شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۷ مطلب با موضوع «اهل بیت» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

معنای ولایت

🔻خیلی از معارف در باب ولایت؛ همراه با، فهم معنای لغوی آن حاصل می‌شود. ولایت یعنی چه؟

 

📌 ولایت از ماده «و.ل.ی» می‌آید و این ماده به معنای قرب و نزدیکی است.

 

أوَل و أُولی (عدد) از همین ماده گرفته شده و اول بر وزن أَفعَل تفضیل؛ یعنی نزدیک‌تر در شماره است؛

 

أولی (صفت تفضیلی) به معنی سزاوارتر از همین ماده گرفته شده و به معنای نزدیک‌تر بودن در رتبه نسبت به چیزی است.

 

ولَاء، و تَوَالِی‏، به معنای دوستی و محبت نیز از همین ماده و معنا گرفته شده و به معنای نزدیکی از جهت علاقه و محبت بین دو فرد است.

 

وقتی می‌گویند فلانی «ولیّ» کسی است؛ یعنی او نزدیک‌ترین فرد به این فرد است؛ اما این نزدیکی از جهت یا جهاتی باید باشد. مثلاً از جهت اینکه سرپرست و تدبیرکننده امور او است؛ یا تحت سرپرستی او است؛ در زیارت حضرت حجت می‌گوییم: «أَنَا وَلِیٌ‏ لَکَ‏ بَرِی‏ءٌ مِنْ عَدُوِّک‏»؛ همان‌طور که حضرت، ولیّ ما هستند؛ ما نیز ولیّ ایشان هستیم؛ اما جهات آن فرق می‌کند و حد مشترک هر دو نزدیکی است.

 

این نزدیکی یک امر دوطرفه است و ممکن است از یک یا چند جهت باشد؛ مثلاً هم نصرت نمودن و نصرت شدن؛ محب و محبوب بودن؛ سرپرستی‌کردن یا شدن؛ پیروی‌کردن یا پیروی شدن و... باشد؛ مثلاً در عرب وقتی کسی تحت حمایت و پیمان کسی قرار می‌گرفت؛ هم به فرد پناه‌دهنده و هم به فرد پناه گیرنده؛ می‌گفتند: مولای دیگری.

 

به حاکم یک شهر و جامعه نیز ازاین‌جهت که نزدیک‌ترین کس از جهت مرتبه به آن شهر یا جامعه این فرد است و این شهر یا جامعه را می‌توان با این فرد شناخت؛ چون تحت تدبیر و سرپرستی آن فرد است، والیّ (اسم‌فاعل گرفته شده از وَلِیَ) گفته‌اند؛

 

اگر به همسایه، دوست، یاری‌دهنده، پیرو، هم‌پیمان و... هم «وَلِی» گفته‌اند، همه به جهت این معنای «نزدیکی» در آنها است، البته هرکدام از جهتی این نزدیکی را دارند. مثلا: اگر در مورد خداوند می‌گوید: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» و در مورد کفار می‌گوید: «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ» (البقرة:۲۵۷) قطعاً منظور نزدیکی مکانی نیست؛ چون خداوند مکان ندارد و به قرینه «یُخْرِجُهُمْ» و «یُخْرِجُونَهُمْ»، نزدیکی از جهت سرپرستی و هدایت است.

 

  «ولایة» مصدر فعل «وَلِیَ» بر وزن (فَعِلَ یَفعَلُ) از ماده «و.ل.ی» است و اصل آن به معنای نزدیک بودن است. به طور مثال در آیه (توبه:۱۲۳)؛ صیغه ۶ مضارع این فعل، چنین آمده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ» با کافرانی که «یَلُونَکُمْ» نزدیک شما هستند، بجنگید. اینجا نزدیکی از جهات مختلفی می‌تواند مدنظر باشد؛ هم از جهت مکان و هم حاکمیت اجتماع شما و لزومی ندارد حتماً فقط نزدیکی مکانی مدنظر باشد.

 

  اگر در کلامی «ولایة» بیاید؛ اصل معنا که نزدیک بودن است؛ روشن است؛ اما نزدیکی از چه جهت؟ این نزدیکی با همه جهات متناسب با آن است و اگر جهاتی خارج می‌شود، باید قرینه‌ای داشته باشیم که این جهت مدنظر نیست.

 

مثلاً: «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ‏» (آل‌عمران:۲۸) مؤمنان کافران را اولیاء خود نمی‌گیرند؛ اینجا معنا همه جهات متناسب را می‌تواند شامل شود؛ هم آنها را سرپرست نگیرید؛ هم محبت و نصرت و دیگر معانی که تناسب دارد، منع شده است و نیاز نیست حتماً فقط یک معنای دوستی یا سرپرستی اختیار شود.

 

در خطبه غدیر پیامبر اکرم ابتدا از مردم پرسیدند: «ایهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلی بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالوا: الله و رَسُولُهُ.» چه کسی به شما از خودتان اولی (سزاوارتر) است؟! یعنی نزدیک‌تر از جهت رتبه، در محبت؛ در مدیریت و سرپرستی و دیگر جهات متناسب و اگر مواردی از این اولویت خارج می‌شود؛ به قرینه عقل و شرع است.

و اگر در فراز بعد می‌گوید: «اَلا من کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ» یعنی هرکس با من رشته ولایت دارد این قرب و وحدت از تمام جهات، از جهت محبت؛ سرپرستی و... هر نسبتی که با منِ پیامبر دارید؛ همان نسبت ولایت را با علی نیز باید داشته باشید.

 

📌 ولایت اصطلاحی در شیعه، یک قرب منجر به همه جهات، پیروی، سرپرستی، نصرت، خیرخواهی و... است.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 عبارت قرآنی «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم» (الفتح: ۱۰) از جمله عباراتی است که وارد محاورات عرفی ما شده است و زیاد استفاده می‌شود، این فراز در سوره مبارکه فتح که این روزها زیاد می‌خوانیم، آمده است و سنتی بسیار زیبا و مهمی از این عالم را بیان می‌کند؛ اما متأسفانه فهمی که از آن جاافتاده است اشتباه است و ربطی به معنای آیه ندارد.

 

🔻 در عبارت «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم» ضمیر جمع مذکر «هم» را به‌اشتباه به ظالمان برمی‌گردانیم؛ درحالی‌که این ضمیر به ولیّ خدا و کسانی که با او بیعت کرده‌اند، برمی‌گردد. معمولاً مردم وقتی می‌خواهند بگویند: دست خدا بالاتر از دست ظالمان است؛ یعنی بر قدرت آنها غالب است و ظالم‌ها نمی‌توانند مقابل خداوند کاری کنند، از این عبارت استفاده می‌کنند؛ اصل این حرف، درست است؛ اما منظور آیه این نیست.

 

🔻 ماجرای این آیه چیست؟! در سال هفتم هجری وقتی پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) و اصحابشان، بدون تدارک جنگی و صرفاً با شمشیرهای درون غلاف، برای زیارت به سمت مکه می‌رفتند؛ مشرکان تصمیم گرفتند مانع ورود آنها به مکه شوند و به جنگ آنها بروند؛ پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) همراهان خود که قریب به ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ نفر ذکر شده‌اند را فراخواند و شرایط پیش‌آمده و توطئه احتمالی کفار را به آنها گفتند و از آنها خواستند، مجدداً با ایشان بیعت کنند. مؤمنین با ایشان بیعت کردند و دستشان را در دست پیامبر (ص) گذاشتند، این بیعت به بیعت شجره و بیعت رضوان نام گرفت؛ وقتی مؤمنین برای بیعت دستانشان را در دستان پیامبر اکرم گذاشتند؛ آنگاه آیه نازل شد «إِنَّ الَّذینَ یُباییعُونَکَ إِنَّما یُباییعُونَ اللَّهَ، یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم»؛ وقتی خبر بیعت مجدد مؤمنین به مشرکین رسید، رعب و وحشتی در دل آنها افتاد و شرایط تغییر کرد و کفار عوض جنگ با ایشان، پیمان صلح حدیبیه را با حضرت امضا کردند.

 

🔻 وقتی اصحاب دست بیعت و یاری‌شان را در دست پیامبر اکرم (ص) گذاشتند، خداوند گفت: دست خدا روی دست همه آنها قرار گرفت. پس «أَیْدیهِم» یعنی دست ولیِّ خدا و اصحابی که ایشان را یاری می‌دهند. خب حالا معنای دست خدا چیست؟ منظور، دستی شبیه همین دست مؤمنین نیست؛ چون «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْء» (الشوری: ۱۱) و «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصار» (الانعام: ۱۰۳)؛ منظور آن دستی است که «بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ» (یس: ۸۳) دست، اشاره به قدرتی دارد که همه عالم فرمان‌بردار آن است.

 

🔻 آیه شریفه به این سنت الهی اشاره دارد که وقتی عده‌ای با ولیِّ خدا بیعت کنند و بیایند پای‌کار ولیِّ خدا بایستند، آن وقت نصرت و حمایت خداوند تبارک و تعای با این جماعت است و دیگر شکستی در کار آنها نیست. حمایت و نصرت خداوند؛ نه با ولیِّ خدای تنها است؛ نه با مردم تنها؛ بلکه وقتی مردم بیایند پای‌کار ولی خدا، آنگاه نصرت و حمایت خداوند هم می‌آید. اگر ولی خدا تنها بماند مغلوب ظالمان واقع می‌شود و اگر مردم هم دستشان در دست ولیِّ خدا نباشد؛ شکست می‌خورند. می‌شود حکایت بهار عربی که چند سال در کشورهای عربی راه افتاد و دیدید چطور سرکوب شد؟! می‌شود حکایت مردمی که تا قبل از انقلاب اسلامی در هر جنگی یک‌تکه از کشورشان جدا می‌شد و انگلستان در ۱۲۹۸ش با ایجاد یک قحطی یک‌سوم مردم را می‌کشد؛ اما همین مردم بعد از انقلاب اسلامی به رهبری امام، در جنگ با عراقی که از ۲۳ کشور مستقیماً نیرو آورده بود و همه‌گونه حمایت تسلیحاتی می‌شد، یک وجب از این خاک را از دست نمی‌دهند.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 «یَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَ یُحِقُّ الْحَقَّ» خداوند باطل را نابود می‌کند و حق را برقرار می‌سازد. کلام همینجا تمام نمی‌شود! چگونه باطل را نابود و حق را برقرار می‌سازد؟ با کلماتش «بِکَلِمَاتِهِ» (الشوری: ۲۴)

 

 🔻 در جای دیگری می‌گوید: خداوند اراده کرده است که حق را با کلماتش برقرار سازد و ریشه کافران را قطع کند: «وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَ یَقْطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِینَ» (الأنفال: ۷)

 

 🔻 در جای دیگری می‌گوید: خداوند حق را با کلماتش محقق می‌کند، اگرچه مجرمان نخواهند: «وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ» (یونس: ۸۲)

 

 📌 بحث از کلمة و کلمات از کلید رمزهای پیروزی و نجات است که بالاترین معارف الهی را با خود همراه دارد:

 

 🔻 خداوند تبارک‌وتعالی آنگاه که می‌خواهد ابراهیم علیه‌السلام را امتحان کند، با کلمات امتحان می‌کند و وقتی ابراهیم از این امتحان پیروز بیرون می‌آید، به او مقام امامت می‌دهد: «وَ إِذِ ابْتَلَیٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» (البقرة: ۱۲۴) اما این کلمات چیست؟!

 

 🔻 آدم علیه‌السلام وقتی فریب شیطان را خورد و از بهشت رانده شد؛ به‌وسیله درک کلمات و با کمک آنها توبه کرد و توبه‌اش پذیرفته شد: «فَتَلَقَّیٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ» (البقرة: ۳۷) ولی باز در ضمن این آیات مشخص نمی‌شود که این کلمات، چه بوده است؟!

 

 🔻 وقتی خداوند بشارت تولد حضرت یحیی را به حضرت زکریا (علیهما و علی نبینا السلام) داد، یکی از ویژگی‌های یحیی را تصدیق کلمة الله از سوی او می‌داند: «فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَ هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَیٰ مُصَدِّقًا بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ...» (آل‌عمران: ۳۹)

 

📌 اگرچه تقریباً ذیل اکثر آیات اشاره شده، روایات این رمزگشایی از معنای کلمة و کلمات را انجام داده‌اند؛ اما آیا خود قرآن هم اشاراتی دارد که به رمزگشایی از این رمز پیروزی و نجات، کمک کند؟!

 

🔻 در دو آیه، خداوند حضرت عیسی مسیح (علیه‌السلام) را به کلمة الله معرفی می‌کند: «إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَیٰ مَرْیَمَ» (النساء: ۱۷۱) و «إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ» (آل‌عمران: ۴۵)

 

 🔻 آیا شخص عیسی علیه‌السلام «کلمة الله» است یا ایشان جایگاهی دارد که او را «کلمة الله» کرده است؟! در آیه دیگری خداوند می‌گوید چیزی را به عنوان کلمه همیشه ماندنی، در صلب ابراهیم قرار دادیم: «وَ جعلها کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (الزخرف: ۲۸)

 

🔻 عیسی علیه‌السلام نیز از طریق مادر به‌عنوان یکی از ذریه ابراهیم علیه‌السلام محسوب می‌شود و ظاهر جمع این دو آیه، چنین است که یک مقامی «کَلِمَةً بَاقِیَةً» در ذریه ابراهیم قرار داده شده است که به واسطه آن، به عیسی علیه السلام نیز کلمة الله گفته شده است؛ در روایات می‌گوید این مقام امامت است که نسل در نسل به فرزندان ابراهیم علیه‌السلام رسید و در نسل امام حسین نیز قرار داده شد تا روز قیامت: «هِیَ اَلْإِمَامَةُ جعلها اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَقِبِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَاقِیَةً إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَة» و به این نکته که مقام امامت در ذریه ابراهیم علیه السلام قرار گرفته است، در آیه ۱۲۴ بقره اشاره شده است؛ آنجا که خداوند می‌گوید: ابراهیم را با کلماتی امتحان کردیم و سپس او را در مقام امامت قرار دادیم، ایشان از خداوند خواست که این مقام در ذریه ایشان قرار دهد و خداوند در ضمن اینکه خواسته او را رد نکرد، پاسخ داد: این مقام که همان عهد الهی است، اختصاص به معصومان (غیر ظالمان) از نسل تو دارد: «إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّییَتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (البقرة: ۱۲۴)

 

🔻 در مورد آیه «فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ» (بقرة:۳۷) در روایات می‌گوید: آن کلماتی که به آدم علیه‌السلام آموخته شد تا با آن توبه کند، چنین بود: «بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ فَاطِمَةَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِم‏»

 

🔻 در مورد آیه «إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِیمَ‏ رَبُّهُ‏ بِکَلِماتٍ‏ فَأَتَمَّهُنَ‏ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره:۱۲۴) از امام صادق (علیه‌السلام) می‌پرسند: «مَا هَذِهِ اَلْکَلِمَاتُ؟» ایشان پاسخ می‌دهند: آن کلمات همان کلماتی بود که «تَلَقَّاهَا آدَمُ‌ مِنْ رَبِّهِ فَتَابَ عَلَیْهِ‌» و آنها این کلمات بود:‌ «یَا رَبِّ‌، أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ‌ وَ اَلْحَسَنِ‌ وَ اَلْحُسَیْنِ‌» راوی می‌پرسد: پس منظور از «أَتَمَّهُنَّ‌» چیست؟! ایشان پاسخ می‌دهند: «یَعْنِی فَأَتَمَّهُنَّ إِلَى اَلْقَائِمِ ع اِثْنَیْ عَشَرَ إِمَاماً، تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ اَلْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ‌)» یعنی آن کلمات را کامل کرد تا نام حضرت حجت ۱۲ امام را که ۹ نفر آنها از فرزندان امام حسین ع هستند.

 

🔻 درباره آیه: «یَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ» (شورى:۲۴) در روایت از امام باقر ع می‌گوید: «یَمْحُ اَللّٰهُ اَلْبٰاطِلَ»‌ یَعْنِی یُبْطِلُهُ «وَ یُحِقُّ اَلْحَقَّ بِکَلِمٰاتِهِ»‌ یَعْنِی بِالْأَئِمَّةِ‌ وَ اَلْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

 

🔻 درباره آیه: «یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ و یَقْطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِینَ» (أنفال:۷) تحقق حق، به تحقق حق محمد و آله (یعنی ولایت و حاکمیت حضرات معصومین) تفسیر و کلمات به امیرالمؤمنین ع تفسیر شده است.

 

🔻 درباره آیه: «وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ و لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ» (یونس:۸۲) از امیرالمؤمنین ع روایت شده است، شیعیان منتظر به‌نتیجه‌رسیدن دولت حق هستند و خداوند آن را در زمان ظهور دولت اهل‌بیت محقق می‌کند: «مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ و سَ«یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَ‏ بِکَلِماتِهِ‏»...»

 

🔻 ما همه به دنبال به‌ثمررسیدن حق و حکومت عدالت و رسیدن مردم به حقوقشان و رشد و تعالی آنها هستیم، همه به دنبال نابودی باطل و پلیدی‌ها و ظلم‌ها هستیم، اما از کدام مسیر این اتفاق می‌افتد؟! آنچه نص آیات و روایات اشاره شده بود، این مهم جز با ولایت اهل‌بیت و حرکت به‌سوی آنها اتفاق نمی‌افتد.

 

🔻 مسیر نجات مسیر اهل‌بیت است. اگر می‌گوید: خداوند آرامش را بر مؤمنین نازل کرد و آنها را ملزم به «کلمة‌التقوی» نمود و مؤمنین شایسته این نزول آرامش و الزام به کلمة تقوی و اهل آن هستند: «فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ و عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَىٰ و کَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَ أَهْلَهَا» (الفتح:۲۶) در روایت این «کلمة التقوی» را می گوید: «هِیَ وَلاَیَةُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ‌) و حضرت امیر، در خطبه خود می‌فرمایند: «انا عروة اللّه الوثقى و الکلمة التقوى» من ریسمان محکم الهی و کلمة التقوی هستم.

 

🔻 کلید رمز نجات، کلمةالله است و کلمةالله یعنی کلمة طیبه یعنی اهل‌بیت، «أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ و فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ» (ابراهیم:۲۴) آیا ندیدی که خداوند کلمه طیبه را به درختی پاکیزه تشبیه کرد که ریشه‌های آن در زمین ثابت است و شاخه‌هایش در آسمان است؟!

در روایت از امام صادق ع است که «رَسُولُ اللَّهِ ص أَصْلُهَا وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَرْعُهَا و الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا أَغْصَانُهَا» رسول خدا ریشه این درخت است و امیرالمؤمنین شاخه اصلی آن و اهل‌بیت ع شاخه‌های جانبی‌ آن هستند.

این درخت است که مایه برکت و رشد در دنیا و آخرت است: «تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا و یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ» (إبراهیم:۲۵) دائماً و همیشه پربار و ثمرده است و این مثال‌ها را خداوند بی‌جهت نمی‌زند، برای این است که ما عبرت بگیریم.

این کلمه و شجرة طیبة است که مقابل آن کلمه خبیثه، یعنی شجره خبیثه، آمده است: «مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ» (ابراهیم:۲۶)

 

🔻 اگر دور کلمه خبیثه جمع شدیم نتیجه‌اش بدبختی و خواری است و اگر دور کلمه طیبه جمع شدیم، نتیجه‌اش علو و برتری است: «جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَىٰ و کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا و اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (توبة:۴۰)

 

🔻 هم کلمه خبیثه و هم کلمةالله (کلمه طیبه و کلمة التقوی)، همگی مخلوق خداوند هستند، سراسر نظام هستی کلمات خداوند است و ازاین‌جهت است که «لو کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کلِماتُ رَبِّی» (کهف:۱۰۹) اگر دریاها برای نوشتن کلمات پروردگار مرکب شوند، پیش از آنکه کلمات پروردگار پایان پذیرد، آنها پایان می‌پذیرند.

 

🔻 خداى تعالى تکلمش به دهان باز کردن نیست، بلکه تکلم او همان فعل او و افاضه وجودى است که مى‌کند، همچنان که فرموده: «إِنَّمٰا قَوْلُنٰا لِشَیْ‌ءٍ إِذٰا أَرَدْنٰاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» (نحل:۴۰) و اگر قرآن فعل خدا را "کلمه" نامیده براى این است که فعل او بر وجود او دلالت مى‌کند. از همین‌جا است که مسیح، کلمه خدا نامیده مى‌شود.

 

🔻 همه مخلوقات فعل خداوند هستند اما بازتاب آنها و جلوه‌گری آنها از خداوند متفاوت است، هرچه کلمات در جلوه‌گری از خداوند روشن‌تر و آشکار باشند، بیشتر مصداق کلمةالله خواهند بود و تطبیق این آیات بر ائمه و اهل‌بیت اطهار به‌عنوان کلمةالله و کلمه طیبه و کلمة التقوی و مسیر نجات نیز از همین جهت مصداق کامل نشانه و راهنما بودن آنها از وجود خداوند هستند.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دیشب صحیح بخاری و صحیح مسلم را باز کردم و بخش مربوط به روایات فضیلت حضرت فاطمه سلام الله علیها را یک نگاه انداختم.

یک شاهد خوب از روند تحریف روایات و دین برای اهل سنت در همین بحث روایات مربوط به حضرت زهرا (س) است.

مثلا روایت «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، «فاطمه پاره تن من است» که در منابع شیعه و سنی متواتر لفظی است، یعنی عین همین عبارات تکرار شده است و مضمون بعدی آن که «مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اَللَّهَ» که با الفاظ مختلف در منابع شیعه و سنی تکرار شده است و متواتر معنوی است.

این جمله را پیامبر اکرم بارها در مناسبت‌ها و شکل‌های مختلف بیان کرده‌اند اما چطور در منابع اهل سنت آمده است؟! دشمنان اهل بیت و حاکمیت غاصب آن زمان که اصل جمله را نمی‌توانسته انکار کند و به گوش مردم رسیده بود، آن را در غالب یک ماجرایی نقل می‌کنند و بستر صدور آن را به شکلی تحریف می‌کنند که مخاطب از این جمله، اولا: شماتت امیرالمؤمنین (ع) را بفهمد و ثانیا: استدلال به آن برای عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و خشم حضرت از اولی و دومی بعد از حمله به بیت ایشان و... خدشه پیدا کند.

به سند متصل به دو نفر از دشمنان امیرالمؤمنین و راوی‌های وابسته به حکومت غاصب خلفا، گفته‌اند روایت مربوط به زمانی است که امیرالمؤمنین وقتی حضرت زهرا (س) همسرشان بود، به خواستگاری دختر ابوجهل رفته‌اند! و خبر به گوش حضرت زهرا(سلام الله علیها) رسیده و ناراحت شده و به پیامبر اعتراض کرده‌اند و پیامبر این جمله‌ را گفته‌اند!

 

می‌خواستم مطلبی در این موضوع کار کنم که دیدم، یک 🔗سایت امامت پژوهی (https://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB_%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D8%A9_%D8%A8%D8%B6%D8%B9%D8%A9_%D9%85%D9%86%DB%8C) مطلب خوبی در موردش کار کرده بود و به آنجا ارجاع می‌دهم.

 

نکته جالب بعدی در پوشاندن فضائل حضرت زهرا این بود که اگرچه تعبیر «سَیِّدَةُ نِساءِ أهلِ الجنةِ» به عنوان فضیلت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در منابعشان متواتر آمده بود اما باز بستر صدور آن را طوری آورده‌اند که خدشه پیدا می‌کند، آن را در ماجرایی آورده بودند که پیامبر(ص) جمله‌ای در گوش حضرت زهرا(س) فرمودند و حضرت گریه کردند و بعد خندیدند، بقیه پرسیدند: نبی مکرم چه گفت به شما؟ و ایشان گفت: گریه‌ام به خاطر این بود که ایشان گفت به زودی از دنیا خواهم رفت و اولین کسی که به من ملحق می‌شود تو هستی و خنده‌ام به خاطر این بود که فرمودند: «سَیِّدَةُ نِساءِ أهلِ الجنةِ» هستی! یعنی راوی این فضیلت می‌شود خود حضرت!

 

اما از این جهت که فضائل حضرت زهرا انکار کردنی نیست و مثلا روایت: «ابنتی فاطمة سیدة نساء العالمین» از قول نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) در روایاتشان موجود است، برای پوشاندن آن، دست به جعلی جدید اما این‌بار نه تحریف در فضای صدور بلکه تحریف در جعل روایاتی در عرض آن روایات برای دیگران، زده‌اند و روایات مشابه و نقل فضیلت مشابه برای برخی زنان پیامبر! آورده‌اند.

 

فلذا برای مباحثه اعتقادی با اهل سنت که از طریق اینچنین تحریف‌هایی دین اسلام بر آنها عرضه شده است و مستضعف فکری هستند، بدون اطلاع از منابع آنها و اینکه چه مطالبی موجب استبصار آنها می‌شود، نباید وارد مباحثه با آنها شد.

 

آیت‌الله شیخ‌جواد مروی که دو سال است توفیق شرکت در درس خارج فقه ایشان را دارم گاهی در درس یا قبل از درس، از خاطرات مناظرات خود با اهل سنت و مستبصر شدن بزرگان آنها می‌گویند. نکته مهم مطالب ایشان علم به منابع و استدلال‌ها و روش بحث با آنها است، مثلا ابتدا باید بر مبانی و منابع خود آنها فضا را آرام کرد و برخی تصورات اشتباه آنها نسبت به ما را از بین برد بعد وارد استدلال دقیق‌تر و عمیق‌تر شد که این کار هم نیاز دارد مثل ایشان عالم بود.

نه اینکه همان اول کار دوتا لعن کنیم و تمام! اگر درست و عالمانه با آنها بحث شود، برکات فراوان دارد، آیت الله مروی برخی افراد را ذکر می‌کردند که بعد از مناظره با ایشان و مستبصر شدنشان، شده‌اند مبلغ شیعه در کشورهای مختلف و جمعیت‌های میلیونی تحت تاثیر آنها شیعه شده‌اند. این چنین برکتی جز از طریق علم و بصیرت به دست می‌آید؟! چه چیزی می‌تواند جای چنین برکتی را بگیرد؟!

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

کسی پرسید: آیا درست است که امام رضا(علیه السلام) هرکس هر دعایی می‌کند می‌شوند؟ به او گفتند: بله. جواب داد: «پس خداست دیگر!»

خیلی‌ها اینگونه هستند، چون خدایشان کوچک است تا یک مراتب بالایی از علم و قدرت و معرفت از کسی بشوند جای خدایشان تنگ می‌شود.

«ابن قیم» شاگرد ابن تیمیّه بزرگ وهابیت مى‌نویسد: «إنّ اللّه یجلس على العرش، ویجلس بجنبه سیّدنا محمد (ص) وهذا هو المقام المحمود»

از خدا یک تصور با وجود محدود دارند، خدایی که دارای ابعاد است، این خدای محدود قدرتش هم محدود می‌شود، به تعبیر یهودی‌ها دستانش بسته است. «وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ»

این خدای محدود نبی و وصی نبی او هم کوچک هستند و خطا می‌کنند و اطاعت از آنها هم در همه چیز لازم نیست.

چرا یهود سر به طاعت خدا نمی‌گذاشت و مقابل خدا گردن کشی می‌کرد و می‌کند؟! چون خدایش محدود است و می‌صرفد وارد یک کارزار با او شد!

اما قرآن می‌گوید:

«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ‏ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى‏ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ» (المجادله:۷)

آیا ندانسته‏‌اى که خدا آنچه را که در آسمان‌ها و آنچه را که در زمین است مى‏‌داند؟ هیچ گفتگوى محرمانه‏‌اى میان سه تن نیست، مگر اینکه او چهارمین آنهاست، و نه میان پنج تن مگر اینکه او ششمین آنهاست، و نه کمتر از این [عدد] و نه بیشتر، مگر اینکه هر کجا باشند او با آنهاست. آن گاه روز قیامت آنان را به آنچه کرده‏‌اند آگاه خواهد گردانید، زیرا خدا به هر چیزى داناست.

 

برخی در این آیه شریفه دقت نمی‌کنند و فکر می‌کنند خداوند می‌گوید: «ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ» یطلع علیه. یعنی هر سه نفری که صحبت می‌کنند، خداوند از آن مطلع است و بیشتر و کم‌تر هم باشند فرقی نمی‌کند؛ اما خداوند می‌گوید: «ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ‏ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى‏ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ» خداوند هم با این سه نفر است، هم با آن پنج نفر است، هم با کم‌تر از آن‌ها هم بیشتر. خداوند از کار ما و شما و آنها صرفا مطلع نیست بلکه خداوند با ما و آنها است. «هُوَ مَعَهُمْ»

این تصور از وجود بی حد و مطلق خداوند کجا؟ و آن تصور که خداوند را یک موجود محدود و دارای مکان می‌داند، کجا؟!

برخی از اهل سنت در تفسیر «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ‏ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» می‌گویند: «الْکُرْسِیُّ‌: مَوْضِعُ الْقَدَمَیْنِ‌» یعنی کرسی جای پاهای خداوند است!

معلوم است وقتی برای کسانی که خدایشان کوچک است، از فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام) و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و دیگر اولیاء خداوند می‌گویی، این آدم‌ها سریع شما را متهم به شرک کنند، با آنها نباید بحث از ولایت کرد، باید توحیدشان را درست کرد!

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙آیت‌الله حائری شیرازی:

🔻زبان امثال من قاصر است از توصیف مکارم و کرامات و عظمت و بزرگواری حضرت سیّد علاءالدّین حسین.

 🔻فقط اکتفا می‌کنم به مطلبی که نقل شد از ثقۀ امین، زاهد عابد، مجتهد فاضل، مرحوم آیت الله آقای آقا شیخ ابوالحسن حدائق، که نقل کردند فردی از شیراز به قصد مجاورت عتبۀ مطهرۀ حضرت رضا علیه السلام به آستان قدس، مشرّف شده بود تا در آنجا تتمه عمر را بسر ببرد و در جوار آن حضرت مدفون بشود. اتفاقی می‌افتد که مجبور به بازگشت به شیراز می‌شود. در وقتی زیارت وداع می‌کرد گله کرد از آن حضرت که به امید مردن به اینجا آمده بودم نه امید برگشتن! حضرت را در خواب زیارت می‌کند و به ایشان می‌گویند به شیراز برگرد، هر وقت خواستی مرا زیارت کنی به زیارت علاءالدّین حسین برو، مثل این است که مرا زیارت کردی!

🔻مرحوم آیت الله حدائق می‌گفتند: اینکه به احمد بن موسی علیه السلام و محمّد بن موسی علیه السلام ارجاع نکردند، از باب این فقره ایست که در زیارت رجبیه است: «اللهم إنّی أسئلک بالمولودین فی رجب محمّد بن علی و علی بن محمّد» با اینکه در رجب علی علیه السلام متولد شده، اما در زیارت رجبیه فقط ذکر امام جواد و امام هادی است! از باب اینکه در توجّه به امر خفی، امر جلی مستغنی از ذکر است.

🔻بنده نیز از باب «أمّا بنعمۀ ربّک فحدّث» عرض کنم که خودم در ابتدای طلبگی در این مدسۀ آستانه (در حرم شریف سیّد علاءالدّین حسین) تحصیل می‌کردم و اساس توفیق خودم هم این بود که شروع کارم وقتی که روی دور افتاد برنامه من، از همان اول مقدّمات در همین مدرسۀ آستانه بود و هروقت مشکلی در مسأله‌ای برایم حاصل می‌شد، خدمت آن حضرت می‌رسیدم و تا سنوات زیادی اینجور بود همیشه و الان هم هست که هر مشکلی در زندگی پیدا کنم، توسّل به این حضرت پیدا می‌کنم و موردی هم محروم نشدم و دیگران را هم هروقت تشویق کر دم، نتیجه گرفتم. از جمله آقای قرائتی هم این مسأله را برایش نقل کردم، آمد و بعد به من گفت که: بعد از توسل به ایشان در آن مسأله ای که می‌خواست رئیس جمهور به ایشان کمک کمک کند، خود ایشان شخصاً آمد و گوشه‌ای از کار را گرفت که فوق انتظار من بود!

.........

📝 پی‌نوشت: یک بار بنده وقتی می‌خواستم به شیراز بروم نزد یکی از اولیاء خدا در قم رفتم که توصیه‌ای به بنده کنند، بنده آن زمان چندان توجهی به حرم شریف حضرت سیّد علاءالدّین حسین نداشتم، ایشان به بنده گفتند: وقتی رفتی حرم سیّد علاءالدّین حسین حتما از طرف من یک بوسه بر ضریح مبارک ایشان بزن.

 

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻عنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ، قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ.

🔻فقَالَ لِی: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ، أَ صَائِمٌ أَنْتَ»؟ فَقُلْتُ: لَا. فَقَالَ: «هَذَا الْیَوْمُ الَّذِی دَعَا فِیهِ زَکَرِیَّا (عَلَیْهِ السَّلَامُ) رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، فَقَالَ: رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ، فَنَادَتْ زَکَرِیَّا: وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى‏.

🔻فمَنْ صَامَ هَذَا الْیَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، اسْتَجَابَ لَهُ کَمَا اسْتَجَابَ لِزَکَرِیَّا (عَلَیْهِ السَّلَامُ)».

 

🔻در روایت از ریان بن شبیب  نقل شده است که روز اول محرم بر امام رضا (علیه السلام) وارد شدم.

🔻امام از من پرسید: یا ابن شبیب آیا امروز روزه هستی؟

گفتم نه. امام گفتند: امروز روزی است که در آن زکریا از پروردگارش خواست: «پروردگارا از جانب خودت فرزندی پاک و پسندیده به من عطا کن که تو هم شنونده‌ای و هم توانا» و خداوند دعای او را مستجاب نمود و ملائکه خود را امر کرد و آنها در حالی که زکریا در محراب مشغول نماز بود به او بشارت یحی را دادند.

🔻و هرکس این روز را روزه بگیرد و از خداوند چیزی بخواهد، دعای او مستجاب می‌شود همانطور که برای زکریا علیه السلام مستجاب شد.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چند مورد مشکلات سختی برایم پیش آمده بود و استاد ما توصیه کردند با حالت توجه داشتن به اینکه حضرت زهرا(سلام الله علیها) غیرت بسیاری بر حضرت امیر(ع) دارند و بغض دشمنان ایشان و قاتلان خود را بر دل دارند، برای شادی دل حضرت زهرا(س) این لعن خاص را بگویید و مطمئن باشید حضرت برای شما دعا می‌کنند و با دعای حضرت سخت‌ترین مشکلات نیز حل خواهد شد.

خود بنده این تجربه را چندین بار داشتم و مشکلات خیلی خوب حل شد.

استاد ما هم می‌فرمودند این لعن برای خود بنده نیز در امور مختلف از مادی و معنوی بسیار راهگشا بوده است.

از ایشان پرسیدم منبع این لعن کجاست؟ چون در روایات نیست، فرمودند آیت‌الله توسلی این لعن را به ما آموختند و فرمودند من خودم این لعن را از حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) در مدینه گرفته‌ام.

شک داشتم که آیا این مطلب و خیر عظیم را برای دوستان بگویم یا خیر؟ که متوجه شدم خود آیت‌الله توسلی چند مورد این لعن را عمومی گفته‌اند و اشاراتی هم به نحوه دریافتش داشته‌اند.

مطلب زیر هم که از کانال مربوط به «مرحوم آیت الله توسلی» است، هدیه‌ای باشد در این شب کریمة اهل بیت برای شما دوستان.👇

🔰عارف سالک خادم الزهرا حاج شیخ جعفر توسلی رحمة الله علیه

🔸 لعن کردن دشمنان حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها به این عبارت: «لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَةُ الزهراء»، گنج است، از گنج هم بالاتر است، خیلی راهگشا و پر برکت است.

🔹 این لعن از الطاف الهی به من است و از کتابی نیاموختم.

🔸 این لعن، از طریق عارفانه به من رسیده است، نه اینکه کسی به من آموخته باشد.

🔹 از خود اهل بیت علیهم السلام به من رسیده است که این لعن را به این نحو بگو.

🔸 این لعن را زیاد بگویید و حضرت زهرا سلام الله علیها را خطاب قرار دهید. مشکلات به صورت اعجاز آمیزی حل می‌شود. از این لعن برکاتی دیده‌ام.

 

فیلم آیت‌ الله توسلی در حال گفتن ذکر لعن قاتلان حضرت زهرا(س)
دریافت
مدت زمان: 27 ثانیه

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

آیت‌الله حائری شیرازی نقل می‌کنند:

🔹سال ۶۷ بود. [در] عملیات مرصاد، صدام بعد از قطع نامه حمله کرده بود به اهواز.

مقام معظم رهبری آن موقع رئیس جمهور بود. یک پیام کوتاه اما جگر سوزی دادند: «من به سمت سرنوشتم می‌روم.» همه فهمیدند که ایشان می‌گوید یا صدام را بر می‌گردانم یا دیگر من بر نمی‌گردم؛ هرچه سرنوشتم باشد. همه را تکان داد.

 

🔹ائمه جمعه، همه آمدند اهواز. دانشگاه شهید چمران هم تعطیل [شده بود]. خدا حفظ کند "آیت الله جزایری" خوابگاه دانشگاه را گرفت برای روحانیون که اینها که می‌آیند یک سرپناهی داشته باشند. سوئیت بود. سوئیت‌ها را بر اساس قرعه کشی، داده بودند.

 

🔹[در زمان طلبگی] "آقای فقیه امام جمعه نیریز" در مدرسه حجتیه همسایه من بود. من حجره ۱۰۴ بودم حجره "آقای فقیه" حجره  ۱۰۵ چسبیده بود به هم دوتا حجره.

آقای فقیه به من زنگ زد که [بر اساس] این قرعه کشی که آقای جزایری کرده، [اینجا هم] سوئیت شما چسبیده به سوئیت ما است. یعنی همان مثل بیست سال قبل است. ما سال ۴۰ مدرسهٔ حجتیه با هم همسایه بودیم، حالا سال ۶۷ است. ۲۷ سال قبل.

 

🔹من ترجیح دادم که در اعزام مبلغ داخل طلبه‌ها باشم؛ سوئیت مصرف نکنم. اما ایشان گفت: خب یک سری بیا. رفتم آنجا، گفت: سوئیتت را ببین! رفتم درِ سوئیت، نگاه کردم؛ به محافظ‌ها گفتم وسایلم را بیاورید همین‌جا. گفتند: این همه آقای فقیه اسرار می‌کرد، قبول نمی‌کردید؛ حالا چطور شد قبول کردید؟

گفتم به خاطر این شماره. دیدم رویش نوشته ۱۰۴. نگاه به سوئیت آقای فقیه کردم دیدم نوشته ۱۰۵. پهلوی هم باشد مهم نیست، ۱۰۴ و ۱۰۵ باشد مهم است.

 

🔹 ۲۷ سال قبل من در حجره ۱۰۴ بودم، او در حجره ۱۰۵. حالا در قرعه کشی، سوئیت ۱۰۴ [را] به من دادند، به او سوئیت ۱۰۵. خودم یک تحلیلی داشتم؛ تحلیلم این بود که آقا امام زمان می‌گوید ما از شما غافل نیستیم، حتی حجره‌ای که گیرش بیاید هم ما دخالت می‌کنیم.

ما در جزئیاتتان هم حضور داریم. کی می تواند باور کند که امامش در جزئیات زندگی او حضور دارد؛ محبت است. می خواهد پیام بدهد. می‌گوید شما صد میلیون مرتبه این [کاغذ‌های قرعه کشی] را بریزید در گلدان، دست بکنید [داخل یک برگه] بیاورید؛ دیگر تکرار نمی‌شود. این حساب احتمالات، احتمال تصادف را یک حدی برایش قائلند دیگر؛ این مسئله از حد تصادف گذشته، انتخاب است.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔹 هرچقدر کسی را بیشتر دوست داشته باشی، بیشتر حاضری برایش فداکاری کنی؛

اگر نیازی پیش آمد:

🔸برای دوست چندین ساله‌ات حاضری از ماشینت بگذری؛

🔸برای برادرت حاضری خانه‌ات را هم بفروشی؛

🔸برای پدر، مادر و همسر و فرزندت حاضری از جانت هم بگذری،

 

🔹اما هیچ کدام از این دوست داشتن‌ها عشق نیست و هیچ کدام از این فداکاری‌ها عاشقانه نیست؛

🔹کسی که عاشق است کاری به نیاز معشوق ندارد، لازم نیست نیازی پیش بیاید تا از خودش بگذرد؛ بلکه عاشق از روی شوق دنبال بهانه‌ای برای فدا شدن برای معشوق می‌گردد؛

هرچقدر بیشتر عاشق باشی، بیشتر شوق داری برای معشوق فدا شوی و بیشتر از فدا شدن برای معشوقت لذت می‌بری؛

در میزبانی از میهمانان معشوقت بر اساس نیاز عمل نمی‌کنی، بلکه منت میهمان معشوقت را می‌کشی تا حتی پای او را بشوری؛ از غذای تو بخورد، شب تا صبح و صبح تا شب بیدار می‌مانی و به میهمانانش خدمت می‌کنی، پست‌ترین کارها حتی توالت شستن هم برایت سهل است؛ کارهایی که برای میهمان خودت هیچگاه انجام نمی‌دهی، هیچکدام هم اگر نباشد مشکلی پیش نمی‌آید، اما داستان عشق چیز دیگریست.

 

📌زیارت اربعین نه جلوه محبت به اهل بیت بلکه جلوه عشق به اهل بیت است.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری