

اصلا خدا اول این محبت و دلسوزی را در وجودت می‌گذارد سپس، نمی از ولایت را به تو هم می‌دهد.

 

از امام رضا(علیه السلام) روایت شده است:

🔹الْإِمَامُ الْأَنِیسُ‏ الرَّفِیقُ‏ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ

🔸امام انیس نرم‌خو و پدری مهربان

 

🔹و الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ

🔸و برادری تنی و مادری دلسوز به کودک صغیر

 

🔹و مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِی الدَّاهِیَةِ النَّآدِ الْإِمَامُ أَمِینُ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی بِلَادِه‏» [۱]

🔸و پناه بندگان در حوادث کوبنده است؛ امام امین خدا در میان آفریدگانش و حجت او بر بندگانش و جانشی او در شهرهایش است.

 

پس می‌شود به اهل بیت هم بگوییم: «پدر»، اما کدام "پدر"؟ همان "پدرانی" که برای پدر و مادرمان هم پدر هستند، برای فرزندمان هم پدر هستند، همان پدرانی که برای امت پدر هستند و عشق به پدرمان گوشه کوچکی از عشق به آنها هم نمی‌شود؛

 

و اما محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) نه فقط پدر من و فرزندم یا پدر پدر و مادرم، او پدر همه است، پدر امیرالمؤمین و اهل بیتش هم است، او پدر همه مخلوقات عالم است.

 

از امام رضا(علیه السلام) روایت شده است:

🔹أنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ؛

🔸رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: من و علىّ دو پدر این امّتیم؟

 

🔹أنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَبٌ لِجَمِیعِ أُمَّتِهِ وَ عَلِیٌّ ع مِنْهُمْ؛

🔸پیامبر صلى اللَّه علیه و آله پدر تمام امّت، و على علیه السّلام نیز از ایشان است؛

 

🔹أنَّ عَلِیّاً ع قَاسِمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ، فَقِیلَ لَهُ أَبُو الْقَاسِمِ لِأَنَّهُ أَبُو قَسِیمِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ

🔸علىّ قسمت‏ کننده بهشت و دوزخ است، از این رو به محمد(ص)، ابو القاسم گفته مى‏شود چون پدر قسمت‏کننده بهشت و جهنّم است؛

 

🔹إنَّ شَفَقَةَ النَّبِیِّ ص عَلَى أُمَّتِهِ شَفَقَةُ الْآبَاءِ عَلَى الْأَوْلَادِ وَ أَفْضَلُ أُمَّتِهِ عَلِیٌّ ع وَ مِنْ بَعْدِهِ شَفَقَةُ عَلِیٍّ ع عَلَیْهِمْ کَشَفَقَتِهِ (ص) لِأَنَّهُ وَصِیُّهُ وَ خَلِیفَتُهُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَهُ فَلِذَلِکَ قَالَ أَنَا وَ عَلِیٌ‏ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ؛[۲]

🔸مهر و شفقت نبی‌اکرم (ص) نسبت به امتش، مانند شفقت و مهربانى پدران است نسبت بأولاد، و بهترین امّت رسول خدا(ص) علىّ(ع) است، و پس از وى شفقت علىّ(ع) مانند مهر و شفقت او است، زیرا او وصىّ و خلیفه، و امام پس از او است و براى این بود که فرمود: من و علىّ دو پدر این امّتیم؛

.......................

📝 ارجاعات:

[۱] الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج ۱؛ ص: ۲۰۰.

[۲] عیون أخبار الرضا علیه السلام ؛ ج‏ ۲؛ ص: ۸۵.

 

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️ خانمی ‌پرسید که چرا در اسلام چند همسری جایز است اما چند شوهری خیر؟

 

🔸 اگرچه خود این خانم طرفدار چند شوهری نبود اما تلاش داشت بگوید چند همسری هم مثل چند شوهری قبیح است.

 

🔹 گاهی برخی امور مثل چندشوهری آنقدر بی‌تناسب با طبیعت انسانی است که توده انسان‌ها با هر دین و مسلکی قبیح بودنش را ذاتا و بی‌نیاز از دلیل و استدلال می‌پذیرند،

 

🔸مثلا در باب ارتباط یک خانم با چندمرد به صورت هم‌زمان در مستند "انقلاب جنسی" وقتی با دختر و پسرهای "اروپایی و روسی" که روابط  با یکدیگر را به صرف دوستی بی‌اشکال می‌دانستند، صحبت می‌کرد،

دخترها همگی می‌گفتند: «ما در یک زمان فقط یک دوست پسر داریم» و برایشان پذیرفته نبود که دختر هم‌زمان با چند نفر ارتباط داشته باشد و این را "هرزگی" می‌دانستند.

 

🔹 شاید بهتر باشد قبل از اینکه به توضیحات عقلی در باب چندهمسری بپردازم به این اشاره کنم که مهم‌ترین مسأله در این موضوع حکم خداوند است که چیزی تحت عنوان چند شوهری را برای بانوان در هیچ کدام از ادیان نپذیرفته است اما چند همسری به صورت هم‌زمان را ولو با قیود و شرایطی پذیرفته است.

 

👈 به طور مثال قرآن در آیات "۵ سوره مبارکه مائده" و نیز "۲۵ نساء،" زنان زناکار را با لفظ «مُسافِحین» یعنی زنانی که بدون ازدواج تن‌فروشی می‌کنند و نیز زنانی که با چندمرد ارتباط دوستی و... می‌گیرند را با لفظ «مُتَّخِذی أَخْدان» نام برده و ازدواج با آنها را جایز ندانسته است و همچنین برای زنانی که بعد از ازدواج نیز چنین کنند، مجازات‌های سختی مشخص نموده است.

 

🔹 با توجه به طبیعت زن که از نظر جسمی ضعیف‌تر از مرد و معمولا از نظر روحی صبورتر است و نیز نوع نیاز جنسی مرد که معمولا از انگیزه‌های اصلی ازدواج اوست، برخلاف زن که معمولا نیازهای عاطفی انگیزه اصلی ازدواج اوست،

بیاییم چند همسری و شوهری را مقایسه کنیم.

 

🔸تجربه نشان داده است که یک مرد می‌تواند با چند زن زندگی مشترک را پیش ببرد و نیازهای عاطفی و مادی چند زن را به صورت هم‌زمان پاسخ‌گو باشد اما تصور کنید زنی با چند مرد بخواهد در یک منزل یا زندگی پیش رود!

🔸بازنده این زندگی چه کسی است؟ آیا زن توانایی پاسخ دادن به نیازهای چند مرد را به صورت هم‌زمان دارد؟ کدام یک از این مردها حاضر به تأمین مجموع نیازهای عاطفی و مادی زن است؛

🔸این وسط زنی می‌ماند که کسی در مقابل او متعهد نیست و چند نفر نیز که از او مطالبات مختلف دارند و هر لحظه چون دستمالی در دست یک نفر مصرف می‌شود.

 

🔹در قدیم یکی از ادله مخالفت با چندهمسری را بحث "اختلاط میاه" مطرح می‌کردند یعنی فرزندی که ممکن بود چند نفر بر پدری او اختلاف کنند؛

و حال می‌گویند با "آزمایش DNA" این مشکل برطرف شده است؛

اما باید پرسید در زمان بارداری چه؟ آیا مردان دیگر رعایت بارداری این زن را می‌کنند؟ در آن موقع کسی مسئولیت این زن را می‌پذیرد؟ یا هر کس او را به دیگری حواله می‌دهد!

بعد از تولد فرزند چه؟ آیا مردها رعایت ایام شیردهی زن را می‌کنند؟

🔸در واقع اولین قربانی چندشوهری که خداوند مانع آن شده است، خود زن و سپس فرزندی که بخواهد متولد شود است.

🔹 خداوند سیستم طبیعی "نسبت تولد پسرها به دخترها" را به نحوی قرار داده‌ است که به ازای هر ۱۰۴ تا ۱۰۷ پسر به طور متوسط ۱۰۰ دختر متولد می‌شود، البته از این جهت که حضور پسران در عرصه‌های خطرناک مثل جنگ، رانندگی، مشاغل خطرناک و... بیشتر است،

🔸 معمولا در شرایط طبیعی این نسبت مساوی می‌شود و مشکلی وجود ندارد.

اما گاهی به دلایلی این رقم بهم‌ می‌خورد مثلا: مهاجرت آقایان یک منطقه برای کار به محل دیگری یا مثلا وقوع جنگ و...

در این شرایط هرگاه توازن دختران بیشتر از مردان ‌شود، ازدواج آقایان سخت‌تر می‌شود و برعکس هرگاه توازن پسران بیشتر از دختران می‌شود ازدواج خانم‌ها.

🔸خداوند برای وقتی که توازن نسبت زن به مرد بهم می‌خورد دو راهکار "چند همسری" و "صیغه موقت" را پیشنهاد داده است.

وقتی نسبت زنان بیشتر از مردان است اگر زنانی به هر دلیل بی‌همسر بمانند نیاز اینها چطور باید پاسخ داده شود؟

🔸یا باید به آنها سخت گرفته شود و نیاز عاطفی و جنسی آنها سرکوب شود یا اینکه در قالب تعدد زوجات نیاز عاطفی و جنسی زن تأمین شود و اگر هم امکان ازدواج دائم برای او فراهم نیست لااقل امکان ازدواج موقت و تأمین نیاز جنسی او باید فراهم باشد.

الا اینکه برخی پیشنهاد روابط بی‌قید و هرزگی را پیشنهاد دهند.

 

🔹کسانی که ازدواج موقت را با "فاحشگی یا زنا" مقایسه می‌کنند باید از خود سوال کنند تفاوت ازدواج دائم با زنا چیست؟

🔺در ازدواج دائم تعهد و اجازه‌ای مقابل خداوند و عموم مردم وجود دارد؛

🔺در ازدواج موقت همان تعهد مقابل خدا قطعا وجود دارد اما در مقابل مردم می‌تواند باشد می‌تواند نباشد؛

🔺اما در "زنا و فاحشگی" هیچ تعهدی نه مقابل خداوند و نه مقابل مردم وجود ندارد و در این نگاه است که زن در صورت هر آسیبی یا بارداری مورد هیچ حمایتی نه شرعا و نه عرفا قرار نمی‌گیرد.

 

به نظر شما کسی که برای ارتباط خود از خداوند اذن می‌گیرد و در مقابل خداوند به لوازم ازدواج موقت متعهد می‌شود با کسی که هیچ تعهدی را مقابل هیچ کس نمی‌پذیرد، مساوی است؟

 

🔹 وقتی که توازن مردان نسبت به زنان بیشتر باشد نیز عده‌ای از مردها نمی‌توانند ازدواج کنند و اینها یا باید به ارتباط با زنان شوهر دار و یا تجاوز به دیگران بپردازند

یا اینکه با ازدواج موقت با برخی زنان که آنها نیز از دایره ازدواج دائم بازمانده‌اند، نیاز جنسی خود را برطرف کنند.

به نظر شما کدام یک بهتر است؟

 

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

با یکی از دوستان که در ایام انتخابات لیدر بخش خوبی از طرفداران دولت بود، صحبت می‌کردم.

در باب فلسفه تلاش‌های بسیارش در انتخابات می‌گفت: «من چون راز موفقیت و سربلندی این جامعه را تقویت نهادهای دموکراسی می‌دانم، تمام تلاشم را انجام می‌دهم که نهادهای مربوط به دموکراسی در مقابل نهادهای انتصابی که عامل فساد است، تقویت شود.»

علت حمایت او از روحانی بیشتر مقابله با رئیسی بود چون رئیسی را نزدیک‌تر به ولایت‌فقیه می‌دانست.

به عقیده‌ او دموکراسی و تحقق اراده مردم عامل پیشرفت و استبداد و تحقق اراده یک نفر بر دیگران عامل فساد و بدبختی بود و ولایت فقیه را نیز چون برآمده از متن دموکراسی نمی‌دانست، مصداقی از استبداد و موجب فساد و دیکتاتوری می‌دانست.

به همین جهت او تلاش‌های خودش را برای مبارزه و تضعیف ولایت فقیه و نهادهای مرتبط با آن و نیز تقویت دموکراسی و نهادهای مرتبط با آن می‌کرد.

 

اگرچه اشکالاتی در بحث‌های او داشتم منجمله اینکه: دموکراسی فعلی و غربی انعکاس اراده خالص مردم نیست و نیز ولایت فقیه نیز امری جدا از اراده مردم یا تحمیل اراده یک نفر و استبداد نیست، بلکه خیرخواهی محض و همراهی از روی عقل، محبت و طاعت الله است و...،

اما جدا از این بحث‌ها تلاش داشتم راه موفقیت و سربلندی این جامعه را از منظر خودم نیز به نحو ایجابی توضیح دهم.

 

به عقیده‌ام راه موفقیت و سربلندی این جامعه بازگشت به اسلام است، هرچه بیشتر به سوی خداوند و بندگی او برویم خدا بیشتر به سوی ما می‌آید و اگر خدا با فرد یا جامعه‌ای بود آن جامعه هم در دنیا و هم در آخرت سربلند است، ولو آن جامعه پشت رود نیل نیز باشد، دریای مشکلات مقابل او شکافته می‌شود.

 

⁉️ اما سریع برای او این سوال مطرح می‌شد که این ادعا را داعش و یا دیگر جریان‌های دینی نیز دارند و اولا شما خود حق پندار هستید و ثانیا نتیجه این ادعای بازگشت به سوی خدا و اسلام را هم دیده‌ایم که هرجا مطرح شده موفقیت و سربلندی‌ای نداشته‌اند.

به او گفتم اینکه دست خدا با مثلا داعش یا دیگر جریان‌های انحرافی اسلام نبوده و موفق نبوده‌اند چون نحوه بازگشتشان به سوی خدا و اسلام مشکل داشته است و اصلا اگر اینها نباشند و نسخه اصیل اسلام را نپوشانند و اجازه ظهور جلوه توحید در دنیا را بدهند، کسی در بازگشت به سوی خدا شک نمی‌کند.

 

نسخه اصیل اسلام که همه اصالت آن را قبول دارند، قرآن است، مشکل داعش و اهل سنت و هر حرکت دینی که حرکت او به موفقیت و سربلندی دنیا نمی‌انجامد عدم عمل به نسخه قرآن برای همراهی خدا با جامعه است.

قرآن می‌گوید:

«وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ‏ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلی‏ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار... ۱۲ المائده»

خداوند می‌گوید من با شما هستم اگر:

🔹نماز را در جامعه جدی گرفتید و برپا داشتید. (أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ)

🔹واجبات مالی دین مثل خمس و زکات را ادا کردید. (آتَیْتُمُ الزَّکاةَ)

🔹به اولیاء خدا ایمان آوردید و آنان را یاری کردید. (آمَنْتُمْ بِرُسُلی‏ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ)،[۱]

🔹به یکدیگر قرض دادید، (أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً) البته این قرض نمادی از مساوات مالی در جامعه باشد.

 

به نظر بنده راه موفقیت و سربلندی جامعه بازگشت به سوی خدا و معیت خداوند با جامعه است و خدا نیز به صورت خاص مواردی را برای معیت خود با امت ذکر کرده است که اهم تلاش ما برای موفقیت و سربلندی جامعه باید تقویت این امور باشد:

تقویت نماز، تشویق به پرداخت واجبات دینی، نصرت ولی فقیه و تلاش برای مساوات در جامعه، افزایش صبر در بعد فردی و اجتماعی و خصوصا صبر بر طریق حق (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرین‏) افزایش تقوای فردی و اجتماعی (ا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقین‏) و در یک کلمه افزایش ایمان است. (أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنین‏).

...................

[۱] نسخه خداند در همه زمان‌ها عمومیت دارد و مقام رسالت خداوند محدود به زمان نزول وحی یا حضور معصوم نیست، مراد از شأن رسالت الهی همان شأن ولایت الهی است؛

در اندیشه دینی ولایت مهم‌ترین امر و در زمانه کنونی بحث ولایت فقیه در امتداد و ذیل آن است، هر مصلح اجتماعی اگر نگاهی دینی داشته باشد، چاره‌ای ندارد جز اینکه بحث آن را برای خود حل کرده باشد.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

اگر با نگاه توحیدی بخواهیم حوادث عالم را مورد بررسی قرار دهیم و به آیات قرآن به عنوان بهترین انعکاس دهنده قواعد توحیدی عالم مراجعه کنیم، قرآن در چندین جا زمان انتهای فرصت طاغوت برای جولان را بیان کرده است، منجمله این موارد آیات مربوط به بنی‌اسرائیل و نابودی فرعون است.

 

خداوند در آیات ۲۴-۲۶ سوره مبارکه نازعات می‌فرماید: وقتی فرعون ادعای ربوبیت و خدایی عالم را کرد، أمد او فرا رسید، این ادعا پایان فرصت او بود و با فاء این نتیجه را برآن مترتب می‌کند که در نتیجه خداوند او را به کیفر دنیا و آخرت مبتلی کرد تا مایه عبرت دیگران باشد. «فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى -‏ فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى‏ - إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشى‏» وقتی قرآن می‌گوید فلان امر مایه عبرت است یعنی یک سنت جاری در همیشه زمان است.

 

در آیه ۱۰۳ سوره مبارکه اسراء خداوند در مورد فرعون می‌گوید: او اراده کرد که قوم موسی را ریشه کن کند و باز متذکر می‌شود که این أمد و نهایت فرصت او بود و با فاء این نتیجه را برآن مترتب می‌کند که در نتیجه خداوند ریشه او را کند و وی و کسانی که با او بودند همه را غرق نمود. «فَأَرادَ أَنْ یَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمیعاً»

 

با توجه به این قواعد طاغوت زمان ما نه اینکه زمان افول آن آغاز شده باشد بلکه سالیان درازی است که افول آن آغاز شده است و در زمانه کنونی باید به انتظار محو و فروپاشی آن بود، چرا که سال‌هاست تمدن غرب و آمریکایی ادعای خدایی عالم را آغاز نموده و بنای ریشه کن نمودن مستضعفین و مؤمنین عالم را نهاده است.

 

اما بنا به همین قواعد توحیدی عالم، خداوند ضرب دست نهایی نابودی طاغوت را به مؤمنین و ابتلاء آنان سپرده است، این صحنه، مؤمنینی می‌خواهد که استقامت بخرج دهند و به خدا حسن ظن داشته باشند.

«فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ‏ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ» (۲۴۹) البقره

 

تکبر خداوند در مقابل طاغوت همیشه منجر به این شده است که با ساده‌ترین امور، طاغوت را با حقارت نابود کند ولو با پرتاب سنگی توسط کودکی زرد و نحیف چون حضرت داود(ع)، جالوت هلاک شود و با پشه‌ای نمرود و با آب رودخانه فرعون و یارانش، در هر صورت چالش نهایی از جنس نبرد سخت نیست بلکه این ایمان و حسن‌ظن به خدا و استقامت است که ضربه نهایی خداوند بر کاسه سر باطل و فروپاشی‌اش را به دنبال دارد.

 

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

سریال ستایش ۳ واقعا سرگرمی خوب و آموزنده‌ای هست. چند شب قبل فردوس وقتی نوه‌اش روی تاب نشسته بود به او حرفی زد که: "غصه گذشته را فقط یک‌بار بخور و ذهن خودت را درگیر آنچه از آینده پیش روی تو است بکن." فردای آن شب موقع حدیث خوانی عین همین مضمون را در روایتی از امام صادق(ع) مطالعه کردم.

🔹«لَا تُشْعِرُوا قُلُوبَکُمُ‏ الِاشْتِغَالَ بِمَا قَدْ فَاتَ فَتَشْغَلُوا أَذْهَانَکُمْ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ لِمَا لَمْ یَأْتِ.»[۱]

🔸دل خود را سرگرم امور گذشته نکنید که در آن صورت ذهن خود را از آمادگی برای امور آینده باز می‌دارید.

 

مورد دیگری از سکانس‌های بسیار تاثیر گذار فیلم، وقتی بود که "قربان" همان کسی که سال‌ها قبل عروس فردوس به او پول داده بود تا طاهر را بکشد، دوباره این خانم را در موقع مواد فروختن به دخترش، دید و به او گفت: "بله خدا هست ما خریم نمی‌فهمیم."

یک خط محوری که در این سری از سریال ستایش دنبال می‌شود، اینکه اگر ظلمی در این دنیا کردیم این ظلم در همین دنیا به خودمان بازخواهد گشت.

🔸این مضمون در حدیث صحیح و بسیار نابی از امام صادق(ع) در کتاب کافی آمده است: « هرکس ظلمی کند، سزای آن را در خودش یا مال یا فرزندانش خواهد دید.»

🔹«مَنْ‏ ظَلَمَ‏ مَظْلِمَةً أُخِذَ بِهَا فِی نَفْسِهِ أَوْ فِی مَالِهِ أَوْ فِی وُلْدِهِ.»[۲]

..............................

ارجاعات:

[۱] الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏ ۲؛ ص: ۳۱۶.

[۲] همان؛ ص: ۳۳۲.

  • حمید رضا باقری