شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۹۲ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

حب الحسین یجمعنا

👈🏻تلخ‌ترین قسمت سفر اربعین برایم بحث‌هایی بود که با ایرانیان می‌کردم.

 

📝 یکی از چیزهایی که در طول سفر اربعین، توسط ایرانیان زیاد گفته می‌شد اینکه عراق هرچه دارد از ماست، سامراء را ما اداره می‌کنیم،‌ ما برای آنها امکانات آورده‌ایم، اینها عرب هستند از خودشان هیچ ندارند و بسیاری از حرف‌هایی که شاید به گوش شما هم آشنا باشد.

 

اولین جوابی که به آنها می‌دادم اینکه اولا این ما و عراقی‌ها و... از کجا آمده است، چرا این خط‌ و مرز‌هایی که دیگران برای ما کشیده‌اند ما را از هم جدا می‌کند، مثلا اگر یک عده داعشی در استان اصفهان شروع به تخریب همه‌چیز و همه‌جا کنند بعد از تهران امکاناتی برای آنها ارسال شود، می‌گویید ما آنجا را آباد کردیم! یا اینکه می‌گویید خودمان برایمان مشکل درست شده بود خودمان حلش کردیم.

 

📝 این بدبختی را ما در بحث سوریه و ... هم داریم، در بحث جهاد اسلامی هیچ وقت نمی‌گوید دفاع از کشور ایران یا عراق واجب است، می‌گوید دفاع از سرزمین‌های اسلامی بر همه مسلمانان واجب است، حالا اگر مثلا به یمن باشد یا سوریه یا افغانسان، این تکلیفی است که خدا بر ما گذاشته که از سرزمین اسلام دفاع کنیم.

 

 📝سال گذشته در کاظمین شب را منزل یک عراقی خوابیدیم، با اینکه نظامی بود جالب بود که مقلد حضرت آقا بود. امسال هم در بغداد منزل یک عراقی بودیم که پدر، عمو و دایی او را صدام اعدام کرده بود، جرمشان این بود که زمان جنگ با همکاری سپاه ایران، در بغداد یک عملیات نظامی و انفجار ترتیب داده بودند.

امسال در نجف هم به منزل یک عراقی رفتیم که در منزلش فقط یک تصویر عالم بود و آن هم تصویر حضرت امام بود.

 

چرا ما دو مردم شیعه و نزدیک به هم را به اسم مرز، ایرانی و عراقی و... ازهم جدا می‌کنیم.

ما باید خدا را شکر کنیم که به واسطه رحمت خداوند و عشق به امام حسین دو کشور که در گذشته با جاه طلبی‌های دیوانه‌ای چون صدام با یکدیگر می‌جنگیدند، امروز ید واحد و کنار هم هستند.

وقتی در عوض شکر اینکه توانسته‌ایم به برادرمان که سال‌هاست جنگ‌های متوالی را پشت سرگذاشته و فرصتی برای آبادانی کشورشان پیدا نکرده‌اند، کمک ‌کنیم، با منیت‌ها و تحقیر کردن عراقی‌ها با غرور و تکبر و عجب برخورد کردیم و فراموش کردیم که هر خیری است از سوی خداست، خدایی نکرده درهای رحمت الهی بر ما بسته می‌شود.

 

 📝همان کسانی که دائما بر طبل تفرقه اندازی بین مسلمانان می‌کوبند، خودشان اتحادیه اروپا درست می‌کنند و مرزهایشان را عملا برمی‌دارند، پول واحد و ارتش واحد درست می‌کنند و... درحالی که حقیتا هم هیچ قرابتی با هم ندارند.

 

📝 از همه اینها هم که بگذریم، اگر ما هنر داشتیم همین عراق بزرگ‌ترین پایگاه اقتصادی برای پیشرفت ایران بود،‌ اما با بی‌هنری مسئولان ما در این سال‌ها نه تنها بازار عراق را که مردمش قلبا به ایران علاقه دارند، در دست نگرفته‌ایم، بلکه سهم نسبتا ناچیزمان از این بازار کاهش هم یافته است.

 

📝 اصلا این خودش یک مغالطه بزرگ دولت مردان ما است که به اسم کسب بازارهای جهانی همه وقت خود را به بازگشایی روابط خود با کشورهای ابرقدرت اروپایی و آمریکا تلف می‌کند، مثلا همین بازار روسیه، عراق، افغانستان، آذربایجان و قطر و... فرصت‌هایی است که اگر ایران تمام محصولات کشاورزی و دامی و صنعتی خود را هم به آنها صادر کند، بازهم جا برای صادرات و پیشرفت اقتصادی آن وجود دارد ولی ما با بی‌هنری به اسم کسب بازارهای بزرگ جهانی همین بازارهای دم دست را هم از دست داده‌ایم.

 

 👈🏻ماجرای ما مثل مغازه داری است که به اسم اینکه می‌خواهم در همه پاساژهای شهر محصولاتم ارائه شود درب مغازه محلی خودش را بسته و مشغول چانه زدن با مسئولان شهرداری است که من مجوز کار در همه پاساژهای شهر را می‌خواهم.😳


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

یک ماهی تا انتخابات مانده بود و بحث‌های سیاسی داغ بود،‌ با یکی از دوستان اصلاح طلب صحبت می‌کردم و سعی داشتیم هرکدام توضیح دهیم که چرا به تصمیم فعلی رسیده‌ایم.

یکی از حرف‌های من این بود که حساسیت کسانی که با ما دشمنی دارند کجاست و آنها بیشتر با چه کسانی مخالفت می‌کنند و این یک ملاک است، به تعبیر قرآن چه راهی می‌روید که دشمنان رو کفری و غضبناک می‌کنه، اون راه راهیه که خدا براتون درش عمل صالح می‌نویسه. «وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ ... إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ»

 

در مقابل این حرف من دوستان اصلاح طلب چندین موضع می‌گیرند.

برخی اصل دشمنی را منکر می‌شوند!

برخی دشمنی را می‌پذیرند اما می‌گویند آنها شما را بازی می‌دهند و شروع می‌کنند مخالفت با کسی که می‌خواهند او را بالا بیاورند و برعکس از کسی طرفداری می‌کنند که می‌خواهند پایینش ببرند چون می‌دانند که هرچه بگویند شما عکسش را عمل می‌کنی!

 

باور کنید همه این حرف‌ها را شنیده‌ام آنهم از کسانی که می‌گویند ما پیراهن‌ها در سیاست کهنه‌ کرده‌ایم.

اینها همان‌ها هستند که وقتی در انتخابات هاشمی لیست می‌دهد و بی‌بی سی می‌گوید به لیست او رأی دهید، می‌گویند: دیدید مردم شما را نمی‌خواهند!

ظاهرا به قول شما مردم عکس خواسته بی‌بی‌سی عمل نکردند! شاید هم بی‌بی‌سی مسلمان و دلسوز خدا و مردم شده است! خلاصه شما که قبول دارید ما و بی‌بی‌سی دو طرف مقابل گود هستیم، کاری ندارم چه شد که بخشی از مردم از انقلاب زده شدند اما برای اینکه با ذکر جزئیات گیج نشویم، شما مشخص کنید تکلیف هاشمی چه بود؟ کدام طرف گود بود؟

 

اینها همان‌هایی هستند که برای توجیه مسیر اشتباه خود بر دشمنی‌های آشکار و مکرر آمریکا سرپوش می‌گذارند بر تحریم دارویی تا اقتصادی تا بلوکه کردن سرمایه‌های ایران و همکاری نظامی با دشمنان ایران و توهین‌های مکرر مقامات آمریکایی به ایران در تمام دولت‌های مختلف و...

اینها همان‌هایی هستند که برای ضربه زدن به رقیب خود بر جنایات و ترور‌های بیشمار منافقان چشم پوشیده و شعار آنها را تکرار کردند.

اینها بازی‌خورده خود هستند نه بازی خورده غرب


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

انتظار شیطانی

📝 شب نیمه شعبان (۹۶) در خیابان بودم که متوجه شدم جوانی با یکی از طلاب بحث می‌کند، جلو رفتم جوان به طلبه اعتراض داشت که شما برای چه مشغول تبلیغ انتخاباتی هستید، هیچ‌کس نمی‌تواند کارها را درست کند الا خود امام زمان، روایت می‌گوید هرکس قبل از ظهور حضرت بیاید باطل است، حضرت نمی‌آید تا هرکس ادعا می‌کند ما می‌آییم کار را درست می‌کنیم معلوم شود دروغ می‌گوید و نمی‌تواند.


📝 سر طلبه شلوغ بود و من جوان را کنار کشیدم و با او مشغول صحبت شدم به او گفتم روایت می‌گویی من هم برایت روایت بگویم: علامه مجلسی در بحار روایتی از پیامبر در مورد آخرالزمان می‌آورد در مورد این روایت تأکید هم می‌کند که این روایت صحیح و مورد اطمینانی است و می‌گوید: در آخر الزمان مردمی از مشرق قیام می‌کنند و مقدمات ظهور حضرت مهدی را فراهم می‌کنند.1


از امام موسی کاظم( علیه السلام) روایت شده که: «مردى از اهل قم مردم را بحق بخواند و با گروهى چون پاره‏هاى آهن به پا خیزند که بادهاى تند آن‌ها را نلغزاند، و جز نبرد ندانند و نخواهند و بر خدا توکل دارند وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین.»2


بعد از خواندن این روایات به لشکر خراسانی و یمانی که در روایات امری مسلم است اشاره کردم که اینها از کجا می‌آیند یک شبه یک لشر با این امکانات از کجا درست می‌شود؟ الا اینکه قبل از آن تشکیلاتی باید باشد.


📝 بعد از این صحبت‌ها جوان راه تمسخر ما که لابد شما هم پاره‌های آهن هستید و... را پیش‌گرفت و در آخر هم گفت همه این روایات دروغ است.!!

 ...................................................

ارجاعات:

1.     «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ یَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوطِئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَهُ‏ هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ رَوَتْهُ الثِّقَاتُ وَ الْأَثْبَاتُ أَخْرَجَهُ الْحَافِظُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ مَاجَةَ الْقَزْوِینِیُّ فِی سُنَنِهِ. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏51 ؛ ص:87»


2.     «وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عِیسَى عَنْ أَیُّوبَ بْنِ یَحْیَى الْجَنْدَلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع‏ قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ‏ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین.‏ بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏57 ؛ ص216.»


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝 اعتقادی که بدون عمل باشد اصلا اعتقاد نیست باد هواست.

📝 برخی می‌گویند سخن گفتن از مسائل اعتقادی برای کودکان سخت‌تر است تا بزرگان، اما باید گفت شاید بیان مطالب با زبان کودکانه سخت باشد اما پذیرش آنچه که کودکان می‌فهمند برای آنها خیلی راحت‌تر است تا بزرگ‌ها، چون بچه‌ها مثل بزرگ‌ها هزاران عامل خارجی که موجب شود نخواهند چیزهایی را بفهمند، ندارند.

 

👈🏻البته این خاصیت ادمی است که حتی در فهمیدن و نفهمیدنش هم سود و زیان ظاهریش را لحاظ می‌کند. بچه‌ها هم لابد خبر ندارند که ماجرا چیست که راحت به حرف‌ها گوش می‌کنند و اگر آن را درست دیدند قبول می‌کنند.

 

📝 از نوجوان‌های مسجدمان پرسیدم: بچه‌ها شنیده‌اید که خدا می‌گوید من شما را از گِل آفریده‌ام، گفتند بله. گفتم: دستتان را جلو بیاورید، این کجایش از گِل است؟

⁉️همه ماندند چه بگویند؟

مُهری در دستم بود به آنها نشان دادم و گفتم ما اگر بخواهیم از گل چیزی درست کنیم، فوقش می‌شود این مهر.

یا اگر زرنگ‌باشیم می‌توانیم یک کوزه درست کنیم.

بعد هم شیشه مسجد را نشان دادم و گفتم بچه‌ها این شیشه را می‌بینید این هم یک جورهایی از جنس گِل است. 

اگر خیلی عالم و توانمند باشیم می‌توانیم از گِل شیشه هم درست کنیم. باید در کوره پخته شود و مراحل خاصی روی آن انجام شود تا بشود شیشه. اما فوق توان ما برای ساختن چیزی از گل چیزهایی در همین حد است.

 

📝بچه‌ها تا حالا به هلو دقت کرده‌اید، یک میوه شیرین، زیبا آب‌دار، که این هلو هم از گل ساخته می‌شود، جالب هم این است که خدا با قدرت و علمی که دارد از گل این همه میوه و گیاه و... درست می‌کند، ما را هم مثل همین هلو از گل درست کرده است.

👈🏻فرق خدا با ما این است که قدرت ما حد و حدود دارد ما تا یک حدی بیشتر را نمی‌توانیم درست کنیم و آن هم چیزهای ساده، ولی خدا هرچه بخواهد با هر زیبایی و رنگ و طعم خلق می‌کند. این گیاه‌ها، این میوه‌ها، همه معجزه‌هایی دائمی هستند که خدا را به ما نشان می‌دهند ولی ما به آن‌ها دقت نمی‌کنیم.

 

⁉️می‌دانید معجزه یعنی‌چه؟ هر کدام از بچه‌ها چیزی جواب دادند.

معجزه یعنی کاری که هچ انسانی نمی‌تواند انجام دهد و خدا برای اثبات خودش یا اینکه چیزی مربوط به او است به ما آن را نشان می‌دهد.

کدام یک از شما است که بتواند با آب و خاک یک هلو درست کند با این رنگ و طعم و...

 

👈🏻یکی از بچه‌ها گفت: من می‌توانم! گفتم چجور؟ گفت یک هسته هلو در گِل می‌کارم بعد از چند وقت می‌شود هلو.😄😅.

 

👈🏻جواب خوبی بود و فضا را برای حرف‌های بیشتر فراهم کرد.

اگر این هسته را از تو بگیرم باز هم می‌توانی؟

کلی که هنر می‌کردی، ساعت‌ها وقت می‌گذاشتی، تهش یک هلوی گلی بی‌رنگ و طعم درست می‌کردی.

اینکه این کار یک کار غیر طبیعی است و تبدیل کردن گِل به هلو، یک کار هوشمندانه و بسیار بسیار سخت است. اینکه شما هم فقط همین یک راه را برای تبدیل کردن گل به هلو می‌شناسی و کار خاصی هم برای این کار خیلی سخت انجام نمی‌دهی، نشان می‌دهد، شما نیستی که هلو را درست می‌کنی بلکه شما فقط شرایط درست شدن آن را آماده می‌کنی.

شرایطی که خدا برای خلق کردن او شرط کرده است.

 

📝 خلاصه تبدیل گل به هلو و این همه چیزهای دیگر کار یک موجود هوشمند و توانمند است که قدرتش نا محدود است و هرچه بخواهد از چیز ساده‌ای مثل گِل درست می‌کند: هلو، خیار، طالبی و...

👈🏻«خدا همان موجود قدرت‌مند نا محدود است.»


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در دید و بازدید‌های عید متوجه شدم که بسیاری از نزدیکانم شبهات متعددی در ذهن دارند که فرصتی برای مطرح شدن آن‌ها و صبحت در موردشان پدید نیامده است.

یکی از نکاتی که در بیشتر بحث‌ها و صحبت‌ها بود زاویه نگاه به دنیا بود، از آنجا که زاویه نگاهمان به دنیا تطابق نداشت به همین علت نتایجمان نیز متفاوت بود.

تا آخرین روز تعطیلات بهترین راه را برای اصلاح زاویه نگاه به دنیا را این می‌دانستم که جایگاه دنیا را به عنوان مزرعه آخرت تبیین کنم و به مخاطب بگویم که این دنیا محل گذر است به آن به چشم استقلالی نگاه نکن؛ در دنیا باید از شرایط موجود بهترین استفاده را برای کسب بهترین آخرت کنی.

اما در مسیر بازگشت به قم، هنگام گوش کردن به صوت یکی از اساتید به این نتیجه رسیدم که این نوع نگاه بهترین نوع نگاه به این دنیا نیست، این نوع نگاه یعنی شما برای خودت و آخرت خودت شروع کنی به کار کردن همه دعوایت خودت هستی.

ما عاشق و محب هرچه باشیم در نوع نگاهمان به همه چیز به دنبال عشقمان هستیم این نگاه یعنی عاشق خودمان هستیم.

به یاد یک خاطره افتادم که گمان می‌کنم بهترین نگاه به این دنیا را نشان می‌دهد.

سال اول حوزه با استاد سابق دانشگاه‌مان هم‌حجره و دوست شدم،‌ هر هفته یک شب مجلس روضه و سینه زنی امام حسین داشتیم و اکثر اوقات این دوستم هزینه شام هیأت را می‌پرداخت.

با اینکه وضع مالی خاصی هم نداشت هزینه زیادی برای هر هفته هیأت انجام می‌داد و برای من تعجب‌ برانگیز بود. یک شب به او گفتم حاجی جان شما که همه پول خودت را برای هیأت خرج می‌کنی! از حرفم ناراحت شد و به من نهیب زد و گفت: بچه! تو اصلا می‌فهمی «و علی الدنیا بعدک العفا» یعنی چه؟ و دیگر هیچ نگفت.

به دوستان پیشنهاد می‌کنم داستان «ثار» از کتاب حسین وارث آدم شریعتی را مطالعه کنید، داستان ما داستان اهالی قبیله حسین است که خون داده‌ایم، ما با نبود امامان غم داریم ما با وجود ظلم به مستضعفین عالم با وجود کشته شدن برادرانمان در سوریه و عراق و یمن اگر بخواهیم برای دنیا کار کنیم بی‌غیرتیم.

 به تعبیر امام حسین بعد از خبر شهادت مسلم « لا خَیْرَ فِى الْعَیْشِ بَعْدَ هؤُلاءِ ».


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰


با یکی از دوستان طلبه به نماز جمعه رفته بودیم. خطیب جمعه از 9 دی و شاد شدن آمریکا و اسرائیل از فتنه 88 و...گفت.

 

بعد از خطبه‌ها، دوستم به من گفت: «به نظرت واقعاً اگر قدرت به دست موسوی می‌افتاد، اسلام و انقلاب از دست می‌رفت؟»

چون می‌دانستم آن بنده خدا تعریف متفاوتی از تعریف من از اسلام دارد برای اینکه جبهه نگیرد، گفتم: «نه اسلام چه ربطی به فتنه 88 داشت، اسلام زمان پهلوی هم بود. اینها که بدتر از شاه نبودند که اسلام بخواهد از دست برود.» دوستم نفس راحتی کشید. نمی‌دانم شاید دنبال تأییدی برای تندروی برخی بود...؟!

 

دوباره شروع کردم و گفتم: «خداوند در قرآن می‌گوید: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (25الحدید) ما انبیا را فرستادیم، قرآن و شریعت را فرستادیم این همه زحمت کشیدیم، دین را آوردیم که چه بشود؟ تا مردم عدالت را برپا کنند.

این دین آمده است برای چه؟ این اسلام آمده برای چه؟ یکی از ارکان اصلی که مأموریت دین است برپایی عدالت آن هم توسط مردم، نه عدالت از بالا و به زور، بلکه حرکت مردمی برای برپایی عدالت است.

خوب یک کاری که ما اگر مؤمن هستیم باید بکنیم تلاش برای تحقق عدالت در جامعه است، یک کار هم تلاش برای تحقق عدالت در جهان است.

این انقلاب مگر چه می‌گفت: می‌گفت دوستی با ظالم عین ظلم است. می‌گفت: ما با دولتی که بخواهد در دنیا منشاء ظلم به کشورهای آفریقایی، آسیایی، فتنه انگیزی در جهان، دخالت در سرنوشت ملت‌ها به نفع خودش، کشتار مردم دنیا، ترویج فسادهای اخلاقی و.... باشد، با این دولت نمی‌توانیم سر سازشی داشته باشیم.

نمی‌شود ما بخواهیم برای تحقق عدالت در جهان تلاش کنیم و هم کیسه و پیاله سرمنشاء همه ظلم‌ها در عالم باشیم.

همه اینها را گفتم. تا بگویم حکومت اگر دست کسانی بیافتد که فکر می‌کنند دین ما سرجای خودش کارهای اقتصادی و سیاسی ما سرجای خودش، کسانی که همه‌اش تلاش می‌کنند هم کیسه و پیاله آمریکا شوند، اگر حکومت دست چنین کسانی با این اندیشه بیافتد، آنچه که از ارکان اصلی دین ما است از بین می‌رود، یعنی دین الکی! دین دورهمی، شاید در آن دین برای امام حسین هم خرج می‌کردند، شاید نماز هم خیلی باشکوه برگزار می‌شد، ولی وقتی در جهت یک رکن اصلی دین که برپایی عدالت باشد نبود، انگار دین از دست رفته است.»

 

دوستم گفت: « آره تهش می‌شدیم مثل عربستان».

 

گفتم: « نه عربستان چیه، می‌شدیم مثل حتی همین عراق که برای امام حسین هم شاید خرج کنیم و... ولی تکلیفمون با خودمون مشخص نبود. سر ناسازگاری با امثال آمریکا نداشتیم.»

 

دوستم گفت: « این حرف رو در مورد عراق قبول ندارم. این بدخت‌ها اینقدر مشکلات دارند که فضای فکر کردن به این چیزها رو اصلاً ندارند.»

 

گفتم: «درسته که مشکلات دارند ولی من قبول ندارم. مگر ما در زمان جنگ مشکلات نداشتیم مگر در زمان انقلاب مشکلات نداشتیم ولی حرفمان که سرآشتی نداشتن با آمریکا و ظالمان عالم بود را می‌زدیم. مشکلات ما اتفاقا با ایستادگی ما و مقابله ما باظلم برطرف می‌شود.»


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝 در اتبوس نشستم سه، چهار نفر بیشتر نبودیم، دیدم یک جوان که موهایش مثل فنر روی سرش بالا پایین می‌رفت به سمت اتوبوس می‌دود، از لحظه‌ای که چشمم به او افتاد، ناخواسته چشمانم دنبالش راه افتاد، شروع کردم به آنالیز.

 

👀ابروها کلفت، ولی کاملا صاف و تمیز شده، ته ریشی خط انداخته، گردن بندی بلند، چندتا دستت بند، ناخن‌ها خیلی بلند، باریک و تمییز، کلی حلقه توی هر انگشتش شاید 12تایی می‌شد.

👀آستین‌هایش را روفته بود بالا و دکمه های پیراهنش تا نافش باز بود و بین دوتا دکمه بسته‌اش هم مجدادا باز بود و خلاصه بالا و پایین پشم و پیتالای مختصری رو ریخته بود بیرون.😱

 

شلوار لی او هم که شاید 15 درصدش پاره پوره بود و یک کفش کتانی را هم باز و بدون جوراب پوشیده بود.

 

📝 صاف آمد جلوی من به صورت روبرو نشست، از لحظه‌ای که نشست شروع کرد با گوشی خیلی بزرگش که پشتش کلی قلب کشیده بود کار کردن.

موندم به او چی بگم و از کجا سر صحبت رو شروع کنم؟!

 

کمی فکر کردم و بعد گفتم: "جناب دکمتون بازه"، و چند بار آروم جوری که کسی متوجه نشه گفتم، ولی خودش رو می‌زد به نفهمی؛ شاید داشت فکر می‌کرد که به این بابا چی بگم که روش کم شه.

 ول کن نبودم بالاخره سرش رو بلند کرد و ساکت به من نگاه کرد، دوباره گفتم عزیز دکمتون بازه!

 

جواب داد: "هوا گرمه" و خودش هم خندش گرفت، منم با خنده گفتم یعنی اینقدر گرمه؟! گفت اره.

 

گفتم: خواستم بگم مردم از این کارتون خوششون نمیاد. 

جواب داد: من برای مردم کار نمی‌کنم هر جور عشقم بکشه رفتار می‌کنم.

گفتم اینکه نشد استدلال اگه اینجوره یکی بگه من دوست دارم بدون شلوار بیام تو خیابون، چون اینجور دوست دارم؛اینکه نمی‌شه!

 

سریع جواب داد: "مگه من بدون شلوار آمدم بیرون". گفتم: "نه، ولی این یقتون رو که تا پایین باز کردین مثل همون بدون شلوار آمدن جامعه نمی‌پسنده."

"اگه جامعه می‌پسندید شما تو صد نفر آدم کلی رو می‌دیدی که این کار رو می کنن، ولی چندصدتایی یک نفر هم اینکار رو نمی کنه."

 

😡یکی از دستاش شروع کرده بود به آرام لرزیدن و حرصش گرفته بود، جواب داد من برای حرف مردم کار نمی‌کنم آدم باید برای دل خودش کار کنه.

 

گفتم واقعا برای دل مردم کار نمی‌کنی؟ یعنی کار نداری که چجور نگاهت می‌کنن؟ اگه اینجوره چرا با همون لباس توی خونه نمیای بیرون؟ چرا این همه پول دادی یه پیرهن به این خوشکلی خریدی؟ چرا موهات رو وقتی می‌خوای بیای بیرون شونه می‌کنی، خلاصه چرا وقتی می‌خوای بیای بیرون به سر وضعت می‌رسی؟

برای مردم کار می‌کنی؟ منم می‌خواهم همینو بگم که حالا که برای مردم لباس می‌پوشی و تیپ می‌زنی، مردم این کارت رو نمی‌پسندند، گفتم که بدونی. 

 

بنده خدا که نمی‌دونست چی بگه گفت: من گفتم که من برای دل کسی کار نمی‌کنم.

منم مجدد حرف اخرم رو زدم و گفتم: منم گفتم مردم از این کار شما خوششون نمیاد، خواستم بدونی.

 

👈خلاصه طرف نه یقش رو بست نه دیگه چیزی گفت و دوباره سرش رو کرد تو گوشی.

 

 اینکه در امر به معروف و نهی از منکر قرآن می‌گوید: «یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» یعنی در مرحله اول شما نباید امر به معروف و نهی از منکر کنید، بلکه باید دعوت به خیر کنید، بعد تازه می‌روید سر وقت امر به معروف، یعنی باید ببینید آن خیری که دعوت به او کردید معروف شده است که به او امر کنید یا نه؟ هنجار اجتماعی شده است یا نه؟ آخرین مرحله، یعنی بعد از هنجاز سازی اجتماعی نوبت به امر به معروف و نهی از منکر می‌رسد.

بنده وظیفه خودم را فقط تذکر لسانی می‌دانستم ، اگر حداقل 5 نفر دیگر در آن روز به آن جوان تذکر می‌دادند دیگر آن جوان توان مقاومت در مقابل جو اجتماعی را نداشت و مطمانا دکمه‌هایش را هم می‌بست.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

محمد ثلاث اعدام شد و داد از نهاد اصلاح طلب‌، پهلوی‌، بهاری‌ و صهیونیست‌ها بلند شد.

همه بیانیه دادند و به نحوی اعتراض کردند.

جای مجاهدین خلق خالی مانده، لابد مشغول تدفین شهدایشان بوده‌اند.

جای جلاد را که بخواهی با شهید عوض کنی می‌نویسی:

«محمد ثلاث براثر ضربات شدید باتوم تقریبا نابینا شده! به گفته او پس از اینکه در دادگاه اول اتهام را رد کرده در آگاهی او را تا سرحد مرگ زدند و شکنجه کردند و انگشتان دستش را شکستند؛ روی سرش با پوتین ایستادند و دنده‌هایش را شکستند! این چه اسلام و عدالتی است؟»

این‌ها حرف‌های برادر بهاری‌ام بود.

تصویر درویش قاتل در دادگاه

محسن کدیور آن‌ور آبی‌هم که لابد با بهاری‌ها هماهنگ نکرده، تصویر محمد ثلاث که صحیح و سالم‌تر از من و شما در دادگاه مشغول جواب دادن به قاضی است را گذاشته و نوشته:

مستند اغلب اعدام‌های سیاسی در ایران پس از انقلاب: «اقرار زیر شکنجه» است.

البته لابد فیلم اقرار این درویش را هم ندیده که بعد از زیر گرفتن چندین نفر و به شهادت رساندن نیروهای پلیس؛ او را به درمانگاه برده‌اند و زخم‌هایش را پانسامان کرده‌اند و خودش می‌گوید من پشت اتوبوس نشستم و زدم به جمعیت. 

یا وقتی در دادگاه صحیح و سالم ایستاده اعتراف می‌کند که من پشت اتبوس بودم.

 

فیلم اعتراف درویش قاتل بعد از دستگیری

فیلم حمله وحشیانه اتوبوس به مردم و اعتراف درویش راننده« محمد ثلاث» در درمانگاه و دادگاه

 

اصلا لابد فیلم دراویش را هم ندیده که با خوشحالی فریاد می‌زنند که پنجش طلا «ممد طلا»؛ یکی می‌پرسد کی توی اتوبوس بود؟ می‌گوید «ممد» دومی با خوشحالی می‌گوید « مردن همشون مردن» و...

محمد ثلاث

پوستری که برای محمد ثلاث طراحی کرده بودند!

البته این صحنه‌ها برای من تکراری است، من در ۱۱ شهریور ۱۳۹۰ در کوار قبل از آغاز حمله دراویش به مردم در میان آنها گیرافتاده بودم، می‌دیدم که چطور شیشه‌های نوشابه را می‌شکاندند و به طرف مردم پرتاب می‌کردند و با قمه به جان مردم افتاده بودند و جیغ می‌کشیدند، هنوز تصویر درویشی که با قمه به سمتم حمله‌ور شد و سنگی که به شانه‌ام خورد و... را به یاد دارم، هنوز صدای گلوله‌هایی که به سمت ما شلیک می‌کردند و از کنارمان می‌گذشت و نزدیک به ۱۰۰ نفر را مجروح کردند به یاد دارم.

توصیری از دراویش آماده حمله به مردم و مسلح

دراویشی که در ۱۱ شهریور ۱۳۹۰ راه مردم کوار را بستند
 
تصویر چند درویش که در حال خنده از جنایت خود هستند
چند تن از دراویش کوار که در حال حمله به مردم و شادی از کارهای خود هستند
 
تصویری از طلبه کاشانی که گلوله کلاش به شکم وی اصابت کرده بود
تصویر یکی از طلاب که با گلوله کلاش توسط دراویش مجروح شد
پست‌های مربوط به حادثه کوار:
 
 
 
 
 
 
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/14/
 
  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝امروز در مسجد بیانیه‌ای خواندند که قرار است، در اعتراض به تصویب قرارداد استعماری FATF، جلو دفتر لاریجانی تجمعی صورت گیرد، مردم هم که بیشترین هزینه‌ها را برای انقلاب‌داده و همیشه انقلاب را نجات‌داده‌اند، بانگرانی می‌پرسیدند این FATF چیست؟ 

📝قرار شد، بنده برای این مسأله صحبت کنم و اگرچه با اصل تجمع مقابل دفتر لاریجانی، به علت سوء استفاده موافقان تصویب FATF از این فضا برای غیر منطقی نشان دادن حرف‌های رقیب، مخالف بودم، اما سعی کردم به صورتی مردم فهم لااقل FATF را توضیح دهم.


✅معنای FATF یعنی گروه ویژه اقدام مالی، این گروه قدرت اجرایی ندارد، پس چه‌کاره‌است؟ بازوی مشورتی سازمان ملل و شورای امنیت و نهادهایی از این دست است، یعنی اگر مثلا شورای امنیت بخواهد، قطع نامه‌ای صادر کند از FATF اطلاعات خود را می‌گیرد.


✅این نهاد از کجا آمده و کارش چیست؟ 

👈یک سیاست اصلی و حاکم بر نظام سلطه در دنیا خصوصا آمریکا که سال‌هاست به کمک آن رقبای خود و مخالفان خود را از صحنه خارج کرده است، دو قطبی سازی است. 

مثلا زمانی دو قطبی کمنیست، لیبرالیسم دو قطبی حاکم بر دنیا بود و آمریکایی‌ها هر فرد و کشوری ‌را که رقیبشان بود و می‌خواستند او را نابود کنند با زدن عنوان کمونیست و توجیه افکار عمومی، هر جنایتی در حق او می‌خواستند بدون هیچ دادگاهی و به صِرف عنوان کمونیست، در مورد او انجام می‌دادند.


👈بعد از فروپاشی شوروی، آمریکا در راستای همین سیاست و برای برچسپ زدن به رقبای خود بحث تروریسم را مطرح کرد و با طراحی حمله به برج‌های دوقلو، آن را آغاز کرد. 

دو قطبی جدید دنیا شد «آمریکا و تروریست»،‌ بعد از آن جرج بوش اعلام کرد هرکس با ما نیست با تروریست‌ها است. 


👈سیاست دوقطبی سازی و از بین بردن فضای منطقی برای امکان برچسپ زدن به رقیب و توجیه افکار عمومی برای هرنوع آسیب زدن به مخالف خود در اصطلاح سیاسی «مک کارتیسم» نام دارد و امروز سیاست اصلی نظام سلطه برای کنار زدن رقبای خود است.


👈بعد از طراحی نظام دو قطبی جدید که تروریسم یک طرف و آمریکا و هم‌پیمانانش هم یک طرف آن باشند، نهادی راه‌افتاد به اسم FATF که قرار است با تامین مالی تروریست‌ها مبارزه کند. 


✅چه کشورهایی عضو این FATF هستند⁉️ 

👈مثلا عربستانی که پدر جد حمایت از تروریسم است چون هم‌پیمان آمریکا است، عضو این نهاد است و قرار است با تروریسم مبارزه کند. 


✅مشکل اصلی ما تعریفی است که آنها از تروریست ارائه می‌کنند که مثلا حزب‌الله لبنان و الحوثی‌های یمن و سپاه ایران تروریست هستند ولی مثلا گروهک مجاهدین خلق تروریست نیست.

فعلا کاری به ثمرات عملی این عضویت ندارم ولی از نظر نظری عضویت ما در FATF یعنی هم‌پیمان شدن با آمریکا در مقابله با تروریست‌هایی که آمریکایی‌ها مشخص می‌کنند، مثل سپاه، الحوثی‌ها، حزب‌الله و...


✅سوال بعد این است که ما اگر FATF را تصویب کنیم چه اتفاقی می‌افتد⁉️ 

👈آمریکایی‌ها یک لیست داده‌اند که سپاه، وزارت دفاع، بانک صادرات، بانک انصار و خلاصه بسیاری از نهادها و حتی افراد مثلا قاسم سلیمانی و... جزو این لیست هستند و گفته‌اند شما باید آنها را تحریم کنید؛ یعنی تا ما مطمان نشویم پولی به دست اینها نمی‌رسد، شما نمی‌توانید پول فروش محصولات خود را دریافت کنید. به نوعی خود تحریمی اعمال کنید.


✅سوالی که پیش می‌آید چرا دولت با همکاری مجلس می‌خواهند این قرارداد را تصویب کنند⁉️ مگر خائن هستند⁉️ یا عقلشان را از دست داده‌اند⁉️

👈نه خیر نه خائن هستند نه عقلشان را از دست داده‌اند، آنها می‌گوید یک نظام سلطه در عالم هست که یک سری قواعد و حرف‌هایی می‌زند و ما هم می‌دانیم زور است ولی چون آنها گردن ما را گرفته‌اند و راه تنفس ما را بسته‌اند ما مجبوریم به قواعد آنها تن دهیم و جلو آنها کوتاه بیاییم تا منابع مالی و رزق مردم ما قطع نشود.

📌 مناظره زیر در مورد این قرارداد بین نماینده دولت و سید یاسرجبرائیلی از شبکه خبر را مشاهده بفرمایید.

دانلود


✅می‌پرسیم به چه قیمتی⁉️ به قیمت اینکه از حرف حق خود کوتاه بیایید و سپاه، وزارت دفاع و الحوثی‌ها و حزب‌الله را خودت با دست خودت تحریم کنی⁉️ پس امنیت ما چه می‌شود⁉️ پس ظلم به مسلمانان و مبارزه با ظالمان چه می‌شود⁉️


👈می‌گویند اولا ما مجبوریم برای اینکه خودمان از بین نرویم جلو دشمنان کوتاه بیاییم و اصطلاحا تنش زدایی کنیم، ثانیا ما تعریف آنها را از تروریسم نمی‌پزیریم.

👈می‌گوئیم چطور می‌خواهید تعریف جدیدی از تروریست ارائه کنید و این قرارداد را بپذیرید، حال آنکه هویت اصلی این مجموعه برای مبارزه با تروریسم با تعریف خودش است.


✅مشکل ما با کسانی که پی تصویب این قرارد هستند این است که آقا جان! رزق و روزی ما دست خداست، پیشرفت ما در گرو ایستادن روی پای خودمان و تکیه برخداست، مثلا در دولت‌های قبل ما تحریم بودیم ولی به اشکال مختلف نفت خودمان را با پرچم فلان کشور و... می‌فروختیم و خود اوباما و هیلاری کلینتون اعتراف کردند که نظام تحریم‌ها در مرز فروپاشی بود که در ایران یک گفتمان سازش روی‌کار آمد و ما توانستیم قدرت خودمان را حفظ کنیم.
البته این اشکال را هم داریم که سابقه نشان داده‌است شما برخلاف آنچه به ما می‌گوئید برای آنها خیلی خوش رقصی می‌کنید مثلا در ماجرای موشکی چه خیانت‌هایی که صورت نگرفته است.
📌برای مشاهده مدعاها و خیانت‌های مذکور، به صورت رایگاه مستند فروشنده ۲ را دانلود بفرمائید.

✅ما می‌گوئیم اگر قرار بود به این نحو که شما می‌گوئید از مقابله به نظام ظالم سلطله کوتاه بیاییم؛ خوب مگر مرض داشتیم انقلاب کردیم⁉️ مگر کاپوتلاسیون چه بود که برایش مردم ریختند در خیابان؟⁉️مگر ماجرای قرارداد تنباکو چه بود که ملت قیام کردند⁉️ 

✅این سلطه‌ای که شما می‌گوئید، ما یک قائده فقهی صریح داریم که از قیام تنباکو بگیر تا قیام علیه کاپوتلاسیون و برسد به انقلاب بر اساس آن شکل گرفت «وَلَن یجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا» یعنی حکم صریح خداست که شما موظف هستید اگر جایی سلطه کافران بر شما پدید می‌آید، زیر بار آن نروید.

📌خلاصه اینکه دعوا اینجاست که ما باید به سمت خدا برویم و خدا منشاء روزی در عالم است یا آمریکا و FATF هم یک مصداق آن است.
  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

متن زیر را قریب به هشت سال قبل برای خواندن در تریبون آزاد حجاب در دانشگاه، نوشتم و امروز به مناسبت چهارشنبه‌های سفید امروز آن را بازنشر می‌دهم.


ظاهراً قرار بر این شده که نسخه‌ی پایانی حجاب را بپیچند و سال‌هاست از خود نسخه‌ای تجویز کرده‌اند به گمان اینکه این آخرین نسخه است.

فرموده‌اند ای زنان و مردان شما انسان نیستید شما حیوان متفکرید.

فرموده‌اند ای زنان شما مختارید یکی از این دو راه را انتخاب کنید یا بپذیرید ماده‌اید و در اثبات وجود خود، مادگیتان را اثبات کنید و به گونه‌ای رفتار کنید، بپوشید و بخورید که در نگاه اولمان فریاد بزنید من ماده‌ی خوبی هستم و یا اگر نخواستید ماده شوید، در مردانگیتان به رقابت با مردان بپردازید، هرچقدر زور دارید و توان بدنی بکار گیرید شاید در مردانگی بتوانید از مردان جلو بزنید، خلاصه خودمانیم حال که نخواستید ماده شوید سر کار باشید.


فرموده‌اند ای مردان شما هم مختارید که یکی از این دو راه را انتخاب کنید یا نر خوبی باشید و از ماده‌ها حداکثر استفاده را ببرید و یا نری ماده‌نما باشید، خود را بیارایید و چنان ماده‌ها به نمایش بگذارید، شاید جامعه‌ی حیوانیمان به شما نگاهی کرد و در نبرد ماده شدن از ماده ها سبقت گرفتید.


فرموده‌اند، همین‌ها را می‌گویم شرقی‌ها و غربی‌ها، به حیوانات گفته‌اند! ما حیواناتی متفکریم و می‌خواهیم با تفکر خود کاری کنیم که در لذت بردن از شما حیوانات غیر متفکر جلو بزنیم، ما ابزارهایی به مراتب بهداشتی‌تر و کاراتر از شما در کسب لذت داریم که شما خوابش را هم نمی‌بینید، ما لباس‌هایی ساخته‌ایم که چنان ماده‌هایمان را ماده‌تر می‌کند که از ماده‌های عریان شما هم بهتر ماده هستند، ما جامعه‌ای داریم که در آن دموکراسی برقرار است و همه باهم برابرند، ما برای رسیدن به برابریمان، ماده‌هایمان را عمومی می‌کنیم تا همه به صورت برابر از آنها استفاده کنند.


آنها، همین شرقی‌ها و غربی‌ها در حیوانیت خود کیف می‌کنند و ما به نظاره نشسته‌ایم، نگاه می‌کنیم و می‌گوییم حالتان را ببرید و به قول ما خر کیف باشید.


ما می گوییم نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی.


ما می گوییم این بدبخت ها چرا این قدر کودن شده‌اند، آخر اینها فرق عشق و آرامش را با لذت نفهمیده‌اند، آخر اینها مادران ما را ندیده‌اند که چه عشقی به ما فرزندانشان دارند و از این عشق هم لذت عالم را می‌برند.

آخر چرا این بدبخت ها به نام لذت ساده‌ترین لذت ارتباط بین همسر و شوهر را هم از خود گرفته‌اند،  شنیده‌ام برخی از بدخت‌هایشان به حکم  دموکراسیشان به هم جنس‌هایشان سرگرم شده‌اند.


واقعاً این بدبخت‌ها نمی‌توانند با میکرسکوپ‌های قویشان میکروب‌های لذتشان را که سالانه بسیاری از آنها را بی پدر و مادر می‌کند کشف کنند، آخر این پزشکان متبحرشان نمی‌توانند راز در خطر افتادن نسلشان را کشف کنند.

آیا محققین‌شان نمی‌توانند سرچی کنند تا ما را بیابند و ببینند ما را که لذت را برای آرامشمان می‌خواهیم و لذت ابزار ماست نه اینکه مثل آنها خود را ابزار لذت کرده باشیم و آرامشمان را فدای رسیدن به لذت‌های بیشتر.

آخر چه بگویم که شنیده‌ام مازخیست‌هایشان برای اینکه آرام شوند، مدفوع جنس مقابلشان را هم خورده‌اند ولی باز آرام نشده‌اند، ظاهراً علناً هم که می‌گویند .... خوردیم  کار تمام نمی‌شوند و باید بخورند.


به نظر شما آیا واقعاً می‌شود انسان هم خر شود؟ ظاهراً که بله اینها، همین شرقی‌ها و غربی‌ها را می‌گویم ، می‌گویند ما خریم ولی خر، نه به معنای خر، به معنای بزرگ،  می‌گویند ما بزرگیم و هرچقدر می‌خواهیم لذت می‌بریم، از هر نوعش حتی خودکشی یا دیگر کشی.

ما هم می‌گوییم شما خرید اما نه به معنای بزرگ ، شما خرید به معنای واقعی.

آخر مگر خر چکار می‌کند با یک تی تاپ که به او بدهی خر کیف می‌شود و شما هم با یک ذره تی تاپ لذت چنان سالها بلکه چند قرن است، خر کیفی را تجربه می‌کنید که نابودی خودتان را هم نمی بینید.


ما خودمان را باور داریم و سی چند سال است که اعلام هم کرده‌ایم خودتان خرید و فکر کرده‌اید ما هم خرتان می‌شویم .

جالب است که سی چند سال است با زور خریشان هرچه تلاش می‌کنند ما را خر کنند نتوانسته‌اند حریف انسانیت ما شوند و ما اعلام کرده‌ایم که انسانیم و به هیچ وجه سر در آخورشان نخواهیم کرد.


ما زندگی را از دریچه ی عشق و محبت نگاه می‌کنیم و قرار است چندتا از آن دریچه‌ها هم به کشور‌های این بدبخت‌ها صادر کنیم.

ما همه چیزمان با عشق است، تولدمان ( نه مثل آنها که اتفاقی با لذت )، کارمان ( نه مثل آنها برای لذت ) و حتی مرگمان ( نه مثل آنها برای نرسیدن به لذت ) ما مرگ عاشقانیمان را شهادت نامیده‌ایم، ما حتی تبلیغ عشقمان را هم از روی عشق می‌کنیم عشقی که تمام شدنی نیست، عشقی که منشائش عشق خدا به خود و مخلوقاتش است.


شنیده‌ام این شرقی‌ها و غربی‌ها یکی شده‌اند و گفته‌اند اُمانیسم، من که نمی‌فهمم، چی چی ایسم؟

یکی از همین غربی‌ها برای ما که نمی‌فهمیدیم، اُمانیسمشان چیست گفت؟ خلاصه‌ی حرف ما این شعار است، انسان ها مالک دنیا و گرگ یکدیگرند.

بله ظاهراً خودشان هم فهمیده‌اند به حیوانیت گرایش پیدا کرده‌اند ولی بازهم اشتباه کرده‌اند خر و گرگ را  از هم تشخیص نداده اند، شما خر یکدیگرید نه گرگ یکدیگر.

پس دوست غرب گرا و شرق گرای خودم، عزیز من رفیق من خر نشو.

وسلام.

  • حمید رضا باقری