شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید مطهری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

📝 شهید مطهری در کتاب «اسلام و نیازهای زمان» داستانی از دوره نوجوانی خود نقل می‌کنند که خواندش برای طلبه‌های مقدمات یا کسانی که در این روزهای به ظاهر سخت، فکر طلبه شدن به سرشان زده است، بسیار مفید است:

 

👈 «من در سنین چهارده پانزده سالگى بودم که مقدمات کمى از عربى خوانده بودم. بعد از واقعه معروف خراسان بود و حوزه علمیه مشهد بکلى از بین رفته بود و هرکس آن وضع را مى‏‌دید مى‏‌گفت دیگر اساساً از روحانیت خبرى نخواهد بود. جریانى پیش آمده بود که احتیاج به نویسندگى داشت. از من دعوت کرده بودند. مقاله‏‌اى را نوشتم. مردى بود که در آن محل ریاست مهمى داشت. وقتى آن مقاله را دید، یک نگاهى به سر و وضع من انداخت. حیفش آمد، دید که من هنوز پابند عالم آخوندى هستم. شرحى گفت، نصیحت کرد که دیگر گذشت آن موقعى که‏ مردم به نجف یا قم مى‏‌رفتند و به مقامات عالیه مى‏‌رسیدند، آن دوره از بین رفت، حضرت امیر فرموده است بچه‏‌تان را مطابق زمان تربیت کنید. و بعد گفت: آیا دیگران که پشت این میزها نشسته‏‌اند شش تا انگشت دارند؟ و حرفهایى زد که من آن فکرها را از مغزم بیرون کنم. البته من به حرف او گوش نکردم. بعد به قم رفتم و مدت اقامتم در قم ۱۵ سال طول کشید. بعد که به تهران آمدم، اولین اثر علمى که منتشر کردم کتاب اصول فلسفه بود. آن شخص هم بعد به نمایندگى مجلس رسید و مردى باهوش و چیز فهم بود و در سنین جوانى احوال خوبى نداشت ولى بعد تغییر حالى در او پیدا شد. تقریباً در حدود ۱۸ سال از آن قضیه گذشته بود که اصول فلسفه منتشر شد و یک نسخه از آن به دستش رسید، و او یادش رفته بود که قبلًا مرا نصیحت کرده بود که دنبال این حرفها نرو. بعد شنیدم که هرجا نشسته بود به یک طرز مبالغه آمیزى تعریف کرده بود. حتى یک بار در حضور خودم گفت که شما چنینید، چنانید. همان جا در دلم خطور کرد که تو همان کسى هستى که ۱۸ سال پیش مرا نصیحت مى‏‌کردى که دنبال این حرفها نرو. من اگر آن موقع حرف تو را گوش مى‏‌کردم الآن یک میرزا بنویسى پشت میز اداره‏‌اى بودم، در حالى که تو الآن اینقدر تعریف مى‌‏کنى.»

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

پاسخ به این پرسش که اکثریت "ناس"، اهل شقاوت و عذاب هستند یا خیر؟ یکی از تمایزات جدی اسلام تکفیری و رحمانی با اسلام ناب است. در پست‌های گذشته به قضاوت‌های هرکدام از این جریان‌ها اشاره نمودم و به تقریرات درس فلسفه حضرت امام(ره) ارجاع دادم.

 

 

مباحث حضرت امام (ره) بسیار مفصل و دقیق و با رویکرد نسبتا تخصصی فلسفی بود اما شواهد روایی اندک و یا حتی ناقصی در این موارد داشت، اما استاد شهید مطهری با زبانی ساده‌تر و با ارائه روایات متعدد این مباحث را توضیح و ادله سایر قرائت‌ها را نیز نقد می‌کنند. ایشان در این رابطه در کتاب عدل الهی می‌نویسند:

فلاسفه اسلام، این مسأله را به شکلى دیگر بیان کرده‌‏اند اما نتیجه‌‏اى که گرفته‌‏اند مآلًا با آنچه ما از آیات و روایات استنباط کردیم منطبق است. بو على سینا می‌‏گوید: «مردم همانطورى که از لحاظ سلامت جسم و همچنین از لحاظ زیبایى جسم به سه دسته تقسیم می‌‏گردند: از لحاظ جسمى یک عده در کمال سلامت جسم و یا در کمال زیبایى اندامند، و یک‏ عده در نهایت زشتى و یا بیمار تنى هستند. هر یک از این دو گروه در اقلیّتند. گروهى که اکثریت را تشکیل می‌دهند مردمى هستند که از لحاظ سلامت و مرض، و همچنین از لحاظ زیبایى و زشتى متوسّطند، نه سلامتى و اعتدال مزاج مطلق دارند و نه مانند ناقص الخلقه‌‏ها دچار نقص و بیمارى دائم می‌‏باشند، نه زیباى زیبا هستند و نه زشت زشت. از لحاظ روحى و معنوى نیز مردم همین طورند، یک عده شیفته حقیقتند و یک عده دشمن سرسخت آن. گروه سوم متوسّطین و اکثریّت هستند که نه مانند گروه اول شیفته و عاشق حقیقتند و نه مانند گروه دوم دشمن و خصم حقیقت. اینان مردمى هستند که به حقیقت نرسیده‌‏اند ولى اگر حقیقت به ایشان ارائه گردد از پذیرش آن سرباز نمی‌‏زنند».

برای خواندن ادامه مطلب روی گزینه «ادامه مطلب» در گوشه سمت چپ پایین کلیک کنید.

  • حمید رضا باقری