شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۹۲ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

حالا که دم انتخابات باز احساس تکلیف‌ها گل کرده، تجربیاتی هست از راهی که طی شده و خوب است باهم درمیان بگذاریم.

 

1   تجربه اول: از انتخابات ۸۸ که به صورت جدی وارد صحنه انتخابات شده بودیم، تا همین انتخابات ۹۶ همچنان شعارمان این بود، «ما می‌خواهیم کار گفتمانی کنیم»، «ما نگاه بلند مدت داریم» بارها می‌شد که با افراد از ارزش‌ها و گفتمان صحبت می‌کردیم و همه را تأیید می‌کردند ولی اگر احیانا به مصداق می‌رسیدیم او حرف خودش را می‌زد و ما حرف خودمان را.

خلاصه که آخرش بعد از ۳ دوره کار گفتمانی کردن! به این نتیجه رسیدیم که دم انتخابات موقع این حرفها نیست، دم انتخابات دعوا همه‌اش سر مصداق است، حرف‌های گفتمانی که معمولا کلی هستند را هر کس بر مصداق خودش تطبیق می‌دهد، کلی متعلق اراده هم واقع نمی‌شود این حرف‌های کلی را بگذارید کنار و بیایید بر سر مصداق عینی و جزئی با مردم حرف بزنیم.

 

2   تجربه دوم: در صحبت‌های انتخاباتی خیلی به دنبال این نباشیم که افراد را هرجور شده است اقناع کنیم، آدم‌ها وقتی می‌بینند شما دست و پا می‌زنید تا آنها را قانع کنید، بدتر جبهه می‌گیرند، اگر شما استرس داشته باشید یا عصبی باشید این احساس خود را به مخاطب خود منتقل می‌کنید.

سعی کنید مخاطب شما از صحبت با شما احساس خوبی داشته باشد، این احساس خوب موجب می‌شود قلب افراد به دست شما بیاید، اطلاعات مختلفی که شما به افراد می‌دهید، هرچقدر هم که مستند و دقیق باشد، در فضایی که جدلی باشد انکار می‌شوند، اما در فضای صمیمی ممکن است شما صرفا با یک شعر یا مثال هم به راحتی قلب فرد را که محل پذیرش است، تسخیر کنید.

 

3   تجربه سوم: وسع خودتان را بدانید و بیشتر از آن را بر خودتان تحمیل نکنید که کار خراب می‌شود، به کرات دوستان مذهبی خودم را در شب‌های انتخابات می‌دیدم که بدون پشتوانه اطلاعات مسبوق به سابقه طولانی، صرفا به واسطه احساس تکلیف دم انتخاباتی و شور و هیجان وارد مناظره‌های خیابانی یا مناظره با قوم و خویش شده بودند و در وسط صحبت‌ها کار از دستشان در می‌رفت و حرف‌هایی می‌زدند که یا بی پایه و اساس و فکر نشده بود و کار بدتر می‌شد یا از مدار تقوا خارج می‌شدند و اتهام‌هایی می‌زدند و خودشان را مقابل مخاطب و خدا رو سیاه می‌کردند یا عصبی می‌شدند و جلوه بدی پدید می‌آمد و تبلیغ آنها به ضد تبلیغ تبدیل می‌شد.

مناظره کردن آن هم با جماعتی که به راحتی تهمت و حرف‌های بی‌پایه می‌زنند، تجربه زیادی می‌خواهد پس به راحتی وارد مناظره و جدل نشوید.

 

۴     تجربه چهارم: یک فکر درست این است که وقتی می‌خواهی شروع به کار کنی خودت را مرکز عالم بدانی و از خودت و اطرافت شروع به کار کنی، انگار همه تحولات عالم قرار است از همینجا رقم بخورد، اما متأسفانه این فکر وقتی با نگاه از بالا به پایین و دستوری، نگاه ساختار تشکیلاتی هرمی همراه می‌شود، شما می‌خواهید برای همه برنامه‌ریزی کنید، زیر بار برنامه ریزی و هماهنگی با هیچ کس هم نمی‌روید، می‌خواهید همه را با تشکیلات خودتان و در بازی خودتان شرکت دهید در حالی که مثل شما در همان منطقه بسیارند و نتیجه‌اش این می‌شود که هیچ کس با هیچ کس هم‌افزایی و تعاضد نمی‌کند و روحیه قوم و قبیله‌ای بر شما حاکم می‌شود.

از ویژگی‌های این مدل نگاه‌ها این است که می‌خواهد همه مشکلات آن منطقه را با تشکیلات خودش حل کند و برای همه چیز و به جای همه کس هم فکر می‌کند.

اما می‌شود مأموریت خودمان را اولا بر اساس یک‌سری کارهای محدود و مشخص که نسبت به توان و امکانات ما و نیاز صحنه در اولویت است، انتخاب کنیم، ثانیا ساختار تشکیلاتی حلقه‌ای داشت که لایه‌های مختلف از افراد بر اساس توانمندی، تجربه، تقوا، بصیرت و... بر پایه تبیین و نه دستور با همه افراد لایه بعد در ارتباط هستند و مجموعه‌ها همه برای خودشان استقلال فکری و تصمیم‌گیری متخذ از راهبری لایه خواص را دارند، مثل یک بازی فوتبال که بازیکن‌ها اینقدر با یکدیگر همکاری کرده‌اند که یک توپ را هدایت می‌کنند، هیچ کس وسط زمین به فوروارد یا دفاع و... نمی‌گوید الان تو چکار کن بلکه او خودش بر اساس صحنه رقیب و جایگاه خودش و بر اساس کلیاتی که مربی تبیین کرده است، در یک نسبت مشخص با افراد تیم خودش نقش خودش را پیدا می‌کند و همه با هم یک هدف مشخص را جلو می‌برند.

در این سبک از تشکیلات افراد ذره ذره خودشان بزرگ می‌شوند؛ برخلاف تشکیلات دستوری از بالا به پایین که افراد را ذره ذره کوچک می‌کند.

حال خودتان این دو نگاه را در تشکیلات‌های مختلف ما و همچنین راهبردهای حضرت آقا تطبیق دهید.

 

5    تجربه پنجم: برای انتشار هر مطلب در فضای مجازی از گذاشتن یک وضعیت تا منتشر کردن یک پست و... به این دقت داشته باشیم که کیفیت است که کار اصلی را می‌کند نه کمیت. آنچه بر مخاطب تاثیر می‌گذارد کیفیت است، هرچه بالاتر رود جذابیت و تاثیر گذاری بیشتر می‌شود و برخلاف آن کمیت است که یک نساب حداقلی آن لازم است اما هرچه بیشتر شود از جذابیت کاسته می‌شود.

