🔻 در کتاب رجال کشی روایتی نقل میشود از فرزند «ابی بکر حضرمی» از اصحاب خاص امام صادق(ع)، او میگوید پدرم به همراه عمویم علقمه بر زید بن علی وارد میشوند. زید بن علی به آنها میگوید:
👈«لَیْسَ الْإِمَامُ مِنَّا مَنْ أَرْخَى عَلَیْهِ سِتْرَهُ إِنَّمَا الْإِمَامُ مَنْ شَهَرَ سَیْفَهُ» امام از اهل بیت کسی نیست که در راحتی در خانه بنشیند امام فقط کسی است که قیام به شمشیر کند. ابوبکر حضرمی از او سوال میکند:
👈«أَخْبِرْنِی عَنْ- عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع أَ کَانَ إِمَاماً وَ هُوَ مُرْخٍ عَلَیْهِ سِتْرَهُ أَوْ لَمْ یَکُنْ إِمَاماً حَتَّى خَرَجَ وَ شَهَرَ سَیْفَهُ» به من بگو ببینم علی بن ابی طالب (ع) امام بود یا کسی بود که در راحتی، خانه نشین شده باشد؟ یا امام نبود تا وقتی که قیام به شمشیر کرد! آنگاه امام شد؟
زید که مرد زیرکی بود ساکت شد و جواب نداد. ابوبکر حضرمی سه بار سوال خود را تکرار میکند و هر سه بار زید هیچ جوابی نداشت. بعد ابوبکر حضرمی میگوید اگر علی بن ابیطالب امام بود پس جایز است که امامی بعد از او باشد که در خانه نشسته و قیام نکند.
🔻 برخی رکن اندیشه امام خمینی (ره) را در قیام علیه طاغوت و تشکیل حکومت معرفی میکنند و وجه تمایز امام از علمای پیشین خود را در قیام و مبارزه ایشان میدانند و انگار که امام فکر جدیدی متفاوت از علمای پیشین خود را به صحنه آوردهاند اما در واقع رکن اندیشه ایشان اطاعت از «فقیه جامع» و مراجعه به او در پیشامدهای زمانه در زمان غیبت است و این مطلب که رکن اندیشه ایشان است مورد قبول همه فقها است.
🔻 امام خمینی(ره) در زمانه مرحوم شیخ عبدالکریم حائری و آیتالله بروجردی که مشی عملی آنها مبنی بر تقیه مقابل پهلوی بود تمام و کمال با زعیم زمان همراهی میکنند و اگرچه حتی در زمان آیتالله بروجردی شرایط زمانه را مناسب برای قیام میدانند اما چون زعیم زمان تشخیص دیگری دارد، دست به اقدامی نمیزنند و به دیگران میفرمایند: «امروز آیتالله بروجردی عَلَم است و ما باید زیر علم جمع شویم، ایشان هرچه بفرمایند ما باید اطاعت کنیم.»
🔻 در واقع تشخیص لزوم تشکیل حکومت، یک امر صغروی بود که بر اساس فضا و شرایط زمان، امام این لزوم را تشخیص دادند و برای آن اقدام کردند. ایشان در مورد شیخ عبدالکریم حائری نیز میفرمودند: «اگر مرحوم حائری [امروز] حضور داشتند از فرصت پیش آمده استفاده میکردند و به تأسیس نظام اسلامی دست میزدند.»
.............
متاسفانه برخی از این متن برداشتی خلاف آنچه مقصود بنده بوده است کردهاند و میفرمایند رکن اندیشه امام قیام لله است.
بله این حرف درست است اما از مرحله اندیشه تا تعین خارجی گامهایی وجود دارد، قیام لله در چه الگویی تعین پیدا میکند قیام بالسیف حتما باید باشد؟
عرض حقیر در این متن این است که تعین قیام لله در اطاعت از ولی است.
ما باید قیام لله کنیم تا آنچه اراده ولی خدا است را محقق کنیم خودمان که نسخه نداریم!
اطاعت از ولی در زمان حضور معصوم به اطاعت از معصوم است و در زمام غیبت به حکم نقل و عقل به اطاعت از فقیه جامع الشرائط است.
زیدیه تصورشان این بود که فقط باید ولی خدا قائم بالسیف باشد تا اطاعت از او واجب باشد و این مسیر انحرافی مقابل اهل بیت بود، در زمان غیبت نیز این مسیر انحرافی وجود دارد و برخی تصور میکنند چون امام قیام و مبارزه کرد ممتاز از بقیه بود و رکن اندیشه ایشان در مرحله تحقق و اجرا به قیام و مبارزه است در حالی که لب حرف ایشان بازگشت به مسیری است که به حکم نقل اهل بیت برای زمان غیب مشخص کردهاند و عقل نیز ان را تائید و درک میکند و آن اطاعت از فقیه جامع الشرائط است خواه قائم بالسیف باشد خواه ساکت. او است که نسخه صحیح زمانه را تشخیص میدهد و مؤید من عند الله است.
..............................................