شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۶۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

چند شب قبل جمعی 4 نفره به منزل یکی از شخصیت‌های نسبتا مطرح فکری که مدتی است در فضای غرب شناسی کار می‌کند و صاحب اندیشه‌های خاصی است رفتیم. یکی از صحبت‌هایی که توسط استاد مذکور مطرح گردید در این باب بود که:

«سید جمال الدین اسد آبادی از اول یک حرف اشتباه زد و بعدی‌ها دنبال او را گرفتند، او گفت: «به غرب رفتم هرچه دیدم اسلام بود و اما همه نامسلمان بودند به کشورهای اسلامی آمدم همه مسلمان بودند ولی اثری از اسلام نبود.»

چه کسی گفته است غرب اگر در تکنولوژی از ما جلوتر است اگر در علم و ثروت از ما جلوتر است، یعنی ما عقب افتاده‌ایم؟ ما اگر در نظام اندیشه غربی نگاه کنیم که همه چیز پول، رفاه و ثروت است، بله عقب افتاده‌ایم ولی در اندیشه اسلامی چنین نیست!

اصلا چه کسی گفته است بشر امروز رفاه و آسایش بیشتری نسبت به بشر دیروز دارد و...

خر، اصلا من اگر خر سوار شوم چه کسی گفته است، من از آن کسی که ماشین آخرین سیستم سوار می‌َشود عقب‌تر هستم و او از من کامل‌تر است؟

خدا ثروت و تکنولوژی را به غرب داده است چون راه خدا را فراموش کردند. خدا در قرآن چه می‌گوید: فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ ( 44 سوره مبارکه انعام.)  چون آنچه را که به آن پند داده شدند، از یاد بردند. درهاى همه چیز را بر آنان گشودیم. تا وقتى که به آنچه داده شدند، شاد گشتند، ناگهان آنان را فرو گرفتیم، پس یکباره نومید شدند. »

این صحبت‌ها مقدمه بود که ما باید غرب را خوب بشناسیم اما احساس می‌کردم بحث‌ها کمی خلط شده و استفاده ایشان از آیه اشتباه است و به همین خاطر پرسیدم؟

آیا شما این حرف را در مورد مطلق علم و رفاه می‌زنید؟ آیا منظورتان جهت‌گیری اشتباه غرب در استفاده از علم و رفاه است؟ ما که در اصل حُسنِ علم و رفاه از این جهت که تعب و سختی را از بندگان خدا برمی‌دارد بحثی نداریم؟

ایشان جواب داد:‌

« خیر! چه کسی گفته که اصل برداشته شدن تعب و سختی از بندگان خدا حُسن دارد؟ پس اینکه در روایت می‌گوید: أَفْضَلُ‏ الْأَعْمَالِ‏ أَحْمَزُهَا [ باارزش‌ترین اعمال سخت‌ترین آنهاست] به چه معنی است؟ »

چون قبلا استفاده از این روایت را در برخی متون فقهی دیده بودم در سند آن اشکال نکردم والبته قبلا به این روایت هم فکر کرده بودم. پس جواب دادم:

این روایت در مقام تزاحم است؟ ایشان گفتند یعنی چه؟ توضیح دادم: یعنی وقتی دو عمل هر دو، مورد امر شارع قرار گرفته است و شما باید یکی را انجام دهی و نمی‌توانی هردو را هم انجام دهی اگر رفتی آنکه سخت‌تر است را انجام دادی این با فضیلت‌تر است. البته گاهی خود آن سختی موضوعیت دارد که ربطی به این قاعده کلی ندارد مثلا پیاده رفتن به سفر زیارت که نوعی خضوع در آن وجود دارد و این خضوع و خشوع خودش موضوعیت دارد.

·       در آیات و روایات با ظهور اولیه معنای یک روایت نمی‌توان به آن تمسک کرد مثلا در فهم روایت مذکور باید به این مطلب دقت داشت که روایات زیادی (متواتر معنوی) نیز وجود دارد که برداشن تعب و سختی از مؤمنین و خانواده و حتی حیوانات را تحسین کرده است و برای آن ثواب زیادی شمرده است پس شما نمی‌توانی این روایت را در نظام سازی اجتماعی هم بکار ببری.

§       همینجا لازم به تذکر است که شما وقتی می‌خواهید از یک آیه یا روایت استفاده کنید باید نگاه کنید که این آیه یا روایت ناظر به فرد است یا اجتماع چه بسا برخی مطالب اجرای آن برای فرد حُسن داشته باشد اما برای جامعه خیر. مثلاً این چنین بحثی را با یکی از دوستان در مورد طراحی یک صندوق خانگی داشتم که او مثلا به مطالبی تمسک می‌کرد که وقتی پولی در راه خدا می‌دهی انتظار بازگشت نداشته باش و... ولی بنده می‌گفتم این مطالب برای نظام فردی است، وقتی بحث شما ساختار اجتماعی شد نمی‌توانی همانطور که در نظام فردی حکم می‌کردی حکم کنی و...

·       در دوران دبستان یا راهنمایی مثالی ساده را به ما آموزش دادند به نام قضیه حمار و آن اینکه یک الاق هم اگر بین دو راه که او را به مقصد می‌رساند، مردد باشد، راه آسان‌تر و ساده‌تر را انتخاب می‌کند. این مثال را زدم تا متوجه شویم این یک قضیه بدیهی است که اگر کسی بی‌علت بدون هیچ توجیهی بر خود سختی بار کند، این را هیچ عاقلی نمی‌پسندد و به تعبیر علم اصول خداوند که خود رئیس عقلا است حکمی خلاف حکم بدیهی عقل صادر نمی‌کند.

پس روایت مذکور را اگر بخواهیم با این حکم بدیهی عقل جمع کنیم، می‌گوئیم این روایت همانطور که در بحثی مثل پیاده رفتن به سمت حج و امثال آن مطرح شده است، منحصر به عبادات است که دست یافتن به حکمت‌های آن برای ما کوتاه است و آن هم نه هر سختی در عبادات، سختی‌هایی که خود شارع مهر تأیید بر آنها زده باشد، مثلاً پیاده رفتن که به دلایل متعدد می‌توان حکمت‌هایی برای حُسن آن ذکر کرد و این مطلب برای بسیاری از ماها که به پیاده روی سفر اربعین رفته‌ایم اثبات شده است.

·       اما آخرین و مهم‌ترین مطلب اینکه چه کسی گفته است که مؤمنین قرار نیست به آبادی دنیا برسند؟ یکی از علل اشتباهاتی از این دست، عدم تفکیک آیات و روایت نسبت به قواعد فردی و اجتماعی است.

§       به طور مثال قرآن آنگاه که می‌خواهد در مورد فرد سخن بگوید، می‌گوید: «مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی‏ حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ (20 الشوری)»

هرکس ثرمایه و ذخیره آخرت را بخواهد به او می دهیم و زیادتر هم می‌دهیم، هرکس هم ثرمایه و ذخیره دنیا را بخواهد آن را هم به او می‌دهیم اما دیگر در آخرت نصیبی ندارد. اما دنیای آن کسی که آخرت را خواست چه؟ مسکوت می‌گذارد چون در نظام فردی معلوم نیست دنیای تو آباد شود یا نه و این خودش لازمه امتحان الهی است اما از آخرت خیالت راحت.

§       اما همین قرآن وقتی به جامعه مؤمنین می‌رسد می‌گوید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (96 الاعراف)»

یعنی چه؟ اگر مؤمنین ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند ما درهای برکات آسمان و زمین را بر آنها باز می‌کنیم اما چه کنیم که تکذیب کردند و به همین تکذیب کردنشان وآنچه خودشان خواستند واگذاشتیمشان.

اصلا هدف اسلام از برپایی حکومت، عدالت و برداشتن تعب و سختی از مؤمنین و انسان‌ها و ایجاد آسایش و رفاه برای آنها است. و البته خود این رفاه و آسایش هم غایت نهایی نیست.

هدف غایی از همه این کارهای چیست؟ امام خمینی; در رابطه  با این مطلب می‌گویند:‌

رژیم اسلامى مثل رژیم‌هاى، مکتب‌هاى مادى نیست، مکتب‌هاى مادى تمام همتشان این است که مرتع درست بشود! تمام همت این است که منزل داشته باشند؛ رفاه داشته باشند- آنهایى که راست مى‏گویند- اسلام مقصدش بالاتر از اینهاست. مکتب اسلام یک مکتب مادى نیست؛ یک مکتب مادى- معنوى است. مادیت را در پناه معنویت، اسلام قبول دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام براى تهذیب انسان آمده است؛ براى انسان‏سازى آمده است. همه مکتب‌هاى توحیدى براى انسان‏سازى آمده‏اند. ما مکلفیم انسان بسازیم‏. (صحیفه امام،  ج‏7، ص: 531)

تمام مسائلى که هست ما می‌‏خواهیم دست ظالم‌ها را کوتاه کنیم، ان شاء اللَّه و می‌‏خواهیم که قدرت‌ها را سرکوب کنیم و پایشان را از این بلاد مسلمین کوتاه کنیم، ان شاء اللَّه. همه اینها مقدّمه این است که یک آرامشى در این بلاد پیدا بشود و دنبال این آرامش یک سیر روحى پیدا بشود، یک هدایت به سوى خدا پیدا بشود. آن چیزى که اساس است سیر الى اللَّه است، توجه به خداست، همه‏ عبادات‏ براى‏ اوست‏. همه زحمات انبیا از آدم تا خاتم براى این معنا هست که سیر الى اللَّه باشد. شکستن بت نفس که بالاترین بتهاست دنبال او شکستن بت‌ّّهاى دیگر. (صحیفه امام ؛ ج‏19 ؛ ص51)

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

👈🏻 امام خمینی: «براى این که کمى معلوم شود، فرق میان اسلام و آن چه به عنوان اسلام معرفى مى‌‏شود تا چه حد است، شما را توجه مى‌‏دهم به تفاوتى که میان «قرآن» و کتب حدیث، با رساله‏‌هاى عملیه هست: قرآن و کتاب‌هاى حدیث، که منابع احکام و دستورات اسلام است، با رساله‏‌هاى عملیه، که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته مى‌‏شود، از لحاظ جامعیت و اثرى که در زندگانى اجتماعى مى‌‏تواند داشته باشد، به کلى تفاوت دارد. نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادى آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است! از یک دوره کتاب حدیث که حدود پنجاه کتاب‏ است و همۀ احکام اسلام را در بر دارد، سه چهار کتاب مربوط به عبادات و وظایف انسان نسبت به پروردگار است، مقدارى از احکام هم مربوط به اخلاقیات است؛ بقیه همه مربوط به اجتماعیات، اقتصادیات، حقوق، و سیاست و تدبیر جامعه است.»۱

 

📝 یکی از مهم‌ترین نقدهایی که حضرت امام(ره) قبل از انقلاب نسبت به حوزه مطرح می‌نمایند، عدم معرفی درست اسلام است و شاخص‌هایی برای آن مطرح می‌کنند یکی از این شاخص‌ها رساله‌های عملیه علما می‌باشد.

بعد از انقلاب حضرت امام(ره) به کمک آیت‌الله بی‌آزار شیرازی قدم مهمی در تحقق این تحول ایفا نمودند و رساله‌ای ۴ جلدی به نام رسالۀ نوین تدوین گردید.

📝 در این رساله مباحث مختلفی از وظایف اجتماعی افراد توضیح داده شده بود، به طور مثال یکی از بحث‌های مهمی که روایات بسیاری به آن پرداخته بحث تقیه می باشد که در این رساله نیز به آن پرداخته شده است؛ مسیری که با این رساله آغاز گردید، متأسفانه توسط سایر علما ادامه نیافت.

این رساله قدم بسیار مهمی در جهت توسعۀ مفاهیم دینی و تعمیق دین در میان تودۀ مردم بود. 

البته بعد از حضرت امام(ره) آیت‌الله ناصری نیز در رسالۀ خود فصل مهمی به عنوان اخلاق اضافه نموده و بسیاری از وظایف مؤمنین نسبت به یکدیگر و.. را توضیح‌ می‌دهند، وظایفی که در آخرت افراد نسبت‌ به آنها مؤاخذه خواهند شد و البته ما به اسم اخلاق و غیر واجب، آنها را کنار گذاشته‌ایم.

 

⁉️ نمی‌دانم بیش از 30 سال است چرا هنوز هیچ "اتفاق در خوری" در این زمینه رخ نداده است؟

 

📝 تا زمان آیت‌الله بروجردی در دهه 1320 هنوز در دست مردم رساله وجود نداشت و بسیاری از مردم نسبت به احکام سردرگمی داشتند و طلاب و علما با عبارت‌های سنگین و مغلق پاسخ آنها را می‌دادند اما به همت آیت‌الله بروجردی این عالم متجدد و تحول خواه، رساله‌های فارسی با زبانی ساده برای استفادۀ راحت مردم و اطلاع آنها از احکامشان تدوین گردید؛ این رساله‌ها متناسب با فضای آن دوره، یعنی نبود تشکیلات قوی حکومتی و عدم کشش حوزه برای مطرح نمودن مسائل کلان و اجتماعی تبویب گردید.


👈🏻حجت‌الاسلام شیخ محمدرضا محامی در خاطرات خود در مورد آن دوره می‌گویند:

یکی از خدمات علمی آیت‌الله بروجردی به حوزه احیای بحث در مورد احکام اجتماعی اسلام بود به دلیل اینکه روحانیت از امور اجتماعی منزوی شده و دیگر توان اجرای قوانین قضایی و جزایی را نداشت، کتاب‌های قضا، حدود و دیات و شهادات در حال منسوخ شدن بودند. آیت‌الله بروجردی با این تفکر مبارزه کردند و درس خارج قضا را آغاز کردند. عده‌ای از طلاب زبان به اعتراض گشودند که فایده این بحث‌ها چیست؟ آیت‌الله بروجردی در پاسخ فرمودند: چرا این همه اعتراض می‌کنید؟ آخر این احکام اسلام باید زنده بماند. اگر امروز به کار نیاید فردا به درد می‌خورد. ما نمی‌توانیم احکام اسلام را به خاطر اینکه فعلا مورد عمل نیست متارکه کنیم.۲

 

👈🏻ظاهرا حوزه ما از همان زمان تا کنون منجمد شده است و بنا ندارد گامی به جلو بردارد.

 ...........................

ارجاعات

1. (امام خمینی، ولایت فقیه (حکومت اسلامی)؛ ص: 11)

2. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی( تاریخ حوزۀ علمیۀ قم)، ص: 196.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅تا قبل از شهادت آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی، نامه‌های مختلفی بین ایشان و حضرت امام رد و بدل شده است، در اکثر این نامه‌ها آنچه مشهود است، فضای سنگین مشکلات و تلاش حضرت امام برای آرامش دادن به ایشان علی رغم همه سختی‌ها و امیدبخشی به پیروزی نهایی است. 

حضرت امام در ۱۴ اسفند ۱۳۴۶ در اوج مشکلات و در اوایل تبعید خود به نجف در پاسخ نامه شهید سعیدی می‌نویسند:


👈آنچه مهم است آن است که انسان با هر منطقى که بتواند خدمت کند و اداى وظیفه نماید که پیش وجدان خود شرمنده نباشد. وصول به مقاصد و عدم آن، بسته به اراده الهیه و به ما تکلیفى نیست. و آنچه مسلّم است این جوله‌ها(۱) پایان دارد، و خداوند تعالى حفظ کیان اسلام را خواهد فرمود.(۲)


✅ اصالت داشتن ادای تکلیف در مقابل خداوند، غایت نبودن پیروزی در مبارزات و سپردن عواقب امور به خداوند در عین امید به وعده قطعی خداوند برای حفظ جریان حق و غلبه نهایی جریان حق بر باطل، مکررا در نامه‌های حضرت امام به آیت‌الله سعیدی تکرار شده است و باید از خود پرسید با ایمان به این شاخصه‌ها آیا می‌شود خسته و مضطرب شد؟!


✅حضرت امام در نامه‌ی دیگری در ۱۴ آبان ۱۳۴۷، در اوج یأس از پیروزی در مبارزات، در پاسخ آیت‌الله سعیدی می‌نویسند:

👈در هر صورت سنگرها را حتى الامکان نباید از دست داد و قیام به وظایف به مقدار امکان لازم است، و اگر کوتاهى در آن نکنیم باکى نیست؛ فرضاً با شکست ظاهرى مواجه شویم، لکن رضاى خداى تعالى را اگر موفق شویم جلب کنیم، امور دیگر سهل است. این جانب لحظات آخر عمر را مى‌گذرانم و از اوضاع عمومى و خصوص حوزه‌هاى علمیه نگران و نمى‌دانم با آن تندروی‌هاى آنها و این سهل انگارى ماها امر به کجا منجر مىشود؟ « وَ الَّذى یُوجِبُ التَّسْکین فى الجمله: انَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً»(۳) و این رشته بحمد اللَّه گسستنى نیست، هر چه باریک شود. شما طبقه جوان مأیوس نباشید و با اراده و عزم راسخ مهیاى خدمت و فرصت باشید.(۴)

حضرت امام در نامه به شهید آیت‌الله سعیدی:

من از افرادى مثل شما آن قدر خوشم مى‌آید که شاید نتوانم عواطف درونى را آن طور که هست ابراز کنم. من قادر نیستم عواطف امثال شما را جواب بدهم لکن خداوند تعالى قادر است که شماها خدمتگزاران به دیانت را مشمول عنایات خود فرموده و از رحمت خود همه را بهرهمند فرماید.(5)

......................................

ارجاعات:

1.  اشاره به روایت امیرالمومنین که «للباطل جولة و للحق دولة» باطل جولانی بیش ندارد و دولت و حقیقت مربوط به حق است.

2.  صحیفه امام ؛ ج2 ؛ ص171.

3.  آنچه اجمالًا باعث آرامش مى‌شود اینکه:« خانه کعبه را صاحبى است». جمله حضرت عبدالمطلب هنگام حمله سپاه ابرهه به مکه. بحار الأنوار، ج 15، ص 145.

4.  صحیفه امام ؛ ج2 ؛ ص: 208

5. صحیفه امام ؛ ج2 ؛ ص: 202

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝چه حزب‌الهی‌ چه غیر آن نقد علما و افتتاح کشتی طلا را مهم‌ترین وظیفه خود دانستند و مثل همیشه که نقد کردن و نق زدن مشتری جذب کن است و ساده‌ترین کار، اکثرا همین کار را انتخاب کرده‌اند.

⁉️جالب است هر وقت قرار می‌شود توجهات به دولت و مسئولان بابت پاسخ‌گویی جلب شود، به یکباره موضوعی درست می‌شود که توجهات را به یک سوی دیگر منحرف می‌کند. یک روز ماجرای کمک به زلزله‌زدگان و موضوع مسکن مهر علم می‌شود، یک روز هم مسئله سانچی و نقد معصوم توسط روحانی و به یکباره مسئله کشتی مطلا...

😳تعجب من از دوستانم از عدالت‌خواه گرفته تا طلاب و مبلغین است که به سرعت دنبال مسیر طراحی شده برای آنها را می‌گیرند و یک مسئله فرعی را اصلی می‌کنند.

👈مثال می‌زنم از همین امام خمینی که ان شاء الله دوستان آرمان‌خواه لااقل امام را از روحانیون هنوز قبول دارند. از ایشان استفتاء می‌کنند در مورد مصارف درآمدهای بقاع متبرکه منجمله طلاکاری ضریح و درب‌های حرم‌های مطهر، ایشان می‌فرمایند بعد از تعمیر در مطلق امور خیریه می‌توانید استفاده کنید. (ر.ب: استفتاآت (للامام الخمینى(س)) ؛ ج‏3 ؛ ص574 س: 16)

یا مثلا طلا نمودن گنبد مطهر حضرت معصومه که بانی آن آیت‌الله بهجت بودند و آیت‌الله مسعودی تولیت آن زمان حرم نقل می‌کردند که ایشان در آن زمان(۱۳۸۹ش) مبلغ ۱۰ میلیون که نسبتا مبلغ زیادی بود را برای این‌کار به ایشان می‌دهند و با هزینه چند میلیاد و با نزدیک به ۲۴۰ کیلو طلا این کار تمام می‌شود.

❗️اگر مساله اینقدر که دوستان حساس شده‌اند اصولی بود و مصداق گناه بزرگی که دوستان تصور کرده‌اند و امروز طلاکاری کردن گنبد و... را زیر سوال می‌برند، لااقل حضرت امام یک تذکری در مورد این مورد از سوال می‌دادند.

👀 به این هم دقت شود که بین طلاکاری و خود طلا تفاوت است و طلاکاری جز زینت، خواصی مثل ماندگاری بالا و... را به دنبال دارد و هزینه چندان زیادی هم نسبت به خود طلا ندارد و اگر مثلا برخی نهی‌ها به زینت نکردن مشاهد مشرفه با طلا شده است، منظور روکش طلا کشیدن نیست مثلا امام در تحریر الوسیله در بحث استفاده از ظروف طلا و نقره که خوردن و آشامیدن در آنها حرام است، می‌فرمایند زینت کردن مشاهد مشرفه با ظروف طلا و نقره احتیاط در حرمت آنهاست اما استعمال چیزی که طلاکاری یا نقره کاری شده و یا آب طلا و نقره داده شده حرام نیست. (ر.ب: تحریر الوسیلة(ترجمه فارسى) ؛ ج‏1 ؛ ص149)

👈در ۱ اسفند 1390 هم یک جلد قرآن طلاکاری شده به رهبری هدیه دادند که رهبری نه به کاتب آن فحش دادند نه او را مذمت نمودند بلکه از او تقدیر و تشکر هم نموده و قرآن را پذیرفته و به موزه آستان قدس هدیه نمودند.

📝رفتار فقها و علما حیثیات مختلفی دارد که بسته به فضا و مخاطب باید فهم شود و اگر این حیثیات را اشتباه بگیریم، مثل دوستان شروع می‌کنیم به اعلام خطر و... 
علم فقه ضامن خط قرمز‌ها و باید و نباید خارجی است، علم اخلاق ضامن کمالات و علم کلام و حکمت ضامن حفظ عقاید و اندیشه‌هاست. 
در ماجرای کشتی مطلا، فردی هنرمند برای اظهار عشق و علاقه به اهل بیت عملی انجام داده که به عقیده او تعظیم شعائر محسوب می‌شده است و نفس کار او حرام هم نبوده، علما از او تشکر کرده‌اند. به قولی کار او اگر حسن فعلی نداشته قبح فعلی هم نداشته اما حتما حسن فاعلی داشته یعنی آن فرد اگر حداکثر کار خوبی نکرده باشد لااقل کار بدی هم نکرده، نیت خوبی هم داشته علما هم به او گفته‌اند آفرین.
در مواجه با افراد از نظر فقهی باید تعامل کرد اما در ترویج دین با نظر اخلاق و فقه و حکمت.

⁉️برخی از همین‌ها که امروز به نقد علما می‌پردازند خیلی وقت‌ها یقه علما را می‌گیرند که چرا به فلان هنرمند که فلان موسیقی را خوانده نقد می‌کنید باید هنرمند را در فضای هنر دید و...

📝اگر هم از دید اجتماعی نگاه کنیم یعنی بگوئیم هزینه کردن ۴۵ میلیون تومان برای این کشتی امروز که مثلا فلان کس در فلانجا مریض است و.... کار حرامی است و مردم از دین زده می‌شوند، بنده سوال می‌پرسم هزاران از این ۴۵ میلیون‌ بیشترها برای زیبا سازی‌های شهری برای فلکه‌ها و نمادهای مختلف که هیچ چیزی از آنها فهم نمی‌شود، هزینه می‌کنند، همه هم از پول بیت‌المال! هر روز هم کسی می‌رود آن را افتتاح می‌کند، چرا آن موقع هیچ کس هیچ حرفی نمی‌زند؟ چرا آن موقع کسی عکس فقرا را کنار عکس این میادین و ... نمی‌گذارد؟ حالا که فردی از پول خودش این هزینه را برای ساخت یک کشتی با نمادهای مقدس کرده و علما هم در حاشیه یک جلسه از آن رونمایی‌ کرده‌اند، داد همه شما بلند شده است؟

👈لابد فکر کرده‌اید مثلا هزینه این روکش طلا خیلی بیشتر از هزینه جزئیات برخی نقاشی‌ها و... درمیادین است. یادم می‌آید یکی از هنرمندهایی که برای یک تابلوی نسبتا متوسط در یکی از خیابان‌ها یک کار هنری با کاشی‌های ریز درست کرده بود، نزدیک به ۲۰۰ میلیون داده بودند همه هم از او تشکر می‌کردند.

  • حمید رضا باقری