✅ برخی از این به ظاهر اپوزسیونها همیشه تلاش دارند همه اتفاقات و مشکلات را به هر بهانهای به یکجا اراجاع دهند، میگویند: مشکل از ولایت مطلقه فقیه است.
این اپوزسیونها که عمدتا اندیشههایشان در علوم غربی رشد یافته چون حاکم مطلق در فلسفه سیاسی غرب به معنای استبدادی است از مطلقه، استبداد میفهمند و میگویند ولایت مطلقه نیز یعنی مردم هیچکاره هستند و همهچیز دست یک نفر است و مردم فقط باید تبعیت بکنند و هیچ نقشی در تصمیمات حکومتی ندارند.
در حاکمیت مطلقه یا همان استبدادی که آنها میفهمند حاکم خودش به اراده مستقل خودش قانون وضع میکند و دیگران فقط باید تبعیت کنند! [۱]
✅ باید گفت بله با این ولایت مطلقهای که آنها میگویند ما هم مخالفیم،
اما در کشور ما قانون اساسی را که جمعی از منتخبین مردم (آخوند و غیر آخوند) نوشتهاند، قوانین عمومی را هم که نمایندگان مستقیم مردم تصویب میکنند، قوانین مصوبات دولتی هم که دولت منتخب خود مردم تصویب میکند، مصوبات شهری و روستایی را هم که خود شوراهای منتخب مردم مصوب میکنند! این حاکم مستبدی که قوانین را او وضع کند کجاست؟
✅ در واقع مشکل این جماعت با مطلقه بودن ولایت فقیه نیست بلکه با اختیارات ولو محدود فقیه حاکم است، اختیاراتی که مقابل دیکتاتوری مطلق آنها را گرفته است، اختیاراتی که مانع ولایت مطلقه آنها به همان معنایی که میفهمند، شده است!
📌ولایت فقیه دیکتاتوری نیست بلکه مقابل دیکتاتوری است.
.........................
📝 پینوشت:
[۱] اما ولایت مطلقه در فقه به چه معناست؟ مطلقه در فقه یعنی ولایت فقیه محدود به بخشی از احکام نیست بلکه همه احکام اجتماعی را شامل میشود، نه فقط احکام قضایی مثل حدود و دیات و... این ولایت در مقابل ولایت در امور حسبة [یعنی اموری که قطعا خداوند به زمین ماندن آنها راضی نیست، امور ضروری] است.
در نگاه اسلامی در واقع ولی فقیه نه تنها مستبد نیست بلکه هیچ اختیاری از خود ندارد و فقط حق دارد مجرایی باشد برای اعمال سرپرستی و راهبری جامعه بر اساس مصالح کلیة، مصالحی که اصل آنها را خداوند مشخص کرده است تشخیص تطبیق آنها هم به کمک جمعی از نمایندگان طیفهای مختلف فکری مردم که البته وفادار به اصل نظام اسلامی هستند، است.
........................
📌به شرح حال بپیوندید👇