شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۹۶ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

پارسال در راهپیمایی 22 بهمن ۹۷ از ابتدا تا انتهای راهپیمایی به کالسکه‌های بچه‌ توجه کردم.

 

 

چون در همان ایام خودم هم درگیر خرید کالسکه بچه بودم قیمت انواع کالسکه‌ها را می‌دانستم.

 

 

شاید حداقل ۱۰ تا ۱۲ کالسکه فروشی را در مناطق مختلف بالا و پایین شهر قم، سر زده بودم و بیش از نیمی از آنها بیشتر کالسکه‌هایشان چند میلیون قیمت داشت و عمدتا هم خارجی بودند! طبیعتا اگر مشتری نباشد نباید بیش از نیمی از کالسکه فروشی‌ها بیشتر کالسکه‌هایشان بالای چند میلیون می‌بود.

 

از آن مساله که بگذریم نکته جالب توجه برایم این بود که جز یک مورد که از دوستان ساختمان‌ساز و البته حزب‌الهی‌ام بود،  قیمت همه کالسکه‌هایی که در راهپیمایی وجود داشت، زیر یک میلیون‌ تومان بود.

 

 

به نظرم این خودش محک خوبی از جنس عمده حامیان انقلاب بود که جز در موارد نادری از متوسط جامعه و زیر متوسط هستند.

 

 

به تعبیر قرآن وقتی می‌خواهد از حضور حامیان نبی‌خدا در صحنه نیاز ولی خدا به آنها نام ببرد، دو مرتبه از تعبیر "أَقْصَى الْمَدینَةِ" یعنی حاشیه نشین‌های شهر یا به تعبیر خودمان جنوب‌شهری‌ها استفاده می‌کند.

 

 

🔹و جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدینَةِ رَجُلٌ یَسْعى قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلینَ (20 یاسین)

 

 

🔹و جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدینَةِ یَسْعى...(۲۰ القصص)

 

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

یکی از اساتیدم می‌گفت: به یکی از دوستان دانشجویم که می‌خواست برای ادامه تحصیلات و ادامه زندگی به اروپا برود، گفتم می‌روی و مطمأن باش که در مسائل دینی‌ات مثل مجالس و برنامه‌های مذهبی بسیار ضعیف خواهی شد.

بعد از چند سال همان بنده خدا از آلمان به من زنگ زد و گفت حاج‌آقا یادت هست آن مطلب را گفتی، امروز زنگ‌ زده‌ام بگویم نه تنها برنامه‌های مذهبی‌ام کم نشد بلکه اینجا منظم در برنامه‌هایی که در ایران نمی‌رفتم هم شرکت می‌کنم و هیائت و دعای کمیل رفتنم و... همه بهتر هم شده است.

از صحبت‌های استاد بنده که اختلافاتی در برخی تحلیل‌ها با ایشان داشتم این نتیجه گیری یا سوال مطرح می‌شد که پس لابد جامعه چندان هم بر فرد تاثیر ندارد یا اینکه برای دین‌دار بودن لازم نیست حتما در یک جامعه دینی حضور داشته باشیم.

 

بنده در مقابل نتیجه گیری و تحلیل ایشان عرض کردم ما باید در دین شناسی خودمان و اهمیت نقش "تحت ولایت چه کسی بودن" یک تجدید نظر کنیم و در مورد کسانی که در خارج مانده‌اند اما نه برای تحصیل و بازگشت به کشور یا به علت وجود مشکلاتی که امکان بازگشت به کشور برای آنها فراهم نیست، این روایت از کتاب کافی از امام صادق(ع) را خواندم که:

🔹«إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یُعَذِّبَ أُمَّةً دَانَتْ بِإِمَامٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتْ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً وَ إِنَّ اللَّهَ لَیَسْتَحْیِی أَنْ یُعَذِّبَ أُمَّةً دَانَتْ بِإِمَامٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتْ فِی أَعْمَالِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً.»[۱]

🔸خداوند ابایی ندارد که عذاب کند امتی را که تحت ولایت کسی که ولی‌خدا و از سوی او نیست، دین‌داری و زندگی کرده است ولو در اعمالش پاک و متقی باشد

و خداوند ابا می‌کند از اینکه عذاب کند امتی را که تحت ولایت کسی که ولی خدا و از سوی اوست، دین‌داری و زندگی کرده اگرچه در اعمالش ظالم و گناه‌کار باشد.

 

و همچنین به این روایت از امام صادق(ع) استناد کردم که:

🔸«هرکس حقوق بگیر بنی‌عباس که ظالمان زمان ایشان هستند بشود و اسم او در دفتر اداری آنها ثبت باشد خداوند در روز قیامت او را بصورت خنزیر یعنى خوک محشور خواهد کرد.»

🔹«مَنْ سَوَّدَ اسْمَهُ فِی دِیوَانِ الْجَبَّارِینَ [مِنْ] وُلْدِ فُلَانٍ حَشَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ خِنْزِیراً.» [۲]

 

یکی از اساتید دیگرم که از مبلغان بین المللی نیز هستند، در صحبت‌هایشان به مدعی آن دانشجو، صحه می‌گذاشتند و می‌گفتند که بسیاری از کسانی که به خارج از کشور مسافرت می‌کنند نه تنها برنامه‌های مذهبی گروهی آنها کم نمی‌شود بلکه بیشتر هم می‌شود اما با تحلیلی متفاوت از تحلیل اول.

🔹امور فرهنگی اگرچه به مرور زمان و اندک اندک تولید و زایل می‌شوند اما نهادینه شدن و همچنین زایل شدن برخی امور در فرهنگ و هویت یک جامعه گاهی به دهه‌ها و یا قرن‌ها طول می‌کشد.

🔹جامعه ایران از جوامعی است که برخی عقاید و رفتارهای مذهبی بعد از قرن‌ها نه تنها در آن به فرهنگ عمومی تبدیل شده است بلکه بخشی از هویت این مردم شده است.

🔹معمول افرادی که از کشور خود به کشورهای دیگر هجرت می‌کنند به راحتی در فرهنگ کشور جدید پذیرفته نمی‌شوند و هرچقدر هم که تلاش کنند آخر یک غریبه هستند و همیشه به چشم یک فرد خارجی به آنها نگاه می‌شود، به همین علت این افراد برای هویت بخشی به خود و احساس شخصیت داشتن، تلاش می‌کنند مسائلی که از هویت‌های فرهنگی و اجتماعی کشور اصلی آنها است را زنده نگه دارند از جمله این امور نیز مراسمات مذهبی اجتماعی آنها است که در کشورشان به بخشی از هویت اجتماعی آنها تبدیل شده است.

🔹شاید برخی از این افراد در کشور خودشان که بودند هم به مجالس مذهبی نمی‌رفتند اما در خارج از کشور چون نیاز به هویت بخشی به خود پیدا می‌‌کنند، به این مجالس می‌روند، چون این امور به آنها احساس شخصیت و هویت می‌دهد.

......................................

📝 منابع:

[۱] الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ۱، ص: ۳۷۶.

[۲] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال؛ ص: ۲۶۱و  بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ۷۲، ص: ۳۷۲.

دریافت

مدت زمان: 35 ثانیه 

مراسم دعای توسل زنان ایرانی خارج از کشور

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

اعلام مرجعیت

 

چندی پیش بزرگواری که بنده به قدر یک استاد سال‌ها از ایشان استفاده کرده و خدمتشان ارادت هم دارم، در نقد حوزه قم گفته بودند: «من شینده‌ام هفتصد، هشتصد رساله در قم می‌خواهند بدهند، ما اصلا هفتصد تا مرجع می‌خواهیم؟ اینجوری کارخانه انبوه تولید مرجع تقلید شروع شده، این که کاری نشد؟»

 

 

بنا به آمار منتشر شده در کل کشور ما ۶۹۱ درس خارج بیشتر نداریم که ۴۶۰ درس در قم، ۹۶ درس در مشهد، ۴۳ درس در اصفهان، ۳۴ درس در تهران و بقیه در سایر شهرها است که فهرست آن را از این لینک می‌توانید ببیند.

نهاد مقدس مرجعیت شاید تنها نهاد قدرت‌مند اجتماعی بوده و هست که نه با کودتا و نه با تبلیغات و پول و خلاصه هیچ کدام از این عناوین تحصیل نشده است.

 

 

در حوزه علمیه تا علمیت فراوان فردی تجلی نیابد، هیچ جایگاه و اعتبار خاصی به کسی داده نمی‌شود، برای اینکه کسی بتواند مرجع شود باید سال‌ها درس خارج داشته باشد و حداقل یک یا دو نسل شاگرد و استاد در درس او حاضر شوند و این یعنی شاید تعداد مدرسین خارجی که در آینده بخواهد احتمال مرجعیت آنان هم مطرح باشد به تعداد انگشتان دو دست نمی‌رسند؛

 

 

شاید تا کنون دشمنان توانسته باشند با نفوذ از طریق نزدیکان، مرجعی را منحرف کنند اما هیچگاه نتوانسته‌اند با نفوذ یا تبلیغات مرجع سازی نمایند، چون این تنها نهادی است که عمده مبلغین و مخاطبین آن تنها از مسیر "حجت شرعی" عمل می‌نمایند و اصلا برای رسیدن به "حجت شرعی" است که به دنبال آن می‌روند.

 

 

از همه اینها نیز که بگذریم در مرجعیت و یا لااقل زعامت زعمای شیعه همیشه یک معادله معکوس وجود داشته است که تا کسی از مرجعیت فرار نمی‌کرد، مرجعیت به او روی نمی‌آورد.

 

 

🔹در دوران ابتدای زعامت آیت‌الله بروجردی با اینکه ایشان زعیم قم شده بودند اما هنوز مرجعیت و زعامت شیعه در دست "آیت‌الله شیخ ابوالحسن اصفهانی" در نجف بود. تا قبل از رحلت "آشیخ ابوالحسن"، آیت‌الله بروجردی با اینکه فضلا و شاگردان اصرار داشتند که ایشان رساله خود را منتشر نمایند اما امتناع می‌کردند و می‌فرمودند: ؛آقای اصفهانی رئیس است؛ و مردم را به ایشان ارجاع می‌دادند.[1]

 

 

🔹 مرحوم آیت‌الله فاضل و آیت‌الله  استادی نقل می‌کنند: «آیت‌الله بروجردی می‌فرمودند: من برای رسیدن به مقام مرجعیت یک قدم هم برنداشته‌ام.»[2]

 

 

🔹آیت‌الله شیخ علی پناه اشتهاردی نقل می‌کنند: «آیت‌الله بروجردی می‌فرمودند: من آن زمان‌ها که اصفهان بودم تعدادی از شاگردانم در آذربایجان بودند. بعدها دیدم این آقایان از آذربایجان نامه‌ای نوشته‌اند که: «چون شما را اعلم می‌دانیم برخود لازم دیده‌ایم مردم را به شما ارجاع دهیم. رساله‌های عملیه خودتان را به این ناحیه بفرستید.» من در جواب نوشتم: «کار شما درست نیست. من نه رساله می‌فرستم و نه به چنین کاری رضایت دارم، زیرا مردم هم اکنون مرجع تقلید دارند و تقلیدشان هم بر طبق موازین شرعی محکوم به صحت است. چه وجهی دارد که شما مردم را به دیگری ارجاع دهید؟»[3]


منابع:

[1] ر.ب: اباذری، عبدالرحیم، خاطرات حضرت آیت‌الله احمدی میانجی، چاپ اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰ش، ص: ۱۳۴.

 

 

[2] احمدی، مجتبی، و دیگران، چشم و چراغ مرجعیت (مصاحبه‌های ویژه مجله حوزه با شاگردان آیت‌الله بروجردی)، قم، دفتر دبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم مرکز انتشارات، ۱۳۷۹، ص: ۱۵۶ وص: ۲۹۰.

 

 

[3] همان، ص: ۲۰۰.

 

 

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

شاید زیاد شنیده باشیم که مثلا امام خمینی(ره) در ماه مبارک رمضان ۱۵ بار ختم قران می‌کردند و یا مثلا آیت‌الله جوادی آملی در تمام سال هر روز یک جزء قرآن می‌خوانند و بخواهیم دیگران را تشویق کنیم که شما نیز از این بزرگواران الگو بگیرید و حجم زیادی قرآن بخوانید و...

در سال‌های اول طلبگی یکی از اساتید با این فرض که ما برای آشنایی با نظام کلی اسلام باید زیاد قرآن بخوانیم و با تذکر حجم قرآن خوانی حضرت امام و یا دیگر علماء توصیه می‌کردند قرآن را به صورت مطالعه سریع و... بخوانیم.

اما متاسفانه به این دقت نداریم که بزرگوارانی چون حضرت امام و یا آیت‌الله جوادی بعد از سال‌ها مطالعه قرآن تسلط زیادی بر قرآن، معانی، تفاسیر و... دارند، مثلا ما یک سال به کلاس درس می‌رویم و کتابی را می‌آموزیم سپس در چند هفته آموخته‌های خود را مرور می‌کنیم و بعد از چندبار مطالعه و مرور می‌توانیم مثلا در یک روز کل مباحث کتاب را مرور کنیم.

اگر امثال حضرت امام و... با سرعت بالایی قرآن قرائت می‌کردند، ابتدا با حوصله آموزش قرآن را طی نموده‌اند.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چند ماه قبل، زمانی که دلار ساعتی گران می‌شد و قیمت آن در بازار به ۸ هزار تومان رسیده بود میهمانی داشتم که از نظر مالی تمکن بسیار خوبی داشت.

🔹در همان ایامی که بنده خدا میهمانم بود به او تماس گرفته بودند که ۵ میلیون دلار با قیمت ۵ هزار و تقریبا تا جایی که در یادم هست پانصد تومان به تو می‌دهیم،

🔹به او گفتم احتمال قوی کلاه‌برداری است، شاید دلارها تقلبی باشد.

🔹گفت: گفته‌اند دلارها را از بانک مرکزی تحویل می‌گیرم؟!

تعجبم خیلی زیاد شده بود که بر چه اساسی این مبلغ کلان که در آن زمان در مجموع ۱۲.۵ میلیارد تومان از قیمت بازار آزاد ارزان‌تر بود را می‌خواستند به این بنده خدا بدهند؟!

🔹یعنی اگر طرف می‌خواست به ظاهر زرنگی کند و دلارها را همان موقع بگیرد و در بازار آزاد بفروشد ۱۲.۵ میلیارد ناقابل را بدون هیچ زحمتی به جیب زده بود و اگر بیشتر به ظاهر زرنگی می‌کرد و دلارها را نگه می‌داشت تا برسد به رقم ۱۴ هزارتومان این پول بادآورده به ۴۲.۵ میلیارد تومان می‌رسید!

از بنده خدا پرسیدم اگر دلارها را بگیرید، تعهدی هم از شما می‌گیرند که آنها را صرف خرید کالای خاصی کنید؟!

🔹گفت نه، گفته‌اند برای خرید کالا به تو می‌دهیم!

🔹 قضیه برایم مبهم بود و از یکی از دوستان ایشان که طلبه هم بود و در آن سفر همراه ایشان آمده بود جویای صحت و سقم قضیه شدم که او هم تأیید کرد که ماجرا راست است.

سوال اساسی که داشتم این بود که اگر قرار است، دلار را از بانک مرکزی برای خرید کالا به ایشان اختصاص دهند، چرا به قیمت رسمی ۴۲۰۰ به او نمی‌دهند و این اختلاف نزدیک هزار و ۳۰۰ تومان برای چیست؟

🔹به بنده خدا گفتم احتمالا کسانی هستند که به صرف واسطه شدن برای اختصاص این پول‌ها مبالغی چند میلیاردی از هر نفر می‌گیرند و پای خود را از ماجرا بیرون می‌کشند و شما می‌مانی و دولت و قوه قضائیه که اگر هر اتفاقی بیافتد نامی از آنها نیست.

تا جایی که بنده فهمیدم و از دوست طلبه خودم پرسیدم این بنده خدا که حلال خور و اهل خمس و نماز و... بود، آن پول را قبول نکرد و وارد این ماجرا نشد.

📌 اما مطمانا در این بساطی که آقایان دولت با اختلاف چندین برابری قیمت دلار و ارز دولتی درست کرده‌اند، مفاسد از این دست و ثروت‌های حرام اینچنین به تعداد بسیار وجود دارد.

فایل مرتبط:

فیلم مربوط به گزارش خبر ۲۰:۳۰ از بزرگ‌ترین دریافت‌کننده ارز دولتی و محکومیت وی به علت عدم عمل به تعهدات خود...👇

دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 20 ثانیه 

.....................................................

 
  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در قم به منزل یکی از اساتید اخلاق مشهدی رفته بودیم، استاد بعد از صحبت نمودن در مورد ویژگی‌های مؤمن فرمودند: «مؤمن یک شیرازیت خاصی دارد!»

همه تعجب کردند اما ما سه چهار نفری که در جلسه شیرازی بودیم با توجه به مقدمات قبلی به سرعت منظور ایشان را گرفتیم و خنده کنان، احسنت‌هایمان را تقدیم جمع نمودیم.

سایر طلاب به استاد گفتند: شیرازی بودن چه ربطی به مؤمن دارد؟ ایشان شروع کردند به تطبیق دادن آنچه از صفات مؤمن براساس روایات گفته بودند، بر خلق و خوی شیرازی‌ها:

🔹شیرازی‌ها معمولا آرامش دارند و با تغییر شرایط و خراب شدن اوضاع دست‌ وپایشان را گم نمی‌کنند، صبور هستند.

🔹شیرازی‌ها کار خودشان را انجام می‌دهند ولی برای رسیدن به نتیجه، دست و پا نمی‌زنند، در عین انجام امورات معمول زندگی برای حصول نتیجه خودشان را به دردسر‌های غیرمعمول نمی‌اندازند و توکلشان به خداوند است.

🔹شیرازی‌ها بلدند از زندگی لذت ببرند، انسان‌های خوشی هستند و اتفاقا خوش روزی هم هستند ما متأسفانه به این بُعد بسیار مهم دین و روایات متعددی که پیرامون لذت بردن از زندگی است و موجب برکت و افزایش روزی می‌شود، توجه نداریم.

🔹شیرازی‌ها معمولا مهربان و با لطافت هستند و...

زمان گذشت و ایام سیل امسال فرصتی دست داد تا ایمان شیرازی‌های مهربان مجددا ظهور پیدا کند.

در برخی شهرها وقتی سیل و برف آمد مردم قیمت اغذیه و حمل و نقل و... را تا چندده برابر افزایش دادند که خلاصه از حکایت تلخ آنها می‌گذرم اما وقتی در شیراز سیل آمد:

🔹هتل‌داران به صورت رایگان درب‌های هتل‌ها را برای مسافران باز کردند؛

🔹قالی‌شویی‌ها اعلام کردند قالی‌های مردم سیل زده را به صورت رایگان شستشو می‌دهند؛

🔹تعمیرکاران موبایل اعلام کردند موبایل‌ها را رایگان تعمیر می‌کنند؛

🔹صاف‌کاری‌ها- برق ماشین- و تعمیرکاران اعلام کردند وسایل نقلیه مردم را به صورت رایگان تعمیر می‌کنند؛

🔹صنف حمل و نقل اعلام کرد بدون حق کمیسیون وسایل سیل زدگان را به مکان‌هایی که می‌خواهند منتقل می‌کند؛

🔹مردم نه تنها از شیراز بلکه از روستاهای اطراف هم به شیراز آمدند و مسافران را به خانه‌های خود بردند و مجانا از آنها پذیرایی کردند؛

و...

شاید از جالب‌ترین صحنه‌ هم این بود که درحالی که شهر شیراز سیل آمده بود و مردم به سیل‌زدگان شهر خود کمک می‌کردند، به صورت هم‌زمان به سیل‌زدگان گلستان نیز کمک‌های زیادی پرداخت می‌کردند و در بسیاری از نقاط بنده به نحو حیرت آوری شاهد بودم که کمک‌های مردمی را منحصرا برای مردم گلستان جمع‌آوری می‌نمودند و حتی یک نفر هم اعتراض نداشت که چرا مثلا شیرازی‌ها را رها کرده‌اید و برای شهرهای دیگر کمک جمع می‌کنید و....

خلاصه اینکه شاید وضعیت حجاب در شیراز به نسبت‌ شهرهای دیگر خوب نباشد اما اولا همه دین حجاب نیست و ثانیا این مساله را در فرهنگ شیراز باید دید که از حوصله این متن خارج است.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چندین سال قبل پدرم شروع به پرورش قارچ در بالکن منزلمان کرد، البته نه همه فضای بالکن بلکه فقط فضایی قریب به 5متر مربع از بالکن را با کشیدن پلاستیک به پرورش قارچ صدفی اختصاص داد. از سقف تا کف به صورت متناوب دو کمپوست آویزان بود و هر کمپوست می‌توانست تقریبا ۲۰ کیلو قارچ تهیه کند و تقریبا ۱۲ تا ۱۵ کمپوست در فضای بالکن ما وجود داشت.

خوبی قارچ‌های صدفی این است که از هر ماده‌ای حتی خاک‌اره یا ضایعات کاغذ نیز می‌توانند تغذیه کنند.

در گام اول نگاه اقتصادی به کار نداشتیم و صرفا آزمایشی برای احیاء تفاله‌های کارخانه ریشه محک شیراز بود. چراکه از هزینه‌‌برترین مراحل تولید قارچ تهیه کمپوست قارچ است که باید کاه یا هر ماده اصلی کمپوست را برای استرلیزه نمودن جوشاند، اما در کارخانه "ریش محک" شیراز، همه این مراحل برای فراوری "ریشه محک" انجام می‌شد و تفاله‌های آن محصولی استریلزه و آماده‌ای برای پرورش قارچ هستند.

مشکلی که داشتیم قوت بسیار زیاد این تفاله‌ها بود که موجب می‌شد به صورت هم‌زمان حجم بسیار زیادی قارچ بیرون می‌زد و قارچ‌ها می‌سوختند. خلاصه کار را ادامه دادیم و از روش‌های ترکیبی با کاه جوشیده استفاده کردیم و تا چندین ماه خودمان و اطرافیانمان از محصولات قارچ صدفی بسیار لذیذ استفاده می‌کردیم.

کل کاری که برای تهیه قارچ انجام می‌دادیم تنظیم رطوبت و دمای گل‌خانه کوچکمان با "هیتر برقی" و یک سماور بود، روزانه دو یا سه مرتبه نیز با یک آب‌پاش معمولی ۲ یا ۳ هزارتومانی به کمپوست‌ها آب می‌پاشیدیم، تهیه هاگ‌های این قارچ‌ها از جهاد دانشجویی هم هزینه چندانی نداشت، کاه و یا تفاله‌های ریشه محک هم که یا رایگان بود یا تقریبا بدون هزینه، جوشاندن کاه‌ها هم که چندساعت در قابلمه بزرگ روی گاز بیشتر وقت نمی‌گرفت.

بعد از چندماه پدر بنده و بنده حساسیت زیادی به هاگ‌های قارچ پیدا کردیم و پدرم نتوانست کار را ادامه دهد اما به نظرم اگر دوستان همت و فرصت اندکی داشته باشند می‌توانند از ظرفیت‌های موجود خود بدون صرف هزینه‌ای خاص بهره بگیرند و با تولید محصولات خانگی از این دست، نشاطی مالی و روحی به خانواده خود هدیه کنند.

امروز با یکی از دوستان طلبه‌ام صحبت می‌کردم که با قفسه بندی بالکن منزلشان درطبقه ششم آپارتمان بلدرچین پرورش می‌داده است.

📌خلاصه که خواستن توانستن است، کافی است بخواهیم...

..........................

مطالب مرتبط:👇

پرورش قارچ صدفی...

تولید در خانه‌های روستایی...

..........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

سال 1387 رهبری به شیراز آمده بودند، شبی که فردای آن قرار بود رهبری در دانشگاه با دانشجویان دیدار داشته باشد، همراه با دوست صمیمی‌ام "سید مهدی پوریزدان پرست" که دبیر جنبش عدالت‌خواه در شیراز بود به دانشگاه شیراز رفتیم. صحبت دوستان از این بود که فردا مقابل رهبری چه چیزی گفته شود؟

از بحث‌های اصلی آن سال‌های بچه‌های جنبش در شیراز، پروژه برج‌های دوقولوی شیراز و برخی اقدامات شورای شهر شیراز همچون طرح هدف ۹۰ و تقسیم ناعادلانه بودجه‌ و امکانات شهری و شاید از همه مشهورتر مقابله دوستان جنبشی با اقدامات دفتر امام جمعه شیراز در اجرای طرح‌ "فلاحت در فراغت" و به قول ما "فلاکت در فلاکت" بود.

فردای آن شب مشتاقانه منتظر شنیدن پاسخ‌های رهبری به "فرشید جعفری" نماینده دانشجویان عدالت‌خواه شیراز، بودم، پاسخ‌های رهبری برای خیلی‌هامان و شاید همه تا مدت‌ها قابل هضم نبود. لااقل خودم تا چندسال اخیر نیز متوجه حقیقت توصیه رهبری نبودم.

توصیه اصلی رهبری در این دیدار به دانشجویان و علی الخصوص بچه‌های جنبش، گفتمان‌سازی و تصمیم‌سازی و عدم ورود مصداقی به مبارزه با مفاسد بود.

ظاهر سخن این بود که وقتی فساد را می‌بینیم، دست روی دست بگذاریم و فقط موعظه کنیم که خوب‌ها خوب باشند، بدها بد نباشند، خوب‌ها بد نباشند، بدها خوب باشند و خلاصه کلیاتی که هر دزد و فاسدی باکمال میل در کنار ما سروده‌ آن را بلندتر سر می‌داد.

بارها از اساتید خود پرسیدم این حرف رهبری که "مصداق سازی نکنید بلکه گفتمان سازی کنید." یعنی چه؟! و مرثیه خود را مجدد می‌سرودم اما متاسفانه دریغ از یک جواب قانع کننده...

سخن رهبری در آن روز این بود که  اساسا کار دانشجو برخورد مصداقی با فساد نیست بلکه این کار قضات و مسولین است و دانشجو ممکن است در مصادیق اشتباه کند و یا حداقل اینکه تلاش‌های خارج از ساختار او موجب هزینه‌هایی تقریبا بی‌فایده برای جریان دانشجویی و دانشجویان و القای ناامیدی و یأس به جریان دانشجویی و دانشگاه باشد.

⁉️ کسانی که امروز مشغول پست نوشتن و نقد جنبش عدالت‌خواه هستند و برخی دوستان جنبشی نیز که عوض رفتار برادرانه و تبیین کننده تیغ تیز برائت جستن را برداشته‌اند، بهتر است از خود سوال کنند چقدر به سوالات اساسی بچه‌های جنبش پاسخ داده‌اند؟ چقدر تفاوت‌های ولی جامعه و سایرین و ارتباط با او را تبیین نموده‌اند؟ چقدر سؤالات تکراری و پاسخ‌های مکرر رهبری به این سوالات را برایشان تکرار کرده‌اند؟ چقدر با زبان برادرانه و نه تندتر از جوانان جنبشی به نقد و ارائه راهکار برای بچه‌های جنبش پرداختند؟

⁉️ چندنفر از عزیزان برای دوستان جنبشی تبیین نمودند که در فضایی که ارزش های اجتماعی عدالت خواهانه نیست، عدالت‌خواهی از جنس سلبرتی‌های دانشجویی و جدا افتاده از مردم و حتی دانشگاه و دانشجو بی‌فایده است و راهکار بازگشت به مردم است و لااقل از جریان کمونیست و چپ باید آموخت که پایگاه قدرت خود را در توده‌های مردم نهاده بود و همچنان جریان ادبی کشور مسخر آن است.

📌در فضایی که آرمان بسیاری از مردم رسیدن به اشرافیت باشد و یک طیف سیاسی با برند اشرافیت وام‌دار قدرت می‌گردد،‌ مبارزه با مسئول اشرافی خنده‌دار است.

📌در فضایی که گفتمان جامعه با ارزش‌های عدالت‌خواهانه همراه نباشد، مصادیق ضد عدالت و فاسد چون الف هرز دائما می‌رویند و بازی مبارزه با مفسیدن، ثمره‌ای جز ناامیدی از اصلاح و انباشت خشم از سیستم نخواهد داشت.

...................................

مطالب مرتبط:

عدالت‌خواهی از جنس فدائیان

................................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

اگرچه از ابتدای فعالیت‌های دانشجویی تا طلبگی با "جنبش عدالت‌خواه" همراه بوده و هستم و همیشه به صورت کلی جنبش را انقلابی‌ترین تشکل دانشجویی کشور می‌دانسته‌ام.

اگرچه معتقدم "مشق نانوشته غلط ندارد" و کسانی که احساس هویت خودشان را در نفی دیگران علی الخصوص بچه‌های جنبش می‌دانند در اشتباه محض می‌دانم.

اما بد نیست برخی داشته‌ها و یافته‌های امروز خود بعد از قریب به ۱۰ سال همراهی با جنبش را مرور کنم.

◀️ اولین حضور جدی‌ام در برنامه‌های جنبش، شرکت در تحصن مقابل دادگاه ویژه روحانیت در حمایت از طلبه سیرجانی بود، طلبه‌ای که برای مبارزه با بی‌عدالتی‌ها پیاده‌روی از سیرجان تا تهران را آغاز کرده بود!

آن زمان اعتراض‌ها را آنقدر ادامه دادیم تا طلبه سیرجانی با ورود مستقیم رهبری به ماجرا آزاد شد.

◀️فعالیت‌هایمان در جنبش ادامه داشت تا اینکه تلاش طلبه سیرجانی برای مبارزه‌، ۲سال بعد در شکل تحصن در حرم عبدالعظیم حسنی خود را نشان داد و ما نیز با احساسات جنبشی و دادخواهانه خود باز از کنار این تصمیم ساکت نگذشتیم، اتوبوسی کرایه کردیم و اردوی حمایت از طلبه سیرجانی از دانشگاه‌های مختلف شیراز به سوی حرم عبدالعظیم را ترتیب دادیم.

اگرچه طلبه سیرجانی انسانی با اخلاص و باصفا بود، اما نتیجه‌ای اصلی سبک مبارزه منفی او، انباشت خشم و نفرت از جمهوری اسلامی و ناامیدی از اصلاح بود.

امروز هم بعد از بیش از ده‌سال از آن ماجرا، عوض انباشت تجربه‌ها و داشته‌ها، باز بارها و بارها همین مسیر اشتباه در جنبش عدالت‌خواه پی‌گرفته می‌شود.

هنوز هم از گزینه‌های اصلی جنبش برای مبارزه با بی‌عدالتی تجمع و تحصن و درگیر شدن با نظام است، نمونه‌هایی از جنس دادخواهی فدائیان اسلام در نظام طاغوت و انگار نه انگار که انقلابی صورت گرفته و ظرفیت‌های فراوانی برای حرکت به سوی عدالت و آرمان‌ها فراهم شده است.

انگار نه انگار که دوستان جنبش تجربه‌های موفقی چون ورود کارشناسی و دفاع منطقی از آرمان‌های انقلاب، در عرصه قرارداهای مختلف بین‌المللی را پشت‌سر گذاشته‌اند.

در ماجرای ده ونک شاهد دو رویکرد مختلف از دوستان عدالت‌خواه بودیم:

◀️ یک رویکرد افشاگری و فریاد زدن و... که نه تنها فایده‌ای برای اهالی ده ونک نداشت بلکه منتهی به بازداشت و دادگاهی شدن آن عزیز و ناامیدی مردم از اصلاح شد.

◀️ یک رویکرد نیز ورود یک تیم حقوقی و بررسی اسناد و مدارک و فعالیت‌های از این دست بود که توانست نقش بسیار موثری در دفاع از حق مردم آنجا داشته باشد و امیدها را برای اصلاح زنده نمود.

نمونه‌ دیگری از ورود جنبش برای استفاده از ظرفیت‌های قانونی کشور، شکایت از "وزیر سابق راه" تحت عنوان "تضییع اموال عمومی" بود.

📌خبری که حکایت از رشد یافتن گفتمان عدالت‌خواهی برای ورود به عرصه مبارزه مثبت و انقلابی‌گری در متن حرکت تمدنی داشت.

................................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝در ایام "تعطیلات غدیر" به شمال رفته بودم، یکی از برنامه‌های سفرم بازدید از کاخ‌های شاه در رامسر بود. 

به همه دوستانم پیشنهاد می‌کنم اگر مسیرتان به شمال افتاد، حتما به «کاخ موزه‌های پهلوی» سری بزنید تا حس "شاه بودن و استعمار شدن یک ملت برای یک خانواده" را خوب درک کنید.

 

📝یکی از موزه‌های این مجموعه "موزه عاج" نام دارد که در سه طبقه آثار ساخته شده از عاج و بجا مانده از زمان پهلوی را در آنجا جمع نموده‌اند. 


✅موضوعی که بیش از خود عاج‌ها در این موزه، توجهم را جلب  و البته کامم را تلخ  نمود، سوال‌ها و نوع نگاه مردم بود.


✅ آقایی پرسید: چرا ایرانی‌ها بلد نیستند محصولات عاجی درست کنند؟ به او گفتم چون ما فیل نداریم، جواب داد: نه هنر نداریم! اگر داشتیم عاج وارد می‌کردیم و آثاری هنری از آن درست می‌کردیم.

فرصت بحث نبود اما متاسفانه راهنمای مسافران هم توضیح نمی‌داد که هنر هر سرزمین بر اساس داشته‌های طبیعی آن منطقه شکل می‌گیرد.


✅ از راهنما پرسیدم کیفیت عاج‌ها به چه چیزی بستگی دارد؟ گفت: به کیفیت غذاهایی که فیل‌ها می‌خورند، آقایی درون جمع گفت: اگر فیل‌ها در ایران بودند، عاج‌هایشان همه پوک می‌شد!

بدبختی اینجا بود که کشورهای گرسنه و ضعیف آفریقایی، هند و جنوب شرق آسیا که محل اصلی زندگی فیل‌هاست را با کشور ما مقایسه و آن را تحقیر می‌‌کرد.


✅آقای دیگری به چند مجسمه خیلی ساده عاجی نگاه می‌کرد و به همسرش می‌گفت: «خانم ببین اینها چه هنرهایی دارند و ماها کجاییم؟» نیاز نبود به آثار زیبا و منحصر به فرد نگارگری و قلم‌زنی اصفهان و... اشاره کنم، جالب اینجا بود که برخی محصولات ناب خاتم کاری ایرانی که در آنها از استخوان یا عاج استفاده شده بود هم مقابل چشمانشان بود اما نمی‌خواستند ببینند!


✅مشکل همه آنها "خود حقیر انگاری" بود. 

📌تا وقتی ملتی داشته‌هایش را فراموش نکند و هویتش را از دست ندهد حاضر به اطاعت از "به ظاهر ابرقدرت‌ها" نخواهد شد.

فرعون‌ها اطاعت نمی‌شوند الا اینکه امت‌ها تحقیر شوند.

«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوه»


اولین دشمنى بزرگى که قدرتهاى استکبارى و استبدادى با یک ملت مى‌کنند، این است که او را ذلیل مى‌کنند؛ عزت او را از او مى‌گیرند. مقام معظم رهبری در حرم رضوی ۱۳۷۷/۰۱/۰۱

یکی از مؤثّرترین شگردهای دشمنان اسلام این بود که ملتهای مسلمان را تحقیر کنند. بیانات رهبری در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام ۱۳۷۵/۰۳/۱۶

............................

مطالب مرتبط:

بررسی گزارش "من و تو" از کارخانه آزمایش

آخرین فصل شیطان

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری