🔻 وقتی کودکیم، همه کس و کار ما پدر و مادر و اطرافیان نزدیکمان هستند، برادر و خواهر، عمو و دایی، خاله و عمه و فرزندانشان.
🔻 کم کم وارد مدرسه میشویم و دوستان جدیدی پیدا میکنیم، با بچههای همسایه دوست میشویم.
بزرگتر که میشویم ارتباطات ما به واسطه حضورمان در مجموعههای مختلف، ورزش، مسجد، هیأت، کارهای فرهنگی مثل اردوها یا خدمات اجتماعی و ... افزایش پیدا میکند و به واسطه محدود بودنمان با افزایش ارتباطات جدیدمان از ارتباطات سابقمان کم میشود.
🔻 وارد دانشگاه که میشوی به یکباره عالمت عوض میشود، باز دوستان جدید، اساتید و کادر اداری جدیدی که اکثرشان فقط برای ۴ سال هستند، سربازی که میروی باز عالمت عوض میشود دوستان و محیطی که اینبار اکثر آنها حداکثر فقط ۲ سال با تو هستند.
🔻 تحول بزرگ بعدی ازدواج است، به یکباره کسانی وارد زندگی شما میشوند که علاقه و ارتباطت با آنها مهمتر از همه ارتباطات گذشته میشود، زن و بچه بخش قابل توجهی از وقتت را پر میکنند، از حجم ارتباطاتت با خانواده سابق و دوستان سابق کم میشود. البته آنها هم ثابت نماندهاند، پدر و مادر پیر شدهاند، برادر و خواهر ازدواج کردهاند و خودشان صاحب خانواده شدهاند.
🔻 برخی اصرار دارند در مراحل قبل باقی بمانند و متوقف باشند اما نمیدانند هیچ چیزی ثابت نیست و قبلیها هم دیگر همان قبلیهای سابق نمیمانند و باید عالم جدید خود را شکل داد.
🔻 کم کم بچههایت بزرگ میشوند و به مدرسه و دانشگاه و سربازی میروند و ازدواج میکنند و میبینی شما هم کم کم داری پیر میشوی. اکثر ارتباطهای سابقت قطع شده است، کم کم پدر و مادرت از دنیا میروند، عمو و عمه و برادر و خواهرانت هم از دنیا میروند، دوستانت هم، خیلی که عمر کنی شاهد مرگ همسر و فرزندان عمه و خاله و دایی و عمو هم خواهی بود و میبینی آشنایانت در آن دنیا بیشتر از این دنیا هستند و انگار کم کم نوبت شماست.
📌 این وسط هیچ کس برایت نمیماند الا خدا، خداست که در همه عالمهایت باتوست، قبل از تولدت پیش او بودی، موقعی که با انسانهای محدود و موقت اطرافت بودی با تو بود و بعد از همه آنها هم باتوست و خواهد ماند. همه میروند و فقط او و آنچه مربوط به اوست برایت میماند.
📌 تفاوت همه غیر خداها با هم فقط در مدت زمان بودنشان با شماست وگرنه همه موقت هستند و خواهند رفت.
📌 گاهی از دوست و رفیق و حتی پدر و مادر و همسر و فرزند بیوفایی میبینی تا بفهمی اینها همه موقت هستند اینها همان وقتی هم که خیلی هستند، واقعا نیستند، اینها دل بستنی نیستند، گاهی فرزند و پدر و دوست و همسر چنان از شما حساب دقیق میکشند و از ذرهای نمیگذرند و با اولین اشتباه تو بسیار میرنجند تا تو متوجه شوی کس و کار واقعی تو اینها نیستند، کس دیگری است. کس دیگری است که بیحساب میبخشد و باکوهی از اشتباه باز تحویلت میگیرد.
📌 اینجاست که میفهمی اگر عاقل باشم و میخواهم کاری کنم، میخواهم عاشق باشم فقط خداست که لایق و شایسته است عاشقش باشم، برایش وقت بگذارم، بقیه همه محدودند، اگر برای محدودها هم وقت میگذارم باز برای خدا باشد، آنها همه آخرش یک جا من را تنها میگذارند، آخرش یک جا کم میآورند. حتی اگر پدر، مادر، همسر و فرزند باشند اگر به آنها هم محبت میکنم اگر برای خدا باشد میماند و ارزش دارد. اگر برای محدود بود تمام میشود، محدود وفا و بقاء ندارد.
📌ٱلحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلعَلَمِینَ.
همه حمدها برای خدایی است که پرورشدهنده من در همه عالمهاست.
..............................................