خاطره تبلیغی 13 فروردین 1403
امروز ظهر به پیشنهاد روحانی مبلغ یکی از روستاها جاهامون رو عوض کردیم، برای اینکه تجربهما بیشتر بشه و شناختمون از مردم منطقه افزایش پیدا کنه و مردم هم ما رو بشناسند.
قبلا توضیحی دادم که به واسطه برنامه فوتبال پای بچهها توی مسجد باز شد، ولی این برنامهها روح اتحاد و شور موقت دارن، بهترین برنامه برای توسعه فضای مذهبی در منطقه هیات هفتگی ثابت هست. البته ثابت از نظر زمان نه مکان.
توی منطقه ما دوتا روستا به نام اکبرآباد و ارباب از نظر فرهنگی خیلی جلو هستند و مجموعا نزدیک به ۶۰ طلبه دارند که تعدادی از آنها هم در خود روستا مستقر هستند اما روستاهای اطراف هیچ طلبهای ندارند، ماه به ماه هم روحانی به خودشان نمیبینند. اگر هیاتی ثابتی برای این روستاها فعال بشه که هر هفته توی یکی از مساجد یکی از اونها برنامه داشته باشه و آدمهای ثابت هیات هر هفته به روستاهای همدیگر بروند و مجلس هیات اون روستا رو گرم کنند کم کم یک نسل مرتبط و رفیق هیاتی بین این روستاها شکل میگیره که میتونن پایه کارهای بزرگتر باشند.
در وضعیت کنونی رسما ما بازی فرهنگی رو در این روستاها باختیم، در این شبهای احیا، روستایی که من درش هستم از ۶۰۰ نفر جمعیت فقط سه چهارتا مرد از اهالی و ۲۰ تا ۳۰ تا زن آمده بودن. مسجدی هم که امروز برای نماز رفتم با اینکه تنها مسجد فعال روستا هست و روستا هم بالای ۱۲۰۰ نفر جمعیت دارد مجموعا دهتایی مرد آمده بودند.
من از دوستانم در اکبرآباد خواستم و چندنفری از اونها این دو شب احیاء رو برای مداحی و رونق آمدن مسجد ما، با اینکه پذیرایی بود ولی بازهم مقداری پذیرایی هم خودشون خریدن و مخفیانه دادن به من که در مسجد بگذارم. اینطوری مجلس احیاء ما با هفت هشت نفر مرد که سه چهارتاشون فعال بودن، دهتایی بچه، و ۳۰ تایی خانم رونق خوبی گرفت.
باید کاری کرد وگرنه روزی که این روستاها کامل سقوط کنند دیگه نمیشه کار خاصی کرد.