📌 «اگر غلطی از آنها [سردمداران رژیم صهیونیستی] سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد.» (رهبری: ۱ فروردین ۱۳۹۲)
📌 «رژیم باید منتظر مجازاتی سخت باشد. دست قدرتمند نیروی مسلح جمهوری اسلامی او را رها نخواهد کرد باذنالله.» (رهبری: ۲۳ خرداد ۱۴۰۴)
🔻 از این جنس شعارها و رجزها؛ هم از حضرت آقا سراغ داریم هم از سرداران سپاه و ارتش؛
برخی هر اتفاقی هم بیافتند، باز میگویند: ببینید این آن چیزی که آقا یا فلانی شعارش را داد نیست؛ هنوز تلآویو و حیفا با خاک یکسان نشده؛ این دست قدرتمند نیروهای مسلح که قرار بود، یقه اسرائیل را رها نکند چه شد؟! ببینید رها کرد که!
🔻با این رجزها چه معاملهای باید بکنیم؟! آیا داستان اینها و گزارش دهی رهبری از صحنه سیاسی، اجتماعی، نظامی و... یکی است؟! تفاوت این شعارها و رجزها با سخنان تحلیلی و مستدل رهبری چیست؟!
🔻باید دانست بین خبردادن از یک قضیه که اتفاق افتاده است، مثلا کیفیت حمله ایران به پایگاه آمریکا و رجزهای جنگی تفاوت است، بین مطالب مستدل و مبتنی بر شواهد میدانی یا معرفتی مثل وضعیت ایمانی و انسجام مردم و بسیاری از پیشگوییهای رهبری که مبتنی بر آیات و روایات و سنن الهی است با رجزهای جنگی در مقابل دشمنان تفاوت است.
🔻 بایست داستان رجزهای جنگی و انتظار از آن را درست فهم کرد.
👈 در روایتی از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که در کتاب کافی شریف و تهذیب، آمده است: ««فِی یَوْمَ الْتَقَى هُوَ وَ مُعَاوِیَةُ بِصِفِّینَ» روزی که ایشان و معاویه در صفین مقابل هم قرار گرفتند. حضرت «رَفَعَ بِهَا صَوْتَهُ لِیُسْمِعَ أَصْحَابَهُ وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّ مُعَاوِیَةَ وَ أَصْحَابَهُ» صدای خود را به نحوی که اصحاب ایشان بشنوند بالا برد و گفت: به خدا قسم معاویه و یارانش را خواهم کشت.
سپس حضرت در پایان کلامشان بهنحویکه بقیه نشنوند گفتند: «إِنْ شَاءَ اللَّهُ» راوی میگوید، من که نزدیک حضرت بودم، این را شنیدم و گفتم: «یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّکَ حَلَفْتَ عَلَى مَا فَعَلْتَ ثُمَّ اسْتَثْنَیْتَ» ای امیرالمؤمنین شما بر چیزی قسم خوردید که آن را انجام میدهید سپس از آن استثنا کردید که اگر خدا بخواهد، «فَمَا أَرَدْتَ بِذَلِکَ» منظورتان از این کار چه بود؟!
حضرت پاسخ میدهند: «إِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَةٌ» در جنگ قرار نیست هرچه میگوییم عین واقعیت باشد، جنگ فریب است. «أَنَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ کَذُوبٍ» من نزد یارانم شخص صادقی هستم، خواستم با این سخن «فَأَرَدْتُ أَنْ أُحَرِّضَ أَصْحَابِی عَلَیْهِمْ کَیْلَا یَفْشَلُوا وَ کَیْ یَطْمَعُوا فِیهِمْ» یارانم را بر جنگ با آنها راغب کنم، تا سستی نکنند و دلشان بر غلبه بر دشمنان قرص شود.
«فَأَفْقَهُهُمْ یَنْتَفِعُ بِهَا بَعْدَ الْیَوْمِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ» عمیقترین و خوشفهمترین آنها بعد از امروز از این مطلب بهره خواهد برد، انشاءالله. بدان که خداوند تبارکوتعالی به موسی علیهالسلام وقتی او را بهسوی فرعون فرستاد گفت: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى» به فرعون با زبان نرم سخن بگو، امید داشته باش که او متذکر شود یا خشوع کند و میدانست که او نه متذکر میشود و نه خشوع میکند، «وَ لَکِنْ لِیَکُونَ ذَلِکَ أَحْرَصَ لِمُوسَى ع عَلَى الذَّهَابِ» اما چنین گفت، برای اینکه موسی را بر رفتن بهسوی او راغب کند.»
📌 داستان رجزها، وعدهها و شعارهای رهبر جامعه یا فرماندهان نظامی مقابل دشمنان، با تحلیلهای علمی و معرفتی فرق دارد، داستان دعوتکردن مردم برای مقاومت و شجاعت نشاندادن، داستان سخنان شورانگیز زدن با دیگر بحثها فرق دارد و نباید انتظار مشابهی از آنها داشته باشیم.