شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

شهید ابراهیم‌ها...

امشب یک سر به منزل خاله‌ام زدم، پسرش ۱۵ سال دارد، سرش را کچل کرده بود!

تعجب کردم که چطور شده امیرحسین کله‌اش را اینطوری زده!

خاله‌ام گفت حکایت دارد، امیرحسین خیلی به موهاش می‌رسید و هر روز کلی جلو آینه مدل می‌زد، چند روز پیش دیدم رفته اینجوری سر خودش آورده، بهش گیر دادم چرا اینجوری کردی؟! گفت: تو راه می‌رفتم یه دختره بهم گفته تو چقدر خوشگلی، موهات رو چه خوش تیپ زدی! منم مستقیم رفتم آرایشگاه موهام رو کوتاه کردم.

دیگه هم از اون مسیر نمیره.

پسر خاله‌ام شبهاتی هم تو ذهنش بود که جواب دادم ولی خدا حفظش کرده بود، دختر خاله‌ام هم تازه ۹ سالش شده اونم شبهاتی داشت. شبهاتی که ما اصلا جزو شبهه حسابشون نمی‌کنیم ولی برای اونها خیلی جدی بود.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

پارتی شهدا...

چند سال قبل تریلی داشتیم که راننده‌ای روی آن کار می‌کرد، راننده رفته بود بار قاچاق آورده بود، ما هم از همه‌جا بی‌خبر.

پدرم هرچه تلاش کرد برای آزاد کردن تریلی، کار درست نمی‌شد و قاضی باور نمی‌‌کرد که ما بی‌تقصیر هستیم و راننده خیانت کرده، خواسته بودند تریلی را مصادره کنند.

پدرم می‌گفت: هرچه تلاش کردم نشد و منم هر وقت دلم می‌گیرد می‌روم سراغ شهدا، اتفاقا همان ایام گفتند تشیع یک شهید است، منم رفتم تشیع شهید.

زیر تابوت شهید بودم که یک‌دفعه چشمم زل خورد به چشم یک نفر! چه کسی؟! همان قاضی که کارمان پیشش گیر بود و باور نمی‌کرد ما بی‌گناهیم، سریع رویم را برگرداندم و رفتم و هیچ چیزی نگفتم.

چند روز بعد دیدم کلا ورق برگشت و خود قاضی رأی به نفع ما داد و ماشین به ما برگشت.

اگر به خدا توکل کنیم، خداوند بالاخره یک نحوی از ما دفاع می‌کند و کار ما را راه می‌اندازد.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

امروز با بچه‌های نوجوان ۷ تا ۱۰ ساله دورهمی داشتیم، می‌خواستم جایگاه قرآن و نبوت را در دستگاه خداوند برایشان نشان دهم.

ایده‌ای که به ذهنم رسید از لپ تاپ و یخچال و لباسشویی و پیچیدگی‌هایشان و نیاز آن‌ها به یک دفترچه راهنما که چگونگی استفاده از آنها و رمزهای آنها را نشان دهد صحبت کردم، بعد در مورد پیچیدگی‌های دفترچه راهنما و نیازش به یک نصاب و راهنما از طرف شرکت سازنده گفتم، خوب که همه اعتراف کردند اینها لازم است و اگر ما از دفترچه راهنما و نصاب آن استفاده نکنیم و حرف‌هایشان را گوش نکنیم خودمان ضرر می‌کنیم و شرکت سازنده برایش فرق نمی‌کند که گوش کنیم یا نه؛ شروع کردم از پیچیدگی‌های عالم هستی و انسان نسبت به لپ‌تاپ و یخچال و... گفتم، اینکه دانشمندان علوم مختلف همه در تلاش هستند برای شناخت این عالم، سپس دفترچه راهنمای شناخت عالم هستی و انسان را بر قرآن تطبیق دادم و نصاب و راهنمای شرکت را بر پیامبر و ائمه تطبیق دادم که از طرف سازنده انسان و عالم هستی برای ما فرستاده شده‌‌اند، اگر حرف آنها را گوش نکنیم، خداوند و پیامبر هیچ ضرری نمی‌کنند، ما هستیم که ضرر می‌کنیم.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دیروز با بچه‌های ۷ تا ۱۰ ساله دورهمی داشتیم، می‌خواستم در مورد خداوند و محبتش به ما صحبت کنم، از اینجا شروع کردم که شما فوتبال بوده‌اید و رفته‌اید خانه، می‌بینید هیچ کس خانه نیست، اما سفره‌ای پهن است، درون سفره با جزئیات سالاد اینطور و خورشت آنطور چیده شده، بعد از بچه‌ها پرسیدم هرکس چه خورشتی دوست دارد و تصور اینکه هر غذایی چطور خودش خود به خود درست شود را می‌گفتم و با بچه‌ها می‌خندیدیم.

همه اعتراف کردند که این غذاها را حتما مادرمان درست کرده است اگرچه حالا نیست ولی نمی‌شود خود به خود این غذاها درست شده باشد.

بعد سر وقت این رفتم که اگر مادرتان از دستتان ناراحت بود یا دوستتان نداشت اینجور می‌گفت و اونجور می‌گفت و یک مقدار غذا همینجوری برایتان درست می‌کرد که سیر شوید و تمام، اما از اینکه اینقدر غذاها را تزیین کرده معلوم می‌شود چقدر شما را دوست دارد.

بعد رفتم سراغ زیبایی‌های دنیا و میوه‌های هر فصل و... و گفتم آیا اینها همینطور درست شده؟!

همانطور که آنجا قبول داشتند سفره همینطوری درست نشده است اینجا هم اعتراف کردند که خداوندی خالق همه این زیبایی‌ها است و لذت بخش‌ترین جای کار هم آنجا بود که از محبت خدا به ما حرف زدیم.

جهت تشبیه مساله برای بچه‌ها لذت‌بخش بود و به اشتراکش گذاشتم.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

امروز با بچه‌ها دورهمی داشتیم می‌خواستم بهشت و جهنم را برایشان جا بیاندازم. یک گاو‌داری بزرگ که مال شرکت دایتی است نزدیک همین روستا است گفتم فرض کنید صاحب گاوداری لشکری هستید، یک مدیر می‌خواهید برای اداره کل گاوداری، یک مسئول آزمایشگاه می‌خواهید، یک مسئول حمل و نقل شیر، یک سری کارگر می‌خواهید برای غذا دادن به گاو‌ها یک سری کارگر می‌خواهید برای جمع کردن پهن گاو‌ها، یک کارگر هم می‌خواهید برای اینکه برود فاضلاب ادرار گاوها را تمیز کند.

حقوق اینها هم به ترتیب کم و کم و کمتر می‌شود. ۱۰ نفر نیرو به شما داده‌اند که هرکدام را در یک مسئولیت بگذارید، عاقلانه است که اینها هرکدام را بدون امتحان و آزمایش در یک پست بگذارند! شما چنین کاری می‌کنید؟! یک هفته نشده گاوداری با خاک یکسان می‌‌شود.

عاقلانه این است که اینها را بفرستید یک امتحان بشوند، سوابقشان را نگاه کنید، ببینید چقدر درس خوانده‌اند چقدر قابل اعتماد هستند، تا اینها را امتحان نکنید و لیاقت هرکدام از آنها ثابت نشود، نمی‌شود به آنها جایگاهی سپرد.

کسی که موقع امتحان تنبلی کند، تلاش نکند، درس نخواند، خوب امتحان پس ندهد، لیاقتش می‌شود پهن جمع کردن یا تمیز کردن فاضلاب ادرار گاو‌ها. آنی که از همه بهتر امتحان پس دهد و سابقه بهتری داشته باشد مدیر می‌شود و بیشترین حقوق را هم می‌برد، بقیه هم به ترتیب بر اساس لیاقتشان جایگاهشان مشخص می‌شود. وسط این صحبت‌ها هم شوخی‌هایی می‌کردم و بچه‌ها می‌خندیند. همه که اعتراف کردند عاقلانه این است که هرکس بر اساس لیاقتش به آن مسئولیت و حقوق دهند.

آمدم سر وقت خداوند که ما هم بر اساس امتحانی که اینجا پس می‌دهیم معلوم می‌شود که چقدر لیاقت داریم، متأسفانه خبر داشتم برخی بچه‌ها در خانه‌هایشان مشروب می‌خورند، گفتم اگر اینجا مثلا یک نجسی را خوردی دیگر لیاقت پیدا نمی‌کنی در آخرت از دست امیرالمؤمنین از حوض کوثر جام نوشیدنی بهشتی بگیری و بنوشی، لیاقتت می‌شود از زهرمار جهنم خوردن.

اسم امیرالمؤمنین و توصیف گرفتن جام از دست ایشان خیلی حس خوبی در جمع داشت.

یک اشتباه هم کردم اسم ده‌یار روستا که دکترای ژنتیک دارد و فرد مؤمن و موفقی در زمینه‌های مختلف بود را آوردم و گفتم ایشان بچه که بوده زحمت کشیده و حالا محصول تلاش آن موقع را درو می‌کند اما چون قبلش گفته بودم اگر درس نخواندیم و زحمت نکشیدیم در همین دنیا هم چیزی نمی‌شویم، ناخودآگاه وقتی تطبیق خیلی نزدیک دادم یکی از بچه‌ها گفت آقا بابای ما الان کارگر است در بچگی یتیم بوده و به خاطر همین نتوانسته درس بخواند، سریع قضیه را جمع کردم و گفتم نه منظورم موارد خاص نیست کلی می‌گویم و حواس بچه‌ها را کلا از این موضوع پرت کردم.

بچه‌ها سه روز است که سر کله‌یشان پیدا شده، قبلا مسجد نمی‌آمدند، اخیرا طلبه‌های روستاهای دیگر یک جام فوتبال برای بچه‌ها گذاشته‌اند و بچه‌های روستای ما هم سه تا تیم داده‌اند و اینطور شده که پرونده کار با بچه‌های من هم باز شده، این برنامه فوتبال که نبود کلا سه‌تا بچه بیشتر نمی‌آمد، اما حالا خیلی می‌آیند.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

وصیت‌نامه نویسی...

🔻ساعت حضورم در مسجد را بیشتر کردم، دهیار روستا وقتی دید می‌خواهم بیشتر در مسجد باشم، خانه‌اش را خالی کرد و خیلی اصرار کرد که ماه رمضان را با خانواده در منزل آنها باشیم؛ ولی قبول نکردم، همسر و بچه‌هایم در شهر کناری منزل مادرشان هستند، به دهیار گفتم وقتی در مسجد باشی، یکی درد و دل دارد یکی سؤال دارد و خلاصه مردم راحت می‌آیند و تعارف نمی‌کنند، می‌نشینند پیشت گفتگو می‌کنند، خانه خداست دیگر.

 

🔻 امروز یکی می‌خواست وصیت بنویسد و بلد نبود و قرار شد کمکش کنم و یادش دهم، مثلاً اینکه درمورد بیشتر از یک‌سوم اموالش نمی‌تواند وصیت کند، اگر بدهی دارد، حقی بر گردنش مانده، مشخص کند که از طرفش داده شود، اگر حق‌اللهی مثل نماز یا روزه یا حج بر گردنش مانده درموردش وصیت کند، از مردم طلب حلالیت کند و نسبت به حق فرزندانش یا همسرش و ارتباط فرزندان با هم و رعایت احترام‌ خودشان و مادرشان و اقوام وصیت کند و...

 

🔻 خلاصه این هم یکی از چیزهایی هست که طلبه باید بلد باشد و مردم از طلبه انتظار دارند به آنها در این کار کمک کند. وصیت‌نامه را همه باید داشته باشند، به ویژه کسانی که شغل‌های خطرناک دارند یا پا به سن گذاشته‌اند. به نوعی وصیت‌نامه لازمه یاد مرگ هست.

 

🔻وصیت را با اعوذبالله من الشیطان الرجیم و بسم‌الله الرحمن الرحیم و صلوات بر محمد و آلش که نشان انزجار ما از شیطان و عبودیت ما به خداوند و ولایت ما است آغاز کنیم.

یکی از آیات وصیت را در ابتدا بیاوریم، مثل:

«کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقینَ» (البقره:۱۸۰)

بر شما مسلمانان واجب شد که وقتى مرگتان نزدیک می‌شود و مالى از شما می‌ماند براى پدران و مادران و خویشاوندان وصیتى به نیکى کنید این حقى است بر پرهیزکاران‏.

 

🔻 نکته خیلی مهم اینکه وصیت خودمان را به‌صورت خصوصی نزد یک فرد مورداعتماد خودمان و بقیه ببریم تا آن را برای ما حفظ کند و دو نفر شاهد عادل و مورد اعتماد نیز به‌صورت خصوصی بر اینکه من چنین وصیت کرده‌ام وصیتم نزد فلانی است و حتی اگر امکانش هست یک کپی آن را هم به آنها بدهیم و آنها را شاهد بگیریم که فردا روزی در بحث وصیت‌نامه اختلاف نشود.

حتماً هم اگر وصیت‌نامه‌ای قبل از آن داریم آن را از بین ببریم و به شاهدان اعلام کنیم تا فردا روزی، چند نسخه از وصیت ما بیرون نیاید و مایه اختلاف بین ورثه نشود.

این بحث شاهدگرفتن بر وصیت آن‌قدر مهم است که در شرایطی مثل سفر و نزدیک شدن مرگ، قرآن می‌گوید ولو کافران را هم شده به‌عنوان شاهد بر وصیت خود بگیرید:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا شَهادَةُ بَیْنِکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حینَ الْوَصِیَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَیْرِکُمْ ...» (مائده:۱۰۶)

اى کسانى که ایمان آوردید شهادتى که براى یکدیگر در حال احتضار و هنگام اداى وصیت تحمل مى‏‌کنید مى‏‌باید که دو تن از شما یا دیگران آن را تحمل کنند و اگر مصیبت مرگ، شما را در سفر پیش آید و دو نفر مسلمان نیافتید تا وصیت شما را تحمل کنند، دو نفر از کفار را شاهد بگیرید...

 

🔻نکته آخر اینکه یک وصی که پیگیر محقق شدن وصیت نامه باشد مشخص کنیم و قبلش با او برای وصایت هماهنگی کنیم.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بگذار وقتش برسد....

امروز داستان عبور حضرت موسی از نیل را برای بچه‌ها می‌گفتم، وسط داستان عنوان اصلی بحث خودش را پیدا کرد، «بگذار وقتش برسد»، موقع نویسندگی هم نباید لنگ عنوان شد، وقتی شروع کردی به نوشتن عنوان خودش پیدا می‌شود.

بحث امروز از آن بحث‌‌هایی بود که خودم، هم گوینده بودم و هم شنوده و بیشتر از بچه‌ها لذت بردم.

مثال تیراندازهای حرفه‌ای را زدم که هدف در تیر رسشان می‌آید اما نمی‌زنند و می‌گذارند تا وقتش برسد، وقتش وقتی است که با تیرت دقیق همان کاری که می‌‌خواهی با اطمینان انجام شود، گاهی باید هدف را مجروح کرد، گاهی باید کارش را با اطمینان تمام کرد.

تیر خدا همیشه دقیقا سر وقتش همان کاری که باید را می‌کند، خدا اگر الان به ظالمان فرصت می‌دهد چون وقتش نرسیده، صبر خدا را اگر در کنار اطمینان به خطا نرفتن تیر خدا، بفهمیم، صبر او برایمان زیبا و لذت بخش می‌شود.

صحنه بی‌تابی یاران موسی را هنگام دیدن لشکر فرعون گفتم و آرامش موسی و اینکه می‌گفت بگذارید وقتش برسد! خدا با من است.

وقتی لشکر فرعون به نزدیکی یاران موسی رسیده بود آنها وارد دریا شدند، اگر فاصله آنها زیاد بود و از دریا رد شده بودند، یاران فرعون می‌گفتند این سحر موسی است و تله‌ای برای نابود کردن ما، اما وقتی لشکر فرعون وارد دریا شدند که یاران موسی هم درون دریا بودند و آنها مطمئن بودند این تله نیست چون اگر تله باشد خود یاران موسی نیز در آن غرق می‌شوند.

با امید به رسیدن به یاران موسی وارد نیل شدند و زمان طوری رقم خورد که وقتی آخرین یار موسی از دریا خارج‌ شد، آخرین یار فرعون نیز وارد دریا شده بود و حالا فرعون و همه لشکر او به طور کامل درون تله خدا بودند.

 

📌 «وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ» (اعراف:۳۴)

برای هر امتی زمانی [معین و اجلی محدود] است، هنگامی که اجلشان سرآید، نه ساعتی پس می‌مانند و نه ساعتی پیش می‌افتند.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

مؤمن نمی‌تواند مبارزه نکند. مؤمن همواره در حال مبارزه است؛ تا کِى‌؟ «حَتّٰى لاٰ تَکُونَ فِتْنَةٌ‌»؛ تا وقتى که از زمین فتنه برخیزد، همواره مبارزه می‌کند؛ حالا این مبارزه گاهى به صورت هجوم است، گاهى به صورت دفاع؛ لذا در یک روایتى دارد که «المُؤمِنُ مُجاهِد»؛ مؤمن همواره مشغول جهاد و مبارزه است؛ در دولت باطل به نحوى و در دولت حق به نحوى؛ در دولت باطل با سازمان‌دهى، با مبارزات رودررو، مبارزات مخفى، با تقیه؛ کارهایى که همواره مؤمنین و مبارزین می‌کردند در روزگار دولت باطل؛ و در دولت حق با شمشیر. امروز پاسدار دارد در راه خدا مبارزه می‌کند، شمشیر زمان یعنى تفنگ دستش است و می‌جنگد. آن که کار سیاسى می‌کند، آن که کار ایدئولوژى می‌کند، آن که کار نظامى می‌کند، علناً روبه‌رو با دشمنِ روبه‌رو دارد می‌جنگد؛ یا با دشمن پوشیده و پیچیده و درپرده. به هر حال مؤمن همواره از مبارزه جدا نیست و می‌دانید که بار مبارزه، بار بسیار سنگینى است.

....

📖 منبع: شرح حضرت آقا بر (نهج البلاغه) خطبه اول در موضوع نبوت، ص ۲۲۵.

اگر امروز ما جنگ مى‏‌کنیم و جوان‏‌هاى ما مى‏‌گویند: «جنگ تا پیروزى»، این طور نیست که اینها یک امرى برخلاف قرآن مى‏‌گویند. ... آنى که قرآن مى‏‌گوید، بیشتر از این حرف‏‌هاست. این که ما مى‏‌گوییم، به اندازه حدود خودمان مى‏‌گوییم. ما ... در این محیط ناقص، مى‏‌گوییم که «جنگ جنگ تا پیروزى». خداى تبارک وتعالى، چون نظرش به اول و آخر است ... مى‏‌گوید که «جنگ تا رفع فتنه». غایت، رفع فتنه است؛ یعنى، اگر ما پیروز هم بشویم یک کمى فتنه را کم کردیم، اگر ما به جاى دیگر هم پیروز بشویم، باز یک جاى کمى پیروزى حاصل شده است. اگر همه دنیا را هم ما فرض کنید که جنگ بکنیم و پیروز بشویم، باز همه دنیاى عصر خودمان را پیروزى درست کردیم. و قرآن این را نمى‏‌گوید، قرآن مى‏‌گوید: «جنگ تا رفع فتنه»؛ باید رفع فتنه از عالم بشود.

...

📖 منبع: سخنرانى امام در جمع مسئولان نظام اسلامى 20/ 9/ 63.

توضیح شفاهی متن:

 


دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 برخی از مخالفان برخورد حکومت با مقوله بدحجابی به صغیره بودن گناه بدحجابی استناد می‌کنند و می‌گویند: جواز تعزیر از سوی حاکم اختصاص به گناهان کبیره دارد و بدحجابی نیز از گناهان صغیره است، همچنین برخی‌هاشان اضافه می‌کنند: در جواز تعزیر توسط حاکم شرع در گناهان صغیره اختلاف نظر وجود دارد و در جایی که شبهه وجود دارد اصل بر ترک اجرای حدود و تعزیرات است.

 

🔻 اما این عزیزان به چند نکته توجه ندارند:

اولا: در مورد بخش آخر مدعا، باید دقت کرد که قاعده «درأ» که می‌گوید: "الحدود تدرأ بالشبهات"، مربوط به اثبات موضوع و ارکان مادی و روانی جرم یا گناه است، نه در مورد خود اصل اجرای تعزیر یا حد در صورت اثبات جرم یا گناه؛ اصل جواز یا عدم جواز اجرای حد یا تعزیر در اقسام گناهان به نظر حاکم یا فقیه برمی‌گردد.

اگر بر مبنای فقیهی تعزیر بر گناهان صغیرة جایز یا واجب باشد کما اینکه بر مبنای خیلی از فقها همینطور است، دیگر با اثبات موضوع گناه یا جرم، حاکم می‌تواند و بلکه باید مجرم و گناه‌کار را تعزیر کند.

 

ثانیا: اگر نگوییم بی‌حجابی متعارف نیز از باب استصغار ذنب خودش از موارد گناهان کبیرة است[۱]، لااقل در موارد غیر متعارف از بی‌حجابی که محل بحث فعلی حکومت نسبت به برخورد با آنها است، می‌گوییم حتما از مصادیق گناهان کبیره‌اند، چرا که مراتب خارج از عرف از بی‌حجابی قطعا از مصادیق عناوینی چون: «تهتک» و «تجاهر به فسق» محسوب می‌شوند و این عناوین از گناهان کبیره‌اند.

در روایتی از حضرت امیر(علیه اسلام) آمده است که:

👈  «المُعلِنُ بالمَعصیَةِ مُجاهِرٌ» کسى که علنى گناه می‌کند، پرده در است.

کسی که بی‌حجابی او خارج از حد متعارف در اجتماع است، مصداق قطعی کسی است که تعبیر «معلن بالمعصیة» شامل او می‌شود. در روایت از حضرت امیر(علیه السلام) است که:

👈 «إیّاکَ و المجاهَرَةَ بالفُجورِ فإنّها مِن أشَدِّ المَآثِمِ» از آشکار کردن فسق و فجور [خود] بپرهیز، که آن از بدترین گناهان است.

🔻 آن حدی از بی‌حجابی که جامعه آن را عادی نمی‌داند و متعارف نیست، اولا از دایره روایات مدارا خارج است، ثانیا از مصادیق قطعی معصیتی است که قبح آن را همه پذیرفته‌اند و امر به معروف و نهی از منکر نسبت به آن لازم است و حکومت نیز موظف به اجرای این تکلیف است. چرا که خداوند تبارک و تعالی می‌گوید: مؤمنین از کسانی هستند که اگر حاکمیت به دست آنها برسد از جمله‌ کارهایی که می‌کنند امر به معروف و نهی از منکر است:

👈 «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ‏ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ» (حج:۴۱)

از این آیه معلوم می‌شود، امر به معروف و نهی از منکر توسط حکومت لازم است ‌و با توجه به آنچه گفته شد، مشخص گردید موارد متهتک و معلن به گناه از جمله بی‌حجابی، از مصادیق قطعی عامل به گناه کبیره‌ای هستند که نهی از منکر حکومت نسبت به آن‌ها لازم و تعزیر نسبت به آنها به اجماع فقها جایز بلکه لازم است.

..........

📝 پی‌نوشت:

[۱] از حضرت امیر(علیه اسلام) روایت است: «أشد الذنوب ما استهان به صاحبهُ» در روایت دیگری از حضرت آمده است: «أَشَدُّ اَلذُّنُوبِ عِنْدَ اَللَّهِ ذَنْبٌ صَغُرَ عِنْدَ صَاحِبِهِ.»

برخی می‌گویند در عصر غیبت معصوم، حالا که از حضور معصوم محروم هستیم باید بپذیریم محرومیت از حاکمیت دین در جامعه و تعطیلی احکام اجتماعی دین هم از لوازم آن است! کار را بسپریم به هرکس که خواست حکومت کند و دیگر فقیه ولایتی ندارد! حکومت بر اساس خواست مردم هرچه خواستند چه حجاب خواستند چه بی‌حجابی. اکثریت هرچه خواستند.

اما قرآن می‌گوید: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰٓ أَعْقَابِکُمْ»

محمد رسولی بود مانند رسولان گذشته که آمدند و رفتند، مگر قرار است با رفتن رسول و نبود او بساط دین تعطیل شود؟! اگر رسول از میان شما رفت شما به همان جاهلیت قبل خود باز می‌گردید؟!

این نوع از بیان در قالب استفهام یعنی مطلب روشن و واضح است که باید نظام دین و احکامی که رسول برای شما آورد حفظ شود.

رسول نبود امام هست، امام نبود هم باید جانشینی برای حفظ کارکرد او وجود داشته باشد.

در روایات است: «حَلاَلُ مُحَمَّدٍ حَلاَلٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ»

حکم به حلال و حرامی که محمد(ص) ابلاغ کرد تا قیامت باقی است.

پس معنا ندارد ما بساط احکام الهی را در عصر غیبت تعطیل کنیم. اگر از وجود امام محروم هستیم دست ما نیست ولی محروم نبودن از اجرای دیگر احکام که دست ما است! ما به قدر وسع خودمان مکلف هستیم.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

یک روایت ذیل آیه‌ى معروف «یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صٰابِرُوا وَ رٰابِطُوا»؛ «اى مسلمانان پایدارى کنید، پایمردى کنید و رابطه برقرار کنید» است.

قال(علیه السّلام): «اصْبروا على الْمصائب»؛ امام دارد آیه را تفسیر می‌کند، می‌فرماید: «اصبروا» یعنى پایدارى کنید در مصیبت‌ها و ناراحتى‌ها. «و صابروهمْ على التّقیّة»؛ در مقابل آنها پایمردى کنید به‌وسیله‌ى تقیه. «و رابطوا على منْ تقْتدون به»؛ با رهبرتان که به او اقتدا می‌کنید رابطه برقرار کنید. اگر تنها این جمله‌ى اخیر استعمال شده بود، احتمال داشت که ارتباط، ارتباط روحى باشد، ارتباط به‌وسیله‌ى توسّل مثلاً باشد، امّا چون دنبال آن دو جمله‌ى قبلى است که «اصْبروا على الْمصائب و صابروهمْ على التّقیّة»، روشن است که این رابطه یک رابطه‌ى پنهانى و تشکیلاتى است.

صوت شفاهی توضیح متن:

 


دریافت

📖 منبع: کتاب همرزمان حسین (علیه السلام)، از حضرت آقا، ص: ۳۵۱.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری