✅ ماجرای هجرت امام به پاریس مقدمه بسیار جالبی دارد، شرایط بر امام در نجف بسیار سخت میشود و منزل ایشان را محاصره و ارتباطات ایشان را قطع میکنند تا اینکه ایشان تصمیم میگیرند به کویت بروند.
✅ از کویت آقای مهری برای ایشان دعوت نامهای با نام روحالله مصطفوی ارسال میکند و امام راهی کویت میشوند اما در مرز کویت وقتی میفهمند شخصی که برای او دعوت نامه گرفته شده است، امام است از ورود ایشان جلوگیری میکنند.
✅ مهر خروج ایشان از عراق خورده و اجازه ورود ایشان به کویت را هم نمیدهند! همینطور بدون اینکه راه چارهای داشته باشند به شکل بازداشت در گمرک عراق منتظر میمانند.
به ایشان میگویند اگر بخواهید از اینجا خارج شوید با توجه به اینکه در عراق هم دیگر نمیتوانید بمانید، باید مشخص کنید که کجا میخواهید بروید؟ امام میگویند نمیدانم.
✅ آن روز امام ناهار هم نخوردهاند و در مرز هم گیر کردهاند و گرسنه و خسته در وضعیتی نامعلوم ماندهاند تا نزدیک غروب میشود.
✅ حجتالاسلام فردوسیپور فردوسیپور نقل میکند:
بالاخره مغرب شد و هوا تاریک شد ما ناراحت شدیم و گفتیم پس یک جایی را بدهید که نماز بخوانیم. اطلاع دادند یک ساختمانی هست. آنجا را برای نماز خواندن آماده کردند. بعداً معلوم شد اتاق مامورین امن العام است. رفتیم آنجا با امام نماز جماعت خواندیم. دو تا نیمکت چوبی در آنجا بود؛ لحظهای امام روی یک نیمکت دراز کشیدند و عبایشان را روی صورتشان کشیدند که بخوابند، یک نیمکت هم حاج احمد آقا نشسته بود، ماها هم در اطاق بودیم.
در آن حالی که ما فکر می کردیم امام خسته شده و خوابیده است یک مرتبه دیدیم عبایشان را از صورتشان برداشتند و فرمودند: احمد بیا اینجا! احمد آقا نزدیک امام رفت و روی همان نیمکت نشست. امام فرمود احمد ما اگر الآن نجف بودیم این را نداشتیم. ـ اشاره کردند به کانال کولری که باد می زد ـ چرا شما ناراحت هستید.😁
✅ از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روایت است:
ماضی یَومِکَ فائتٌ، وآتیهِ مُتَّهَمٌ، ووَقتُکَ مُغتَنَمٌ.
👈 گذشته گذشت و رفت، آینده هم معلوم نیست چه شود، زمان حالت مغتنم است.
..............................................