شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

اسحاق بن عمار گوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم:

«مَا أَوَّلُ مَا یُتْحَفُ بِهِ اَلْمُؤْمِنُ»

 اولین هدیه‌اى که بعد از وفات به مؤمن عطا مى‌شود، چیست‌؟

فرمود: «یُغْفَرُ لِمَنْ تَبِعَ جَنَازَتَهُ»

آمرزش کسانی است که جنازه او را تشییع می‌کنند.

....

📌تشییع شهدا را دریابیم.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

خاطره تبلیغی 13 فروردین 1403

امروز ظهر به پیشنهاد روحانی مبلغ یکی از روستاها جاهامون رو عوض کردیم، برای اینکه تجربه‌ما بیشتر بشه و شناختمون از مردم منطقه افزایش پیدا کنه و مردم هم ما رو بشناسند.

قبلا توضیحی دادم که به واسطه برنامه فوتبال پای بچه‌ها توی مسجد باز شد، ولی این برنامه‌ها روح اتحاد و شور موقت دارن، بهترین برنامه برای توسعه فضای مذهبی در منطقه هیات هفتگی ثابت هست. البته ثابت از نظر زمان نه مکان.

توی منطقه ما دوتا روستا به نام اکبرآباد و ارباب از نظر فرهنگی خیلی جلو هستند و مجموعا نزدیک به ۶۰ طلبه دارند که تعدادی از آنها هم در خود روستا مستقر هستند اما روستاهای اطراف هیچ طلبه‌ای ندارند، ماه به ماه هم روحانی به خودشان نمی‌بینند. اگر هیاتی ثابتی برای این روستاها فعال بشه که هر هفته توی یکی از مساجد یکی از اونها برنامه داشته باشه و آدم‌های ثابت هیات هر هفته به روستاهای همدیگر بروند و مجلس هیات اون روستا رو گرم کنند کم کم یک نسل مرتبط و رفیق هیاتی بین این روستاها شکل می‌گیره که می‌تونن پایه کارهای بزرگتر باشند.

در وضعیت کنونی رسما ما بازی فرهنگی رو در این روستاها باختیم، در این شب‌های احیا، روستایی که من درش هستم از ۶۰۰ نفر جمعیت فقط سه چهارتا مرد از اهالی و ۲۰ تا ۳۰ تا زن آمده بودن. مسجدی هم که امروز برای نماز رفتم با اینکه تنها مسجد فعال روستا هست و روستا هم بالای ۱۲۰۰ نفر جمعیت دارد مجموعا ده‌تایی مرد آمده بودند.

من از دوستانم در اکبرآباد خواستم و چندنفری از اونها این دو شب احیاء رو برای مداحی و رونق آمدن مسجد ما، با اینکه پذیرایی بود ولی بازهم مقداری پذیرایی هم خودشون خریدن و مخفیانه دادن به من که در مسجد بگذارم. اینطوری مجلس احیاء ما با هفت هشت نفر مرد که سه چهارتاشون فعال بودن، ده‌تایی بچه، و ۳۰ تایی خانم رونق خوبی گرفت.

باید کاری کرد وگرنه روزی که این روستاها کامل سقوط کنند دیگه نمیشه کار خاصی کرد.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در جمعی میهمان بودم، بعد از میهمانی صحبت به درد و دل‌های مردم کشید و بنده خدایی گفت:

پلیس می‌خواست طرف رو به ناحق جریمه کنه، رفت با پلیسه چونه بزنه گفت: «آخوندا که بهمون ظلم می‌کنند تو دیگه نکن!»

یکی از ظلم‌هایی که ناظر ساختمان و اداره شهرسازی و شهرداری به او کرده بود و تعارضات قوانین گفت و.‌‌.. آخر حرف‌ها می‌رسید به اینکه تقصیر این مملکته، ما هم که از این مملکت و نظام دفاع نمی‌کنیم، شما آخوندا دفاع می‌کنید پس همه این ظلم‌ها تقصیر شماست.

اینجور موقع‌ها یا باید بکشی کنار تو هم دوتا فحش به نظام بدی و راحت شی یا متهمی!

گفتم بابا من طلبه نه حمایت خاص مالی میشم نه امتیازی دارم، (اینجاهاش هم تو دلم گفتم: اگه طلا گرون شده شماها همه کلی طلا پس‌انداز دارید و دارین سود می‌کنین، ما چی؟!) من حق کی رو خوردم؟! اون اداره راه و شهرسازی و ناظر ساختمانه که داره می‌خوره و ظلم می‌کنه و فحش به آخوند هم میده، حالا شما به خاطر ظلم او یقه من رو می‌گیرین؟! سرمایه‌دار و فاسد کس دیگه هست نه من طلبه.

گفتند: ما طلبه رو خیلی هم دوست داریم ولی شما اعلام برائت نمی‌کنید!

گفتم: اعلام برائت از این بی‌قانونی و ظلم و فساد نمی‌کنیم؟! معلومه که اعلام برائت می‌کنیم.

منظور اونها این بود که نظام عامل همه این بی‌قانونی‌ها هست و باید از نظام اعلام برائت کنی! یا بالاتر از اون از اسلامی که کار به سیاست و اداره مملکت داشته باشه اعلام برائت کن.

سختی طلبه انقلابی بودن اینه.

کس دیگه حتی همون مسئول نظامش کم کاری و فساد می‌کنه و به هیچ چیزش هم نیست، بعد طلبه انقلابی باید جوابش رو پس بده!

 گفتم: ما از اصل ماجرا و نسخه‌های اسلام اعلام برائت نمی‌کنیم و می‌گیم این نسخه‌ها پیاده نمی‌شود.

آمدم بحث را عمیق‌تر کنم و مقاله مکتب نیاوران یوسف علی اباذری

را به عنوان یک نمونه از حضور عمیق سیاستمدارن مؤثر معتقد به سیاست‌های غربی در بدنه دولت معرفی کنم که دیدم جمع حوصله این حرف‌ها را ندارد و جمع را ترک کردم.

https://eitaa.com/sharhe_hal/4332

آخرت از هرکه بگذرم از آن مسئولی که آن بالا نشسته و جواب ظلم او را مردم مستضعف انقلابی باید بدهند، نمی‌گذرم.

از آن نماینده بی‌شرفی که کس و کارش را می‌چپاند در ایران خودرو و سایپا و زیان‌ده‌شان می‌کند و شاسی بلند می‌گیرد و من با یک پراید باید جوابگوی عملکرد آن نامرد باشم نمی‌گذرم.

اینجا در روستایی که تبلیغ آمده‌ام بعضا ملت فکر می‌کنند من طلبه مسئول نظام هستم، از آن مسئول نامردی که باید به جای من بیاید پای درد و دل مردم بنشیند و نمی‌نشیند، نمی‌گذرم.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 برای خطبه عید فطر فکر می‌کردم که چه بگویم؟! به ذهنم رسید از این خطبه‌ امیرالمؤمنین در روز عید فطر استفاده کنم:

🔹«أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ یَوْمَکُمْ هَذَا یَوْمٌ یُثَابُ فِیهِ اَلْمُحْسِنُونَ وَ یَخْسَرُ فِیهِ اَلْمُسِیئُونَ»

اى مردم در این روز شما بمحسنان ثواب و دهند بدکاران زیانمندند.

🔹«وَ هُوَ أَشْبَهُ یَوْمٍ بِیَوْمِ قِیَامَتِکُمْ فَاذْکُرُوا بِخُرُوجِکُمْ مِنْ مَنَازِلِکُمْ إِلَى مُصَلاَّکُمْ خُرُوجَکُمْ مِنَ اَلْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّکُمْ وَ اُذْکُرُوا بِوُقُوفِکُمْ فِی مُصَلاَّکُمْ وُقُوفَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّکُمْ وَ اُذْکُرُوا بِرُجُوعِکُمْ إِلَى مَنَازِلِکُمْ رُجُوعَکُمْ إِلَى مَنَازِلِکُمْ فِی اَلْجَنَّةِ أَوِ اَلنَّارِ»

این روز شبیه ترین روز است به روز قیامت بیرون آمدن شما از منزل برای مصلی را یاد کنید به بیرون آمدن خود را از گورهایتان به محضر پروردگارتان و یاد کنید به وقوف خود در مصلی وقوف خود را در برابر پروردگار خود و یاد کنید به برگشت خود به منزلهایتان برگشت خود را به منزلهاى بهشت یا دوزخ خود.

🔹«وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ أَدْنَى مَا لِلصَّائِمِینَ وَ اَلصَّائِمَاتِ أَنْ یُنَادِیَهُمْ مَلَکٌ فِی آخِرِ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَبْشِرُوا عِبَادَ اَللَّهِ فَقَدْ غُفِرَ لَکُمْ مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِکُمْ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَکُونُونَ فِیمَا تَسْتَأْنِفُونَ»

بدانید اى بندگان خدا که کمترین مزد مرد و زن روزه‌دار آنست که ندا دهد آنها را فرشته‌اى در روز آخر ماه رمضان مژده گیرید بندگان خدا که آمرزیده شد براى شما آنچه گذشته از گناهان شما و بپائید در آینده چطور خواهید بود.

📌این خطبه از طریق امام صادق در کتاب امالی مرحوم شیخ صدوق آمده است.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

خانم گوهرالشریعة دستغیب در کتاب خاطراتشان با عنوان گوهر صبر فضای فرهنگی و جو غالب توده‌ای‌ها در جامعه را به خوبی توصیف می‌کنند:

توده‌ایها برای عضوگیری و جذب هوادار علاوه بر پخش اعلامیه در مدارس هرازگاهی در خیابان لطفعلی خان میتینگ هم میدادند، یادم هست دختر استاندار شیراز همت که در مدرسه ما درس میخواند جذب توده‌ایها شده بود و در میتینگ‌های آنها شرکت می‌کرد. من و اقدس یک بار او را در راه برگشت به خانه دیدیم که رفته پشت‌بام یکی از مغازه‌ها ایستاده و با یک بلندگوی دستی صحبت می‌کند عده‌ای هم دور و برش ایستاده بودند و به حرفهایش گوش می‌دادند، من از اینکه میدیدم یک دختر خانم این طور جسورانه رفته آن بالا و حرف می‌زند خوشم آمد و در دلم گفتم بارک الله اما چون حرف توده‌ایها را قبول نداشتیم، خیلی سریع از کنار آنها رد شدیم و رفتیم. توده‌ای‌ها چندین بار تا جلوی مدرسه ما هم آمدند و سر و صدا به پا کردند. یک بار هم با هیاهو ریختند به مدرسه. ما از کلاسمان که مشرف به حیاط و در ورودی مدرسه بود، دیدیم بعضی دخترها برای اینکه ببینند چه خبر است با آنها همراه شده‌اند؛ اما چندتایی هم بودند که توده ای‌ها به زور آنها را کشیدند و با خودشان بردند.

آن روز من و اقدس از ترس اینکه ما را هم به زور ببرند در کلاس را بستیم و دو سه تا نیمکت به صورت عمودی در گوشه‌ای از کلاس قرار دادیم و پشت آن قایم شدیم. خیلی ترسیده بودیم؛ چون همراه شدن با آنها را عیب می‌دانستیم. نگران این هم بودیم که اگر بفهمند ما از خانواده‌ای روحانی هستیم بیشتر اذیتمان کنند آن زمان تعداد خانواده‌های روحانی که دخترشان را به دبیرستان می‌فرستادند، واقعاً انگشت شمار بود. ما همین طور که از ترس پشت نیمکت‌ها میلرزیدیم، متوجه شدیم چند تا از توده‌ای‌ها جلوی در کلاس رسیده‌اند .یکی از آنها در را باز کرد و نیم نگاهی داخل کلاس انداخت؛ اما ما را ندید و رفت. نیم ساعت بعد ... به خانه برگشتیم در راه موقع ردشدن از خیابان لطفعلی‌خان باز همان جمعیت را دیدیم که پایین‌تر از مدرسه میتینگ تشکیل داده‌اند روی هم رفته آن زمان جو جامعه بسیار نامساعد و تبلیغات کمونیست‌ها بسیار گسترده بود نه تنها در مدارس بلکه در دانشگاه و ادارات هم آنها حرف اول را می‌زدند و از آنجا که هیچ گروه مذهبی وجود نداشت، اگر کسی می‌خواست فعالیتی بکند، حتماً باید عضو حزب توده می‌شد توده‌ای‌ها به دلیل جذابیت کلام به خوبی خودشان را طرفدار کارگران و فقرا و توده مردم جا می‌زدند و مدافع حقوق آنها معرفی می‌کردند. با اینکه خیلی‌ها تسلیم آنها نمی‌شدند؛ اما به هر حال توانسته بودند از بین خانواده های مذهبی افرادی را جذب کنند.

📖منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، چاپ اول، تهران، انتشارات سوره مهر، 1397ش، صص ۶۲-۶۳.

...

✔️ پی‌نوشت: خواندن این خاطرات خوبی‌اش این است که می‌فهمیم در دوره پهلوی چه فضای سنگینی علیه مذهب و روحانیت بوده است اما از دل همین فضا باز روحانیت بود که موفق بیرون آمد و امروز دیگر نامی از توده‌ای‌ها نیست، به تعبیر روایتی از امیر المؤمنین «لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ» و «لِلْبَاطِلِ جَوْلَةٌ» حق دولت ثابت و همیشگی دارد و باطل فقط سر و صدایش زیاد است.

امروزه فضای فرهنگی و نفوذ روحانیت قابل مقایسه با آن زمان‌ها نیست.

«الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثِلَتُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَة»

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📖احمد احمد در کتاب خاطراتش می‌گوید:

«اوج‌گیری مخالفت‌ها با لایحه «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» موجب آشنایی من با نام حضرت امام شد. از آن روز من عاشق و شیفته این پیر فرزانه شدم... روزی با برادرم مهدی دراین‌خصوص صحبت می‌کردم. او گفت که گزارشی از فعالیت‌هایمان به محضر امام بدهید، اگر کار شما مورد تأیید ایشان باشد از شما حمایت کرده و کمک می‌کند. من از او خواستم که امکان ملاقات با حضرت امام را برایمان فراهم کند. او نیز پس از مشورت با حاج مهدی عراقی خواسته ما را پذیرفت و قول داد که در اولین ملاقات با امام تقاضای ما را برای دیدار حضوری طرح کند. ما نیز مشغول تهیه گزارشی شدیم تا بتوانیم به آن وسیله نظر و تأیید امام را نسبت به کارهای خود جلب کنیم. مرجانی که دایره فعالیتش گسترده‌تر و نفوذی در حوزه مرکزی بود، توانست حدود ۴۸ جلد کتابی را که درباره تبلیغ میسیونرهای مسیحی در ایران چاپ شده بود، جمع کند. ما این کتاب‌ها و یک سری نشریات راه مریم و راه عیسی را داخل یکی دوتا گونی ریخته و منتظر شدیم تا روز موعود فرارسد. اوایل سال ۱۳۴۲ روزی که برادرم و شهید حاج مهدی عراقی با حضرت امام ملاقات داشتند، من مرجانی و میرمحمد صادقی نیز با آنها همراه شده و به قم رفتیم... وارد منزل امام شدیم خانه‌ای با سبک و معماری قدیمی... منتظر آمدن امام شدیم. امام آمد... سلام دادیم و ادای احترام کردیم. امام جواب سلاممان را دادند، بعد ما در مقابل ایشان زانو زدیم و نشستیم و با اجازه ایشان گزارش فعالیت‌هایمان را ذکر کردیم. از مبارزه و خطر میسیونرهای مسیحی صحبت کردیم... مرجانی برای اغراق گفت که اینها توانسته‌اند در شهرستان همدان یک روستا را کاملاً مسیحی کنند. با این گفته حضرت امام با هیبت همیشگی خود به او نگاه کردند و پرسیدند: «کجاست؟» مرجانی متوجه شد که امام به اغراق او پی برده و در نتیجه ساکت شد و دیگر چیزی نگفت... نشریات راه مریم و راه عیسی و کتاب‌هایی را که با خود همراه برده بودیم، از گونی درآوردیم و یک، یک به امام نشان دادیم. با صحنه جالبی مواجه شدیم. امام هر جزوه و کتابی را که می‌گرفتند، نگاهی به‌عنوان آن می‌کردند و می‌فرمودند: «دیده‌ام، دیده‌ام، این را هم دیده‌ام» و آنها را کناردست خود می‌چیدند. ما باورمان نمی‌شد که امام این‌همه کتاب و جزوه را دیده باشند، به همین خاطر رفتار ایشان به ما برخورد، طوری که از درون احساس ناراحتی می‌کردیم. اینکه امام حتی یک کتاب را هم نگفتند که ندیده‌ام، ‌ برای ما تازگی داشت... امام وقتی عناوین همه کتاب‌ها را دیدند و کنار گذاشتند، فرمودند که دو تا کتاب دیگر هم هست و اسامی آن دو را ذکر کردند... و درباره آنها صحبت کردند. ما جا خوردیم ما نتوانسته بودیم به این دو کتاب دسترسی پیدا کنیم. گویا در آن کتاب‌ها به مرزهای کشور شبهه وارد شده بود و رژیم طاغوت به همین علت اجازه نشر و توزیع آنها را به مسیحیان نداده بود. ما از اطلاع و وقوف امام به این دو کتاب و مطالب آن بسیار شگفت‌زده شدیم. ناراحتی‌مان فراموش شد و کمی خود را جمع‌وجور کردیم. فهمیدیم که ما دچار توهم شده‌ایم و امام خیلی جلوتر از همه حرکت می‌کنند.»

📚منبع: کاظمی، محسن، خاطرات احمد احمد، چاپ هفدهم، تهران، انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۳ش، ص ۶۵_۶۸.

📖 مرحوم حجت‌الاسلام دعایی در مصاحبه‌ای در مورد احوالات امام خمینی بعد از شهادت آقا مصطفی نقل می‌کنند:

«جریان شهادت مرحوم حاج‌آقا مصطفی نه‌تنها در حالات روحی و فکری، بلکه در‏ ‏نظم برنامه روزمره امام اثر نگذاشت. ایشان ساعتی از روز را برای مطالعه کتاب‌های ‏جدیدی که به دستشان می‌رسید اختصاص داده بودند و به‌عنوان‌مثال تمامی کتاب‌های‏ ‏مرحوم دکتر شریعتی را مطالعه می‌کردند و بخصوص به آثار آقای مطهری بسیار علاقه‏ ‏داشتند و آثار ایشان و آقای طالقانی را قبول داشتند. در مورد کتاب‌های دکتر شریعتی نیز‏ ‏معتقد بودند آن‌قدرها که به این آثار اعتراض و حمله می‌شود، بی‌مورد است و تا این حد‏ ‏انحراف در میان آنها وجود ندارد. خاطرم هست که در آن ایام کتاب «طلوع انفجار» ‏حاج سید جوادی را مطالعه می‌کردند. حاج احمد آقا می‌گفت: وقتی امام از تشییع‌جنازه فرزندشان بازگشتند، ساعت مطالعه کتاب‌های روزمره‌شان بود. کتاب «طلوع‏ ‏انفجار» را باز کردند و به مطالعه آن پرداختند.»

‏‏‏‏📚 منبع: برداشت‌هایی از‏‏ ‏‏سیره امام خمینی‏‏(س)، ج ۲، ص ۳۳۲، به نقل از: ( روزنامه اطلاعات تاریخ  ۳ / ۸/ ۵۹) در پاورقی این خاطره آمده است:

مرحوم جلال آل‌احمد در یکی از خاطرات دیدارش با امام می‌نویسد که با کمال تعجب مشاهده کردم کتاب غرب‌زدگی‌ام که تازه چاپ شده بود نزد ایشان است که آن را مطالعه می‌کردند به آقا عرض کردم این چرت و پرت‌ها اینجا چه‌کار می‌کنند!

📖 حاج احمد آقا خمینی بعد از انقلاب در مورد مطالعات امام خمینی در نجف در مصاحبه‌ای می‌فرمایند:

«اکثر داستان‌های معروف را خوانده‌اند‏ ‏‏این روزها امام نمی‌رسند که کتابهای داستانی و این طور چیزها را بخوانند. آن‏ ‎‎‏چیزی که من گفته‌ام این است که امام در زمان قدیم مثلاً نجف که بودند واقعاً شاید‏ ‏در روز صدها صفحه کتاب می‌خواندند، کتاب قصه یا مسایل اجتماعی، چندتا کتاب‏ ‏می‌آوردند بیست صفحه از این، ده صفحه از آن، پانزده صفحه از آن، ایشان اکثر‏ ‏داستانهای معروف را خوانده‌اند؛ حالا چه کتابهایی که جنبه سیاسی یا اجتماعی‏ ‏داشت، مثل «نگاهی به تاریخ جهان» نهرو، چه کتاب‌های تاریخی، کتابهایی مثل «شوهر‏ ‏آهو خانم» را از اول تا آخر خوانده‌اند! می‌خواهم بگویم امام از این سبک چیزها‏ ‏می‌خواندند.»

📚 منبع: رجائی، غلام‌علی، ‏‏‏‏برداشتهایی از‏‏ ‏‏سیره امام خمینی‏‏(س)، ج ۲، ص ۳۳۳-۳۳۴، به نقل از: پیام انقلاب، ش ۶۰، ص ۲۴.

✔️ پی‌نوشت: در مورد روزنامه خواندن امام نیز استاد ما حجت‌الاسلام حمید وحیدی می‌فرمودند مرحوم آیت‌الله خوش‌وقت می‌گفتند در ایام حضور امام در ایران قبل از تبعید ایشان یک روز به اتاق مطالعه امام رفته بودم، دیدم پشت میز مطالعه ایشان به‌قدر دو وجب از پایین تا بالا روزنامه چیده شده بود. در مورد مطالعه روزانه روزانه‌های مختلف در زمان حضورشان در پاریس و بعد از پیروزی انقلاب نیز خاطرات متعدد از اطرافیان ایشان وجود دارد که در کتاب‌های خاطراتشان آمده است.

در نوجوانی نیز امام عمده کتاب‌های کتابخانه پدرشان را مطالعه کرده بودند و در زمان حضورشان در قم نیز ایشان یک کتابخانه بزرگ داشته‌اند که وقف عمومی کرده بوده‌اند و مکان آن ساختمان درمانگاه قرآن و عترت قم بوده است، این ساختمان را کسی به امام هدیه کرده بوده است و ایشان نیز آن را وقف محل تحصیل طلاب و کتابخانه‌ای می‌کنند که برخی از کتب خطی امام نیز در آن بوده است، اما این کتابخانه توسط ساواک غارت می‌شود و کتابخانه تعطیل می‌شود و بعد از سالیانی به جهت تعطیلی این مکان، برخی با اجازه امام آن را به درمانگاه تبدیل می‌کنند.

📖 حاج احمد آقا خمینی در مورد مطالعات امام می‌فرمایند:

«امام مطالعه را دوست دارند و هنوز که هنوز است به قدری مطالعه می‌کنند که‏ ‏چشمشان خسته می‌شود. یادم هست در ایام تعطیلی که تابستان‌ها به یکی از شهرها و‏ ‏یا تهران می‌آمدیم به قدری کتاب‌های متنوع مطالعه می‌کردند که صدای کسانی که برای‏ ‏ایشان کتاب تهیه می‌کردند درمی‌آمد. اکثر نوشته‌های نویسندگان بزرگ جهان را‏ ‏خوانده‌اند. چه در زمینه‌های اجتماعی و چه سیاسی، پر مطالعه ترین روحانی بودند.‏ ‏تاریخ ایران را بارها مطالعه کرده‌اند و تاریخ مشروطه را خوب می‌دانند.»

📚 منبع: برداشتهایی از‏‏ ‏‏سیره امام خمینی‏‏(س)، ج ۲، ص ۳۳۴، به نقل از: دلیل آفتاب، ص ۱۶۳.

 

✔️ پی‌نوشت: امام وقتی بعد از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دستگیر می‌شوند و به زندان قصر و سپس پادگان عشرت آباد منتقل می‌شوند نیز دست از مطالعه برنمی‌دارند و طی نامه نگاری از آقای لواسانی می‌خواهند دو کتاب مستدرک الوسائل جلد سوم و کتاب تاریخ مشروطه سید احمد کسروی را برای ایشان ببرد.

نکته بسیار مهم اینکه همه این مطالبی که از مطالعات جنبی امام گفته شد، نسبت به مطالعات تخصصی فلسفی، عرفانی، فقهی، روایی و تفسیری ایشان، شاید اصلا به حساب نیاید و اگر حجم مطالعه قرآن ایشان که هر روز در چند نوبت انجام می‌شد نیز به این مطالعات افزوده شود، تازه فرهیختگی و حجم عظیم کار مطالعاتی امام درک می‌شود.

طبق سندی که سیدحمید روحانی در کتاب نهضت امام خمینی، ج ۱، ص ۴۰۴ می‌آورد در همان ایام حضور امام در زندان پس از خرداد ۴۲ ایشان کتاب‌های زیر را نیز درخواست می‌دهند (رسید دریافت آن در کتاب آمده):

۱-مکاسب محرمه ۲- کتاب الطهارة ۳- توضیح المسائل ۴- حاشیه توضیح المسائل ۵- تهذیب الاصول جزء اول و جزء الثانی و جزء ثالث ۶- تعلیقه بر وسیله ۷- تعلیقه عروة الوثقی ۸- مناسک حج ۹- نجاة العباد ۱۰- زبدة الاحکام.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 در نهج‌البلاغه روایتی آمده است که از حضرت امیر (علیه‌السلام) سؤال می‌شود: «عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ ص غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ» اینکه پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) می‌فرمودند: ریش‌های سفید خود را تغییر دهید و شبیه یهود نشوید الان هم صادق است؟! [یعنی سنت یهودی‌ها این بوده است که پیرمردها ریش‌های سفید خود را رنگ نمی‌کرده‌اند و حضرت به آنها امر می‌کنند که ریش‌های خود را رنگ کنید و شبیه یهود نباشید.]

🔻 حضرت امیر (ع) پاسخ می‌دهند: «إِنَّمَا قَالَ ص ذَلِکَ وَ الدِّینُ قُلٌّ» پیامبر (ص) این سخن را وقتى فرمود که شمار اهل دین اندک بود، «فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَار» اما امروز که سفره اسلام گسترده شده، و استوار و پابرجا گشته، هرگونه دوست دارید عمل کنید.

✔️ ممکن است کسی بگوید: پس تشبه به یهود وجهی نداشت، آنچه مهم بود اینکه ما مقابل دشمنان، قوی جلوه داده شویم و حضرت به‌خاطر این علت، حکم کردند که ریش‌های خود را رنگ کنید.

🔻 جواب می‌دهیم بله علت اصلی دستور پیامبر اکرم (ص) به رنگ‌کردن ریش، به جهت‌نمایش قدرت بود و الان که نیازی به نمایش قدرت نیست حکم لزوم رنگ‌کردن ریش نیز برداشته شد؛ اما چرا پیامبر اکرم (ص) شبیه به یهود نشوید را به‌عنوان علت حکم لزوم رنگ‌کردن ریش بیان کردند؟! وجه آوردن این تعلیل چه بود؟!

🔻نبی مکرم اسلام (ص) در کلام خود دو مطلب را بیان می‌کنند که با توضیح امیرالمؤمنین (ع) قیود آن برای ما روشن می‌شود. پیامبر (ص) در ضمن اینکه یک حکم جزئی لزوم رنگ‌کردن ریش را بیان می‌کنند در ضمن آن یک حکم عام عدم جواز تشبه به یهود را نیز می‌آورند یعنی در واقع نسبت این حکم خاص که در ضمن آن حکم عام بیان می‌شود عملاً بیان یک مصداق و حکم عام است.

این حکم مصداقی، هم مصداق لزوم قوی جلوه دادن ما مقابل دشمن است و هم مصداق لزوم عدم تشبه به یهود (دشمنان) است.

در واقع عدم تشبه به یهود علت آن حکم نیست، حکمت است و حکمت هرجا بود حکم هم می‌آید ولی اگر نبود معلوم نیست حکم رفع شود چون ممکن است وجه دیگری مثل لزوم قوی نشان دادن خود مقابل دشمنان برای باقی بودن آن حکم باقی باشد.

🔻 در کلام حضرت امیر (ع) معلوم می‌شود این حکم عام عدم تشبه به یهود، مطلق نیست، حضرت می‌فرمایند: این حکم عام عدم جواز تشبه به یهود، مربوط به شرایطی است که جامعه اسلامی یک اتساع و قدرتی ندارد و در فضای تقابل با یهود و نصارا است، در این فضا شما نباید به یهود تشبه پیدا کنید و به هر نحو تا وقتی که این تشبه شما در فضایی است که یهود دست برتر یا مساوی با شما و در تقابل شما را دارد حرام است.

🔻در این چنین فضایی شما اگر بخواهید با شبیه شدن به آن دشمنان برای خود یک هویت متکی به آنها درست کنید جایز نیست، اما وقتی آنها در موقعیتی نیستند که موضوعیت داشته باشند، عمل شما نسبت به آنها لابشرط است، هرطور که خودتان به مصلحت می‌دانید عمل کنید، دیگر یهود و نصارا در تصمیم‌گیری شما دخیل نیستند.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 در زیارت ناحیه مقدسه، یکی از سلام‌هایی که حضرت حجت (عج) به ابا عبدالله (علیه السلام) می‌دهند، این است که: «السَّلَامُ عَلَى مَنْ تَوَلَّى دَفْنَهُ أَهْلُ الْقُرَى‏»

این تعبیر را به اشتباه ترجمه کرده‌اند به: سلام بر کسی که بادیه نشینان یا دهاتی‌ها دفن او را به عهده گرفتند.

🔻 بعد همین این ترجمه اشتباه در روضه خوانی‌ها برای اباعبدالله (علیه السلام) رسوخ کرده است که دهاتی‌ها شما را خاک کردند و عملا نوعی تصغیر و تحقیر روستایی‌ها در آن صورت می‌گیرد، انگار در شأن امام  نبوده است که دهاتی‌ها او را به خاک بسپارند بلکه باید شهری‌های با فرهنگ چنین می‌کرده‌اند، این توصیف در حالی است که بیشترین همنشینی با فقرا و توده مردم را همین حضرات داشتند.

🔻 متاسفانه در یکی از مجالس وداع با پیکر شهید رئیسی نیز مداح می‌خواست گریز بزند به مداحی برای امام حسین (علیه السلام) و می‌گفت: شهید رئیسی را هم مثل حضرت، اول دهاتی‌ها پیدا کردند! انگار که در شأن ایشان این بوده که شهری‌های باکلاس ایشان را پیدا کنند!

🔻 این فهم، نه تنها با فرهنگ دین و اهل بیت سازگاری ندارد بلکه از نظر لغتی نیز بطلان آن واضح است، چون «الْقُرَى»‏ جمع «اَلْقَرْیَة» است و «اَلْقَرْیَة» به معنی جایی است که مردم در آن مجتمع هستند، چه شهر باشد و چه روستا، در اصطلاح خودمان آبادی (اعم از شهر و روستا) شاید معادل آن باشد. مثلا در آیه ۷۵ نساء آمده است: «رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها» ما را از این آبادی که اهل آن به ما ظلم می‌کنند، نجات ده و یا در آیه ۹۷ اعراف می‌گوید: «أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰٓ أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا بَیَاتًا وَهُمْ نَآئِمُونَ» و یا در جای دیگری در آیه ۱۰۱ اعراف می‌گوید: «تِلْکَ الْقُرى‏ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبائِها وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنات‏...» و ...

 

🔻 تعبیر «السَّلَامُ عَلَى مَنْ تَوَلَّى دَفْنَهُ أَهْلُ الْقُرَى‏» اشاره به غصه خوردن حضرت به این نیست که افراد سطح پایین شما را دفن کردند، چون طبق روایات غسل و دفن معصوم اختصاص به معصوم دارد و داریم که امام سجاد (علیه السلام) از طریق اعجاز و طی الارض به آنجا آمدند و ساکنان غاضریه از قبیله بنی اسد ایشان را در دفن پیکرهای مطهر کمک کردند.

بلکه غصه خوردن حضرت از این است که اقوام و آشنایان حضرت همه به شهادت رسیده یا در اسارت بودند و کسی از نزدیکان نبود که آنها را تشییع کند و به خاک بسپارد بلکه غریبه‌ها و اهل آبادی‌ها حضرت را به خاک سپردند.

🔻 اگر هم برخی بین مدینة و قُرَى‏ تفاوت گذاشته‌اند و گفته‌اند مدینه وجه متمدن به دین و قُرَى‏ مقابل آن است به هر حال فرقی در شهری و روستایی بودن نمی‌گذارد بلکه وجه متمایزش در با فرهنگ دینی و غیر آن بودن است.

🔻 اصل نکته به نظر می‌رسد همین بود که عرض شد اما بر فرض هم ترجمه اشتباه بادیه نشین‌ها یا دهاتی‌ها درست می‌بود اما این توصیف در تطبیق با دهاتی‌ها و روستا نشین‌های الان متفاوت است، آن زمان بادیه نشین‌ها چندان اهل فرهنگ و دین و رعایت آداب نبودند اما امروزه این چنین نیست و بلکه از نظر دین‌داری و فرهنگ روستا نشینان و دهاتی‌ها برتر از شهری‌ها هستند، پس حتی اگر آن ترجمه اشتباه را هم بخواهیم ملاک قرار دهیم باز استفاده از آن تعبیر و قیاس به روستایی‌های این زمانه اشتباه در اشتباه است!

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 یکی از آیاتی که بحث فقهی و اصولی زیادی میان فقها نسبت به آن صورت گرفته است آیه 61 سوره مبارکه توبه مشهور به آیه « أُذُنُ» است:

«وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم‏»

🔻در این آیه خداوند به منافقانی اشاره می‌کند که پیامبر(ص) را آزار می‌دهند «یُؤْذُونَ النَّبِیَّ» و به حضرت انتساب می‌دهند که پیامبر أُذُنُ است یعنی فقط گوش است، هرچه به او می‌گویند باور می‌کند و نمی‌تواند درست و نادرست را از هم تشخیص دهد. خداوند در مقابل این ذم آنها حضرت را مدح می‌کنند و به آنها پاسخ می‌دهد: «هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکم» او گوش خوبی برای شما است، در مقابل زود باوری که تصدیق ظاهری و باطنی بود و مذمت داشت خداوند حضرت را مدح می‌کنند یعنی تصدیق او فقط ظاهری است نه باطنی. این تصدیق نبی مکرم اسلام را به معنای باور حرف خود نگیرید، او نسبت به جامعه شما «لَکُمْ» شنوای خوبی است یعنی چنین نیست که هرکس هرچه گفت او باور کند بلکه شما را ضایع و رسوا نمی‌کند و چنین نیست که آنچه هرکدام از شما می‌گویید را تصدیق  واقعی هم بکند، بلکه او «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ» فقط نسبت به خداوند و مؤمنین است که باور قلبی هم دارد او یک رحمت خاصه نسبت به مؤمنین شما است «وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ». آنجا سخن از أُذُنٌ بود اینجا سخن از ایمان است آنجا «لَکُمْ» بود اینجا «مِنْکُم» است. در فراز دوم آیه از میان توده جامعه، مؤمنین را تخصیص می‌زند و به ایمان پیامبر به مؤمنین اشاره می‌کند. جنس اذن فقط تصدیق ظاهری است اما جنس ایمان تصدیق ظاهری و واقعی باهم است. اذن بودن نسبت به توده جامعه بود «لَکُمْ» اما ایمان نسبت به بعض جامعه اسلامی «مِنْکُمْ»که مؤمنین باشند است.

🔻ایمان به مؤمنین از جنس ایمان به خداوند است و در یک سیاق و در کنار هم می‌آید «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ» البته یک تفاوت بین ایمان به خداوند و ایمان به مؤمنین است که ایمان به خداوند با حرف «باء» متعدی شده است و ایمان به مؤمنین با حرف «لام» و این تفاوت به این برمی‌گردد که ایمان وقتی با باء متعدی شد، تصدیق به اصل وجود آن مدخول است و وقتی با لام متعدی شد تصدیق خود مدخول به است. مثلا «وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعا» (اسراء:90) به پیامبر می گفتند اگر برای ما از زمین چشمه‌ای بجوشانی آنچه می‌گویی را تصدیق می‌کنیم و یا در جای دیگری در باب ایمان آوردن لوط به ابراهیم علیهما السلام می‌گوید: « فَآمَنَ لَهُ لُوط» (عنکبوت:26) لوط وجود نبی مکرم را تصدیق نکرد بلکه درستی سخن و دعوت او را تصدیق کرد.

✔️ کسی چون حضرت آقا بارها از این آیه در تایید رویکرد مردمی امام خمینی و اعتماد ایشان به جامعه مؤمنین استفاده می‌کنند. امام خمینی در موضوعات مختلف رویکرد مردمی داشتند و با به میدان آوردن مردم سخت‌ترین مشکلات را حل می‌کردند، مثلا حضرت آقا برای توضیح مبنای معرفتی این رویکرد امام چنین می‌گویند:

«این ملت بزرگ، ملت خوبى است. امام عظیم‌الشأن، این ملت را خوب شناخته بود و من هیچ‌کس را مثل آن بزرگوار ندیدم که با خصوصیات این ملت، اینگونه آشنا باشد و به او اینطور ایمان داشته باشد. همینطور که در قرآن راجع به پیغمبر (صلى‌الله علیه و آله) هست که فرمود: «یُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ‌» ، امام به این ملت ایمان داشت.» 📖 (مراسم تنفیذ ریاست جمهوری حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی ۱۲/۵/۱۳۷۲)

🔻 نتیجه این نگاه این می‌شود که اگر جامعه مؤمنین را برای حل مشکلات کشور دعوت کردی و به میدان آمدند حالا به آنها اعتماد کن و آنها را تصدیق حقیقی و قلبی نما و کار را به آنها بسپر، یعنی بر ادعای جامعه مؤمنین ترتیب اثر واقعی ده.

🔻در روایتی صحصح السند از کتاب کافی اسماعیل فرزند امام صادق (ع) تصمیم می‌گیرد سرمایه‌اش را به کسی بسپرد که بر روی آن تجارت کند،‌ حضرت به او می‌گویند: «یَا بُنَیَّ أَ مَا بَلَغَکَ أَنَّهُ یَشْرَبُ الْخَمْرَ فَقَالَ إِسْمَاعِیلُ هَکَذَا یَقُولُ النَّاسُ فَقَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَفْعَلْ» ای فرزندم نشنیده‌ای که مردم می‌گویند او شراب می‌نوشد؟ اسماعیل می‌گوید: بله، مردم چنین می‌گویند. حضرت می‌فرمایند: پس سرمایه‌ات را به او نده؛ اما اسماعیل برخلاف توصیه حضرت سرمایه‌ را به او می‌دهد و سرمایه نیز به باد می‌رود. پس از این ضرر، حضرت مجدد اسماعیل را هنگام طواف حج می‌بینند که خطاب به خداوند می‌گوید: «اللَّهُمَّ أْجُرْنِی» خداوندا این زیان مرا جبران نما، حضرت به او می‌گویند: «مَهْ یَا بُنَیَّ فَلَا وَ اللَّهِ مَا لَکَ عَلَى اللَّهِ [هَذَا] حُجَّةٌ وَ لَا لَکَ أَنْ یَأْجُرَکَ» فرزندم توقف کن، به خدا چنین نیست که تو حق و حجتی بر خداوند داشته باشی که زیان تو را جبران کند تو شنیدی که مردم می‌گویند: او شراب می‌خورد و به او اعماد کردی. اسماعیل پاسخ می‌دهد: من که ندیده بودم فقط از مردم شنیدم و حضرت پاسخ می‌دهند: «یَا بُنَیَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ- «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ‏» یَقُولُ یُصَدِّقُ اللَّهَ وَ یُصَدِّقُ لِلْمُؤْمِنِینَ فَإِذَا شَهِدَ عِنْدَکَ الْمُؤْمِنُونَ فَصَدِّقْهُمْ...» این فرزندم خداوند در کتابش می‌گوید نبی مکرم اسلام خداوند را تصدیق می‌کرد و مؤمنین را تصدیق می‌کرد پس اگر مؤمنین نزد تو شهادتی دادند آنها را تصدیق کن.

🔻در این حدیث تعبیر مؤمنین بر جامعه مؤمنین تطبیق می‌شود نه اینکه فرد فردی که برای اسماعیل خبر آورده بودند و ایمان این فرد فرد ثابت شده باشد بلکه این جامعه به وجه ایمانی‌اش به نحو عام مجموعی باید مورد تصدیق اسماعیل قرار می‌گرفت و این جامعه به حیث جمعی‌اش ایمانش از قبل احراز شده است و حضرت می‌گویند اگر چیزی در بین این جامعه وجود دارد آنها را تصدیق کن.

🔻فقها از این آیه برای حجیت خبر واحد عادل نیز استفاده‌ کرده‌اند به این ترتیب که وقتی ایمان پیامبر(ص) به مؤمنین مورد مدح خداوند قرار گرفته است، این دلالت بر حُسن آن دارد و حُسن آن دلالت بر جواز دارد. پس اگر شما مؤمنی را تصدیق کردی و مفاد شهادت او را مطابق واقع قرار دادی نسبت به این عمل خود حجیت به معنای معذریت داری.

✔️ تذکر: این تصدیق جایی که علیه مؤمنین دیگر باشد به نحویی که تصدیق او موجب شود حقوق آن فرد نفی شود از این آیه اثبات نمی‌شود مثلا مؤمنی علیه مؤمن دیگر شهادت دهد که او شرب خمر انجام داده است و شما بدون تحقیق و فرآیند قضایی مشخص آن، بخواهی علیه مؤمن حد را جاری کنی، این برداشت منافات با رحمة بودن بر همه دارد و ادله مربوط به قضاوت و لزوم اقامه بینه و... اطلاق حجیت ادله خبر واحد را تخصیص می‌زند. در حدیث اسماعیل نیز آن فرد حقی بر اسماعیل نداشت که با ترتب اثر دادن اسماعیل به شهادت مؤمنین علیه او حق او ضایع شده باشد بلکه ترتب اثر دادن اسماعیل بر حرف مردم منجر به احتیاطی نسبت به اموال خودش می‌شود و قرار نبود اسماعیل بدون فرآیند قضایی نسبت به آن فرد حکم کند.

 ⁉️ اشکالی ممکن است مطرح شود که ما در حجیت خبر واحد به دنبال حجیت به معنای لزوم اتباع بر اساس مفاد خبر واحد هستیم نه جواز عمل بر اساس آن و صرفا اثبات معذریت. اینجا جواب‌هایی می‌شود داد یکی اینکه اجماع مرکب داریم و هرکس جواز را نسبت به حجیت عمل بر اساس خبر واحد پذیرفته در مواردی که خبر واحد عادل حاکی از حکم لزومی شارع است همان وجوب را گفته. یک جواب دیگر اینکه امام در روایت اسماعیل بر اساس آیه امر به لزوم تصدیق کردند «فَصَدِّقْهُمْ» و این امر در این روایت تفسیریه ظهور در وجوب دارد و بنابر این مفاد آیه صرف مطلوبیت را ثابت نمی‌کند بلکه شدت مطلوبیت به نحو الزام را ثابت می‌کند.

⁉️ اشکال دیگری ممکن است مطرح شود که آنچه از مفاد آیه ثابت شد اعتماد به مؤمنین به حیث جمعی آنها بود نه اعتماد به مؤمن به حیث فرد فرد آنها اما پاسخ می‌دهیم که اولا ظاهر آیه که مؤمنین باشد هم حیث فردی و هم حیث جمعی مؤمنین را شامل می‌شود، به ویژه که در مقابل فراز ابتدایی آیه است که «مِنْهُمُ الَّذینَ» برخی از منافقان یعنی حیث فرد فرد لحاظ شده است پس در مقابل هم تصدیق واقعی هم ناظر به فرد فرد مؤمنین است، هم جامعه مؤمنین اگر هم در روایت اسماعیل، مؤمنین به جامعه مؤمنین تطبیق داده شده است این تطبیق موردی موجب اختصاص آیه به فقط جامعه مؤمنین نمی‌شود و همانطور که برخی از فقها از این آیه برای حجیت خبر واحد استفاده کرده‌اند، مفاد آیه هم در لزوم اعتماد به جامعه مؤمنین و هم اعتماد و تصدیق فرد فرد مؤمنین دلالت دارد.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دعای افتتاح

ماه مبارک رمضان ماه دعا برای ظهور حضرت حجت(عج) و ماه ظهور ایشان است.

علامه مجلسی در ابتدای این دعا در اعمال ماه رمضان در کتاب زاد المعاد می‌آورد:

«رُوِیَ بِسَنَدٍ مُعْتَبَرٍ عَنْ صَاحِبِ الْأَمْرِ (عَجَّ) أَنَّهُ کَتَبَ لِشِیعَتِهِ أَنْ یَقْرَءُوا فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ لَیَالِی رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ، فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ تَسْمَعُ دُعَاءَ هَذَا الشَّهْرِ وَ تَسْتَغْفِرُ لِصَاحِبِهِ وَ هُوَ:...»

روایت شده است به سند معتبر از امام زمان (عج) که حضرت به شیعیان خود نوشتند که این دعا را در هر شب ماه رمضان قرائت کنید چرا که ملائک خداوند این ادعیه را گوش می‌کنند و برای خواننده آن استغفار می‌کنند.

 

دعای افتتاح دعای ندبه برای ظهور و یاد ایشان است.

«اَللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إلَیْکَ فِی دَوْلَهٍ کَرِیمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإِْسْلاَمَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ»

از این دعا در این شب‌های مبارک غافل نشوید.

 

  • حمید رضا باقری