شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲۵۴ مطلب با موضوع «برداشت‌هایی از قران و روایات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دوستی حدیثی فرستاده بود مبنی بر "مقدم بودن و فضیلت داشتن زیارت امام حسین(ع) بر زیارت خانه خدا" و گفته بود این مطلب اصلا برای من قابل قبول نیست که زیارت خانه خدا از زیارت بنده او ولو امام حسین(ع)، کم‌تر باشد و خلاصه این احادیث را ساختگی دانسته بود.

 

به او گفتم این اشکال شما و بسیاری از اشکالات از این دست، ریشه در یک مسأله دارد که اگر آن حل شود، این اشکال و بسیاری از شبهات و اشکالات دیگر هم حل خواهد شد و آن اینکه امور متعین خارجی می‌توانند مصادیق عناوین مختلفی باشند.

 

ما در احادیث در باب فضیلت زیارت امام حسین(ع) احادیث زیادی داریم که زیارت امام حسین(ع) را با زیارت خانه خدا مقایسه می‌کند و مراتب آن را بسیار بالاتر معرفی می‌کند.

مثلا در کتاب کافی از امام صادق(ع) روایت شده است:

🔹«زِیَارَةُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ تَعْدِلُ عِشْرِینَ حَجَّةً»

و یا

🔹«أَیُّمَا مُؤْمِنٍ أَتى‏ قَبْرَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَارِفاً بِحَقِّهِ فِی‏ غَیْرِ یَوْمِ عِیدٍ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ عِشْرِینَ حَجَّةً وَ عِشْرِینَ عُمْرَةً مَبْرُورَاتٍ مَقْبُولَاتٍ، وَ عِشْرِینَ حَجَّةً وَ عُمْرَةً مَعَ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ، أَوْ إِمَامٍ‏ عَدْلٍ‏؛ وَ مَنْ أَتَاهُ فِی یَوْمِ عِیدٍ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَجَّةٍ، وَ مِائَةَ عُمْرَةٍ، وَ مِائَةَ غَزْوَةٍ مَعَ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ، أَوْ إِمَامٍ عَدْلٍ‏».

 

اگر بنا باشد، ما زیارت امام حسین(ع) را با زیارت خانه خدا از این باب که مصداقی از اظهار محبت و طاعت به خداوند ویا اهل بیت(علیهم السلام) است، مقایسه کنیم، قطعا زیارت خانه خدا از زیارت امام حسین(ع) فضیلت دارد و به همین ترتیب نیز مثلا زیارت پیامبر اکرم(ص) نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) فضیلت دارد و نیز زیارت امیرالمؤمنین(ع) نسبت به سایر اهل بیت است که در روایات نیز این مطلب ذکر شده است.

 

اما گاهی زیارت امام حسین(ع) از جهت دیگری و مصداق بودن برای عنوان دیگری، با زیارت خانه خدا مقایسه ‌می‌شود و از آن جهت، زیارت اهل بیت(علیهم السلام) بر زیارت پیامبر اکرم(ص) و خانه خدا نیز فضیلت دارد.

 

در روایات اسلام بر پنج پایه بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت و مهم‌ترین ارکان دین از میان این پنج پایه نیز ولایت، نماز و زکات ذکر شده است و در میان این سه رکن نیز مهم‌ترین آنها ولایت گفته شده است.

مثلا در روایتی از امام باقر(علیه السلام) آمده است که:

🔹«بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلى‏ خَمْسٍ‏: عَلَى الصَّلَاةِ، وَ الزَّکَاةِ، وَ الْحَجِّ، وَ الصَّوْمِ‏، وَ الْوِلَایَةِ؛ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوِلَایَةِ، فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هذِهِ» یَعْنِی الْوَلَایَةَ.

 

روایات ذکر شده در باب فضیلت زیارت امام حسین(ع) و سایر اهل بیت(علیهم السلام) نسبت به زیارت خانه خدا و پیامبر(ص) در زمانی صادر شده است که تمسک به رشته ولایت الهی در تمسک به اهل بیت(علیهم السلام) متعین شده بود و مردم در منتسب دانستن خود به دین خدا و قبول پیامبراکرم(ص) اختلافی نداشتند و پذیرش واقعی ولایت الهی که هیچ‌گاه قطع نخواهد شد در پذیرش ولایت اهل بیت(علیهم السلام) بود.

آنگاه که زیارت اهل بیت مصداقی از پذیرش مقام ولایت و تمسک به رشته ولایت الهی است، همانطور که در روایات نیز ذکر شده است این زیارت بر حج نیز مقدم است.

..........................................................................

🔸نظر یکی از دوستان در مورد پست اخیر👇

🔹یعنی شما قائلید که مختص به اون دورانه؟
مؤید شما روایاتیه که زیارت امام رضا(ع) رو از همه بالاتر دونستند.
ولی مشهور غیر از آیت‌الله خویی زیارت امام حسین(ع) رو افضل میدونن.

 

🔸پاسخ بنده به نظر مذکور👇

🔹 سلام؛
نه مختص به اون دوران نیست؛

🔹عرض بنده تطبیق مصداق زیارت اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان ولایت مداری و تمسک به رشته ولایت الهی متصل است در مقایسه با زیارت پیامبر اکرم(ص) و زیارت خانه خدا؛

🔹 به همین مبنا و مناط در دوران هر امام هم مصادیق ولایت پذیری از امام آن زمان، فضیلت دارند بر مصادیق ولایت‌پذیری از ائمه سابق که نیستند و ادعای ولایت پذیری آنها راحت است.

🔹 و به همین مبنا یعنی فضلیت داشتن جلوه ولایت و ولایت‌پذیری بر همه امور دیگر در دین، که در متن اصلی عرض کردم، مصادیق ولایت پذیری از ولی فقیه به عنوان نائب حضرت حجت(عج) فضیلت دارد بر دیگر اعمال و مناسک عمومی،
یعنی مثلا: شرکت در انتخابات و راهپیمایی و ... اگر به عنوان اطاعت از ولی زمان و ولایت‌پذیری از نائب امام صورت گیرد، فضیلت دارد بر زیارت خانه خدا و حتی زیارت امام حسین(ع)؛

🔹 در روایتی از امام صادق(ع) در کافی، از حضرت می‌پرسند: «أفضل ما یتقرب به العباد الی الله» چیست؟ 
حضرت به عنوان بالاترین عمل مصداقی که موجب تقرب به خدا می‌شود می‌گویند: «طاعة الله و طاعة رسوله و طاعة أولی الامر...»
نمی‌گویند طاعت من، می‌گویند طاعت هر امام منصوب من الله یعنی اولی الامر، یعنی ولایت مداری مطلق و متصل در طول زمان.

🔹خوبه همینجا به برخی روایات هم اشاره کنم.
در روایتی از امام رضا(ع) می‌پرسند: زیارت امیرالمؤمنین(ع) با فضیلت‌تره یا زیارت امام حسین(ع)؟ 
حضرت پاسخ می‌‌دهند فضیلت زیارت امیرالمومنین(ع) بر زیارت امام حسین(ع) همچون فضیلت زیارت خود امیرالمؤمنین(ع) بر امام حسین(ع) هست.
«فضل زیارة قبر أمیرالمؤمنین(ع) علی زیارة قبر الحسین(ع) کفضل أمیرالمؤمنین علی الحسین»

🔹این روایت مربوط به زمانی است که در زیارت هر دو امام حیثیت تکریم و تعظیم آنها و اظهار محبت جلوه دارد و در مقابل مصادیق ولایت پذیری از امام زمان سنجیده نمی‌شوند.

🔹در روایت دیگری از امام هادی(ع) در مورد زیارت امام حسین(ع) و امامین کاظمین(علیهما السلام) سوال می‌پرسند؟
حضرت پاسخ می‌دهند: 
«ابوعبدالله المقدم و هذا أجمع و أعظم أجرا»
یعنی حضرت هم زمان از هر دو حیثیت پاسخ می‌دهند، یعنی از جلوه تکریم و تعظیم زیارت امام حسین(ع) مقدم است اما از جلوه ولایت مداری متصل این زیارت ثواب بیشتری دارد.

.........................................................................

 
  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰
  • در ایام دانشجویی از طرف دوستان بسیج دانشگاه علوم‌پزشکی همراه با یکی از دوستانم دعوت شدیم تا به عنوان فعالیت فرهنگی با کاروان راهیان نور دانشگاه علوم‌پزشکی به سفر مناطق جنگی برویم.
  • در طول سفر اگرچه برای جمع صحبت‌های دینی و سیاسی هم می‌کردیم اما بیشتر از کار تبلیغی مشغول شوخی و خنده بودیم، طوری که رسما نظم اردو را بهم زده بودیم، البته فیلم شاد بودن هم بازی نمی‌کردیم واقعا فقط خودمان بودیم.

 

  • بعد از اردو یکی از دانشجوها به من می‌گفت: "هیچ وقت فکرش را هم نمی‌کردم شما بسیجی‌ها اینقدر شاد و باحال باشید،" یکی دیگر از دانشجوها هم بعد از اردو تماس ‌گرفته بود و می‌گفت بیایید با هم برویم بیرون مثلا آدرس نماز جمعه! را می‌خواست تا ولو به بهانه نماز جمعه با ما باشد.

 

  • این کسانی که می‌گویند مراسمات مذهبی و مثلا گریه در عزاداری‌ها موجب افسردگی مردم شده است، عوض اینکه بر اساس یک صحنه از گریه و عزا قضاوت کنند، بیایند وارد جماعت حزب‌الهی و هیاتی بشوند با آنها نشست و برخاست کنند تا متوجه آرامش و نشاط بسیار آنها شوند. مجلس عزای اهل بیت چون هر جای دیگری که محل نزول ملائکة الله است موجب، آرامش و آسایش است و نشاطی درونی را با خود همراه دارد.
  • « تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ  - سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»

 

  • البته مؤمنین غم‌هایی هم دارند و مگر می‌شود در این عالم دنیا غم نداشته باشیم، فیلمی از این جماعت پشت کرده به مذهب منتشر شده بود که در تشییع جنازه دخترشان ساز و دست می‌زدند، رفتاری جنون آمیز که وقتی غم و غصه داشتند نیز انکار می‌کردند که غمگین هستند و هنگامی که برای آرامش یافتن و تسکین نیاز به گریه داشتند، دست و کِل می‌زدند!

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 39 ثانیه

  • انسان چه بخواهد و چه نخواهد در این عالم محدود دنیا در کنار شادی‌هایش غم‌هایی هم دارد و اگر نگاهش به آخرت نباشد و دل‌بسته دنیا باشد این دنیا وجه‌ غالبش غم و خسران است.
  • «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ - إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
  • به همین خاطر هم هست که جنس نشاط و یا سرمستی غیر مؤمنین  ناپایدار و از نوع فراموش کردنِ هست‌ها، در عین نارضایتی‌ از آنها است، برخلاف جنس نشاط مؤمنین که از جنس رضایت و نشاط پایدار است.

 

  • جماعت دل‌بسته دنیا همیشه باید با کمک یک عنصر خارجی همچون موسیقی یا عوامل دیگر به خود سکون و آرامش دهند، مثل معتادی که وقتی مواد مخدر را مصرف نکند، آرامش ندارد، اما مؤمن در همه حالات و حتی در مشکلات آرامش و نشاط دارد؛
  • کافی است به اطراف خود نگاه کنیم، ببینیم مذهبی‌ها بیشتر نق می‌زنند و نگاه منفی دارند و از همه‌چیز ناراضی هستند یا کسانی که رنگ و بویی از خدا در زندگی ندارند!
  • به تعبیر قرآن: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً (۱۲۴ طه)» هرکس از یاد خدا غافل شود زندگی برای او سخت می‌شود.

 

  • اگر برخی جنس غم و نشاطشان بی‌ارزش است و برای دنیا و ما فی‌ها، غصه‌دار و یا شاد می‌شوند اما مؤمنین برای اموری چون مظلومیت و مصائب انسان‌ها غم‌گین و برای تحقق عدالت و رشد بشریت با نشاط می‌شوند.
  • از امام صادق(ع) روایت شده است: « خداوند (عزوجل) مؤمنین را از طینت بهشت آفرید و از نسیم روح خودش در آنها جاری نمود و به همین خاطر است، مؤمن برادر مؤمن از پدر و مادر است و اگر یکی از ارواح مؤمنین را در شهری آزار و حزنی رسد مؤمن نیز محزون می‌شود، چون او نیز از اوست.»
  • «إنّ اللَّهَ عزّوجلّ خَلقَ المؤمنینَ مِن طِینةِ الجِنانِ وأجْرى‏ فیهِم مِن ریحِ رُوحِهِ، فلذلکَ المؤمنُ أخو المؤمنِ لأبیهِ وامّهِ، فإذا أصابَ رُوحاً مِن تلکَ الأرواحِ فی بَلَدٍ من البُلْدانِ حُزنٌ، حَزِنتْ هذهِ لأنَّها مِنها.» [۱]

 

  • مؤمنین کسانی‌ هستند که با آنچه موجب شادی و نشاط اهل بیت‌(علیهم السلام) می‌شود، شاد و با آنچه موجب حزن آنهاست، محزون می‌شوند.
  • «الَّذینَ یَفرَحونَ‏ لِفَرَحِنا، ویَحزَنونَ لِحُزنِنا» [۲]
  • از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است: حزن و شادی از ماست که به شما شیعیان می‌رسد، چرا که ما و شما از نور خداوند (عز و جل) هستیم.
  • «الحُزنَ والفَرحَ یَصِلُ إلَیکُم مِنّا؛ لأنّا إذا دَخلَ علَینا حُزنٌ أو سُرورٌ کانَ ذلکَ داخِلًا علَیکُم، لأ نّا وإیّاکُم مِن نُورِ اللَّهِ عزّوجلّ.» [۳]

 


دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 47 ثانیه

................................

  • ارجاعات:👇

[۱] الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج‏ ۲؛ ص: ۱۶۶؛

[۲] غرر الحکم و درر الکلم، دار الکتاب الإسلامی، قم، چ دوم، ۱۴۱۰ق؛ ص: ۲۳۳؛

[۳] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏۵۸، ص: ۱۴۵.

...............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

یکی از اساتید خاطره‌ای نقل می‌کردند که قدیم به آیت‌الله یزدی می‌گفتند کلانتر انقلاب؛

 

امروز مباحثه‌ کوتاهی با دوستان طلبه داشتیم که اقدامات اخیر "آیت‌الله یزدی" درست بود یا خیر؟

 

تقریبا اتفاقی بود که مثلا اگر فلان فرد می‌خواهد مرجع شود یا رساله برای خود چاپ می‌کند یا مثلا مرجیعت او توسط برخی رسانه‌های سیاسی خاص تبلیغ می‌شود؛ راهکار مقابله با آن این نیست که شما بگویی من نمی‌گذارم شما مرجع شوی یا مقابل مرجعیت شما می‌ایستم! (اگر گفته باشند.)

 

تعبیر بنده این بود که با کلانتر بازی، خصوصا در این فضا کاری پیش نمی‌رود، نه در این قضیه و نه در سایر قضایا این نوع مواجه اشتباه است.

مثلا وقتی در راسانه‌ها انعکاس بی‌بصیرتی از یک مرجع به خاطر عکس یا برخی مراجع به خاطر برخی دیدارها داده می‌شود، راهکارش بیانیه صادر کردن و ایجاد دو قطبی و نزاع مثلا در حوزه علمیه نیست.

 

هنر، ایجاد اجماع به صورت نرم، در تقبیح برخی جهت‌گیری‌ها و رفتارها است؛ حتی اسم آوردن از افراد هم شاید خیلی وقت‌ها صلاح نباشد بلکه موجب تشویش فضا برای پنهان ماندن سخن حق شود؛

 

برخلاف مقابله با دشمنان که باید محکم و قاطعانه باشد، مقابله با نفاق و یا انحرافات نیروهای داخلی همیشه باید با نرمی و لطایف الحیل باشد، باید تبیین صورت گیرد، باید همیشه به نحوی عمل کرد که اتحاد داخلی حفظ شود.

«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم (الفتح - ۲۹)‏»

 

وقتی موسی(ع) به کوه طور رفت، سامری مردم را گوساله پرست کرد، موسی(ع) که بازگشت و این صحنه را دید، غضبناک شد و به هارون گفت:  ﴿یا هارُونُ ما مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا (طه‏ -۹۲ )   چه چیزی مانع تو شد وقتی دیدی این‌ها گمراه شدند اما کاری نکردی؟

هارون جواب داد: ﴿ إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ (طه - ۹۴). ترسیدم بیایی و بگویی مردم را دو دسته کردی.

مردمی که متحد و یکپارچه باشند را ولو منحرف و حتی گوساله پرست شوند، می‌شود دوباره به راه آورد اما آنانی که فرقه فرقه و چندپاره شده باشند را چه کار می‌توان کرد آنها فقط طعمه‌هایی برای جنگ و نزاع داخلی و حکومت شیطان هستند، همین بود که فرعون برای اینکه بر مردم خود حکومت کند آنها را فرقه فرقه می‌کرد و به تعبیر قرآن: «وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً (القصص - ۴)»

 

وقتی به واسطه مواجه سخت شما با بخشی از نیروهای خودی مردم دسته دسته شدند آنگاه است که عوض اینکه همه زیر پرچم توحید و ولایت جمع شوند، هر کسی به دنبال حزب و گروه خود می‌رود: «مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ (الروم - ۳۲)»

و رشته ولایت الهی از آنها برداشته می‌شود: «إِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی‏ شَی‏ءٍ (انعام ۱۵۹)»

 

در مواجه با انحرافات داخلی مواجه سخت و مستقیم گام آخر است، وقتی که توانستیم اجماع بوجود بیاوریم، وقتی مواجه ما منجر به دو قطبی سازی و از بین نرفتن وحدت داخلی نمی‌شود، می‌شود بلکه بایست به سختی و محکم با انحرافات مقابله کرد.

...........

مطلب مرتبط:

خطبه‌ای مزجی از امام برای آقایان یزدی و لاریجانی...

 

...............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

از مهم‌ترین سرفصل‌های مکتب امام، "قیام لِلّه" است که از عمده نقدهای حضرت امام به جریانات سیاسی گرفته تا هویت اصلی شکل دهنده مبارزات خودشان و... همه ذیل آن بحث می‌شود.

  یکی از پرسش‌هایی که ذیل این عنوان مطرح می‌شود اینکه: «برای قیام لِلّه چه لوازم مادی نیاز داریم؟»

آنچه مسلم است بنا به آیات قرآن و جملات حضرت امام برای قیام لِلّه به یک معنا هیچ مقدمه مادی نیاز نیست، به عنوان مثال در قرآن در مورد قتال و مبارزه مستقیم با کفار که از سخت‌ترین حالات قیام لِلّه است، خداوند خطاب به پیامبر دستور می‌دهد:

👈«فَقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ لا تُکَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَکُفَّ بَأْسَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکیلاً» ( النساء ۸۴)

🔹خداوند به پیامبر(ص) به تنهایی سفارش می‌کند که وارد صحنه نبرد با کفار شود و به ایشان می‌گوید تو تنها مسئول خود هستی البته مؤمنان را نیز تشویق کن و به خداوند امید داشته باش که در هر صورت چه مومنین تو را همراهی کنند و چه نکنند، خداوند نیروی کافران را کفایت کند...

  اگر خدا بخواهد برای دستور به قیام لِلّه وعده قطعی پیروزی دهد، این دیگر نمی‌شود قیام لِلّه، نمی‌شود حرکت برای خدا، بلکه می‌شود دو دوتا چهارتای ریاضی که افراد چون می‌دانند پیروز می‌شوند وارد صحنه می‌شوند اما وقتی خدا می‌گوید امید داشته باشید، یعنی بدانید اگر مصلحت شما بدانم به سهولت شما را به پیروزی می‌رسانم اما شما برای انجام تکلیف وارد صحنه شوید.

  حضرت امام(ره) در سخنان خود مکررا تکلیف به قیام لله را به صورت مطلق از وجود یا عدم وجود شرایط مادی ذکر می‌کنند:

👈«خدا واعظ، ملت مُتَّعِظ. من فقط یک موعظه- بیشتر از یک موعظه ندارم. «إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ» اینکه براى خدا قیام کنید؛ وقتى که دیدید که دین خدا در معرض خطر است، براى خدا قیام کنید. امیر المؤمنین(ع) مى‌دید که دین خدا در خطر است، معاویه دارد وارونه مى‌کند دین خدا را، براى خدا قیام کرد. سید الشهدا(ع) هم همین طور براى خدا قیام کرد. هر وقت دیدید- این یک مطلبى است که براى یک وقت نیست؛ موعظه خدا همیشگى است- هر وقت دیدید که بر ضد اسلام، بر ضد رژیم انسانى- اسلامى- الهى خواستند که قیام کنند، خواستند وارونه کنند مسائل اسلام را، به اسم اسلام اسلام را بکوبند، اینجا للَّه باید قیام کرد. و نترسید از اینکه شاید نتوانیم، شاید شکست بخوریم؛ شکست تویش نیست.

من در پاریس که بودم بعضى خیراندیش‌ها مى‌گفتند که نمى‌شود دیگر! وقتى که نمى‌شود باید چه کرد؟ گفتم ما تکلیف شرعى داریم عمل مى‌کنیم و مقید به این نیستیم که پیش ببریم. براى اینکه آن را ما نمى‌دانیم، قدرتش را هم الآن نداریم اما تکلیف داریم. ما تکلیف شرعى خودمان را عمل مى‌کنیم. من این طور تشخیص دادم که باید این کار را بکنیم. اگر پیش بردیم، هم به تکلیف شرعى عمل کرده‌ایم هم رسیده‌ایم به مقصد. اگر پیش نبردیم، به تکلیف شرعى‌مان عمل کرده‌ایم.» صحیفه امام ؛ ج ۸؛ ص: ۱۰

  اما این عدم مقید شدن قیام لِلّه به وجود مقدمات مادی، به معنای انتحار و کنار نهادن عقل نیست، بلکه به معنای این است که قیام لله را با هرآنچه موجود است بایست شروع کرد و به دنبال ایجاد هرآنچه نیاز است نیز بود.

مثلا:

🔹در زمان جنگ در سپاه این روحیه وجود داشت که می‌گفت ما مکلف به دفاع از کشور هستیم و با هرآنچه ظرفیت موجود است وارد صحنه می‌شویم اما رفته رفته آنچه نیاز داریم را نیز تهیه می‌کنیم.

🔹نمونه بسیار محسوسی از این مطلب، ماجرای ساخت مسجد امیرالمؤمنین(ع) در مستند عابدان کهنز است که پیشنهاد می‌کنم آن را حتما ببینید، قسمتی از این مستند حکایت ساخت مسجدی بسیار عظیم و بزرگ است که با دستان واقعا خالی شروع می‌شود اما هرآنچه برای ساخت است را اندک اندک تهیه می‌کنند؛

 📌آنچه مهم است اینکه برای قیام لِلّه معطل ‌نکنیم و برای ادای تکلیف کار را آغاز نماییم، بقیه با خداست...

..........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

خانمی از دست همسرش ناراحت بود، میان صحبت‌ها گفت: من این آیه قرآن را که خداوند در سوره نور گفته است:

👈 «الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ وَ الْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ»

مشکل دارم واقعا اینجور نیست که اگر شوهرم بد است من هم بد باشم.

  به او گفتم خب خود خدایی که در قرآن ماجرای همسر حضرت نوح(ع) و هسر حضرت لوط(ع) را مثال می‌زند:

👈 «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْن(۱۰التحریم)»

و در آیه بعدش ماجرای آسیه همسر فرعون را مثال می‌زند:

👈«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ »

اگر منظورش از این آیه اینی بود که شما برداشت‌کرده‌ای حکیم نبود چون دارد جای دیگر مثال‌هایی می‌آورد از زنانی که بد بودند و شوهرشان نبی خدا بود و زنی که خوب بود و شوهرش فرعون بود، پس خدا منظور دیگری دارد، دقت کنیم ببینیم منظور قرآن چیست؟

یکی از خانم‌ها که آنجا بود هم اضافه کرد: همسر امام حسن و امام رضا را هم اضاف کنید.

  عرض کردم: ما یک عالم تکوین داریم، عالم تکوین یعنی واقع عالم و خدا گاهی در برخی آیات از واقع عالم گزارش می‌دهد، گاهی هم در برخی دیگر از آیات خبر از واقع عالم نمی‌دهد، بلکه خبر از بایسته‌ها می‌دهد یعنی اگر این چنین عمل کنید برایتان بهتر است.

در این آیه هم خدا:

🔹نمی‌گوید در واقع عالم چنین است که اگر کسی همسرش بد بود خودش هم بد است و یا اگر همسرش خوب بود خودش هم خوب است؛

🔹یا نمی‌گوید خانم‌های "غیر مؤمن" و "غیر طیب" ازدواج نکنند ولی می‌گوید اگر بر همان منوال هستید، نروید با مؤمنین ازدواج کنید و برعکس.

🔹و به خانم‌های مؤمن می‌گوید دقت کنید با آدم‌های غیر مؤمن ازدواج نکنید و برعکس؛

که اگر چنین کردید دچار مشکل می‌شوید و این یک حکم ارشادی است.

..........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در دوره اسلام ناب بحث‌ها کلا به صورت ایجابی تنظیم یافته بود و درس خاصی برای پاسخ به شبهات وجود نداشت.

 درس‌های بنده "مکتب امام" و "بیانیه گام دوم" بود. در درس مکتب امام تا آنجا که فرصت اقتضاء می‌کرد آنچه از معارف و اندیشه‌های توحیدی اسلام ناب در سایر دروس طرح شده بود، به صورت عینی در سیره و ماجراهای تاریخی تطبیق می‌یافت. این دو درس تنها درس‌هایی بودند که ظرفیت افزوده شدن پاسخ به شبهات سیاسی نیز در آن‌ها بود.

  یکی از شبهاتی که دوستان دانشجو خیلی علاقه به آن داشتند و ظاهرا زیاد با آن درگیر بودند، "شبهه دور" بود.

بعد از اینکه "شبهه دور" و فرق "دور فلسفی" و "دور در امور اعتباری" و حالات مختلف آن و تقویت شبهه و پاسخ به حالات مختلف آن را برایشان گفتم. رسیدیم به یک حالت که دیگر پاسخ نداشت.

  آن هم حالتی بود که مثلا در یک لحظه عرفی مثلا یک شب تا صبح هم رهبری و هم اکثر اعضاء خبرگان که تا قبل از آن فقیه، عادل، صادق محسوب می‌شدند، باهم فاسد شوند.

  از دانشجوها پرسیدم احتمال عقلائی این اتفاق چقدر است؟ شاید یک صدم درصد هم نباشد و رفتار عقلائی چیست؟ آیا باید به چنین احتمالی توجه نمود؟

مثلا شما وقتی خوراکی می‌خرید احتمال اینکه این غذا، فاسد باشد چقدر است؟ آیا به این احتمال توجه می‌کنید؟ وقتی از مغازه‌داری خرید می‌کنید احتمال اینکه او صاحب واقعی کالا و مغازه نباشد چقدر است؟ آیا از او خرید نمی‌کنید؟ و خلاصه عقلاء به احتمالات به این ندرت آیا عمل می‌کنند؟

  وقتی اسباب دنیا در میان است، محدودیت هم درمیان است. در دنیا محدودیت‌های مختلف ما را احاطه کرده است، علم ما، زمان ما، مکان ما، ارتباطات ما و... همه محدود است و هیچ‌گونه ساختاری را شما نمی‌توانید تنظیم کنید که ضریب خطایی کم‌تر از این ساختار داشته باشد.

  وقتی ما در ایام غیبت هستیم و دستمان از معصوم کوتاه است، چون اسباب دنیا قابلیت ساختارسازی محکم‌تر از این ندارد، خداوند همین ساختار ولو با درصد خطای احتمالی اندک را بر ما حجت می‌کند و این چنین اعتبار بخشی را خداوند در قواعد متعدد دیگر نیز صورت داده است. مثلا "حجیت اعتماد به ظاهر کلام"، "حجیت خبر واحد"، "قاعده صحت در فعل مسلم"، "قاعده ید" و...

آنچه مهم است اینکه اولا خطا در این دستگاه‌ احتمال دارد نه قطعی، ثانیا احتمال آن آنقدر کم است که توجه به آن عقلائی نیست و ثالثا اینکه این دستگاه توسط خداوند معتبر دانسته شده است و ما برای تمسک به آن نزد خداوند حجت داریم.

  اینکه مثلا در بحث خداشناسی برخی می‌آیند "یک تیریلیاردم" احتمال درست می‌‌کنند که خدایی نباشد، بعد می‌گویند من همین احتمال را می‌گیرم یعنی عاقل نیستند، چون هیچ عاقلی احتمال قوی‌تر را کنار نمی‌گذارد تا چنین احتمالات ضعیفی را بگیرد.

  اینجاست که می‌بینیم برای دین‌دار بودن، کافی است، عاقل باشیم و عقلائی رفتار کنیم. در قرآن چندین بار به ماجراهایی از این دست اشاره شده، مثلا: در آیه ۸ انعام می‌گوید:

👈«وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُون»

با اینکه پیامبر با استدلال و منطق و اعجاز قرآن، نبوت خود را ثابت کرده است، کفار می‌گویند اگر پیامبر واقعا از سوی خداست، چرا ملکی با او همراه نیست که ما آن را ببینیم؟ خداوند می‌گوید: اگر چنین بود و اینچنین حجت را بر آنها تمام می‌کردم و بازهم مخالفتی می‌کردند، دیگر هیچ مهلتی به آنان داده نمی‌شد و عذاب را بر آنها نازل می‌کردم.

👈در آیه ۵۸ همین سوره این مضمون در مورد آوردن دیگر معجزاتی که کفار طلب می‌کردند نیز ذکر می‌شود: «قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِیَ الْأَمْرُ بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمینَ»

👈و باز همین مضمون مجددا در آیات ۷ و ۸ سوره حجر نیز تکرار شده است: «لَوْ ما تَأْتینا بِالْمَلائِکَةِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ - ما نُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ ما کانُوا إِذاً مُنْظَرینَ»

 و این خود از رحمت خداست که چنین رفتار می‌کند و احتمالات غیرعقلائی این چنینی باقی می‌گذارد تا بازی دنیا ادامه یابد و کفار مهلت داشته باشند تا عاقلانه رفتار کنند: «لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُون(۶۵ انعام)»

..........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

با دو نفر مرد مُسن صحبت می‌کردم، صحبت‌هایمان در مورد این بود که انسان حرمت دارد و اینکه وقتی کسی به حالت احتضار می‌رود، خوب نیست به قیمت دو سه روز بیشتر زنده بودن، در بیمارستان‌ها وضعیت خیلی بدی برای او پدید می‌آورند و این وضعیت دون شأن مؤمن است؛

  وسط صحبت‌ها یکی از آنها گفت:

«مادر من تومور مغزی داشته وقتی او را عمل کردند، بعد از عمل ۳ بار به کُما رفت و مجبور شده‌بودیم گلوی او را سوراخ کنیم و..

وقتی از کما بیرون آمده بود می‌گفت: چه از جان من می‌خواهید ولم کنید بروم. فلانی و فلانی (از اقوام که به رحمت خدا رفته بودند) آمده‌اند منتظر من هستند.

ما باورمان نمی‌شد و ‌گفتیم لابد توهم زده است، تا اینکه مادرمان همان موقع دوباره حالش بد شد و به کُما رفت، اما مدتی نگذشت که مجددا از کُما بیرون آمد،

وقتی دوباره از کُما بیرون آمده بود می‌گفت: چه از جان من می‌خواهید بگذارید بروم راحتم کنید، فلانی و فلانی و فلانی همه آمده‌اند منتظرم هستند، شما آنها را نمی‌بینید ولی آمده‌اند منتظرم هستند تا بروم.

بازهم ما باورمان نمی‌شد و می‌گفتیم لابد توهم می‌زند تا اینکه مادرمان گفت: فلانی زن داییت هم مرده؛

می‌گفت: من که پیش مادرم بودم خبر نداشتم که این اتفاق افتاده است، به بستگانم تلفن کرده و سوال کردم که مادرمان اینجور چیزی می‌گوید؟ گفتند: بله شب‌قبل فلانی به رحمت خدا رفته است، اینکه مادرمان فهمیده بود خیلی برایمان عجیب بود و متوجه شدیم او واقعا چیزهایی می‌بیند و متوجه می‌شود و این ما هستیم که نمی‌بینیم و متوجه نمی‌شویم؛

خلاصه مادر ما رفتنی بود وقتی داشتیم کارهای  ترخیص او را می‌کردیم و خواهرم مشغول عوض کردن لباس‌های مادرم بود، برای بار سوم به کُما رفت و در همان حالت هم به رحمت خدا رفت.»

  در کتاب شریف کافی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده است:

 🔸بنگرید، که با چه کسى همسخن مى‌شوید؛ زیرا هیچ کس نیست که مرگش فرا رسیده باشد، مگر اینکه یارانش که او را به سوى خدا همراهی می‌کنند، در برابرش مجسّم شوند؛

🔹 انْظُرُوا مَنْ تُحَادِثُونَ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یَنْزِلُ بِهِ الْمَوْتُ إِلَّا مُثِّلَ لَهُ أَصْحَابُهُ إِلَى اللَّهِ؛

🔸اگر خوب باشند به صورتى نیک و خوشایند مجسّم شوند و اگر بد باشند به گونه‌اى بد و ناخوشایند؛

🔹إنْ کَانُوا خِیَاراً فَخِیَاراً وَ إِنْ کَانُوا شِرَاراً فَشِرَاراً؛

🔸 و هیچ کس نیست که بمیرد، جز اینکه من به هنگام مرگش در برابر او نمایان شوم.

🔹و لَیْسَ أَحَدٌ یَمُوتُ إِلَّا تَمَثَّلْتُ لَهُ عِنْدَ مَوْتِهِ.

[ الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج2 ؛ ص638 ]

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

یکی از بستگانم که فردی متواضع و مذهبی نیز است، در مجموعه‌ای مدیر بود، رفتار این بنده خدا با سرایه‌دار آن مجموعه برخلاف انتظار من خیلی سنگین و بعضا با کم‌محلی بود. به او گفتم چرا شما مثلا با سرایه‌دار دست نمی‌دهید و خیلی او را تحویل نمی‌گیرید؟ گفت: "اگر من با او خیلی صمیمی بشوم دیگر حرف من را درست گوش نمی‌دهد."

 

فرض کنید این سرایه‌دار چند سال بعد مرتبه‌ای بالاتر پیدا کند؟ به احتمال قوی او نیز رفتاری چنین با زیر دست خود خواهد داشت و یا مثلا فرض کنید این سرایه‌دار از این مجموعه بیرون برود و دوباره آن مدیر را ببیند، بسیار بعید است علاقه و صمیمیتی بین آنها وجود داشته باشد. وقتی نوع تعامل اینگونه باشد، بسیار بعید است آن سرایه‌دار خود را عضوی از آن مجموعه بداند و با دلسوزی در حفظ منافع مختلف مجموعه به اشکال مختلف بکوشد و در انجام کارها، تنها به مواردی که در ساختار مشخصا از او مطالبه می‌شود اکتفا خواهد کرد.

 

در واقع مدل "علو طلبی" بالادست‌ها و "استخفاف" پایین‌دست‌ها برای اثبات استعلای بالادست و فرمان‌برداری پایین دست‌، همان مدل تشکیلاتی و ساختاری فرعون است؛

 

ولو بسیاری از ما، مذهبی و حتی افرادی متواضع باشیم اما ندانسته گاهی در نوع مدیریت خود به روش طاغوتی و فرعونی تمسک می‌نماییم، به تعبیر قرآن در مورد فرعون «فَاسْتَخَفَ قَوْمَهُ فَأَطاعُوه» (۵۴ زخرف) فرعون قوم خود را تحقیر می‌کرد و آنها نیز از او اطاعت می‌کردند.

 

وقتی به ساختارهای نظامی بجامانده یا الگو گرفته از زمان طاغوت توجه می‌کنیم عینا اجرای همین الگو به اشکال مختلف را می‌بینیم و نتیجه آن عقده‌ای شدن بسیاری از جوانان بعد از خدمت سربازی است. حتی گاهی این الگوها در مجموعه‌های مذهبی مثل بسیج و یا نهادهای انقلابی و حتی طلبگی نیز اجرا می‌شود و بهتر بگویم با چشم بستن بر هر اسمی، هرجا الگوی استخفاف زیردست ولو به اشکال ضعیف را دیدیم باید گفت آن مجموعه به همان نسبت دارای الگوی طاغوتی و فرعونی است؛

 

📌 مؤمن اگرچه علو دارد کما اینکه قرآن می‌گوید: «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین»( ۱۳۹ آل عمران) شما بلندمرتبه‌ترین هستید اگر با ایمان باشید؛ اما هیچگاه علو طلب نیست کما اینکه قرآن می‌گوید: « تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَسادا» ( ۸۳ قصص) این دار آخرت است، آن را اختصاص می‌دهیم به آنها که نه علوی در زمین و نه فسادی را طلب نمی‌کنند.

............................

📝مطلب مرتبط:👇

🔹خود حقیر انگاری...

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

امروز خداوند چشمانم را با تولد فرزندم محمدحسین روشن کرد. در مراحل مختلف "قبل و بعد" از تولد تحقیقاتی در مورد توصیه‌های اهل بیت عصمت(علیهم السلام) در هر بازه داشتم. یکی از موضوعاتی که متأسفانه در کتب مورد انتظار به آن پرداخته نشده بود، ادعیه سفارش شده برای آسان شدن وضع حمل است.

تنها در حاشیه کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی دو دعای مختصر ذکر شده است. اما آنچه در روایات ذکر شده است بیش از این است. با توجه به اینکه این موضوع مورد نیاز بسیاری از مؤمنین بود، فیش‌های مرتبط با آن را خدمت دوستان عزیزم ارائه می‌کنم.

قبل از ذکر روایات توجه به این نکته حائز اهمیت است که با توجه به مرسل بودن(عدم ذکر سند) عمده روایات مذکور و صرفا اعتماد به روایات از باب ظن به صدور از جهت کیفیت مضامین و جایگاه کتاب و نویسنده آن، آنچه از روایات که شبهه حرمت در آنها بود "مثلا گفته شده بود ادعیه را زیر محل زایمان بگذارید یا خانم روی آن بنشیند و..." را ذکر نکردم و گزیده‌ای از روایات این موضوع را خدمت دوستان ارائه می‌نمایم تا از باب رجا و استحباب خوانده شود.

احادیث کتاب مکارم الاخلاق

کتاب‌های مختلفی با نام "مکارم الاخلاق" توسط نویسندگان مختلفی نوشته اشت، این کتاب از معروف‌ترین کتاب‌های با این نام است و در قرن ششم توسط "حسن بن فضل طبرسی" فرزند "امین الإسلام طبرسى"، صاحب تفسیر مجمع البیان نوشته شده است.

این کتاب مورد توجه علما بوده است و در زمان میرزای بزرگ شیرازی برخی از اهل سنت آن را با وارد کردن تحریفاتی در نجف به چاپ رساندند اما این توطئه به سرعت معلوم شد و به دستور میرزای شیرازی نسخه‌های قدیمی آن جمع‌آوری شد و با تطبیق و تحقیق مجدد در قالب جدید به چاپ رسید.

عَنِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ‏ یُکْتَبُ لِلْمَرْأَةِ إِذَا عَسُرَ عَلَیْهَا وِلَادَتُهَا فِی رَقٍّ أَوْ قِرْطَاسٍ:

از امام صادق(ع) روایت شده است که وقتی ولادت فرزند برای زن سخت شد برای او روی کاغذ نوشته می‌شود:

«اللَّهُمَّ یَا فَارِجَ الْهَمِّ وَ کَاشِفَ الْغَمِّ وَ رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُمَا ارْحَمْ‏ فُلَانَةَ بِنْتَ فُلَانَةَ رَحْمَةً تُغْنِیهَا بِهَا عَنْ رَحْمَةِ جَمِیعِ خَلْقِکَ تُفَرِّجُ بِهَا کُرْبَتَهَا وَ تَکْشِفُ بِهَا غَمَّهَا وَ تُیَسِّرُ وِلَادَتَهَا» «وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ»‏« وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین‏»[1]

خداوندا ای حل کننده مشکلات و برطرف کننده غم‌ها و رحم‌کننده بر همه بندگان در دنیا و آخرت رحمت بفرست بر (نام خانم فرزند نام پدرش را عوض فلانه بنت فلانه بگوئید یا بنویسید) رحمتی که او را مستغنی از رحمت جمیع خلقت قرار دهد و حل کن سختی او را و غصه او را برطرف نما و زایمان او را راحت کن.

سپس قسمت‌هایی از آیه ۶۹ و ۷۵ زمر به صورت بالا قرائت نمایید:‌ « میانشان به حق داوری می‌شود و به آنها ظلم نمی‌شود» « و گفته می‌شود الحمد لله رب العالمین»

و مثل همان روایت گفته شده است:

مَنْ عَسُرَتْ عَلَیْهَا الْوِلَادَةُ مِنِ امْرَأَةٍ أَوْ دَابَّةٍ یُقْرَأُ عَلَیْهَا:

هر که زائیدنش سخت شود (انسان یا حیوان) بر او بخوانند:

«یَا خَالِقَ النَّفْسِ مِنَ النَّفْسِ وَ مُخَلِّصَ النَّفْسِ مِنَ النَّفْسِ خَلِّصْهَا بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِک‏»[2]

این خالق نفس از نفس و آزاد کننده نفس از نفس، آزاد نما به آن اساس و قوتی که از توست.

طب الائمه

این کتاب نوشته علامه سید عبد الله شبر در قرن ۱۳ است که احادیثی از برخی منابع را جمع‌آوری نموده است.

و فی (الأمالی): روی عن موسى بن جعفر (ع)، أنه دعا بهذا الدعاء، و هو نافع للخلاص من السجن و لعسر الولادة، قال (ع):

ایشان قسمت از روایتی از امام کاظم که مربوط به دعا برای خلاصی از زندان است و در کتاب عیون اخبار الرضا[3] و امالی مرحوم صدوق[4] نیز ذکر شده است و مضمونا دعایی نافع در هنگام زایمان است را برای رفع عسر الولادة (برداشته شدن سختی زایمان) می‌آورند:

«...یا مخلص الشجر من بین رمل و طین و ماء و یا مخلص اللبن من بین فرث و دم یا مخلص الولد من بین مشیمة و رحم، و یا مخلص النار من بین الحدید و الحجر و یا مخلص الروح من بین الأحشاء و الأمعاء، خلصنی...»[5]

«اى که درخت را از میان ریگ و گل و آب در آورى و شیر را از میان سرگین و خون برآورى و نوزاد را از میان بچه‏دان و رحم رها کنى و آتش را از میان آهن و سنگ نجات دهى و روح را از میان امعاء و احشاء برگیرى مرا خلاص کن»

حدیث دیگری که ایشان ذکر می‌کنند[6] از کتاب "طب الائمه"[7] از قرن چهارم در این موضوع است و زن تا هنگام زایمان و ولادت فرزند آن را همراه خود داشته باشد.

عِیسَى بْنُ دَاوُدَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ الْقَاسِمِ قَالَ: حَدَّثَنَا الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِی الظَّبْیَانِ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ‏: تُکْتَبُ هَذِهِ الْآیَاتُ فِی قِرْطَاسٍ لِلْحَامِلِ إِذَا دَخَلَتْ فِی شَهْرِهَا الَّتِی تَلِدُ فِیهِ فَإِنَّهَا لَا یُصِیبُهَا طَلْقٌ وَ لَا عُسْرُ وِلَادَةٍ وَ لْیَلُفَّ عَلَى الْقِرْطَاسِ سَحَاةً لَفّاً خَفِیفاً وَ لَا یَرْبِطْهَا وَ لْیَکْتُبْ:‏

از امام صادق(ع) روایت شده است که می‌نویسید این آیات را روی کاغذی برای زن باردار وقتی وارد ماه آخر بارداری شد. این دعاها موجب می‌شود نه بچه بیافتد و نه سختی در زایمان داشته باشد. لایه خیلی نازکی از گل را دور آن بپیچد و آن را نبندد. و بنویسد:

«أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ‏» «وَ آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» «وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ. لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ‏ وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یَرْکَبُونَ. وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ‏ فَلا صَرِیخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ یُنْقَذُونَ. إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلى‏ حِینٍ»‏ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى‏ رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ‏.»

آیات: «۳۰ انبیاء» «۳۷-۴۴ یاسین» «۵۱ یاسین»

و یکتب على ظهر القرطاس هذه الآیات:

و بر پشت کاغذ این آیات را بنویسد:

«کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ»‏ «کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها»

آیات «۳۵ احقاف» «۴۶ نازعات»

روایت دیگری که در این کتاب نقل شده است:

من عسر علیها الولادة یقرأ هذه الأدعیة فی کوز من ماء- ثلاث مرات- و تشرب المرأة، و تصب بین کفیها و ثدییها، فتضع الولد بإذن اللّه.

هر کس زایمان بر او سخت شود این دعا را ۳ مرتبه بر ظرفی از آب بخواند  و آب را بخورد و بین کتفان زن و سینه‌هایش ریخته شود و باذن الله کودک به دنیا خواهد آمد.

«باسم اللّه الذی لا إله إلّا هو الحلیم الکریم سبحان اللّه ربّ السموات و رب العرش العظیم الحمد للّه رب العالمین بسم اللّه الحلیم الکریم سبحان اللّه ربّ السموات و رب العرش العظیم الحمد للّه ربّ العالمین کأنهم یوم یرونها لم یلبثوا إلّا عشیة أو ضحاها کأنهم یوم یرون ما یوعدون لم یلبثوا إلّا ساعة من نهار».[8]



[1] طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، 1جلد، شریف رضى - قم، چاپ: چهارم، 1412 ق / 1370 ش؛ ص409.

[2] همان.

[3] ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیه السلام، 2جلد، نشر جهان - تهران، چاپ: اول، 1378ق؛ ج‏1 ؛ ص94

[4] ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، 1جلد، کتابچى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش؛ ص377

[5] شبّر، عبدالله، طب الأئمة علیهم السلام (للشبّر)، 1جلد، دار الإرشاد - بیروت، چاپ: سوم، 1428 ق؛ ص308

[6] همان، صص: 308-۳۰۹ و مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، 111جلد، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق ج‏92، ص: 118.

[7] ابنا بسطام، عبد الله و حسین، طبّ الأئمة علیهم السلام، 1جلد، دار الشریف الرضی - قم، چاپ: دوم، 1411 ق؛ ص: 95.

[8] شبّر، عبدالله، طب الأئمة علیهم السلام (للشبّر)، 1جلد، دار الإرشاد - بیروت، چاپ: سوم، 1428 ق؛ ص: 312.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

پارسال در راهپیمایی 22 بهمن ۹۷ از ابتدا تا انتهای راهپیمایی به کالسکه‌های بچه‌ توجه کردم.

 

 

چون در همان ایام خودم هم درگیر خرید کالسکه بچه بودم قیمت انواع کالسکه‌ها را می‌دانستم.

 

 

شاید حداقل ۱۰ تا ۱۲ کالسکه فروشی را در مناطق مختلف بالا و پایین شهر قم، سر زده بودم و بیش از نیمی از آنها بیشتر کالسکه‌هایشان چند میلیون قیمت داشت و عمدتا هم خارجی بودند! طبیعتا اگر مشتری نباشد نباید بیش از نیمی از کالسکه فروشی‌ها بیشتر کالسکه‌هایشان بالای چند میلیون می‌بود.

 

از آن مساله که بگذریم نکته جالب توجه برایم این بود که جز یک مورد که از دوستان ساختمان‌ساز و البته حزب‌الهی‌ام بود،  قیمت همه کالسکه‌هایی که در راهپیمایی وجود داشت، زیر یک میلیون‌ تومان بود.

 

 

به نظرم این خودش محک خوبی از جنس عمده حامیان انقلاب بود که جز در موارد نادری از متوسط جامعه و زیر متوسط هستند.

 

 

به تعبیر قرآن وقتی می‌خواهد از حضور حامیان نبی‌خدا در صحنه نیاز ولی خدا به آنها نام ببرد، دو مرتبه از تعبیر "أَقْصَى الْمَدینَةِ" یعنی حاشیه نشین‌های شهر یا به تعبیر خودمان جنوب‌شهری‌ها استفاده می‌کند.

 

 

🔹و جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدینَةِ رَجُلٌ یَسْعى قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلینَ (20 یاسین)

 

 

🔹و جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدینَةِ یَسْعى...(۲۰ القصص)

 

 

  • حمید رضا باقری