در زمان بنیصدر خیلیها از خیانتهای پیاپی او خسته شده بودند و گله میکردند که چرا حضرت امام (ره) به او اختیارات گسترده و فرصت میدهند_ تا جایی که حتی فرماندهی کل قوا را نیز در آن شرایط بحرانی به او داده بودند._ اختیاراتی که هزینههای بسیار زیادی بر مردم و کشور داشت و نیروهای زیادی بهواسطه کارهای او به شهادت رسیدند و سرمایههای بسیاری تلف شد.
در همین باره مرحوم آیتالله سید محمدمهدی دستغیب برادر کوچکتر شهید دستغیب نقل میکنند:
بنیصدر طغیان کرده بود و سروصدا هم بلند کرده بود که به داد برسید. در آن هنگام آقای خلخالی در مجلس بود که فریاد زد: آقای دستغیب! آقای صدوقی! آقای مدنی! آقای اشرفی! آقای طاهری و... به فریاد برسید. لذا مجلسی از آقایان در حضور امام تشکیل شد. بنده هم همراه اخوی رفتم. همه صحبت کردند و از امام خواستند که بنیصدر را رد کند. امام فرمود:
زود است، عجله نکنید، بگذارید رسوا شود، مردم بفهمند، آنوقت بیرون کردنش آسان است و قصه هم همینطور شد و طولی نکشید که بنیصدر رسوا شد و مردم فهمیدند که راهش غلط است و معزولش کردند. [۱]
معنای این رفتار آن است که گاهی بایست به یک فرد و بالاتر از آنیک اندیشه فرصت داد تا خود را نشان دهد و معلوم شود که مسیرش خطا است زیرا میان حاکمیت الله و طاغوت چند فرق اساسی است:
1- "ولیّ خدا " قدرت را برای مردم میخواهد، برخلاف طاغوت که مردم را برای قدرت میخواهد، "ولیّ خدا " با مردم همراه میشود و به آنها فرصت رشد میدهد تا مردم باعقل خود و آزادی خودشان، قیام به قسط کنند و همراهی با او را آزادانه انتخاب کنند.
بنابراین همراهی با "ولیّ خدا" نیز نیازمند صبر و استقامت و البته مساوی با باعزت و سربلندی است.
2- اما طاغوت بر مردم مسلط میشود [۲] و آزادی و فرصت اندیشیدن را از آنها میگیرد، طاغوت میخواهد مردم کوچک باشند و با شکم و شهوت مشغول باشند، پس همراهی با طاغوت اگرچه معمولاً راحت اما همیشه با کوچکی و حقارت است. [۳]
اگر بنا بود با اجبار مردم را کنترل و بر آنها حکومت کرد، اهلبیت (علیهمالسلام) بسیار زیرکتر از آن بودند که در بازی قدرت جا بمانند و منتظر باشند تا بیش از هزار و اندی سال اینهمه خسارت بر مردم وارد شود.
پی نوشت:
[۱] منبع خاطره: حمید سفیدگر شهانقی و محمد چغایی اراکی، زندگی و مبارزات آیتالله شهید سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد و خاطرات، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲ ش، ص: ۱۰۲.
[۲] در زمانه ما که عصر استعمار فرانو است، طاغوت باقدرت نرم و ابزار رسانه و شبکههای مختلف خبری و سرگرم کردن مردم به مسائل جنسی، سینما، ورزش حرفهای و... مردم را به بند خود درآورده است، برخلاف دورههای گذشته که با کودتا و مثل آن و با استفاده از قدرت سخت بر مردم حکومت میکرد.
[۳] ممکن است برخی بگویند: پس اگر چنین است چرا جمهوری اسلامی برای انتخابات، شورای نگهبان گذاشته است و فرصت خطا کردن مطلق را به مردم نمیدهد؟
باید گفت در حکومت بناشده بر پایه اسلام اگرچه مردم بهزور به سمت سعادت برده نمیشوند اما جلو جریانی که بخواهد مردم را بهزور به سمت شقاوت ببرد نیز گرفته میشود و حاکم تلاش میکند آزمون و تجربه مردم را بهگونهای پیش ببرد که مردم کمترین هزینه ممکن در مسیر رشدشان را متحمل شوند و سعی میکند از شمار گزینههای هزینهساز برای مردم بکاهد اما نه تا جایی که رشد آزادانه و انتخاب و اختیار مردم بیمعنا شود.
..........................
📌به شرح حال بپیوندید👇