شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۴۴ مطلب با موضوع «امام و رهبری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

اخیرا فیلمی تقطیع شده از حضرت امام منتشر شده بود که در این فیلم در حالی که مخاطبان کلام حضرت امام به ظاهر روحانیون اطراف ایشان هستند.

 


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 38 ثانیه

ایشان می‌فرمایند:

👈«اکثریت هر چه گفتند آراى ایشان معتبر است و لو به خلاف، به ضرر خودشان باشد. شما ولىّ آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ما نمى‏‌خواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید؛ ولىّ آنها نیستید. بر طبق آن طورى که خود ملت مسیرش هست. ... شما آن مسائلى که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیرى که ملت ما دارد، روى آن مسیر راه را بروید، و لو عقیده‏‌تان این است که این مسیرى که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت مى‏‌خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را مى‏‌خواهد. ملت رأى داده؛ رأیى که داده متَّبع‏ است.» صحیفه امام؛ ج‏ ۹؛ ص: ۳۰۴.

 

همین یک قلم کافی است که مشخص شود که چه کسانی و چقدر ظریف نظرات حضرت امام را تحریف می‌کنند.

این سخنرانی مربوط به دیدار حضرت امام با منتخبین مجلس خبرگان قانون اساسی در ۲۷ مرداد ۱۳۵۸.

در ابتدای این سخنرانی حضرت امام مفصل به خراب‌کاری‌هایی مختلف جریان‌های چپ به ظاهر خلقی اشاره می‌کنند:

 

👈«وقتى که رفراندم مى‏‌خواست بشود، یک شلوغی‌هایى ایجاد مى‏‌کردند. آنجا که شکست خوردند، بعد در هر موردى اینها با شکست مواجه مى‏‌شوند. حالا هم که بناست این مجلس محترم تحقق پیدا بکند، این خرابکاری‌ها را پیش آوردند براى اینکه اذهان را متوجه کنند به جاى دیگر... بعد که بخواهیم مجلس شوراى ملى درست بشود و رئیس جمهور، باز هم منتظر هستیم که این مسائل پیش بیاید. لکن ملت راه خودش را پیدا کرده؛ و ملت و دولت، همه قشرها، به این راه ادامه مى‏‌دهند- چه این شلوغ کاری‌ها را اینها بکنند و چه نکنند... ما منتظر این هستیم که این خرابکاری‌ها به دست این خرابکارها و به دست این اجانب که اینها را آلت قرار دادند براى مقاصد خودشان، و اینها با این اسماء مختلف، مثل «حزب دمکرات»، دمکراتِ کذا، حزب «فدائیان خلق» و این طور الفاظ بی‌معنا به این کارهاى خلاف انسانى ادامه دارند مى‏‌دهند»  (همان ص: ۲۹۶)

 

مخاطب اعتراض امام در این دیدار احزاب و گروه‌هایی هستند که مقابل خواست مردم که جمهوری اسلامی باشد، ایستاده‌اند:

 

👈 «همه کسانى که بر اوضاع ایران مطلع هستند، همه مى‏‌دانند که این ملت چه مى‏‌خواهد، بر کسى پوشیده نیست. به خارجى‏‌ها، داخلى‏‌ها، به احزاب، به همه، پوشیده نیست که این ملت آنى که مى‏‌خواهد، جمهورى اسلامى مى‏‌خواهد، اسلام را مى‏‌خواهد این ملت. چند نفر آدم فاسد بیایند بگویند که نخیر، اسلام نه! همان جمهورى، و بخواهند چند نفر آدم به یک ملت تحمیل کنند و بعد بگویند که ما آزاد نیستیم آزادى این است که شمایى که در اقلیت هستید- نه آن اقلّیتى که حزب‌ها بعضیشان اقلّ‏‌اند و بعضى اکثر- آن اقلیتى که شما همه گروه‌هایتان را با هم جمع کردید، و همه کارها را انجام دادید و همه خرابکاری‌ها را هم کردید و از صدْ یک و نیم، فوقش دو، همه روى هم رفته دو، مخالف با قضیه بود!» (صص: ۲۹۸- ۲۹۹)

در ادامه حضرت امام برخلاف آنچه در کلیپ مذکور انعکاس داده شده است، خطاب به نمایندگان خبرگان قانون اساسی که از طیف‌های مختلف روحانی و غیرروحانی از گروهک‌ها و... هستند، می‌فرمایند از این جهت که مردم حاکمیت اسلام را قبول کرده‌اند و به جمهوری اسلامی رأی داده‌اند دیگر کسی اگر نظری خلاف قوانین اسلام دهد، خلاف آنچه وکالت دارد است و اعتباری ندارد، وکالت شما محدود است به امور مورد پذیرش اسلام:

👈 «من امیدوارم که بدون اینکه یک ذره آقایانى که ان شاء اللَّه با سلامت- مى‏‌دانم دیگر گفتن من زیادى است، لکن براى اینکه گفته بشود باز هم- بدون یک ذرّه ملاحظه از غرب، از شرق، از نمى‏‌دانم حزب کذا، حزب دمکرات، از چه از چه، بدون یک ذره ملاحظه، باید این قانون اساسى ما مطابق با شرع، در چهارچوب شرع. اگر یکى یکى از وکلا یا همه وکلا بخواهند از این چهارچوب خارج بشود، اصلًا وکیل نیستند براى او! شما آقایان وکیل هستید که زن‌هاى مردم را هم طلاق بدهید؟ زن موکّلینتان [را]؟ نیستند.

اگر طلاق بدهید صحیح است؟ نه. از باب اینکه شما وکیلید براى رسیدگى به قانون جمهورى اسلامى. الآن اگر چنانچه شما بخواهید، یا بعضى از شما بخواهند، که اسم جمهورى اصلًا نباشد، بحث را ببرند روى رژیم سلطنتى، شما حق دارید رسیدگى بکنید؟ شما حق رسیدگى ندارید. براى اینکه جمهورى اسلامى را شما حق رسیدگى دارید. همان طورى که براى طلاق دادن زن مردم، شما و ما، هر کس که وکیل شده است، براى طلاق دادن زن مردم وکالت ندارد؛ وکالتش محدود است. در مسائل غیر اسلامى، اگر یک مسأله غیر اسلامى در اینجا بیاید، طرحش مردود است.

طرح مسئله غیر اسلامى بر خلاف وکالت شماست... همان طور که طلاق دادن زن موکلین‏تان بر خلاف وکالت شماست. طرح کردن یک مسأله غیر اسلامى هر چه باشد، هر چه مترقى باشد؛ شما نمى‏‌توانید طرح بکنید. ... بر خلاف مسیر ملت است؛ و علاوه بر [آن،] خلاف حدود وکالتش است. حد وکالت بیشتر از این نیست.» (همان، صص: ۳۰۱-۳۰۲)

 

بعد از این صحبت‌ها است که به آن صحبت‌های مورد اشاره در کلیپ می‌رسند، یعنی مخاطب ایشان نه آن روحانیون اطرافشان بلکه نمایندگان چپ و... هستند که طالب قوانین مخالف با شرع هستند و مقابل رأی ملت که جمهوری اسلامی است ایستاده‌اند. ایشان خطاب به این افراد چپ می‌گویند:

👈«همین چیزى که اگر مى‏‌خواهید مطابق با میل خودتان دمکراسى عمل بکنید، دمکراسى این است که آراء اکثریت، و آن هم این طور اکثریت، معتبر است؛ اکثریت هر چه گفتند آراى ایشان معتبر است و لو به خلاف، به ضرر خودشان باشد. شما ولىّ آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ما نمى‏خواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید؛ ولىّ آنها نیستید.» (همان، ص: ۳۰۴)

 

بنا به تصریح متن بالا:

🔻اولا: حضرت امام در مقام احتجاج و جدل هستند یعنی مبنای طرف مقابل را معیار قرار می‌دهند که اکثریت هرچه گفتند آرای آنها معتبر است چون بنا به رأی خودتان که دموکراسی ملاک است، چنین است.

🔻ثانیا: حضرت امام در همین سخنرانی به مبنای خود نیز اشاره می‌کنند که شما بنا به مبنای خودتان محکوم هستید و باید از رأی مردم که جمهوری اسلامی است اتباع کنید شما مثل ما خود را ولی مردم نمی‌دانید که مدعی شوید اگر مردم چیزی خواستند که به ضررشان بود بتوانید جلو آن بایستید.

...................

📌البته تذکر این نکته نیز لازم است که این بحث‌ها منجمله بحث آیت‌الله مصباح در مقام ثبوت یا سلسله علل احکام و تعارضات ادله است که آیا نظر مردم بر فرض تقابل با نظر خداوند آیا حجیت و اعتبار دارد یا خیر؛ اما خوب است متذکر شوم بنا به مبنای حضرت امام در عالم واقع مردم اگر آزاد باشند به علت فطرت خدایی خود به اسلام و احکام آن تمایل دارند و در صورت وجود یک قدرت حاکمه که مانع به جهنم بردن مردم شود توده مردم خود به خود با فطرت الهیشان اسلام خواه هستند و به سمت بهشت خواهند رفت.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

برجام تصمیم نظام بود

این روزها که کاسه دولت بیشتر به چه کنم؟ چه کنم؟ افتاده است، باز بحث اینکه برجام تصمیم یک دولت نبود و تصمیم نظام بود؛ داغ شده است.

 

بنده خدایی خیلی روی این نظر پافشاری می‌کرد.

🔻از او سوال کردم: شما بگو اگر دولت روحانی برود و مثلا سعید جلیلی روی کار بیاید، برجام ادامه پیدا می‌کند یا برای کنار زدن تحریم‌ها عوض صرف مذاکره دنبال روش‌هایی چون دور زدن تحریم و قدرتمند کردن و بی‌اثر کردن تحریم می‌روند؟! رویکرد مدیریت کشور عوض می‌شود یا خیر؟!

 

🔻گفت: نمی‌دانم!

گفتم: انصاف به خرج بده واقعا سیاست خارجی ما عوض نمی‌شود؟ برجام ادامه پیدا می‌کند؟

گفت: نه ادامه پیدا نمی‌کند.

 

🔻پرسیدم: خب اگر با آمدن یک دولت جدید، برجام کنار می‌رود و این سیاست دنبال نمی‌شود، چطور این سیاست نظام است که یک دفعه با تغییر دولت عوض می‌شود؟! این چه سیاست نظامی است که با آمدن روحانی می‌آید و با رفتنش می‌رود؟!

 

🔻 بنده خدا؛ گفت: من می‌گویم باید تصمیم نظام باشد؛ باید رهبری پرونده برجام را بر عهده می‌گرفت و می‌گفت دولت کاره‌ای نیست و خودش کار را پیش می‌برد؛ این برنامه کلان قانونا در اختیار رهبری است، نه رئیس جمهور که امروز دولت بخواهد پاسخگوی آن باشد.

 

🔻 گفتم: بخشی از این حرف درست است که باید رهبری کار کلان را مشخص کند؛ بله یک راهبردهای کلان را رهبری باید مشخص کند که کرد و مکتوب خط قرمزهایی مشخص کرد که اینها راهبرد کلان ما است و نباید زیر پا گذاشته شود؛ اما چه کردند؟! رفتند مذاکره کردند بعد گفتند ما نتوانستیم خطوط قرمز را زیر پا نگذاریم.

 

🔻اما بخشی از این حرف هم غلط است، اگر می‌گویید رهبری اصلا به یک گفتمانی که مدعی حل مشکلات کشور با برجام است و بر این اساس از مردم رأی می‌گیرد؛ فرصت ندهد بیاید خود را محک بزند؛ این یعنی همان دیکتاتوری؛ این یعنی شاهنشاهی، در حالی که ما جمهوری هستیم.

 

🔻ما سه نوع مدیریت اجتماع داریم:

👈 یکی دیکتاتوری است که مردم هیچ اختیاری ندارند که مثل این کشورهای عربی است؛

👈 یکی سالوسی و فریب است؛ پوپولیستی است که مردم اصلا نمی‌دانند دنیا چه خبر است و سردمداران به اسم جمهوری و اراده مردم بر آنها حکومت می‌کنند؛ اما کار خود را می‌کنند نه آنچه اراده مردم است و این کشورهای مستکبر غربی اینچنین هستند.

👈 یکی هم مدیریت اسلامی است که بر اساس تبیین است و در واقع راهبری مردم با تبیین است. مردم صرفا بستر قدرت نیستند مردم خودشان هدف هستند، مردم موضوعیت دارند نه طریقیت، هدف این رهبری رشد مردم است، رشد مردم هم نه با دیکتاتوری و چوب محقق می‌شود نه با فریب و سالوسی.

 

🔻 راهبرد راهبری اسلامی تبیین است «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ‏ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی‏» است، اکراهی نیست بلکه فرصت خطا به مردم داده می‌شود و در کنارش تبیین می‌شود تا خود مردم تجربه کنند و رشد و غی را تشخیص دهند.

تا فردا نگویند آن راه درست بود نگذاشتید؛ تا خودشان راه رشد را انتخاب کنند و با این انتخاب آزاد است که بعد از انتخاب مردم بر آن استقامت می‌کنند؛ نه با تحمیل، این روش همه انبیاء بوده است؛ در حکومت همه انبیاء این مردم بودند که حافظ حکومت بودند و بعد از ایمان به درستی و صدق ولی‌الله همراه او استقامت می‌کردند و پا به پای او پیش می‌رفتند.

 

🔻پس از تبیین ولی‌الله است که حجت نصرت خدا در صورت همراهی ولی‌الله و یا به خود واداشته شدن در صورت عدم همراهی ولی خدا تمام می‌شود.

«وَمَنْ یُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدَىٰ وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ ۖ وَسَآءَتْ مَصِیرًا»(نساء- ۱۱۵)

هر کس بعد از آنکه راه‌ هدایت برایش تبیین شد، آنگاه بعد از تبیین با پیامبر مخالفت و دشمنی کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید، او را به همان سو که رو کرده واگذاریم...

 

🔻مسیر رهبری دینی از  تبیین است. رهبری نمی‌تواند دیکتاتور باشد و با زور و تحکم یک قشر خاص، مردم را پیش ببرد؛ اسلام به او این اجازه را نمی‌دهد.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دوران استادی- جلسه اول: ۱۳۱۶ _ ۱۳۲۰ش، درس اخلاق.👇

 

این ارائه برای جمعی از طلاب مشهدی انجام شده است.
دریافت
مدت زمان: 46 دقیقه 6 ثانیه

 


دریافت

 

دوران استادی- جلسه دوم: ۱۳۲۰- ۱۳۲۴ش، دوران اشغال.
«قسمت اول» از جلسه دوم.👇

 


دریافت

دوران استادی- جلسه دوم: ۱۳۲۰- ۱۳۲۴ش، دوران اشغال.
«قسمت دوم» از جلسه دوم.👇

 


دریافت

 

دوران استادی- جلسه سوم: ۱۳۲۴- ۱۳۳۰ش، دوره زعامت مراجع ثلاث و ابتدای زعامت آیت‌الله بروجردی.
«قسمت اول» از جلسه سوم.👇

 


دریافت

دوران استادی- جلسه سوم: ۱۳۲۴- ۱۳۳۰ش، دوره زعامت مراجع ثلاث و ابتدای زعامت آیت‌الله بروجردی.
«قسمت دوم» از جلسه سوم.👇

 


دریافت

 

دوران استادی- جلسه چهارم: ۱۳۲۶-۱۳۳۰ش، دوره بعد از تثبیت زعامت آیت‌الله بروجردی و تلاش حضرت امام برای ورود ایشان به صحنه مبارزه.👇

 


دریافت

دوران استادی- جلسه چهارم: ۱۳۲۶-۱۳۳۰ش، دوره بعد از تثبیت زعامت آیت‌الله بروجردی و تلاش حضرت امام برای ورود ایشان به صحنه مبارزه.
«قسمت دوم» از جلسه چهارم: بررسی و تطبیق، بحث‌های تاریخی این بازه.👇

 


دریافت

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

این تاثیر رحمت است

 

یکی از علماء می‌گفت یک بار برای رژه نیروهای مسلح من را برده بودند، موقع رژه یکی از مسئولان می‌خواست با من صحبت کند، به او گفتم: این‌ها دارند برای ما رژه می‌روند، ما نگاهشان نکنیم، درست است؟حرف بزنیم با هم درست است؟

 

این عالم خلقت دارد جلوی ما رژه می‌رود، ما از آنها سان نبینیم و همینطور بی‌توجه از کنار آنها رد شویم، درست است؟ در این ایام بهار به صدای بلبل‌ها گوش کردیم؟ به جلوه‌گری گل‌ها دقت کردیم؟! اینها برای من و شما رژه رحمت خدا را می‌روند، رژه لطافت خداوند را می‌روند.

 

«انْظُرُوا إِلى‏ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فی‏ ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون‏» (۹۹ انعام) وقتی خواست میوه دهد نگاه کنید به طرز رسیدنش چگونه رشد می‌کند، در آن نشانه‌هایی است برای گروهی که ایمان دارند.

 

توجه به جلوه‌های رحمت و محبت خداوند به مخلوقات، رشته‌های محبت ما به خداوند را مستحکم می‌کند. مرحوم حائری شیرازی نقل می‌کردند:

امام می‌فرمود: من وقتی [در ایام تدریس اخلاق در قم] در مدرسهٔ فیضیه بحث داشتم از عذاب آخرت و این‌ها که می‌گفتم مردم خشک‌شان می‌زد اما وقتی از رحمت خدا، لطف خدا، محبت خدا می‌گفتم دل‌ها نرم می‌شد و اشک‌ها جاری می‌شد، امام به ما تعلیم می‌دهد که همه‌اش از غضب خدا نگویید، از رحمت خدا هم بگویید، از لطف خدا هم بگویید، فرمود: این تاثیر رحمت است.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

یکی از اختلاف نظرهایم با برخی دوستان طلبه‌ام بحث بردن زنان به راهپیمایی اربعین بود و چون مدافع این قضیه بودم، متأسفانه مورد اتهام و هدف تیکه‌هایی از برخی دوستان  واقع می‌شدم.

 

خلاصه پاسخ اصلی بنده این بود که شما حاضر نیستید سختی‌های قضیه را که با بردن زنان به خودتان تحمیل می‌شود، به جان بخرید، به همین خاطر با درست کردن بهانه‌های شرعی، صورت مسأله را پاک می‌کنید و از سویی زنان را از حضور در یک ضیافت بسیار مهم معنوی محروم می‌کنید و از سویی خود این حرکت عظیم که باید با حضور پررنگ طیف‌های مختلف مردم تعظیم شود را رونق نمی‌دهید!

 

مشابه همین بحث‌ها در ابتدای مبارزات انقلاب و پس از آن نیز میان برخی طیف‌ها مطرح بود، اما برخی مواقع قضیه به شدتی می‌رسید که نیروهای انقلابی نیز نسبت به حضور زنان در صحنه مردد می‌شدند.

 

🎙خاطره جالبی از این دوگانگی را محسن رفیق‌دوست که در تیم حفاظت مدرسه علوی (مکان اسکان امام در روزهای آغازین انقلاب) بوده‌است، چنین نقل می‌کند:

 

🔻یکی از مسائلی که در این دیدارها مشکل آفرین بود، نداشتن انتظامات از میان خانم‌ها بود. بعضی از روزها در اثر فشار، برخی از خانم‌ها زیر دست و پا می‌ماندند و غش می‌کردند. مثلا روز اول دویست و چند نفر از خانم‌ها غش کردند و روز دوم این تعداد به چهارصد نفر رسید و روز سوم حدود ۸۱۷ نفر از خانم‌ها غش کردند و چون انتظامات از آقایان بود، مشکل محرم و نامحرم پیش می‌آمد.

🔻این مشکل را با بعضی از اعضای شورای انقلاب در میان گذاشتیم که از جمله‌ی آنها شهید مفتح بود. از ایشان خواستیم تا با امام مطرح کند که خانم‌ها به دیدار معظم له نیایند، ولی وقتی این پیشنهاد به امام داده شده بود، امام فرموده بود:

شما فکر می‌کنید اعلامیه‌های من یا سخنرانی‌های شما، شاه را بیرون کرد؟ شاه را همین بانوان محترمة بیرون کردند. شماها بروید و وسیله رفاه و آسایش آن‌ها را فراهم سازید.

 

📝 منبع: قاسم‌پور، داوود، خاطرات محسن رفیق دوست، چاپ اول، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص: ۱۴۹.

 

دوستان مختلفی پیام می‌دهند که نمیشه و محاله:
بله اگر خانمتون حرف گوش کن نیست و حتما می‌خواهد برود در بین الحرمین بچرخه، بره زیارت! سرش رو بیاندازه پایین هرجا خواست بره بله برخورد پیش میاد.
خانواده ما زیارت نمی‌رفتن. فقط نصفه شب خلوت‌ترین ساعت از کوچه‌های فرعی با خودمون می‌آمدن بین الحرمین سریع سلام می‌دادن می‌رفتن.
با حفظ شرایط و حدود رفتن خیلی بر مرد سخت می‌گذره ولی خب همینه دیگه، ما که نگفتیم راحته!
اگر برنامه ریزی ندارین که موقع خلوتی برین و صبر ندارین که شرایط مناسب بشه احتمالا برخورد پیش بیاد.
اگر آدم حواسش باشه تنش به زن مردم نخوره خدا هم حواسش هست تن نامحرم به زن ما نخوره! این رو جدی می‌گم اگر امین ناموس مردم بودی خیالت راحت باشه خدا کمک میکنه و ناموس آدم حفظ میشه.
اگر همه تلاش و دقت خودمون رو میکنیم با قیود بالا اگر موردی هم یه دفعه پیش آمد خوبه بدونیم تنه خوردن اتفاقی با لباس شرعا مشکلی نداره، بی‌مبالاتی نسبت به این مطلب مشکل داره، در روایتی از حضرت امیر هم نسبت به بی‌مبالاتی در تنه خوردن زنان به مردان در بازار تذکر داده شده ولی نگفته که زن به بازار نیاید، نکته در بی‌مبالاتی در این اختلاط هست نه اینکه دیگه زن مثلا بازاز نیاد چون مردها هم در بازار هستند و حرکت می‌کنند.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ یَا أَهْلَ اَلْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یُدَافِعْنَ اَلرِّجَالَ فِی اَلطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحُونَ
امام صادق علیه السّلام از پدران بزرگوارش از على صلوات اللّٰه علیه نقل مى کند که فرمود: اى اهل عراق،خبردار شده‌ام که زنان شما در بین راه کوچه و بازار با مردان برخورد مى کنند، آیا حیا نمى‌کنید؟

استظهار بنده از این روایات این بوده که زنان بی مبالات در رفت و آمد بین مردان بوده‌اند و حضرت نسبت به این بی‌مبالاتی تذکر می‌دهند نه حضور زنان در کوچه و بازار.
اگر مطلق حضور زن در کوچه و بازار با حفظ حیاء مشکل داشت حضرات آن را نفی می‌کردند نه اینکه مطلب را ببرند روی برخورد به بدن مردان‌.
در فهم این روایات باید دقت داشت یکی از اختلاف نظرهای شیعه و اهل سنت در این است که بر اساس روایات، شیعه می‌گوید زن بدون محرم می‌تواند به سفر حج برود ولی اهل سنت جایز نمی‌دانند‌.

یک نکته که احتمال می‌دهم اصلا به ذهن دوستان عزیزم نیامده و اگر نیامده خودش شاهد این است که شما خودت را محور قرار دادی! خانمت را درجه ۲ از اولویت می‌بینی پس آن طور حساب و کتاب می‌کنی که شما حق داری بری زیارت اربعین اما خانمت حق نداره.

اگر اختلاط حرامه که با شرایطی قطعا حرامه فقط برای زن حرامه؟!
برخی از عزیزان به عنوان اینکه اختلاط حرامه، خانواده خودشون رو نمی‌برن جایی که تنشون به مرد نامحرم می‌خوره و کار درستی می‌کنند اما خودشون راحت میرن همونجایی که زن نامحرم می‌خوره! مثلا قاتی پاتی شده و خانم‌ها تنشون می‌خوره به مردها اینم راحت میره! خب عزیزم اگر می‌فرمایی که تن خانمت بخوره به نامحرم درست نیست تن شما هم بخوره به نامحرم درست نیست، شما هم نرو! یا صبر کن با احتیاط برو که تنت به نامحرم نخوره، خب خانمت هم می‌تونه همینجوری بره.

پیام یکی از مخاطبان👇

از سال 95 توفیق زیارت اربعین برام رقم خورد بنده هم، نظرم این بود که زیارت اربعین جای زن و بچه نیست دو سال مجردی رفتیم سال 97 با خانمم راهی شدیم اتفاقا خیلی هم سخت گذشت بد ماشین پیدا می کردیم و حتی مجبور شدیم یه قسمتی رو با تریلی بریم. 
ولی خب تا نزدیک حرم رفتیم و برگشتیم. 
کلا حس معنویش متفاوته اینقدر که به خانمم گفتم امسال لذت زیارت از دو سال قبل بیشتر بود. 
نمیدونم شاید همونطور که شما فرمودید به خاطر اینه که آدم خیلی باید رو نفسش پا بذاره، همراهی کنه گاهی آروم بره، گاهی وایسته و...

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در روز ۱۵ بهمن ۵۷ در جلسه اعطای حکم نخست‌وزیری بازرگان در مدرسه علوی با حضور جمعت فشرده مردم و بیش از ۴۰۰ خبرنگار داخلی و خارجی، حضرت امام رفتاری غیرمعمول دارند که گویای چرایی تمایز ایشان از دیگران و نیز موفقیت ایشان در عرصه سیاست است.

 

رفتاری که اگر خلاف آن رخ داده بود، بارها به آن استناد می‌شد و به عنوان شاهدی برای غفلت‌های ما مورد اشاره قرار می‌گرفت.

 

🎙 آیت‌الله سیدحسین بدلا در خاطرات خود نقل می‌کنند:

🔻 روزی که قرار بود نخست وزیری موقت به آقای بازرگان اعطای شود، گروه‌ زیادی از علما و فضلا از قم به تهران رفتند. اقشار دیگر مردم هم در کنار خبرنگاران، جمعیت انبوهی را تشکیل داده بودند و همه منتظر برگزاری مراسم در محضر حضرت امام بودند.

 

🔻 قرار بود آقای فلسفی در این برنامه سخنرانی کند، ولی فشار جمعیتی که سر راه ایستاده بودند؛ مجال نمی‌داد که ایشان به داخل بروند و همین امر باعث شد که سخنرانی از موعد مقرر به تأخیر بیفتد. بعد که موفق شدند داخل شوند، عذر آوردند که تأخیر من به خاطر این بود که مرا راه نمی‌دادند. چون اولا مردم ایشان را نمی‌شناختند و دوم این که فشار جمعیت به حدی بود که نمی‌شد در میان آنها کوچه‌ای برای عبور بزرگان در نظر گرفت.

 

🔻 به هر حال، مراسم به قدری طول کشید که اعطای حکم نخست وزیری به مهندس بازرگان به نزدیک مغرب کشید. امام وقتی متوجه شدند که هنگام نماز فرا رسیده است؛ نیم‌خیز شدند و گفتند: من باید چند دقیقه قبل از اذان برخیزم و مقدمات نماز را مهیا کنم.

 

🔻 بسیاری از سؤلات خبرنگاران بی‌پاسخ مانده بود و امام می‌فرمودند: دیگر کسی سؤال نکند. چون من جواب نمی‌دهم. حکم نخست وزیری بازرگان به همراه یک جلد کلام‌الله مجید روی میز قرار گرفته بود و امام به آقای هاشمی رفسنجانی که در کنار ایشان نشسته بود اشاره کردند و گفتند که حکم نخست وزیر و قرآن را به آقای بازرگان بدهد؛ که قرآن برنامه حکومت باشد. بعد هم امام برخاستند.

 

🔻 ناگهان یکی از خبرنگاران گفت: یک سؤال کوچک دارم؛ اگر اجازه بفرمایید. امام فرمود: اگر جوابش یک کلمه‌ای است،‌ من جواب می‌دهم. خبرنگار مزبور با دستپاچگی سؤالش را به گونه‌ای مطرح کرد که اصلا مفهوم نبود. امام هم جز چیزی در حد یک یا چند کلمه به او نگفتند و برای وضو و انجام وظیفه خارج شدند و در اتاق دیگر به نماز ایستادند؛ نمی‌دانم افرادی هم به ایشان اقتدا کردند یا خیر. ما در همان محل جلسه به سر می‌بردیم که چند دقیقه بعد امام تشریف آوردند و سخنرانی کردند.

 

📝 بدلا، حسین، هفتاد سال خاطره از (آیت‌الله) سید حسین بدلا، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ص: ۲۴۳.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙علی تحیری از اعضاء تیم حفاظت امام در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ نقل می‌کند:

🔻 جلسه‌ای بود که شهید بهشتی؛ من و شهید بروجردی را صدا کردند و پرسیدند: شما می‌توانید این قضیه (تشکیل تیم محافظت از امام) را برعهده بگیرید؟ عرض کردیم بله. گفتند: چه نیازی دارید؟ گفتیم: هیچ نیازی نداریم. گفتند: آخر چطور هیچ نیازی ندارید؟ [بروجردی] گفت: تنها چیزی که می‌خواهیم این است که ما همینطور گمنام باشیم و کسی از ما اسم نبرد که حفاظت از حضرت امام را چه کسی به عهده می‌گیرد. این خواسته ماست نمی‌خواهیم اسمی از ما برده شود.

🔻سازمان مجاهدین هم در این مورد پیشنهادی داده بود، که این سازمان و تشکیلاتش حفاظت از امام را همراه با شرایط خاصی قبول کند. اولا سلاح می‌خواستند و می‌گفتند اسلحه‌های ما را هنگام دستگیری تقی شهرام و لو رفتن ما از دستمان گرفتند و سلاح نداریم، دوم اینکه باید در هر بخشی که امام می‌آید تا بهشت زهرا در نقاط مختلف آن پرچم مخصوص خودمان با علامت مشخص باشد. بعدهم در رادیوها، جراید و سایر رسانه‌های گروهی عنوان کنند که حفاظت امام را سازمان مجاهدین به عهده دارند...

 

🔻 وقتی وارد فرودگاه مهرآباد شدیم صبح پانزده دستگاه ماشین بردیم. اتومبیل حضرت امام شیشه جلویش ضد گلوله نبود و بقیه ماشین تقریبا ضد گلوله بود. ما برای اینکه مقداری حفاظت را رعایت کرده باشیم چون نتوانستیم شیشه جلو پیدا کنیم، یک شیشه بین راننده و بخش عقب اتومبیل قرار دادیم که با دست بالا و پایین می‌شد. گفتیم حضرت امام تشریف ببرند عقب بنشینند و از آنجا به بهشت زهرا بروند.

🔻 پانزده دستگاه ماشین تقریبا خوب آماده کرده بودیم. پشتشان و صندوق‌های عقب ماشین را اکثرا پر از سلاح‌های آر.پی‌.جی و سلاح‌های مختلف کرده بودیم، چون آن روز ۹۹ درصد امکان درگیری را درنظر گرفته و واقعا نیروهایمان را کاملا برای یک عملیات بسیار سنگین مسلح آماده کرده بودیم....

 

🔻زیباترین و بهترین خاطره من وقتی است که حضرت امام وارد سالن شدند و من برای اولین بار گریه کردم، در حالی که به بچه‌ها گفته بودم که اگر فردا کسی گریه کند و احساساتی بشود یک گلوله توی مغزش می‌زنم چون باید همه ما چهار چشمی مواظب امام باشیم...

 

🔻 وقتی امام به سمت بلیزر آمدند،‌ دیدم که آقایی عقب بلیزر نشسته است که نمی‌شناختمش. از مرحوم شهید حاج مهدی عراقی پرسیدم ایشان کیست که پهلوی شما نشسته است؟ حاج مهدی عراقی گفتند: آقای دکتر یزدی. من به حاج مهدی اشاره کردم و آمدند پایین.

🔻دکتر ابراهیم یزدی را نمی‌شناختم به حاج مهدی گفتم بگویید بروند داخل ماشین من بنشینند عقب این بلیزر را برای حضرت امام در نظر گرفته‌ایم. حضرت امام تشریف آوردند و جلو بلیزر نشستند. در آنجا صحبتی هم با افسران ارشد و جزء نیروی هوایی که با احترام ایستاده بودند فرمودند. من اصلا انقلاب را همان لحظه احساس کردم. احترامی که با تمام وجود به حضرت امام گذاشته می‌شد. حضرت امام یک ‍پایشان روی پله بریزر بود و یک پایشان روی زمین و فرمودند: شاه کلاهتان را تا چشم کشید مواظب باشید که بختیار دارد تا گلویتان می‌کشد. حواستان جمع باشد.

🔻وقتی حضرت امام آمدند که سوار اتومبیل بشوند، من عرض کردم: حاج آقا تشریف ببرید صندلی پشت بنشینید. گفتند: نه جلو می‌نشینم. و من چیز دیگری نتوانستم بگویم. واقعا نمی‌دانستم چه بگویم؟ ناخود آگاه گفتم که شیشه جلو ضد گلوله نیست. ایشان فرمودند: ضد گلوله چیست؟ مگر فکر می‌کنید اعلیحضرت را دارید می‌برید که اسکورت می‌کنید؟ با یک تندی‌ای این قضیه‌ را فرمودند که من جا خوردم. همه ماتشان برده بود. ایشان سوار شدند و خیلی راحت جلو نشستند. ما آن روز دل توی دلمان نبود. هضم این قضیه خیلی ثقیل بود و ایشان توجهی به این مسائل نداشتند.

 

📌جلیل امجدی؛ تاریخ شفاهی گروه‌های هفت‌گانه مسلمان، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳، صص: ۲۳۵-۲۳۷.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

از جمله سخت‌ترین لحظات انقلاب مربوط به روز ورود حضرت امام(ره) در ۱۲ بهمن است که لحظه لحظه آن همراه با خاطرات و خطرات است.

🎙 از نزدیک‌ترین شخصیت‌های به حضرت امام در این روز محسن رفیق‌دوست راننده ماشین حضرت امام(ره) است که خاطراتش بسیار شنیدنی است:

 

🔻حضرت امام در طول در مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا آرام در ماشین نشسته بودند و در حالی که لبخند محبت آمیز بر لبانشان بود، مدام به احساسات مردم با لبخند و تکان دادن دست پاسخ می‌دادند...

🔻در جلوی دانشگاه تهران تراکم جمعیت به حدی بود که اصلا ماشین روی دست مردم بود و در اثر فشار مردم به چپ و راست می‌رفت، ولی همین که یک لحظه احساس کردم ماشین از دست مردم رها شد، پدال گاز را گرفتم و حرکت کردم و به خیابان امیریه پیچیدم...

 

🔻عده‌ای به اصطلاح مسابقه‌ی دوی ماراتن گذاشته بودند و من هر لحظه آن‌ها را کنار ماشین می‌دیدم، در میدان منیریه یکی از بچه‌های آن منطقه دستگیره‌ی ماشین را گرفته بود و مرتب قربان صدقه امام می‌رفت و به شاه و کس و کارش فحش‌های رکیکی می‌داد که من مدام نهی‌اش می‌کردم، ولی امام می‌فرمود که حالتش طبیعی نیست و من هم یکباره ترمز کردم و دستگیره ماشین از دست او رها شد.

🔻شیرین‌ترین جمله‌ای که من از امام شنیدم در.... منطقه‌ای بسیار محروم بود. وقتی امام آنجاها را با آن محرومیت دیدند، رو به سید احمد آقا کردند و گفتند: « ببین احمد، من با این مردم کار دارم.» در آنجا، جلوی من مینی‌بوس رادیو و تلوزیون بود و پشت سرم یک بنز بود. مردم فکر می‌کردند امام در بنز است، بنابراین به سوی بنز هجوم می‌آوردند و یک‌باره می‌دیند که ماشین حامل امام دور شده و بعد می‌دویدند... در طول مسیر چهار پنج‌بار در تنگنا قرار گرفتم. بعضی مواقع مردم روی ماشین می‌رفتند و اطراف ماشین را احاطه می‌کردند و باعث می‌شدند هوا کمتر به ماشین برسد... یکی دو بار احساس می‌کردم که دست‌هایم از شانه‌هایم جدا می‌شود و در اختیار بدنم نیست، ولی هربار که امام می‌فرمود: «آرام، آرام، اتفاقی نمی‌افتد» مثل اینکه یک ظرف آب سرد به سرم می‌ریختند و آرام می‌شدم...

 

🔻حاج سید احمد آقا در همان انتهای خیابان شهید رجایی بیهوش شده بود و بعد از مدتی به هوش آمد. حال من هم یک‌بار بهم خورد، ولی امام کاملا سالم و با نشاط بودند... وقتی به بهشت زهرا رسیدم دیگر در آنجا مردم گاهی خودشان ماشین را حرکت می‌دادند و فرمان گاهی از دستم خارج می‌شد. لحظه لحظه تراکم جمعیت بیشتر می‌شد تا اینکه به نقطه آخری رسیدیم که امام پیاده شدند و دیگر ماشین خاموش شد. از قرار معلوم بچه‌ها هماهنگ کرده بودند که هلی‌کوپتر بیاورند و در پانصدمتری آخرین محل توقف بلیزر قرار دهند و در باقی مسیر، امام را با هلی‌کوپتر بردند. (در آنجا) هلی‌کوپتر نزدیک بلیزر آمد، ولی چون ماشین خاموش شده بود، فشار مردم آن را از هلی‌کوپتر دور می‌کرد تا اینکه عده‌ای از جوانان، یا کریم‌گویان ماشین را بلند کردند و نزدیک هلی‌کوپتر بر زمین گذاشتند و عده‌ای از آشنایان هم دور ماشین حلقه زدند. آقای ناطق نوری رفتند بالای پله‌ی هلی‌کوپتر و من هم امام را بغل کردم و دستش را به دست آقای ناطق دادم و امام داخل هلی‌کوپتر رفت. و بعد احمد آقا هم وارد شد. در آنجا یکی از جوانان پایش را روی سینه من گذاشت و داخل هلی‌کوپتر رفت... آن ضربت باعث شد من بی‌هوش شوم.

 

📝 قاسم‌پور، داوود، خاطرات محسن رفیق دوست، چاپ اول، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳ش. تلخیص خاطره از صص: ۱۴۴- ۱۴۷.

 

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

۲۷ ام آذر ۱۳۹۷ نقدهای استاد رحیم پور ازغدی نماز جمعه تهران
دریافت
مدت زمان: 7 دقیقه 27 ثانیه

🔰 ۲۳ آذر ماه ۱۳۹۷ بود که با صحبت‌های استاد رحیم‌پور ازغدی قبل از خطبه‌های نماز جمعه تهران، موجی در فضای رسانه در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی راه افتاد و توجهات به مسئولیت‌ها و کارکردهای مغفول واقع شده این نهاد بسیار مهم، جلب شد.

🔰 درد و دل‌ها حاکی از عدم شرکت دو نفر از سران سه قوه در جلسات به نحو کلی و نیز لغو شدن بسیاری از جلسات این شورا توسط رئیس دیگر قوه یعنی جناب دکتر حسن روحانی داشت.

🔰در و دل‌ها حکایت از این داشت که:

👈«جلساتی که باید ماهی دو بار تشکیل شود و هفته‌ای یک بار هم کم است، ماهی یک بار و گاهی دو ماه یکبار تشکیل می‌شود. ما اسناد تصویب شده‌ای در شورا داشته‌ایم که برخی از آن‌ها سی چهل جلسه و نزدیک به یک سال طول کشیده تا تصویب بشوند، امّا به مقام اجرا که می‌رسد رئیس‌جمهور آن‌ها را امضاء و ابلاغ نمی‌کند و حتی یک جلسه اجرایی برای آن تشکیل نمی‌دهند... بیش از ۱۵ مصوبه مهم‌ شورا به دفتر رئیس‌جمهور رفته که ایشان نه جواب می‌دهد نه رد، ... ما قرارگاه عالی مدیرت، نظارت و سیاست‌گذاری و ضامن اجرای آن در کشور هستیم

 

امّا تفنگ بی‌گلوله؛ مصوبات خوب اما در آرشیو؛ اسناد بالادستی بدون اسناد پایین‌دستی؛ اسناد پایین‌دستی که بر اساس آن عزل و نصب می‌شود و بودجه‌ها تقسیم می‌شود، دست جاهای دیگر و کسان دیگری است و آن‌ها پاسخگو نیستند... رهبر انقلاب اخیراً به اعضای شورای‌عالی انقلاب فرهنگی گفتند که من در پیشگاه خدا با شما اعضای شورا احتجاج می‌کنم که من شما را شناختم و برای این کار گذاشتم امّا کوتاهی کردید.»

 

🔰 شورای عالی انقلاب فرهنگی در ساختار جمهوری اسلامی مهم‌ترین نهاد برنامه ریزی فرهنگی کشور است، نهادی که امامین انقلاب بارهای بار اهمیت آن را متذکر شده‌اند.

 

🔰 حضرت آقا در ۱۹ آذر ۱۳۹۲ در مورد اهمیت این نهاد و نیز لازم الاجرا بودن مصوبات این نهاد می‌فرمایند:

👈«در زمینه‌ی فرهنگ عمومی و مسائلی که مربوط به فرهنگ عمومی است، جایی لازم است که متصّدی شناخت و بحث و تصمیم‌گیری و ابلاغ برای اجرا - به مراکز خودش - باشد و آن همین شورای انقلاب فرهنگی است و انصافاً هیچ جایگزینی هم ندارد.... این شورا عالی‌ترین جا است.

 ... شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از آن ابتکارات واقعا بابرکت امام بزرگوار بود. اول ستاد انقلاب فرهنگی بود، بعد مسئله‌ی شورای انقلاب فرهنگی که به ایشان پیشنهاد شد، بدون هیچ گونه "لِمَ‌ و ‌بمَ‌ای"  پذیرفتند و حکم مستحکمی دادند. بعد من از ایشان - رئیس جمهور بودم - سؤال کردم مصوبات ما [قانون باشد]، ایشان گفتند بایستی به مصوبات عمل بشود؛ یعنی حکم قانون به مصوبات دادند... اعضای شورا بایستی این شورا را باور کنند؛ باور کنید که اینجا قرارگاه مرکزی فرهنگی کشور است؛ باور کنید که اینجا فرماندهی مسائل عمده‌ی فرهنگی کشور و سیاست‌گذاری کشور را بر عهده دارد؛ اعضا بایستی به این توجه کنند. حضور مستمر، چه حضور اعضا به‌طور استمرار، چه حضور خود شورا، یعنی شورا تعطیل‌بردار نیست. خب، رؤسای کشور طبعا مسافرت دارند، اینجا و آنجا رفت‌وآمد میکنند؛ این نباید موجب بشود که شورا تعطیل بشود، شورا باید استمرار پیدا کند.»

 

انتقادات رحیم پور ازغدی از واماندگی شورای عالی انقلاب فرهنگی
دریافت
مدت زمان: 6 دقیقه 17 ثانیه

.........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 قریب به شش ماه بود که جمعی ۵ نفره از طلبه‌های خوب هر روز برخی از صحبت‌ها یا پیام‌های کلیدی حضرت آقا را  مباحثه می‌کردیم.

ضمن این مباحثات به مرور به مجموعه‌ای از پرسش‌هایی اساسی دست یافتیم که می‌توان گفت تفکر در مورد آنها و دست‌یافتن به پاسخ‌هایشان برای افراد دین‌دار مساوی بود با انقلابی شدن، دغدغه مند شدن، حل بسیاری از شبهاتشان و فهم ارتباط انقلاب اسلامی و نظام دین برای آنها.

🔰 اما تقریبا هیچ کدام از این سوالات از سوالات جدی و سرفصل‌های مورد توجه در حوزه علمیه نبود و اگر این سوالات در حوزه مطرح می‌شد و ذهن اساتید و طلاب متوجه آنها و پاسخشان می‌شد دیگر چندان انرژی و کار خاصی برای انقلابی شدن حوزه نیاز نبود، تفکر در مورد این سوالات مساوی بود با رسوا شدن و مهجوریت طیف‌های سکولار و غیرانقلابی در حوزه.

🔰 به طور مثال بخشی از این سوالات ذیل سرفصل دشمن شناسی بود که شاید از ابتدا تا انتهای تحصیل در حوزه چندان به عنوان آن هم چندان توجه نشود، چه برسد به پرسش‌های ذیل آن؟! یا به برخی پرسش‌های ذیل آن به صورت محدود توجه شود اما چون در یک نظام مشخص منطقی و مترتب بر یکدیگر به سوالات آن پرداخته نشده است، نتیجتا به پاسخ‌های اشتباه نیز دست یافته باشیم.

👈 مثلا مکرر حضرت آقا در بحث دشمن شناسی صحبت کرده‌اند که خروجی آن یک کتاب مفصل شده است.

به صورت خلاصه ایشان دشمن خارجی و محسوس ما را بدون اصلی و فرعی کردن با ۳ عنوان مشخص می‌کنند:

«جریان سرمایه‌داری صهیونیستی پشت صحنه دولت آمریکا»

اما رسیدن به این نتیجه حاصل پاسخ داشتن برای یک مجموعه سوالات متوالی با گستره‌ای وسیع از اطلاعات قدیم و جدید است.

🔰 برای اینکه این کلام و عنوان دشمن شناسی درست فهم شود نیازمند یک سلسله پرسش‌های منطقی و مترتب هستیم که: آیا در نظام اندیشه دینی وجود دشمن مفروض و قطعی است؟ چه دشمن‌هایی برای یک انسان دین‌دار وجود دارند؟ معیار و ملاک دشمنی چیست؟ آیا دشمن اصلی و فرعی داریم؟ حکمت‌ها و فواید وجود دشمن چیست؟ وظیفه ما نسبت به دشمن چیست؟ و...

🔰 بعد از اینکه مجموعه‌ای از سوالات را ذیل موضوعات اصلی اقتباس شده از سخنان حضرت آقا، طراحی کردم، جمعی از فضلا و اساتید حوزه را شناسایی و این سوالات را به آنها عرضه نمودم.

برای اینکه این اساتید و فضلاء مشتاق به وقت گذاشتن شوند نیاز به یک برنامه رسمی بود، از طریق مسئول فرهنگی مؤسسه فقهی‌مان مطلع شدم که در مدارس فقهی یک چارت فرهنگی و بودجه مشخص شده است برای برگزاری کلاس‌های سیاسی فرهنگی و...

🔰 طرحی اجرایی با عنوان دوره "اسلام ناب" نوشتم تا اساتید شناسایی شده را دعوت کنیم و کلاس‌هایی تشکیل دهیم و این سرفصل‌ها را در این دوره تدریس کنند؛ در ضمن آن هم برخی کتاب‌های خوب و مرتبط با این سرفصل‌ها مثل "حکومت اسلامی از مبانی تا مقاصد" آقای محمد نجفی و "اسلام رحمانی" آقای حسن علی‌پور وحید را به دوستان معرفی کرده و برای آنها مسابقه کتاب‌خوانی برگزار کردم که الحمد لله بیش از نیمی از دوستان مؤسسه در این مسابقه شرکت کردند، همچنین اجازه گرفتم و یک سلسله از مستندهایی که برای فهم پاسخ سوالات دوره مناسب بود را هر هفته در ساعتی که دوستان مؤسسه جلسه عمومی داشتند معرفی می‌کردم.

🔰 دوره با همه سختی‌هایش برگزار شد و کارها پیش رفت، بنا داشتم در گام بعد این دوره را در مدارس فقهی دیگر نیز برگزار کنم و پیگیری‌هایی کردم و قول‌هایی نیز گرفتم، افق نهایی‌ام نیز این بود که در گام آخر مباحث دوره را تبدیل به یک کتاب کنم که در ضمن آن یک نرم‌افزار با همه مستندهایی که مکمل آن بود در آن باشد و بعد از آن این دوره در کل حوزه علمیه اجرا شود.

🔰 بجز یک یا دو مورد کمک یکی از دوستان عزیز همه کارها بر دوش خودم افتاده بود، مشکلات و عدم همکاری‌های بسیاری که مدام وقت و انرژی را بی‌جهت هدر می‌داد و حل آنها به عنوان یک کار حاشیه‌ای در کنار درس و کارهای پژوهشی و مسائل شخصی‌ام، خیلی داشت به من فشار می‌آورد.

🔰 بعد از برگزاری دوره در مدرسه خودمان و با توجه به بازخوردهای خوبی که از دوستان طلبه گرفته بودم، بنا به توسعه و ادامه آن داشتم که در جلسه ابتدای سال بعد، مسئول محترم مدرسه که ماشاء الله هرجای حوزه را نگاه کنید یک مسئولیت مهم‌ دارند! در جمع طلاب با قدردانی از برخی امور که در نظرشان بسیار با اهمیت بود و ایضا تحقیر کارهای بنده آن هم در جمع طلاب چنان طعم تلخی بر جانم نشاند که با اینکه می‌دانستم نباید خسته شد اما تحقیر شدن کار را برای نفس خود بهانه کردم تا دیگر تلخی‌های این کارها را به جانم نچشانم...

🔰 وقتی سوالات خود را به اساتید عرضه کردم متوجه شدم جمع محدودی از آنها هستند که برای این سوالات پاسخ دارند، البته معمولا آنهایی هم که داشتند برای همه پرسش‌ها پاسخ نداشتند و نیاز به تفکر و دقت بیشتر بود ولی به هر حال معلوم بود فرصتی شده است تا حرف‌های تازه و برآمده از اندیشه‌های عمیقشان را در این باب‌ها تولید و تدقیق کنند.

🔰 بحث‌های خوبی در جلسات تدریس دوره مذکور گفته شد که برای خودم هم تازگی داشت، با برخی اساتید هم رفاقتی پیدا کردم و بعدها هم تاثیر تفکر آنها به این پرسش‌ها را در دیگر مباحث و ارائه‌هایشان مشاهده کردم.

اگرچه ما یک دوره از این اساتید استفاده کرده بودیم اما مباحثی که تولید شده بود توسط خود این اساتید در قالب‌های دیگر در حال امتداد و نشر دادن بود.

🔰 ما هنوز باید در باب فواید پرسش‌گری البته پرسش‌های دقیق و با برنامه و کارهای بزرگی که می‌شود به کمک آن انجام داد، بیشتر آشنا شویم.

مثالی دیگر بزنم، سال گذشته یک سوال برای اساتید درس خارج و طلاب جدی شده بود و عملا یک بحث با این عنوان که آیا فقه نظام دارد یا خیر؟ در سطوح مختلف حوزه ذهن طلاب و اساتید را به خود مشغول کرده بود.

در بسیاری از کلاس‌ها به این سوال پرداخته می‌شد که حالا آخر فقه نظام دارد یا خیر؟

دوست عزیزی که پشت صحنه عمده این جریان سازی بود، برای بنده می‌گفت که من رفتم نزد فلانی و از او این سوال را کردم و بعد نزد یک عالم دیگر رفتم و او جواب متفاوتی داد و ادله آن استاد را رد کرد و بعد این پرسش‌ها و پاسخ‌ها را هم در فضای مجازی منتشر می‌کردم، بعد از آن هم با چند مرحله شارژ کردن موج و کار رسانه‌ای موج راه افتاده بود و این پرسش جدی در فضای حوزه مطرح شده بود و هرکس می‌خواست نظر خود را در آن مورد بیان کند.

می‌گفت هدف من صرفا یک کار بود و آن اینکه اصل این مسأله را در حوزه بالا بیاورم و توجهات به آن جلب شود و به آن فکر شود، بیش از آنکه پاسخ برای من مهم باشد اینکه به این مسأله فکر شود مهم بود.

یکی از اساتید عزیز ما نقل می‌کردند که من بارها یک بحث علمی را بین برخی از علما واسطه می‌شدم و اشکالات و جواب‌ها را بین آنها انتقال می‌دادم و این کار برکات بسیاری برای حل آن مسأله و دقیق‌شدن آن داشت.

🔰 این پرسش‌گری و مطالبه و هدایت آن خود بخشی از چرخه تولید علم است، وقتی آثار مختلف با برکت موجودمان را نگاه می‌کنیم، عمدتا همه حاصل وجود یک پرسش و مطالبه از علما است، از اصول کافی و من لایحضره الفقیه گرفته تا لمعه یا برخی کتاب‌های علامه طباطبایی مثل بدایه و نهایه و حتی تفسیر المیزان یا کتاب‌های علامه مظفر یا کتاب کشف اسرار حضرت امام یا جزوه روح‌توحید نفی عبودیت غیر خدا حضرت آقا و... خلاصه عمده آنها را وقتی بررسی کنید، همه یک مقدمه دارند و آن هم وجود یک پرسش‌گر و مطالبه‌گر است و اگر نبودند آنها امروز هیچ‌کدام از این آثار با برکت ما موجود نبود.

⁉️ اهداف و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی چه بود؟

این پرسش یکی از ۶ پرسش بنیادین درباره انقلاب اسلامی است که مستند و مبتنی بر بیانات حضرت آقا، در سایت ایشان به آنها به صورت اجمالی و تصفیلی پاسخ داده شده است.

🔰 در پاسخ به این پرسش که اهداف و شعارهای اصلی انقلاب چیست؟ مستند به بیانات حضرت آقا به موارد زیر اشاره شده است:

👈 استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی - حاکمیت اسلام بر جامعه و رواج ارزش‌های دینی در کشور - آزادی بیان و قلم - عدالت و رفع تبعیض‌ها - پیشرفت مادی و گسترش رفاه - احیای کرامت انسانی و نقش داشتن مردم در حاکمیت بر تعیین سرنوشت خود - زمینه‌سازی برای رشد و تکامل انسانها در جامعه و حذف عوامل فساد.

حال نوبت ما است که به این سوالات و جواب‌ها فکر کنیم، مبتنی بر آنها سوالاتی را مطرح کنیم؟

چرا این موارد ذکر شد و  آیا موارد دیگری هست که برای ما مهم باشد و در این گزینه‌ها نیست؟

نسبت تک تک این گزاره‌ها با اندیشه‌های دینی چیست؟ در هرکدام از این گزاره‌ها ما چه جایگاهی داریم؟ در کدام یک کم‌کاری کرده‌ایم؟ ملاک سنجش هر کدام چیست؟

⁉️ به این پرسش‌ها چقدر فکر کرده‌ایم؟ مباحثه کرده‌ایم و جواب داریم؟

مثلا ما چقدر در مورد استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی مبتنی بر آموزه‌های دینی می‌توانیم سخن بگوییم؟

مگر یکی از دعوا‌های اصلی امروز ما در عرصه سیاست همین استقلال‌خواهی نیست؟ اگر استقلال خواهی یک ارزش دینی نیز هست، پس چرا ما چندان حرفی در این مقوله نمی‌شنویم؟

قطع وابستگی آیا ارزش است؟ مطلق یا نسبی؟ چقدر از آموزه‌های دینی برای تبیین آن حرف داریم؟ و قس علی هذا... نسبت به بقیه موارد از شعارهای اصلی انقلاب که شرح آن مفصل می‌شود و  شاید ما در همان ابتدا متوقف شویم.

⁉️ وظیفه کیست که این گزاره‌ها را تبیین کند؟ جز حوزه و طلاب؟

بسم‌الله اساتید و فضلاء انقلابی صدها سوال در تک تک این مقولات وجود دارد که ما مشتاقانه منتظر شنیدن جواب‌های آنها هستیم.

بسم‌الله طلاب عزیز در این موضوعات مطلب بنویسید، سوال و جواب تولید کنید.

اگر این موضوعات برای نخبگان جامعه قرار است حل شود وظیفه کسی جز حوزه و حوزویان است؟

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری