شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

امروز با بچه‌ها دورهمی داشتیم می‌خواستم بهشت و جهنم را برایشان جا بیاندازم. یک گاو‌داری بزرگ که مال شرکت دایتی است نزدیک همین روستا است گفتم فرض کنید صاحب گاوداری لشکری هستید، یک مدیر می‌خواهید برای اداره کل گاوداری، یک مسئول آزمایشگاه می‌خواهید، یک مسئول حمل و نقل شیر، یک سری کارگر می‌خواهید برای غذا دادن به گاو‌ها یک سری کارگر می‌خواهید برای جمع کردن پهن گاو‌ها، یک کارگر هم می‌خواهید برای اینکه برود فاضلاب ادرار گاوها را تمیز کند.

حقوق اینها هم به ترتیب کم و کم و کمتر می‌شود. ۱۰ نفر نیرو به شما داده‌اند که هرکدام را در یک مسئولیت بگذارید، عاقلانه است که اینها هرکدام را بدون امتحان و آزمایش در یک پست بگذارند! شما چنین کاری می‌کنید؟! یک هفته نشده گاوداری با خاک یکسان می‌‌شود.

عاقلانه این است که اینها را بفرستید یک امتحان بشوند، سوابقشان را نگاه کنید، ببینید چقدر درس خوانده‌اند چقدر قابل اعتماد هستند، تا اینها را امتحان نکنید و لیاقت هرکدام از آنها ثابت نشود، نمی‌شود به آنها جایگاهی سپرد.

کسی که موقع امتحان تنبلی کند، تلاش نکند، درس نخواند، خوب امتحان پس ندهد، لیاقتش می‌شود پهن جمع کردن یا تمیز کردن فاضلاب ادرار گاو‌ها. آنی که از همه بهتر امتحان پس دهد و سابقه بهتری داشته باشد مدیر می‌شود و بیشترین حقوق را هم می‌برد، بقیه هم به ترتیب بر اساس لیاقتشان جایگاهشان مشخص می‌شود. وسط این صحبت‌ها هم شوخی‌هایی می‌کردم و بچه‌ها می‌خندیند. همه که اعتراف کردند عاقلانه این است که هرکس بر اساس لیاقتش به آن مسئولیت و حقوق دهند.

آمدم سر وقت خداوند که ما هم بر اساس امتحانی که اینجا پس می‌دهیم معلوم می‌شود که چقدر لیاقت داریم، متأسفانه خبر داشتم برخی بچه‌ها در خانه‌هایشان مشروب می‌خورند، گفتم اگر اینجا مثلا یک نجسی را خوردی دیگر لیاقت پیدا نمی‌کنی در آخرت از دست امیرالمؤمنین از حوض کوثر جام نوشیدنی بهشتی بگیری و بنوشی، لیاقتت می‌شود از زهرمار جهنم خوردن.

اسم امیرالمؤمنین و توصیف گرفتن جام از دست ایشان خیلی حس خوبی در جمع داشت.

یک اشتباه هم کردم اسم ده‌یار روستا که دکترای ژنتیک دارد و فرد مؤمن و موفقی در زمینه‌های مختلف بود را آوردم و گفتم ایشان بچه که بوده زحمت کشیده و حالا محصول تلاش آن موقع را درو می‌کند اما چون قبلش گفته بودم اگر درس نخواندیم و زحمت نکشیدیم در همین دنیا هم چیزی نمی‌شویم، ناخودآگاه وقتی تطبیق خیلی نزدیک دادم یکی از بچه‌ها گفت آقا بابای ما الان کارگر است در بچگی یتیم بوده و به خاطر همین نتوانسته درس بخواند، سریع قضیه را جمع کردم و گفتم نه منظورم موارد خاص نیست کلی می‌گویم و حواس بچه‌ها را کلا از این موضوع پرت کردم.

بچه‌ها سه روز است که سر کله‌یشان پیدا شده، قبلا مسجد نمی‌آمدند، اخیرا طلبه‌های روستاهای دیگر یک جام فوتبال برای بچه‌ها گذاشته‌اند و بچه‌های روستای ما هم سه تا تیم داده‌اند و اینطور شده که پرونده کار با بچه‌های من هم باز شده، این برنامه فوتبال که نبود کلا سه‌تا بچه بیشتر نمی‌آمد، اما حالا خیلی می‌آیند.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

وصیت‌نامه نویسی...

🔻ساعت حضورم در مسجد را بیشتر کردم، دهیار روستا وقتی دید می‌خواهم بیشتر در مسجد باشم، خانه‌اش را خالی کرد و خیلی اصرار کرد که ماه رمضان را با خانواده در منزل آنها باشیم؛ ولی قبول نکردم، همسر و بچه‌هایم در شهر کناری منزل مادرشان هستند، به دهیار گفتم وقتی در مسجد باشی، یکی درد و دل دارد یکی سؤال دارد و خلاصه مردم راحت می‌آیند و تعارف نمی‌کنند، می‌نشینند پیشت گفتگو می‌کنند، خانه خداست دیگر.

 

🔻 امروز یکی می‌خواست وصیت بنویسد و بلد نبود و قرار شد کمکش کنم و یادش دهم، مثلاً اینکه درمورد بیشتر از یک‌سوم اموالش نمی‌تواند وصیت کند، اگر بدهی دارد، حقی بر گردنش مانده، مشخص کند که از طرفش داده شود، اگر حق‌اللهی مثل نماز یا روزه یا حج بر گردنش مانده درموردش وصیت کند، از مردم طلب حلالیت کند و نسبت به حق فرزندانش یا همسرش و ارتباط فرزندان با هم و رعایت احترام‌ خودشان و مادرشان و اقوام وصیت کند و...

 

🔻 خلاصه این هم یکی از چیزهایی هست که طلبه باید بلد باشد و مردم از طلبه انتظار دارند به آنها در این کار کمک کند. وصیت‌نامه را همه باید داشته باشند، به ویژه کسانی که شغل‌های خطرناک دارند یا پا به سن گذاشته‌اند. به نوعی وصیت‌نامه لازمه یاد مرگ هست.

 

🔻وصیت را با اعوذبالله من الشیطان الرجیم و بسم‌الله الرحمن الرحیم و صلوات بر محمد و آلش که نشان انزجار ما از شیطان و عبودیت ما به خداوند و ولایت ما است آغاز کنیم.

یکی از آیات وصیت را در ابتدا بیاوریم، مثل:

«کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقینَ» (البقره:۱۸۰)

بر شما مسلمانان واجب شد که وقتى مرگتان نزدیک می‌شود و مالى از شما می‌ماند براى پدران و مادران و خویشاوندان وصیتى به نیکى کنید این حقى است بر پرهیزکاران‏.

 

🔻 نکته خیلی مهم اینکه وصیت خودمان را به‌صورت خصوصی نزد یک فرد مورداعتماد خودمان و بقیه ببریم تا آن را برای ما حفظ کند و دو نفر شاهد عادل و مورد اعتماد نیز به‌صورت خصوصی بر اینکه من چنین وصیت کرده‌ام وصیتم نزد فلانی است و حتی اگر امکانش هست یک کپی آن را هم به آنها بدهیم و آنها را شاهد بگیریم که فردا روزی در بحث وصیت‌نامه اختلاف نشود.

حتماً هم اگر وصیت‌نامه‌ای قبل از آن داریم آن را از بین ببریم و به شاهدان اعلام کنیم تا فردا روزی، چند نسخه از وصیت ما بیرون نیاید و مایه اختلاف بین ورثه نشود.

این بحث شاهدگرفتن بر وصیت آن‌قدر مهم است که در شرایطی مثل سفر و نزدیک شدن مرگ، قرآن می‌گوید ولو کافران را هم شده به‌عنوان شاهد بر وصیت خود بگیرید:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا شَهادَةُ بَیْنِکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حینَ الْوَصِیَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَیْرِکُمْ ...» (مائده:۱۰۶)

اى کسانى که ایمان آوردید شهادتى که براى یکدیگر در حال احتضار و هنگام اداى وصیت تحمل مى‏‌کنید مى‏‌باید که دو تن از شما یا دیگران آن را تحمل کنند و اگر مصیبت مرگ، شما را در سفر پیش آید و دو نفر مسلمان نیافتید تا وصیت شما را تحمل کنند، دو نفر از کفار را شاهد بگیرید...

 

🔻نکته آخر اینکه یک وصی که پیگیر محقق شدن وصیت نامه باشد مشخص کنیم و قبلش با او برای وصایت هماهنگی کنیم.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بگذار وقتش برسد....

امروز داستان عبور حضرت موسی از نیل را برای بچه‌ها می‌گفتم، وسط داستان عنوان اصلی بحث خودش را پیدا کرد، «بگذار وقتش برسد»، موقع نویسندگی هم نباید لنگ عنوان شد، وقتی شروع کردی به نوشتن عنوان خودش پیدا می‌شود.

بحث امروز از آن بحث‌‌هایی بود که خودم، هم گوینده بودم و هم شنوده و بیشتر از بچه‌ها لذت بردم.

مثال تیراندازهای حرفه‌ای را زدم که هدف در تیر رسشان می‌آید اما نمی‌زنند و می‌گذارند تا وقتش برسد، وقتش وقتی است که با تیرت دقیق همان کاری که می‌‌خواهی با اطمینان انجام شود، گاهی باید هدف را مجروح کرد، گاهی باید کارش را با اطمینان تمام کرد.

تیر خدا همیشه دقیقا سر وقتش همان کاری که باید را می‌کند، خدا اگر الان به ظالمان فرصت می‌دهد چون وقتش نرسیده، صبر خدا را اگر در کنار اطمینان به خطا نرفتن تیر خدا، بفهمیم، صبر او برایمان زیبا و لذت بخش می‌شود.

صحنه بی‌تابی یاران موسی را هنگام دیدن لشکر فرعون گفتم و آرامش موسی و اینکه می‌گفت بگذارید وقتش برسد! خدا با من است.

وقتی لشکر فرعون به نزدیکی یاران موسی رسیده بود آنها وارد دریا شدند، اگر فاصله آنها زیاد بود و از دریا رد شده بودند، یاران فرعون می‌گفتند این سحر موسی است و تله‌ای برای نابود کردن ما، اما وقتی لشکر فرعون وارد دریا شدند که یاران موسی هم درون دریا بودند و آنها مطمئن بودند این تله نیست چون اگر تله باشد خود یاران موسی نیز در آن غرق می‌شوند.

با امید به رسیدن به یاران موسی وارد نیل شدند و زمان طوری رقم خورد که وقتی آخرین یار موسی از دریا خارج‌ شد، آخرین یار فرعون نیز وارد دریا شده بود و حالا فرعون و همه لشکر او به طور کامل درون تله خدا بودند.

 

📌 «وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ» (اعراف:۳۴)

برای هر امتی زمانی [معین و اجلی محدود] است، هنگامی که اجلشان سرآید، نه ساعتی پس می‌مانند و نه ساعتی پیش می‌افتند.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

مؤمن نمی‌تواند مبارزه نکند. مؤمن همواره در حال مبارزه است؛ تا کِى‌؟ «حَتّٰى لاٰ تَکُونَ فِتْنَةٌ‌»؛ تا وقتى که از زمین فتنه برخیزد، همواره مبارزه می‌کند؛ حالا این مبارزه گاهى به صورت هجوم است، گاهى به صورت دفاع؛ لذا در یک روایتى دارد که «المُؤمِنُ مُجاهِد»؛ مؤمن همواره مشغول جهاد و مبارزه است؛ در دولت باطل به نحوى و در دولت حق به نحوى؛ در دولت باطل با سازمان‌دهى، با مبارزات رودررو، مبارزات مخفى، با تقیه؛ کارهایى که همواره مؤمنین و مبارزین می‌کردند در روزگار دولت باطل؛ و در دولت حق با شمشیر. امروز پاسدار دارد در راه خدا مبارزه می‌کند، شمشیر زمان یعنى تفنگ دستش است و می‌جنگد. آن که کار سیاسى می‌کند، آن که کار ایدئولوژى می‌کند، آن که کار نظامى می‌کند، علناً روبه‌رو با دشمنِ روبه‌رو دارد می‌جنگد؛ یا با دشمن پوشیده و پیچیده و درپرده. به هر حال مؤمن همواره از مبارزه جدا نیست و می‌دانید که بار مبارزه، بار بسیار سنگینى است.

....

📖 منبع: شرح حضرت آقا بر (نهج البلاغه) خطبه اول در موضوع نبوت، ص ۲۲۵.

اگر امروز ما جنگ مى‏‌کنیم و جوان‏‌هاى ما مى‏‌گویند: «جنگ تا پیروزى»، این طور نیست که اینها یک امرى برخلاف قرآن مى‏‌گویند. ... آنى که قرآن مى‏‌گوید، بیشتر از این حرف‏‌هاست. این که ما مى‏‌گوییم، به اندازه حدود خودمان مى‏‌گوییم. ما ... در این محیط ناقص، مى‏‌گوییم که «جنگ جنگ تا پیروزى». خداى تبارک وتعالى، چون نظرش به اول و آخر است ... مى‏‌گوید که «جنگ تا رفع فتنه». غایت، رفع فتنه است؛ یعنى، اگر ما پیروز هم بشویم یک کمى فتنه را کم کردیم، اگر ما به جاى دیگر هم پیروز بشویم، باز یک جاى کمى پیروزى حاصل شده است. اگر همه دنیا را هم ما فرض کنید که جنگ بکنیم و پیروز بشویم، باز همه دنیاى عصر خودمان را پیروزى درست کردیم. و قرآن این را نمى‏‌گوید، قرآن مى‏‌گوید: «جنگ تا رفع فتنه»؛ باید رفع فتنه از عالم بشود.

...

📖 منبع: سخنرانى امام در جمع مسئولان نظام اسلامى 20/ 9/ 63.

توضیح شفاهی متن:

 


دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 برخی از مخالفان برخورد حکومت با مقوله بدحجابی به صغیره بودن گناه بدحجابی استناد می‌کنند و می‌گویند: جواز تعزیر از سوی حاکم اختصاص به گناهان کبیره دارد و بدحجابی نیز از گناهان صغیره است، همچنین برخی‌هاشان اضافه می‌کنند: در جواز تعزیر توسط حاکم شرع در گناهان صغیره اختلاف نظر وجود دارد و در جایی که شبهه وجود دارد اصل بر ترک اجرای حدود و تعزیرات است.

 

🔻 اما این عزیزان به چند نکته توجه ندارند:

اولا: در مورد بخش آخر مدعا، باید دقت کرد که قاعده «درأ» که می‌گوید: "الحدود تدرأ بالشبهات"، مربوط به اثبات موضوع و ارکان مادی و روانی جرم یا گناه است، نه در مورد خود اصل اجرای تعزیر یا حد در صورت اثبات جرم یا گناه؛ اصل جواز یا عدم جواز اجرای حد یا تعزیر در اقسام گناهان به نظر حاکم یا فقیه برمی‌گردد.

اگر بر مبنای فقیهی تعزیر بر گناهان صغیرة جایز یا واجب باشد کما اینکه بر مبنای خیلی از فقها همینطور است، دیگر با اثبات موضوع گناه یا جرم، حاکم می‌تواند و بلکه باید مجرم و گناه‌کار را تعزیر کند.

 

ثانیا: اگر نگوییم بی‌حجابی متعارف نیز از باب استصغار ذنب خودش از موارد گناهان کبیرة است[۱]، لااقل در موارد غیر متعارف از بی‌حجابی که محل بحث فعلی حکومت نسبت به برخورد با آنها است، می‌گوییم حتما از مصادیق گناهان کبیره‌اند، چرا که مراتب خارج از عرف از بی‌حجابی قطعا از مصادیق عناوینی چون: «تهتک» و «تجاهر به فسق» محسوب می‌شوند و این عناوین از گناهان کبیره‌اند.

در روایتی از حضرت امیر(علیه اسلام) آمده است که:

👈  «المُعلِنُ بالمَعصیَةِ مُجاهِرٌ» کسى که علنى گناه می‌کند، پرده در است.

کسی که بی‌حجابی او خارج از حد متعارف در اجتماع است، مصداق قطعی کسی است که تعبیر «معلن بالمعصیة» شامل او می‌شود. در روایت از حضرت امیر(علیه السلام) است که:

👈 «إیّاکَ و المجاهَرَةَ بالفُجورِ فإنّها مِن أشَدِّ المَآثِمِ» از آشکار کردن فسق و فجور [خود] بپرهیز، که آن از بدترین گناهان است.

🔻 آن حدی از بی‌حجابی که جامعه آن را عادی نمی‌داند و متعارف نیست، اولا از دایره روایات مدارا خارج است، ثانیا از مصادیق قطعی معصیتی است که قبح آن را همه پذیرفته‌اند و امر به معروف و نهی از منکر نسبت به آن لازم است و حکومت نیز موظف به اجرای این تکلیف است. چرا که خداوند تبارک و تعالی می‌گوید: مؤمنین از کسانی هستند که اگر حاکمیت به دست آنها برسد از جمله‌ کارهایی که می‌کنند امر به معروف و نهی از منکر است:

👈 «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ‏ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ» (حج:۴۱)

از این آیه معلوم می‌شود، امر به معروف و نهی از منکر توسط حکومت لازم است ‌و با توجه به آنچه گفته شد، مشخص گردید موارد متهتک و معلن به گناه از جمله بی‌حجابی، از مصادیق قطعی عامل به گناه کبیره‌ای هستند که نهی از منکر حکومت نسبت به آن‌ها لازم و تعزیر نسبت به آنها به اجماع فقها جایز بلکه لازم است.

..........

📝 پی‌نوشت:

[۱] از حضرت امیر(علیه اسلام) روایت است: «أشد الذنوب ما استهان به صاحبهُ» در روایت دیگری از حضرت آمده است: «أَشَدُّ اَلذُّنُوبِ عِنْدَ اَللَّهِ ذَنْبٌ صَغُرَ عِنْدَ صَاحِبِهِ.»

برخی می‌گویند در عصر غیبت معصوم، حالا که از حضور معصوم محروم هستیم باید بپذیریم محرومیت از حاکمیت دین در جامعه و تعطیلی احکام اجتماعی دین هم از لوازم آن است! کار را بسپریم به هرکس که خواست حکومت کند و دیگر فقیه ولایتی ندارد! حکومت بر اساس خواست مردم هرچه خواستند چه حجاب خواستند چه بی‌حجابی. اکثریت هرچه خواستند.

اما قرآن می‌گوید: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰٓ أَعْقَابِکُمْ»

محمد رسولی بود مانند رسولان گذشته که آمدند و رفتند، مگر قرار است با رفتن رسول و نبود او بساط دین تعطیل شود؟! اگر رسول از میان شما رفت شما به همان جاهلیت قبل خود باز می‌گردید؟!

این نوع از بیان در قالب استفهام یعنی مطلب روشن و واضح است که باید نظام دین و احکامی که رسول برای شما آورد حفظ شود.

رسول نبود امام هست، امام نبود هم باید جانشینی برای حفظ کارکرد او وجود داشته باشد.

در روایات است: «حَلاَلُ مُحَمَّدٍ حَلاَلٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ»

حکم به حلال و حرامی که محمد(ص) ابلاغ کرد تا قیامت باقی است.

پس معنا ندارد ما بساط احکام الهی را در عصر غیبت تعطیل کنیم. اگر از وجود امام محروم هستیم دست ما نیست ولی محروم نبودن از اجرای دیگر احکام که دست ما است! ما به قدر وسع خودمان مکلف هستیم.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

یک روایت ذیل آیه‌ى معروف «یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صٰابِرُوا وَ رٰابِطُوا»؛ «اى مسلمانان پایدارى کنید، پایمردى کنید و رابطه برقرار کنید» است.

قال(علیه السّلام): «اصْبروا على الْمصائب»؛ امام دارد آیه را تفسیر می‌کند، می‌فرماید: «اصبروا» یعنى پایدارى کنید در مصیبت‌ها و ناراحتى‌ها. «و صابروهمْ على التّقیّة»؛ در مقابل آنها پایمردى کنید به‌وسیله‌ى تقیه. «و رابطوا على منْ تقْتدون به»؛ با رهبرتان که به او اقتدا می‌کنید رابطه برقرار کنید. اگر تنها این جمله‌ى اخیر استعمال شده بود، احتمال داشت که ارتباط، ارتباط روحى باشد، ارتباط به‌وسیله‌ى توسّل مثلاً باشد، امّا چون دنبال آن دو جمله‌ى قبلى است که «اصْبروا على الْمصائب و صابروهمْ على التّقیّة»، روشن است که این رابطه یک رابطه‌ى پنهانى و تشکیلاتى است.

صوت شفاهی توضیح متن:

 


دریافت

📖 منبع: کتاب همرزمان حسین (علیه السلام)، از حضرت آقا، ص: ۳۵۱.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست.

 

عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.

 

📌در پاسخ، برخی می‌گویند: ما به مرحله‌ای از تکنولوژی رسیده‌ایم که در عرض دو هفته می‌توانیم به سلاح اتمی دست پیدا کنیم و همین «در آستانه دست‌یافتن به سلاح اتمی بودن»، برای ما بازدارندگی کافی دارد.

 

اما طرف‌داران داشتن سلاح اتمی می‌گویند: دو هفته بعد از حملات اتمی، شما دیگر ضربه را خورده‌ای و داشتن سلاح اتمی ارزشی برای شما ندارد. سلاح اتمی برای بازدارندگی آن است نه استفاده، وقتی سلاح اتمی داشتی از همان ابتدا، کسی جرئت حمله به شما را نخواند داشت.

شما الان توان ساخت بمب اتم ظرف دو هفته را دارید اما معلوم نیست بعد از حملات اتمی هم این توان را داشته باشید و دشمن اگر کار به جایی رسید که بخواهد از سلاح اتمی استفاده کند، چنان این گزینه را باقدرت تمام استفاده می‌کند که شما توان تدارک ضربه متقابل برایت باقی نماند.

دین ما، به ما دستور داده است که: «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» (الانفال:۶۰) آنچه از قدرت داریم در مقابل دشمنان باید به نمایش بگذاریم، تا از همان ابتدا دشمنان جرئت ضربه به ما را پیدا نکنند.

 

📌اما مخالفان داشتن سلاح اتمی پاسخ می‌دهند: سلاح اتمی در دست ما، سلاحی است که هیچ‌وقت قابلیت استفاده از آن را نداریم، چون حجم میلیونی کشتاری که از بی‌گناهان به دنبال دارد و تبعات گسترده و همه‌گیر زیست‌محیطی آن، موجب هلاک حرث و نسل امروز و آینده است.

دین به ما آموخته است «و لا تَزِرُ وازرةٌ وزرَ أُخری» دامنهٔ مجازات نباید به بیش از کسانی کشیده شود که استحقاق آن را ندارند و اگر هم موارد جزئی مثل «تترس» از این قاعده استثناء شده است و شامل «الضرورات تتقدر بقدرها» می‌شود؛ در خصوص سلاح اتمی حجم نفی و نقض این قاعده آنقدر عظیم و تکرار شونده است که عملا عمومیت آیه را نقض می‌کند؛ بنابراین چنین استثنائی پذیرفته نیست، چراکه اولا جنگ اتمی به یک بمب محدود نمی‌شود و حتی ظرفیت این را دارد که اصل حیات روی کره زمین را به خطر بیاندازد، ثانیا به یک بازه زمانی محدود نیست و تبعات زیست محیطی آن برای نسل‌ها باقی می‌ماند.

🎙حضرت آقا در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری در ۴ اسفند ۱۳۹۹ در مورد داشتن سلاح اتمی برای ما می‌گویند:

👈 «فکر اسلامی ما می‌گوید سلاحی که در [کاربرد] آن، غیر مسلّحین، غیرنظامی‌ها، و مردم عادّی تلف می‌شوند، این سلاح ممنوع است؛ حالا هسته‌ای باشد یا شیمیایی باشد یا غیر این‌ها؛ این سلاح ممنوع است. ما به‌خاطر نظر اسلام است که نخواستیم دنبال این سلاح برویم.»

 

موافقان داشتن سلاح اتمی در پاسخ می گویند: همه این استدلال‌ها برای استفاده از سلاح اتمی است، نه داشتن آن و منافعی که ما گفتیم برای داشتن و نمایش سلاح اتمی بود و اینها منافاتی با هم ندارند.

 

📌 اما مخالفان پاسخ می‌دهند: دشمنان ما به‌خوبی می‌دانند ما از سلاح‌های کشتارجمعی ولو در جنگ و وقتی علیه ما استفاده شده باشد، استفاده نخواهیم کرد، تجربه هم این را نشان داده است، بنابراین این نمایش برای آنها که باید باور کنند باور کردنی نیست و برای عموم که نباید، باور کردنی است و امکان پدیدآمدن یک اجماع عمومی علیه ما و مهجور کردنمان را فراهم می‌کند، درحالی‌که نداشتن این سلاح و اظهار مخالفت علنی با آن، ما را در موضع طلبکار قرار می‌دهد و می‌توانیم در اذهان عمومی دشمنان خود را محکوم کنیم.

 

🔻 اما یک ابهام این وسط می‌ماند، سناریوی ما در صورت حمله اتمی برای دفاع از خودمان چیست؟!

ممکن است نیروهای نظامی برای این گزینه سناریوهای مختلفی از تقابل منطقه‌ای، دفاع با سامانه‌های مختلف قبل از اصابت و... را تدارک دیده باشند اما هیچ‌کدام از این سناریوها ۱۰۰ درصد نیست.

 

📌ولی یک سناریو امیدبخش و ۱۰۰ درصد است و آن اتکا به قدرت الهی است، اگر ما در مسیر تعبد و ولایت الهی باشیم، خداوند مسیر بن‌بست برای ما نمی‌گذارد. همان خدایی که دریا را بر موسی(ع) شکافت، همان خدای ما است. «کَلاَّ إِنَّ مَعی رَبِّی سَیَهْدینِ» مخصوص به موسی (ع) نبود. همان خدایی که طیر ابابیل را داشت، قفل‌های درب را بر یوسف(ع) باز کرد، آتش را بر ابراهیم(ع) سرد کرد، همان خدا در جنگ ۸ساله هم بود، در موقعیت‌های مختلف بعد از انقلاب هم بود، اگر جایی زور ما نمی‌رسد، آنجا است که اتفاقا باید خیالمان راحت‌تر از جایی که زورمان می‌رسد باشد. چون مضطر حتماً جواب می‌گیرد. «أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ»

...........

مطلب مرتبط:

 سلاح برتر از سلاح اتمی سلاح حجت است...

«آیت‌الله حائری شیرازی»

صلح امام حسن(ع)، بزرگترین سلاح را از دست معاویه و بنی امیه و همه اشرار گرفت، یعنی سلاح مردمی بودن، سلاح موجه بودن، سلاح منطقی بودن، این صلح، آنها را خلع سلاح کرد؛ چون لباس حق به جانب را از تن آنها بیرون کشید و چهره حقیقیشان را نشان داد تا هر انسانی که به دنبال حجت حرکت میکند، از آنها فاصله بگیرد و به دنبال کسانی برود که منطقی حرکت می‌کنند و برای کارشان دلیلی دارند و تناقضی در برنامه‌شان نیست. سلاح برتر «حجت» است، نه «بمب اتم».

اشرار خیال می‌کنند که سلاح کشتار جمعی بالاترین سلاح‌هاست؛ چون انسان را نشناخته‌اند. همه چیزشان خوب است به جز انسان شناسی‌شان همه چیز را شناخته‌اند، به جز خودشان را؛ همان طور که انسان همه چیز را می‌بیند به جز خودش را همه چیز را در درس‌ها و آزمایشگاه می‌شود تجربه کرد جز خود انسان را، آزمایشگاه انسان کل عالم است، کل تاریخ است؛ چون وجودش بزرگ‌تر از این است که در آزمایشگاه بگنجد آنها کوچک‌ها را آزمایش کردند؛ اما از آزمایش خودشان غافل ماندند. آنها خیال می‌کنند که هر کس مسلح به سلاح کشتار جمعی باشد، برنده نهایی است. اگر این طور باشد پس فروپاشی شوروی را چطور توجیه می‌کنید؟ وقتی که نظام کمونیستی به دلایل «انسانی» سرنگون شد در زرادخانه او بیشترین سلاح‌های هسته‌ای وجود داشت و موشک‌هایش دوربردترین و دقیق‌ترین موشک‌ها بودند و به همین دلیل هم اولین انسان را به فضا بردند.

وقتی که انسان حجت را از دست می‌دهد انسان‌های حجت طلب را هم از دست می‌دهد. در نتیجه تنها انسان‌های فرصت طلب برای او می‌مانند و فقط می‌تواند فرصت‌طلب‌ها را با خودش متحد کند، فرصت‌طلب هم می‌آید که چیزی بگیرد، نه اینکه چیزی بدهد.

هرچه دست انسان‌ها از حجت خالی‌تر می‌شود، فرصت‌طلب‌ها برای دادن فرصت به آنها، قیمت و نرخ بالاتری را مطالبه می‌کنند، وقتی که عملی از دید انسان یک عمل جنایی است اعلام انصراف می‌کند و حاضر است زندان برود، اما مظلومین را تیرباران نکند. در چنین شرایطی آن کسی که می گوید: ما بازاء می‌خواهم می‌گوید: این نحوۀ آدم کشی نرخ دارد؛ نرخ دیروز برای جنایات دیروز بود و امروز وضع سخت‌تر شده است. لذا مطالباتش بیشتر می‌شود و امکانات بیشتر می‌خواهد.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در قضایای ۱۹ دی ۱۳۵۶ که بعد از شهادت جمعی در آن، چهلم‌های پی‌در پی شکل گرفت و جریان انقلاب اوج گرفت، یک نکته ویژه وجود دارد.

مقاله‌ای علیه امام نوشته شده بود و عده‌ای مثل همیشه معتقد بودند: «الباطل یموت بترک ذکره» و می‌خواستند بی‌تفاوت از کنار این قضیه نیز عبور کنند! اما یک عده نسبتا محدودی تصمیم گرفتند کاری کنند و بی‌تفاوت نباشند و فضای سکوت را بشکنند.

 

حجت الاسلام وافی  نقل می‌کنند:

«صبح روز بعد هیجدهم دی ماه، طلبه‌ای در طبقه دوم مدرسه خان، روزنامه مزبور را مقابل صورت گرفته بود تا شناسایی نشود و بلند بلند شروع کرده بود به خواندن. به گمان من شجاعت این فرد با شجاعت کسی که تمام عملیات‌ها را در جریان دفاع هشت ساله درک کرده است، قابل مقایسه نیست. شاید آنان که جو اختناق را حس نکرده باشند، از هضم این حقیقت عاجز باشند؛ اما قدیمی‌ها می‌دانند که یک «مرگ بر شاه» در آن فضا که بردن نام امام مو بر تن افراد راست می‌کرد، چقدر جرأت و جسارت می‌طلبید حتی اگر کسی فریاد می‌زد: «برای سلامتی آن کسی که خودتان او را می‌شناسید، صلوات بفرستید!»، مردم می‌لرزیدند. اگر هم صلوات می‌فرستادند، صداهایی بود که از ته چاه می‌آمد.»

 

📝 منبع: شیرخانی، علی، حماسه 19 دی قم، ص: ۱۹۹.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰دعای هر روز ماه مبارک رجب که نقل شده است، امام صادق(علیه السلام) هر روز می‌خواندند و خواندن آن توسط علما  بسیار سفارش شده است.

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

🔹خابَ الوافِدُونَ عَلى‏ غَیْرِکَ،

🔸نومید شدند آنان که بر دیگرى‏ جز تو وارد شدند.

(وفد: وقتی کسی به نمایندگی نزد امیری می‌رود.)

 

🔹وخَسِرَ المُتَعَرِّضُونَ اِلاَّ لَکَ، وَضاعَ المُلِمُّونَ اِلاَّ بِکَ،

🔸و زیان کار شدند کسانى که به غیر از تو رو کردند و گمراه شدند کسانی که جز به واسطه تو آگاه شدند.

(تعرض: چیزی را خواستن - ملم: کسی که نسبت به چیزی آگاه است.)

 

🔹واَجْدَبَ‏ الْمُنْتَجِعُونَ اِلاَّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ، بابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبینَ،

🔸و گرفتار قحطى شدند افراد به دنبال خوشی و آبادی‌هایی که آبادی و خوشی را با غیر از فضل تو طلب کردند؛ در خانه‏‌ات به‏ روى مشتاقان باز.

(اجدب: دچار قحطی شدن - منتجع: جای آباد و خوش آب و هوا که مردم به سوی آن رو کنند.)

 

🔹وخَیْرُکَ‏ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبینَ، وَفَضْلُکَ مُباحٌ لِلسَّآئِلینَ، وَنَیْلُکَ مُتاحٌ لِلأمِلینَ،

🔸و خیر و نیکی ات‏ به خواستاران عطا شده و فضل و بخششت براى خواهندگان مباح و آزاد است؛ عطایت براى آرزومندان مهیّاست‏.

 

🔹و رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصاکَ، وَحِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ ناواکَ،

🔸و روزیت حتّى براى کسانى که نافرمانیت کنند گسترده است و بردباریت حتّى در مورد آن که به دشمنیت‏ برخاسته شامل است؛

 

🔹عادَتُکَ‏ الْإِحْسانُ اِلَى الْمُسیئینَ، وَسَبیلُکَ الإِبْقآءُ عَلَى الْمُعْتَدینَ،

🔸 شیوه ‏ات نیکى به بدکاران است و راه و رسمت زندگى دادن به سرکشان است؛

 

🔹اللّهُمَ‏ فَاهْدِنى‏ هُدَى الْمُهْتَدینَ، وَارْزُقْنىِ اجْتِهادَ الْمُجْتَهِدینَ،

🔸خدایا! پس مرا به راه راه‏یافتگان رهبرى کن و کوشش کوشایان را روزیم کن‏

 

🔹ولاتَجْعَلْنى‏ مِنَ‏ الْغافِلینَ الْمُبْعَدینَ، واغْفِرْلى‏ یَوْمَ‏ الدّینِ‏.

🔸و قرارم مده از بى ‏خبرانِ دور شده از دربارت و در روز جزا گناهم بیامرز !

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻اصلاً دین یک صف‌بندى است، یک جبهه‌بندى است. همه‌ى پیغمبرانى که آمدند اوّلْ کارى که کردند، یک چوب زدند وسط و اجتماع را دو قسمت کردند - به مؤمن و غیر مؤمن، مؤمن و کافر - و یک صف‌بندى به‌وجود آوردند که بعضى از آیات شریفه‌ى قرآن که محلّ بحث و اختلاف‌نظر است [مثل] «وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مٰا جٰاءَهُمُ الْبَیِّنٰاتُ‌»، ...

🔻[وقتى] جامعه‌ى جاهلى این حرکت عظیم را شروع کرده به‌طرف سراشیب سقوط و فنا، و دارد همین‌طور میرود؛ بزرگش، کوچکش، فقیرش، غنى‌اش، عالمش، جاهلش، همه و همه - در یک جامعه‌ى جاهلى و طاغوتى این‌جورى است دیگر؛ مثل جامعه‌ى خود ما که همه میرفتیم به‌طرف چه‌؟ به‌طرف بیهودگى و هرزگى و ظلم و فسق و فجور و بالاخره درک اسفل  - وقتى پیغمبرى مانند موسى، عیسى، ابراهیم و پیغمبران دیگر در یک چنین جامعه‌اى ظاهر می‌شود، اوّلْ کارى که می‌کند [این است که] یک ایست می‌دهد به این کاروان فساد؛ این کاروانى که پیشاپیشِ این کاروان، طاغوت قرار دارد و دارد می‌برد اینها را به‌طرف آتش جهنّم؛ ... ، ناگهان پیغمبر ظاهر می‌شود و یک ایست می‌دهد که اینها را نگه دارد؛ غالباً هم در وهله‌ى اوّل زورش به این حرکت عظیم و این کاروانى که دارند همین‌طور میدوند طرف دارالبوار، نمیرسد؛ وقتى همین‌طور دستش را باز می‌کند، یک چند نفرى را می‌تواند نگه دارد که اینها نروند. و تدریجاً شروع میکند دانه‌دانه، ذرّه‌ذرّه، کم‌کم، جمع‌جمع و عدّه‌عدّه - وقتى عدّه زیاد شد، همه را - جلوى همه‌ى این جمع را سد می‌کند و نمی‌گذارد اینها بروند بریزند در آن درّه‌ى جهنّم؛ کار پیغمبر این است.

🔻خب، اوّلى که پیغمبر وارد میشود و جلوى این عدّه را می‌گیرد، یک صف‌بندى درحقیقت ایجاد می‌شود؛ دو گروه میشوند این مردم: یک عدّه‌اى که همین‌طور دارند می‌دوند طرف همان سرنوشت بد و زشت و غم‌انگیزى که در انتظار آنها است؛ یک عدّه هم هستند که نداى پیغمبر را قبول می‌کنند و ایست می‌کنند و از این راه خلاف برمی‌گردند به‌طرف راه صواب، یا اندکى توقّف می‌کنند بعد برمی‌گردند. خب بین اینها، بین این دو گروه، رابطه رابطه‌ى بغض و کینه است؛ در آیات قبلى در همین سوره، از قول ابراهیم (علیه السّلام) بود که

👈 «کَفَرْنٰا بِکُمْ وَ بَدٰا بَیْنَنٰا وَ بَیْنَکُمُ الْعَدٰاوَةُ وَ الْبَغْضٰاءُ أَبَداً حَتّٰى تُؤْمِنُوا بِاللّٰهِ وَحْدَهُ‌». ببینید، این آیه از اوّل تا حالا دارد همین صف‌بندى را - که مبناى آن ایمان به خدا است و عامل صف‌بندى و نقش‌بندِ  صف‌بندى، محبّت است و بغض - براى ما تشریح می‌کند و شقوقش را ذکر می‌کند.

توضیح شفاهی متن:

 


دریافت

📖 منبع: (تفسیر سوره ممتحنه)، مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، انتشارات انقلاب اسلامی، تهران - ایران، ۱۳۹۹ه.ش. ص: ۵۷.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری