شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیوه قرآن خواندن» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

شیوه قرآن خواندن

هر کتاب داستانی یا رمان یا قوانین و فیزیک و ... را یکی دوبار بخوانیم خسته می‌شویم و دیگر نمی‌خوانیمش.

راحت‌ترین و جذاب‌ترین کتاب‌ها برای مطالعه رمان و شعر است و آنها را هم دو سه بار بخوانی دیگر حوصله نمی‌کنیم بخوانیم.

اما مناجات‌ها و قران و کتب آسمانی اینطور نیستند، قرآن با اینکه بخش زیادی از آن بیان احکام است اما خواندش خسته کننده نیست، چون قرآن و مناجات‌ها از جنس فقط خواندن و اطلاعات کسب کردن یا خیال پردازی و همراه شدن با عالم شاعر و نویسنده نیستند، بلکه از جنس گفتگو و شنیدن با یک موجود زنده هستند، از جنس گعده گرفتن و هم‌نشینی، به همین خاطر مخاطب آنها از خواندن آنها خسته نمی‌شود.

به تعبیر نقل شده از امیر المومنین:

👈 «لاَ تُخْلِقُهُ  کَثْرَةُ  اَلرَّدِّ وَ وُلُوجُ  اَلسَّمْعِ»

هراندازه هم قرآن تکرار شود و به گوش بخورد کهنه نمی‌شود.

اگر می‌خواهیم این حالت زنده و با طراوت بودن قرآن و مناجات برایمان همیشه حفظ شود، باید به جنس آن دقت کنیم و با مخاطب زنده و حاضر خود وارد گفتگو و شنیدن شویم.

..........

پی‌نوشت: شهید مطهری ماجرایی در مورد اقبال لاهوری می گویند که به مطلب بالا مرتبط است:

یکى از مفکّرین عالم اسلامى در اعصار اخیر، اقبال لاهورى است. اقبال اهل هندوستان سابق و پاکستان جدید و در یک خاندان مسلمان پرورش یافته است. او تحصیلات جدید را طى کرده و در همان زمان از تحصیلات قدیم فى الجمله‏اى بهره‏مند بوده است ولى شور اسلامى را همیشه داشته، برعکس اکثر قریب به اتفاق محصلین ایرانى که یک حالت رنگ پذیرى عجیبى نسبت به فرنگیها دارند. این مرد تحصیلات عالیه‏اى در رشته فلسفه داشته و کتابها به زبان انگلیسى نوشته که همان کتابها براى مستشرقین جزء مدارک شمرده مى‏شود. مرد بسیار باشور و از کسانى بوده است که شمّ اسلامى داشته و از آن حمایت کرده است که تنها اسلام است که مى‏تواند دنیا را نجات بدهد، با اینکه خودش مرد متجددى بوده و از افکار امروز حداکثر آگاهى را داشته است. اشعار زیادى هم گفته است. حالا به این جهت کارى ندارم. او مى‏گوید پدرم یک جمله‏اى به من گفت که آن جمله برایم درس شد. یک روز صبح مشغول تلاوت قرآن بودم. پدرم گفت: چه مى‏کنى؟ گفتم: قرآن مى‏خوانم.

گفت: قرآن را آنچنان بخوان که گویى وحى بر تو نازل شده است. همین جمله مثل نقشى که روى سنگ کنده باشند در دلم اثر گذاشت و از آن به بعد به هر آیه‏اى که رسیدم، تا تأمل و تدبّر نکردم رد نشدم.

لینک مطلب در کانال آیات و روایات کاربردی  👇

https://eitaa.com/ayat_va_revayat/158

  • حمید رضا باقری