چه بسیار افرادی که صدها جلد کتاب نوشته‌اند اما به اندازه یک جلد کتاب سعدی و حافظ در همان زمان خودشان هم منتشر نشده است، اگر اشعار سعدی هم حتی با همین کیفیت، صد جلد می‌شد مشتری آن کم می‌شد. پس در مطالبی که منتشر می‌کنیم هرچه می‌شود خلاصه‌تر و با کیفیت‌تر بنویسیم یا بگوییم.

ممکن است شما می‌خواهید یک وضعیت واتساپ، یا عکس نوشته یا... منتشر کنید چندساعت به جزئیات آن بپردازید، اشکال ندارد، تأثیرش صدها برابر از چندین عکس نوشته و متنی که بدون دقت به جزئیات در این چندساعت منتشر کنید بیشتر است.

مقید باشید قبل از انتشار متن خودتان را چندین بار بخوانید، در علائم نگارشی، کلمات و... دقت بسیار کنید، اگر می‌توانید مطالبتان را قبل از انتشار با چند نفر مباحثه کنید و بعد منتشر کنید.

6    تجربه ششم: مردم عادت دارند با موج همراه شوند و برادران اصلاح‌طلب استاد ایجاد شک و موج سازی و موج سواری هستند.

👈مثلا سال ۹۲، از مدتی قبل از انتخابات ما درگیر کارهای تبلیغاتی برای جلیلی بودیم، ستاد دعوت در قم راه انداختیم، جلسه گذاشتیم، طومار جمع کردیم، کمی هم که گذشت و ستاد در قم حسابی مشغول بود، به شهرستان خودمان در فارس رفتیم و با بچه‌های حزب‌الهی ستادی راه‌ انداختیم.

چه در قم و چه در آن شهرستان هیچ خبر خاصی از تبلیغات‌های روحانی و دیگر اصلاح‌طلب‌ها نبود، در آن شهرستانی که ما رفته بودیم، فعال‌ترین ستاد، ستاد جلیلی بود، بعد قالیباف و کمی هم ولایتی، غیر از این‌ها هیچ کس کاری نمی‌کرد.

وضع طوری در سکوت پیش می‌رفت که ما خیال کرده بودیم واقعا فقط ما در صحنه هستیم و بس!

اما به یکباره چند روز قبل از رأی گیری وقتی هاشمی از روحانی اعلام حمایت کرد و خاتمی تکرار کرد، یک دفعه کل منطقه پر شد از تبلیغات روحانی، همه‌جا بنفش شده بود و ما مانده بودیم، این حجم از تبلیغات را اینها به یکباره با کدام آدم و کدام ستاد ساماندهی کردند؟! ما یک ماه و اندی کار فرسایشی کرده بودیم اما آنها دو سه روز قبل از رأی گیری با ایجاد یک شک حمایت و تکرار و بعد موج تبلیغاتی، تمام فضا را مال خود کردند و ملت را همراه، خیلی‌ها که می‌خواستند رأیشان هدر نرود با موج همراه شدند و رأیشان با روحانی شد.

برای این دور هم معلوم نیست این جماعت چه سناریوهایی، برای وارد کردن شک‌های امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و موج سواری بعدش طراحی کرده‌اند!

معلوم نیست حالا ما را درگیر حاشیه و کارهای فرسایشی به این ماجرا و این شخص و... می‌کنند و بعد چطور می‌خواهند با یکی دو موج هماهنگ کل فضا را مال خود کنند؟!

به هیچ وجه فریب سکوت فضا یا حواشی فلان نماینده که گمان کرده‌ایم نماینده اصلی این جماعت است را نخوریم، نه تا دقیقه ۹۰ بلکه در وقت اضافه هم برای سناریوهای غافلگیر کننده این جماعت آماده باشیم.

 

7    تجربه هفتم: حالا که بحث از کار و تلاش برای تبیین و تقابل با موج سازی‌های این جماعت تا پایان وقت اضافه شد، وقت توجه به این هم است که در همه کارها «لا مؤثر فی الوجود الا الله» هرچه اثر هست از خداست، ممکن است آنها خیلی کارها بکنند ولی خدا نخواهد که دیگر به نتیجه برسند و همینطور برعکس شما خیلی کارها بکنید ولی خدا نخواهد اثری بکند.

گاهی زمانه زمانه شما نیست، هرچه هم می‌خواهید تلاش کنید ولی اراده الهی بر قدرت یافتن شما نیست.

👈 در روایت شریفی از امام باقر(علیه السلام) زمانه به ۳ زمان: «زَمَانُ الذِّئْبِ» زمانه گرگ، «زَمَانُ الْکَبْشِ» زمانه میش و «زَمَانَ الْمِیزَانِ» زمانه ترازو و عدالت تقسیم می‌شود و رفتار افراد در هر دوره متفاوت است.

در زمانه گرگ اگرچه موظفیم برای عدالت تلاش کنیم اما به نتیجه نخواهیم رسید، در زمانه میش مردم متمایل به عدالت می‌شوند اما اراده آن را نمی‌کنند و در زمانه میزان هم متمایل می‌شوند و هم اراده عدالت را می‌کنند.

👈 در روایت دیگری از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ‏ الدِّینَ‏ دَوْلَتَیْنِ‏ دَوْلَةَ آدَمَ‏ وَ هِیَ دَوْلَةُ اللَّهِ وَ دَوْلَةَ إِبْلِیسَ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُعْبَدَ عَلَانِیَةً کَانَتْ دَوْلَةُ آدَمَ وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُعْبَدَ فِی السِّرِّ کَانَتْ دَوْلَةُ إِبْلِیسَ‏»

خداوند دین را دو دولت آدم و ابلیس قرار داده است و آنگاه که بخواهد به صورت آشکار عبادت شود، دولت آدم را برقرار می‌کند و آنگاه که بخواهد به صورت پنهان عبادت شود، دولت ابلیس را بر قرار می‌کند.

📌الغرض اینکه کار اصلی دست خداوند و اراده اوست و ما فقط مأمور به تکلیف و تلاش هستیم، اراده و تلاش ما جزء العلة برای اراده خداست، نه تمام العلة، بودنش لازم است اما کافی نیست.

آنچه شود بدست ما نیست پس غصه و ناراحتی از آنچه می‌شود نداشته باشیم چون بدست ما نیست، اگر قرار است بعدا غصه‌ای داشته باشیم بر کم‌کاری امروزمان است که بدست ماست و مکلف به آن هستیم.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

شاهین صفت

🔸شاهین صفت چو طعمه چشیدم ز دست شاه

🔹کی باشد التفات به صید کبوترم.

(حافظ)

 

شاهان در قدیم شاهین را تربیت می‌کردند برای شکار، ظاهرا علت نام‌گذاری این پرنده هم به شاهین همین بوده است.

این شاهین‌ها از دست شاه گوشت کافی و بسیار لذیذ می‌گرفتند و به همین خاطر دیگر به صیدهایی که انجام می‌دادند التفاتی نداشتند.

 

کار کوچکی برای یکی از دوستانم انجام داده بودم، چند روز بعد تماس گرفت که اگر پولی چیزی می‌خواهم به من بدهد، به شوخی گفتم: حق الزحمة من هم دو شاخه گل رز میشه.

 

این رفیقم هم که همیشه عادت داره باد من رو خالی کنه، به شوخی گفت: آخه آدم پولکی! لااقل می‌گفتی چندتا صلواتی چیزی! کی می‌خواهی از این مادیات دست برداری، از اون یکی حمید یاد بگیر.

 

حمید که دوست مشترک و هم اسم خودم هست، طلبه بسیار با اخلاصی است و در تهران درس می‌خواند، ماجرایی را که در مورد او شنیده بود، برایم تعریف کرد.

 

گفت: حمید ایام کرونا از تهران آمده بود قم، در بیمارستان به بیمارهای کرونایی خدمت می‌کرد، یکی از بیمارهایی که او کارهایش را انجام می‌داده است، موقع ترخیص از او می‌خواهد که شماره کارتش را به او بدهد. این دوست ما می‌پرسد برای چه؟ می‌گوید می‌خواهم ۱۰۰ تومان پول برای شما واریز کنم به کارتتان!

این دوست ما می‌پرسد؟ ۱۰۰ هزارتومان؟ می‌گوید نه ۱۰۰ میلیون!

دوست ما هم می‌گوید: اگر می‌شود من از شما یک خواهشی می‌کنم که چون ما اینجا ماسک و تجهیزات بهداشتی کم داریم، این پول را برای تهیه اقلام بهداشتی به حساب بیمارستان واریز کنید.

 

آن بنده خدا هم از این اخلاص و روحیه این دوست ما خوشش می‌آید و در عوض مبلغ ۳۰۰ میلیون به حساب بیمارستان واریز می‌کند.

نکته جالب‌تر هم اینکه یک بار دیگر هم ماجرایی مشابه، در یک قضیه‌ای دیگر برای همین حمیدآقا رخ داده بود و این بار دوم بود که کسی پیشنهاد رقم‌های درشت به ایشان می‌کرد.

 

به شوخی به دوستم گفتم خدا می‌داند که اینها دلشان جای دیگر است و از این فرصت‌ها برایشان رقم می‌زند، حالا اگر من بودم، لابد می‌گفتم: شما که کَرم کردی، بیا یک ۲۰ میلیون دیگه هم بگذار روش که ما بتونیم یه ماشین خوبی برای خودمون بخریم!😄

 

تا لقمه از دست شاه نگرفته باشیم، تا لذت ارتباط با خدا را نچشیم از دنیا و مافیها دل نمی‌بریم.

 

📌«یَا مَنْ لَا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ أَذِقْنِی بَرْدَ عَفْوِکَ وَ حَلَاوَةَ ذِکْرِکَ‏ وَ رَحْمَتِک‏.»

 

📌ای آن کسی که درخواست‌های مکرر، درخواست‌کنندگان، تو را خسته نمی‌کند، بچشان به من خنکی عفوت و شیرینی ذکر و رحمتت را.

........

📝 پی‌نوشت: آن شعر و توضیحش را از استادمان از مرحوم حائری شیرازی آموختیم.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙آیت‌الله حائری شیرازی:

 

🔻در جلسه علما و جامعه مدرسین گفتم: وظیفه خودم می‌دانم از آیت الله العظمی وحید تشکر کنم.

🔻این مرجع تقلید، پسری داشت در فرانسه که طبیب برجسته جراح قلب و عروق و جراح مغز و اعصاب شده بود. این پسر جوان بین ۲۰ و ۳۰ سالگی مرحوم شد و در قم آوردند تشییع کردند. آقای وحید هم تشییعی کرد. نتوانست در نمازش شرکت کند. بردنش خانه. فردا درس را تعطیل نکرد. با همان قدرت، با همان مطالعه، با همان مطالب که همیشه درس می‌گفت، من مطالبش را دیدم. پر مطلب درسش را می‌داد. هیچ چیز هم نگفت. با این کار به شاگردانش درس داد، اهمیت داد به کارش. در کدام طایفه دیده شده که پسر ۲۰ تا ۳۰ ساله طرف مرحوم شود. یک دفعه و این در تشییعش بیاید. فردا سر اداره‌اش حاضر شود؟ در کدام اداره همچون چیزی داریم؟ در کجای دنیا هست که یک روز هم برای پسر برجسته این طوری کارشان را تعطیل نکنند؟ این‌ها انسان‌های الهی شما هستند. هم مراجع تقلیدتان، هم رهبر بزرگوارتان.

............

📝 پی‌نوشت:

هرچه به آنچه از شاهد از دوستان، اساتید تا اساتید اساتید خداوند برای ما اقامه کرده است، فکر می‌کنم، بیشتر و بیشتر بر شرمندگی‌ام افزوده می‌شود. وقتی به تلاش‌های خالصانه و بی‌توقع دوستان در مساجد و اردوهای جهادی فکر می‌کنم، وقتی به سفرهای تبلیغی که دوستان با هزینه شخصی می‌روند فکر می‌کنم، دوستانی را می‌بینم که سالیانی است از قبل از اذان صبح درس و بحث‌های خود را شروع می‌کنند، به خاطرات مجاهدت‌های علما و شهدا و... فکر می‌کنم، جز شرمندگی چیزی برایم نمی‌ماند، جز خجالت و سرافکندگی چیزی نداریم.

خداوندا به فضل و رحمت واسعه خود بر بیچارگی ما ببخش و توفیق خدمت و مجاهدت در راه خود را به ما ارزانی دار.

 

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙آیت‌الله حائری شیرازی:

🔻«یک نفر خیاط جوانی بود، رفقا و این‌ها اطلاع پیدا کرده بودند که این  روزها کلیسا می‌رود یک مقداری کار باید رویش کرد.

به این جوان که صحبت کرده بودند جوان گفته بود بیا کشیش را قانع بکنیم، جلوی من با کشیش بحث ‌کنید، این‌ها هم نگران شده بودند که با کشیش بحث کنند مبادا یک حرفی چیزی بزند و ندانند و گفته بودند خب عالممان با عالم شما صحبت بکند.

 

🔻چندین جلسه در درون کلیسا و یکی از منازل آنها نشستیم با همدیگر بحث کردیم برای اینکه این جوان خیاط متنبه بشود، متوجه بشود‌، اما تغییری در این جوان داده نشد.

 

🔻 اخیرا بعد از پیروزی انقلاب و این‌ها، این جوان یک روز آمد پیش من، گفت: من را می‌شناسید؟ دقتی کردم‌، بعد خودش را معرفی کرد، گفت: من همان خیاط هستم، خوشحال شدم که این خب مسیحی نماند و تائب شد، متنبه شد، گفت: می‌دونید چطور شد من برگشتم!

 

🔻گفتم چطور شد؟ گفت من روزها می‌رفتم کلیسا یک روز یک خانمی چادری خیلی موقری قیافه‌اش را هم من ندیدم، به من برخورد کرد، گفت جوان با این سن و سال تو عارت نمی‌شود هر روز می‌روی کلیسا؟!

 

🔻گفت: حرف این خانم در قلب من اثر کرد و من نشستم فکر کردم به بطلان آن‌ها پی‌بردم.

گاهی این می‌شود که یک خانمی توی کوچه عبور می‌کند، یک منکری را می‌بیند می‌گوید، خدا در آن اثر می‌گذارد. ما گفتیم، آن معلم‌ها گفتند، آن دبیرهای مدرسه گفتند، بحث‌ها شد، ساعت‌ها وقت صرف شد، اثر نکرد اما این خانم کی بوده، چی بوده الان هیچ اطلاعی ایشان ندارد. یک گفته او این وضع را تغییر داد‌، این مسایل مربوط به ساعت و زمان و این‌ها نیست‌، مربوط به خلوص است.

ممکن است آن خانم در آن وقتی که می‌خواسته بگوید یک خلوص خاصی داشته که در من نبوده یا اینکه در این جوان در آن وقتی که یک خانم با او صحبت کرده‌، یک آمادگی بوده که در آن وقت‌های دیگر این آمادگی نبوده است.»

............................................

📝 پی نوشت:

🔰 بعد از سالیانی کار تبلیغی به ظاهر اقناعی چندسالی است به این نتیجه رسیده‌ام که هرچقدر هم سخن منطقی داشته باشی، هرچقدر هم انبار اطلاعات باشی، تاثیر خاصی جز ساکت کردن ظاهری مخاطب نخواهی داشت، مهم‌ترین چیزی که ما از آن غافلیم نفوذ کلام است که به اخلاص ما و اراده خداوند بستگی دارد.

 

🔰وقتی نفوذ کلام بود نیازی به استدلال خاص و زیادی هم نیست، حداقل چیزی که می‌توان گفت اینکه برای ما مبلغان کار روی قلب خودمان به همان اندازه کار رو اطلاعاتمان لازم است. اول از همه هم به خودم می‌گویم و اعتراف می‌کنم که در این زمینه کم گذاشته‌ام.

 

🔰 البته عرض اینجا نیست که اگر دلیل منطقی بود و اخلاص نیز داشتیم حتما کلام کارگر می‌افتد که اگر چنین بود امیرالمؤمنین(علیه السلام) این قدر نیاز به ناله زدن نداشتند، خطبه‌های حضرت زینب(سلام‌الله علیها) در کوفه اثر لازم را بر مردم زمانش می‌داشت. عرض اینجاست که رکن اصلی دعوت ما باید اخلاص و سعه قلب خودمان باشد تا بعد از آن استدلال و منطق ولو اندک بتواند جواب دهد.

وگرنه کم نیستند طاغوت‌هایی که خیلی قشنگ‌تر از ما لباس استدلال و منطق برای دعوت به خدا می‌پوشند.

📌اللهم اهدنی هدی المهتدین.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 در ایام انتخابات ۹۶ شب‌ها در خیابان صفائیه قم معرکه‌ای بود، طرفداران روحانی و رئیسی و قالیباف و... هرکس آنجا می‌ریخت و کاندیدای خود را تبلیغ می‌کرد.

من هم که برخی شب‌ها آنجا می‌رفتم برای اینکه فضا را تلطیف کنم و به قدر توان خودم از حس دو قطبی و تضاد بین مردم بکاهم، یک مقدار شکلات خیلی گران و خوب گرفته بودم و با ظاهر طرفداران رئیسی وقتی با برخی از طرفداران روحانی صحبت می‌کردم، در آخر می‌گفتم ما همه برادر هستیم و حالا بعد از انتخابات هرچه شود باید برای کشور تلاش کنیم و یک شکلات هم به آنها می‌دادم.

 

🔰 یک شب یکی از طرفداران روحانی را دیدم که خیلی خیلی رفتارش نامعقول بود و رسما به نحوی رفتار می‌کرد که می‌گفتی چقدر این جماعت بی‌شعور هستند، رفتم نزد او و سلام کردم و یک شکلات به او تعارف کردم.

آرام سرش را نزدیک آورد و گفت: ببین داداش من خودم از روحانی نفرت دارم و بهش هم ر‌أی نمی‌دهم، الان هم اگر می‌بینی اینکارها را می‌کنم چون این آدم... کاری کرد که من هستی‌ام را از دست دادم، من در دولت این آدم... بدبخت شدم، الان هم از عمد لباس طرفداران روحانی را پوشیده‌ام و این کارها را می‌کنم که ملت بگویند طرفداران روحانی چقدر بی‌شعور هستند!

 

روحانی با کارهایی که در دولت دومش کرد که به مراتب از دولت اول بدتر بود و فقط یک قلم آن این بلای بورس است، جماعت‌های زیادی را بوجود آورد که هستیشان را باخته‌اند، خانه‌یشان را فروخته‌اند و به بورس برده‌اند الان با پولش یک ماشین هم نمی‌توانند بخرند! حرفشان هم این است که آقای رئیس جمهور گفت پول‌هایتان را به بورس بیاورید و دولت از بورس حمایت می‌کند، وزیران دولت هر روز یک وعده‌ای برای سرمایه‌گذاری در بورس دادند ولی به یک‌باره همه پشت بورس را خالی کردند و سرمایه‌هایی که یک عده مردم مستضعف سالیان دراز با زحمت جمع کرده بودند را حقوقی‌های زیر مجموعه دولت و افرادی که رانت داشتند بالا کشیدند.

 

آقایانی که از مرگ بر .... در اصفهان خیلی شاکی هستند خوب است بدانند این چیزها با بگیر و ببند این مردم بی‌چاره درست نمی‌شود، توصیه و نصیحت به منطقی رفتار کردن هم مرحمی بر زخم‌هایی که این مردم از دولت لیبرال سرمایه‌دار خورده‌اند، نمی‌شود، این غارت‌گری دولت نتیجه‌اش رفتارهای غیر منطقی در بخشی از این مردم است که هزینه‌های آن معلوم نیست چطور جمع شود.

 

📌ولیِّ خدا کاری می‌کند امت به سرزمین و کشور خود عشق بورزند و در خلوت و جلوت محافظ آن باشند، اما شیطان و اعوان و انصارش کاری می‌کنند که مردم دنبال فرصتی باشند تا با وارد کردن ضربه‌ای یا بالاکشیدن ثروتی دل ناآرام خود را آرام کنند.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 در ایام دانشجویی در دو دوره مقدماتی و تکمیلی طرح ولایت شرکت کردم و برای اولین بار با مباحث کلامی و فلسفی به صورت جدی آشنا شدم؛ دوره طرح ولایت از با برکت‌ترین فعالیت‌های نشأت گرفته از آیت‌الله مصباح و شاگردان ایشان بود و هست.

🔰 یادم می‌آید زمانی در شیراز یک بررسی کردیم تمام دوستانی که در شیراز در فعالیت‌های سیاسی اجتماعی نقش پر رنگ داشتند همه بالاتفاق یک دور طرح ولایت را دیده بودند.

طرح ولایت یک حلقه ارتباطی تشکیلاتی و دوستانه قوی بین فعالین مذهبی شرکت کننده در این دوره بوجود می‌آورد و آثار مختلف خود را در دانشگاه و مسائل شهری نشان می‌داد.

در این دوره برای اولین بار با آداب طلبگی آشنا شدم و چنان لذتی از سبک زندگی طلبگی چشیدم که در سال‌های بعد با شوق بسیار عزم آمدن به حوزه کردم.

🔰 در سال‌های دانشجویی بعد از شهید مطهری کتاب‌های آیت‌الله مصباح را بیش از همه مطالعه می‌کردم و به لطف دغدغه‌های حاصل از مطالعه چنین آثاری توفیق حضور در حوزه نصیب حقییر شد.

🔰 برخلاف آنچه که مظلومانه در حق آیت‌الله مصباح از دروغ‌ها و بی‌انصافی‌های فراوانی صورت می‌گرفت از ویژگی‌های برجسته ایشان اخلاق و تواضع‌شان بود و به واسطه ماجراهای مختلفی که از نزدیکان مورد اعتمادم از ایشان شنیده بودم، حقییر بیشتر از مباحث علمی مجذوب اخلاق ایشان بودم، مطالبی که برخی بی‌انصاف‌ها در حق ایشان نقل می‌کردند، در حالی بود که همان‌ها می‌دانستند فیلم جلسات خصوصی آنها با علامه مصباح و اعترافاتشان نزد ایشان در دسترس علامه است و البته می‌دانستند ایشان امین هستند و اجازه انتشار این اعترفات و گفته‌ها را نخواهند داد.

 🔰 عزیزی که خود اهل معرفت و مقاماتی است نقل می‌کرد در جلسه تفسیر آیت‌الله مصباح ایشان یک دسته بندی از آیات پرداخته به یک موضوع کرد و بنده نیز تأمل و دقت‌هایی انجام دادم و شقوقی به این دسته بندی افزودم، فردای آن روز در درس، ایشان رو به بنده کرد و در حالی که به من نگاه می‌کردند گفتند این دسته بندی‌هایی بود که بنده حقییر به ذهنم آمد، ممکن است برخی از عزیزان با تأمل بیشتر شقوق بیشتری به ذهنشان بیاید.

بنده خودم از این عزیز موارد مختلف مشابهی دیده بودم و هم‌ایشان می‌گفت آیت‌الله مصباح از کسانی هستند که مقامات و قدرت‌های معنوی خاصی دارند اما هیچ‌گاه به نحویی رفتار نمی‌کنند که کسی حتی چنین توقعاتی از ایشان داشته باشد، مثالی از رفتار ایشان می‌زدند که یک بار در جلسه‌ای فضا جوری می‌شود که برخی دوستان خیلی مجذوب ایشان می‌شوند و ایشان که احساس می‌کنند فضا سنگین شده است برای اینکه خود را بشکنند و فضا را صمیمی کنند سریع فضا را تغییر می‌دهند و می‌گویند یکی برود یک پفکی بخرد تا بخوریم!

🏴 یاد این عالم بزرگ و متواضع که حق بزرگی بر گردن حقییر و امثال این حقییر دارند گرامی و راهشان مستدام باد.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چند مورد مشکلات سختی برایم پیش آمده بود و استاد ما توصیه کردند با حالت توجه داشتن به اینکه حضرت زهرا(سلام الله علیها) غیرت بسیاری بر حضرت امیر(ع) دارند و بغض دشمنان ایشان و قاتلان خود را بر دل دارند، برای شادی دل حضرت زهرا(س) این لعن خاص را بگویید و مطمئن باشید حضرت برای شما دعا می‌کنند و با دعای حضرت سخت‌ترین مشکلات نیز حل خواهد شد.

خود بنده این تجربه را چندین بار داشتم و مشکلات خیلی خوب حل شد.

استاد ما هم می‌فرمودند این لعن برای خود بنده نیز در امور مختلف از مادی و معنوی بسیار راهگشا بوده است.

از ایشان پرسیدم منبع این لعن کجاست؟ چون در روایات نیست، فرمودند آیت‌الله توسلی این لعن را به ما آموختند و فرمودند من خودم این لعن را از حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) در مدینه گرفته‌ام.

شک داشتم که آیا این مطلب و خیر عظیم را برای دوستان بگویم یا خیر؟ که متوجه شدم خود آیت‌الله توسلی چند مورد این لعن را عمومی گفته‌اند و اشاراتی هم به نحوه دریافتش داشته‌اند.

مطلب زیر هم که از کانال مربوط به «مرحوم آیت الله توسلی» است، هدیه‌ای باشد در این شب کریمة اهل بیت برای شما دوستان.👇

🔰عارف سالک خادم الزهرا حاج شیخ جعفر توسلی رحمة الله علیه

🔸 لعن کردن دشمنان حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها به این عبارت: «لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا مُولاتِی یا فاطمَةُ الزهراء»، گنج است، از گنج هم بالاتر است، خیلی راهگشا و پر برکت است.

🔹 این لعن از الطاف الهی به من است و از کتابی نیاموختم.

🔸 این لعن، از طریق عارفانه به من رسیده است، نه اینکه کسی به من آموخته باشد.

🔹 از خود اهل بیت علیهم السلام به من رسیده است که این لعن را به این نحو بگو.

🔸 این لعن را زیاد بگویید و حضرت زهرا سلام الله علیها را خطاب قرار دهید. مشکلات به صورت اعجاز آمیزی حل می‌شود. از این لعن برکاتی دیده‌ام.

 

فیلم آیت‌ الله توسلی در حال گفتن ذکر لعن قاتلان حضرت زهرا(س)
دریافت
مدت زمان: 27 ثانیه

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 حالا که ماجرای سرباز بابلی گل کرده است خوب است یکی از خاطرات آیت‌الله حائری را هم بازخوانی کنیم، مرحوم حائری نقل می‌کردند:

 

👈 «من دوره امامت جمعه اعلام کرده بودم هر نیروی انتظامی اگر توانست ماشین من را جریمه بکند من یک سکه به او می‌دهم، هر کسی باشد.

در این محل آباده من با خانمم می‌رفتم، ماشین خودم نبود، در راه یک جایی ایستگاه پلیس است یک ماکت از حافظیه است آن جا گذاشته‌اند، ماشین پلیس آژیر کشید، پلیس آمد به راننده گفت بزن روی ترمز.

راننده زد روی ترمز، یک دفعه نگاه به چراغ عقبش کرد، چراغش روشن نشد. جریمه را برایش نوشت.

یک سکه تهیه کردم به فرمانده پلیس گفتم در صبحگاه به این پلیس که ما را جریمه کرده بده این‌ها هم بر اساس ساعت جریمه افسر را شناسایی کردند.

افسر احضار شد به عنوان که ماشین امام جمعه مرکز استان را جریمه کردی! گفت من که نمی‌دانستم ماشین امام جمعه است، خیال کرد مواخذه‌اش می‌کنند به خاطر این که جریمه کرده، آوردنش در صبگاه یک سکه را به او دادند.»

 

📌 این انقلاب وقتی الگو می‌شود، وقتی باقی می‌ماند،‌ وقتی دل‌های مردم برای حفظ آن می‌تپد و برایش فداکاری می‌کنند که خاضع‌ترین افراد در مقابل قانون، مسئولان و صاحبان قدرتش باشند، وقتی که همه در برابر قانون مساوی باشند.

#سربازـبابلی

.........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 قریب به شش ماه بود که جمعی ۵ نفره از طلبه‌های خوب هر روز برخی از صحبت‌ها یا پیام‌های کلیدی حضرت آقا را  مباحثه می‌کردیم.

ضمن این مباحثات به مرور به مجموعه‌ای از پرسش‌هایی اساسی دست یافتیم که می‌توان گفت تفکر در مورد آنها و دست‌یافتن به پاسخ‌هایشان برای افراد دین‌دار مساوی بود با انقلابی شدن، دغدغه مند شدن، حل بسیاری از شبهاتشان و فهم ارتباط انقلاب اسلامی و نظام دین برای آنها.

🔰 اما تقریبا هیچ کدام از این سوالات از سوالات جدی و سرفصل‌های مورد توجه در حوزه علمیه نبود و اگر این سوالات در حوزه مطرح می‌شد و ذهن اساتید و طلاب متوجه آنها و پاسخشان می‌شد دیگر چندان انرژی و کار خاصی برای انقلابی شدن حوزه نیاز نبود، تفکر در مورد این سوالات مساوی بود با رسوا شدن و مهجوریت طیف‌های سکولار و غیرانقلابی در حوزه.

🔰 به طور مثال بخشی از این سوالات ذیل سرفصل دشمن شناسی بود که شاید از ابتدا تا انتهای تحصیل در حوزه چندان به عنوان آن هم چندان توجه نشود، چه برسد به پرسش‌های ذیل آن؟! یا به برخی پرسش‌های ذیل آن به صورت محدود توجه شود اما چون در یک نظام مشخص منطقی و مترتب بر یکدیگر به سوالات آن پرداخته نشده است، نتیجتا به پاسخ‌های اشتباه نیز دست یافته باشیم.

👈 مثلا مکرر حضرت آقا در بحث دشمن شناسی صحبت کرده‌اند که خروجی آن یک کتاب مفصل شده است.

به صورت خلاصه ایشان دشمن خارجی و محسوس ما را بدون اصلی و فرعی کردن با ۳ عنوان مشخص می‌کنند:

«جریان سرمایه‌داری صهیونیستی پشت صحنه دولت آمریکا»

اما رسیدن به این نتیجه حاصل پاسخ داشتن برای یک مجموعه سوالات متوالی با گستره‌ای وسیع از اطلاعات قدیم و جدید است.

🔰 برای اینکه این کلام و عنوان دشمن شناسی درست فهم شود نیازمند یک سلسله پرسش‌های منطقی و مترتب هستیم که: آیا در نظام اندیشه دینی وجود دشمن مفروض و قطعی است؟ چه دشمن‌هایی برای یک انسان دین‌دار وجود دارند؟ معیار و ملاک دشمنی چیست؟ آیا دشمن اصلی و فرعی داریم؟ حکمت‌ها و فواید وجود دشمن چیست؟ وظیفه ما نسبت به دشمن چیست؟ و...

🔰 بعد از اینکه مجموعه‌ای از سوالات را ذیل موضوعات اصلی اقتباس شده از سخنان حضرت آقا، طراحی کردم، جمعی از فضلا و اساتید حوزه را شناسایی و این سوالات را به آنها عرضه نمودم.

برای اینکه این اساتید و فضلاء مشتاق به وقت گذاشتن شوند نیاز به یک برنامه رسمی بود، از طریق مسئول فرهنگی مؤسسه فقهی‌مان مطلع شدم که در مدارس فقهی یک چارت فرهنگی و بودجه مشخص شده است برای برگزاری کلاس‌های سیاسی فرهنگی و...

🔰 طرحی اجرایی با عنوان دوره "اسلام ناب" نوشتم تا اساتید شناسایی شده را دعوت کنیم و کلاس‌هایی تشکیل دهیم و این سرفصل‌ها را در این دوره تدریس کنند؛ در ضمن آن هم برخی کتاب‌های خوب و مرتبط با این سرفصل‌ها مثل "حکومت اسلامی از مبانی تا مقاصد" آقای محمد نجفی و "اسلام رحمانی" آقای حسن علی‌پور وحید را به دوستان معرفی کرده و برای آنها مسابقه کتاب‌خوانی برگزار کردم که الحمد لله بیش از نیمی از دوستان مؤسسه در این مسابقه شرکت کردند، همچنین اجازه گرفتم و یک سلسله از مستندهایی که برای فهم پاسخ سوالات دوره مناسب بود را هر هفته در ساعتی که دوستان مؤسسه جلسه عمومی داشتند معرفی می‌کردم.

🔰 دوره با همه سختی‌هایش برگزار شد و کارها پیش رفت، بنا داشتم در گام بعد این دوره را در مدارس فقهی دیگر نیز برگزار کنم و پیگیری‌هایی کردم و قول‌هایی نیز گرفتم، افق نهایی‌ام نیز این بود که در گام آخر مباحث دوره را تبدیل به یک کتاب کنم که در ضمن آن یک نرم‌افزار با همه مستندهایی که مکمل آن بود در آن باشد و بعد از آن این دوره در کل حوزه علمیه اجرا شود.

🔰 بجز یک یا دو مورد کمک یکی از دوستان عزیز همه کارها بر دوش خودم افتاده بود، مشکلات و عدم همکاری‌های بسیاری که مدام وقت و انرژی را بی‌جهت هدر می‌داد و حل آنها به عنوان یک کار حاشیه‌ای در کنار درس و کارهای پژوهشی و مسائل شخصی‌ام، خیلی داشت به من فشار می‌آورد.

🔰 بعد از برگزاری دوره در مدرسه خودمان و با توجه به بازخوردهای خوبی که از دوستان طلبه گرفته بودم، بنا به توسعه و ادامه آن داشتم که در جلسه ابتدای سال بعد، مسئول محترم مدرسه که ماشاء الله هرجای حوزه را نگاه کنید یک مسئولیت مهم‌ دارند! در جمع طلاب با قدردانی از برخی امور که در نظرشان بسیار با اهمیت بود و ایضا تحقیر کارهای بنده آن هم در جمع طلاب چنان طعم تلخی بر جانم نشاند که با اینکه می‌دانستم نباید خسته شد اما تحقیر شدن کار را برای نفس خود بهانه کردم تا دیگر تلخی‌های این کارها را به جانم نچشانم...

🔰 وقتی سوالات خود را به اساتید عرضه کردم متوجه شدم جمع محدودی از آنها هستند که برای این سوالات پاسخ دارند، البته معمولا آنهایی هم که داشتند برای همه پرسش‌ها پاسخ نداشتند و نیاز به تفکر و دقت بیشتر بود ولی به هر حال معلوم بود فرصتی شده است تا حرف‌های تازه و برآمده از اندیشه‌های عمیقشان را در این باب‌ها تولید و تدقیق کنند.

🔰 بحث‌های خوبی در جلسات تدریس دوره مذکور گفته شد که برای خودم هم تازگی داشت، با برخی اساتید هم رفاقتی پیدا کردم و بعدها هم تاثیر تفکر آنها به این پرسش‌ها را در دیگر مباحث و ارائه‌هایشان مشاهده کردم.

اگرچه ما یک دوره از این اساتید استفاده کرده بودیم اما مباحثی که تولید شده بود توسط خود این اساتید در قالب‌های دیگر در حال امتداد و نشر دادن بود.

🔰 ما هنوز باید در باب فواید پرسش‌گری البته پرسش‌های دقیق و با برنامه و کارهای بزرگی که می‌شود به کمک آن انجام داد، بیشتر آشنا شویم.

مثالی دیگر بزنم، سال گذشته یک سوال برای اساتید درس خارج و طلاب جدی شده بود و عملا یک بحث با این عنوان که آیا فقه نظام دارد یا خیر؟ در سطوح مختلف حوزه ذهن طلاب و اساتید را به خود مشغول کرده بود.

در بسیاری از کلاس‌ها به این سوال پرداخته می‌شد که حالا آخر فقه نظام دارد یا خیر؟

دوست عزیزی که پشت صحنه عمده این جریان سازی بود، برای بنده می‌گفت که من رفتم نزد فلانی و از او این سوال را کردم و بعد نزد یک عالم دیگر رفتم و او جواب متفاوتی داد و ادله آن استاد را رد کرد و بعد این پرسش‌ها و پاسخ‌ها را هم در فضای مجازی منتشر می‌کردم، بعد از آن هم با چند مرحله شارژ کردن موج و کار رسانه‌ای موج راه افتاده بود و این پرسش جدی در فضای حوزه مطرح شده بود و هرکس می‌خواست نظر خود را در آن مورد بیان کند.

می‌گفت هدف من صرفا یک کار بود و آن اینکه اصل این مسأله را در حوزه بالا بیاورم و توجهات به آن جلب شود و به آن فکر شود، بیش از آنکه پاسخ برای من مهم باشد اینکه به این مسأله فکر شود مهم بود.

یکی از اساتید عزیز ما نقل می‌کردند که من بارها یک بحث علمی را بین برخی از علما واسطه می‌شدم و اشکالات و جواب‌ها را بین آنها انتقال می‌دادم و این کار برکات بسیاری برای حل آن مسأله و دقیق‌شدن آن داشت.

🔰 این پرسش‌گری و مطالبه و هدایت آن خود بخشی از چرخه تولید علم است، وقتی آثار مختلف با برکت موجودمان را نگاه می‌کنیم، عمدتا همه حاصل وجود یک پرسش و مطالبه از علما است، از اصول کافی و من لایحضره الفقیه گرفته تا لمعه یا برخی کتاب‌های علامه طباطبایی مثل بدایه و نهایه و حتی تفسیر المیزان یا کتاب‌های علامه مظفر یا کتاب کشف اسرار حضرت امام یا جزوه روح‌توحید نفی عبودیت غیر خدا حضرت آقا و... خلاصه عمده آنها را وقتی بررسی کنید، همه یک مقدمه دارند و آن هم وجود یک پرسش‌گر و مطالبه‌گر است و اگر نبودند آنها امروز هیچ‌کدام از این آثار با برکت ما موجود نبود.

⁉️ اهداف و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی چه بود؟

این پرسش یکی از ۶ پرسش بنیادین درباره انقلاب اسلامی است که مستند و مبتنی بر بیانات حضرت آقا، در سایت ایشان به آنها به صورت اجمالی و تصفیلی پاسخ داده شده است.

🔰 در پاسخ به این پرسش که اهداف و شعارهای اصلی انقلاب چیست؟ مستند به بیانات حضرت آقا به موارد زیر اشاره شده است:

👈 استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی - حاکمیت اسلام بر جامعه و رواج ارزش‌های دینی در کشور - آزادی بیان و قلم - عدالت و رفع تبعیض‌ها - پیشرفت مادی و گسترش رفاه - احیای کرامت انسانی و نقش داشتن مردم در حاکمیت بر تعیین سرنوشت خود - زمینه‌سازی برای رشد و تکامل انسانها در جامعه و حذف عوامل فساد.

حال نوبت ما است که به این سوالات و جواب‌ها فکر کنیم، مبتنی بر آنها سوالاتی را مطرح کنیم؟

چرا این موارد ذکر شد و  آیا موارد دیگری هست که برای ما مهم باشد و در این گزینه‌ها نیست؟

نسبت تک تک این گزاره‌ها با اندیشه‌های دینی چیست؟ در هرکدام از این گزاره‌ها ما چه جایگاهی داریم؟ در کدام یک کم‌کاری کرده‌ایم؟ ملاک سنجش هر کدام چیست؟

⁉️ به این پرسش‌ها چقدر فکر کرده‌ایم؟ مباحثه کرده‌ایم و جواب داریم؟

مثلا ما چقدر در مورد استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی مبتنی بر آموزه‌های دینی می‌توانیم سخن بگوییم؟

مگر یکی از دعوا‌های اصلی امروز ما در عرصه سیاست همین استقلال‌خواهی نیست؟ اگر استقلال خواهی یک ارزش دینی نیز هست، پس چرا ما چندان حرفی در این مقوله نمی‌شنویم؟

قطع وابستگی آیا ارزش است؟ مطلق یا نسبی؟ چقدر از آموزه‌های دینی برای تبیین آن حرف داریم؟ و قس علی هذا... نسبت به بقیه موارد از شعارهای اصلی انقلاب که شرح آن مفصل می‌شود و  شاید ما در همان ابتدا متوقف شویم.

⁉️ وظیفه کیست که این گزاره‌ها را تبیین کند؟ جز حوزه و طلاب؟

بسم‌الله اساتید و فضلاء انقلابی صدها سوال در تک تک این مقولات وجود دارد که ما مشتاقانه منتظر شنیدن جواب‌های آنها هستیم.

بسم‌الله طلاب عزیز در این موضوعات مطلب بنویسید، سوال و جواب تولید کنید.

اگر این موضوعات برای نخبگان جامعه قرار است حل شود وظیفه کسی جز حوزه و حوزویان است؟

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

سه سال قبل، اربعین به همراه یکی از دوستان طلبه‌ام به صورت خانوادگی به کاظمین رفته بودیم، آن دوستم بنا نداشت به کاظمین بیاید اما به‌خاطر ما آمده بود، ما دوست داشتیم به سامراء هم برویم و او پول کافی همراه نداشت.

 

از طرفی خیلی علاقه داشت به زیارت امامین عسکریین (علیهما السلام) بیایید و ما هم دوست نداشتیم از او جدا شویم، از طرفی هم پول کافی همراهش نبود، من هم پول کافی نداشتم که به او قرض بدهم، مانده بودیم چه‌کنیم؟ به او گفتم تو بیا خود امام هادی و امام حسن عسکری(علیهما السلام) لطف می‌کنند و پولش را جور می‌کنند، فوقش هم جور نشد من در کربلا آشنا دارم می‌روم از آنها قرض می‌گیرم.

اگرچه خیلی برایم سخت بود بخواهم در کربلا به آشناهایم رو بیاندازم ولی به هر حال وعده‌اش را به دوستم دادم تا دلش قرص شود و بنا به آمدن بگذارد.

 

در روایتی از کتاب شریف کافی، امام کاظم (علیه السلام) به یکی از یارانشان می‌فرمایند:

👈 «یَا یَزِیدُ مَا تَقُولُ فِی الْعُمْرَةِ فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی ذَلِکَ‏ إِلَیْکَ وَ مَا عِنْدِی نَفَقَةٌ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ مَا کُنَّا نُکَلِّفُکَ وَ لَا نَکْفِیکَ‏ فَخَرَجْنَا.»

👈 فلانی نظرت چیست برویم به عمره؟ راوی می‌گوید: به ایشان گفتم، پدر و مادرم فدای شما من خرج این مسافرت را ندارم. حضرت با تعجب و شاید هم ناراحتی می‌فرمایند: چه می‌گویی؟ سبحان الله ما اینگونه نیستیم که شما را به کاری واداریم و خرج شما را متکفل نشویم.

📌این قضیه به نظرم در امور مختلف زندگی و کار در مسیر اهل بیت تطبیق دارد.

 

چهار نفر بودیم و نیاز به یک نفر دیگر داشتیم که ماشین حرکت کند، همینجا بود که دکتر عبدالملکی که این شب‌ها داور مسابقه میدون هستند را دیدم، او را نمی‌شناختم ولی نمی‌دانم چرا چهره‌اش برایم آشنا آمد، گوشه‌ای ایستاده بود، به او گفتم شما سامراء می‌روید، گفت بله؟ گفتم چهره شما خیلی برایم آشناست؟ نمی‌دانم کجا شما را دیده‌ام؟ گفت: امام صادقی هستی؟ گفتم: نه، ولی فهمیدم، شما استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) هستید و جزوات اقتصادی شما را من از بچه‌های امام صادق گرفته‌ام و برخی را خوانده‌ام.

 

نگو من چند سال قبل جزوات یکی دیگر از اساتید اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) را خوانده بودم و حالا اتفاقی خیلی از چیزهایی که می‌گفتم درست در می‌آمد و چهره ایشان هم ظاهرا کاملا بی‌‌ربط برایم آشنا آمده بود.

 

من با اینکه طلبه بودم فقط عربی فصیح را بلد بودم صحبت کنم ولی ایشان هم عربی فصیح و هم محلی را به خوبی صحبت می‌کرد، به زبان انگلیسی هم مسلط هستند، در راه خیلی با ایشان صمیمی شدیم و از موضوعات مختلف صحبت می‌کردیم، از نظر شخصیتی بسیار بسیار وزین بودند الحق احساس می‌کردم با مرد بزرگی همراه شده‌ام، از نظر علمی و پختگی هم خیلی قابل استفاده بودند، همان موقع تحلیل‌های خیلی جالبی هم کردند، یکی از آنها این بود که حسن روحانی برای دور دوم رأی می‌آورد و ادله خودشان را هم گفتند و درست هم از آب درآمد.

 

😊اما نکته مهم ماجرا برای ما اینکه وقتی به سامراء رسیدیم هر کار کردیم، دکتر قبول نکرد و کرایه همه ما را حساب کرد، در مسیر هم خیلی به ما کمک کردند.

 

حالا پول رفیق ما هم برای رفتن به کربلا و برگشت جور شد، البته مبلغی زیادتر بود که در مسیر رفتن از سامراء به سمت کربلا چند ایرانی بدون کرایه دادن از ماشین پیاده شدند و فرار کردند و ما آن مبلغ را عوض آنها به راننده دادیم و حسابمان دقیق دقیق شد.البته به نظرم خود این هم نکته‌ای داشت.

 

پیشنهاد می‌کنم دوستان آقای دکتر عبدالملکی را دنبال کنند به نظرم می‌رسد در آینده خیلی بیشتر از این، ایشان را ببینیم و از شخصیت‌های تأثیرگذار جریان حزب‌الله شوند.

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری