شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲۴۵ مطلب با موضوع «برداشت‌هایی از قران و روایات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


یک مشکل اصلی در ازدواج نکردن ما چشم و هم چشمی‌ها و تفاخرهایی است که به آن مبتلا هستیم، تفاخر در جهیزیه تفاخر در مراسم عروسی در خرید عروسی و... تفاخر‌هایی که موجب می‌شود دختری ازدواجش به تاخیر بیافتد پسری زیر بار قرض‌های شدید برود، خانواده‌هایی مجبور شوند در آخر عمر خانه خود را بفروشند و اجاره نشین شوند و...

تفاخری که یک سوره را خداوند به مذمت آن اختصاص داده است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ - أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ(1) تفاخر و فخر فروشی اینکه من فلان چیز را بیشتر دارم من توانمندی اقتصادی‌ام بیشتر است، اولاد من باسوادتر است، قوم و خویش من بیشتر است و.... همه شما را به بازی گرفته است.

حَتىَ‏ زُرْتمُ الْمَقَابِرَ(2) کار شما به جایی رسید که برای تفاخر کردن به یکدیگر، سراغ قبرهایتان رفتید و گفتید قبرهای ما بیشتر است و قبیله بزرگ‌تری داشته‌ایم، به چه چیزهای پستی دل بسته‌اید.

کلاَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ(3) نه خیر، هرگز این چنین نیست که همیشه اینچنین باشد و شما با این بازی‌های بی‌هوده به خود واداشته شوید به زودی خواهید دانست.

ثُمَّ کلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ(4) سپس تاکید می‌کنم هرگز چنین نیست به زودی خواهید دانست.

کلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ(5) و باز تاکید می‌کنم که چنین نیست اگر شما می‌دانستید و یقین داشتید.

لَترَوُنَّ الجَحِیمَ(6) اگر می‌دانستید و یقین داشتید که قطعا آتش جهنم را خواهید دید عمر خود را به این بازی‌های بی‌هوده نمی‌گذراندید.

ثُمَّ لَترَوُنهَّا عَینْ‏ الْیَقِینِ(7) سپس آنگاه که مهلت شما در این دنیا تمام شد و به دنیای آخرت رفتید، آتش جهنم را خواهید دید، دیدنی از روی یقین.

ثُمَّ لَتُسْلُنَّ یَوْمَئذٍ عَنِ النَّعِیمِ(8) و آنگاه است که از شما سوال می‌شود با نعمت‌های خود چه کردید.

آیا با خود فکر کرده‌ایم که این نعمت‌های الهی، همه امانت‌هایی است که به ما سپرده شده است و در مقابل همه آنها مسئول هستیم و باید پاسخ‌گو باشیم مال ما قدرت ما، سواد ما، مکنت ما، همه نمعمت‌هایی است که باید برای سعادت آخرت خود و خالصا لوجه الله و برای کسب محبت الهی بکار می‌گرفتیم اما چه کردیم آنها را به تفاخر و خسران و فریب شیطان هدر دادیم.

و اما مشکل دیگری که یکی از موانع اصلی ازدواج نکردن ما است ترس از فقر و مشکلات بعد از آن است.

وقتی ما نگاه صحیحی به عالم نداشته باشیم خودمان را همه کاره بدانیم گمان کنیم که ماییم که امور خود را سرپرستی و راهبری می‌کنیم ماییم که روزی دهنده فرزندانمان هستیم، آنگاه ترس از فقر و مشکلات ما را از ازدواج سرد می‌کند.

وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (32 نور)

خدواند به ما می‌گوید فرزندان خود، بردگان خود کنیزان خود را به ازدواج درآورید از فقیر بودن آنها نترسید، چراکه خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز و غنی می‌کند و دستان خداوند بسته نیست، خداوند هم از همه نظر وسعت دهنده است و محدودیت‌ها را بر می‌دارد و بدانید خداوند علیم است، اینگونه نیست که موردی را فراموش کند یا نبیند، هرآنچه هست تحت سیطره علم خداوند است.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰


به مناسبت ماجرای محاکمه 4 نفر از عدالت‌خواهان شیرازی 

(سلمان کدیور هادی مسعودی- حسین شهبازی مصطفی پورخسروانی)


ظاهرا اگر از تاریخ عبرت نگیریم هر روز باید تاریخ جلو ما رژه رود.


شهید نواب در اوایل دهۀ 20 در اوج جوانی با سنی کم‌تر از 20 سال به ایران آمد و شروع به مبارزه با کسروی نمود. 

او برای اینکار تشکل فدائیان اسلام را راه انداخت، وی و یارانش هرجا می‌رفتند فرقی نمی‌کرد، بازار یا مسجد شروع به سخنرانی می‌کردند و آرمان‌های اسلامی را با شجاعت فریاد می‌زدند. 

از شخص اول حکومت پهلوی و تمامی ایادیش گرفته تا کشورهای همسو با او را به باد انتقاد می‌گرفتند، حتی اگر لازم بود نیروهای مخالف خود را ترور می‌کردند و خلاصه حکومت پهلوی بارها آنها را زندان می‌کرد اما بالاخره با فشارهای مردمی و علماء مجبور به آزادی آنها می‌شدند.


مبارزات فدائیان همچنان ادامه داشت تا اینکه مدتی کمی بعد از پیروزی نهضت ملی و نخست وزیری مصدق به کمک نیروهای فدائیان، اکثر فدائیان به زندان افتادند!

مصدق که تحمل آرمان‌خواهی و انتقادات فدائیان را نداشت و نیروهای مبارز و مخلص دیروز امروز موی دماغ وی بودند، پرونده‌های فدائیان را که از سال‌ها قبل موجود بود به دادگاه فرستاد؛ 

البته تنها مصدقی که به ظاهر انقلابی و نماینده نیروهای مبارز بود، می‌توانست فدائیان را زندان کند.


دومین اقدام مصدق برای سرکوب تمام مبارزان و خودمختاری خود تصویب قانون امنیت اجتماعی بود، تصویب این قانون مورد اعتراض شدید آیت‌الله کاشانی قرار گرفت و از عوامل اصلی اختلاف مصدق و ایشان بود.

 این قانون همانطور که آیت‌الله کاشانی به مصدق هشدار داده بودند، بعدها البته با کمی تلطیف! مبنای تشکیل ساواک گردید.


 قانون را در هیمن پست الحاق می‌کنم (دریافت )  تا آن را بخوانید و در مورد بحثی که در ادامه می‌آوردم تأمل کنید.

برگردیم به صحبت خودمان، رژه تاریخ بس است، حال خودمان را ببینیم، شاید عبرت گرفتیم؛ 

اگر زمان پهلوی قانون امنیت اجتماعی بود، ما الان قانون تشویش اذهان عمومی، اخلال در نظم عمومی و خلاصه قوانینی عام از این دست داریم که هر کسی را به هر بهانه‌ای می‌توان به واسطۀ آنها محکوم کرد.


اگر فدائیان اعدام انقلابی می‌کردند و صریحا از همه کس انتقاد می‌کردند اما دوباره آزاد می‌شدند، اما امروز بچه‌های عدالت‌خواه اگر یک عکس کاملا ساده را که صرفا گویای تناقض در گفتار و رفتار کسی است منتشر کنند و یا اقداماتی مشابه و البته بعد از آن هم از ترس جان عذرخواهی کنند که این تناقض را نباید انعکاس می‌داده‌اند، اینها همه مصداق تشویش اذهان عمومی است.


 البته همین متن حقیر هم در نقد این قانون عام شاید مصداق تشویش اذهان عمومی شود!


ماجرای محکومیت افراد دلسوخته انقلاب با این عناوین عام محدود به یک یا دو مورد نیست. 

کاری به این ندارم که این قوانین عام در چه مجلسی تصویب شده است و همان‌ تفکری آن را به تصویب رسانده است که علی رغم مدعی آزادی بودن قبل از انتخابات 96 قانونی مکمل آن را نیز قصد داشت به تصویب برساند و به لطف اعتراضات و بیداری نیروهای مؤمن موفق نشدند؛ 


خدای ناکرده قصد مقایسه انقلاب اسلامی و نظام پربرکت خودمان را با رژیم منحوس پهلوی هم ندارم که این جفای بزرگی است، اما در این موضع خاص ما داریم روی رژیم پهلوی را هم کم کم سفید می‌کنیم، این مشکل هم به اشتباه در یک یا دو مصداق برنمی‌گردد، بلکه مشکلی ساختاری و قانونی است.


وقتی قرآن می‌گوید: «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ»1 خداوند دوست ندارد کسی صدای خود را بلند کند الا کسی که به او ظلم شده است، 

وقتی بزرگ‌ترین واجب دین ما امر به معروف و نهی از منکر است و بالا ترین مرتبه آن هم: «کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر»2 سخن حقی که نزد مسئولی ظالم زده شود، است؛ 

وقتی: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع‏»3 «امتى به پاکى و قداست نرسد مگر اینکه حق ناتوان را از قدرتمند با صراحت و روانى کلام گرفته شود.»


چطور ما قوانینی وضع کرده‌ایم که می‌تواند مستمسک هر مسئول صاحب نفوذی قرار گیرد و به واسطه آن فریاد هر عدالت‌خواهی را در گلو خفه کند؟!

..........................................................................................

ارجاعات: 

1. آیه (148 سورۀ مبارکه نساء)

2. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 542.

3. حدیث از امیرالمؤمنین به نقل از حضرت رسول منبع: شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق، ص439.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

تقوای خویشاوندان

👈🏻«بسم الله الرحمن الرحیم» « اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحام» (نساء 1)

تقوای خدا را رعایت کنید! کدام خدا؟ خدایی که وقتی از یکدیگر چیزی می‌خواهید به واسطه او می‌خواهید و الارحام.

 

👈🏻 تقوای ارحام یعنی چه؟ تقوای خدا را حفظ کنید را می‌فهمیم اما تقوای ارحام یعنی چه؟ ارحام یعنی قوم و خویش. خدا به ما می‌گوید تقوای قوم و خویش‌ها را نگه‌دارید؟

تقوی چیزی را داشتن یعنی حواست به آن مسأله باشد، آن را حفظ و نگهداری کردن.

این که خدا لزوم رعایت تقوای خودش را کنار تقوای قوم و خویشان ذکر می‌کند، نشان از اهمیت بسیار مهم آن دارد؛ تقوای قوم و خویش را داشتن یعنی حواسمان به پسر برادرمان، عمه و دایی‌مان، برادرمان، خواهرمان؛ پسر دایی و پسر عمه‌مان و... همه حواسمان بهم باشد. نیازی داریم کاری داریم به همدیگر کمک کنیم.

 

📝خداوند در قرآن نسبت به کسانی که قطع رحم می‌کنند، می‌گوید: وَ الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (25 الرعد)

در روایات رابطه خویشاوندی به عنوان مصداق «ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» آن چیزی که خداوند امر به حفظ آن پیوند کرده است، گفته شده است. و قطع این رابطه از گناهان بسیار بزرگ شمرده شده است.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝 یکی از علت‌های فریب خوردن و هر روز به رنگی درآمدن خیلی‌ها نداشتن مبنا است،  ما اگر حرفی می‌زنیم یا ایده‌ای می‌دهیم باید بتوانیم مبنای عقلی، نقلی و یا تجربی آن را هم توضیح بدهیم،‌ در انتخابات هرچه می‌خواستی بگویی وعده‌ و یا وعیدی بی‌اساس به تو تحویل می‌دادند که معمولا هرچه می‌گفتی بر چه اساس این حرف را می‌زنید هیچ نتیجه‌ای نداشت.

 

📝 باید از این به بعد سعی کنیم یاد بگیریم خیلی کوتاه مبانی عقلی، نقلی و تجربی حرف‌هایمان را هم توضیح دهیم.

 

📝یکی از مبانی ما دنباله روی نکردن از سیاست‌های تحمیلی ابرقدرت‌ها و یا اجماعات کشورهای مختلف دنیا است و برای این حرف خود از نظر عقل، نقل و تجربه توضیح می‌دهیم.

 

👈🏻 ما و یا هرجامعه دیگری برای عمل کردن به هر برنامه و سیاستی باید به حقیقت، بازخورد و تطابق آن با ارزش‌های حاکم برجامعه‌ خود نگاه کنیم. برخی‌ها رسما استقلال فرهنگی و سیاسی کشور را به اسم گفتگو و تعامل با دنیا خط می‌زنند. با برخی از دوستان حامی دولت که صحبت می‌کردم به طور مثال در مورد پذیرش سند 2030 می‌گفتند که همه دنیا این را پذیرفته‌اند، می‌گفتم اولا که همه دنیا نپذیرفته‌اند، بسیاری از کشورهای اروپایی، آسیایی و... نپذیرفته‌اند، بعد از آن، چرا شما فکر می‌کنید هرچه همه دنیا بر اساس تحمیل ابرقدرت‌ها پذیرفتند و یا عمل کردند شما هم حتما باید بپذیرید؟ پس استقلال فرهنگی و سیاسی ما چه شد معیار ما چه شد؟!

 

👈🏻 خداوند در قرآن می‌گوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تُطیعُوا فَریقاً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إیمانِکُمْ کافِرینَ (100 - آل عمران)» یعنی ای جامعه مؤمنین بدانید اگر بروید دنبال پیروی از اهل کتاب، هرچه اینها گفتند شما هم خواستید پیروی کنید ته آن به این منتهی می‌شود که شما همه ارزش‌های خود را از دست می‌دهید و مثل آنها کافر می‌شوید. البته دقت شود همه آنها نه!‌ گروهی از آنها هستند که چنین هستند.

در مورد این که چرا در آیه گفته است «فریقا»

یا «فریق» به معنی گروه در مقابل سایر گروه‌ها است و منظور این است که شما در پیروی از آنها ببینید که کدام گروه هستند و چه ملاک‌هایی دارند، مثلا در قرآن می‌گوید: الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (146 بقره) یعنی همه آنها مشکل ندارند می‌شود با برخی از آنها که اهل کتمان حق و دشمنی نیستند ارتباط داشت.

و یا اینکه «فریق» در مقابل فرد است یعنی اگر ارتباط شما با آنها به صورت سازمانی از آنها و یا جامعه و گروهی از آنها نیست، اشکال ندارد و اگر با افرادی که شکل سازمانی ندارند و با معیارهای شما هم مشکل ندارند ارتباط بگیرید مشکلی نیست.

 

👈🏻از نظر تجربه هم نگاه کنید به جامعه امروز مصر، ترکیه، عربستان کنونی و امثالهم که امروز چه هویت دینی و ارزشی برای آنها باقی مانده است و کدام دین در این کشورها حاکم است و یا نگاه کنید به وضعیت فرهنگی کشورهایی همچون چین و یا ژاپن و یا کره که چطور درحال غرق شدن در زندگی «آمریکن استایل» آن هم صرفا وجوه کثیف آن هستند.

 

گلستان ما - اولین ازدواج همجنس گرایان در ترکیه + تصاویر


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

مدت‌ها است در میهمانی‌ها و هرجا می‌روم با این سوال مواجه می‌شوم: « انقلاب کردیم چه شد؟ این همه فساد و بی‌عدالتی نتیجه آن شد»

واقعا این سؤال بنده هم بود و اگر برای آن جوابی نداشتم عمر خود را هزینه نمی‌کردم و من هم مثل خیلی‌ها خودم را به بی‌خیالی می‌زدم و می‌گفتم: دیگر درست نمی‌شود دیگر باید بی‌خیال شد، اگر امام زمان خودش بیاید و درستش کند! کاری از دست ما که برنمی‌آید و...

 

من این حرف‌ها را نمی‌زنم پاسخ‌های خودم را دارم. 

پاسخ‌هایی که بر مبنای آن برنامه زندگی خودم را تنظیم می‌کنم.

در مرتبه اول بنده حجم فساد و بی‌عدالتی را در کنار حجم بزرگ فعالیت‌ها و اقدامات می‌بینم و نقاط مثبت را هم می‌بینم و مثل خیلی‌ها همه چیز را سیاه نمی‌بینم.

اما در مرتبه دوم نسبت به فسادها و مشکلاتی که داریم، آیا با وجود این فسادها نباید نا امید شد و انقلاب را شکست‌ خورده دید؟


از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) روایتی نقل شده است که حاکی از یک اصل عقلایی است و آن اینکه: «مَا لَا یُدْرَکُ کُلُّهُ لَا یُتْرَکُ کُلُّه‏۱ یعنی اگر نمی‌توانی کاری را کامل و تام انجام دهی ولی کلاً آن را کنار نگذار، تلاش خود را بکن؛ هرچقدر از آن را که می‌توانی انجام بده.

این حدیث اگر چه در کتب معروف روایی نیست اما چون گزارش از یک اصل عقلایی است به صورت یک اصطلاح رایج در حوزه‌های علمیه تبدیل شده است. مثلا می‌گویند این کتاب را می‌نویسم اگرچه همه مطلب را نمی‌توانم انعکاس بدهم اما از باب «ما لایدرک کله لایترک کله» آن را می‌نویسم. 

حتی گاهی فقها در استدلال‌های فقهی مثل یک روایت قطعی به این مطلب استناد می‌کنند چون یک اصلی عقلائی است.

چنین مضمونی را حضرت امام در کتاب حکومت اسلامی مبنا قرار می‌دهند که ما اگر نمی‌توانیم حکومت اسلامی تام و تمام را برپا کنیم اما آنقدر را که می‌توانیم باید انجام دهیم و آن مقدار را بی‌خیال نمی‌شویم چون مقابل همان مقدار که وسع ما می‌رسد تکلیف داریم. هرچقدر از احکام: جهاد، قضا، امربه معروف و نهی از منکر و... را می‌توانیم انجام دهیم مکلف به انجام دادن آن هستیم.


تعبیر «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» که چندین بار در قرآن آمده است، بیانگر همین مطلب می‌باشد که: خدا آنقدر که بیش از توان شما باشد از شما انتظار ندارد اما آنچیزی که وسع و توان شما است را از شما انتظار دارد.


اینکه ما به اندازه وسع خود تکلیف داریم و باید تلاش کنیم اصل اول می‌باشد و به طور مثال ما در نپذیرفتن ولایت طاغوت، در اجرای عدالت و... هرچقدر می‌توانیم آن را انجام می‌دهیم و تلاش می‌کنیم وُسع خود را نیز افزایش دهیم.

 اگر امروز مثلا در قوه قضائیه عدالت مورد انتظار وجود ندارد ما هم طلبکاریم اما نا امید هم نمی‌شویم چون وسع خود را داریم انجام می‌دهیم و غرض هم ادای تکلیف الهی است و نه بیشتر، البته تلاش می‌کنیم وسع خود را در اجرای عدالت افزایش دهیم.

برخی فقط نق می‌زنند چرا عدالت نیست اما در عمل برای اجرای عدالت هیچ‌کاری نمی‌کنند ما در کنار مطالبه عدالت، خودمان هم تلاش می‌کنیم عدالت را در مرحله اجرا هم برپا کنیم. 

به طور مثال رهبری در دیدارهای متعددی که با طلاب داشته‌اند کمبود قاضی را متذکر شده و از آنها برای حضور در قوه قضائیه مطالبه کرده‌اند، ما باید بپذیریم تا وقتی قاضی صالح زیاد نباشد تا وقتی مسئولین روشن فکر و با همت بالا در قوه قضائیه نباشند هرچقدر هم شما نق بزنید هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

ما باید تلاش خود را در حد توان انجام بدهیم و این امتحان الهی ما است و تا وقتی که ما تمام تلاش خود را نکنیم و امتحان خود را پس ندهیم نه به سمت ظهور حضرت حجت می‌رویم و نه بی‌عدالتی برطرف می‌شود. 

در روایات بابی داریم به نام "تمحیص و الامتحان" که می‌گوید تا زمانی که مؤمنین تمام تلاش خود را انجام ندهند و امتحان نشوند ظهور حضرت حجت محقق نمی‌شود. به طور مثال در یکی از این روایات از امام صادق(علیه السلام) نقل می‌شود: 

«إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَأْتِیکُمْ إِلَّا بَعْدَ إِیَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى‏ تُمَیَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى‏ تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى یَشْقَى‏ مَنْ یَشْقَى‏ وَ یَسْعَدَ مَنْ یَسْعَدُ.» امام چند بار قسم جلاله می‌خورند که ظهور حضرت حجت محقق نخواهد شد جز اینکه به مرحله نا امیدی برسیم که اشاره به یکی از سنن الهی دارد آن نا امیدی که بعد از جدا شدن  و تمییز حق و باطل از یکدیگر است، آن جدا شدنی که بعد از آزمایش و ابتلا مؤمنین است و به واسطه آن شقاوتمندان به اوج شقاوت خود رسیده باشند و مؤمنین نیز به واسطه آن امتحانات و تلاش‌هایشان به اوج سعادت خود دست رسیده باشند.

 


منبع حدیث پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)

۱. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، 4جلد، دار سید الشهداء للنشر - قم، چاپ: اول، ۱۴۰۵ ق، ج‏ ۴ ؛ ص: ۵۸.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝 در یکی از گروه‌های تلگرامی نوشته بودند: «اگر ناامنی است، به علت ایدئولوژی اسلامی است. وقتی در قرآن آیه‌ای است که می‌گوید: "کافران را هرجا یافتید بکشید." این موجب ناامنی در تمام کشورهای دنیا است.»

 

این فهم و نوع نگاه، همان فهم و نگاهی است که داعشی‌ها از قرآن دارند، برای پاسخ به این ادعای باطل، بنده رفرنسی غیر از قرآن و همان آیات مورد ادعا را ارائه نمی‌کنم.

 

در قرآن برخلاف تصور آقایان یک‌جا نه، بلکه دو جا و در دو آیه مطلب مذکورگفته شده است.

 

👈1. اولین جا سوره نساء آیه 89 است. در این آیه بعد از بیان مطالبی، می‌گوید کافران اگر مسلمان نشدند یعنی بعد از اینکه اسلام برآنها عرضه شده است و شما مطمان هستید که در عین فهم حقانیت اسلام مقابل آن ایستاده‌اند و حاضر به پذیرش آن نیستند، از طرفی پیمان‌های گذشته‌ را نیز زیر پانهاده‌اند: «فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ» یعنی آنها را بگیرید و بکشید هرجا که آنها را یافتید.

معمولا کسانی که آیه را به صورت منفرد و بدون نگاه به قبل و بعد از آن می‌خوانند یا با اسلام و قرآن از طریق منابعی که اصولا با قرآن دشمن هستند آشنا شده‌اند، تصوری مشابه عملکرد داعش، نسبت به اسلام و قرآن خواهند یافت.

 

اما کافی است آیه بعد یعنی آبه (90) سوره نساء را هم مطالعه کنند

«إِلَّا الَّذِینَ یَصِلُونَ إِلىَ‏ قَوْمِ  بَیْنَکُمْ وَ بَیْنهم مِّیثَاقٌ أَوْ جَاءُوکُمْ حَصرتْ صُدُورُهُمْ أَن یُقَاتِلُوکُمْ أَوْ یُقَاتِلُواْ قَوْمَهُمْ»

در این آیه معلوم می‌شود که در آیه قبل چه کسانی از کفار منظور بوده است و چه کسانی از آن استثناء شده‌اند:

اولین گروه استثناء شده کسانی هستند که با شما عهد و میثاقی دارند که معادل امروزی آن می‌شوند کسانی که ما در روابط بین الملل آنها را به رسمیت شناخته‌ایم، یعنی مردم همه کشورها حتی آمریکا، بجز کشور اسرائیل که آن را به رسمیت نشناخته‌ایم.

دومین گروه را که استثناء می‌کند کسانی هستند که به سمت شما آمده‌اند می‌گویند ما با شما جنگ نداریم و با کسانی هم که شما با آنها جنگ دارید، جنگ نداریم و اصطلاحا اعلام صلح و بی‌طرفی می‌کنند.

از ظاهر آیه که قوم سومی که نه با شما هستند و نه با دشنمان شما بلکه اعلام می‌کنند ما جنگی با شما نداریم فهمیده می‌شود اینگونه نیست که تقابل جبهه اسلام با تمام امت‌های غیر مسلمان باشد بلکه با بخشی از کافران است که در مقابل حق معلوم شده خاضع نیستند یا مثلا مقابل اصل دعوت اسلام ایستاده‌اند که به نظر می‌آید همان «ائمه کفر» یا رئوس کفر باشند.

چرا که در آیه دیگری دستور قتال را متوجه ائمه کفر می‌کند.

وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی‏ دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ (12) التوبه 

اگر کافران عهد شکنی کردند و دین شما را به مسخره گرفتند و به دینتان طعنه زدند با ائمه کفر (رئوس کفر) بجنگید، چرا که آنها عهد شکن هستند.

 

👈2. دومین آیه‌ای که به تعبیر آقایان موجب ناامنی است، در سوره توبه می‌باشد. 

وقتی بحث اعلام برائت خدا و رسولش از آیه 3 آغاز می‌‌شود، درآیه 4 کسانی که با شما معاهده دارند و عهد شکنی نکرده و با دشمنان شما همکاری نکرده‌اند را تا زمان پایان عهد استثناء می‌کند، سپس در آیه 5 می گوید:

بعد از پایان ماه‌های حرام: «ففَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ... » 

در اینجا علاوه بر مطالب سوره نساء در آیه بعد نکته جدیدی می‌آورد و می‌گوید: 

«وَ إِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتىَ‏ یَسْمَعَ کلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَالِکَ بِأَنهَّمْ قَوْمٌ لَّا یَعْلَمُونَ» 

اگر کسی از مشرکین به صورت مطلق هرکس که بود حتی اینها که درحال جنگ با آنها هستید و استثناء نشده بودند، خواست به تعبیر امروزی‌ها فرصت مطالعاتی بگیرد و بجای جنگ با شما به سرزمین‌های شما بیاید و در مورد دین خدا تحقیق کند و کلام خدا را بشنود، شما موظف هستنید شرایط امنیت و آسایش او را فراهم کنید تا بیایند در کمال امنیت، مطالعه و تحقیق کنند و شما را از نزدیک ببینند و حرف‌های شما را بشنوند سپس هر وقت خواستند ولو حرف‌های شما را هم نپذیرفته باشند، در کمال امنیت باز به سرزمین خودشان برگردند، حال اگر خواستند طریق صلح و اگر نخواستند جنگ را پیش گیرند.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝 در اتبوس نشستم سه، چهار نفر بیشتر نبودیم، دیدم یک جوان که موهایش مثل فنر روی سرش بالا پایین می‌رفت به سمت اتوبوس می‌دود، از لحظه‌ای که چشمم به او افتاد، ناخواسته چشمانم دنبالش راه افتاد، شروع کردم به آنالیز.

 

👀ابروها کلفت، ولی کاملا صاف و تمیز شده، ته ریشی خط انداخته، گردن بندی بلند، چندتا دستت بند، ناخن‌ها خیلی بلند، باریک و تمییز، کلی حلقه توی هر انگشتش شاید 12تایی می‌شد.

👀آستین‌هایش را روفته بود بالا و دکمه های پیراهنش تا نافش باز بود و بین دوتا دکمه بسته‌اش هم مجدادا باز بود و خلاصه بالا و پایین پشم و پیتالای مختصری رو ریخته بود بیرون.😱

 

شلوار لی او هم که شاید 15 درصدش پاره پوره بود و یک کفش کتانی را هم باز و بدون جوراب پوشیده بود.

 

📝 صاف آمد جلوی من به صورت روبرو نشست، از لحظه‌ای که نشست شروع کرد با گوشی خیلی بزرگش که پشتش کلی قلب کشیده بود کار کردن.

موندم به او چی بگم و از کجا سر صحبت رو شروع کنم؟!

 

کمی فکر کردم و بعد گفتم: "جناب دکمتون بازه"، و چند بار آروم جوری که کسی متوجه نشه گفتم، ولی خودش رو می‌زد به نفهمی؛ شاید داشت فکر می‌کرد که به این بابا چی بگم که روش کم شه.

 ول کن نبودم بالاخره سرش رو بلند کرد و ساکت به من نگاه کرد، دوباره گفتم عزیز دکمتون بازه!

 

جواب داد: "هوا گرمه" و خودش هم خندش گرفت، منم با خنده گفتم یعنی اینقدر گرمه؟! گفت اره.

 

گفتم: خواستم بگم مردم از این کارتون خوششون نمیاد. 

جواب داد: من برای مردم کار نمی‌کنم هر جور عشقم بکشه رفتار می‌کنم.

گفتم اینکه نشد استدلال اگه اینجوره یکی بگه من دوست دارم بدون شلوار بیام تو خیابون، چون اینجور دوست دارم؛اینکه نمی‌شه!

 

سریع جواب داد: "مگه من بدون شلوار آمدم بیرون". گفتم: "نه، ولی این یقتون رو که تا پایین باز کردین مثل همون بدون شلوار آمدن جامعه نمی‌پسنده."

"اگه جامعه می‌پسندید شما تو صد نفر آدم کلی رو می‌دیدی که این کار رو می کنن، ولی چندصدتایی یک نفر هم اینکار رو نمی کنه."

 

😡یکی از دستاش شروع کرده بود به آرام لرزیدن و حرصش گرفته بود، جواب داد من برای حرف مردم کار نمی‌کنم آدم باید برای دل خودش کار کنه.

 

گفتم واقعا برای دل مردم کار نمی‌کنی؟ یعنی کار نداری که چجور نگاهت می‌کنن؟ اگه اینجوره چرا با همون لباس توی خونه نمیای بیرون؟ چرا این همه پول دادی یه پیرهن به این خوشکلی خریدی؟ چرا موهات رو وقتی می‌خوای بیای بیرون شونه می‌کنی، خلاصه چرا وقتی می‌خوای بیای بیرون به سر وضعت می‌رسی؟

برای مردم کار می‌کنی؟ منم می‌خواهم همینو بگم که حالا که برای مردم لباس می‌پوشی و تیپ می‌زنی، مردم این کارت رو نمی‌پسندند، گفتم که بدونی. 

 

بنده خدا که نمی‌دونست چی بگه گفت: من گفتم که من برای دل کسی کار نمی‌کنم.

منم مجدد حرف اخرم رو زدم و گفتم: منم گفتم مردم از این کار شما خوششون نمیاد، خواستم بدونی.

 

👈خلاصه طرف نه یقش رو بست نه دیگه چیزی گفت و دوباره سرش رو کرد تو گوشی.

 

 اینکه در امر به معروف و نهی از منکر قرآن می‌گوید: «یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» یعنی در مرحله اول شما نباید امر به معروف و نهی از منکر کنید، بلکه باید دعوت به خیر کنید، بعد تازه می‌روید سر وقت امر به معروف، یعنی باید ببینید آن خیری که دعوت به او کردید معروف شده است که به او امر کنید یا نه؟ هنجار اجتماعی شده است یا نه؟ آخرین مرحله، یعنی بعد از هنجاز سازی اجتماعی نوبت به امر به معروف و نهی از منکر می‌رسد.

بنده وظیفه خودم را فقط تذکر لسانی می‌دانستم ، اگر حداقل 5 نفر دیگر در آن روز به آن جوان تذکر می‌دادند دیگر آن جوان توان مقاومت در مقابل جو اجتماعی را نداشت و مطمانا دکمه‌هایش را هم می‌بست.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝خدمت یکی از مبلغان بین المللی بودم، در خاطراتش می‌گفت:

👈یکی از مبارزان انقلابی ضد آمریکا، در یکی از کشورها روزی یقه من را گرفته بود که شما چرا سهم ما را نمی‌دهید؟! 

به او گفتم: "کدام سهم؟" گفت: "سهم نفت!" گفتم: "سهم نفت دیگر چیست؟" گفت: شما مگر نمی‌گوئید: انقلاب ما جغرافیا و مرز نمی‌شناسد؛ مگر نمی‌گوئید: انقلاب ما انقلاب مستضعفین است؛ خب پس چرا سهم ما را از نفت نمی‌دهید؟!


📝فرصتی برای عمیق شدن در بحث‌ها نبود، از هر دری می‌گفتم خاطرات زیادی داشت که این کاش بستری برای ثبت و ضبط و انتقال این خاطرات و تجربیات فراهم شود.


✅شاید ماجرای واحد "نهضت‌های آزادی بخش" سپاه را شنیده باشید، ماجرای آن تشکیلات مهدی هاشمی نیز حاصل همین نوع نگاه به مقوله صدور انقلاب بود که به دستور امام خمینی(ره) تعطیل شد.

ماجرای حضور سپاه "محمدرسول‌الله" و دستور امام مبنی بر بازگشت این سپاه به ایران و این جمله که "مسیر قدس از کربلا می‌گذرد"، نیز به اختلاف در همین نوع نگاه به صدور انقلاب باز می‌گردد.


✅جنس صدور انقلاب اسلامی با تشکیل گروهک‌ها و یا انجام کودتا در کشورهای مختلف که سبک توسعه قدرت آمریکایی است تفاوت دارد.

جنس صدور انقلاب اسلامی از جنس دعوت انبیاء است، اگرچه به مستضعفین دینا کمک و یا از آنها حمایت می‌کند ولی کار آنها را عوض آنها انجام نمی‌دهد.


✅جنس صدور انقلاب اسلامی از جنس انقلاب مهدوی و بعثت نبوی است؛ از جنس بیداری مردم و حرکت‌های متاثر از این آن نیز حرکت‌هایی مردمی است و تمام قدرت‌ها نیز در آخر در مقابل قدرت مردم مجبور به خضوع هستند.


✅خداوند در آیه ۸۴ سوره مبارکه نساء به پیامبر(صلی‌الله علیه و آله) می‌گوید: 

👈«فَقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ لا تُکَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَکُفَّ بَأْسَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکیلاً» 

ای پیامبر در راه خدا مقاتله کن. تو تنها مسئول و پاسخگوی خودت در مقابل خداوند هستی،البته مؤمنان را هم برای نبرد تشویق کن. امید است که خداوند سختی‌ و مشکلات دشمنان را برطرف کند و سختی و شدت کیفر خدا بیشتر است.


✅در طرح صدور انقلاب اسلامی، اگرچه ما وظیفه حمایت از سایر امت‌ها در مقابل جبهه طاغوت را داریم « وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ» اما این نصرت مقید به قواعدی است که شاید مهم‌ترین آنها این باشد که هر ملتی، خود باید بار اصلی قیام بر علیه ظلم را بردوش بکشد و در این مبارزه نیز غلبه و پیروزی بیش از آنکه بر اساس عده، شمار و سایر امکانات مادی باشد، بر اساس ایمان است. 

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ (65) الانفال


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

👈این روزها که مسئولین ارشد دولت با رفتارهای اشرافی خود، فشارهای اقتصادی را در کام مردم تلخ‌تر نموده‌اند، برخی منبری‌ها و خواص جامعه نیز اینطور انعکاس می‌دهند که اکثر مسئولین فاسد هستند و براساس دزدی سرمایه‌هایشان را جمع کرده‌اند و...


✅ این قالب فکری شکل‌های مختلف دیگری هم دارد، مثلا زیاد دیده‌اید که می‌گویند: همه دروغگو شده‌اند، همه دزد شده‌اند، همه فاسد شده‌اند و یا افراد با ایمان کم شده‌اند. 


◀️روایاتی را هم مؤید این حرف‌ها می‌آورند که مثلا «الْمُؤْمِنَةُ أَعَزُّ مِنَ الْمُؤْمِنِ وَ الْمُؤْمِنُ أَعَزُّ مِنَ الْکِبْرِیتِ الْأَحْمَر» زن مؤمنه از مرد مؤمن کم‌یاب‌تر و مرد مؤمن هم از گوگرد قرمز که قدیم نایاب بوده است نایاب‌تر.


◀️باید گفت: متأسفانه این نوع نگاه و تحلیل‌ها به علت نقص در جهان‌بینی است، روایت مذکور و روایاتی از این دست نیز ناظر به مراتب بالای ایمان است و نه مطلق ایمان مقابل کفر و استدلال به آن به دلایلی که در ادامه اشاره خواهم کرد، اشتباه است.


✅بنای این عالم بر حق و درستی است و در همه زمان‌ها حق و درستی بر باطل و پلیدی غلبه داشته است و اگر در مجموعه و نهادی باطل بر حق غلبه پیدا کند، محکوم به نابودی است. 


✅این مطلب در فلسفه و علم کلام تحت عنوان خلق شرور توسط خداوندی که خیر مطلق است به کرات بحث شده است.

در جهان بینی توحیدی همه‌چیز در عالم وجه خیر بودن آن بر شر بودنش غلبه دارد و تمام فتنه‌ها و مشکلات از جهاتی خیر هستند ولو وجه خیر بودن آنها برای ما با نگاه جزئی و مقطعی‌مان، مشخص نباشد اما در طول زمان و با نگاه کلان این امور همه در مجموع به نفع خیر و به خیر منتهی می‌شوند و در مجموع همه عالم به سوی کمال در حرکت است.


✅به این مساله از جهات گوناگون می‌توان پرداخت و یکی از جهات هم تحلیل دولت‌ها و جوامع است. خداوند در آیه ۱۷ سوره مبارکه «رعد» در توضیح جریان حق و باطل در عالم، حق را به جریان عظیم آبی تشبیه می‌کند که باطل همچون کفی روی آن را گرفته است.


◀️ شهید مطهری در توضیح این مطلب می‌گویند: 


👈قرآن مى‌گوید وقتى که سیل جریان پیدا کرد، آنکه حرکت مى‌کند و نیرو دارد و هر چه را در برابرش قرار گیرد مى‌برد، آب است، امّا شما کف را مى‌بینید که حرکت مى‌کند. اگر آب نبود کف یک قدم هم نمى‌توانست برود، ولى به علّت اینکه آب هست، روى آب سوار مى‌شود و از نیروى آب استفاده مى‌کند. همیشه در دنیا باطل از نیروى حق استفاده مى‌کند. مثلًا راستى، حقّ و دروغ باطل است. اگر در عالم، راستى وجود نداشته باشد دروغ نمى‌تواند وجود داشته باشد؛ یعنى اگر در دنیا یک نفر وجود نداشته باشد که راست بگوید و همه مردم دروغ بگویند، دروغ نمى‌تواند کار خود را انجام دهد، زیرا هیچ کس باور نمى‌کند. 

امروز چرا دروغ مفید است و گاه یک جایى به درد آدم مى‌خورد؟ چون در دنیا راستگو زیاد است؛ چون از خودش و از دیگران راست مى‌شنود و اگر دروغ بگوید، طرف مقابل خیال مى‌کند راست است و فریب مى‌خورد؛ یعنى این دروغ نیروى خود را از راستى گرفته است، اگر راستى نبود کسى دنبال دروغ نمى‌رفت؛ چون این دروغ را راست مى‌پندارد، گولش را مى‌خورد، و الّا اگر دروغ را دروغ بداند هیچ دنبالش نمى‌رود. 

👈(ر.ب: کتاب نبرد حق و باطل استاد مطهری، به همه عزیزان پیشنهاد می‌کنم حتما این کتاب را مطالعه بفرمایید.)


✅ این مطلب را به سایر امور هم می‌توان تسری داد و بدانید نه تنها کشور ما بلکه حتی آمریکا و سایر دولت‌ها هم اگر برقرار هستند و به حیات خود ادامه‌ می‌دهند، چون وجوه حق آنها بر باطل آنها غلبه دارد و به تعبیر یکی از اساتیدم تمام عالم از غرب گرفته تا شرق همه به سوی کمال و خیر در حرکت هستند و در این حرکت کار باطل برای تظاهر به سیطره بر حق در عالم، هر روز سخت‌تر و پیچیده‌تر می‌شود.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

◀️یکی از دوستان سکولار بنده که در عین اعتقاد به اسلام، قرآن، نماز و... معتقد بود، دین در عرصه حاکمیت نباید ورود داشته باشد، می‌گفت: شما چه حقی دارید که با آمریکا سرشاخ شده‌اید و این همه هزینه برای کشور ما تحمیل می‌کنید.


✅از بس با این دوستان بحث‌های روشنفکرانه عقلی کرده بودم و آنها هرچه می‌گفتی از در دیگری وارد می‌شدند، خسته شده بودم. این بار تصمیم گرفتم بدون تعارف، ولو بگویند متحجری یا افراطی، برپایه آیات صریح قرآن به آنها جواب دهم. 

دوستم شاید انتظار داشت مثل همیشه از باب ادبیات ظالم و مستکبر بودن آمریکا و اینکه ما وظیفه داریم با ظالم بجنگیم و... وارد شوم. اما اینبار به او گفتم: 


👈چون قرآنی که شما حقانیت آن را قبول داری می‌گوید: «فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیراً (52) الفرقان» یعنی از کافران اطاعت نکن و به واسطه این عدم اطاعتت با آنها جهاد کبیر کن. خدا جهاد کبیر ما را عدم اطاعت از کافران قرار داده.

👈چون قرآنی که شما حقانیت آن را قبول داری می‌گوید: «وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفى بِاللَّهِ وَکیلاً (48) الاحزاب» از کافران و منافقان اطاعت نکن و در این راه هرچقدر آزار و اذیت دیدی به آن توجه نکن و به خدا توکل کن که او بهترین کسی است که امور تو را وکالت می‌کند.


◀️دوست بنده پاسخ داد: آقاجان مردم این عدم اطاعت و آزار دیدن شما را نمی‌خواهند، هروقت خودتان بودید و خودتان هرچقدر می‌خواهید اطاعت نکنید و بجنگید و آزار ببینید، چرا شما نمی‌خواهید قبول کنید مردم را به زور نمی‌شود به بهشت برد. چرا «خامنه‌ای» بدون اجازه مردم کشور را به این فضا کشانده‌ است؟


✅شاید انتظار داشت مجددا از این باب با او صحبت کنم که مردم ولو از مشکلات خسته هستند ولی پای انقلاب و دینشان هم ایستاده‌اند یا اینکه مردم اهل مبارزه هستند و... اما نه، آخر در این بحث‌ها هرچه گفتیم نه خودمان چندان به یقین ‌رسیدیم که همین است و لاغیر، نه آنها می‌پذیرند. تصمیم گرفتم بازهم به آنچه موجب یقینم هست مراجعه کنم. به او گفتم: 


👈بر اساس همین قرآنی که شما قبول داری هرکس در مقابل حکم خدایی که ثابت شده است، بگوید من چیز دیگری می‌خواهم، هم ظالم است، هم کافر و هم فاسق. 

🔹چون قرآن می‌گوید: «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ (44) المائده» هرکس به آنچه که خدا نازل کرده حکم نکند بدانید که اینها همان کافران هستند. 

🔹در ادامه هم می‌گوید: « وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (45) المائده» بدانید که اینها همان ظالم‌ها هستند.

🔹مجددا در ادامه می‌گوید: «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ (47) المائده»  بدانید که اینها همان فاسقان هستند.


👈آقا هم اگر کشور را به این فضا -به قول شما- کشانده، چون همین قرآنی که شما قبولش داری در ادامه آیاتی که بالا گفتم می‌گوید: «فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ» بین آنها بر اساس آنچه خدا برتو نازل کرده حکم و حکومت کن و از هوای نفس آنان در مقابل آن حقی که به سوی تو آمده اطاعت نکن.


✅شاید بگوئید این نوع برخورد بر مخالفت دوستان سکولار بیافزاید و البته همینطور هم شد و او که مثل همیشه بنا را از اول هم بر نپذیرفتن گذاشته بود، نپذیرفت و گفت:‌ ظاهرا شما جز حرف زور حالیتان نمی‌شود و تا بازور مقابلتان نایستند دست از این کارهایتان برنخواهید داشت.


📌بعد از مدت‌ها بحث‌های عقلی با این دوستان انتظار چنین پاسخی را هم داشتم، اما چه کنم باید پذیرفت که همه اسلام‌های انحرافی روزی ناچارا بر اسلام ناب تیغ خواهند کشید...


  • حمید رضا باقری