شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداشناسی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دعوت به وحدت

🎙آیت الله حائری شیرازی:

«شما اگر خودتان یک نفسانیتی داشتید بعد دعوت به وحدت بکنید تأثیر نمی‌گذارد. چون وحدت شما به معنی این است که همه‌تان در من حل بشوید و تابع من بشوید. مطیع من بشوید.

انسان وقتی می‌خواهد دعوت به وحدت بکند، اول چیزی که برایش لازم است این است که در حین دعوت به وحدت، نفس، انگیزه‌اش نباشد.

علت این که وقتی امام دعوت به وحدت می‌کند مؤثر است، این است که از خود فارغ می‌شود بعد دعوت به خدا می‌کند. خود، محرکش نیست برای این کار.

این قلب یک طبیعتی دارد که همیشه می‌کشد به یگانه. آن‌هایی که قلبهایشان انس گرفته، قلب‌هایشان زنده شده، قلب‌هایشان احیاء شده، هم دیگر را پیدا می‌کنند. اگر قلب شما در شما به حکومت رسید، با هر کسی که قلبش در او به حکومت رسیده، با هم متحد می‌شوید. اتحاد پایدار پیدا می‌کنید. اما اگر نفس شما در شما به حکومت رسید، با هر کسی که نفس در او به حکومت رسیده، اختلاف خواهید داشت، این جور نیست که شما نفسانی باشید، او هم نفسانی باشد و به وحدت برسید، دو تایتان باید از یک سنخ باشید تا با هم ممزوج شوید. اما وقتی نیستید ابداً. دعوایتان می‌شود. با این که هر دو نفسانی‌اند، اما سنخیت ندارند، الا این که یک دشمن مشترک پیدا بکنید، آنگاه موقتاً متارکه جنگ می‌کنید. این دوستی نیست. صلح موقت است. آتش زیر خاکستر است.»

................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در زندگی شخصی و اجتماعی پیش‌آمدهای مختلفی است که موجب می‌شود انسان بترسد، بترسد از فقر، از شکست خوردن، از تنها ماندن، از تحریم، از بی‌آبرویی و...

بیاییم فقط از خدا بترسیم.

البته نترسیدن به معنی دیوانگی نیست، به معنی آنچه هم عقلای دنیا زده می‌گویند نیست، حد و مرز شجاعت و تهور (شجاعت غیر عاقلانه) را سخت است تشخیص دهیم اما ما معمولا به سمت تهور غش نمی‌کنیم به سمت محافظه‌کاری (توصیه‌های عقلای دنیا زده) غش می‌کنیم.

حد و مرز درست شجاعت را اگر می‌خواهیم بفهمیم باید به زندگی شهدا و علما مراجعه کنیم تا با تجربیات ملموس به ما نشان دهند.

ترس از غیر خدا از جنود جهل است.

خداوند خیلی صریح می‌گوید مؤمن از غیر خدا نمی‌ترسد و فقط و فقط شیطان است که اولیاء خودش را از غیر خدا می‌ترساند:

«اِنَّمَا ذلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (آل عمران- ۱۷۵)»

این فقط شیطان است که اولیاء خودش را می‌ترساند پس از وعیدهای شیطان و اولیائش نترسید و از من (خدا) بترسید اگر مؤمن هستید.

روشن می‌شود ترس از هر چیز از غیر خدا از شیطان ریشه می‌گیرد و اگر از غیر خدا هم ترسیدیم به تولی ما از شیطان برمی‌گردد.

قرآن در توصیف انبیاء الهی می‌گوید:

«الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَدا إِلاَّ اللّهَ وَ کَفَى بِاللّهِ حَسِیبا (الاحزاب - ۳۷)»

همان کسانی که پیام خداوند را ابلاغ می‌کنند و از کسی جز خداوند ترسی ندارند و خداوند بهترین حساب‌رس است.

........

پی‌نوشت:

✅ استاد بنده از یکی از فضلا که در بحث حدیث زیاد کار کرده بود نقل می‌کرد:

✅ ایشان می‌گفتند من بیش از ۴۰۰ هزار حدیث خوانده‌ام و از میان آنها فلان تعداد را انتخاب کرده‌ام و باز از میان آنها تعدادی را گزینش کرده‌ام و به نظرم می‌رسد زیباترین حدیثی که خوانده‌ام این حدیث است:

✅ رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله:
🔻ما سلّطَ اللّهُ على ابنِ آدَمَ إلاّ مَن خافَهُ ابنُ آدَمَ،
خدا بر انسان فقط کسی را مسلط می‌کند که از او بترسد.
🔻و لَو أنّ ابنَ آدَمَ لَم یَخَفْ إلاّ اللّهَ ما سَلّطَ اللّهُ علَیهِ غَیرَهُ
و اگر انسان فقط از خدا می‌ترسید، خداوند غیر خودش را بر او مسلط نمی‌کرد.
🔻و لا وُکِلَ ابنُ آدَمَ إلاّ إلى مَن رَجاهُ،
و انسان واگذارده نمی‌شود الا به آن که به او امید بسته است.
🔻 و لَو أنّ ابنَ آدَمَ لَم یَرْجُ إلاّ اللّهَ ما وُکِلَ إلى غَیرِهِ.
و اگر انسان به غیر خدا امید نداشت به کسی غیر خداوند واگذارده نمی‌شد.

................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 وقتی کودکیم، همه کس و کار ما پدر و مادر و اطرافیان نزدیکمان هستند، برادر و خواهر، عمو و دایی، خاله و عمه و فرزندانشان.

🔻 کم کم وارد مدرسه می‌شویم و دوستان جدیدی پیدا می‌کنیم، با بچه‌های همسایه دوست می‌شویم.

بزرگ‌تر که می‌شویم ارتباطات ما به واسطه حضورمان در مجموعه‌های مختلف، ورزش، مسجد، هیأت، کارهای فرهنگی مثل اردوها یا خدمات اجتماعی و ... افزایش پیدا می‌کند و به واسطه محدود بودنمان با افزایش ارتباطات جدیدمان از ارتباطات سابقمان کم می‌شود.

🔻 وارد دانشگاه که می‌شوی به یکباره عالمت عوض می‌شود، باز دوستان جدید، اساتید و کادر اداری جدیدی که اکثرشان فقط برای ۴ سال هستند، سربازی که می‌روی باز عالمت عوض می‌شود دوستان و محیطی که اینبار اکثر آنها حداکثر فقط ۲ سال با تو هستند.

🔻 تحول بزرگ بعدی ازدواج است، به یکباره کسانی وارد زندگی شما می‌شوند که علاقه و ارتباطت با آنها مهم‌تر از همه ارتباطات گذشته می‌شود، زن و بچه بخش قابل توجهی از وقتت را پر می‌کنند، از حجم ارتباطاتت با خانواده سابق و دوستان سابق کم می‌شود. البته آنها هم ثابت نمانده‌اند، پدر و مادر پیر شده‌اند، برادر و خواهر ازدواج کرده‌اند و خودشان صاحب خانواده شده‌اند.

🔻 برخی اصرار دارند در مراحل قبل باقی بمانند و متوقف باشند اما نمی‌دانند هیچ چیزی ثابت نیست و قبلی‌ها هم دیگر همان قبلی‌های سابق نمی‌مانند و باید عالم جدید خود را شکل داد.

🔻 کم کم بچه‌هایت بزرگ می‌شوند و به مدرسه و دانشگاه و سربازی می‌روند و ازدواج می‌کنند و می‌بینی شما هم کم کم داری پیر می‌شوی. اکثر ارتباط‌های سابقت قطع شده است،  کم کم پدر و مادرت از دنیا می‌روند، عمو و عمه و برادر و خواهرانت هم از دنیا می‌روند، دوستانت هم، خیلی که عمر کنی شاهد مرگ همسر و فرزندان عمه و خاله و دایی و عمو هم خواهی بود و می‌بینی آشنایانت در آن دنیا بیش‌تر از این دنیا هستند و انگار کم کم نوبت شماست.

📌 این وسط هیچ کس برایت نمی‌ماند الا خدا، خداست که در همه عالم‌هایت باتوست، قبل از تولدت پیش او بودی، موقعی که با انسان‌های محدود و موقت اطرافت بودی با تو بود و بعد از همه آنها هم باتوست و خواهد ماند. همه می‌روند و فقط او و آنچه مربوط به اوست برایت می‌ماند.

📌 تفاوت همه غیر خداها با هم فقط در مدت زمان بودنشان با شماست وگرنه همه موقت هستند و خواهند رفت.

📌 گاهی از دوست و رفیق و حتی پدر و مادر و همسر و فرزند بی‌وفایی می‌بینی تا بفهمی اینها همه موقت هستند اینها همان وقتی هم که خیلی هستند، واقعا نیستند، اینها دل بستنی نیستند، گاهی فرزند و پدر و دوست و همسر چنان از شما حساب دقیق می‌کشند و از ذره‌ای نمی‌گذرند و با اولین اشتباه تو بسیار می‌رنجند تا تو متوجه شوی کس و کار واقعی تو اینها نیستند، کس دیگری است. کس دیگری است که بی‌حساب می‌بخشد و باکوهی از اشتباه باز تحویلت می‌گیرد.

📌 اینجاست که می‌فهمی اگر عاقل باشم و می‌خواهم کاری کنم، می‌خواهم عاشق باشم فقط خداست که لایق و شایسته است عاشقش باشم، برایش وقت بگذارم، بقیه همه محدودند، اگر برای محدودها هم وقت می‌گذارم باز برای خدا باشد، آنها همه آخرش یک جا من را تنها می‌گذارند، آخرش یک جا کم می‌آورند. حتی اگر پدر، مادر، همسر و فرزند باشند اگر به آنها هم محبت می‌کنم اگر برای خدا باشد می‌ماند و ارزش دارد. اگر برای محدود بود تمام می‌شود، محدود وفا و بقاء ندارد.

📌ٱلحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلعَلَمِینَ.

همه حمدها برای خدایی‌‌ است که پرورش‌دهنده من در همه عالم‌هاست.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰یک مسأله‌ای که در خیلی از فیلم‌ها دائما به آن اشاره می‌شود و حتی بر اساس آن مستند می‌سازند، رابطه "فقر و بدبختی" با "فحشی و عدم ایمان" است، حتی برخی مذهبی‌هامان مثلا مستند "فقر و فحشا" می‌سازند و نشان می‌دهند که مثلا دختری چون مانتو ندارد، مجبور است در "اتاق پرو" به مغازه‌دار تن‌فروشی کند تا مانتویی داشته باشد یا زن متدینی چون بچه‌هایش چندین ماه است گوشت نخورده‌اند، مجبور است به قصاب پیشنهادی بدهد تا مقداری گوشت برای فرزندانش تأمین کند.

 

🔰بدبختی اینجاست که برخی منبری‌ها نیز بدون متذکر شدن دقت‌ها، این فرصت بزرگ برای جلوه توحید را به نحوی بیان می‌کنند که پیش‌فرض آن فیلم‌ها تأیید می‌شود و دائما روایاتی می‌خوانند که مثلا:

🔹«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْرا»

🔸نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد

و یا

🔹«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَبْعَدُ مَا یَکُونُ‏ الْعَبْدُ مِنَ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا لَمْ یُهِمَّهُ إِلَّا بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ»

🔸دورترین حالت بنده از خداوند وقتی است که همّ و غمّ او شده است شکم و زیر شکمش»

و نتیجه می‌گیرند: فقر و عدم ازدواج، منجر می‌شود به دوری از خداوند!

 

🔰 واقعیت را هم با آمارهای مختلف اینگونه انعکاس می‌دهیم که اکثر فحشاها از سر بدبختی است و عمده "زنان روسپی" برای پول، تن به این‌کار می‌زنند و نه خوشی؛

 

⁉️ لابد تا الان با خود می‌گویید مگر اینطور نیست! چه می‌خواهی بگویی شما؟ می‌خواهی انکار کنی؟

 

🔰 اما ببینیم قرآن چه می‌گوید؟ تا ببینیم آن روایات چه می‌گوید؟ و واقع چیست؟

ما خدا را در بیشتر فیلم‌هامان و پیش‌فرض‌هامان و حتی در برخی منبرهامان کنار گذاشته‌ایم و در فضای کفر می‌بینیم و می‌اندیشیم و نتیجه می‌گیریم که البته انکار نمی‌کنم وقتی در فضای کفر اندیشیدی و زیستی راهی جز به همین نتایج نیست ولو روی منبر و برای دعوت به توحید و پرستش خدایی که نیست!

 

🔰اما خدا هست، باور کنیم خدا هست!

🔺خداوند در دو صحنه عینی و واقعی زندگی که دائما در حال تکرار است، می‌گوید باور کنید من هستم؛

یکی ازدواج که می‌گوید:

🔹«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»

🔸پدرها و مادرها نگران روزی فرزندان خود نباشید، برایشان همسر بگیرید اگر فقیر باشند خداوند به آنها روزی می‌دهد.

و در آیه بعدش می‌رود سراغ آنها که پدر و مادر یا حامی برای ازدواج خود ندارند و به خود آنها می‌گوید: شما هم که به علت فقر یا هر مشکل دیگر نمی‌توانید ازدواج کنید و کسی به شما زن نمی‌دهد، عفت پیشه کنید تا خدا به برکت این کارتان شما را غنی کند.

🔹«وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ‏ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏ » النور (۳۲ - ۳۳)

 

🔺صحنه عینی دیگری که خدا باز چک سفید امضاء می‌دهد، صحنه طلاق است، صحنه‌ای که محیاتر است برای فراموش کردن خدا و بُخل‌ ورزیدن و بی‌عدالتی؛

و اینجاست که آیه مشهور را می‌خواند که:

🔹«مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً - وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه‏»

🔸اگر تقوا پیشه کردید و هوای خدا را داشتید خدا هم هوای شما را دارد و وسط همه مشکلات برایتان راه نجاتی فراهم می‌کند، او شما را کفایت می‌کند.

و در آیه بعد باز تکرار می‌کند که اگر هوای خدا را داشتید کارتان را آسان می‌کنم و گناهانتان را هم می‌بخشم:

🔹 «مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْراً -ذلِکَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَیْکُمْ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْراً» الطلاق (۲ -۵)

 

🔰 آن فیلم‌ها و واقعیت‌ها برای آنان است که تقوا را کنار گذاشته‌اند و خدا در زندگی‌هاشان نیست وگرنه خدا نه فقیر است و نه بی‌اطلاع! آن روایات نمی‌گوید که فقر و عدم ازدواج موجب دوری از خداوند است بلکه می‌گوید اگر "همّ و غمّ" شما شد زندگی و شکم و زیر شکم از خدا دور می‌شوی، اما می‌شود فقیر بود و هوای خدا را داشت و فقر نماند چون خدا هست.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝 اعتقادی که بدون عمل باشد اصلا اعتقاد نیست باد هواست.

📝 برخی می‌گویند سخن گفتن از مسائل اعتقادی برای کودکان سخت‌تر است تا بزرگان، اما باید گفت شاید بیان مطالب با زبان کودکانه سخت باشد اما پذیرش آنچه که کودکان می‌فهمند برای آنها خیلی راحت‌تر است تا بزرگ‌ها، چون بچه‌ها مثل بزرگ‌ها هزاران عامل خارجی که موجب شود نخواهند چیزهایی را بفهمند، ندارند.

 

👈🏻البته این خاصیت ادمی است که حتی در فهمیدن و نفهمیدنش هم سود و زیان ظاهریش را لحاظ می‌کند. بچه‌ها هم لابد خبر ندارند که ماجرا چیست که راحت به حرف‌ها گوش می‌کنند و اگر آن را درست دیدند قبول می‌کنند.

 

📝 از نوجوان‌های مسجدمان پرسیدم: بچه‌ها شنیده‌اید که خدا می‌گوید من شما را از گِل آفریده‌ام، گفتند بله. گفتم: دستتان را جلو بیاورید، این کجایش از گِل است؟

⁉️همه ماندند چه بگویند؟

مُهری در دستم بود به آنها نشان دادم و گفتم ما اگر بخواهیم از گل چیزی درست کنیم، فوقش می‌شود این مهر.

یا اگر زرنگ‌باشیم می‌توانیم یک کوزه درست کنیم.

بعد هم شیشه مسجد را نشان دادم و گفتم بچه‌ها این شیشه را می‌بینید این هم یک جورهایی از جنس گِل است. 

اگر خیلی عالم و توانمند باشیم می‌توانیم از گِل شیشه هم درست کنیم. باید در کوره پخته شود و مراحل خاصی روی آن انجام شود تا بشود شیشه. اما فوق توان ما برای ساختن چیزی از گل چیزهایی در همین حد است.

 

📝بچه‌ها تا حالا به هلو دقت کرده‌اید، یک میوه شیرین، زیبا آب‌دار، که این هلو هم از گل ساخته می‌شود، جالب هم این است که خدا با قدرت و علمی که دارد از گل این همه میوه و گیاه و... درست می‌کند، ما را هم مثل همین هلو از گل درست کرده است.

👈🏻فرق خدا با ما این است که قدرت ما حد و حدود دارد ما تا یک حدی بیشتر را نمی‌توانیم درست کنیم و آن هم چیزهای ساده، ولی خدا هرچه بخواهد با هر زیبایی و رنگ و طعم خلق می‌کند. این گیاه‌ها، این میوه‌ها، همه معجزه‌هایی دائمی هستند که خدا را به ما نشان می‌دهند ولی ما به آن‌ها دقت نمی‌کنیم.

 

⁉️می‌دانید معجزه یعنی‌چه؟ هر کدام از بچه‌ها چیزی جواب دادند.

معجزه یعنی کاری که هچ انسانی نمی‌تواند انجام دهد و خدا برای اثبات خودش یا اینکه چیزی مربوط به او است به ما آن را نشان می‌دهد.

کدام یک از شما است که بتواند با آب و خاک یک هلو درست کند با این رنگ و طعم و...

 

👈🏻یکی از بچه‌ها گفت: من می‌توانم! گفتم چجور؟ گفت یک هسته هلو در گِل می‌کارم بعد از چند وقت می‌شود هلو.😄😅.

 

👈🏻جواب خوبی بود و فضا را برای حرف‌های بیشتر فراهم کرد.

اگر این هسته را از تو بگیرم باز هم می‌توانی؟

کلی که هنر می‌کردی، ساعت‌ها وقت می‌گذاشتی، تهش یک هلوی گلی بی‌رنگ و طعم درست می‌کردی.

اینکه این کار یک کار غیر طبیعی است و تبدیل کردن گِل به هلو، یک کار هوشمندانه و بسیار بسیار سخت است. اینکه شما هم فقط همین یک راه را برای تبدیل کردن گل به هلو می‌شناسی و کار خاصی هم برای این کار خیلی سخت انجام نمی‌دهی، نشان می‌دهد، شما نیستی که هلو را درست می‌کنی بلکه شما فقط شرایط درست شدن آن را آماده می‌کنی.

شرایطی که خدا برای خلق کردن او شرط کرده است.

 

📝 خلاصه تبدیل گل به هلو و این همه چیزهای دیگر کار یک موجود هوشمند و توانمند است که قدرتش نا محدود است و هرچه بخواهد از چیز ساده‌ای مثل گِل درست می‌کند: هلو، خیار، طالبی و...

👈🏻«خدا همان موجود قدرت‌مند نا محدود است.»


  • حمید رضا باقری