شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۴ مطلب در ۹ دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🎙آیت‌الله ری‌شهری در خاطرات خود نقل می‌کنند:

🔻 در دوران تصدی وزارت اطلاعات، گاه به تناسب موضوع مورد بحث در جلسه‌ی سران قوا حضور داشتم.

این جلسات معمولا شب‌ها برگزار می‌شد و محل برگزاری آن متغیر بود، مرحوم حاج احمد آقا هم به دلیل اینکه رابط جلسه با امام بود، در آن شرکت می‌کرد و به همین جهت، گاه جلسه در منزل ایشان برگزار می‌شد.

🔻 در ماه‌های پایانی جنگ، یک شب جلسه‌ی سران قوا در منزل حاج احمد آقا بود، بنده هم حضور  داشتم. در پایان جلسه، امام (رضوان الله تعالی علیه) هم برای مدت کوتاهی تشریف آوردند. ایشان کنار دیوار نشستند. ما هم به صورت نیم دایره روبروی ایشان قرار گرفتیم، آیت‌الله خامنه‌ای در سمت چپ من نشسته بودند و آقای هاشمی رفسنجانی کنار ایشان.

🔻 آقای هاشمی شرایط حاکم بر جبهه‌ها را برای امام توضیح داد و اضافه کرد که حضور نیروهای مردمی در جبهه کاهش یافته و برای تقویت جبهه‌ها لازم است، امام با مردم صحبت کنند.

سخنان آقای هاشمی تمام شد، اما امام همچنان ساکت بود و چیزی نمی‌فرمود. آیت‌الله خامنه‌ای نیز با بیان دیگری پیشنهاد آقای هاشمی را تأیید کردند.

🔻 سخنان آیت‌الله خامنه‌ای که تمام شد، امام فقط چند کلمه فرمود و پس از آن سکوت مطلق جلسه را فرا گرفت و پس از لحظاتی امام تشریف بردند.

🔻 آن چند کلمه‌ی مهم و بسیار آموزنده این بود:

👈هرچه یال و کوپال آنان بیشتر می‌شود، در عمل ضعیف‌تر می‌شوند. مگر در فتح خرمشهر چقدر نیرو داشتند؟!

بعد به اختلافی که میان ارتش و سپاه پیش آمده بود، اشاره کردند و این که رمز قوت آن روز، همدلی و هماهنگی و دلیل ضعف امروز، ناهماهنگی و عدم انسجام نیروهاست.

........

📙منبع: ری‌شهری، محمدمحمدی، خاطره‌ها (جلد اول)، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تابستان ۱۳۸۳ش، صص: ۱۹۵_۱۹۶.
ظاهرا این ماجرا مربوط به اختلافات شهید صیاد و محسن رضایی در سال‌های آخر جنگ باشد.

..........

📝 پی‌نوشت:

حضرت آقا به عنوان کسی که نزد امام شاگردی کرده و ایشان را خوب شناخته‌اند، تذکر مهمی‌ دادند:

👈 اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خداى نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلى خواهد خورد. (۱۴ خرداد ۱۳۹۴)

جنس ما با رقبا و یا دشمنانمان فرق دارد، ما یک لبیک به خدای آسمان‌ها گفته‌ایم که به او مؤمن باشیم و او را تنها منشاء اثر بدانیم.

یعنی خودمان اسبابی بیش نیستیم و خدا این قدرت را دارد که با کوچک‌ترین اسباب بزرگ‌ترین آثار را بگذارد و ممکن هم است با قوی‌ترین اسباب هم اثر و برکتی در کار ما نگذارد.

ما این را گفته‌ایم و رقبایمان نگفته‌اند. اتکای ما به خدای بزرگ‌تر از خودمان و تجهیزاتمان و دشمنانمان و تجهیزاتشان است.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 پس از افشای کودتای نوژه در بازجویی‌ها نام‌هایی از برخی روحانیون که با کودتاچی‌ها همکاری داشته‌اند، برده می‌شود اما در آن زمان حضرت امام، اجازه پخش این بخش از اعترافات و منتشر شدن نام روحانیون ذکر شده را نمی‌دهند. از میان آن روحانیون مهم‌ترین شخص آقای شریعتمداری بود که نزدیک به دو سال بعد در ماجرای کودتای قطب‌زاده، مجددا همکاری وی در کودتا مشخص شد و خود شریعتمداری نیز اعتراف نمود که از کودتا و همکاری اطرافیانش در کودتا اطلاع داشته و همچنین کمک‌های مالی بزرگی به همان اطرافیان در همان زمان‌ کرده است.

اینبار این اعترافات او از تلوزیون پخش می‌شود.

🔰 نکته قابل تأم دیگر روحانیون سرشناسی بودند که در خلال اعترافات کودتای نوژه از آنها نیز اسم برده شده بود.

🎙 تیمسار محققی از عوامل اصلی کودتای نوژه در اعترافات خود در مورد نقش آنها در کودتای نوژه می‌گوید:

🔻من مدت ها بود از این آقا می پرسیدم، (از کسی که مسئول رده بالاتر ایشان بوده است) ... هی توی آن جلسه که آخر شما می‌گویید آدم نمی‌میرد، آدم بیرون نمی‌آید، ... از کجا مطمئن بدانم که کسی بیرون نمی‌آید؟ آمدیم ریختند و ده هزار نفر، شد بیست هزار نفر، شد سی هزار نفر، آن وقت کی؟ چطوری؟ شما که آدم ندارید جلوی اینها را بگیرد و از من هم بخواهید، به این‌ها تیراندازی نخواهم کرد. [۱]

🔻 این آقا به ما گفتند که: «وقتی که امام دیگر وجود نداشته باشد، یکی جای امام می‌نشیند، آن شخصی که جای امام می‌نشیند، از رادیو تلویزیون صحبت خواهد کرد و مطالبی را که امام تا امروز گفته است، او فتوا می‌دهد که غلط است.» ما خواستیم یک مقداری بیشتر در این مورد بگوید، گفت: «از آقایون روحانیون، ۴ نفر هستند که این چهار نفر ... بلافاصله از رادیو و تلویزیون برای ملت صحبت خواهند کرد و فتوا خواهند داد که مطالبی که امام گفته است، واقعیت ندارد و ملت را می‌نشانند سر جای خودشان.»

🔻 آن وقت من خیالم راحت شد که اینها هر چه که می‌گویند درست می‌گویند، یعنی به عبارت دیگر آن وقت من فهمیدم که واقعا آدم کشته نخواهد شد....

🔻قاضی: نام آن چهار نفر را ممکن است ببرید؟

ج: نام آن چهار نفر را آیت‌الله شریعتمداری، آیت‌الله(ر)، آیت‌الله (ق)، آیت‌الله (ز) [۲]

قاضی: همان آقای(ر)که قم هستند؟

ج : نمی‌دانم آقا! من فقط اسمش را می‌دانم...

🔻 قاضی: بعضی از آقایان دیگر می‌گویند یک منزلی هم برای آقای شریعتمداری در نظر گرفته شده بود. شما اطلاعی از این جریان ندارید؟

ج: من شنیدم که برای آقای شریعتمداری ۲ عدد باغ اجاره کرده بودند.[۳]

...

📙منبع: ری‌شهری، محمدمحمدی، خاطره‌ها (ج اول)، چ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص: ۳۸۵-۳۸۶.

...

📝 پی نوشت:

👈 [۱] با توجه به متن کامل صحبت‌ها، ایشان می‌داند محکوم به اعدام است و به خیلی از جرم‌های دیگر خود هم اعتراف می‌کند که احتمال عفو نسبت به وی را منتفی می‌کند و ظاهر روند اعترافات درون دادگاه حاکی است که ایشان داعی بر کذب ندارد.

آقای ری شهری در ادامه می گویند:

«هر چند اظهارات یک مجرم بدون قرینه ای که صدق او را تأیید کند، چیزی را اثبات نمی نماید؛ ولی اگر گفته ی وی، همراه با قرینه باشد لااقل تا حدودی می توان به واقع پی برد و در رابطه با اظهارات تیمسار محققی در جلسه ی دوم محاکمه، قرائنی وجود دارد که فی الجمله او را تأیید می کند. از جمله، اعتراف آقای رکنی و سایر کسانی است که بدون این که از اظهارات یکدیگر در این رابطه، کوچکترین اطلاعی داشته باشند، مطالبی را مطرح کرده اند.» همان، ص ۳۸۸.

👈 [۲] بقیه اسامی را در متن کتاب فقط با کد می‌آورد اما در دادگاه اسم آنها برده شده است.

👈 [۳] در روایت معروف منسوب به امام حسن عسکری (ع) که: «فَأَمَّا مَنْ‏ کَانَ‏ مِنَ‏ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ.» پس از اینکه می‌گوید از میان فقها آنان که مراقب نفس خود و حافظ دین خود است و با هوایش مخالفت می‌کند و فرمان خدا را اطاعت می‌کند، بر مردم لازم است تقلید از آنها؛ تذکری می‌دهد که معمولا ذکر نمی شود: «وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا [فِی‏] بَعْضِ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا جَمِیعِهِمْ.» چنین نیست که هرکس عمامه بر سر گذاشت و حتی سال‌ها درس خواند و استاد حوزه بود، از او بشود تقلید کرد. بلکه فقط بعضی از فقهای شیعه هستند که جایز است به آنها مراجعه شود.

متأسفانه معمولا جریان‌های سیاسی، روشنفکری و... عمامه به سرهایی را پیدا می‌کنند که حرف مطلوب آنها را می‌زنند و بعد برای توجیه نفسشان از آنها تقلید می‌کنند. کسانی که حتی فقیه هم نیستند چه برسد به «صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ.»

........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در قسمت قبل اشاره کردم که در ارائه سیره «ولیِ خدا» همه‌اش خدا دیده می‌شود و درس توحید است و اگر این خدایش را حذف کنیم و نبینیم، آنچه می‌ماند بسیار غیرعقلائی و بی‌معنا است.

اگر قرار باشد مروری کنیم بر عملکرد حضرت امام و آقا از آغازش پر است از کارهایی که عقل محدود دنیایی عقلاء در آن‌ها وا می‌ماند. عقل دنیایی به اصطلاح خودش روی زمین صحبت می‌کند، عینی و محسوس صحبت می‌کند و کاری به آسمان ندارد اما عقل «ولیِ خدا» بیش از این که اتکایش به زمین باشد اتکایش به آسمان است، البته او هم عینی و محسوس صحبت می‌کند اما با این تفاوت که خدا هم برای او عینی و محسوس است.

مثلا در جنگ یک قاعده عقلائی البته با عقل محدود مادی، نگاه کردن به میزان تجهیزات و نفرات خود، قدرت تدارکات و عقبه اقتصادی‌ برای ادامه جنگ است اما امام هیچ وقت از این محاسبات را نکرد و در عمل هم نشان داد که می‌شود با دست خالی برای خدا قیام کرد و پیروز شد.

در نگاه عقلاء «ولی خدا» چک بی‌حساب زیاد می‌کشد اما تجربه نشان داده است که چک‌های او هیچ وقت برگشت نمی‌خورد. یکی از بیشترین تلاش‌های جبهه نفاق هم ایجاد بی‌اعتمادی به همین چک‌های «ولی خدا» است.

🎙 حضرت آقا در همین رابطه می‌فرمایند:

🔻خداى متعال چقدر وعده کرده است به مؤمنین؛ وعده‌ى نصرت، وعده‌ى هدایت، وعده‌ى تعلیم؛ «وَ اتَّقُوا اللّٰهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّٰهُ‌»،  وعده‌ى حفظ و صیانت، وعده‌ى کمک در امور دنیا؛ این همه خداى متعال به ما وعده کرده. البته این وعده‌ها مطلق نیست؛ شروطى دارد، شروطش هم خیلى شروط دشوارى نیست، از دست ماها برمى‌آید. دلیلش هم این است که جاهائى که به این شروط عمل کردیم، خداى متعال به ما کمک کرد؛ نمونه‌اش جنگ تحمیلى. ... آن روزى که جنگ تحمیلى شروع شد، همه‌ى صاحبنظران، همه‌ى تحلیلگران، همه‌ى نخبگان به طور قاطع مى‌گفتند صدام در این جنگ پیروز است و ایران شکست‌خورده است؛ جز یک عده‌ى معدودى، آن کسانى که به نگاه اسلامى و ایمانى اعتقاد داشتند - نگاه امام به حوادث - آن‌ها نه، آن‌ها در دلشان امیدى بود؛ حالا کم یا زیاد؛ بعضى کورسوى امیدى بود، بعضى نه، دلشان روشن بود.

🔻 من این خاطره را بارها نقل کرده‌ام: در روزهاى سوم چهارم جنگ بود، توى اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ بنده هم بودم، مسئولین کشور؛ رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر - آن وقت رئیس‌جمهور بنى‌صدر بود، نخست‌وزیر هم مرحوم رجائى بود - چند نفرى از نمایندگان مجلس و غیره، همه آنجا جمع بودیم، داشتیم بحث مى‌کردیم، مشورت مى‌کردیم. نظامى‌ها هم بودند. بعد یکى از نظامى‌ها آمد کنار من، گفت: این دوستان توى اتاق دیگر، یک کار خصوصى با شما دارند. من پا شدم رفتم پیش آن‌ها. مرحوم فکورى بود، مرحوم فلاحى بود ... گفتند: ببینید آقا! - یک کاغذى در آوردند. این کاغذ را من عیناً الآن دارم توى یادداشتها نگه داشته‌ام که خط آن برادران عزیز ما بود - هواپیماهاى ما این‌هاست؛ مثلاً اف ۵، اف ۴، نمى‌دانم سى ۱۳۰، چى،چى، انواع هواپیماهاى نظامىِ ترابرى و جنگى؛ هفت هشت ده نوع نوشته بودند. بعد نوشته بودند از این نوع هواپیما، مثلاً ما ده‌تا آماده‌ى به کار داریم که تا فلان روز آمادگى‌اش تمام مى‌شود. این‌ها قطعه‌هاى زودْتعویض دارند - در هواپیماها قطعه‌هائى هست که در هر بار پرواز یا دو بار پرواز باید عوض بشود - مى‌گفتند ما این قطعه‌ها را نداریم.

🔻 بنابراین مثلاً تا ظرف پنج روز یا ده روز این نوع هواپیما پایان مى‌پذیرد؛ دیگر کأنه نداریم. تا دوازده روز این نوعِ دیگر تمام مى‌شود؛ تا چهارده پانزده روز، این نوع دیگر تمام مى‌شود. بیشترینش سى ۱۳۰ بود. همین سى صدوسى‌هائى که حالا هم هست که حدود سى روز یا سى و یک روز گفتند که براى این‌ها امکان پرواز وجود دارد. یعنى جمهورى اسلامى بعد از سى و یک روز، مطلقاً وسیله‌ى پرنده‌ى هوائى نظامى - چه نظامى جنگى، چه نظامى پشتیبانى و ترابرى - دیگر نخواهد داشت؛ خلاص! گفتند: آقا! وضع جنگ ما این است؛ شما بروید به امام بگوئید. من هم از شما چه پنهان، توى دلم یک‌قدرى حقیقتاً خالى شد! گفتیم عجب، واقعاً هواپیما نباشد، چه کار کنیم! او دارد با هواپیماهاى روسى مرتباً مى‌آید. حالا خلبان‌هایش عرضه‌ى خلبان‌هاى ما را نداشتند، اما حجم کار زیاد بود. همین طور پشت سر هم مى‌آمدند؛ انواع کلاسهاى گوناگون مى‌گذاشتند.

گفتم خیلى خوب. کاغذ را گرفتم، بردم خدمت امام، جماران؛ گفتم: آقا! این آقایان فرماندهان ما هستند و ما داروندار نظامیمان دست این‌هاست.

🔻 این‌ها ... مى‌گویند ما هواپیماهاى جنگیمان تا حد اکثر مثلاً پانزده شانزده روز دیگر دوام دارد و آخرین هواپیمایمان که هواپیماى سى ۱۳۰ است و ترابرى است، تا سى روز و سى و سه روز دیگر بیشتر دوام ندارد. بعدش، دیگر ما مطلقاً هواپیما نداریم. امام نگاهى کردند، گفتند - حالا نقل به مضمون مى‌کنم-، ... این حرفها چیست! شما بگوئید بروند بجنگند، خدا مى‌رساند، درست مى‌کند، هیچ طور نمى‌شود.

🔻 منطقاً حرف امام براى من قانع‌کننده نبود؛ چون امام که متخصص هواپیما نبود؛ اما به حقانیت امام و روشنائى دل او و حمایت خدا از او اعتقاد داشتم، مى‌دانستم که خداى متعال این مرد را براى یک کار بزرگ برانگیخته و او را وانخواهد گذاشت. این را عقیده داشتم. لذا دلم قرص شد، آمدم به این‌ها - حالا همان روز یا فردایش، یادم نیست - گفتم امام فرمودند که بروید همین‌ها را هرچى مى‌توانید تعمیر کنید، درست کنید و اقدام کنید.

همان هواپیماهاى اف ۵ و اف ۴ و اف ۱۴ و این‌هائى که قرار بود بعد از پنج شش روز بکلى از کار بیفتد، هنوز دارد تو نیرو هوائى ما کار مى‌کند! بیست و نُه سال از سال ۵۹ مى‌گذرد، هنوز دارند کار مى‌کنند! ... مهندسین ما ... توانستند قطعات درست کنند، خلأها را پر کنند و بعضى از قطعات را على‌رغم تحریم، به کورى چشم آن تحریم‌کننده‌ها، از راه‌هائى وارد کنند و هواپیماها را سرپا نگه دارند. علاوه بر این‌ها، از آن‌ها یاد بگیرند و دو نوع هواپیماى جنگى خودشان بسازند. ...این، توکل به خداست؛ این، صدق وعده‌ى خداست.

🔻 وقتى خداى متعال با تأکید فراوان و چندجانبه مى‌فرماید: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره» ؛ بى‌گمان، بى‌تردید، حتماً و یقیناً خداى متعال نصرت مى‌کند، یارى مى‌کند کسانى را که او را، یعنى دین او را یارى کنند - وقتى خدا این را مى‌گوید - من و شما هم مى‌دانیم که داریم از دین خدا حمایت مى‌کنیم، یارىِ دین خدا مى‌کنیم. بنابراین، خاطرجمع باشید که خدا نصرت خواهد کرد.

📝بیانات  - ۱۸ مرداد ۱۳۸۸.

........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در یک دوره‌ای از بنده خواستند تا در چند جلسه سیره امام و آقا را از چند زاویه مختلف در بستر تاریخ توضیح دهم. مثلا سیره امام و آقا در سیاست خارجی، در تعامل با مسئولان، در صبر برای رشد مردم، در تعامل با خواص، در عدالت‌خواهی و...

این نوع از آشنایی با امام و آقا یک رکن دارد که اگر وجود نداشته باشد، تقریبا آشنایی را بی‌خاصیت می‌کند بلکه قوزی بر قوز می‌گذارد.

اگر کسی حتی به بهترین شکل، ساعت‌ها و روزها هم سیره امام و آقا را با بمباران اطلاعات و قرائن بشنود و اصلا سال‌ها با امام و آقا زندگی کند، باز اگر این رکن مهم در بیان و فهم این سیره رعایت نشود، فایده‌ای ندارد.

رکنی که منحصر در معرفی امام و آقا و سیره آنها هم نیست بلکه مربوط به معرفی هر ولی خدایی است حتی در معرفی نبی‌خدا و وصی او هم شرط است.

این رکن مهم آشنا کردن مخاطب با خدای بی‌نهایت ولی خدا است.

فرض کنید می‌خواهند الگوی مدیریت امام را برای یک انسان غرب زده یا ناآشنا با فرهنگ اسلام، برای کسی که هنوز خدایش کوچک است توضیح دهند.

چکار می‌کنند؟ یک امام سانسور شده که او بتواند این را فهم کند یا اصلا خودشان با خدای کوچکشان شناخته‌اند را به او تحویل می‌دهند.

👈 مثلا فیلم معروف امام، درون هواپیمایی که از پاریس به تهران می‌آید را ببینید. خبرنگارها از ایشان می‌پرسند: چه احساسی دارید؟ قطب‌زاده که بعدا هم علیه امام کودتا کرد و امام را نشناخته، برای ایشان سوال را ترجمه می‌کند، امام پاسخ می‌دهند: هیچی، هیچ احساس خاصی ندارم، قطب زاده که مانده بود به اینها چه بگوید؟! برای آنها ترجمه کرد، می‌گویند من صحبت نمی‌کنم، مصاحبه نمی‌کنم.

این بنده خدا با خودش می‌گوید من به اینها چه بگویم؟ اگر واقعیت را بگویم، می‌گویند این دیگر چه آدم بی‌خیالی است.

در ارائه سیره ولی خدا همه‌اش خدا دیده می‌شود و درس توحید است، اگر این خدایش را حذف کنیم و نبینیم، آنچه می‌ماند بسیار غیرعقلائی و بی‌معنا است.

آن خبرنگار خارجی استرس نداشتن امام را اتکاء به خدا و خود و همه چیز را تحت ربوبیت خدا دانستن، نمی‌بیند؛ بی‌خیالی می‌فهمد.

مسیر شناخت ولی خدا و سیره او، از آشنا شدن با خدا و سیره او می‌گذرد، تا وقتی خدای ما ناقص است، ما اصلا ولی خدا را نمی‌توانیم بشناسیم و بفهمیم.

درست است که ضلالت از نشناختن ولی خدا و سلسله ولایت آغاز می‌شود اما علت این نشناختن چیست؟ علتش نشناختن خدا است. خدای کوچک و ناقص داشتن است.

همه اصلاح و هدایت از خدا آغاز می‌شود و همه فساد و گمراهی از ما.

مسیر هدایت از بالا است نه پایین.

📌«اللَّهُمَ‏ عَرِّفْنِی‏ نَفْسَکَ‏ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏.»

........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری