شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۴۵ مطلب با موضوع «امام و رهبری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔰 قریب به شش ماه بود که جمعی ۵ نفره از طلبه‌های خوب هر روز برخی از صحبت‌ها یا پیام‌های کلیدی حضرت آقا را  مباحثه می‌کردیم.

ضمن این مباحثات به مرور به مجموعه‌ای از پرسش‌هایی اساسی دست یافتیم که می‌توان گفت تفکر در مورد آنها و دست‌یافتن به پاسخ‌هایشان برای افراد دین‌دار مساوی بود با انقلابی شدن، دغدغه مند شدن، حل بسیاری از شبهاتشان و فهم ارتباط انقلاب اسلامی و نظام دین برای آنها.

🔰 اما تقریبا هیچ کدام از این سوالات از سوالات جدی و سرفصل‌های مورد توجه در حوزه علمیه نبود و اگر این سوالات در حوزه مطرح می‌شد و ذهن اساتید و طلاب متوجه آنها و پاسخشان می‌شد دیگر چندان انرژی و کار خاصی برای انقلابی شدن حوزه نیاز نبود، تفکر در مورد این سوالات مساوی بود با رسوا شدن و مهجوریت طیف‌های سکولار و غیرانقلابی در حوزه.

🔰 به طور مثال بخشی از این سوالات ذیل سرفصل دشمن شناسی بود که شاید از ابتدا تا انتهای تحصیل در حوزه چندان به عنوان آن هم چندان توجه نشود، چه برسد به پرسش‌های ذیل آن؟! یا به برخی پرسش‌های ذیل آن به صورت محدود توجه شود اما چون در یک نظام مشخص منطقی و مترتب بر یکدیگر به سوالات آن پرداخته نشده است، نتیجتا به پاسخ‌های اشتباه نیز دست یافته باشیم.

👈 مثلا مکرر حضرت آقا در بحث دشمن شناسی صحبت کرده‌اند که خروجی آن یک کتاب مفصل شده است.

به صورت خلاصه ایشان دشمن خارجی و محسوس ما را بدون اصلی و فرعی کردن با ۳ عنوان مشخص می‌کنند:

«جریان سرمایه‌داری صهیونیستی پشت صحنه دولت آمریکا»

اما رسیدن به این نتیجه حاصل پاسخ داشتن برای یک مجموعه سوالات متوالی با گستره‌ای وسیع از اطلاعات قدیم و جدید است.

🔰 برای اینکه این کلام و عنوان دشمن شناسی درست فهم شود نیازمند یک سلسله پرسش‌های منطقی و مترتب هستیم که: آیا در نظام اندیشه دینی وجود دشمن مفروض و قطعی است؟ چه دشمن‌هایی برای یک انسان دین‌دار وجود دارند؟ معیار و ملاک دشمنی چیست؟ آیا دشمن اصلی و فرعی داریم؟ حکمت‌ها و فواید وجود دشمن چیست؟ وظیفه ما نسبت به دشمن چیست؟ و...

🔰 بعد از اینکه مجموعه‌ای از سوالات را ذیل موضوعات اصلی اقتباس شده از سخنان حضرت آقا، طراحی کردم، جمعی از فضلا و اساتید حوزه را شناسایی و این سوالات را به آنها عرضه نمودم.

برای اینکه این اساتید و فضلاء مشتاق به وقت گذاشتن شوند نیاز به یک برنامه رسمی بود، از طریق مسئول فرهنگی مؤسسه فقهی‌مان مطلع شدم که در مدارس فقهی یک چارت فرهنگی و بودجه مشخص شده است برای برگزاری کلاس‌های سیاسی فرهنگی و...

🔰 طرحی اجرایی با عنوان دوره "اسلام ناب" نوشتم تا اساتید شناسایی شده را دعوت کنیم و کلاس‌هایی تشکیل دهیم و این سرفصل‌ها را در این دوره تدریس کنند؛ در ضمن آن هم برخی کتاب‌های خوب و مرتبط با این سرفصل‌ها مثل "حکومت اسلامی از مبانی تا مقاصد" آقای محمد نجفی و "اسلام رحمانی" آقای حسن علی‌پور وحید را به دوستان معرفی کرده و برای آنها مسابقه کتاب‌خوانی برگزار کردم که الحمد لله بیش از نیمی از دوستان مؤسسه در این مسابقه شرکت کردند، همچنین اجازه گرفتم و یک سلسله از مستندهایی که برای فهم پاسخ سوالات دوره مناسب بود را هر هفته در ساعتی که دوستان مؤسسه جلسه عمومی داشتند معرفی می‌کردم.

🔰 دوره با همه سختی‌هایش برگزار شد و کارها پیش رفت، بنا داشتم در گام بعد این دوره را در مدارس فقهی دیگر نیز برگزار کنم و پیگیری‌هایی کردم و قول‌هایی نیز گرفتم، افق نهایی‌ام نیز این بود که در گام آخر مباحث دوره را تبدیل به یک کتاب کنم که در ضمن آن یک نرم‌افزار با همه مستندهایی که مکمل آن بود در آن باشد و بعد از آن این دوره در کل حوزه علمیه اجرا شود.

🔰 بجز یک یا دو مورد کمک یکی از دوستان عزیز همه کارها بر دوش خودم افتاده بود، مشکلات و عدم همکاری‌های بسیاری که مدام وقت و انرژی را بی‌جهت هدر می‌داد و حل آنها به عنوان یک کار حاشیه‌ای در کنار درس و کارهای پژوهشی و مسائل شخصی‌ام، خیلی داشت به من فشار می‌آورد.

🔰 بعد از برگزاری دوره در مدرسه خودمان و با توجه به بازخوردهای خوبی که از دوستان طلبه گرفته بودم، بنا به توسعه و ادامه آن داشتم که در جلسه ابتدای سال بعد، مسئول محترم مدرسه که ماشاء الله هرجای حوزه را نگاه کنید یک مسئولیت مهم‌ دارند! در جمع طلاب با قدردانی از برخی امور که در نظرشان بسیار با اهمیت بود و ایضا تحقیر کارهای بنده آن هم در جمع طلاب چنان طعم تلخی بر جانم نشاند که با اینکه می‌دانستم نباید خسته شد اما تحقیر شدن کار را برای نفس خود بهانه کردم تا دیگر تلخی‌های این کارها را به جانم نچشانم...

🔰 وقتی سوالات خود را به اساتید عرضه کردم متوجه شدم جمع محدودی از آنها هستند که برای این سوالات پاسخ دارند، البته معمولا آنهایی هم که داشتند برای همه پرسش‌ها پاسخ نداشتند و نیاز به تفکر و دقت بیشتر بود ولی به هر حال معلوم بود فرصتی شده است تا حرف‌های تازه و برآمده از اندیشه‌های عمیقشان را در این باب‌ها تولید و تدقیق کنند.

🔰 بحث‌های خوبی در جلسات تدریس دوره مذکور گفته شد که برای خودم هم تازگی داشت، با برخی اساتید هم رفاقتی پیدا کردم و بعدها هم تاثیر تفکر آنها به این پرسش‌ها را در دیگر مباحث و ارائه‌هایشان مشاهده کردم.

اگرچه ما یک دوره از این اساتید استفاده کرده بودیم اما مباحثی که تولید شده بود توسط خود این اساتید در قالب‌های دیگر در حال امتداد و نشر دادن بود.

🔰 ما هنوز باید در باب فواید پرسش‌گری البته پرسش‌های دقیق و با برنامه و کارهای بزرگی که می‌شود به کمک آن انجام داد، بیشتر آشنا شویم.

مثالی دیگر بزنم، سال گذشته یک سوال برای اساتید درس خارج و طلاب جدی شده بود و عملا یک بحث با این عنوان که آیا فقه نظام دارد یا خیر؟ در سطوح مختلف حوزه ذهن طلاب و اساتید را به خود مشغول کرده بود.

در بسیاری از کلاس‌ها به این سوال پرداخته می‌شد که حالا آخر فقه نظام دارد یا خیر؟

دوست عزیزی که پشت صحنه عمده این جریان سازی بود، برای بنده می‌گفت که من رفتم نزد فلانی و از او این سوال را کردم و بعد نزد یک عالم دیگر رفتم و او جواب متفاوتی داد و ادله آن استاد را رد کرد و بعد این پرسش‌ها و پاسخ‌ها را هم در فضای مجازی منتشر می‌کردم، بعد از آن هم با چند مرحله شارژ کردن موج و کار رسانه‌ای موج راه افتاده بود و این پرسش جدی در فضای حوزه مطرح شده بود و هرکس می‌خواست نظر خود را در آن مورد بیان کند.

می‌گفت هدف من صرفا یک کار بود و آن اینکه اصل این مسأله را در حوزه بالا بیاورم و توجهات به آن جلب شود و به آن فکر شود، بیش از آنکه پاسخ برای من مهم باشد اینکه به این مسأله فکر شود مهم بود.

یکی از اساتید عزیز ما نقل می‌کردند که من بارها یک بحث علمی را بین برخی از علما واسطه می‌شدم و اشکالات و جواب‌ها را بین آنها انتقال می‌دادم و این کار برکات بسیاری برای حل آن مسأله و دقیق‌شدن آن داشت.

🔰 این پرسش‌گری و مطالبه و هدایت آن خود بخشی از چرخه تولید علم است، وقتی آثار مختلف با برکت موجودمان را نگاه می‌کنیم، عمدتا همه حاصل وجود یک پرسش و مطالبه از علما است، از اصول کافی و من لایحضره الفقیه گرفته تا لمعه یا برخی کتاب‌های علامه طباطبایی مثل بدایه و نهایه و حتی تفسیر المیزان یا کتاب‌های علامه مظفر یا کتاب کشف اسرار حضرت امام یا جزوه روح‌توحید نفی عبودیت غیر خدا حضرت آقا و... خلاصه عمده آنها را وقتی بررسی کنید، همه یک مقدمه دارند و آن هم وجود یک پرسش‌گر و مطالبه‌گر است و اگر نبودند آنها امروز هیچ‌کدام از این آثار با برکت ما موجود نبود.

⁉️ اهداف و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی چه بود؟

این پرسش یکی از ۶ پرسش بنیادین درباره انقلاب اسلامی است که مستند و مبتنی بر بیانات حضرت آقا، در سایت ایشان به آنها به صورت اجمالی و تصفیلی پاسخ داده شده است.

🔰 در پاسخ به این پرسش که اهداف و شعارهای اصلی انقلاب چیست؟ مستند به بیانات حضرت آقا به موارد زیر اشاره شده است:

👈 استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی - حاکمیت اسلام بر جامعه و رواج ارزش‌های دینی در کشور - آزادی بیان و قلم - عدالت و رفع تبعیض‌ها - پیشرفت مادی و گسترش رفاه - احیای کرامت انسانی و نقش داشتن مردم در حاکمیت بر تعیین سرنوشت خود - زمینه‌سازی برای رشد و تکامل انسانها در جامعه و حذف عوامل فساد.

حال نوبت ما است که به این سوالات و جواب‌ها فکر کنیم، مبتنی بر آنها سوالاتی را مطرح کنیم؟

چرا این موارد ذکر شد و  آیا موارد دیگری هست که برای ما مهم باشد و در این گزینه‌ها نیست؟

نسبت تک تک این گزاره‌ها با اندیشه‌های دینی چیست؟ در هرکدام از این گزاره‌ها ما چه جایگاهی داریم؟ در کدام یک کم‌کاری کرده‌ایم؟ ملاک سنجش هر کدام چیست؟

⁉️ به این پرسش‌ها چقدر فکر کرده‌ایم؟ مباحثه کرده‌ایم و جواب داریم؟

مثلا ما چقدر در مورد استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی مبتنی بر آموزه‌های دینی می‌توانیم سخن بگوییم؟

مگر یکی از دعوا‌های اصلی امروز ما در عرصه سیاست همین استقلال‌خواهی نیست؟ اگر استقلال خواهی یک ارزش دینی نیز هست، پس چرا ما چندان حرفی در این مقوله نمی‌شنویم؟

قطع وابستگی آیا ارزش است؟ مطلق یا نسبی؟ چقدر از آموزه‌های دینی برای تبیین آن حرف داریم؟ و قس علی هذا... نسبت به بقیه موارد از شعارهای اصلی انقلاب که شرح آن مفصل می‌شود و  شاید ما در همان ابتدا متوقف شویم.

⁉️ وظیفه کیست که این گزاره‌ها را تبیین کند؟ جز حوزه و طلاب؟

بسم‌الله اساتید و فضلاء انقلابی صدها سوال در تک تک این مقولات وجود دارد که ما مشتاقانه منتظر شنیدن جواب‌های آنها هستیم.

بسم‌الله طلاب عزیز در این موضوعات مطلب بنویسید، سوال و جواب تولید کنید.

اگر این موضوعات برای نخبگان جامعه قرار است حل شود وظیفه کسی جز حوزه و حوزویان است؟

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در زمان بنی‌صدر خیلی‌ها از خیانت‌های پیاپی او خسته شده بودند و گله می‌کردند که چرا حضرت امام (ره) به او اختیارات گسترده و فرصت می‌دهند_ تا جایی که حتی فرماندهی کل قوا را نیز در آن شرایط بحرانی به او داده بودند._ اختیاراتی که هزینه‌های بسیار زیادی بر مردم و کشور داشت و نیروهای زیادی به‌واسطه کارهای او به شهادت رسیدند و سرمایه‌های بسیاری تلف شد.

در همین باره مرحوم آیت‌الله سید محمدمهدی دستغیب برادر کوچک‌تر شهید دستغیب نقل می‌کنند:

بنی‌صدر طغیان کرده بود و سروصدا هم بلند کرده بود که به داد برسید. در آن هنگام آقای خلخالی در مجلس بود که فریاد زد: آقای دستغیب! آقای صدوقی! آقای مدنی! آقای اشرفی! آقای طاهری و... به فریاد برسید. لذا مجلسی از آقایان در حضور امام تشکیل شد. بنده هم همراه اخوی رفتم. همه صحبت کردند و از امام خواستند که بنی‌صدر را رد کند. امام فرمود:

زود است، عجله نکنید، بگذارید رسوا شود، مردم بفهمند، آن‌وقت بیرون کردنش آسان است و قصه هم همین‌طور شد و طولی نکشید که بنی‌صدر رسوا شد و مردم فهمیدند که راهش غلط است و معزولش کردند. [۱]

معنای این رفتار آن است که گاهی بایست به یک فرد و بالاتر از آن‌یک اندیشه فرصت داد تا خود را نشان دهد و معلوم شود که مسیرش خطا است زیرا میان حاکمیت الله و طاغوت چند فرق اساسی است:

1- "ولیّ خدا " قدرت را برای مردم می‌خواهد، برخلاف طاغوت که مردم را برای قدرت می‌خواهد، "ولیّ خدا " با مردم همراه می‌شود و به آن‌ها فرصت رشد می‌دهد تا مردم باعقل خود و آزادی خودشان، قیام به قسط کنند و همراهی با او را آزادانه انتخاب کنند.

بنابراین همراهی با "ولیّ خدا" نیز نیازمند صبر و استقامت و البته مساوی با باعزت و سربلندی است.

2- اما طاغوت بر مردم مسلط می‌شود [۲] و آزادی و فرصت اندیشیدن را از آن‌ها می‌گیرد، طاغوت می‌خواهد مردم کوچک باشند و با شکم و شهوت مشغول باشند، پس همراهی با طاغوت اگرچه معمولاً راحت اما همیشه با کوچکی و حقارت است. [۳]

 اگر بنا بود با اجبار مردم را کنترل و بر آن‌ها حکومت کرد، اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بسیار زیرک‌تر از آن بودند که در بازی قدرت جا بمانند و منتظر باشند تا بیش از هزار و اندی سال این‌همه خسارت بر مردم وارد شود.

پی نوشت:

[۱] منبع خاطره: حمید سفیدگر شهانقی و محمد چغایی اراکی، زندگی و مبارزات آیت‌الله شهید سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد و خاطرات، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲ ش، ص: ۱۰۲.

[۲] در زمانه ما که عصر استعمار فرانو است، طاغوت باقدرت نرم و ابزار رسانه و شبکه‌های مختلف خبری و سرگرم کردن مردم به مسائل جنسی، سینما، ورزش حرفه‌ای و... مردم را به بند خود درآورده است، برخلاف دوره‌های گذشته که با کودتا و مثل آن و با استفاده از قدرت سخت بر مردم حکومت می‌کرد.

[۳] ممکن است برخی بگویند: پس اگر چنین است چرا جمهوری اسلامی برای انتخابات، شورای نگهبان گذاشته است و فرصت خطا کردن مطلق را به مردم نمی‌دهد؟

باید گفت در حکومت بناشده بر پایه اسلام اگرچه مردم به‌زور به سمت سعادت برده نمی‌شوند اما جلو جریانی که بخواهد مردم را به‌زور به سمت شقاوت ببرد نیز گرفته می‌شود و حاکم تلاش می‌کند آزمون و تجربه مردم را به‌گونه‌ای پیش ببرد که مردم کم‌ترین هزینه ممکن در مسیر رشدشان را متحمل شوند و سعی می‌کند از شمار گزینه‌های هزینه‌ساز برای مردم بکاهد اما نه تا جایی که رشد آزادانه و انتخاب و اختیار مردم بی‌معنا شود.

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 یکی از موضوعاتی که مدام توسط مردم و بسیاری از نیروهای ارزشی و عدالت‌خواه و حتی علماء و مسئولان قوه قضائیه مطالبه می‌شود، علنی شدن اسم مجرمین است. به عنوان نمونه‌ای از این مطالبه سخنان آیت‌الله حائری شیرازی در این رابطه را در ادامه می‌آورم.

🔰 اما از طرفی برخی دیگر نیز مخالف این‌کار هستند و منجمله این افراد خود حضرت آقا هستند که ایشان نیز استدلال‌های خودشان را برای این موضوع دارند. در ادامه نیز شواهدی از بیانات حضرت آقا مبنی بر عدم لزوم اعلام اسامی مجرمین و انتشار اخبار مربوط به اتهمات در فضای عمومی خواهم آورد و بحثی در حدود و ادله خواهم نمود.

🔰آیت‌الله حائری شیرازی:

🔹«قاضی باید زمینه‌ای باشد که کلمه الله را بالا نگه دارد؛ آن کسی که نیتش امر به معروف و نهی از منکر است، مسلط باشد بر آن کسی که قصد فساد و قصد شرارت دارد.

⁉️چرا می‌گوید فاسد را بیاور در ملاء عام و شلاق بزن و ما تشکر می‌کنیم از آن قضاتی که حکم کردند چند رشوه خوار را در نماز جمعه تعزیر کنند؛ دستشان درد نکند؛ خدا توفیقشان بدهد، از این کارها بیشتر بکنند.

🔸نیایند بگویند این‌ها آبرو داشتند این‌ها خانواده داشتند، شما گفتید این‌ها خانه‌شان کجا هست، شغلشان چه هست؟ اسم پدرشان چه هست؟ چه رده بودند، چه قدر حقوق گرفتند، چه قدر رشوه گرفتند، این‌ها باید گفته بشود. اسلام آبرو ندارد؟ ایشان آبرو دارد؟!

🔹آبروی اسلام را می‌برد آبروی ایشان را ببرند، ظلم است؟ تا بداند رشوه خوار که اگر پول گرفتن شیرین است، چوب خوردن و آبرو رفتن دارد، دیگر آدم نتواند سرش را جلو مردم بلند بکند، فامیل آدم آبرویش برود، آن ها هم هست.

🔸کار مردم را معطل کنند تا حاضر بشود چیزی را به عنوان رشوه بدهد تا حق را بگیرد یا ناحق را حق کند، یک روزی هم این چیزها را دارد.

🔹خود این شلاق زدن دفع بلا می‌کند دفع عذاب می‌کند. اگر در ملاء عام زناکار را شلاق زدند بگو الهی شکر، زن را هم شلاق زدند. یک دفعه نگویید این زن هست و جنسش لطیف است و این شلاق با بدن او سازگار نیست، خدا که روی این بدن‌ها آتش می‌گذارد، چه طور سازگار است؟ تاول می‌زند چه طور سازگار است؟ مگر ما به آخرت معتقد نیستیم؟ مگر در قرآن اسم آتش را نیاورده است؟ تا مغز استخوان را می‌سوزاند.

️ما از خدا، انسان دوست‌تر هستیم؟ ما از خدا با شرافت‌تر هستیم؟! ما از خدا رحم و مروتمان بیشتر است؟ خدا که ارحم الراحمین است آن کار را می‌کند.

🔸شلاقش می‌زنی که دردش دو روز است سه روز است یا یک ماه، برای این که الی الابد در جهنم نیفتد. این هم خدمت است این هم الطاف خفیه است.

🔹تنبیه می‌کنند برای این که جرات را از شریر بگیرند و جرات را به مومن بدهند. برای این است که تو صدایت را در امر به معروف و نهی از منکر محکم تر کنی. جرات پیدا کنی همت پیدا کنی؛ وقتی یک رشوه خوار را می‌زنند این جوری نیست که بگویی تورم هست و مشکلات اقتصادی هست و حقوق کارمند کم است و این جور می‌شود. وقتی شلاق می‌زنی به رشوه خوار، آن کسی که حقوقش کم است، می‌گوید خدا را شکر این که رشوه گرفت کتک خورد. اگر من نانم کم است اما آبرو دارم اما اگر شلاق نزنی آن کسی که رشوه نمی‌گیرد دو رنج می‌برد یکی رنج تورم، یکی رنج این که می‌بیند، همکارش رشوه گرفت و کسی متعرض آن نشد. غیضش بیشتر می‌شود ضد انقلاب می‌شود. شما با جرات رشوه خوار را تعقیب کن. این هم مسکنی است برای آن که تحت فشار است. 

🔸این جور نیست که اگر رشوه خوار را زدی صدای کسی در بیاید که تورم هم هست، نمی‌گذارند، رشوه هم بگیریم.

یک درصد یا دو درصد فاسد در بین این‌ها هست اما بقیه سالم هستند؛ انسان هستند. آن‌ها بیشتر خوشحال می‌شوند که رشوه نمی‌گیرند و اداری هستند.»

🔰 اما از طرفی برخی دیگر نیز مخالف این‌کار هستند و منجمله این افراد خود حضرت آقا هستند که ایشان نیز استدلال‌های خودشان را برای این موضوع دارند.

ممکن است برخی تصور کنند که نظر حضرت آقا صرفا در مورد متهمین است که هنوز جرم آنها ثابت نشده است، چرا که ایشان در موارد مختلفی در مورد انتشار عمومی اعترافات یا اطلاعات متهمین تذکراتی داده‌اند:

👈«کسی نباید اینجور عمل کند، اینجور حرف بزند - نه از این طرف، افراد به صرف اینکه متهم به یک معنائی شدند، این اتهام آشکار شود، واضح شود، در افکار عمومی مطرح شود. افکار عمومی از این مسئله چه لذتی می‌برد؟ برای افکار عمومی چه فایده‌ای دارد که بداند زیدی، عمروی، بکری متهم به فلان عمل خلافی است؟»

 

🔰 اما نظر ایشان حتی در مورد کسانی که جرم آنها ثابت شده است نیز چنین است:

👈«حتّی اگر چنانچه فرض کنیم یک نفری جرمی هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است - فرض کنید رفته زندان - چه لزومی دارد ما اسم او را در روزنامه‌ها منتشر کنیم تا بچه‌ی این آدم که دارد مدرسه می‌رود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانواده‌اش زندگی عادی‌شان را ادامه دهند؟ خب، جرمی کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزی بشود؟ این از نکات بسیار مهمی است. البته مخاطب این حرف فقط قوه‌ی قضائیه نیست؛ مسئولان قوه، خارج قوه، رسانه‌ها مخاطبند.» ۶ تیر ۱۳۹۰.

 

اولین نکته اینکه باید دقت داشت که نه کلام موافقین علنی شدن مجازات‌ها و نام متهمین، مطلق است و نه کلام مخالفین آن، چراکه برخی موارد را قرآن تصریح دارد که متهمین را باید به صورت  علنی و عمومی مجازات کرد. مثلا در آیه ۲ سوره مبارکه نور می‌فرماید:

«الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی‏ فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فی‏ دینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنینَ »

تعبیر طائفه یعنی جماعتی گرد فرد مجازات شونده جمع شوند و مجازات او را مشاهده کنند.

 

آنچه هم از سیره به علت وجود نقل‌های متعدد می‌توان بصورت قطعی ادعا کرد اینکه این "مجازات علنی" محدود به مورد زنا نبوده است و در جوامع آن روز که افراد معمولا در شهر و منطقه خود شناخته شده بودند، چنین هم نبوده است که مثلا چهره افراد را بپوشانند و بر آنها حد و تعزیر جاری کنند بلکه آشکارا و به صورت علنی افراد حد بر آنها جاری می‌شد، شلاق می‌خوردند، سنگ‌سار می‌شدند و یا حتی لگدمال.

حتی به فتوای بسیاری از علما منجمله حضرت امام لازم است که حاکم هنگام اجراء حد به مردم اطلاع دهد تا جمع شوند بلکه حتی آنان را امر به خروج از منازل برای دیدن حد کند.

 

️پس سوال اصلی در حدود و ثغور این ماجراست و کسی به نحو مطلق، علنی شدن یا نشدن مجازات و نام متهمین را ادعا نمی‌کند.

🔰 قبل از اینکه به سراغ ادله برویم باید ببینیم اصل در اینجا چیست؟ تأسیس اصل برای این است که در مواردی که شک و شبهه‌ای وجود دارد به اصل رجوع کنیم.

در اینجا از این باب که حقوق انسان‌ها محترم است اصل بر حفظ آبرو و احترام "آنان ولو مجرم" است، همچنین در خود اجرای حدود نیز اصل بر ترک اجرای حدود در صورت مطرح شدن شبهه است. « الحدود تدرء بالشبهات»

 

🔰 بخواهیم یا نخواهیم از این جهت که در دوران غیبت هستیم دست ما برای فهم و اجرای دین به تمامه باز نیست و هیچ وقت نباید اضطرار خود به معصوم را فراموش کنیم، در اینکه برخی از حدود را پیامبر و امیرالمؤمنین (علیهما الصلوة و السلام) به صورت علنی اجرا می‌کردند، شکی نیست و مواردی چون اجرای اعدام به اشکال مختلف، قطع دست، سنگ‌سار شدن، لگدمال شدن و... در روایات مختلف ذکر شده است اما آیا امروزه می‌شود، همه اینها را اجرا کرد؟ احکام ثانوی مختلفی که در این شرایط زمانی برای اجرای حدود مطرح است، چیست؟ مثلا در نقل داریم که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مناطق مرزی که مردم چندان با اسلام آشنایی نداشتند، برخی حدود را اجرا نمی‌کردند و سوالات بسیار دیگری که تا به پاسخ از روی حجت به آن‌ها نرسیم امکان اجرای حدود را نداریم.

 

حضرت آقا می‌فرمایند:

👈«بعضی اوقات انسان می‌بیند روی قوه‌ی قضائیه فشار می‌آورند که آقا افشاء کنید. نه آقا، هیچ لزومی ندارد افشاء کردن. در موارد خاصی، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصی است، مال همه جا نیست. بخصوص وقتی که در فضای جامعه روحیه‌ی تعمیم وجود دارد که یک چیزی را به غیر مورد خودش تعمیم می‌دهند، اینجا انسان خیلی باید احتیاط کند. تا وقتی جرمی ثابت نشده است، قطعاً نبایستی کسی را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتی گفتید متهم است، افکار عمومی تفکیک نمی‌کند بین متهمی که هیچ گناهی نکرده است، با آن کسی که شواهدی بر گناه او وجود دارد. حتّی بعد از اثبات جرم هم چه لزومی دارد؟ عرض کردم، مگر یک موارد خاص؛ «و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین». چند موردِ اینجوری داریم. حتّی اگر چنانچه فرض کنیم یک نفری جرمی هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است - فرض کنید رفته زندان - چه لزومی دارد ما اسم او را در روزنامه‌ها منتشر کنیم تا بچه‌ی این آدم که دارد مدرسه می‌رود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانواده‌اش زندگی عادی‌شان را ادامه دهند؟ خب، جرمی کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزی بشود؟» ۶ تیر ۱۳۹۰

 

خب این اشکال باقی می‌ماند که اجرای علنی حدود هم منافع بسیاری برای اجتماع دارد که در سخنان مرحوم آیت‌الله حائری به آن‌ها اشاره شد و علماء و فضلاء بایست در این باب مشخص نمایند که در چه مواردی قطعا و با حجت می‌توان به صورت علنی احکام را اجراء و اسامی مجرمین را منتشر کرد؟ اما هرچقدر هم تلاش کنیم این دست موارد چندان زیاد نیست و مطمئنا در عمده موارد به علت شبهات مختلف مجبور به مراجعه به اصل اولی هستیم. درست است که ما نمی‌توانیم اسلام را در اینجا به تمامه فهم و درک کنیم اما راهی نداریم باید بپذیریم در دوران غیبت هستیم و دستمان از معصوم کوتاه است.

 

📌بله ما باید اضطرارمان به معصوم را فراموش نکنیم و بدانیم که راه‌کار اصلی اوست و ما فعلا ناچارا دست و پایی می‌زنیم و تلاشمان را می‌کنیم تا هم نیاز خود به معصوم را خوب درک کنیم و هم لیاقت خود برای همراهی و اطاعت از او را نشان دهیم.

..........................

مطلب مرتبط:

📢رسواگریِ مفسد اقتصادی از فقه تا قانون تشهیر!

رسواگری یکی از شعبه های افشاگری است؛ که پس از حکم قضائی برای برخی مجرمان خاص خواسته شده است. در فقه اسلامی به "تشهیر" معروف است. برخی از مجرمان که به رسوا کردن آنها تصریح شده است:
۱-شاهد دروغین در دادگاه(1)
۲-قوّاد: مردی که دلّال جنسی شود.(2)
۳-قاذف: کسی که به بی گناهی تهمت فحشاء بزند(3)
4️⃣محتال: کسی که با مکر و خدعه و سندسازی مال مردم یا بیت المال را ببرد(4)
درباره چنین مفسد اقتصادی ای فقهاء شیعه تصریح کرده اند: سزاوار است با عقوبت ،تشهیر شود طوری که دیگران از تکرار کار او بازداشته شوند(5)

▫️معنا و مراد از تشهیر؟
تشهیر در لغت آشکار کردن چیزی در ننگ و عار است طوری که مردم او را بدان بشناسند.
فقهاء در تعیین مصادیق تشهیر و چگونگی آن در ضمن برخی جرم های گذشته سخن گفته اند. "اینکه ندا دهنده در قبیله و مسجد و بازار و مانند آن صدا بزند: این آدم، شاهد دروغین[مثلا] است او را بشناسید"(6) یا گفته اند:"او را در محافل و مجامع مردم از سر خواری و مجازات بچرخانند تا مردم از رفت و آمد با او برحذر شوند"(7).
⬅️پس تشهیر و رسوا کردن ،صرف اطلاع رسانی و محاکمه علنی و... نیست. باید تشهیر، مجازاتی و خوار کننده(شهّره السلطان بالنکال/یشهره بالعقوبة/خزیّاً ونکالاً) باشد؛ و هم بشکل بازدارنده(لیحذرمنه الناس/لکی یرتدع غیره) باشد.

🔅ظاهرا مجازاتی که امیرالمومنین(ع) برای ابن هرمه -کارگزار او در بازار اهواز- قرار داد از همین قسم است؛ که دستور داد:"...دربرابر دیدگان مردم او را بازداشت و زندانی کن. جارچی ماجرای او را بازگوید...چون جمعه شود او را از زندان بیرون کش و ۳۵تازیانه بزن و او را در بازارها بگردان(طُف به فی الاسواق)..."(8)

▪️خیر اجتماعی مقدم بر خیرِ خانواده مجرم!
این خیرخواهی که با رسوا کردن مجرم اقتصادی(وسایر موارد مُجاز تشهیر) آبروی خانواده او آسیب می بیند را شریعت اسلام لحاظ نکرده است. فقهاء شیعه هم در ادوار مختلف علیرغم آن به تشهیر آن مجرمان فتوا داده اند.
اگر لحاظ چنین رأفتی برای خانواده مجرم لازم بود، خداوند در اجرای برخی حدود اصرار بر مشاهده گروهی از مومنان نمی کرد!(ولیَشهَد عذابهما طائفة من المومنین) و مارا از لحاظ چنین رأفت هایی منع نمی کرد(لاتاخذکم بهمارافة فی دین الله).
باوجودی که هم اجرای حد در خلوت متصور است؛ و هم اینکه اجرای حد در انظار عمومی [که خود نوعی تشهیر است] عادتا موجب آسیب به خانواده و فامیل او می شود! از اینجا معلوم است شریعت، خیر اجتماعی را بر خیر فردی و خانوادگی ترجیح داده است.

▫️قانون تشهیردر ج.ا.ا
در قالب تصحیح ماده188 آیین دادرسی کیفری در 23خرداد85 تصویب و ابلاغ شد که براساس تبصره 3این ماده در موارد محکومیت قطعی به جرم اختلاس، ارتشاء، مداخله یا تبانی، اخذ پورسانت در معاملات دولتی، اخلال در نظام اقتصادی، سوءاستفاده از اختیارات  به منظور جلب منفعت برای خود و دیگری، جرائم مالیاتی، قاچاق کالا و ارز وبطورکلی جرم علیه حقوق مالی دولت به دستور دادگاه صادرکننده رای قطعی، خلاصه متن حکم شامل مختصات فرد، سمت یا عنوان، جرائم ارتکابی و نوع میزان مجازات محکوم علیه با هزینه خود مجرم در یکی از روزنامه های کثیر الانتشار منتشر و در اختیار رسانه های عمومی گذاشته میشود!!!
⬅️واضح است این تشهیر، تنزّل به اطلاع رسانی است. نه مجازاتی است و نه خوار کننده و با تشهیر در استعمال و اصطلاح فقهای شیعه فاصله معنا دار دارد. تصحیح این قانون در سال۹۲ برخی اشکالات را از بین برد اما این اشکال را نه!(9)
اینکه رسانه های نوین بتواند جای "چرخاندن در محافل و مجامع" و "ندادهنده" را بگیرد؛ بحث شده است و قابل قبول است اما صرف خواندن خلاصه حکم و پخش تصویر او در رسانه ها، تشهیرِ مجازاتی و خوار کننده و بازدارنده نیست. آن تشهیر، این سالها فقط درباره اراذل و اوباش اعمال شده است(10)؛ اما محتال و مفسد اقتصادی از آن برکنار بوده؛ درحالیکه در شریعت برای او به تصریح خواسته شده است!

..............................
1.ر.ک:مستندالشیعه ج22ص212/تحرالوسیله ج2ص409مساله 15
2.ر.ک:شرایع ج4ص162
3.ر.ک:امهذب البارع ج5ص63
4.ر.ک:جواهرج41ص598/المقنعة ص805/النهایة ص805/السرائر ج3ص512/التحریر الاحکام ج2ص234 و...
5.السرائر ج3ص512/المقنعة ص805 و...
6.الخلاف ج2ص601مساله39
7.المهذب البارع ج5ص64
8.مستدرک الوسائل ج17ص403و404
9.ر.ک https://b2n.ir/685512
10.در مرتبه اخیر رئیس قوه قضاییه با این کار مخالفت کرد

📝محسن قنبریان ۹۹/۸/۲۲

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📻(آیت‌الله حاج شیخ مجتبی قزوینی)

 

🔰 یکی از نعمت‌ها و ایضا ابتلائات خداوند نسبت به بندگاه مؤمن خود خبرهایی است که در مورد آینده به آنان داده می‌شود، این اخبار گاهی خبر سختی‌هایی است که برای مؤمن پیش خواهد آمد و بنده مؤمن خدا را برای پذیرش و تحمل آن سختی‌ها و شکایت نکردن و راضی بودن به رضایت خدا آماده می‌کند، گاه نیز بشارت‌هایی است برای تحمل سختی‌های مسیر و صبر نمودن بر مشکلات تا رسیدن به آن مقدرات.

 

🔰 در طول زندگی حضرت امام حکایت‌های مختلفی از گزارش آینده به ایشان توسط اولیاء خدا شنیده‌ایم و یکی از این حکایت‌ها مربوط به "آیت‌الله حاج شیخ مجتبی قزوینی" از علماء و عرفای اهل مشهد است، ایشان از علاقه‌مندان به امام بوده‌اند و از مشهد برای زیارت امام به قم می‌آمده‌اند.

این حکایت که به صورت تقریبی مربوط به سال ۴۲-۱۳۴۱ش است را مرحوم حجت‌الاسلام اسماعیل فردوسی‌پور از نزدیکان مرحوم قزوینی نقل می‌کنند:

 

«مرحوم حاج ‏ ‏شیخ مجتبی قزوینی... یک جلسه ‏خصوصی محرمانه با خود امام، ‏‏برگزار کردند.‏‏ یک روز قبل از ظهری بود ‏که ما با آقازاده ایشان در خدمتشان بودیم، منزل رفتیم منتهی داخل اتاق ‏‎‎‏نرفتیم، ‏‏آنجا فقط ‏‏مرحوم حاج شیخ و امام، دو‏ ‏نفری بودند. این دیدار ‏حدود یک ساعت طول کشید. بعد از یک ساعت ملاقات ‏‏که بیرون آمد، ‏پسر ایشان سوال کرد که چگونه یافتید آقا را؟ مرحوم حاج شیخ فرمود: ‏سید کامل است. ایشان سوال کرد حتی از آن جهات؟ منظورش از آن ‏جهات یعنی اطلاع از علوم غریبه‌ای بود که مرحوم حاج شیخ مجتبی ‏قزوینی داشت. یک سلسله مطالبی را مرحوم حاج شیخ بلد بود که کمتر ‏کسی از آنها اطلاع داشت. ایشان گفت حتی از آن جهات هم کامل است. ‏

 

.... ‏‏آن موقع مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی نزدیک ۷۰سال داشتند،‏ ‏یکسری اطلاعاتی داشتند که گهگاهی از آن استفاده می‌کردند. مثلاً در ‏یکی از مسافرت‌ها از ایشان سوال شد شما انقلاب را چطوری می‌بینید؟ ‏ایشان نظرش این بود که این انقلاب پیروز می‌شود و دولت سقوط ‏ ‏می‌کند و شاه سقوط می‌کند منتهی بعد از سقوط شاه جنگی بین ایران و ‏ ‏اعراب وارد خواهد شد و این جنگ طول خواهد کشید و در آن جنگ ‏ ‏هم ایران پیروز خواهد شد‏‏.‏

 

‏‏ آن موقع ایشان ‏‏امام را ‏‏تعبیر به سید می‏‏‌‏‏کرد و به‏‏ ما گفت: ‏‏بالاخره سید ‏در این جریانات پیروز خواهد شد. ایشان این اطلاعات را قهراً به امام ‏ ‏منتقل می‌کنند. منتهی امام از طریق مرحوم آیت‌الله شاه آبادی هم از این ‏‎‎‏پیش بینی‌ها اطلاع داشتند. حاج آقا نصرالله شاه آبادی می‌فرمود: من ‏‏پیروزی انقلاب‏‏،‏‏ مساله جنگ و قضایای بعد از پیروزی انقلاب را خواب ‏دیدم. خدمت امام در نجف ‏‏رفتم، ‏‏وقت خواستم و خصوصی با ایشان ‏مطرح کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند تمام این قضایا را مرحوم ‏ ‏پدر شما در زمان حیاتش به من گفته است.

 

اینها یکسری مسائلی بوده ‏‏که ‏ ‏بین خودشان اطلاع داشتند، یک چیزهایی که در آینده اتفاق می‌افتد. یا ‏یکی از بزرگانی که او هم جزء اوتاد بود نقل می‌کرد‏‏:‏‏ در نجف یک استاد ‏ ‏اخلاقی منحصر به فرد بوده است. امام در سن جوانی به حج و بعد از ‏سفر حج به عتبات عالیات مشرف می‌شوند. در نجف منزل آشیخ نصرالله ‏خلخالی‏‏ اقامت می‌کنند‏‏. ‏‏در آنجا ‏‏یکروز امام به درس اخلاق این عالم ‏می‌روند. آنجا استاد اخلاق می‌نشیند روی کرسی درس می‌گوید‏‏:‏‏ بسم‌الله ‏الرحمن الرحیم از تاریخ ایران می‌گوید که ... یک سیدی قیام می‌کند و جریانات انقلاب را مفصل نقل می‌کند و آن ‏ ‏محمدرضا پسر پهلوی را شکست می‌دهد و او هم فرار می‏‏‌‏‏کند و نظام ‏ ‏شاهنشاهی بوسیله او سقوط می‌کند؛ تمام قضایا را می‌گوید‏‏،‏‏ شاگردها ‏خیلی هاج و واج می‌شوند که این آقا خواب است، بیدار است چه ‏ ‏می‌گوید. درس که تمام می‌شود می‌گویند آقا شما این حرف‌هایی که ‏امروز زدید خواب بودید؟ بیدار بودید؟ چه چیزهایی بود؟ ایشان می‌گوید من امروز درس را برای یک نفر گفتم و آن یک ‏نفر درس را گرفت و رفت.

.....................

📝منبع: خاطرات حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسی پور‏، تدوین:‏‏ فرامرز شعاع حسینی، رحیم روح بخش‏، چاپ دوم، ‏‏تهران، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی‏‏(س)، ۱۳۹۰ش، صص: ۶۸-۷۱.

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در فلسفه قاعده‌ای داریم با این عنوان که «ترجیح بلا مرجح محال است» یعنی اگر فردی بین دو گزینه که هیچ کدام هیچ رجحانی از هیچ جهتی بر دیگری ندارد مردد بماند، نمی‌تواند بین آنها یک گزینه را اختیار کند و متوقف می‌شود.

 

برخی برای نقض این قاعده مثال‌هایی می‌زنند و می‌گویند لازمه سخن شما این است که: «الهارب من السبع» کسی که از درنده‌ای مثل گرگ فرار می‌کند، وقتی به یک دو راهی رسید که هیچ ترجیحی بین آنها نبود، متوقف شود، اما او اصلا به این چیزها فکر نمی‌کند و در هر صورت یک طرف را اختیار می‌کند.

 

اما به آنها پاسخ می‌دهند که فردی که از گرگ فرار می‌کند به علتی ولو به آن علت توجه تفصیلی نداشته باشد، در حین فرار یک طرف را رجحان می‌دهد و اگر نتواند هیچ گونه ترجیحی ولو اینکه مثلا یک مسیر را نزدیک‌تر، راحت‌تر و.... بداند و به معنای واقعی هیچ ترجیحی از هیچ جهتی بین دو مسیر ندهد، بله متوقف می‌شود.

 

اراده کردن متوقف بر شناخت است، تا شما شناخت به چیزی پیدا نکنید نمی‌توانید آن را اراده کنید و ایضا متعلق اراده نیز یک چیز واحد و متشخص (ولو کلی) اما یک چیز بیشتر نمی‌تواند باشد، وقتی عقل می‌تواند از بین دو گزینه یک طرف را اراده کند که آنها را بشناسد.

 

ولو این شناخت اشتباه باشد و فرد راه اشتباه را انتخاب کند اما ابتدا باید شناخت پیدا کند و بعد به یک طرف که آن را بهتر می‌داند یا ملائم‌تر با طبعش می‌یابد، محبت و میل پیدا کند و سپس آن را اراده کند.

 

فذاست که می‌گویند وقتی گرگ به گله‌ای حمله می‌کند، ابتدا گوسفندان فرار می‌کنند اما وقتی گوسفند خسته می‌شود و ترس تمام وجودش را می‌گیرد این ترس موجب می‌شود که دیگر نتواند فکر کند و تصمیم بگیرد و همینجاست که متوقف می‌شود و هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد و گرگ به راحتی او را طعمه خودش می‌کند.

 

  دشمن نیز برای به سلطه درآوردن ما از همین دو گزینه استفاده می‌کند، یا دستگاه شناخت ما را هدف می‌گیرد و ما را به اشتباه در شناخت می‌اندازد و یا به واسطه مبتلا کردن به غفلت، ترس، حزن و... فرصت تفکر و اختیار(اراده) را از ما می‌گیرد.

 

ایمان و اتکاء به خداوند دقیقا مقابل این عناصر قرار می‌گیرد: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا» ایمان خوف و حزن را از شما می‌گیرد و به شما کمک می‌کند بتوانید فکر کنید و عاقلانه تصمیم بگیرید، ایمان دستگاه شناخت شما را اصلاح می‌کند و به شما کمک می‌کند، راه‌های مختلف را درست بشناسید و سپس بهترین گزینه را عاقلانه اختیار کنید: «الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ‏»

 

📌فلذاست که هم جنگ و هم صلح مؤمن عاقلانه است.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

یکی از پیام‌هایی که تقریبا هر دانشجو یا کسی که خود را عدالت‌خواه بداند مطالعه کرده است، فرمان ۸ ماده‌ای حضرت آقا به سران قوا در ۲ اردیبهشت ۱۳۸۰ درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی است.

 

الحق دوستان عدالت‌خواه آن روز فرمان و طرح راهبردی حضرت آقا برای راهبری انقلاب را خوب گرفتند و به همین مناسبت "جنبش عدالت‌خواه دانشجویی" راه انداختند.

اما حضرت آقا چند سال بعد در ۲۲ مرداد ۱۳۸۷ در پیام خود به دانشجویان حاضر در نشست جنبش عدالت‌خواه دانشجویی ضمن تقدیر و تشویق این جوانان، برای تعدیل و عدم انحراف حرکت عدالت‌خواهی ۲ تذکر مهم نیز خطاب به این جوانان مطرح نمودند:

👈« اولا مراقبت شود کسانی با انگیزه‌های دیگر، این شعار حق را ابراز نکنند و ثانیا به نام عدالت‌طلبی حرکتی غیر منصفانه از سر جهل یا غفلت انجام نگیرد.»

 

خطر عمل از سر جهل و غفلت و خارج شدن از چهارچوب حدود الهی مهم‌ترین آسیب‌ حرکت‌های عدالت‌خواهانه و انقلابی است و این تذکر را در آیات مختلف نیز مشاهده می‌کنیم. (به طور مثال ر.ب: آیات ۶ حجرات و ۸ مائده)

 

مشابه این جریان در ابتدای انقلاب با ابعاد گسترده‌تری رخ می‌دهد، آن روزها در فضای انقلابی و بعضا بی‌ضابطه ابتدای انقلاب و مبارزه با مفاسد گسترده نیروهای حزب‌الهی، تنور بگیر و ببندها و تجسس‌ها گرم بود.

 

📝 حجت‌الاسلام سید محمد مهدی طباطبایی شیرازی که در آن زمان معاون دادستان تهران بوده‌اند، نقل می‌کنند:

👈«دادستان وقت جناب آقای ربانی املشی... به افراد کمیته این اختیار را داد تا تلفن وزراء را بدون مشورت با من کنترل کنند. از آنجا تلفن‌هایی را که شنود آن شرعا جایز نبود، کشف کردند و متوجه مسائلی شدند. پس از آن پرونده‌هایی را تشکیل می‌دادند و برای من می‌آوردند. من دیدم که آبروی یک وزیر جمهوری اسلامی در خطر است و ما نمی‌توانیم آبرو ببریم. تعداد پرونده‌ها زیاد شد. در این هنگام حاج احمدآقا خمینی مرا خواستند و گفتند که امام از این کارهای آقای ربانی املشی خیلی ناراحت هستند. اینجا بود که خودم را سریعا به حضرت امام رساندم و به ایشان گفتم که این مسئله دارد در مملکت مشکل‌ساز می‌شود. ایشان هم با اینکه آبروی اشخاص ریخته شود مخالف بود، صورتی از پرونده وزراء را محضر ایشان دادم. امام به آقای ربانی تذکر دادند و فرمودند دیگر این کار را نکنید. اما آقای ربانی پافشاری کرد. امام هم خیلی ناراحت شد و پس از آن فرمان هشت ماده‌ای را صادر کرد که طبق آن دیگر نیروهای کمیته حق نداشتند به منازل اشخاص وارد شوند و شنود تلفنی ممنوع شد.» [۱]

 

 

و اما اصل بحث که امیدوارم بنده و دیگر دوستان عدالت‌خواه کلاه خودمان را قاضی کنیم و ببینیم در قضایای مختلف چگونه عمل کرده‌ایم؟!

 

درست است که عدالت‌خواهی و امر به معروف و نهی از منکر تکلیف است و از بزرگ‌ترین تکلیف‌ها اما این تکلیف ضوابطی دارد که اگر رعایت نشود، می‌شویم مصداق « الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ‏ صُنْعاً»

 

🔰 مرور و بحثی انجام دهیم بر بخش‌های مبتلا به و مهم از فرمان ۸ ماده‌ای حضرت امام [۲]:

 

📝«اشخاص مفید و مؤثر با اشکالات واهى کنار گذاشته نشوند و میزان، حال فعلى اشخاص است با غمض عین از بعض لغزش‌هایى که در رژیم سابق داشته‏‌اند، مگر آنکه با قرائن صحیح معلوم شود که فعلًا نیز کارشکن و مفسدند...»

 

زیاد دیده‌ایم که جماعتی به اسم نخبه انقلابی عوض پرداختن به وضعیت فعلی افراد و نقد عملکرد آشکار آنها، با پیروی از سبک "عبدالله شهبازی" در زرسالاران یهود، خیلی‌ها را تا پای یهودی شدن می‌برند و عوض نقد اقدامات ظاهر و عمومی، تمرکز می‌کنند بر تاریخچه آنها و به حرف‌های درگوشی و کشف روابط دوستی و مسائل خانواده آنها و... می‌پردازند، در حالی که حضرت امام می‌فرمایند لغزش‌های گذشته و اشکالات واهی را کنار بگذارید و به حال فعلی اشخاص بپردازید که آیا اکنون کارشکن و مفسد هستند یا خیر.

شاید از واضح‌ترین مثال‌های این نوع لغزش در نقد را می‌توان به نقدهای احمدی‌نژاد و مشایی و برخی حواشی معروف روحانی اشاره کرد.

 

📝 «هیچ کس حق ندارد ... به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، ... یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگرى به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا براى کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسرارى که از غیر به او رسیده و لو براى یک نفر فاش کند. تمام این‌ها جرم [و] گناه است و بعضى از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعى هستند و بعضى از آنها موجب حد شرعى مى‏‌باشد.» (البته در بند بعد گروهک‌هایی که دست به ترور و ناامنی می‌زنند و مفسد فی‌الارض هستند را استثناء می‌کنند اما با این قید که تعدى از حدود شرعیه حتى نسبت به آنان نیز جایز نیست.)

 

خیلی وقت‌ها که عزیزانی سند علیه فلان شخصیت رو می‌کنند، باید اول از همه خود آنها را مؤاخذه کرد که فلان فلان شده، تو از کجا این سند را آوردی؟ چه حقی داشتی تجسس کردی؟ مگر مأموری یا مفتشی؟!

حال که سند را بدست آوردی چه حقی داشتی آن را به صورت عمومی منتشر کنی؟!

دقت شود! حضرت امام می‌فرمایند هرچند گناه بزرگ باشد کسی حق ندارد دنبال اسرار مردم باشد، اما برخی که هیچ مسئولیتی ندارند افتخارشان این است که نشسته‌اند روابط خانوادگی و مالی فلان کس و فلان کس را درآورده‌اند! بعد سناریوهای مختلفی را نوشته و به اسم عدالت‌خواهی(البته از نوع کارآگاهی‌اش) به صورت عمومی منتشر می‌کنند! فلان شخص به فلان کس در ساخت فلان ملک شراکت داشته! به فلان کس هم پول داده و... درحالی که اول از همه خود او متهم است که اولا به چه حقی می‌نشینی تجسس می‌کنی و کارگاه بازی درمی‌آوری؟ تکلیف شرعی داری یا مسئولیت قانونی؟ ثانیا ولو در تحقیقاتت هیچ اشتباهی نکرده باشی که عمدتا کرده‌ای اما به چه حقی به صورت عمومی این‌ها را منتشر می‌کنی؟! اول از همه خود شما باید بابت این کارت تعزیر شوی که اگر می‌شدی دیگر چنین نمی‌کردی!

 

 

🔰در ادامه این فرازها به دستوری با تأکید آن هم نه به مردم عادی بلکه به مسئولین امنیتی و ضابطین قضایی مواجه می‌شویم که بسیار عجیب است:

 

👈 «مؤکداً تذکر داده مى‏‌شود که اگر براى کشف خانه‏‌هاى تیمى و مراکز جاسوسى و افساد علیه نظام جمهورى اسلامى از روى خطا و اشتباه به منزل شخصى یا محل کار کسى وارد شدند و در آنجا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافى مثل مواد مخدره برخورد کردند، حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند، چرا که اشاعه فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدى از ضوابط شرعیه نماید. فقط باید به وظیفه نهى از منکر به نحوى که در اسلام مقرر است عمل نمایند و حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند، و تعدى از حدود الهى ظلم است و موجب تعزیر و گاهى تقاص مى‏‌باشد.» (البته در ادامه کسانی را که معلوم شود شغل آنان جمع و پخش مواد مخدر در بین مردم است و مفسد فی‌الارض محسوب می‌شوند را استثناء می‌کنند.)

 

یک اشتباهی که در ذهن ما رخ داده است اینکه فلان شخصیت چون مسئول یا مشهور(بازیگر- ورزشکار و...) است دیگر هیچ حریمی برای او نیست، وضع وخیم‌تر آن اینکه کسی روحانی باشد! ولو بنده خدا هیچ مسئولیتی نداشته باشد اما چون در ذهن ما این است که همه روحانیون باید حتما "تالی تلو" امیرالمؤمنین(ع) باشند، پس هر گزاره‌ای خلاف آن را دیدیم حق داریم طبل رسوایی‌اش را جار بزنیم.

 

بنده خدا طلبه‌ای با زنش دعوایش شده مثلا بر سر خانمش داد زده یا مثلا در خیابان موقع تصادف در حال غضب از دایره منطق خارج شده و حرفی زده، فکر می‌کنیم او دیگر هیچ حریمی ندارد! مسائل گناه که جای خود، کافی است فلان مسئول در یک جایی با خانواده مشغول تفریح بوده مثلا قلیان کشیده یا مثلا خانم بدحجابی با او بوده است، یا حتی فقط در رستورانی غذا خورده که قیمت آن بالا بوده! راحت آن هم با کلی کم و زیاد کردن آن را هرجا رسیدیم می‌گوییم.

 

به تبعیت از آنان همینطور همسران و فرزندان و بعضا برادر و خواهر مسئولین و روحانیون یا بازیگران و ورزش‌کاران و... نیز حریمی ندارند، خود بازیگر و مجری که هیچ! همسر فلان مجری در فلان کشور خارجی ساعاتی روسری خود را برداشته، همه عکس آن را فوروارد می‌کنیم! چندتا فحش هم نصیب طرف.

 

یکی از مطالبی که اخیرا برای شخص خودم مطرح شد اینکه مستندی دیدم و متوجه شدم که خانه بسیاری از "مسئولان به اسم" کجاست؟! اما حالا با خودم فکر می‌کنم اصلا چقدر به من ربط دارد که فلان مسئول کجا زندگی می‌کند؟ چرا بروم دنبال این چیزها و در زندگی شخصی افراد ولو مسئولین سرک بکشم که بعد نتیجه آن بدبینی به خیلی‌ها شود.

یادم هست یک زمان در تبادل اطلاعات جمعی بحث ما این بود که کدام مسئول چه ماشینی دارد؟ اما حالا از خودم می‌پرسم اصلا آیا دانستن اینها حق من است؟! این مسائل چقدر ربط به مسئولیت آن فرد دارد؟! قضاوت، مطالبه و اثری که بخواهد بر اساس چنین اطلاعاتی باشد که عمدتا بر محور تقوا هم جمع نشده‌اند آیا نتیجه مطلوب خدا را در پی‌خواهد داشت؟!

 

از ریختن آبروی مسلمان (که از پیامبراکرم(ص) روایت است: هتک آن از ربا بدتر و ربا نیز از هفتاد بار زنا بدتر است و در عظمت آن زیاد سخن گفته شده) هم بگذریم، که البته نمی‌شود گذشت! خیلی چیزها وقتی در جامعه زیاد دانسته و بیان شود، قبح‌های آنها شکسته می‌شود و در نتیجه ابتلا به آن هم راحت می‌شود و این یعنی قرار گرفتن در مسیر نشر فساد و نه اصلاح.

 

👈«قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابى بودن خداى نخواسته به کسى ظلم شود، و کارهاى خلاف مقررات الهى و اخلاق کریم اسلامى از اشخاص بى‏‌توجه به معنویات صادر شود.»

 

📌الغرض که در عین اینکه دست همه دوستان دغدغه مند و عدالت‌خواه خودم را می‌بوسم و عظمت این کار بزرگ را درک می‌کنم اما این راه همان‌قدر که عظمت دارد، خطرات و انحرافات عظیمی نیز بر سر راهش است، سعی کنیم بعون‌الله ما از این اشخاص بی‌توجه به معنویات یا دنبال کنندگان این اشخاص نباشیم، که برخی از این جماعت به اسم عدالت‌خواهی عداوت خواهی می‌کنند و برخی نیز نفسشان را پروار...

.....

👈[۱] خدارحمی، طاهره، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی طباطبایی شیرازی، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷ش، صص: ۲۴۹-۲۵۰

👈[۲] ۲۴ آذر ۱۳۶۱ پیام هشت ماده‏‌اى به قوه قضاییه و ارگان‌هاى اجرایى برای رعایت حدود اسلامی در قوانین و اقدامات. صحیفه امام؛ ج ‏۱۷؛ صص: ۱۳۹ ۱۴۳

 

📌 مطالب مرتبط:

🎙قسمت اول و دوم از مناظره جواد موگویی و میلاد دخانچی با موضوع عدالت‌خواهی و نقد روش‌های عدالت خواهی موجود.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

جلسه اول: ویژگی‌های اسلام ناب و اسلام آمریکایی و تاریخچه‌ای از بیان اسلام آمریکایی در بیانات حضرت امام خمینی(ره)

 


دریافت
مدت زمان: 35 دقیقه 45 ثانیه

جلسه دوم: آشنایی با خط سیر خواص تأثیر گذار کشور در صحنه سیاسی و مدیریت کشور که اعتقادی به اسلام ناب نداشتند و چالش‌های خاص خود را پیش روی ما بوجود آوردند.

 


دریافت
مدت زمان: 28 دقیقه 58 ثانیه

جلسه سوم: نقد عملکرد جریان حزب‌الهی به خصوصه بسیج و نسبت آن با طرح حضرت امام و آقا

 


دریافت
مدت زمان: 30 دقیقه 49 ثانیه

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 اگر هم ما حواسمان نباشد خدا حواسش است، اگر هم ما ندانیم خدا می‌داند که نعمت این مجالس عزاداری را از چه کسی و کسانی داریم؟ منت و حق چه کسانی بر گردن ماست که امروز می‌توانیم در این مجالس شرکت کنیم.

 

🔰 اگر نبود حضرت امام(ره) و قیام لله او، اگر نبود خون‌هایی که مظلومانه در مسیر انقلاب اسلامی به زمین ریخته شد، معلوم نیست ما محرم‌ها کجا بودیم؟ معلوم نبود اصلا مجلس عزایی برای امام حسین(ع) برپا بود که ولو می‌خواستیم می‌توانستیم، در آن شرکت کنیم؟!

 

🔰 شاید فکر کنیم ما با شیعیان آذربایجان، بحرین، عربستان و... فرق داریم و محال بود مجالس اباعبدالله(ع) در ایران تعطیل شود، اما خوب است بدانیم در همین قرن! یعنی کم‌تر از صد سال قبل، محرم که می‌شد، حتی در قم هم به سختی می‌شد مجلسی برای عزاداری پیدا کرد.

مردم عزادار بودند اما جرأت برگزاری مجالس عزا را نداشتند همانطور که الان در بحرین و آذربایجان و عربستان چنین است.

 

🔰 خوب است خاطرات شخصیت‌های چند نسل قبل از خود را بخوانیم تا بدانیم حضرت امام(ره) چه منتی بر سر ما دارد.

نمونه‌ای از این خاطرات مربوط به برادر بزرگ‌تر حضرت امام(ره)، مرحوم آقای پسندیده است. ایشان نقل می‌کنند:

 

🔻در زمان رضاخان، روضه خوانی و سینه زدن و دستجات عزاداری به کلی ممنوع شده بود‏ ‏و فقط بعضی‌ها که با شاه ارتباط داشتند می‌توانستند روضه بگذارند، که البته آن هم‏ ‏خیلی محدود بود و در قم، به صورت محرمانه و مختصر انجام می‌شد.

🔻یک وقت منزل‏ ‏مرحوم حاج میرزا عبدالله چهل ستونی مجلس روضه بود و من به اتفاق امام با هم رفتیم که در مجلس روضه شرکت کنیم.‏ ‏وقتی که نزدیک منزل رسیدیم دیدم آقا(امام) با اینکه از من کوچکتر بودند، افتادند جلو به‏ ‏سرعت رفتند. من تعجب کردم که چطور شد ایشان جلو افتادند.[۱]

🔻بعد دیدم که به درب‏ ‏منزل وقتی رسیدند، یک مأمور آنجا ایستاده بود و گفت: اینجا روضه نیست، چرا‏ ‏آمده‌اید؟ ایشان گفتند: ما می‌دانیم روضه نیست ولی می‌خواهیم با آقای چهل ستونی‏ ‏ملاقات کنیم و لذا گذاشتند که وارد منزل شویم و در مجلس روضه شرکت کنیم!

🔻در هر‏ ‏صورت آن روزها کسی نمی‌توانست مجلس روضه بگذارد. حتی در قم مجلس روضه‏ ‏نبود [۲] و روضه منزل حاج میرزا عبدالله آشتیانی بود چون ایشان با دربار روابط بدی‏ ‏نداشت و ملایم بود و چند نفر دیگر هم سراغ داشتم که چون با شاه رابطه خوبی داشتند‏ ‏هم در مورد لباس (عمامه) کاری به آنها نداشتند و هم می توانستند روضه بگذارند ولی‏ ‏مختصر و محرمانه.

 

📝منبع: پسندیده، مرتضی، خاطرات آیت الله پسندیده (گفته ها و نوشته‌ها)، چ سوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۹۲، ص: ۱۷۷.

...............................

📝پی‌نوشت:

🔺[۱] حضرت امام هیچ وقت جلوتر از برادر بزرگشان راه نمی‌رفته‌اند، حتی نقل است وقتی با هواپیما از پاریس به تهران می‌آیند با اینکه همه مردم و دوربین‌ها منتظر شکار لحظه خروج ایشان از هواپیما بوده‌اند به امام می‌گویند بفرمایید از هواپیما خارج شوید اما ایشان می‌فرمایند خیر اول آقای پسندیده بروند من بعد از ایشان می‌روم.

در مورد ماجرای مذکور که حضرت امام از برادرشان جلو می‌زنند به احتمال قوی چون در آن زمان پوشیدن لباس روحانیت ممنوع بوده است و برای طلاب مشکل درست می‌کرده است و حضرت امام نیز همیشه ملبس بوده‌اند و با وجود ممنوعیت‌ها لباس خود را کنار نمی‌گذارده‌اند (ر.ب: همان، ص: ۱۷۵)  احتمال خطری برای آنها مطرح بوده است و یا شاید نیاز بوده است طور خاصی با مأموران صحبت شود تا مشکلی پیش نیاید و به این دلیل ایشان از برادرشان جلو می‌افتند.

🔺[۲] ممکن است برخی بگویند بعد از تبعید رضاشاه، از این اختناق‌ها کاسته شد و در دوره آیت‌الله بروجردی ممنوعیت‌های عزاداری چندان نبود، اما این عزیزان باید بدانند این حضرت امام بودند که آیت‌الله بروجردی را به قم آوردند و با تلاش‌های خالصانه ایشان جایگاه آیت‌الله بروجردی در قم تثبیت شد و قدرت روحانیت از دست رفته دوباره احیاء شد و برنامه‌های مذهبی به واسطه شکل‌گیری پایگاه قوی مرجعیت مجددا رونق گرفت، البته نکته  مهم‌تر از آن اینکه آنچه از دین و عزاداری در زمان آیت‌الله بروجردی و بعد از ایشان در جامعه وجود داشت یک شکل حداقلی و بی‌هویت بود که به واسطه استمرار مبارزات حضرت امام، مجاهدان و شهدای در رکاب ایشان این عزاداری‌ها هویت و جهت اصیل پیدا کرد و منجر به تحول انفسی مردم و پیروزی انقلاب اسلامی گردید و بستر ارتقای کمی و کیفی بیشتر عزادری‌ها نیز رقم خورد.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 🔰 بیش از چهل و اندی سال از انقلاب اسلامی می‌گذرد و ما همچنان ابعاد بسیاری از زندگی حضرت امام(ره) این شخصیت والا و الگو، این مؤمن، عالم، روحانی و انقلابی کامل را نشناخته‌ایم.

خیلی که به ایشان ارادت داشته باشیم اندکی از صحیفه و سخنان ایشان را خوانده‌ایم آن هم بدون حواشی تاریخی که بستر آن سخنان را شکل می‌دهد.

 

🔰 سال‌ها الگویی کامل و نقد در مقابل نسل جوان ما بوده است و بودجه‌های کلان برای شناخت آن صرف شده است! اما هنوز که هنوز است این همت برای تحصیل و انعکاس حیات این الگو در ما بوجود نیامده است.

با وجود انذار حضرت آقا که اگر راه امام را نشناسیم، اگر این الگو فراموش شود "ما سیلی خواهیم خورد" اما انگار نه انگار؟!

 

🔰 بخش عمده زندگی حضرت امام(ره) مربوط به پیش از پیروزی انقلاب است، ایشان متولد ۱۲۸۱ش هستند و در سال ۱۳۵۷ بیش از ۷۶ سال داشته‌اند و عمده زندگی با برکت و اثر گذار ‌ایشان مربوط به قبل از پیروزی انقلاب است، اما شناخت ما از زندگی ایشان مربوط به بعد از پیروزی انقلاب و حداکثر مربوط به بعد از قیام ایشان در سال ۱۳۴۳ در سن ۶۲ سالگیشان است، و دوره ماقبل از آن برایمان مغفول مانده است.

 

🔰 چه بسا اقتباس از حیات حضرت امام آنگاه که در مصدر رهبری نیستند بلکه به عنوان یکی از خواص جامعه در ذیل زعیم زمان به کنش سیاسی و اجتماعی می‌پردازند برای ما بسیار لازم‌تر نیز خواهد بود.

 

🔰 عمدتا برای طلاب ما از شخصیت حضرت امام چنین انعکاس داده می‌شود که ایشان تا پیش از مرجعیت فعالیت خاص سیاسی نداشته‌اند! درحالی که برای طلاب زمان خودشان از جاذبه‌های اصلی ایشان در عین داشتن چهره‌ای کاملا علمی و استاد تمام حوزه، شهرتشان به سیاسی بودنشان بوده است.

 

🔰 از جمله اقدامات حضرت امام(ره) در ایام تدریس در حوزه، نامه‌نگاری‌های بین‌المللی ایشان است و منجمله این نامه‌نگاری‌ها مربوط به بعد از کودتای ۲۸ مرداد می‌باشد.

🔻آیت‌الله پسندیده برادر ایشان در این رابطه نقل می‌کنند:

 

🔻‏‏موقعی که محمدرضا پهلوی از اروپا باز می‌گشت و چند نفری در جریان بازگردانیدن‏ شاه بر تخت طاووس[حکومت] کشته شدند؛ حضرت امام خمینی طاب ثراه نامه‌هایی به عنوان‏ ‏قساوت نامه شاه برای رهبران کشورهای عرب فرستادند و برای قربانیان یاری طلبیدند و‏ ‏فقط یک نفر به نام جمال عبدالناصر که سرهنگ ارتش مصر بود، جواب داد و دیگران‏ ‏جواب ندادند. متأسفانه رونوشت نامه‌ها و جواب جمال عبدالناصر را پیدا نکردم و لذا به‏ ‏همین مختصر اکتفا می‌کنم.‏

 

📝 منبع: پسندیده، مرتضی، خاطرات آیت‌الله پسندیده (گفته‌ها و نوشته‌ها)، چاپ سوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۹۲. ص: ۲۲۳.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰سید روح‌الله موسوی خمینی:

🔻فرا رسیدن عید بزرگ اسلامى قربان را به همه مسلمین تبریک عرض مى‏‌کنم. عیدى که انسان‌هاى آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمى مى‌‏اندازد؛ قربانگاهى که درس فداکارى و جهاد را در راه خداى بزرگ به فرزندان آدم و اصفیا و اولیاى خدا مى‌‏دهد.

🔻عمق جنبه‌‏هاى توحیدى و سیاسى این عمل را جز انبیاى عظام و اولیاى کرام- علیهم الصلوة و السلام- و خاصّه عباداللَّه کس دیگرى نمى‌‏تواند ادراک کند. این پدرِ توحید و بت شکنِ جهان به ما و همه انسان‌ها آموخت که قربانى در راه خدا، پیش از آنکه جنبه توحیدى و عبادى داشته باشد، جنبه‏‌هاى سیاسى و ارزش‌هاى اجتماعى دارد.

🔻به ما و همه آموخت که عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید و عید بگیرید. خود و عزیزان خود را فدا کنید، و دین خدا را و عدل الهى را برپا نمایید. به همه ما، ذریّه آدم، فهماند که «مکّه» و «منى‏» قربانگاه عاشقان است. و اینجا محل نشر توحید و نفى شرک؛ که دلبستگى به جان و عزیزان نیز شرک است.

🔻به فرزندان آدم درس آموزنده جهاد در راه حق را داد که از این مکان عظیم نیز فداکارى و از خودگذشتن را به جهانیان ابلاغ کنید. به جهانیان بگویید در راه حق و اقامه عدل الهى و کوتاه کردن دست مشرکان زمان باید سر از پا نشناخت، و از هر چیزى حتى مثل اسماعیل ذبیح‌‏اللَّه، گذشت. که حق جاودانه شود.

🔻این بت‏‌شکن و فرزند عزیزش، بت شکن دیگر، سید انبیا، محمد مصطفى- صلى‌‏اللَّه علیه و آله و سلم- به بشریت آموختند که بت‌ها هرچه هست باید شکسته شود؛ و کعبه، که ام‌ّ‏القُرى است، و آنچه از آن بسط پیدا کرده تا آخرین نقطه زمین، تا آخرین روز جهان، باید از لوث بت‌ها تطهیر شود.

🔻بت هرچه باشد، چه هیاکل، چه خورشید، چه ماه، و چه حیوان، و انسان. و چه بتى بدتر و خطرناکتر از طاغوت‌هاى در طول تاریخ از زمان آدم صفى‏‌اللَّه، تا ابراهیم خلیل‏‌اللَّه، تا محمد حبیب‌‏اللَّه- صلى‏‌اللَّه علیهم و آلهم اجمعین- تا آخرالزمان که بت‏‌شکن آخر از کعبه نداى توحید سر دهد.

🔻مگر ابرقدرت‌هاى زمان ما بت‌هاى بزرگى نیستند که جهانیان را به اطاعت و کرنش و پرستش خود مى‏‌‌خوانند، و با زور و زر و تزویر خود را به آنان‏ تحمیل مى‏‌نمایند؟

کعبه معظّمه یکتا مرکز شکستن این بتهاست. ابراهیم خلیل، در اول زمان، و حبیب خدا و فرزند عزیزش مهدى موعود- روحى فداه- در آخر زمان، از کعبه نداى توحید سردادند و مى‏‌دهند.

📝پیام امام خمینی(ره) به مسلمانان ایران و جهان- صحیفه امام ج ۱۸ صص: ۸۶-۸۸؛ ۱۲شهریور ۱۳۶۲.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری