شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

برای اردوی نظامی آموزش دوره تکمیلی به پایگاه ۱۹ دی رفتیم.

مسیر پایگاه از سمت اتوبان قم - تهران است و کنار «حوض سلطان» قرار گرفته است.

 

معمولا مردم فکر می‌کنند این دریاچه‌ نمکی که در مسیر قم تهران می‌بینیم همان دریاچه نمک بزرگ قم است که در نقشه می‌بینیم اما آن دریاچه شاید بیش از ده برابر این دریاچه است و قم رود به آن وارد می‌شود و تقریبا به سمت شمال شرق قم است اما این دریاچه کوچک که می‌گویند از نظر طبیعی هم  بسیار جذاب است و عکس‌های زیبای آن هم در اینترنت موجود است، نامش «حوض سلطان» است.

 

باز معمولا مردم فکر می‌کنند سایت فردو هم در منطقه خوش آب و هوای فردو، در نزدیکی قم است اما زهی خیال باطل! چون این سایت در همسایگی پایگاه نظامی ۱۹ دی و همان دریاچه حوض سلطان قرار دارد و عملا مسیر سایت فردو در امتداد این پایگاه است و ساختمان‌های اداری آن از درون پایگاه مشخص است. تأسیسات اصلی سایت هم در عمق ۳۰۰متری زمین است و روی آن هم کوه‌های محکم.

قبل از انقلاب مکان این سایت زاغه مهمات نیروی هوایی بوده است و می‌بینن جای خوبی برای تاسیسات اتمی و غیر قابل نفوذ است و حتی بمب اتمی هم روی آن اثر ندارد و خلاصه روی آن کار می‌کنند و می‌شود مرکز اتمی غیر قابل نفوذ و ضربه.

البته به لطف دستاوردهای بزرگ برجامی دولت آقای روحانی این مرکز غیر قابل ضربه قرار شد بشود بزرگترین مرکز تحقیقات اتمی وسط بیابان! که البته همان هم نشد.🤔

انگار جا برای تحقیقات اتمی در این کشور قحط است!

 

بگذریم؛ خود پایگاه ۱۹ دی هم تاسیسات آن مربوط به قبل از انقلاب است و محل آموزش‌ نظامی نیروهای ساواک بوده است. خیلی از مراکز مهم ما بعد از انقلاب از آثار باقی مانده از زمان شاه است با این تفاوت که همه تا چند بار بازسازی شده و توسعه یافته اما هنوز هم ملت آنها را که می‌بینند می‌گویند؛ ببین! این مجموعه با این عظمت را شاه ساخته؛ این جمهوری اسلامی چکار کرده؟!

 

از روز اول که وارد دوره شدیم از سختی‌های بسیار دوره گفتند و ما هم همه‌اش منتظر خشم شب و روز بودیم ولی تهدیدات خیلی هم جدی نبود و عملا سخت نمی‌گرفتند، به بچه‌ها می‌گفتم حکایت این تهدیدها و آنچه در عمل می‌بینیم حکایت سیستم خداست که اگرچه تهدیدهایش زیاد است ولی آخرش «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوٓءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»، خدا دنبال بهانه می‌گردد برای بخشیدن و آن همه تهدید آخرش محدود می‌شود به یک عده که دشمنی و عناد دارند.

در طول دوره ما هم علی رغم همه تهدیدات سنگین؛ آخرش می‌دیدیم به یک چیزهای خیلی ساده تمام می‌شد‌. وقتی قرار می‌شد تنبیه نظامی شویم یک ذره که می‌خواست سخت شود می‌گفتم از باب: «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ» الان دیگر آخرش هست.

 

بنده خدا مربی تاکتیک که بیشترین تنبیه‌ها را انجام می‌داد، آخرش برای ما شد محبوب‌ترین شخص دوره و در یک نامه رسمی با امضاء بچه‌ها به جانشین سپاه قم که برای دیدار ما آمده بود خواستیم که از ایشان تقدیر شود، اگرچه وسط تنبیه‌هایش از خدا می‌خواستیم شهادت سختی نصیبش کند.🤲 آمممممین.😊

 

📌کلا کار برای خدا که باشد همینجوری است، ملت را تنبه هم که بکنی ولی خدا را تو را محبوب می‌کند. «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا»

انصافا حالا در ظاهر مگر امام خمینی برای این مردم چه کرد؟ هرچه بود سختی و مبارزه و محرومیت و جنگ و... ولی چرا یک امت عاشقش بودند و هستند.

کار که برای خدا باشد، اینجوری می‌شود، کار هم که برای خدا نباشد می‌بینی آخرش یکی پیدا نمی‌شود به شما خسته نباشید هم بگوید!😉

 

بعد از این دوره نگاهم به پاسدارها دقیق‌تر شد، اگرچه از جهت نظامی‌گری و نظم انتقاداتی به آنها داشتم اما همان چیزهایی که از شهدا از جنبه دوست داشتنی بودن، اخلاص، تواضع در عین جدیت، محبت به همدیگر و نیروها و... شنیده بودیم در این‌ها هم دیدم.

........

باز کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی