شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کریستف کلمب» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

استعمار کهن ( قسمت دوم: فتح آمریکا و هند )

پرتقالی‌ها

طلایه داران استعمار کهن، پرتقالی‌ها بودند، آنها که در حاشیه اوقیانوس اطلس زندگی می‌کردند، اولین کشور اروپایی بودند که در اواسط قرن پانزدهم میلادی( ۱۴۸۶م) موفق شدند قاره آفریقا را دور زده و اکتشافات جدیدی در سوی دیگر آفریقا داشته باشند و در (۱۴۹۸م) موفق شدند به هند رسیده و در کلکته لنگر بیاندازند.

کشتی‌های پرتقالی با بارزدن ادویه‌جات هندی که قبل از آن، تنها از مسیر جاده ابریشم به اروپا منتقل می‌شد، در سفری سخت و با وجود از دست دادن یک سوم خدمه‌ خود بالاخره با موفقیت به کشور خود بازگشتند.

کاروان دریایی پرتقالی‌ها در سفر دوم خود، نه با بارهای تجاری از محصولات اروپا بلکه با سلاح‌های آتشین و فرمان پادشاه به "فرانسیسکو دآلمیدا" به عنوان نائب السلطنه هند، راهی هند گردیدند. آنها با کمک سلاح‌های خود موفق شدند به راحتی با شکست حکومت‌های وقت بر مردم بی‌دفاع هند غالب آیند، بعد از آن نیز راهی مناطق غربی شده و حکومت خود را به مناطق خلیج عدن و فارس توسعه دهند.

اسپانیایی‌ها

کشور همسایه پرتقالی‌ها یعنی اسپانیا دومین کشور پیشگام در استعمار کهن بود، آنها از مسیر جدید یعنی اوقیانوس اطلس راهی جهان تازه خود شدند. کریستف کلمب مامور اسپانیایی بود که در 1492م به سواحل کوبا و هائیتی رسید و با تصور اینکه به ژاپن یا هند رسیده است به اروپا بازگشت.

"آمریگو وسپوچی" دریانورد ایتالیایی که همچون کلمب برای اسپانیا کار می‌کرد، پنج سال بعد از او متوجه شد سرزمینی را که کریستف کلمب کشف کرده هند یا ژاپن نیست و قاره جدیدی است و اروپایی‌ها به افتخار این کشف او نام این قاره جدید را "آمریکا" گذاشتند.

کشف قاره جدید باحضور بومیان ناآشنا با سلاح‌های آتشین اروپا، اروپایی‌ها را برای فتح سرزمین‌های جدید به تکاپو انداخت:

انگلیسی‌ها در (۱۴۹۷م) به این قاره لشکر کشیده و قسمت‌های میانی آمریکای شمالی را به نام خود ثبت نمودند.

اما قاره جدید آنقدر وسعت داشت که همه را جادهد فرانسوی‌ها هم اگرچه دیر آمدند(۱۵۲۴م) اما توانستند سرزمین‌های آمریکای شمالی یا همان کانادا را به نام خود ثبت کنند.

اسپانیایی‌ها و پرتقالی‌ها هم به مناطق خوش‌آب‌ و هوای مرکزی و جنوبی قاره آمریکا بسنده کردند.

با تبلیغات کشورهای اروپایی مردم از کشورهای مختلف اروپا راهی سرزمین جدید می‌شدند آنها که از آمستردام هلند آمده بودند (نیو آمستردام) را بنا نهادند و آنها که از یورک انگلستان آمده بودند (نیو یورک) برخی دیگر هم که به ویرجین ملکه انگلیس علاقه داشتند (ویرجینیا) را به نام او نامیدند، فرانسوی‌ها هم که به لویی پادشاه فرانسه علاقه‌مند بودند (لویزیانا) را به نام او نامیدند، ایتالیایی‌هایی که از ونیز مهاجرت کرده بودند هم (ونوزوئلا) را به این نام نامیدند.

استعمار تاریخی مقدمه استعمار کهن (قسمت دوم)

میهمانان ناخوانده

همانطور که قبل از این نیز اشاره کردیم قاره آمریکا چندین قرن قبل از حضور آمریکایی‌ها در آنجا توسط ایرانیان و مسلمانان کشف شده و دارای تمدن‌های قدرت‌مندی بود اما با این نقیصه که سلاح‌هایی آتشین نداشتند تا از خود دفاع کنند. عمده ساکنان این قاره به دست مهاجران اروپایی کشته یا عقیم شدند، بنا به برخی آمار بین ۷۰ تا ۹۰ میلیون بومی این قاره و بنا به برخی دیگر از آمار بیش از ۲۰ میلیون سرخ‌پوست حاضر در آمریکای شمالی و مرکزی و قریب به ۱۰ میلیون مردم ساکن آمریکای جنوبی قربانیان زیاده خواهی مردم مهاجران اروپایی شدند.

و درواقع اشغال آمریکا در ادامه سقوط کشورهای اسلامی در آندلس بوده است و پس از خیانت محمدثانی، اروپایی‌ها به سوی قاره آمریکا برای فتح باقیمانده‌های فتوحات سرزمین های اسلامی حرکت کردند و در قاره آمریکا جنایات بی‌شماری مرتکب شدند.

مهاجمین اروپایی برای نابود سازی فرهنگ کهن تمدن‌های بومی قاره آمریکا اقدام به سوزاندن کتاب‌های آنها که در زمینه‌های مختلف نگارش شده بود کردند، به طور مثال تمدن بزرگ و پیشرفته مایا بیش از هزار جلد کتاب آکاردئونی شکل، تالیف کرده بودند که موضوعاتی مانند تاریخ قوم مایا، نظام اعتقادی، ستاره شناسی و پیشگویی، ریاضیات، طب و گاهشماری را در بر می‌گرفت. این کتاب‌ها تقریبا همگی به دست کشیش‌های اسپانیایی سوزانده شدند، یکی از این کشیش‌ها بنام "اسقف دیگو دلاندا" که عامل اصلی از دست رفتن آثار مکتوب قدیمی مایا بود سوزاندن کتاب‌های مایاها را این‌گونه توصیف کرده‌است:

«این مردمان در عین حال با استفاده از نشانه‌ها و حروف مشخص کتاب‌هایی نوشته و در آن‌ها امور باستانی و دانش کهن خویش را توصیف نموده بودند، آنها این نوشتارها را درک می‌کردند و به دیگران نیز می‌فهمانیدند و آموزش می‌دادند. ما تعداد بسیار زیادی از این کتاب‌ها را یافتیم و چون مشاهده کردیم در میان آن‌ها چیزی جز خرافات و دروغ‌های شیطانی وجود ندارد، همه را سوزاندیم که به شکل حیرت‌آوری باعث تاثر و افسوس آن‌ها شد و دست آخر همه آن‌ها را پریشان و محنت‌زده کرد.»

 در زمینه مهمان نوازی بسیار قوم با فرهنگی بوده اند. یکی از سربازان همراه کاپیتان «جان اندیکوت» در توصیف حمله خود بر قوم پیکو چنین می گوید: 

«هنگامی که سرخ پوستان پیکو احساس کردند به آنان نزدیک می شویم به استقبال ما شتافتند و فریاد خوش آمدید انگلیسی ها سردادند اما آنها از طرح شومی که برای آنان پنهان کرده بودیم آگاهی نداشتند».

برخلاف تمدن ایرانی و اسلامی که با ورود و فتح سرزمین ها به ملت آن احترام گذاشته و اقدام به آبادانی آنجا می‌کردند، اروپایی ها با فتح هر سرزمینی در آن ویرانی‌های بسیار و جبران ناپذیر پدید می‌آوردند و مردم آن سرزمین را نابود می‌کردند.

ژن خوب و ژن بد

جرج واشنگتن می‌گوید: 

«گسترش تدریجی شهرک های سفید پوست نشین مستلزم آن است که سرخ پوستان وحشی از مناطق سکونت خود فرار کنند. همانگونه که گرگ ها فرار می کنند . گرگ‌ها و سرخ پوستان هر دو موجودات درنده هستند هر چند که منظرشان متفاوت است.»

بخش‌زیادی از مهاجران ناخوانده اروپایی را یهودی‌های بی‌وطن تشکیل می‌دادند آنها که در میان مردم اروپا چندان محبوب نبودند، آمریکا را سرزمین موعود نامیدند و به صورت گسترده به آنجا مهاجرت کردند.

مهاجمان اروپایی که خود را از نژاد انگلوساکسون و نژاد برتر می‌دیدند دست به کشتار نژادهای ضعیف و پست در نگاه خود زدند. اروپایی‌ها مسابقه کشتن سرخپوستان و کندن پوست سر آنان را بنا نهادند. این مسابقه تا جایی پیش رفت که دیگر به سختی می‌توانستند سرخ پوستی پیدا کنند. "جان مایسون" نویسنده کتاب "تاریخ جنگ پیکو و بنیان گذار مستعمره کونتیک" در این باره می‌گوید: «سفید پوستان اروپایی کشتار و قتل عام مستقیم سرخ پوستان را بهترین شیوه برای از بین بردن آنان می‌دانستند و آتش زدن مزارع و خانه‌های آنها را در درجه دوم برنامه‌های خود قرار داده بودند.»

مهاجمان اروپائی سرخ پوستان را با اعمال زور وادار به کوچ از سرزمین های خود می‌کردند و برخی از آنها را به عنوان برده می‌گرفتند و به سایر کشورها می‌بردند و می‌فروختند، سرخ پوستانی که به عنوان برده در دست آنان قرار می‌گرفتند از حداقل حقوق انسانی بر خوردار نبودند، غذای آنها بسیار کم و بی‌کیفیت بود؛ ارباب‌ها در برابر جان این برده‌ها کمترین احساس مسئولیتی نداشتند. اگر مریضی می‌شدند برای آنها اهمیت نداشت ولو اینکه آنها از آن مریضی جان دهند زیرا هزینه گرفتن یک برده جدید کمتر از هزینه مداوای آن برده بود.

یکی از مسائلی که با ورود اروپاییان به این قاره رخ می‌دهد شروع طاعون در این منطقه است. طاعون این منطقه فراگیر می‌شود. اما نکته این است که این بیماری فقط در میان سرخ پوستان است و خود اروپاییان به آن مبتلا نمی‌شدند. با رواج یافتن وبا و طاعون در میان سرخ پوستان تعداد زیادی از آنها از این طریق از بین می‌روند. اروپاییان وقتی که شهرهای سرخ پوستان را محاصره می‌کردند، اجساد سرخ پوستانی را که در اثر طاعون می‌مردند را به داخل شهرها می‌انداختند. نحوه انتقال طاعون و وبا به سرخ پوستان به این نحو بود که آنها ملافه‌ها و پتوهای آلوده به وبا را در میان سرخ پوستان تقسیم می‌کردند و سرخ پوستان با اعتماد به آنها پتوها را آنها  می‌گرفتند. به این ترتیب پس از مدتی تعداد زیادی از سرخ پوستان به این بیماری مبتلا می‌شدند.

تئودور روزولت رئیس جمهور وقت امریکا در ستایش شجاعت سربازان آمریکایی در کشتار سرخ‌پوستان می‌گوید: «حادثه "ساندکریک" یک حرکت اخلاقی و برای جامعه امریکا سودمند بوده است. از بین بردن نژاد های پست و فرومایه ضرورتی اجتناب ناپذیر است.»

نژاد پرستی‌ انگلوساکسون‌های اروپایی فقط در مقابل سرخ‌پوست‌ها نبود آنها نژادهای دیگر را نیز به وقت نیاز از جمله نژادهای پست معرفی کرده و برای بقاء بشر بر اساس اندیشه داروینی اقدام به حذف این نژادها می‌کردند. "اداره انتوبولوژی موسسه فرهنگی اسمیت سونیان آمریکا" در جنگ جهانی دوم برای توجیه کشتار ژاپنی‌ها آنها را ردیف نژادهای پست و فرومایه قرار داد. آنها می‌گفتند: جمجمه ژاپنی به اندازه دو هزار سال از جمجمه ما انگلوساکسون ها عقب مانده‌تر است.

این ماجرا در جنگ ویتنام نیز تکرار شد و آمریکایی‌ها ویتنامی‌ها را مورچه سفید نامیدند همانگونه که سرخ پوستان را انگل و فیلیپینی‌ها را حشره و اعراب و عراقی ها را سوسک و سوسمار و مردمانی احمق نامیده بودند.

"ژنرال مکسویل بایلور" در سخنانی در کنگره آمریکا "ویت کنگ‌های" ویتنامی را سرخ پوست توصیف کرد و افزود آنان بهتر از شپش که در پوست سگ لانه می‌کند نیستند.

شبکه تلویزیونی history روز 13 ژوئیه سال 1996 با پخش فیلم مستندی به عنوان «پرواز سیمرغ» شیوه‌های جدید و پیشرفته‌ای از صحنه‌های پوست کنی و سر بریدن ویتامی‌ها توسط سربازان آمریکایی را نشان داد، این فیلم نشان می‌دهد که سربازان امریکا در اواخر سال 1967م در جریان عملیاتی به نام «خیزش سیمرغ» operation phoenix  که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا آن را تدارک دیده بود افراد مشکوک به همکاری با ویت کنگ ها را سر بریدند.

..........................................................................

مطلب مرتبط:

..........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

استعمار کهن ( قسمت اول: دنیا آبستن تغییرات بزرگ)

در حال حاضر در سال 2019 هستیم، فرض کنید زمان به عقب بازگشته و شما به چهارصد سال قبل یعنی ابتدای قرن ۱۶ میلادی بازگشته‌اید. قاره استرالیا هنوز کشف نشده و جز معدودی از بومیان، انسانی در آنجا سکونت ندارد، قاره آمریکا هم هنوز کشف نشده و فقط سرخ‌‍پوست‌ها به صورت قبیله‌ای در آنجا زندگی می‌کنند، در آفریقا هم تقریبا وضع به همین شکل است و سیاه‌پوستان در قبیله‌هایی آدم‌خوار و بدوی به‌سر می‌برند...

در اروپا تمدن‌هایی به صورت پادشاهی و البته با کشورهای نسبتا کوچک در کنار هم زندگی می‌کنند و در آسیا در قسمت شرقی آن تمدن‌های بزرگی چون: چین و هند و حکومت‌هایی باسابقه‌ای چون ژاپن و کره، قرن‌هاست وجود دارند، در قسمت شمالی آسیا مغول‌ها زندگی ساده‌ای دارند اما روس‌ها دارای حکومت‌های قدیمی هستند، در قسمت غربی‌آسیا نیز دو کشور بزرگ و قدرتمند "عثمانی و صفویه" با سابقه‌ی تمدن اسلامی حضور دارند؛ کشور عثمانی در مناطق "غرب آسیا و شمال آفریقا" اعم از ترکیه، سوریه، اردن، عراق، عربستان و مصر حکومت می‌کند و دولت صفویه در قسمت‌های "مرکزی و غربی آسیا" سرزمین‌های ایران و قسمت‌هایی از ترکیه و عراق کنونی، افغانستان، ارمنستان، آذربایجان، پاکستان و بخش‌هایی از ترکمنستان و حاشیه جنوبی خلیج فارس و... حکومت دارد.

اگرچه هر کدام از تمدن‌های بزرگ چین، هند، ایران یا عثمانی به تنهایی معادل کل اروپا هستند اما چرخه اتفاقات جدید عالم در اروپا درحال رقم خوردن است و قرار است سرنوشت آینده کره خاکی را اروپائیان رقم زنند. گام‌های آغازین انقلاب صنعتی با ساخت سلاح‌های آتشین و قطب‌نما و کشتی‌های جنگی قوی سکان‌دار که امکان مسافرت‌های طولانی را دارند، قدرتی شگرف به اروپایی‌ها داده است. اروپایی‌ها برای اولین بار از طریق دریا توانسته‌اند به آن سوی آفریقا، هند و ایران مسافرت کنند.

حال به فرض خودمان برمی‌گردیم، قرار است داستان عالم را بعد از این به شما بسپاریم و شما حاکم کل عالم هستید، قرار است دنیای خوبی برای همه آدم‌ها بسازید... چه نقشه‌ای برای بهتر شدن دنیا خواهید کشید؟ به نظر شما اروپایی‌ها برای آینده بهتر مردم خود و جهان چه اقدامی انجام دادند؟

اگر به جای کل دنیا، فقط حکومت بر اروپا یا مثلا کشور پرتقال به شما داده می‌شد، طراحی شما برای آینده چه تفاوتی می‌کرد؟

استعمار تاریخی مقدمه استعمار کهن قسمت اول

بیاییم یک بار دیگر تاریخ را -البته نه با قرائت اروپایی- مرور کنیم.

قاره استرالیا

آیا چهارصد سال قبل یعنی ابتدای قرن ۱۶ میلادی هنوز قاره استرالیا کشف نشده و جز معدودی از بومیان، انسانی در آنجا سکونت نداشت؟

پیشنهاد می‌کنم کتاب «تاریخ حضور ایرانیان و مسلمانان در قاره آمریکا پیش از کریستف کلمب» نوشته حمید شفیع زاده را مطالعه کنید. ایشان در این کتاب نقشه‌های مختلفی مربوط به صدها سال قبل از ادعای اروپایی‌ها مبنی بر کشف استرالیا را نشان می‌دهند که به صورت دقیق قاره استرالیا در آن ترسیم شده است.

یکی از نکات جالبی که آقای شفیع زاده مورد بررسی قرارداده‌اند، کودن بودن غربی‌ها در نقشه‌ کشی است که درحالی که مسلمانان و ایرانی‌ها صدها سال قبل نقشه‌های درستی از استرالیا کشیده‌اند، اروپایی‌ها تا مدت‌ها استرالیا را در نقشه‌های خود متصل به قطب جنوب با رود و درخت می‌کشیده‌اند؟!

شاید جالب باشد بدانید تا قبل از 1880میلادی در بیشتر نقشه هایی که غربی ها هم از آن ها استفاده می کردند نصف النهار مبدأ از شهر اصفهان می گذشته است  و بعد از این سال تصمیم گرفته شد که نصف النهاری که از گرینویچ می‌گذرد، نصف‌النهار مبدأ یا همان صفر درجه قرار گیرد.

اگر روی نقشه فاصله قاره استرالیا و کشورهای جنوبی آسیا مثل مالزی و اندونزی را مشاهده کنید متوجه می‌شوید چقدر فاصله کمی بین این مناطق وجود دارد و اصلا متصور نیست مردمان آسیا که سال‌ها قبل با کشتی‌های خود از ایران تا چین و هند را به راحتی رفت و آمد می‌کردند این فاصله اندک را طی نکرده باشند. 

درواقع صرف نظر از اسناد موجود و نقشه‌های بجا مانده از مسلمانان، اروپایی‌ها برای پاک‌کردن جنایت‌های خود در تاریخ، تاریخ را به شدت حماقت وار نقل کرده‌اند و تعجب بیشتر باوراندن این گزارش حماقت وار به همه مردم دنیا است.

شاید برای شما جالب باشد که سال‌ها قبل از اینکه اروپایی‌ها به کشتی‌های اوقیانوس پیما دست پیدا کنند ایرانیان کشتی‌های بزرگ اوقیانوس پیمایی داشتند که دارای سکان بود و اصلا کلمه ناو یک کلمه فارسی است و ایرانی‌ها هرچیز بلند و توخالی را ناو گویند مثلا ناودان.

دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 7 ثانیه

قاره آمریکا

عمده مردم جهان تصور می‌کنند قاره آمریکا تا قبل اکتشاف کریستف کلمب هم هنوز کشف نشده و مردمی که در این قاره زندگی‌ می‌کردند فقط سرخ‌‍پوست‌هایی وحشی و غیر متمدن بودند که به صورت قبیله‌ای در آنجا زندگی می‌کردند.

در کتابی که معرفی کردم اسناد زیادی مربوط به حضور ایرانیان در قاره آمریکا دیده می‌شود ایرانیانی که مسلمان بوده‌اند و به برخی از شواهد ایشان اشاره می‌کنم:

  • در کلمبیا قبیله‌ای از بومیان وجود دارد به نام «آریا کوه گیر» که از نظر پوششی کاملا شبیه به لباس عشایر بختیاری هستند و حتی از ساز نی استفاده می کنند. وقتی ایشان تصاویر مردم این قبیله را نشان می‌دهند کسی باور نمی‌کند اینها از عشایر بختیاری ایران نباشند.
  • در سفرنامه کریستف کلمب آمده است که وقتی به کوبا می‌رسند شهرهایی را می‌بینند که بسیار بزرگ بوده و مناره‌های مساجد در آن وجود داشته است، در فیلم مربوط به ارائه ایشان تصویری از یکی از شهرهای قدیمی آمریکای جنوبی نشان داده می‌شود که شهر دارای مناره‌های متعدد و بزرگ است و زنان به صورت باحجاب در آن دیده می‌شوند.
  • جالب‌تر اینکه خود اروپایی‌ها می‌گویند کرسیتف کلمب در سفر خود تصور می‌کند به ژاپن یا هند وارد شده است؟ و کسی از خود نمی‌پرسد که چطور او دشت‌های خالی با حضور قبایل بومی را با هند و ژاپن اشتباه گرفته بوده است؟ هند و ژاپنی که قرن‌ها از آنجا کالاهای تجاری به اروپا می‌رفته است؟
  • آقای شفیع زاده در اسناد خود به برگزاری مراسم عید نوروز در آغاز بهار که از کهن ترین رسوم ایرانی است به عنوان یکی دیگر از اسناد اثبات حضور ایرانیان در دوران باستان در قاره آمریکا اشاره می‌کنند و جالب توجه اینکه با توجه به تفاوت زمانی که بین دو نیمکره وجود دارد بومی های قاره آمریکا مراسم عید نوروز را در بیست و یکم مارس یعنی مصادف با سال تحویل در ایران برگزار می کنند.
  • ایشان به اقوامی در قاره آمریکا اشاره می‌کنند که اسم آنها نیز ایرانی است، مانند کاوش کار، آریا کوه گیر، یمنی و ثریا که حتی از نظر چهره نیز بسیار شبیه ایرانی‌ها هستند و آثاری از تمدن‌های باقی مانده در آمریکا جنوبی را نشان می‌دهند که بسیار شبیه به پرسپولیس است یا مجسمه‌ای که در پرو کشف شده است و عین این مجسمه در بابل نیز کشف شده است.
  • بنابر اسناد معتبری که آقای شفیع‌زاده در کتاب خود ارائه می‌کنند اروپایی ها و به صورت شاخص کریستف کلمب برای سفر به قاره آمریکا از راهنماها، نقشه و وسایل دریانوردی مسلمانان استفاده کرده‌اند و این مسأله بیانگر آن است که اروپایی ها در واقع آخرین کسانی هستند که از وجود این قاره با خبر شده‌اند و برای این که بتوانند طبق عادت همیشگی خود تاریخ را مورد تحریف قرار دهند اقدام به نابودی بسیاری از بناهای تاریخی و سوزاندن کتب قوم های اصیل و بعضا ایرانی قاره آمریکا کردند به گونه‌ای که" ادواردو گالئانو"، نویسنده شهیر اوروگوئه‌ای و نویسنده کتاب «رگ‌های باز آمریکای لاتین»، در توصیف قتل عام میلیون‌ها تن از بومیان منطقه آمریکای لاتین در دوره استعمار این منطقه از سوی امپراتوری اسپانیا، می‌نویسد: به هنگام ظهور فاتحان در امپراتوری "آزتکها" و "اینکاها" و "مایاها" روی همه رفته بین 70 تا 90 میلیون نفر زندگی می‌کردند، اما یک قرن بعد این جمعیت به 5 الی3 میلیون نفر تقلیل یافت؛ که این مسأله بیانگر ابعاد یک نسل کشی عظیم تاریخی است.
  • برخی اسناد تاریخی باقی‌مانده از تمدن‌های سابق در آمریکا حاکی از وجود شهرهایی با ساختمان‌ها چند طبقه است. ساختار اجتماعی و طبقات اجتماعی در آن شکل گرفته بوده است. کشاورزی در این مناطق وجود داشته است و در هر منطقه محصول متناسب با آنجا کشت می شده است. مزارع ذرت و... که در خاطرات اولین اروپایی هایی که به  این قاره می‌روند به آنها اشاره شده است بیان گر این است که در آن زمان سرخ پوستان کشاروزی را به صورت سازمان یافته انجام می‌داده‌اند. خانم "ارنا گنیشر" در خصوص معماری و شاهکارهای هنری آنان در کتاب خود اشاره می کند. او می نویسد: «در روستای opitaten متعلق به قوم سرخ پوست نوتکا حدود 200 خانه بسیار زیبا و مجلل وجود داشت که دیوارها وسقف های آن با انواع شاهکارهای هنری نقاشی شده و مجسمه های گوناگون به زیبایی آن افزوده بود. در ها و پنجره های آن را به شکل موجودات زنده ساخته بودند. اگر خواسته باشید وارد یکی از این خانه ها بشوید بی تردید لازم است  از دربی که به شکل جسم انسان و سرحیوان ساخته شده است عبور کنید».

از جمله کارهای آقای شفیع‌زداده بررسی اسامی ایرانی موجود در قاره آمریکا است به طور مثال ایشان به نام ایرانی آمازون و ماجرای آن و ارائه اسنادی از این اسم ایرانی اشاره می‌کنند یا به منطقه‌ای به نام "داریان" که گرفته شده از نام داریوش است و یا منطقه‌ای به نام  "گودال خار" یا شهر کوه‌تپه اشاره می‌کنند.

  • یکی دیگر از شواهد ایشان وجود کلیساهایی قدیمی رو به قبله و با معماری کاملا شبیه به مساجد اصفهان! است و یا زنانی با چادر سیاه بر سر قبر عزیزانشان عکسی‌هایی از مردم مکزیک که کسی نمی‌تواند بفهمد این ایران نیست!
  • ایشان همچنین به قومی به نام ماندانا در شمال آمریکا در مرز آمریکا و کانادا اشاره می‌کنند که سرخ‌پوست‌هایی با ژن کاملا شبیه ایرانی و زبانی‌ شبیه به فارسی و اصطلاحات مشترک با فارسی دارند و یا به زبان اصلی یک منطقه از پرو که ۱۳ میلیون ادم با آن صحبت می‌کنند و عباراتی شبیه آری، من نه، یخ، وق زدن و... دارند.

دریافت   مدت زمان: 26 دقیقه 4 ثانیه

آفریقا

اما آفریقا بله در آفریقا هم تقریبا وضع به همین شکل است یعنی اروپایی‌ها تاریخ آفریقا را هم تحریف‌کرده‌اند و تا توانسته‌اند صرفا قبایلی آدم‌خوار و وحشی از مردم آفریقا انعکاس داده‌اند درحالی که در قسمت‌ شمالی آفریقا یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌‌های جهان به نام مصر وجود دارد ویا در قسمت‌های جنوبی‌ آفریقا نیز قریب به ده‌هزار سرزمین و حکومت قدیمی وجود دارد.

اروپا

اما بازگردیم به خود اروپا اگر بی‌انصافی نکرده باشیم اروپایی‌ها برای مبارزه با گذشته پلید خود و حرکت در جهت رنساس، تاریخ قرون وسطی و قبل از انقلاب صنعتی را به خوبی نقل کرده‌اند دوره مهاجرت اروپایی‌ها به آمریکا مصادف با زمانی است که "ملکه ایزابیل" به اطرافیان خود فخر فروشی می‌کرد که در عمر  خود دوبار بدنش را شستشو داده است. یکبار هنگام تولد و بار دیگر هنگام ازدواج.

در مورد آنچه از کشتی‌های سکان‌دار و اوقیانوس پیما نیز گفته شده است در واقع سال‌ها قبل این کشتی‌ها توسط مسلمانان ساخته شده بود و تنها تفاوت اروپایی‌ها در قرن اخیر دست‌یافتن آنها به سلاح‌های کشنده بود.

.........................................................................................

مطلب مرتبط:

............................................................................

 
  • حمید رضا باقری