شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۴۱ مطلب با موضوع «امام و رهبری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

در قسمت اول شواهدی از امامین انقلاب مبنی بر مقدمه بودن انقلاب اسلامی برای تحقق ظهور حضرت حجت(عج) آوردم.

در قسمت دوم به این سوال رسیدیم که راهبرد امامین انقلاب برای پیش‌برد انقلاب به سوی ظهور چیست و آیا این راهبردها متفاوت هستند؟

🔹برخی مدعی بودند که راهبرد امام، تلاش برای تشکیل هسته‌های مقاومت در سراسر جهان و تدارک قیام و درگیر شدن مستقیم با "آمریکا و صهیونیسم و سایر ایادی استکبار" به همراه سایر مستضعفان عالم، بوده است، که شواهدی از بیانات ایشان ذکر شد.

⁉️ اما اگر راهبرد اساسی امام خمینی(ره) در تقابل با طاغوت و استکبار از جنس نظامی تصور شده است، جای این سوال است که:

🔹چرا حضرت امام دستور تعطیلی "واحد نهضت‌های سپاه که برای به خطر انداختن منافع استکبار با راهبرد نظامی و کمک به گروهک‌های مجاهد تعریف شده بود" را دادند؟

🔹چرا دستور بازگشت نیروهای انقلاب از سوریه را دادند؟

🔹و اصلا این نوع نگاه با مبنای فقهی امام خمینی(ره) که جهاد ابتدایی در زمان غیبت را جایز نمی‌دانستند، چه سنخیتی دارد؟

و البته که انقلاب در مقابل چالش‌های از جنس نظامی دشمنان در طول چهل سال عمر خود با دستان بسته نبوده است و این چالش‌ها روز به روز جدی‌تر نیز شده است:

👈ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبه‌رو است امّا با تفاوتی کاملاً معنی‌دار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه‌ی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه‌ی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته‌ی حزب‌الله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود،‌ امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفته‌ی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابله‌ی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از ده‌ها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایسته‌ی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبورکرده از بسی گردنه‌های دشوار در مسائل اساسی خویش است.[1]

اما راهبرد اساسی امامین انقلاب برای پیش‌برد انقلاب به سوی ظهور، نه از جنس نظامی بلکه از جنس تشکیل دولت و جامعه‌ای اسلامی و الگو شدن برای سایر مستضعفان عالم بوده و هست.

 

در ادامه به بررسی راهبرد واحد امامین انقلاب یعنی تشکیل دولت و جامعه اسلامی و نفی طاغوت با اثبات کارآمدی خود و صدور انقلاب از این طریق خواهم پرداخت.



📝 منبع

[1] بیانیه گام دوم انقلاب خطاب به ملت ایران 22 بهمن 1397.

🔹مطالب مرتبط:👇

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در قسمت قبل اشاره کردم که در نظر امامین انقلاب، مهم‌ترین گام برای تحقق ظهور حضرت حجت(عج)، تحقق انقلاب اسلامی به عنوان مقدمه ساز ظهور است و شواهدی از بیانات امامین انقلاب در این موضوع آوردم.

⁉️ اما این سوال باقی ماند که راهبرد امامین انقلاب برای مقدمه سازی ظهور توسط انقلاب اسلامی چیست؟ آیا راهبردهای امامین انقلاب واحد یا متفاوت از یکدیگر است؟

برخی مدعی تفاوت داشتن این راهبردها هستند و می گویند: امام خمینی(ره) راهبردشان برای مقدمه سازی ظهور حضرت حجت(عج) تلاش برای تشکیل هسته‌های مقاومت در سراسر جهان و تدارک قیام و درگیر شدن مستقیم با "آمریکا و صهیونیسم و سایر ایادی استکبار" به همراه سایر مستضعفان عالم، بوده است، به طور مثال ایشان می‌فرمایند:

👈«ما به تَبَع تعالیم عالیه قرآن و آنچه از اسلام و سیره رسول اکرم و ائمه مسلمین به دست آوردیم و از سیره انبیا- چنانچه در قرآن نقل مى‌فرماید- به دست آوردیم، آن است که مستضعفین با هم مجتمع شوند و بر مستکبرین ثَوْره(قیام)  کنند و نگذارند حقوق آنها را ببرند.»[1]

👈«ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگى به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم. و این را باید از اصول سیاست خارجى خود بدانیم. ما اعلام مى‌کنیم که جمهورى اسلامى ایران براى همیشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامى و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تأمین و آنان را به مبانى عقیدتى و تربیتى اسلام و همچنین به اصول و روش‌هاى مبارزه علیه نظام‌هاى کفر و شرک آشنا مى‌سازد.»[2]

👈«مسئولین محترم کشور ایران و مردم ما و ملت‌هاى اسلامى از مبارزه با این شجره خبیثه(اسرائیل) و ریشه کن کردن آن، دست نخواهند کشید و به یارى خداوند تعالى از قطرات پراکنده پیروان اسلام و توان معنوى امت محمد- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و امکانات کشورهاى اسلامى باید استفاده کرد و با تشکیل هسته‌هاى مقاومت حزب اللَّه در سراسر جهان اسرائیل را از گذشته جنایت بار خود پشیمان و سرزمین‌هاى غصب‌شده مسلمانان را از چنگال آنان خارج کرد. من همان گونه که بارها و در سال‌هاى گذشته قبل و بعد از انقلاب هشدار داده‌ام، مجدداً خطر فراگیرى غده چرکین و سرطانى صهیونیزم را در کالبد کشورهاى اسلامى گوشزد مى‌کنم و حمایت بیدریغ خود و ملت و دولت و مسئولین ایران را از تمامى مبارزات اسلامى ملت‌ها و جوانان غیور و مسلمان در راه آزادى قدس، اعلام مى‌نمایم.» [3]

👈«باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامى باشند و این شدنى است، چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامى نیست، باید هسته‌هاى مقاومت را در تمامى جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد.» [4]

اما به تعبیر کسانی که مدعی اختلاف نظر امامین انقلاب در راهبرد "مقدمه سازی ظهور به وسیله انقلاب اسلامی" هستند، نظر امام خامنه‌ای طی مراحل چندگانه "انقلاب-نظام- دولت- جامعه و تمدن" اسلامی است و ایشان چندان با درگیری مستقیم با آمریکا و صهیونیسم موافق نیستند. به طور مثال ایشان می‌فرمایند:

👈 «ما به‌خاطر تحقق حیات طیبه‌ی اسلامی، نه فقط برای خودمان، بلکه برای بشریت مبارزه می‌کنیم. معنای این حرف، این نیست که ما می‌خواهیم لشکرکشی کنیم تا ببینیم ایادی استکبار در کجا حیات طیبه‌ی بشری را نقض کرده‌اند و با آنها بجنگیم! این جنگ، از این مقوله نیست. سعی ما در پایگاه اسلام این است که ثابت کنیم بشریت در زیر سایه‌ی سنگین و خبیث حاکمیت کنونی استکبار بر عالم، رنج می‌کشد و روزبه‌روز به بدبختی نزدیکتر می‌شود و اسلام می‌تواند بشر را نجات بدهد. ما ثابت کرده‌ایم و ثابت خواهیم کرد که اسلام می‌تواند با قدرت‌های بزرگ عالم مواجه شود و نظم ظالمانه‌ی دنیا را به هم بزند.» [5]

👈«آن روزی که ملت ایران به قله برسد، دشمنی‌ها تمام خواهد شد. آن روزی که ملت ایران به قله برسد، معارضه‌های خباثت‌آلود به پایان خواهد رسید. ما تا آن روز فاصله داریم. حرکت را باید بی‌وقفه ادامه دهیم.»[6]

اما باید گفت اگرچه این دوستان فهم نسبی صحیحی از راهبرد امام خامنه‌ای کسب نموده‌اند اما راهبرد امام خمینی(ره) را اشتباه تشخیص داده‌اند و در آینده به شواهد وحدت رویه راهبرد امامین انقلاب، خواهم پرداخت.


📝منابع:

[1] صحیفه امام؛ ج‏ 7؛ ص: 117.

[2] پیام پایان جنگ و قبول قطع نامه 598 و حج خونین در 6 مرداد 1366، صحیفه امام؛ ج‏ 21؛ ص: 91.

[3] پیام حج 1366، صحیفه امام؛ ج‏ 20؛ ص: 320.

[4] پیام به مناسبت هفته بسیج، 2 آذر 1367صحیفه امام؛ ج‏ 21؛ ص: 195.

[5] بیانات امام خامنه‌ای در دیدار اقشار مختلف مردم و میهمانان خارجی شرکت‌کننده در کنفرانس اندیشه‌ی اسلامی، ۱۲ بهمن ۱۳۶۸.

[6] بیانات در مراسم بیست‌ و سومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۴ خرداد ۱۳۹۱


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

اگر هویت انقلاب و مُوقِف خود در تاریخ را نشناسیم، طرح امامین انقلاب را نشناسیم، نخواهیم توانست در نصرت امام خود در پیش‌برد انقلاب به سوی خواستگاه و هویت اساسی آن، گامی برداریم.

مرحوم "آیت‌الله حائری شیرازی" می‌فرمودند: برای حل مسائل اعتقادی و اندیشه‌ای خود از شیوه جدول متقاطع استفاده کنید، ابتدا از یقینیات خود شروع کنید و بر اساس آن قسمت‌های مبهم را کامل کنید.

از جمله مطالبی که امامین انقلاب مکررا و صریحا در توضیح غایت اساسی انقلاب ذکر نموده‌اند، این است که این انقلاب مقرر است مقدمه‌ساز ظهور حضرت حجت(عج) باشد:

👈مسئولان ما باید بدانند که انقلاب‏ ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت- ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.[1]

👈اولین قدم براى حاکمیت اسلام و براى نزدیک شدن ملت‌هاى مسلمان به عهد ظهور مهدى موعود (أرواحنا فداه و عجّل الله فرجه)، به وسیله‏‌ى ملت ایران برداشته شده است؛ و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است؛ این، آن چیزى است که دنیاى مادّى نمى‏خواست آن را باور بکند. بعد از قرن‌ها تلاشى که کرده بودند تا دین و بخصوص دین مقدس اسلام را از صحنه خارج کنند، نمی‌‏خواستند ببینند که حالا این دین با یک حاکمیت و بر سریر قدرت یک حکومت، در صحنه‌‏ى عالم ظاهر شده است و ملت‌ها را به خود جلب و جذب می‌کند؛ لذا مبارزات استکبار و دشمنان دین و جبهه‌‏ى کفر و عناد و استکبار با جمهورى اسلامى شروع شد.[2]

می‌توان گفت در میان همه شیعیان این اتفاق وجود دارد که بزرگ‌ترین مشکل جامعه شیعه، غیبت و محرومیت از حضور و رهبری حضرت حجت(عج) است و نیز مُتفق همه امت حزب‌الله است که مهم‌ترین اقدام برای مقدمه‌سازی ظهور حضرت حجت(عج)  انقلاب اسلامی است که در باب چرایی آن سخن بسیار گفته شده است.

⁉️ اما اینکه امامین انقلاب چگونه انقلاب را به سوی مقدمه سازی ظهور حضرت حجت(عج) راهبری می‌نمایند و چه راهبردی در پیشبرد انقلاب به سوی این غایت پیش‌گرفته‌اند، امری است که نیاز به پرداخت و مباحثه بیشتری دارد، آیا راهبردهای امامین انقلاب واحد یا متفاوت از یکدیگر است؟ آیا این بزرگواران در این موضوع سخن گفته‌اند؟

در ادامه به این موضوع خواهم پرداخت؟



📝 منابع:

[1] پیام [به مهاجرین جنگ تحمیلى (لزوم صبر و استقامت)] 2 فروردین1368، به مناسبت نیمه شعبان، صحیفه امام؛ ج‏21؛ ص: 327.

از جمله اشارات دیگر حضرت امام به این موضوع در پیام معروف ایشان مشهور با نام «منشور سازماندهی جنود حق و برائت از مشرکین» در سال ۱۳۶۶ است که منتهی به حج خونین گردید:

ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهاى اسلامى مى‏شکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدى- صلى اللَّه علیه و آله- است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مى‏دهیم و به یارى خدا راه را براى ظهور منجى مصلح و کل و امامت مطلق حق امام زمان- ارواحنا فداه- هموار مى‏کنیم. پیام [به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیت اللَّه الحرام (برائت از مشرکان)] 6 مرداد 1366، صحیفه امام؛ ج‏20؛ ص: 345.

از دیگر اشارات حضرت امام به این مطلب مربوط به پیام حضرت امام به مناسبت سالگرد 22 بهمن در سال 63 می‌باشد:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

«وَ لَا حَولَ وَ لَا قُوةَ إِلَّا بِاللَّهِ العَلِىِّ العَظیمِ»

با حول و قوه خداوند متعال و عنایات و رحمت خاصش که از اول انقلاب‏ شامل حال این ملت شجاع انقلابى و در عین حال مظلوم در طول تاریخ بوده و امید است با ادعیه خاصه ولى اللَّه الأعظم- ارواحنا فداه- این نعمت بزرگ مستدام باشد، یک سال دیگر از انقلاب متکى به خداوند تعالى با سرافرازى و بلند قامتى گذشت؛ و بیست و دوم بهمن 63- یوم اللَّه- با همه نشیب و فرازها فرا رسید و توطئه‏هاى روزافزون جهانخواران و انگلهاى متکى به آنان که در این سال به اوج خود رسید و هر یک براى سرکوب و انزواى یک رژیم کافى بود، با دست تواناى خداوند قادر یکى پس از دیگرى خنثى شد؛ و بحمد اللَّه تعالى این مولود نوپاى ابراهیمى- محمدى- صلى اللَّه علیهما و آلهما- به رشد و قدرت و شهرت خود ادامه داده به پیش مى‏رود و انعکاس جهانى آن ملتهاى دربند را در سراسر جهان به خود آورده و مظلومان را بر ستمگران شورانده است و امید است آفتاب درخشان اسلام بر جهانیان نور افشاند، و مقدمات ظهور منجى بشریت را فراهم آورد. پیام حضرت امام به مناسبت 22 بهمن و سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى، صحیفه امام؛ ج‏19؛ ص:146.

[2] بیانات امام خامنه‌ای به مناسبت سالروز میلاد حضرت مهدى(عجل الله تعالى فرجه) در اجتماع بزرگ مردم قم، ۳۰ اسفند ۱۳۷۰.

از جمله موقف‌های دیگری که به عنوان مثال امام خامنه‌ای به تشریح این مقصد پرداخته‌اند، مربوط به دیدار دیگر ایشان با مردم قم، در ۱۹ دی ۱۳۹۱ می‌باشد:

اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهای خوش‌روحیه و پرتوان و عازم، در این راهی که دارید می‌روید، ایستادگی کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و داعیه‌ها و شعارهای ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به دنیای اسلام و امت اسلامی و جامعه‌ی بشری تحقق پیدا خواهد کرد. هر کاری دوره‌ای دارد، زمانی دارد؛ در زمان متناسب خود، این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد. ملت ایران به آن نقطه‌ای که مورد نظر اوست، به دنبال آن حرکت کرده است، اهتمام ورزیده است، خواهد رسید؛ راهش مقاومت کردن است. آن وقت چه اتفاقی میافتد؟ مسیر تاریخ دنیا تغییر پیدا خواهد کرد؛ مسیر تاریخ عوض خواهد شد. امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است؛ یک عده در دنیا سلطه‌گرند، یک عده در دنیا سلطه‌پذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطه‌ی موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینه‌ی ظهور ولىّ‌امر و ولىّ‌عصر (ارواحنا له الفداء) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحله‌ی جدیدی خواهد شد. این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست.

🔹مطالب مرتبط:👇

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در بحث کارکردهای روحانیت در قسمت چهارم به این پرداختم که برخلاف بخش اعظم روحانیت که مأموریت اصلی خود را تبیین صحیح دین می‌داند، همیشه بوده و هستند شمار قلیلی که به همان میزان "فهم و تبیین صحیح دین" به دنبال "تحقق دین" می‌باشند و همیشه این افراد هستند که سرنوشت تاریخ خود را مشخص می‌نمایند.

شخصی چون حضرت امام(ره) وقتی فهم می‌کند که «الإسلام هو الحکومة»[1] بی‌کار نمی‌نشیند و به دنبال تبیین و تحقق آن راه می‌افتد، کسی که می‌گوید: «باید هر کداممان به اندازه قدرتمان سعى کنیم تا در راه تحقق اسلام قدم برداریم.»[2]

در فهم حضرت امام خمینی «حکومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سیاسى و نظامى و فرهنگى است، فقه، تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است. هدف اساسى این است که ما چگونه می‌خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم براى معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبه عینى و عملى پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد.» [3]

وقتی حضرت امام به این نتیجه می‌رسند که "حکومت جنبه عملی فقه است؛" اراده خود را درجهت تحقق تمام لوازم آن قرار می‌دهند و سایرین را نیز در این مسیر با خود همراه می‌کنند.

امام پاپ نیست که صرفا نصیحت کند بلکه به دنبال عینیت دادن به بایسته‌های علمی خود است. به تعبیر خودشان «من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهاى یکشنبه مراسمى انجام دهم و بقیه اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور دیگر کارى نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامى اینجاست. باید این مملکت را از این گرفتاری‌ها نجات داد.» [4]

پرداخت حضرت امام به علم برای عمل است، آثار ایشان در علم اخلاق نیز به همین جهت رنگ و بوی متفاوتی از سایر علمای اخلاق به خود داده است. 

👈ایشان در نقد برخی کتاب‌های اخلاقی می‌نویسند: 

🔹مقصد قرآن و حدیثْ ، تصفیۀ عقول و تزکیۀ نفوس است براى حاصل شدن مقصد اعلاى توحید. و غالباً شرّاح احادیث شریفه و مفسرین قرآن کریم این نکته را، که اصلِ اصول است، مورد نظر قرار ندادند و سرسرى از آن گذشته‌اند و جهاتى را که مقصود از نزول قرآن و صدور احادیث به هیچ وجه نبوده، از قبیل جهات ادبى و فلسفى و تاریخى و امثال آن، مورد بحث و تدقیق و فحص و تحقیق قرار داده‌اند. حتّى علماء اخلاق هم که تدوین این علم کردند، به طریق علمى- فلسفى بحث و تفتیش کرده‌اند....

🔹این نحو تألیف علمى را در تصفیه اخلاق و تهذیب باطن تأثیرى بسزا نیست، اگر نگوییم اصلًا و رأساً نیست- و یا از قبیل تاریخ الأخلاق است...

🔹نویسنده را عقیده آن است که مهم در علم اخلاق و شرح احادیث مربوطه به آن یا تفسیر آیات شریفه راجعه به آن، آن است که نویسندۀ آن با ابشار و تنذیر و موعظت و نصیحت و تذکر دادن و یادآورى کردن، هر یک از مقاصد خود را در نفوس جایگزین کند. و به عبارت دیگر، کتاب اخلاق، موعظه کتبیه باید باشد و خود معالجه کند دردها و عِیب‌ها را، نه آن که راه علاج نشان دهد. ریشه‌هاى اخلاق را فهماندن و راه علاج نشان دادن، یک نفر را به مقصد نزدیک نکند و یک قلب ظلمانى را نور ندهد و یک خُلق فاسد را اصلاح ننماید.

🔹کتاب اخلاق آن است که به مطالعه آن، نفس قاسى نرم، و غیر مهذّب، مهذّب، و ظلمانى، نورانى شود؛ و آن، به آن است که عالِم در ضمن راهنمایى، راهبر و در ضمن ارائۀ علاج، معالِج باشد و کتاب، خود، دواىِ درد باشد نه نسخۀ دوانما. طبیب روحانى باید کلامش حکمِ دوا داشته باشد، نه حکم نسخه»[5]



[1] خمینى، روح‏الله، کتاب البیع، 5جلد، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (س) - ایران - تهران، چاپ: 1، 1421 ه.ق؛ ج‏2 ؛ ص633.

[2] صحیفه امام ؛ ج‏18 ؛ ص389

[3] صحیفه امام؛ ج‏ 21؛ صص: 289 - 290

[4] صحیفه امام ؛ ج ‏1 ؛ ص270

[5] شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص: 13-14.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅ جمعی از دوستان در روستای پدری‌ام، در مسجد جمع شده بودند و صحبت می‌کردند که برای رونق تولید که رهبری فرموده‌اند چه کاری از دست ما برمی‌آید؟ 

نوبت که به من رسید ازجمله چیزهایی که گفتم این بود که حداقل کاری که از دست همه ما برمی‌آید و صراحتاً رهبری هم در صحبت‌های نوروزی به آن اشاره نمودند،[1] داشتن چند دام یا مرغ خروس در خانه‌هایمان است.

شاید باور نکنیم ولی رهبری خودشان هم در خانه مرغ و خروس نگه می‌دارند، آرمیتا دختر شهید احمدی روشن که به اندرونی حضرت آقا و نزد همسر ایشان رفته بودند گفته بود در منزل ایشان مرغ و خروس بوده است.

📝 در روایتی که منابع سنی و شیعه از پیامبر(ص) نقل کرده‌اند، نبی‌مکرم اسلام(ص) امر نمودند که ثروتمندان در خانه‌هایشان گوسفند نگه دارند و تهی‌دستان که امکان داشتن گوسفند ندارند مرغ نگه‌دارند،[2]

📝 در روایت دیگری از ایشان نقل شده است: «گوسفند و مرغ در خانه، برکت است.»[3] نقل شده است پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله)، گوسفند را برکت می‌نامیدند[4] و می‌فرمودند: «گوسفند زاینده، برکت است.»[5] «گوسفنددارى و کشاورزى کنید، که این دو با خیر، بیرون می‌روند و با خیر [و برکت] برمی‌گردند.» [6]

در عهد رسول الله و اهل بیت(علیهم السلام) نیز مشاغل و تولیدات صنعتی به نسبت آن دوره و همینطور حیوانات و پرندگان مختلف وجود داشت اما در روایات توصیه به مشاغل صنعتی یا داشتن حیواناتی غیر از گوسفند و مرغ‌ نشده است بلکه تصویه بسیار زیادی بر کشاورزی و داشتن گوسفندداری و مرغ و خروس در منزل شده است.

👈 به طور مثال از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است: «چون خداوند، وسایل زندگى مردم را آفرید، برکت‌ها را در کشاورزى و گوسفنددارى قرار داد.»[7]  و جالب اینجاست که توصیه به داشتن مرغ در منزل، درحالی است که اگرچه برای خوردن تخم مرغ فوایدی ذکر شده است، اما توصیه‌ای به خوردن گوشت مرغ نشده است و گوشت مرغ به گوشت خوک تشبیه شده است و در میان پرندگان توصیه به خوردن گوشت کبکنجیر(دُراج) شده است.

👈 به طور مثال از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که:  «غاز، گاومیشِ پرندگان است و مرغ، خوک پرندگان است و کَبکَنجیر، جمع(فواید) پرندگان است. چرا تو از دو جوجه نوپایى که زنى از ربیعه(نام سرزمینی که ظاهرا مشهور به پرورش طیور بوده‌اند) آنها را با زیادىِ غذاى خویش پرورانده است،[8] استفاده نمی‌کنى؟»[9]



[1] تولید هم که ما میگوییم، فقط تولید صنعتی را نمیگوییم؛ تولید صنعتی، تولید کشاورزی، دامداری، صنایع بزرگ، صنایع متوسّط، صنایع کوچک، حتّی صنایع دستی، حتّی صنایع خانگی، حتّی تربیت دام -چند دام در خانه‌های روستایی- که خود این بمراتب کمک خواهد کرد به گسترش رفاه عمومی در جوامع. اینها را باید بنشینند برنامه‌ریزی کنند؛ ۱ فروردین ۹۸ حرم رضوی (سال رونق تولید)

[2] سنن ابن ماجة- به نقل از ابو هریره-: خداوند به ثروتمندان دستور داد که گوسفند نگه دارند و تهیدستان را فرمان داد که مرغ نگه دارند. سنن ابن ماجة عن أبی هریرة: «أمَرَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله الأَغنِیاءَ بِاتِّخاذِ الغَنَمِ، وأمَرَ الفُقَراءَ بِاتِّخاذِ الدَّجاجِ»؛ سنن ابن ماجة: 2/ 773/ 2307؛ مکارم الأخلاق: 1/ 348/ 1132 عن جابر، بحار الأنوار: 65/ 10/ 13 و ج 66/ 74/ 69.

[3]  پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: الشّاةُ فِی الدّارِ بَرَکَةٌ، والدَّجاجُ فِی الدّارِ بَرَکَةٌ. کنز العمّال: ج 12 ص 326 ح 35238

[4] «اسد الغابة عن شیبة بن عبد الرحمان السلمیّ: کانَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله یُسَمِّی الشّاةَ بَرَکَة.» اسد الغابة: 2/ 644/ 2465.

[5] «رسول اللَّه صلى الله علیه و آله: الشّاةُ المُنتِجَةُ بَرَکَةٌ.» الجعفریّات: 160 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، جامع الأحادیث للقمّی: 88، بحار الأنوار: 64/ 138/ 36 نقلًا عن أصل من اصول أصحابنا وکلاهما عن ابن فضّال عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلى الله علیه و آله؛ تاریخ بغداد: 8/ 496/ 4609 عن أنس وفیه« الشاة برکة».

[6] «رسول اللَّه صلى الله علیه و آله: عَلَیکُم بِالغَنَمِ وَالحَرثِ؛ فَإِنَّهُما یَروحانِ بِخَیرٍ ویَغدُوانِ بِخَیرٍ».الخصال: ص 45 ح 44 عن الحارث عن الإمام علیّ علیه السلام، بحار الأنوار: ج 64 ص 120 ح 4.

[7] «عن النبی صلى الله علیه و آله: لَمّا خَلَقَ اللَّهُ المَعیشَةَ جَعَلَ البَرَکاتِ فِی الحَرثِ وَالغَنَمِ.» کنز العمّال: 4/ 32/ 9354 نقلًا عن الدیلمی عن ابن مسعود.

[8] درباره این تشبیه ها چنین گفته اند شاید امام علیه السلام از آن روى غاز را به گاو میش تشبیه کرده است که هر دو با لجنزار انس دارند و از آن جا مى‏خورند. نیز مرغ را از آن روى به خوک تشبیه کرده است که هر دو مدفوع مى‏خورند .... شاید علت نام بردن از ربیعه از میان همه قبایل نیز آن است که جوجه‏هاى سرزمین این قوم، بهتر بوده و یا آنان عنایت و توجّه افزون‏ترى به جوجگان داشته‏اند( مرآة العقول: ج 22 ص 133).

[9]  «الإمام علیّ علیه السلام: الإِوَزُّ جاموسُ الطَّیرِ، وَ الدَّجاجُ خِنزیرُ الطَّیرِ، وَ الدُّرّاجُ حَبَشُ الطَّیرِ، و أینَ أنتَ عَن فَرخَینِ ناهِضَینِ رَبَّتهُما امرَأَةٌ مِن رَبیعَةَ بِفَضلِ قوتِها؟» الکافی، ج 6، ص 312، ح 1، المحاسن، ج 2، ص 267، ح 1849، بحارالأنوار، ج 65، ص 5، ح 11.

در مورد تعبیر حبش الطیر این احتمال نیز وجود که منظور شترمرغ باشد چون تعبیر حبش الشیء یعنی جمع آن شیء و با توجه به روایات دیگری که در فواید بسیار زیاد دراج است بنده اینگونه ترجمه کردم که مراد از حبش الطیر جمع فواید پرندگان است اما اگر با توجه به سیاق روایت که در قسمت اول غاز را با گاومیش مقایسه می‌کند و مرغ را با خوک این احتمال است که منظور از حبش حیوانی منسوب به حبشه باشد.

..........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

دغدغه اساسی روحانیت همیشه دین بوده است اما "نه دین به ما هو دین" بلکه "فهم، تبیین و تحقق" دین.

البته میزان توجه روحانیت به هرکدام از حیثیت‌های (فهم تبیین و تحقق) دین متفاوت بوده و شاید تاکنون بیشترین توجه روحانیت به "تبیین دین" بوده است که محدود شدن به آن از موانع اساسی کارکرد روحانیت است.

🔹همیشه کسانی در روحانیت بوده و هستند که حتی چندان دغدغه تبلیغ و تبیین دین را نیز نداشته‌اند و تا آخر عمر خود صرفا مشغول فهم دین بوده‌اند، 

👈به طور مثال امروزه اگر سری به درس‌های خارج بزنید، کسانی راه خواهید یافت که افتخارشان این است که ۲۰ سال درس فلان عالم را رفته‌اند و الآن هم ۲۰ سال است در درس فلان آن عالم مثلا فرزند او شرکت می‌کنند!

🔹عده قلیلی از روحانیت نیز هستند که بسیار بیشتر از فهم و تبیین به دنبال تحقق دین می‌باشند، امثال این تیپ از افراد اگرچه در میان روحانیت قلیل هستند اما در میان دانشجویان حزب‌الهی به وفور یافت می‌شوند: 

👈کسانی که بیش از آنکه به فهم دین و تقویت مبانی خود پرداخته باشند به دنبال تحقق دین بوده و هستند، ذهن این افراد معمولا ملغمه‌ای از افکاری بی‌مبناء یا با مبناء اما مبانی متعارض است! چرا که معمولا فرصت چندانی برای تفکر و مطالعه نداشته‌اند و در فرصت اندک دانشجویی در کنار تحصیل و هزاران اشتغال دیگر تلاش‌داشته‌اند به سرعت پازل فکری خود را کامل نموده و شروع به مطالبه عدالت و ابراز نظر و فعالیت بر اساس یافته‌های اندک خود نمایند.

🔹و اما همانطور که عرض شد، بیشترین دغدغه روحانیت تا کنون فهم و تبیین دین بوده است و این دغدغه حتی بعد از عصر حاکمیت مدرنیته نیز به همین نحو باقی مانده است،

👈برای مثال در زمانه‌ای که عملا مدرنیته مشخص می‌نماید که همه مردم و حتی طلاب چه ساعتی بخوابند و بیدار شوند، چه بخورند و چطور بخورند و... توجه روحانیت به فهم و تبیین این بوده است که چه ساعتی می‌بایست خوابید و بیدار شد و چه باید خورد و چطور باید بخورد؟!

👈اگر در همین قم بگردید درس‌های خارجی را خواهید یافت که در آن‌ها ثابت می‌شود که مثلا فلان مدل مالی ربا و حرام است اما بانکی در همسایگی دیوار به دیوار آن درس، از طریق همان مدل مالی به طلاب وام می‌دهد و صدها مثال دیگری که وقتی از روحانیت سوال کنید به نظر شما کجای کار می‌لنگد که علم شما به سمت تحقق نمی‌رود؟ می‌گوید من نزد خدا حجت دارم که وظیفه خود را عمل کرده‌ام بقیه به من مربوط نیست!

چراکه وظیفه خود را تحقق دین نمی‌داند.

🔹و اما قلیلی از روحانیت نیز هستند که همانطور که دغدغه فهم و تبیین دین را داشته‌ و دارند، دغدغۀ "تحقق دین" را نیز داشته‌ و دارند؛

👈کسانی چون حضرت امام(ره) که وقتی فهم می‌کند که «الإسلام هو الحکومة»[1] بی‌کار نمی‌نشیند و به دنبال تبیین و تحقق آن راه می‌افتد، کسی که می‌گوید: «باید هر کداممان به اندازه قدرتمان سعى کنیم تا در راه تحقق اسلام قدم برداریم»[2]

............................

مطالب مرتبط:👇

کارکردهای روحانیت (قسمت سوم: سازمان "امر به معروف و نهی از منکر")

کارکردهای روحانیت (قسمت دوم: مردمی شدن روحانیت)

کارکردهای روحانیت ( قسمت اول: به حاشیه رفتن روحانیت)

ارجاعات:👇

[1] خمینى، روح‏الله، کتاب البیع، 5جلد، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (س) - ایران - تهران، چاپ: 1، 1421 ه.ق؛ ج‏2 ؛ ص633.

[2] صحیفه امام ؛ ج‏18 ؛ ص389

..........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

سال‌هاست که دو دیگاه در مورد "پیشرفت یا پست‌رفت" نهاد دین در دوره چهل ساله انقلاب در  کشوردر تقابل هستند.

به طور مثال قسمت‌هایی از دو کلیپ زیر از صحبت‌های عباس عبدی و امام خامنه‌ای بسیار واضح و گویای تقابل این دو قرائت می‌باشند.

دریافت     مدت زمان: 1 دقیقه 33 ثانیه

دیدگاه عباس عبدی در مورد افول نهاد دین در دوره چهل ساله انقلاب، این دیدگاه در قشر زیادی از جریان روشنفکری یا اصلاحات امری مسلم و قطعی انگاریده می‌شود.

 

دریافت  مدت زمان: 3 دقیقه 8 ثانیه

دیدگاه رهبری در مورد پیشرفت انقلاب در عرصه فرهنگی و پیروزی انقلاب در جنگ فرهنگی... 

 

اولین نکته‌ای که به ذهنم می‌آید، اینکه یک جریان ۴۰ سال است "خواسته یا ناخواسته" دائما همسو با تحلیل‌های خارجی، پیش‌گویی فروپاشی انقلاب و رسیدن به بن‌بست را در بازه‌های مختلف مکررا تکرار می‌کند و جالب توجه هم اینکه اوج‌گیری این پیش‌گویی‌ها معمولا در دوران حاکمیت دولت مطلوب خود این جریان می‌باشد.

همانطور که آقای عباس عبدی در مناظره  خود در برنامه زاویه می‌فرمایند، تحلیل ایشان مبنی بر "نزدیک شدن ایران به فروپاشی" مربوط به ۱۵ سال قبل یعنی در دوران حاکمیت دولت اصلاحات بوده است.

دریافت        مدت زمان: 17 دقیقه 29 ثانیه 

قسمت‌های چالشی از مناظره عباس عبدی و کچوئیان در برنامه زاویه در مورد حرکت رو به افول یا پیشرفت انقلاب

 

حال جای این سوال باقی است که با وجود عدم تحقق این پیش‌گویی‌های مکرر، چرا این جریان از خود نمی‌پرسد که ماجرا چیست؟ نکند در محاسبات خود چیزهایی را ندیده و یا محاسبه نکرده باشم؟ نکند در مفروضات خود اشتباه داشته باشم؟!

  دومین نکته اینکه شاخص‌های حقیقی سنجش "پیش‌رفت و پست‌رفت" در عرصه‌های مختلف چیست؟

به طور مثال در عرصه "پیشرفت یا پست‌رفت" شاخص‌های معرفی شده توسط این دوستان و  شخصیت‌هایی چون رهبری کاملا متفاوت است.

 آیا اگر بخواهیم پیشرفت دین در جامعه را بسنجیم باید به شاخص‌های اساسی دین مراجعه کنیم یا مثلا به اموری چون حجاب و...؟

(که البته علاوه بر اصل شاخص‌ها در نوع تحلیل شاخص‌های این دوستان نیز ان‌قلت‌های زیادی وجود دارد.)

  در روایات دو دسته شاخص اساسی برای سنجش دین و ایمان ذکر شده است.

یک دسته به نام "دعائم الاسلام" (ستون‌ها یا ارکان اسلام) و دیگری با نام "دعائم الایمان" (ستون‌ها یا ارکان ایمان) مطرح هستند.

البته نظیر این مجموعه دو قِسم از روایات نیز با نام "دعائم الکفر" وجود دارد که یک قِسم نظیر "ارکان ایمان" و یک قِسم نیز نظیر "ارکان اسلام" است.

 👈شاخص‌های اساسی اسلام بر اساس این روایات عبارتند از: نماز، زکات، حج، روزه، ولایت که مهم‌ترین آنها ولایت است.

🔹به طور مثال از امام باقر(ع) روایت شده است:  «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلى خَمْسٍ: عَلَى الصَّلَاةِ، وَ الزَّکَاةِ، وَ الْحَجِّ، وَ الصَّوْمِ، وَ الْوِلَایَةِ؛ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوِلَایَةِ، فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هذِهِ» یَعْنِی الْوَلَایَةَ.

 👈شاخص‌های اساسی ایمان بر اساس روایات عبارتند از: صبر، یقین، عدالت و جهاد.

🔹به طور مثال از امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه روایت شده است: «الْإِیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ، وَالْیَقِینِ، وَالْعَدْلِ، وَالْجِهَادِ»

 📌 بعد از اینکه "شاخص‌های معیار" مشخص شود آنگاه می‌توانیم، روند "پیش‌رفت یا پست‌رفت" نهاد دین را بر اساس ظهورات این شاخص‌ها و با توجه به اهمیت هر شاخص بسنجیم.

حال خودمان قضاوت کنیم...

.................................................

مطلب مرتبط:

........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

در روایتی از امام صادق (علیه السلام) در کتاب شریف کافی آمده است:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الدِّینَ دَوْلَتَیْنِ‏ دَوْلَةَ آدَمَ‏ وَ هِیَ دَوْلَةُ اللَّهِ وَ دَوْلَةَ إِبْلِیسَ»

خداى عز و جل دین را دو دولت قرار داده دولت آدم- و آن دولت خدا است- و دولت ابلیس،

«فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُعْبَدَ عَلَانِیَةً کَانَتْ‏ دَوْلَةُ آدَمَ»

هنگامى که خداوند اراده فرماید که‏ آشکارا پرستش شود دولت آدم بر سر کار باشد،

«وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُعْبَدَ فِی السِّرِّ کَانَتْ دَوْلَةُ إِبْلِیسَ»

و همین که اراده فرماید که در پنهانى پرستش شود دولت ابلیس بر سر کار آید،

«وَ الْمُذِیعُ لِمَا أَرَادَ اللَّهُ سَتْرَهُ مَارِقٌ‏ مِنَ الدِّینِ‏.»[1]

و آن کس که فاش کند چیزى که خداوند خواسته است پنهان باشد، او از دین بیرون رفته (و خارج شده) است.

 

بر اساس این روایت این خداوند است که اراده ظهور دولت حق و یا استیلاء باطل را در ادوار مختلف تاریخ می‌کند و در دوران سلطه باطل جریان حق برای حفظ خود باید تقیه پیش کند و زبان در کام نهد اما این صحنه با تغییر اراده خداوند بر ظهور دولت حق تغییر خواهد کرد.

«خداوند متعال اگر اراده نکرده بود که این کار پیش برود، این مقدّمات را فراهم نمیکرد.» «اِذا اَرادَ اللهُ شَیئاً هَیَّاَ اَسبابَه‌؛ مقدّمات کار که فراهم میشود، پیدا است خدای متعال اراده فرموده است این کار انجام بگیرد. مقدّمات کار، ایجاد انقلاب است، تشکیل جمهوری اسلامی است، تشکیل نظام اسلامی است؛ اینها مقدّمات کار است برای ایجاد آن تمدّن اسلامیِ متناسب با این زمان و با این قرن. اینها مقدّماتی است که خدای متعال فراهم کرده است که به آنجا برسیم و ان‌شاءالله خواهیم رسید.» « جمهوری اسلامی دارد نشان میدهد که یک تمدّنی در حال رشد و بالندگی است که اگر به توفیق الهی و به کمک الهی به نتایج خودش برسد، بساط ظلم و استکبار و استعمار دولتهای غربی برچیده خواهد شد.» «هر کس خدا با او است، او پیروز است چون قدرت متعلّق به ذات مقدّس پروردگار است. [اگر] ما با خدا باشیم، در راه خدا باشیم، پیروزی، قطعیِ صددرصد است، هیچ تردیدی در آن نیست[2]


[1] الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏2 ؛ ص372 و أصول الکافی / ترجمه مصطفوى ؛ ج‏4 ؛ ص78

[2] بیانات امام خامنه‌ای در دیدار با مردم قم ۱۹ دی ۱۳۹۷

......................................................................

مطالب مرتبط:

گزارش آسمانی و داروینیستی از تاریخ


دریافت
جلسه اول از سخنرانی ۱۹ دی ۱۳۹۷حجت‌الاسلام ارفع؛ 
ایشان سلسله سخنرانی‌هایی را با موضوع از انقلاب فاطمی تا انقلاب خمینی آغاز نموده‌اند. توصیه می‌کنم این جلسات را از این لینک حتما دنبال کنید.
 
  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در قسمت قبل به این اشاره کردم که قرائت‌های مختلفی از اسلام در مقابل "اسلام ناب" وجود دارد که هرکدام فهم‌های مختلفی از دشمن ارائه می‌کنند.

🔹در قرائت جریان ولایتی یا همان جریان شیعی تکفیری، غیر شیعیان خصوصا اهل سنت از کافران مستحق عذاب الهی بوده و مصداق دشمن محسوب می‌شوند.

🔹در قرائت جریان سلفی یا همان وهابی، غیر وهابی‌ها خصوصا شیعیان از کافران مستحق عذاب الهی بوده و مصداق دشمن محسوب می‌شوند.

🔹در قرائت اسلام رحمانی یا همان پلورالیزم اسلامی نیز هر فرد معتقد به هر دینی نجات یافته و اهل سعادت به نحو مطلق است.

🔹اما در قرائت جریان حزب‌الله یا همان "اسلام ناب" غالب انسان‌ها از مستضعفین فکری محسوب می‌شوند و بنا به قاعده "قبح عقاب بلا بیان" و به استناد آیاتی چون «وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» اهل عذاب و دشمن محسوب نمی‌شوند بلکه هرکدام بسته به فهمی که از حق داشته و به آن عمل نموده‌اند به سعادت خود نیز می‌رسند. البته سعادت آنها به نحو مطلق نیست و هرکس به اندازه ظرف وجودی خود در دنیا به کمال می‌رسد.

در تحلیل چرایی این اختلاف فهم‌ها بیش از اینکه دنبال برچسپ‌هایی چون نفاق و ارتباط با دشمن و... باشیم، باید مشکل را در مبانی ادراک و برداشت صاحبان این قرائت‌ها جستجو نماییم و بپذیریم که غالب بدنۀ صاحبان این آراء واقعا دین را چنین می‌فهمند و باید بدنبال ریشه‌های این تفاوت‌ در ادراک بود.

وقتی مبانی ادراکی متفاوت باشد تبعا برخی ظهوراتی که از آیات و روایات فهمیده می‌شود نیز متفاوت می‌گردد. مثلا وقتی جریان سنتی و یا ولایتی حوزوی را بررسی می‌نماییم، درمی‌یابیم عمدتا مخالفان فلسفه و عرفان در این جریان جای می‌گیرند و برعکس آن عمدۀ فیلسوف‌ها و عرفا در سلک جریان انقلابی و یا طالب اسلام حداکثری جای می‌گیرند.

اگرچه همواره موارد استثنائی وجود دارد اما این اختلاف فهم‌ها صرفا از یک مؤلفه نشأت نمی‌گیرند تا بتوان مدعی شد این مؤلفه موجب تمایز کلی این طیف‌ها می‌شود. اما نقش بسیار زیاد برخی مؤلفه‌ها را نیز نباید انکار نمود.

یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های متمایز کننده این جریان‌ها، فهم‌ هر جریان از توحید و ساختار عالم وجود و مراتب آن می‌باشد.

به تعبیری هرچه فهم افراد از توحید متفاوت و یا عمیق‌تر می‌گردد، نحوۀ بسط یافتن توحید در عالم نیز برای آنها متفاوت می‌شود.

به طور مثال کسی چون حضرت امام در توضیح چیستی مفهوم "سعادت و شقاوت" بعد از توضیح مراتب عالم، از جمله مقدمات رسیدن به سعادت در مراحل کمالی را علم به ساختار عالم وجود می‌دانند و می‌فرمایند:

👈« اقلّ مراتب سعادت این است که انسان یک دوره فلسفه را بداند.»[1]

حال این گزاره را قیاس کنید با فتوای برخی از علماء جریان ولایتی در حرمت خواندن فلسفه.

📌به تعبیری برای انقلابی شدن حوزه عوض پرداختن به جدال‌ها و استهلاک نیروها، بیاییم فهم‌ها از توحید را تعمیق کنیم که از مصادیق آن پرداختن بیشتر به علومی چون "فلسفه و عرفان" است.



[1] تقریرات فلسفه امام خمینى قدس سره، 3جلد، چاپ اول، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (س) 1381 ه.ش، ج3؛ ص: 472.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

وقتی از "دشمن و ضرورت مبارزه با او" سخن بگویی چند دسته مقابل شما قد علم می‌کنند:

دسته اول افراد لائیکی هستند که اصل وجود هرگونه دشمن و لزوم مبارزه با او را منکر می‌شوند. این افراد در واقع "سال‌های دراز ظلم استعمار و به استضعاف کشاندن ملت‌ها" را منکر هستند که بحث آن گذشت.

دسته دوم افراد سکولار یا صوفی مسلکی هستند که به ظاهر حتی مدعی اعتقاد زیاد به دین نیز هستند اما دین استحاله‌شده‌ای که بسیار مختصر و محدود است و قائل به وارد شدن دین به عرصه مبارزه و دشمن شناسی نیستند، این افراد در واقع منکر آیات متعدد و صریح قرآن در این مورد هستند که بحث آن نیز گذشت.

دسته سوم تکفیری‌هایی هستند که هم اصل وجود دشمن را پذیرفته‌اند و هم قائل به ضرورت مبارزه با دشمن هستند اما از نظر مصداق با ما اختلاف نظر دارند، رویکرد جریان تکفیر تعمیم کفر و دشمنی به عمده انسان‌ها و تقلیل اهل ایمان و صلح به بخش قلیلی از بشر است. این جریان درون اهل سنت به جریان سلفی و وهابی مشهور است و در شیعه به جریان ولایتی یا شیرازی.

اگرچه این جریان‌ها اسم‌های زیبایی چون سلفی به معنای بازگشت به عقاید اصیل و سلف اسلام و یا ولایتی به معنای اعتقاد راسخ به جریان ولایت برای خود برگزیده‌اند اما اشتراکات و در واقع انحرافات مشابهی دارند.

"کفر و دشمن" معرفی شده در ادبیات حزب‌الله یا همان جریان مؤمن انقلابی، نه اهل سنت و نه مسیحیت و یهود و نه حتی انسان‌های بی‌دین و لائیک هستند؛ بلکه به تعبیر حضرت آقا: « دشمن اصلى، صهیونیستها و نیز دولت و رژیم آمریکاست که تحت تاثیر کمپانیها و فروشندگان و صادرکنندگان اسلحه و چپاولگران بین‌المللى قرار دارد و به دست آن‌ها، اداره و پشتیبانى مى‌شود.»[1] و « بزرگ‌ترین گرفتارى دنیاى اسلام این است که متوجّه توطئه و دست خبیث دشمنان خود نیست؛ این یکى از بزرگ‌ترین یا بزرگ‌ترین گرفتارى دنیاى اسلام است.»[2]

دشمن اصلی شما آمریکاست.
دریافت
مدت زمان: 49 ثانیه 

بسیاری از انقلابی‌ها در مواجهه با ادلۀ جریان ولایی در عین اینکه دشمن و اهل نار و شقاوت بودن همه غیر شیعینا را پذیرفته‌اند با آوردن توجیهات وجه جمع‌هایی چون "اصلی و فرعی نمودن دشمن و دشمنی" و یا تذکر "لزوم رویکرد تقیه‌ای و تفاوت داشتن اعتقاد قلبی و رفتار" به نوعی با آن‌ها همراهی می‌کنند و اما در نگاه کسانی چون حضرت امام(ره) حقیقتا غالب "ناس" که اهل تسنن و یهودی‌ها و مسیحی‌ها و حتی کسانی که اصلا دین هم ندارند را اولا اهل عذاب متصور ما نمی‌دانند و ثانیا هر کدام را به قدر فهم و وسع خود اهل رستگاری می‌دانند. حضرت امام در این مورد می‌گویند:

سعادت براى اشخاص، مختلف است، همین طور شقاوت هم مختلف می‌‏باشد؛ مثلًا شقاوت ملاها غیر از شقاوت عوام است؛ چنانکه سعادت آنها هم متفاوت است، زیرا یک دسته از نوع بشر شبیه حیوانات هستند، مثل آمریکایی‌هاى اصلىِ قدیم یا وحشی‌هاى آفریقا، چون این‌ها از مبدأ و معاد خبرى ندارند و از امور اعتقادى محروم بوده و متوجه معانى نبوده‏اند و آن چیزهایى که به قلوب ما خطور مى‏کند، اصلًا به اذهان آنها خطور نکرده است و در غفلت بحت مانده‏اند؛ لذا این‌ها، هم از سعادت اعتقادى حق و هم از شقاوت اعتقادى باطل محروم هستند، {...} و اما دسته دیگر که کثیرى از نوع انسان را تشکیل مى‏دهند، گرچه در مراکز تمدن علمى و عملى بوده‏اند، و لیکن چون اباً عن جدٍّ بر دین منسوخ سابق بوده‏اند و به دین لاحق مشرّف نشده‏اند، ولى نه از باب عناد و نفاق، بلکه از باب قطع به خلاف؛ یعنى آنها اصلًا و ابداً حتى احتمال صحت اسلام را هم نمى‏دهند، همان طورى که ما اصلًا احتمال نمى‏دهیم که مسلک بهایی‌ها صحیح بوده و آنها درست گفته باشند؛ چون آنها را باطل صرف مى‏دانیم و لذا متوجهش نیستیم، و جماعت کثیرى هستند که اسلام را همین طور مى‏دانند، و یا اینکه در جایى هستند که اسمى از اسلام به گوششان نخورده است؛ مثل بودایی‌هایى که در فلان ده فلان جزیره قرار گرفته‏اند. {...} نمی‌‏توان گفت این چنین شخصى به جهنم خواهد رفت؛ زیرا محال است، حضرت احدیت با بندگان خود خلاف عدل رفتار کند، پس این شخص را نمى‏توان تعذیب کرد و چنین کسى هم در جهنم نخواهد بود، و آن کفارى که خدا در قرآن به آنان وعده عذاب و جهنم داده است، مسلّماً این دسته از کفار نیستند.

اگر انسان به قرآن خوب نگاه کند، می‌‏فهمد قرآن با کفارى که حرف زده و به آنها وعید می‌‏دهد، کفار قریش و معاندین پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بوده‌‏اند که در اصطلاح قرآن بر اینها فساق و فاسق هم اطلاق می‌‏شود و فاسق در اصطلاح قرآن به این معنى است. و خلاصه، این گونه اشخاص مسلّم به جهنم نمى‏روند، البته به بهشتى که جایگاه مقربین است، راهى نداشته و به طور مسلّم به جایگاه و مقام مؤمنین هم راهى ندارند{...} پس نمی‌‏توان گفت: کسى که هیچ تقصیرى نکرده- جز آنچه که فهمیده، چیز دیگرى به گوشش نخورده و یا اگر شنیده به طورى به چیزهایى که از پدر و مادر شنیده، معتقد بوده که احتمال صحت غیر آن را نمى‏داده است- به جهنم خواهد رفت، آیا خدا جهنم را خلق کرده تا هر که معصیتى کرد فوراً او را به جهنم بیاندازد؟ چنانکه وعاظ ما همین که بالاى منبر مى‏روند، آن چنان سخن مى‏گویند که مردم را مأیوس کرده و جهنم را از آنها پر می‌کنند.

ر.ب: تقریرات فلسفه امام خمینى قدس سره، ج‏3، ص: 476 ۴۸۸.

در مقابل نظر حضرت امام اسلام تکفیری و اسلام رحمانی وجود دارند.

در نگاه تکفیری تنها پیروان دین و مذهب و فرقه واحدى اهل نجات و رستگاری‌اند. به عنوان مثال تنها مسلمان شیعه دوازده امامى پایبند به همه اصول مذهب و احکام شریعت امکان رستگارى دارد و دیگران همه نارستگارانند. از نظر عقلى این گمانه مغایر با اصل غلبه خیر بر شر است و از نظر دینى با غلبه رحمت خدا و هدف اساسى خلقت انسان و ملاک‏ها و معیارهاى رستگارى و نارستگارى ناسازگارى دارد.[3]

در نگاه اسلام رحمانی نیز همه پیروان ادیان اهل نجات و رستگارى‏ مطلق هستند و به عبارت دیگر شرط نیک فرجامى فقط اعتقاد به دین‏ و یا هر نوع دین‌داری مبتنی بر اعتقاد است و بس، اما اینکه کدامین دین را برگزینیم هیچ نقشى در این زمینه ندارد. این گمانه مبتنى بر پلورالیسم دینى است.[4]



[1] بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۳۰/۸/۱۳۷۵

(لازم به توضیح است با توجه به فیش‌های موجود از سخنان حضرت آقا در مورد دشمن شناسی منظور ایشان از دشمن اصلی و فرعی غیر از توجیه متصور برخی از حزب‌الهی‌ها در اصلی و فرعی کردن دشمنی با یهود و اهل سنت است و شرح آن در آینده خواهد آمد.)

[2] بیانات در دیدار شرکت کنندگان در سى‌ویکمین دوره‌ى مسابقات بین‌المللى قرآن کریم‌ - 1393/03/13

[3] جهت آگاهى بیشتر بنگرید: شهید مطهرى، مجموعه آثار، تهران: صدرا. ج 1، صص 288- 285.

[4]  همان، صص 285- 280.

  • حمید رضا باقری