شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۹۶ مطلب با موضوع «نقد و بررسی اندیشه‌ها و عملکردها» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔰 در روایتی از کتاب تحف‌العقول، حضرت امیر(علیه السلام) به کمیل می‌گویند، این حرف‌هایی که به تو می‌زنم را خوب گوش و حفظ کن و سپس اقسام مردم را می‌شمارند:

 

🔹مردم سه دسته‏اند: یا عالم ربانى‌اند و یا کسانی که در پی علم و دانش‌اند و در راه نجات هستند و دسته سوم که نه عالم ربانی هستند و نه در پی علم و دانش؛

این‌ها بدبخت‌هایی هستند که همچون توده‌ای از پشه با هر صدا و وزش بادی تغییر جهت می‌دهند.

🔸«النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ النَّجَاةِ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ‏ أَتْبَاعُ کُلِ‏ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ»

 

🔹این جماعت از نور علم و دانش بهرمند نشده‌اند تا هدایت شوند و به یک تکیه‌گاه مطمأن پناه‌نبرده‌اند تا نجات یابند.

🔸«لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ فَیَهْتَدُوا وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ فَیَنْجُوا»

 

🔰حضرت نصیحت‌های خود را در این فضا ادامه می‌دهند و می‌گویند:

 

🔹محبت عالم همان دین است که مردم با آن دینداری می‌کنند و به واسطه آن در دنیا بندگی و در آخرت یاد نیک بدست می‌آورند.

🔸«مَحَبَّةُ الْعَالِمِ دِینٌ یُدَانُ‏ بِهِ، بِهِ یَکْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِی حَیَاتِهِ وَ جَمِیلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِه‏»

………………………………

 

جماعتی که  عوض اینکه دستشان در دست عالم‌ها و دانشمندان باشد و پیرو آنها باشند، پیرو یک عده بازیگر، ورزشکار و یا خواننده هستند؛

به تعبیر حضرت «هَمَجٌ رَعَاعٌ» هستند و با هر بادی به سمتی می‌روند؛

 

مدرنیته غرب سر ملت را با فوتبال و موسیقی و سینما گرم می‌کند تا مردم خواب بمانند و هرکاری می‌خواهد بکند؛ برای اینکه بتواند با هر بادی جماعت بدبخت‌ را هرجا خواست ببرد.

 

📌 دولتی که حامیان او سلبریتی‌ها هستند و نه عالم‌ها، حق هم دارد از بودجه این مردم، سلبریتی‌ها را از مالیات معاف کند، حق دارد دم سلبریتی‌ها را بگیرد، چون نفع او در این است که سلبریتی‌ها در بورس باشند و نه عالم‌ها، چون اگر مردم پیرو عالم‌ها و دانشمندان شدند دیگر این دولت نمی‌تواند هرچه خواست بر این بدبخت‌ها، تحمیل کند.

 

نقش سلبریتی‌ها در اعتراضات بعد از اعلام برخود موشک سپاه به هوا‍پیما...
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 46 ثانیه

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️تیکه انداخت که: «موقع انقلاب، وقتی مردم بانک‌ و اتوبوس را آتش می‌زدند، خروش انقلابی بود و کشته‌ها شهید بودند اما حالا شده‌اند آشوب‌گر و هلاک شده؟!»

 

🔰 گفتم:

🔹آن زمان مردم چندین سال در خیابان بودند و اعتراض مدنی می‌کردند و پاسخ آنها با گلوله و تانک داده می‌شد،

🔺اما حالا از همان شب اول، اعتراض‌ها نه به صورت مدنی بلکه با آتش زدن و بیرون آوردن سلاح از شمشیر و تبر و قمه و انواع تفنگ‌ها شروع شد.

 

🔹 آن زمان در اوج درگیری‌ها مردم آن هم به صورت نامنظم و غیر سازماندهی شده، نمادهای خاصی مثل شراب فروشی‌ها، کاواره‌ها، قمارخانه‌ها، سینماها  که نماد همکاری رژیم در ترویج فساد اخلاقی و فحشا بودند و بانک‌ها که آن زمان نماد ربا خواری بود را آتش می‌زدند؛

🔺 اما حالا نه مردم بلکه گروهک‌های خاص و آموزش دیده به شیوه‌های کاملا حرفه‌ای مرکز آموزشی، مرکز درمانی، پمپ بنزین، مغازه‌های مردم و فروشگاه‌ها، آمبولانس و... را آتش می‌زنند.

 

🔹آن زمان در مبارزات هم سعی بر رعایت تقوی بود، کاری نمی‌کردند که مریض اورژانسی در خیابان گیر کند،‌در حین درگیری‌ها کاملا مراقب اموال شخصی مردم و جان دیگران بودند؛

🔺اما حالا راه‌ها را در سرما می‌بندند و زن و بچه و مریض باید در سرما به جاده بزند، همه چیز را باهم می‌سوزانند و شیشه‌های ماشین‌های مردم را پشت سر هم می‌شکنند و ماشین‌ها را به زور متوقف می‌کنند و برخی را آتش می‌زنند، اموال بسیاری از مغازه‌ها و فروشگاه‌ها را غارت، سرباز نیروی انتظامی که جای خود دارد بلکه نگهبان مرکز آموزشی را از طبقه پنجم به پایین پرت می‌کنند.

 

🔹 آن زمان همه مردم در صحنه انقلاب درگیر بودند و مبارزات را تأیید می‌کردند؛

🔺اما حالا مردم به محض اینکه آشوب‌گری‌‌ها را دیدند بلافاصله راه خود را از آنها جدا کردند و با آن به مخالت پرداختند.

 

🔹آن زمان خواستگاه مردمی مبارزات و "مخالفت یا حداقل عدم همراهی" دولت‌های خارجی و سلطه‌گر با اعتراضات مردمی واضح بود.

🔺اما حالا حمایت‌های همه ‌جانبه دولت‌های خارجی و خصوصا دولت‌های سلطه‌گر از آشوب‌ها واضح است تا جایی که تیم‌های مختلفی قبل از آشوب‌ها به این کشورها می‌روند و آموزش‌های مختلفی می‌بینند و به آنها امکاناتی چون بی‌سیم‌ها پیشرفته و... داده می‌شود و رسانه‌های آنها هم به اشکال مختلف در حین اعتراضات مردم را تشویق به خرابکاری می‌کنند.

.............................

📝 از بهترین کتاب‌هایی که لحظه لحظه مبارزات منتهی به پیروزی انقلاب را توصیف کرده است، خاطرات "محمود گلابدره‌یی" با عنوان "لحظه‌های انقلاب" است، پیشنهاد می‌کنم برای اینکه فضای درگیری‌های آن روزها را به صورت ملموس درک نمایید این کتاب را حتما مطالعه کنید.

🔹فرازهایی از کتاب:👇

«آن طرف خیابان دو بانک بود. یک طلافروشی هم کنارش بود، طلا فروش‌ پریشان و نگران، دم دکانش ایستاده بود. بچه‌ها هر دو بانک را در یک آن خالی کردند و هرچه داشت و نداشت به وسط خیابان آوردند و به آتش کشیدند. گل فروشی کنار طلافروشی به بچه‌ها گل می‌داد و همگی گل به دست می‌دویدند به طرف میدان ۲۵ شهریور....

نمی‌دانم چه شده بود که اسباب و اثاثیه خرازی بغلی وسط خیابان ولو بود. بچه‌ها جمع بودند حتی یک  خودکار، یک ورق کاغذ هم کسی بر نمی‌داشت.» صص: ۳۰-۳۱.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

جلسه‌ای با حضور یکی از رجل‌های سیاسی اصول‌گرا در جمعی که تقریبا همه طلاب انقلابی و فعال بودند، برقرار بود.

🔺بنده خدای اصول‌گرا از خط "امام و آقا" و اینکه مواضع آقا برای ما درک نشده است و ما برای جامعه اسلام ناب را خوب تبیین نکرده‌ایم، می‌گفت!

 

⁉️ از آن رجل اصول‌گرا سوال شد:

نظر شما در مورد اصل مذاکره با آمریکا چیست؟ شما در یکی از مصاحبه‌هایتان گفته‌اید که شما اصل مذاکره با آمریکا را قبول دارید و فقط فرق شما با دولت فعلی این است که معتقدید آنها بلد نیستند مذاکره کنند اما شما بلدید!

 

🔺ایشان صریح پاسخ ندادند که با اصل مذاکره مخالف هستند بلکه گفتند با مذاکره با اذن آقا موافق هستند و البته بلد هم هستند چطور مذاکره کنند، بعد فرق گذاشت بین اسرائیل که رابطه ما با او کامل قطع است، اما آمریکا چنین نیست!

 

بعد از ۳۰ سال که حضرت آقا، ده‌ها و بلکه صدها بار با ادبیات‌های مختلف توضیح داده‌اند چرا اصل مذاکره با آمریکا برای ما مضر است؟

🔺آمریکا با ما مذاکره می‌کند تا به ما ضربه بزند، از ما امتیاز بگیرد و برای دادن آنچه حقمان است با ما وارد معامله شود؛

آمریکا با ما وارد مذاکره می‌کند تا دیگر ملت‌های مبارز را مأیوس کند، تا هیبات ما را بشکند و...

 

🔺 بعد از تجربه اثبات چندباره بدعهدی آمریکا و این همه هزینه که بر این ملت و کشور تحمیل شد تا مردم بفهمند اصل مذاکره با آمریکا برای پیشرفت، اشتباه است.

 

این رجل اصول‌گرا دم از مذاکره با آمریکا با روش عقلایی می‌زند.

🔺او که خود را از مخالفان اصلی احمدی نژاد معرفی می‌کند، همان حرف احمدی‌نژاد را که «این دولت بلد نیست مذاکره کند ولی ما بلدیم» را تکرار می‌کند.

 

🔺موضع امام که می‌گفت مذاکره با آمریکا مذاکره گرگ و میش است را با استفاده از بی‌اطلاعی جوانان از ماجرهای تاریخی و داستان‌سرایی تاریخی تحریف می‌کند.

 

⁉️ اما همه اینها اشکالی نیست! مشکل کجاست؟

 

🔺 مشکل اینجاست که از میان این همه طلبه، عمده آنها استدلال‌هایی که بارهای بار رهبرشان آن‌ها را توضیح داده‌اند نمی‌دانند، همان‌ها که ساعت‌ها برای یک واو در کفایه مباحثه می‌کنند ولی موضوعی که سال‌هاست از سرفصل‌های سخنان رهبرشان هست را نمی‌دانند.

 

🔺 مشکل اینجاست که تعداد بسیار بسیار محدودی هم که موضع رهبری را می‌دانستند اما به هزار توجیه ساکت بودند.

 

🔺مشکل اینجاست که ته امت حزب‌الهی از لیدر سیاسی‌اش تا لیدر مذهبی و اجتماعی، از دانشجو‌اش تا طلبه‌اش، از خبره و نخبه و امام جمعه و... اصلا کاری به کار امامش ندارد، مهم‌ترین استدلال‌های رهبرش را هم نمی‌داند.

 

📌نمی‌داند و وضع همین است که هست، همه در دور باطل گیرکرده‌ایم، مجلس بعد، رئیس جمهور بعد و برجام‌های بعد...

 

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️ خانمی ‌پرسید که چرا در اسلام چند همسری جایز است اما چند شوهری خیر؟

 

🔸 اگرچه خود این خانم طرفدار چند شوهری نبود اما تلاش داشت بگوید چند همسری هم مثل چند شوهری قبیح است.

 

🔹 گاهی برخی امور مثل چندشوهری آنقدر بی‌تناسب با طبیعت انسانی است که توده انسان‌ها با هر دین و مسلکی قبیح بودنش را ذاتا و بی‌نیاز از دلیل و استدلال می‌پذیرند،

 

🔸مثلا در باب ارتباط یک خانم با چندمرد به صورت هم‌زمان در مستند "انقلاب جنسی" وقتی با دختر و پسرهای "اروپایی و روسی" که روابط  با یکدیگر را به صرف دوستی بی‌اشکال می‌دانستند، صحبت می‌کرد،

دخترها همگی می‌گفتند: «ما در یک زمان فقط یک دوست پسر داریم» و برایشان پذیرفته نبود که دختر هم‌زمان با چند نفر ارتباط داشته باشد و این را "هرزگی" می‌دانستند.

 

🔹 شاید بهتر باشد قبل از اینکه به توضیحات عقلی در باب چندهمسری بپردازم به این اشاره کنم که مهم‌ترین مسأله در این موضوع حکم خداوند است که چیزی تحت عنوان چند شوهری را برای بانوان در هیچ کدام از ادیان نپذیرفته است اما چند همسری به صورت هم‌زمان را ولو با قیود و شرایطی پذیرفته است.

 

👈 به طور مثال قرآن در آیات "۵ سوره مبارکه مائده" و نیز "۲۵ نساء،" زنان زناکار را با لفظ «مُسافِحین» یعنی زنانی که بدون ازدواج تن‌فروشی می‌کنند و نیز زنانی که با چندمرد ارتباط دوستی و... می‌گیرند را با لفظ «مُتَّخِذی أَخْدان» نام برده و ازدواج با آنها را جایز ندانسته است و همچنین برای زنانی که بعد از ازدواج نیز چنین کنند، مجازات‌های سختی مشخص نموده است.

 

🔹 با توجه به طبیعت زن که از نظر جسمی ضعیف‌تر از مرد و معمولا از نظر روحی صبورتر است و نیز نوع نیاز جنسی مرد که معمولا از انگیزه‌های اصلی ازدواج اوست، برخلاف زن که معمولا نیازهای عاطفی انگیزه اصلی ازدواج اوست،

بیاییم چند همسری و شوهری را مقایسه کنیم.

 

🔸تجربه نشان داده است که یک مرد می‌تواند با چند زن زندگی مشترک را پیش ببرد و نیازهای عاطفی و مادی چند زن را به صورت هم‌زمان پاسخ‌گو باشد اما تصور کنید زنی با چند مرد بخواهد در یک منزل یا زندگی پیش رود!

🔸بازنده این زندگی چه کسی است؟ آیا زن توانایی پاسخ دادن به نیازهای چند مرد را به صورت هم‌زمان دارد؟ کدام یک از این مردها حاضر به تأمین مجموع نیازهای عاطفی و مادی زن است؛

🔸این وسط زنی می‌ماند که کسی در مقابل او متعهد نیست و چند نفر نیز که از او مطالبات مختلف دارند و هر لحظه چون دستمالی در دست یک نفر مصرف می‌شود.

 

🔹در قدیم یکی از ادله مخالفت با چندهمسری را بحث "اختلاط میاه" مطرح می‌کردند یعنی فرزندی که ممکن بود چند نفر بر پدری او اختلاف کنند؛

و حال می‌گویند با "آزمایش DNA" این مشکل برطرف شده است؛

اما باید پرسید در زمان بارداری چه؟ آیا مردان دیگر رعایت بارداری این زن را می‌کنند؟ در آن موقع کسی مسئولیت این زن را می‌پذیرد؟ یا هر کس او را به دیگری حواله می‌دهد!

بعد از تولد فرزند چه؟ آیا مردها رعایت ایام شیردهی زن را می‌کنند؟

🔸در واقع اولین قربانی چندشوهری که خداوند مانع آن شده است، خود زن و سپس فرزندی که بخواهد متولد شود است.

🔹 خداوند سیستم طبیعی "نسبت تولد پسرها به دخترها" را به نحوی قرار داده‌ است که به ازای هر ۱۰۴ تا ۱۰۷ پسر به طور متوسط ۱۰۰ دختر متولد می‌شود، البته از این جهت که حضور پسران در عرصه‌های خطرناک مثل جنگ، رانندگی، مشاغل خطرناک و... بیشتر است،

🔸 معمولا در شرایط طبیعی این نسبت مساوی می‌شود و مشکلی وجود ندارد.

اما گاهی به دلایلی این رقم بهم‌ می‌خورد مثلا: مهاجرت آقایان یک منطقه برای کار به محل دیگری یا مثلا وقوع جنگ و...

در این شرایط هرگاه توازن دختران بیشتر از مردان ‌شود، ازدواج آقایان سخت‌تر می‌شود و برعکس هرگاه توازن پسران بیشتر از دختران می‌شود ازدواج خانم‌ها.

🔸خداوند برای وقتی که توازن نسبت زن به مرد بهم می‌خورد دو راهکار "چند همسری" و "صیغه موقت" را پیشنهاد داده است.

وقتی نسبت زنان بیشتر از مردان است اگر زنانی به هر دلیل بی‌همسر بمانند نیاز اینها چطور باید پاسخ داده شود؟

🔸یا باید به آنها سخت گرفته شود و نیاز عاطفی و جنسی آنها سرکوب شود یا اینکه در قالب تعدد زوجات نیاز عاطفی و جنسی زن تأمین شود و اگر هم امکان ازدواج دائم برای او فراهم نیست لااقل امکان ازدواج موقت و تأمین نیاز جنسی او باید فراهم باشد.

الا اینکه برخی پیشنهاد روابط بی‌قید و هرزگی را پیشنهاد دهند.

 

🔹کسانی که ازدواج موقت را با "فاحشگی یا زنا" مقایسه می‌کنند باید از خود سوال کنند تفاوت ازدواج دائم با زنا چیست؟

🔺در ازدواج دائم تعهد و اجازه‌ای مقابل خداوند و عموم مردم وجود دارد؛

🔺در ازدواج موقت همان تعهد مقابل خدا قطعا وجود دارد اما در مقابل مردم می‌تواند باشد می‌تواند نباشد؛

🔺اما در "زنا و فاحشگی" هیچ تعهدی نه مقابل خداوند و نه مقابل مردم وجود ندارد و در این نگاه است که زن در صورت هر آسیبی یا بارداری مورد هیچ حمایتی نه شرعا و نه عرفا قرار نمی‌گیرد.

 

به نظر شما کسی که برای ارتباط خود از خداوند اذن می‌گیرد و در مقابل خداوند به لوازم ازدواج موقت متعهد می‌شود با کسی که هیچ تعهدی را مقابل هیچ کس نمی‌پذیرد، مساوی است؟

 

🔹 وقتی که توازن مردان نسبت به زنان بیشتر باشد نیز عده‌ای از مردها نمی‌توانند ازدواج کنند و اینها یا باید به ارتباط با زنان شوهر دار و یا تجاوز به دیگران بپردازند

یا اینکه با ازدواج موقت با برخی زنان که آنها نیز از دایره ازدواج دائم بازمانده‌اند، نیاز جنسی خود را برطرف کنند.

به نظر شما کدام یک بهتر است؟

 

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

با یکی از دوستان که در ایام انتخابات لیدر بخش خوبی از طرفداران دولت بود، صحبت می‌کردم.

در باب فلسفه تلاش‌های بسیارش در انتخابات می‌گفت: «من چون راز موفقیت و سربلندی این جامعه را تقویت نهادهای دموکراسی می‌دانم، تمام تلاشم را انجام می‌دهم که نهادهای مربوط به دموکراسی در مقابل نهادهای انتصابی که عامل فساد است، تقویت شود.»

علت حمایت او از روحانی بیشتر مقابله با رئیسی بود چون رئیسی را نزدیک‌تر به ولایت‌فقیه می‌دانست.

به عقیده‌ او دموکراسی و تحقق اراده مردم عامل پیشرفت و استبداد و تحقق اراده یک نفر بر دیگران عامل فساد و بدبختی بود و ولایت فقیه را نیز چون برآمده از متن دموکراسی نمی‌دانست، مصداقی از استبداد و موجب فساد و دیکتاتوری می‌دانست.

به همین جهت او تلاش‌های خودش را برای مبارزه و تضعیف ولایت فقیه و نهادهای مرتبط با آن و نیز تقویت دموکراسی و نهادهای مرتبط با آن می‌کرد.

 

اگرچه اشکالاتی در بحث‌های او داشتم منجمله اینکه: دموکراسی فعلی و غربی انعکاس اراده خالص مردم نیست و نیز ولایت فقیه نیز امری جدا از اراده مردم یا تحمیل اراده یک نفر و استبداد نیست، بلکه خیرخواهی محض و همراهی از روی عقل، محبت و طاعت الله است و...،

اما جدا از این بحث‌ها تلاش داشتم راه موفقیت و سربلندی این جامعه را از منظر خودم نیز به نحو ایجابی توضیح دهم.

 

به عقیده‌ام راه موفقیت و سربلندی این جامعه بازگشت به اسلام است، هرچه بیشتر به سوی خداوند و بندگی او برویم خدا بیشتر به سوی ما می‌آید و اگر خدا با فرد یا جامعه‌ای بود آن جامعه هم در دنیا و هم در آخرت سربلند است، ولو آن جامعه پشت رود نیل نیز باشد، دریای مشکلات مقابل او شکافته می‌شود.

 

⁉️ اما سریع برای او این سوال مطرح می‌شد که این ادعا را داعش و یا دیگر جریان‌های دینی نیز دارند و اولا شما خود حق پندار هستید و ثانیا نتیجه این ادعای بازگشت به سوی خدا و اسلام را هم دیده‌ایم که هرجا مطرح شده موفقیت و سربلندی‌ای نداشته‌اند.

به او گفتم اینکه دست خدا با مثلا داعش یا دیگر جریان‌های انحرافی اسلام نبوده و موفق نبوده‌اند چون نحوه بازگشتشان به سوی خدا و اسلام مشکل داشته است و اصلا اگر اینها نباشند و نسخه اصیل اسلام را نپوشانند و اجازه ظهور جلوه توحید در دنیا را بدهند، کسی در بازگشت به سوی خدا شک نمی‌کند.

 

نسخه اصیل اسلام که همه اصالت آن را قبول دارند، قرآن است، مشکل داعش و اهل سنت و هر حرکت دینی که حرکت او به موفقیت و سربلندی دنیا نمی‌انجامد عدم عمل به نسخه قرآن برای همراهی خدا با جامعه است.

قرآن می‌گوید:

«وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ‏ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلی‏ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار... ۱۲ المائده»

خداوند می‌گوید من با شما هستم اگر:

🔹نماز را در جامعه جدی گرفتید و برپا داشتید. (أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ)

🔹واجبات مالی دین مثل خمس و زکات را ادا کردید. (آتَیْتُمُ الزَّکاةَ)

🔹به اولیاء خدا ایمان آوردید و آنان را یاری کردید. (آمَنْتُمْ بِرُسُلی‏ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ)،[۱]

🔹به یکدیگر قرض دادید، (أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً) البته این قرض نمادی از مساوات مالی در جامعه باشد.

 

به نظر بنده راه موفقیت و سربلندی جامعه بازگشت به سوی خدا و معیت خداوند با جامعه است و خدا نیز به صورت خاص مواردی را برای معیت خود با امت ذکر کرده است که اهم تلاش ما برای موفقیت و سربلندی جامعه باید تقویت این امور باشد:

تقویت نماز، تشویق به پرداخت واجبات دینی، نصرت ولی فقیه و تلاش برای مساوات در جامعه، افزایش صبر در بعد فردی و اجتماعی و خصوصا صبر بر طریق حق (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرین‏) افزایش تقوای فردی و اجتماعی (ا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقین‏) و در یک کلمه افزایش ایمان است. (أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنین‏).

...................

[۱] نسخه خداند در همه زمان‌ها عمومیت دارد و مقام رسالت خداوند محدود به زمان نزول وحی یا حضور معصوم نیست، مراد از شأن رسالت الهی همان شأن ولایت الهی است؛

در اندیشه دینی ولایت مهم‌ترین امر و در زمانه کنونی بحث ولایت فقیه در امتداد و ذیل آن است، هر مصلح اجتماعی اگر نگاهی دینی داشته باشد، چاره‌ای ندارد جز اینکه بحث آن را برای خود حل کرده باشد.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بی‌بی‌سی فارسی مستندی ۲۰ دقیقه‌ای ساخته است که این روزها خیلی صدا کرده است و فایل آن را برای نقد در اینجا قرار داده‌ام.👇

 


دریافت
مدت زمان: 20 دقیقه 15 ثانیه

 

این مستند حکایت فردی به نام "مازیار ابراهیمی" است که به ترور دانشمند هسته‌ای در سال ۱۳۹۱ متهم شده‌است و در مستندی به نام "کلوپ ترور" مقابل دوربین‌ها به نقش داشتن در این ترور اعتراف کرده است.

اما حال پس از ۷ سال در خرداد ۱۳۹۸در فرانکفورت آلمان مقابل دوربین بی‌بی‌سی مدعی ساختگی بودن اعترافات بر اثر شکنجه می‌شود.

 

این مستند را با دو زاویه می‌توان دید، یک زاویه نگاه احساسی عوامانه و یک زاویه مو شکافانه و تحلیلی که هرکدام نتایج کاملا متفاوتی دارد.

اگر با نگاه تحلیلی به این مستند بنگریم خواهیم دید ساخت این مستند چه اشتباهی از سوی بی‌بی‌سی فارسی و چه مهر تأیید و افتخاری بر سلامت دستگاه اطلاعات و ساختار جمهوری اسلامی خواهد بود.

 

اولین نکته‌ای که در این مستند ناخواسته به آن اعتراف می‌شود اینکه در دستگاه اطلاعاتی و قضایی ایران اگرچه مثل همه دستگاه‌های اطلاعاتی و قضایی ممکن است اشتباهی رخ دهد اما اگر اشتباهی رخ داد ولو به قیمت آبرو ریزی دستگاه اطلاعاتی و وارد شدن اتهام به آن باشد، اما در صورت مشخص شدن بی‌گناهی، بالاخره آن افراد آزاد می‌شوند و می‌توانند آزادانه و کاملا رسمی به زندگی خود ادامه دهند و یا به کشور دیگری مهاجرت کنند؛

اعتراف می‌شود که هدف سیستم اطلاعاتی و قضایی ایران حقیقتا مبارزه با موارد حقیقی فساد و جاسوسی است و نه صرفا حفظ اقتدار و آبرو برای خود، چرا که با ثابت شدن بی‌گناهی این افراد از آنها عذرخواهی شده و بعد از مدتی آزاد شده‌اند و حداکثر اشکالی که در این مستند به سیستم اطلاعاتی شده است اینکه چرا فورا آنها را آزاد نکرده‌است که می‌تواند دلایل متعددی غیر مدعی مستند بی‌بی‌سی یعنی حفظ آبروی دستگاه اطلاعاتی داشته باشد.

 

اما اولین تناقض این مستند غیر حرفه‌ای در تاریخ‌هایی است که ذکر می‌کند:

در این مستند تاریخ پخش مستند "کلوپ ترور" از صدا و سیما "خرداد ۱۳۹۱" هم‌زمان با اعلام خبر دستگیری عوامل ترور شهدای هسته‌ای از سوی وزارت اطلاعات ذکر شده است، در حالی که تاریخ پخش مستند مذکور ۱۵ مرداد ماه ۱۳۹۱ یعنی کم‌تر از ۲ماه پس از خبر دستگیری است و اصلا اینها فکر نکرده‌اند، چطور مازیار ابراهیمی بعد از یک ماه از دستگیری اعتراف کرده باشد و فیلم آن یک ماه قبل از اعتراف هم‌زمان با دستگیری‌اش پخش شده‌ است!!

 

در جایی از مستند مازیار ابراهیمی می‌گوید: « نزدیک به هفت ماه کابل خوردم و استخوان پایم شکست، روی استخوان شکسته نزدیک ۶۰۰ تا ۷۰۰ کابل خوردم. گفتم هرچه می‌خواهید بنویسید تا من امضاء کنم گفتند: نه خودت بنویس» و با سرش نشان می‌دهد که قبول کردم...

در حالی که در جای دیگر عنوان می‌شود وی بعد از یک ماه هرآنچه می‌خواسته‌اند را بدون هیچ مقاومتی اعتراف کرده است و فیلم آن نیز که کم‌تر از دو ماه پس از دستگیری او پخش شده است.

از اینها هم که بگذریم او عنوان می‌کند بعد از انفجار کارخانه موشکی سپاه در ۲۱ آبان ۱۳۹۱ در ملارد یعنی ۵ ماه بعد از دستگیری وی مأموران اطلاعات سپاه برای بازجویی او به اداره اطلاعات می‌آیند و در مصاحبه متوجه می‌شوند او دروغ می‌گوید و می‌فهمند که او مجبور به اعتراف شده است و بعد از آن وی می‌گوید که تحت شکنجه این اعتراف‌ها را کرده است و بلافاصله با پیگیری سپاه و نماینده رهبری در وزارت اطلاعات بازجویی و شکنجه او متوقف می‌شود و از او عذرخواهی می‌کنند. خب چطور در جای دیگر می‌گوید هفت ماه تحت شکنجه بوده‌است؟ یعنی بنا به این صحبت او هم اگر باشد بعد از اعترافاتش بعد از ۱ یا دو ماه ولو شکنجه او همچنان ادامه داشته اما باید پس از ۵ ماه ماجرا تمام می‌شده است؟

 

تناقض دیگری که در ذکر تاریخ‌ها در این مستند وجود دارد ربط دادن اعتراضات ۱۳۸۸ که بعد از ۹ دی ۸۸ تقریبا کاملا جمع شده بود به ماجرای دستگیری فرد مذکور است. در این مستند اینگونه وانمود می‌شود که این اعتراض‌ها تا ۵ سال بعد از ۸۸ همچنان ادامه داشته است! و وزارت اطلاعات ۱۰۰‌ها نفر از معترضین ۸۸ را در سال ۱۳۹۳ دستگیر نموده‌ است!

در این مستند پس از نشان دادن تصاویر اعتراض‌های ۱۳۸۸ گفته می‌شود: « ۲ سال پس از دستگیری مازیار دستگاه‌ اطلاعاتی ایران با چالش‌های جدی روبه‌رو شده بود. اعتراضات جنبش سبز و به دنبال آن ترور ۴ تن از دانشمندان هسته‌ای در آن مقطع وزارت اطلاعات ایران را به شدت تحت فشار قرار داده بود که چرا در مقابل پروژه تخریب دانشمندان هسته‌ای کاری نمی‌تواند بکند. در آن مقطع صدها نفر را بازداشت کردند.»

دومین نکته‌ای که در این مستند به آن اعتراف می‌شود اینکه در دستگاه قضایی ایران اعترافاتی که زیر شکنجه یا فشار روانی باشد، اعتباری ندارد:

ماجرا از این قرار است که فرد مذکور با عنوان بهائی بودن که در مستند نیز انکار نمی‌شود، با گزارشی مبنی بر نقش داشتن وی در ترور دانشمندان هسته‌ای متهم به دخالت در این ترور می‌شود. او یک ماه پس از دستگیری هرآنچه را تیم اطلاعاتی بازجوی وی می‌خواسته‌اند اعتراف می‌کند اما هیچ کدام از این اعتراف‌ها توسط دادگاه مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد چرا که با وجود احتمال اقرار وی به علت وجود شکنجه یا فشار روانی دستگاه قضایی اقرارهای وی را معتبر نمی‌داند و خود وی عنوان می‌کند با وجود اینکه او به هر چیزی اعتراف کرده بوده است اما باز هم اعتراف‌های او از سوی دادگاه قبول نشده است و حتی برای او وکیل نیز گرفته‌اند و می‌گوید: « یک نفر هم گفتند وکیلت هست، اون هم گفت من با زبان روزه پیرمرد هستم بیا و اعتراف کن.» البته اینکه وکیل او خواسته‌است وی را محک بزند و از او خواسته که در صورتی که واقعا مجرم است، بیاید اعتراف کند امر طبیعی است.

 

همانطور که در فتنه ۸۸ هم متهمین وقتی با سلامت کامل در دادگاه حاضر بودند و اعترافاتی نمودند به فرموده رهبری این اعترافات از تلوزیون پخش نشد و مورد استناد قرار نگرفت، چرا که ممکن بود تحت فشار این اعترافات را کرده باشند و تا جایی که بنده کتاب‌ها و خاطرات بعد از آزادی متهمانی مثل ابطحی را خوانده‌ام، اشاره‌ای به هیچ‌گونه شکنجه‌ای در زندان نکرده‌اند جز برخی موارد طبیعی زندان بودن مثل دوری از خانواده و... که مراد از شکنجه این چنین مواردی نیست.

 

اما دومین تناقض این مستند اینجاست که عنوان می‌کند از ۱۳ متهم این پرونده در رسانه‌های ایران خبری نیست و اینطور القاء می‌کند که: « آیا آنها اعدام شدند؟ آیا هنوز در زندان هستند؟» بعد چنین می‌گوید که:

«با تعدادی از آنها تماس گرفتیم و آنها به دلایل امنیتی حاضر به گفتگو نشدند. آنها از سال ۱۳۹۵ بیرون از زندان هستند و در این مدت عکس‌های جدیدی از خود منتشر کرده‌اند.» و سپس عکسی را از فردی نشان می‌دهد که با توجه به بنر پشت سر او الحمدلله با خوشحالی در جشن میلاد پیامبر و هفته وحدت حضور دارد!

 

اینکه آیا همه این افراد بی‌گناه بوده‌اند معلوم نیست اما اینکه افرادی از آنها بی‌گناه بوده‌اند و آزاد شده‌اند و به زندگی عادی مشغولند، به اعتراف همین مستند معلوم است و این خود سندی بر سلامت دستگاه قضایی و اطلاعاتی ایران است.

در حالی که در جایی از این مستند آزادی متهمین "ترور دانشمندان هسته‌ای" را دال بر مضحکه بودن عدالت در دستگاه قضایی ایران عنوان می‌کند و می‌گوید:

« آزادی اینها بزرگ‌ترین مدرک است مبنی بر اینکه نظام امنیتی و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی و همینطور صدا و سیما دست در دست هم چیزی نیستند جز مضحکه عدالت»

اتفاقا آزادی این افراد با اثبات بی‌گناهیشان مهر تأییدی بر سلامت دستگاه قضا است؛ اشکال اصلی این مستند باید به پخش شدن اعترافات ثابت نشده این افراد از صدا و سیما باشد در حالی که مشکل از صدا و سیما نبوده است بلکه از یک تیم خاص در اداره اطلاعات بوده است که به اعتراف خود "مازیار ابراهیمی" فیلم‌های اعتراف او را به نحوی که تصویری خیلی آرام و بدون استرس از وی نشان داده شود در همان اداره اطلاعات از او گرفته‌اند و به صدا و سیما داده‌اند و طبیعی است که صدا و سیما به فیلمی این چنین که اقرار خود افراد در حالتی بدون استرس و از سوی وزارت اطلاعات است، اعتماد کند.

 

اما به اعتراف خود این مستند به محض اطلاع دستگاه اطلاعات سپاه و نماینده رهبری در وزارت اطلاعات از اقدامات این تیم خاص، سریعا با تیم مذکور برخورد می‌شود و روند تغییر می‌کند و از متهمین نیز عذرخواهی می‌شود.

اینکه برخی افراد در سیستم خطا کنند طبیعی است، اما اینکه به محض اطلاع با آن برخورد می‌شود و جلو آن گرفته می‌شود، مهر تأییدی بر سلامت اساس سیستم است.

 

اینکه در جایی دیگر از مستند فرد مذکور می‌گوید: «قاضی به من می‌گفت: خدا شاهده به من کلی فشار آوردن که یه چندتا از اینها را اعدام کن برای خانواده شهدا و حفظ آبروی نظام» اما قاضی قبول نکرده است، حاکی از سلامت دستگاه است، چرا که همیشه یک عده سودجو و ظالم در هر دستگاهی بوده‌اند اما اینکه این افراد نمی‌توانند به اهداف خود برسند و سیستم با آنها همراهی نمی‌کند، حاکی از سلامت اصل دستگاه قضاء است.

 

و اما تناقض دیگر مستند اینکه درحالی که "مازیار ابراهیمی" در حال قدم زدن در زمین چمن است، می‌گوید اثرات شکنجه او را آزار می‌دهد و حکایت آسیب‌های شدیدی که نقاط مختلف بدن وی از این جراحات دیده است را می‌گوید یک حرف است و اینکه هیچ آثاری از جراحت‌ها را نشان نمی‌دهند حرف دیگر است و انسان را به شک می‌اندازد، چرا که معمولا این جماعت خوب بلدند از احساسات مردم چطور استفاده کنند!

 

نقد یکی از مخاطبان به متن موسوم به: نقد و بررسی تناقضات و اعترافات مستند "اعترافات یک متهم به ترور دانشمندان هسته‌ای"... 
...................................
نقدتان بر مستند بی بی سی را خواندم

صورت مساله به روایت بی بی سی این است که نظام جمهوری اسلامی ایران یک دستگاه رسمی تبلیغاتی دارد به نام صدا و سیما و در این دستگاه عده ای به مناسبتهای مختلف در موضوعات گوناگون حتی در حد تروریست معرفی می شوند و متحمل مجازاتهای متعدد می گردند. اما در این مورد (ترور دانشمندان هسته ای) به صورت موردی بخاطر رقابت دستگاه اطلاعاتی سپاه با وزارت اطلاعات کذب بودن این اتهامات ثابت شده است. 

ادعای این رسانه این است که این رقابت در این مورد به نفع متهمان تمام شده و الا در بسیاری دیگر از موارد دیگر خصوصا آنجا که متهمان دست اطلاعات سپاه هستند اتهامات در نهایت به ضرر متهمان تمام می شود. هدف این مستند دروغ پرداز معرفی کردن رسانه رسمی جمهوری اسلامی و ظلم هایی است که در این عرصه صورت گرفته و می گیرد. 

نقد شما مشکلی را از این جهت حل نمی کند ضمن اینکه اعترافات متهمان 88 هم برخلاف ادعای شما نه تنها از صدا و سیما پخش شد بلکه ادعاهای متهمان 88 علیه دیگران نیز پخش گردید. برخی از متهمان نیز بعد از آزادی ادعای شکنجه را مطرح کردند.

تنها نکته ای که در نقد شما قابل توجه است سلامت دستگاه قضا بخاطر زنده ماندن این متهمان است. درباره آن هم باید گفت که این استدلال بر اساس پیشفرض فاسد بودن سیستم قضاست. والا کسی که مجرم نیست چرا باید تا این حد پیش برود که احتمال اعدامش مطرح شود تا اعدام نشدنش دلیل بر سلامت قضا باشد. 

یک لحظه خودتان را جای متهم بگذارید. بدون ارتکاب جرم و در اثر فشار و شکنجه شما را وادار به اعتراف به قتل کنند آنگاه بعد از گذشت مدتها به هر دلیلی شما را بدون اعاده حیثیت آزاد کنند و بگویند این نشان سلامت سیستم است. واقعا اعاده حیثیت را باید نظام جمهوری اسلامی انجام می داد یا بی بی سی؟!

ما به عنوان روحانیت وظیفه نظارت بر حکومت را داریم نه کوچک کردن اشتباهاتی بزرگ در این سطح را

این البته به فرضی است که توضیحات شما نهایت چیزی باشد که می توان در پاسخ به مستند بی بی سی مطرح کرد.

خوشحال می شوم نظرتان درباره نکاتی که نوشتم را بدانم.

..............................................

پاسخ بنده به نقد مذکور:
سلام
ممنون از نقدی که ایراد فرمودین.
اینکه صورت مساله بی‌بی‌سی به شرح مذکور است صحیح ولی اینکه متن بنده نسبت به این مساله‌ها پاسخ‌گو نبوده است را توضیح می‌دهم:
🔹در مورد اینکه عملکرد صدا و سیما در این قضیه کاملا عقلائی و صحیح بوده در نقدهای خود توضیح دادم: « اشکال اصلی این مستند باید به پخش شدن اعترافات ثابت نشده این افراد از صدا و سیما باشد در حالی که مشکل از صدا و سیما نبوده است بلکه از یک تیم خاص در اداره اطلاعات بوده است که به اعتراف خود "مازیار ابراهیمی" فیلم‌های اعتراف او را به نحوی که تصویری خیلی آرام و بدون استرس از وی نشان داده شود در همان اداره اطلاعات از او گرفته‌اند و به صدا و سیما داده‌اند و طبیعی است که صدا و سیما به فیلمی این چنین که اقرار خود افراد در حالتی بدون استرس و از سوی وزارت اطلاعات است، اعتماد کند.»

🔹در مورد ادعای وجود رقابت بین اداره اطلاعات و اطلاعات سپاه و اینکه در این مورد، به صورت خاص این اختلاف به نفع متهمان تمام شده است، باید گفت: اینکه کسی ادعاهای مختلفی بکند یک حرف است و اینکه چه پشتوانه و مدرکی برای ادعای خود بیاورد سخن دیگر؛
حداکثر چیزی که در این مستند ثابت می‌شود اینکه: چند نفر به وسیله یک تیم خاص بدون ادله کافی و به نحو پرونده سازی به ترور متهم شده‌اند و در خود این مستند هم توضیح داده که به محض کشف وجود این تیم انحرافی با آنها در همان اداره اطلاعات برخورد شده است و از این متهمان عذرخواهی شده که در نقدهایم نیز توضیح دادم.

🔹در مورد اعترافات ۸۸ نیز بعد از مدت کمی در حد چند روز که خبر این اعترافات در اخبار پخش ‌شد با تذکر رهبری پخش اعترافات متوقف شد با اینکه در آن بازه از زمان، نظام از این اعترافات برای جمع کردن فتنه استفاده بسیاری می‌توانست ببرد ولی جلو آن گرفته شد و این خود سند دیگری بر سلامت اصل نظام بود.

🔹اما اینکه برخی ادعای شکنجه کردند با سرچ‌هایی که بنده داشتم و مجددا نیز انجام دادم، این متهمان بعدا سخنی از شکنجه نزده بودند حتی اگر هم کسی این ادعا را بکند، صرف ادعا ارزشی ندارد و باید حرف خود را ثابت کند کما اینکه در این مستند اگرچه این چنین ادعاهایی می‌شود ولی هیچ تصویری از آثار باقی مانده از شکنجه یا هیچ چیز دیگری نشان داده نمی‌شود! در کنارتناقضات مختلفی که اصل ادعای آن مستند داشت و در نقدهایم توضیح دادم.

🔹اینکه می‌فرمایید: «تنها نکته‌ای که در نقد شما قابل توجه است سلامت دستگاه قضا بخاطر زنده ماندن این متهمان است.» نقد بنده نکات مختلف دیگری هم داشت و نشان سلامت دستگاه تاثیر نپذیرفتن از درخواست‌های سیاسی است، آزاد شدن این متهمان است.
در هر نهادی در هر کشوری اینکه نهاد قضاوت آنها به گزارشات دیگرنهادهای آن کشور اعتماد کند امری طبیعی است پس اینکه کسی که مجرم نباشد اما برای دستگاه قضاء به اسناد ارائه شده به عنوان اعترافات صریح متهمان توسط اداره اطلاعات اعتماد شود، کاملا امری طبیعی است اما نکته زیبا این است که به علت شائبه تحت فشار بودن متهمان هنگام اعتراف، دادگاه به این اعترافات اتکاء نمی‌کند و با وجود فشار اجتماعی و سیاسی اقدام به قضاوت عجولانه نمی‌کند.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

..........................................

 

دنبال کردن شرح حال در ایتا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دنبال کردن شرح حال در سروش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دنبال کردن شرح حال در تلگرام



برگرفته شده از sharhhal.blog.ir

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

یکی از مستندسازهای کشور به نام "یاسر عرب" متنی نوشته که بهانه خوبی است برای نقد یک نوع نگاه، نوع نگاهی که سال‌هاست شماری از دوستان آرمان‌خواه و عدالت‌خواهم و به تبع آن مردم کوچه و بازار را به اشتباه انداخته است.


موضوع نوشته ماجرای دردناکی است که نمی‌توان از کنار آن گذشت و هر وجدان بیداری را به عکس العمل وا می‌دارد. دختر بچه‌ای برای خوردن آب به کنار رودخانه‌ای می‌رود و تمساحی(گاندو) دست او را می‌کند. چند روز قبل از آن هم چند بچه در همین رودخانه‌های محلی غرق می‌شوند. این نویسنده بعد از ذکر این ماجرا تحت این عنوان که چون ما مثل برخی ماله کش نیستیم، شروع می‌کند به همین بهانه تکه پرانی:

👈«کیست که نداند دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر (که شبها خواب مسیح علینژاد را می‌بیند) شخصا دارد بررسی می‌کند که این دختر در زمانِ حادثه محجبه بوده است یا خیر؟ نه نماینده‌های مجلس شورای اسلامی به اینهمه بی‌کفایتی که سیستان و بلوچستان را قتلگاه مردم کرده اعتراض کرده و جملگی سالاد نهار شان را بدون سس خورده‌اند. رهبر و رئیس جمهور از غم حادثه به جای یک دقیقه سکوت، کتمانِ دائم و روزه‌ی سکوتِ همیشگی گرفته‌اند و جنابِ ابراهیم رئیسی مقدمات محاکمه‌ی تمساح را به عنوان عامل اصلی این جنایت آماده کرده است! فرقه‌ی طائبیه در اطلاعات سپاه با توجه به ژن گاندو آن را عامل نفوذی اسرائیل دانسته و بعد از تولید مستند اعتراف اجباری اش، و پخش آن از اخبار بیست و سی، قرار است راجع به نحوه ی شکار این گاندو سریال گاندوی 2 را بسازند.»

  خب الحمد لله که سریالی به نام گاندو ساخته شد و با گفتن برخی واقعیت‌ها برخی چنان متحمل فشار شدند که به دنبال سناریوهایی بگردند برای جبران آن، ولو با سوء استفاده از خون چند بچه و دست یک دختر برای تخلیه فشارهای روانی خود؛ برای ربط دادن انتقادهای صورت گرفته به مسیح علی‌نژاد به این ماجرا! برای ربط دادن اقدامات افتخار آمیز آقای رئیسی در محاکه‌های مفسدین اقتصادی که دست‌گل دولت غرب‌گرای امثال خودشان است به این ماجرا و خلاصه برای ربط دادن سریال گاندو و افتخار آفرینی اداره اطلاعات سپاه در دستگیری جاسوسان نفوذ کرده در دولت و بازگرداندن مبالغ کلانی از سرمایه‌های ایران به این ماجرا!

 ا ین مستندساز در ادامه بعد از پرداخت‌هایی احساسی به احوالات پدر این دختر و سرنوشت او که دستانش قطع شده است، می‌نویسد:

👈 «شما که می توانید موشک بسازید و جو را بشکافید شما که می‌خواهید کاخ سفید را حسینیه کنید. سری به کربلای زندگی من بزنید! این حسنای من است که دست‌اش قطع شده. این رقیه‌ی حسین است که در ساختار یزیدی شما ابوالفضلِ کوچکِ بی‌دست شده. جرم‌اش چه بود؟ رفته بود آب بیاورد برای خیمه‌ی محقر ما ...»

 بله همین انقلاب که به برکت نیروهای انقلابی و مؤمنی چون شهید احمدی روشن‌ها و شهید طهرانی مقدم‌ها توانسته است، موشک بسازد و جو را بشکافد و از چند کشور معدود دارای تکنولوژی هوا فضا شود، همین انقلاب در ۴۰ سال گذشته بیشترین کارها در مقایسه با تمام کشورهای دنیا برای رفع محرومیت‌های مردم این سرزمین انجام داده است.

🔹 خوب است بدانیم همین انقلابی که شما این سیاه نوشت را در موردش نوشته‌اید با وجود چندین سال جنگ داخلی در کردستان و خوزستان و... و ۸ سال جنگ خارجی و ۴۰ سال تحریم‌های همه جانبه و ترورهای مکرر نخبگان و کارشکنی‌های نفوذی‌ها و باتلاق سیاستمداران غرب‌گرا و خلاصه با همه این موانع به برکت روحیه انقلابی و خدمت‌گزاری نیروهای مؤمن انقلاب توانسته است رتبه اول دنیا در سرعت رشد شاخص توسعه انسانی را داشته باشد. یعنی هیچ کشوری در دنیا به اندازه این انقلاب در این ۴۰ سال برای رفع محرومیت‌ها کار نکرده است.

🔹خوب است بدانیم که در همین انقلاب با وجود همه این مشکلات، ضریب جینی از ۰.۵ به ۰.۳۷ رسیده است و این یعنی اختلاف طبقاتی کاهش بسیار زیادی داشته است البته اگر دولت‌های غرب‌گرایی که امثال شما بسیاری از حامیان آن هستند، می‌گذاشتند این ارقام بسیار افتخار آمیزتر از حال بود.

اگرچه بلافاصله برخی امثال شما می‌گویند، توزیع عادلانه فقر که هنر نیست فلذا:

 🔹خوب است بدانید که شاخص تولید ناخالص داخلی(GDP) یعنی مجموع سرمایه‌های تولید شده در کشور توسط مردم و دولت به علاوه سرمایه‌های حاصله از سرمایه‌گذاری‌های خارجی درون کشور، نسبت به قبل از انقلاب قریب به ۳ برابر شده است و این درحالی است که در ابتدای انقلاب ایران روزانه ۶ میلیون نفت خام می‌فروخت و جمعیت ما زیر ۳۰ میلیون نفر بوده است و در حال حاضر با جمعیت بیش از ۸۰ میلیون نفری کم‌تر از ۲ میلیون بشکه نفت در روز می‌فروختیم و حالا هم که چیزی نمی‌فروشیم.

 📌آمارهای از این دست بسیار زیاد است و خودتان می‌توانید به آنها مراجعه کنید.


 همه این پیشرفت‌ها به برکت این است که همان روحانیت و مردم مؤمنی که هرگاه اجانب خواستند خاک این کشور را به توبره ببرند مقابل آنها ایستاد، همان‌ها که هرگاه شاهان خواستند این کشور را به اجانب بفروشند یا با قدرت شاهی خود بر این مردم ظلم نمایند در مقابل آنها ایستادند، همان‌ها که هرگاه این مردم دچار سیل و زلزله شدند چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن در صف اول خدمت به مردم بودند و امروز به برکت این انقلاب قدرت بیشتری برای خدمت به مردم بدست آورده‌اند.

و همه این پیشرفت‌ها را به برکت عاشورا و پیروی از امام حسین(ع) و مبارزه با ظالمان داریم، همه را از برکت انقلابی‌گری‌هایمان که شما آنها را به سخره گرفته‌اید، داریم.

 مشکل اصلی این نوع نگاه شما، این است که با دیدن یک اتفاق مصداقی و خاص بهم می‌ریزد، در جزئیات می‌ماند و معمولا راهکارش برای حل مشکلات نق زدن و انباشت سیاه نوشت‌هاست. پیش‌از این در توضیح دو رویکرد مختلف جزء گرا و کل‌گرا مطلبی نوشتم و با تفصیلات بیشتری به نقد این نوع نگاه شما پرداختم.

  فرض کنید کسی کل نظام توجه او به یک دیگ به تنهایی معطوف شود، اگر این دیگ از دست او رفت کلا بهم می‌ریزد؟ و فرض کنید کسی مسئول یک آشپزخانه است اگر یک دیگ این آشپزخانه از دست رفت بازهم ناراحت است اما نه مثل کسی که توجهش به یک دیگ بود، حال اگر این فرد مسئول صد آشپزخانه یا بیشتر شود چه؟ نوع نگاه او نسبت به از دست رفتن یک دیگ چه فرقی می‌کند؟ مطمانا بابت از دست رفتن یک دیگ، بسیار ناراحت می‌شود ولی صحنه او متفاوت است و نظام توجهات او با یک اتفاقات جزئی بهم نمی‌ریزد.

ما همه باید هنر کلان دیدن صحنه با ابعاد مختلف آن و سرجمع دیدن و سپس قضاوت کردن را داشته باشیم و اگرچه مثلا برای یک سری مشکلات ناراحتیم و باید به فکر حل آن مشکلات باشیم اما نظام فهم و توجهاتمان نباید با امور جزئی بهم بریزد و نوانیم قضاوتی سر جمع داشته باشیم.

این نویسنده در ادامه سیاه‌نوشت خود و بعد از ادامه دادن تکه پراکنی‌ها و احساسی کردن فضا، در آخر متن خود می‌رسد به این راهکار که:

👈«اگر می‌خواهیم این کشوری که غرق فساد است مملو ازکینه، خشم، نفرت، دشمنی، دشنام و دستِ آخر گلوله، آتش، دود، جنگ داخلی و هرج و مرج بشود و دختران دیگری بی‌دست و بی‌پا و بی‌سر و بی‌پدر بشوند، راه‌اش همین است. شبیه مسئولان بشویم. بی‌خیال، بی‌عرضه، بی‌غصه (خودت بمال/ خود‌اش بمالد) نهایتا نچ نچی سر بدهیم و بگذریم. (یا شاید از این آب گل آلود برای زدن رقیب سیاسی هم بتوانیم استفاده کنیم) اما اگر می‌خواهیم سهمی در بهبود هستی داشته باشیم و نقشی در بندگی ایفا و راهی به دهی بازی کنیم، بسم الله. درد را از هر طرف که بخوانی درد است و زمین خدا وسیع و بندگان اش محتاج و درمانده ... و هر روز عاشورا و همه جا کربلاست!»

  همانطور که معلوم است، جز سیاه نوشت و تکه‌پراکنی‌های سیاسی و ترویج یأس و صرفا غصه خوردن برای مصادیق محرومیت‌های موجود، راهکاری عملی برای اصلاح وضع موجود در این متن وجود ندارد.

  البته جدا از این برادرمان، معمولا این عادت روشنفکرهاست، آن موقع که نیروهای حزب‌الله در سراسر کشور بدون سلبرتی‌بازی‌های مرسوم مشغول خدمت به مستضعفین در اردوهای جهادی یا مناطق سیل‌زده هستند، روشنفکرها طبق عادتشان کنار شمومینه‌ها یا زیرکولرگازی‌هایشان می‌نشینند و پایشان را روی پایشان می‌اندازند و مشغول نقد می‌شوند.

 ⁉️ اما سوال اساسی اینکه آیا باید از کنار این چنین حوادث دردناکی به راحتی گذشت؟ قطعا خیر.

بیاییم عوض احساسی نمودن مخاطبانمان و نگفتن حقایق به این بیاندیشیم که راهکار مقابله با این چنین اتفاقاتی چیست؟

  برخی‌ها در صحنه نقد انقلاب، آرمان‌گرا می‌شوند اما همان‌ها، بسیاری مواقع در صحنه توجیه سیاست‌های غرب مثل ترویج سند ۲۰۳۰ واقعیت‌نگر می‌شوند!

باید در عین آرمان‌خواهی و قانع نشدن به وضع موجود و تلاش برای کامل شدن و رفع نواقص، واقع نگر نیز باشیم، هم داشته‌هایمان را ببینیم و هم نواقصمان و قبول کنیم که صحنه واقعیت با اتوپیایی آرمانی در ذهنمان متفاوت است، در هر نظامی و هر ساختاری کاستی‌ها و مشکلاتی وجود دارد که به صورت مطلق رفع نمی‌شود و با این دست فرمان شما حکومت‌های غربی موجود که هیچ، حکومت امیرالمؤمنین(ع) نیز جان سالم به‌در نمی‌برد.

  اما راهکار حل مشکلات و نواقص، غصه خوردن یا زدن زیر کل میز نیست، البته تکیه نمودن به غرب برای حل مشکلات هم نیست، ظلم نمودن و استثمار دیگران چون تاریخ غرب هم نیست، راهکار آن تکیه به خدا و قیام لِلّه برای اقامه قسط و رفع محرومیت‌هاست اما نه از دریچه مصادیق جزئی بلکه از دریچه اصلاح کلان، از دریچه اصلاح ساختارهای کلان، از دریچه تشکیل نظام اسلامی و دولت مؤمن و انقلابی...

..........................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

ذهنم متوجه این سوال بود که تمایزهای شبکه‌های مختلف مجازی با یکدیگر چیست؟ با افزایش استفاده مردم از شبکه‌های مجازی چه اتفاقی برای جامعه ما رخ می‌دهد؟ اگر ما بخواهیم در فضای مجازی کار کنیم کدام یک ابزار متناسب‌تری با هویت و جنس کار ما است؟

  یکی از زوایای تحلیل از منظر مدل شبکه‌سازی حزب‌الله و شبکه‌‌سازی شیطان و طاغوت است، که شبکه سازی ما شبکه حلقه‌های تو در تو و عرضی است و شبکه سازی شیطان و طاغوت هرمی و طولی است.

برخی اساتید اهل فن از این منظر شبکه‌های مجازی را تحلیل می‌کردند و مثلا می‌گفتند حزب‌الهی‌ها در شبکه‌های عرضی مثل وبلاگ‌ها موفق‌ بودند و غیر حزب‌الهی‌ها در شبکه‌های طولی همچون ایسنتاگرام و تلگرام موفق بودند؛

الغرض فقط اشاره به وجود این منظر بود اما بحث بنده تحلیل شبکه‌های مجازی از منظری دیگر است، اگرچه از نظر نتیجه یکسان باشد.

  تفاوت اساسی که در نسبت‌گیری جریان حزب‌الهی و جریان طاغوت با مردم وجود دارد، جهت سوق دادن مردم به سمت کلیات و جزئیات است و در گذشته در یکی از نوشته‌هایم به تحلیل این بحث از زاویه عوالم وجود پرداختم.👇

🔹رویکردهای کلان آسمانی و دنیایی


جریان طاغوت دائما افراد را کوچک و کوچک‌تر می‌کند، اما چطور؟ با محدود کردن آنها به امور جزئی و جزئی‌تر، حال این امر جزئی فلان سلبرتی خواننده یا بازیگر باشد یا فلان ورزش فوتبال و...

بر خلاف جریان حزب الله که دائما ما را دعوت به اندیشه کلان در مورد امورات دنیا و ... می‌کند، جریان طاغوت دائما چشم ما را از تحلیل کلان به تحلیل‌ها و اتفاقات جزئی محدود می‌کند.

  وقتی از این منظر به مسأله نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که "اینستاگرام" ولو هم به ترویج مسائل شهوانی و... نمی‌پرداخت، قوی‌ترین رسانه برای جریان طاغوت بود.

  در دستگاه طاغوت دائما جنود جهل تقویت می‌شوند و در دستگاه حق دائما جنود عقل تقویت می‌شوند. بحث جنود عقل و جهل را حضرت امام در شرح حدیث جنود عقل و جهل مفصلا توضیح داده‌اند. از جمله جنود اصلی جهل "عجله و شتابزدگی" است که در رسانه‌های طاغوت دایما تقویت می‌شود، سرعت انتقال خبر اولین حرف را می‌زند و فرصت برای انتقال مفاهیم و فهم وجود ندارد و انسان‌ها برای شنیدن یا بررسی هر خبر چند لحظه بیشتر فرصت ندارند. رسانه‌های طاغوتی عملا انسان‌ها را به حماقت که از جنود جهل است می‌کشانند.

اما تمرکز جریان حزب‌الله در انتقال مفاهیم با صبر و حوصله بیشتر برای حاصل شدن فهم به عنوان یکی از جنود عقل است، مثلا در جریان حزب‌الله کتاب نقشی اساسی دارد و رسانه‌هایی چون وبلاگ بسیار کارآمدتر هستند.

  در نگاه دینی انسان‌ها دائما دعوت می‌شوند که کلان بنگرند و تحلیل کنند و سهم خود را در آبادانی دنیا از منظر اصلاح کلان پیدا کنند، چرا که مراتب عالم از کل به جزء است و اگر کل اصلاح شود جزء نیز اصلاح می‌شود اما در نگاه طاغوت دائما به هر بهانه‌ای شما را از توجه به کل، به توجه به جزء معطوف می‌کنند و حتی وقتی بحث از اصلاح گری و عدالت خواهی می‌شود نیز شما را به جزء‌ها محدود می‌کنند حالا این جزء مبارزه با بهائیت یا انحرافات جوانان در قبل از انقلاب عوض مبارزه با شاه و رأس طاغوت باشد یا مبارزه با این ویلاسازی و آن مورد جزئی در بعد از انقلاب، در حالی که ظرفیت مهم و عظیمی از قانون سازی و گفتمان سازی به برکت انقلاب فراهم شده، باشد!

  این جهت‌گیری را در امور مختلف می‌توان تطبیق داد، مثلا:

🔹در بحث اندیشه دینی و علم کلام گفته می‌شود، توحید پایه و اساس همه عقاید دیگر است و اگر این اندیشه کلی و اساسی بسیار خوب فهم شود بقیه اعتقادات درست فهم می‌شود اما اگر آن را رها کنیم و از امور جزئی شروع کنیم هرگز نمی‌توانیم به نتیجه برسیم.

🔹در بعد سیاسی مثلا یک جریان دعوا را می‌برد روی اینکه ترامپ بد است نه آمریکا و دعوا را جزئی می‌کند اما جریان دیگر دعوا را به سمت کلی سوق می‌دهد و می‌گوید نه این آمریکا است که شیطان بزرگ است و اصلا دعوا هم آمریکا نیست دعوا استکبار و محوریت آن است.

🔹 یا در بعد سیاست داخلی مثلا یک جریان دعوا را جزئی می‌کند و می‌گوید فلان آقای وزیر خارجه یا رئیس جمهور نا کارآمد است و باید عوض شود اما یک جریان دعوا را کلی می‌کند و می‌گوید نه اینها معتمدترین و خوب‌ترین‌های گفتمان شما هستند و این گفتمان شماست که ناکارآمد است.

..........................................................
نظر یکی از دوستان در مورد متن اخیر👇
سلام کاکو
استفاده کردم
اما بنظرم اسلام امور کلی و جزئی رو با هم داره و به نفع کلی از جزئی نمی گذره و بالعکس
این ترجیح امور کلی به امور جزئی از ذهن فلسفی حوزوی منشأ داره
چرا که فلسفه ی ما هنوز نتوانسته خودش را در متن حیات زنده جامعه بکشاند و اما غرب فلسفه اش رو به متن جامعه تبدیل کرده حال چون ما نتوانستیم این کار را بکنیم اولویت دادن کلی به جزئی فکر نمی کنم دقیق باشد
امروز ما نیاز به یک نظام فکری جامع از کل تا جزء داریم که جز و کل ما را درست ترسیم کنه
نظر خودم راجع به اینستا اینه که اتفاقا اینستا به یک معنا کل نگره چون ساحت متن تصویر صوت را هم زمان درگیر می‌کنه

پاسخ بنده به نظر دوست عزیزم:👇
سلام کاکو
چیزی که در این متن تلاش داشتم نشون بدهم گذشتن از جزء به نفع کل یا نپرداختن به جزئیات و یا جدا بودن جزئیات وکلیات نیست،
بلکه جزئات انعکاس کلیات و در امتداد آن است، حرف من سوق دهی دو جریان در دو جهت مختلف هست.
در نگاه آسمانی اگر شما کلان رو نبینی و نفهمی هر چقدر به جزئیات بپردازی بدتر گمراه می‌شوی، وقتی باید رفت سراغ جزئیات که کلیات را خوب فهمیده باشیم و حل کرده باشیم.
این به معنای کنار گذاشتن جزئیات به نفع کلیات نیست بلکه به معنی اولویت فهم و حل کلیات بر جزئیات است.
ذهن فلسفی حوزوی هست که قراره امتداد پیدا کنه در امور عینی خودش رو تطبیق بده و غرب هم به تعبیر شما همین کار رو کرده و در اینجا هم بنده سعی کردم از یک ذهن فلسفی به امتداد عینی و خارجی بیاندیشم.
اگر بدون ذهن فلسفی برویم سر وقت پدیده‌های مختلف، اساسا آنها رو درست فهم نمی‌کنیم.
همون امامی که همه قبولش داریم می‌فرمایند: اقل مراتب سعادت این است که انسان لااقل یک دور فلسفه بداند و توضیح می‌دهند که تا مراتب مختلف عالم رو نشناسیم درست نمی‌تونیم در اونها سیر کنیم.
همون امام در آخر عمرشون گورباچف رو دعوت می‌کنند برای شناخت انقلاب اسلامی متون فلسفی ما رو بفهمند و بخونند.
نظام فکری که از کل شروع می‌شود با ذهن فلسفی حوزوی حاصل می‌شود.
در مورد اینستا هم این یک حسن هست که ساحت متن و تصویر و صوت رو درگیر می‌کنه اما این حسن در جهت جزئی نمودن گزاره‌ها و عدم فهم مسائل کلان بکار گرفته شده، یعنی ابزاری قدرتمند شده برای پرداختن هرچه بیشتر به جزئیات و این را اگر در جهت گیری کلی طاغوت در به اشتباه انداختن مردم به وسیله نپرداختن به کلیات و مسائل کلان و محدود کردن به جزئیات ببینیم کار کرد اینستا در دستگاه رسانه طاغوت آشکارتر می‌گردد.




دریافت
عنوان: مدیریت اذهان در آمریکا
حجم: 12.6 مگابایت

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝 چند وقتی بود یکی از بستگان مُسن ما سکته کرده و او را در بستر نگهداری می‌کردند، روز به روز حالش بدتر و علائم حیاتی او کاهش پیدا می‌کرد. روزهای آخر مثل یک تکه گوشت شده بود و از روی نبض متوجه زنده یا مرده بودن او می‌شدند، با سُرنگ از طریق بینی به او غذا می‌دادند و پوشک او را هم روزانه عوض می‌کردند.

 📝 یکی از نوه‌های جوان خانواده ایشان پرسیده بود آیا واقعا ما وظیفه داریم به هر زجری برای پدر بزرگ و خودمان، ایشان را زنده نگه‌داریم؟ و این صحبت، موجب ناراحتی پدر و دیگران شده بود.

 📝 همین سوال سال‌ها بعد از وفات پدر بزرگم برای من نیز وجود داشت؟ پدر بزرگم بعد از مدت‌ها بستری بودن در خانه و زخم بستر و مشکلات فراوان، وقتی سکته دوم را روی سکته اول زد، چند روز آخر زندگی را در بیمارستان سپری کرد.

 📝 در بیمارستان، با اینکه چند روز بود هیچ تکانی نخورده بود و تقریبا یک روز بود، حتی لب‌هایش را هم تکان نداده بود، وقتی پرستار خواست درون بینی او لوله وارد کند، آنقدر بر او سخت شد که هرچه توان داشت جمع کرد و دست پرستار را گرفت. در بیمارستان لباس‌هایش را در آورده و از این تخت روی آن تخت می‌بردند و با زور دستگاه‌ها و لوله‌های متعددی که به او وصل بود با هزینه بسیار زیاد ۳ یا ۴ روز دیگر زنده ماند.

 📝 وقتی خانواده آن آشنایمان مسأله پیش آمده را با من مطرح کردند، اگرچه برایشان تلخ بود ولی قبح سوال آن جوان را شکستم و بحث را با اشاره به بحث آتانازی را مطرح کردم.

  آتانازی در فارسی «خوش‌میری»، «مرگ آسان»، «به مرگی»، «مرگ با وقار»، یا «مرگ بدون بی‌حرمتی» نیز گفته شده و بر سه قسم است:

۱_ نوع فعّال که با تجویز داروی کشنده از طرف پزشک به زندگی بیمار خاتمه داده می‌‌شود.

۲_ نوع انفعالی، به صورت خودداری از ادامه‌ی مداوا و زنده نگاه داشتن بیمار محتضر.

۳_ نوع غیر مستقیم که با قرار دادن داروهای به مقدار زیاد در دسترس بیمار تا بیمار شخصاً به زندگی پر‌رنج خویش پایان دهد.

  از مراجع سوال شده است که حکم آتانازی در هر یک از حالات مذکور چیست؟

🔹امام خامنه‌ای می‌فرمایند:

👈حفظ محتضر و تأخیر مرگ او واجب نیست، بنابراین قسم دوّم مانع ندارد. ولی هر کاری که موجب مردن او باشد، مثل دو قسم دیگر جایز نیست.

 🔹آیت‌الله مکارم می‌فرمایند:

👈تا آن مقدار که امید به بازگشت حیات دارد، در صورت توان درمان را ادامه دهد و بیش از آن وظیفه ای ندارد، ضمن اینکه اگر یقین به عدم بازگشت دارد، می‌تواند وقتی مواد دستگاه تمام شد از ادامه آن بپرهیزد ولی قطع دستگاه جایز نیست.

 📝 جدا از مسأله هزینه‌ها بسیار زیاد، صرف رنج‌های بسیاری که افراد طی مراحل درمانی خود می‌کشند و شرایط برای آنها از جهات مختلف پوشش، نظافت و... بسیار سخت می‌شود و نیز عمومیت داشتن این مسأله برای بسیاری از خانواده‌ها، موجب ضرورت پرداخت بیشتر به این مسأله است.

 📝 یکی از دوستان طلبه می‌‌گفت:

👈«حفظ حیات مؤمن واجب است و این محل اجماع همه فقها است و این حرف‌ها که جان انسان را با مسائل مادی می‌سنجند از نگاه غرب و تاثیرات آن نتیجه شده است.

بارها شده است که افرادی به کُما رفته‌اند ولی بعدا دوباره به حیات طبیعی برگشته‌اند، افرادی سکته‌ کرده‌اند و به شرایط شبیه احتضار رسیده‌اند ولی برگشته و به حیات خود ادامه داده‌اند و خلاصه بحث آتانازی برگرفته از فرهنگ غربی است و بر اساس مبانی ما حرام است.»

 📝 بنده می‌گفتم: اگرچه عنوان آتانازی از غرب گرفته شده و اگرچه مسائل مادی بسار زیاد و سختی‌های آن موجب توجه بیشتر ما به این مسأله شده است اما زاویه نگاه ما به این مسأله از جهت امور مادی نیست و اتفاقا کسانی در نقد اندیشه غرب وقتی از زاویه ما به بحث ورود می‌کنند، خلاف نتیجه شما را می‌گیرند.

 📝 نگاه غربی همه چیز انسان را این دنیا می‌داند و به هر سختی و حقارتی حاضر است، هر کاری کند تا چند روز زندگی خود در دنیا را طولانی‌تر کند، اما نگاه اسلامی وقتی دنیا را مقدمه‌ای برای آخرت می‌بیند و نگاه استقلالی به دنیا ندارد برای ماندن در دنیا حاضر به تحمل هر حقارتی نیست. بسیاری از ماجراهایی که برای بیماران محتضر در بیمارستان‌ها رخ می‌دهد دون شأن انسان است. به طور مثال استاد طاهر زاده که از اساتید قوی نقد غرب می‌باشند در کتاب "هنر مردن" در مورد برخی بیماران سرطانی مطالبی با همین مضمون را می‌گویند.

  باید دقت داشت بحث ما مربوط به تمام موارد "آتانازی" نیست بلکه در مورد کسانی است که عرفا امیدی به بازگشتشان نباشد و صرفا برای چند روز حیات نباتی بیشتر بخواهیم، به هر شکل آنان را نگه‌داریم و در استفتاء مذکور از  فقها نیز با تفصیل مذکور آن مورد جایز دانسته شده بود.

...........................................................


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

یکی از بستگانم که فردی متواضع و مذهبی نیز است، در مجموعه‌ای مدیر بود، رفتار این بنده خدا با سرایه‌دار آن مجموعه برخلاف انتظار من خیلی سنگین و بعضا با کم‌محلی بود. به او گفتم چرا شما مثلا با سرایه‌دار دست نمی‌دهید و خیلی او را تحویل نمی‌گیرید؟ گفت: "اگر من با او خیلی صمیمی بشوم دیگر حرف من را درست گوش نمی‌دهد."

 

فرض کنید این سرایه‌دار چند سال بعد مرتبه‌ای بالاتر پیدا کند؟ به احتمال قوی او نیز رفتاری چنین با زیر دست خود خواهد داشت و یا مثلا فرض کنید این سرایه‌دار از این مجموعه بیرون برود و دوباره آن مدیر را ببیند، بسیار بعید است علاقه و صمیمیتی بین آنها وجود داشته باشد. وقتی نوع تعامل اینگونه باشد، بسیار بعید است آن سرایه‌دار خود را عضوی از آن مجموعه بداند و با دلسوزی در حفظ منافع مختلف مجموعه به اشکال مختلف بکوشد و در انجام کارها، تنها به مواردی که در ساختار مشخصا از او مطالبه می‌شود اکتفا خواهد کرد.

 

در واقع مدل "علو طلبی" بالادست‌ها و "استخفاف" پایین‌دست‌ها برای اثبات استعلای بالادست و فرمان‌برداری پایین دست‌، همان مدل تشکیلاتی و ساختاری فرعون است؛

 

ولو بسیاری از ما، مذهبی و حتی افرادی متواضع باشیم اما ندانسته گاهی در نوع مدیریت خود به روش طاغوتی و فرعونی تمسک می‌نماییم، به تعبیر قرآن در مورد فرعون «فَاسْتَخَفَ قَوْمَهُ فَأَطاعُوه» (۵۴ زخرف) فرعون قوم خود را تحقیر می‌کرد و آنها نیز از او اطاعت می‌کردند.

 

وقتی به ساختارهای نظامی بجامانده یا الگو گرفته از زمان طاغوت توجه می‌کنیم عینا اجرای همین الگو به اشکال مختلف را می‌بینیم و نتیجه آن عقده‌ای شدن بسیاری از جوانان بعد از خدمت سربازی است. حتی گاهی این الگوها در مجموعه‌های مذهبی مثل بسیج و یا نهادهای انقلابی و حتی طلبگی نیز اجرا می‌شود و بهتر بگویم با چشم بستن بر هر اسمی، هرجا الگوی استخفاف زیردست ولو به اشکال ضعیف را دیدیم باید گفت آن مجموعه به همان نسبت دارای الگوی طاغوتی و فرعونی است؛

 

📌 مؤمن اگرچه علو دارد کما اینکه قرآن می‌گوید: «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین»( ۱۳۹ آل عمران) شما بلندمرتبه‌ترین هستید اگر با ایمان باشید؛ اما هیچگاه علو طلب نیست کما اینکه قرآن می‌گوید: « تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَسادا» ( ۸۳ قصص) این دار آخرت است، آن را اختصاص می‌دهیم به آنها که نه علوی در زمین و نه فسادی را طلب نمی‌کنند.

............................

📝مطلب مرتبط:👇

🔹خود حقیر انگاری...

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام


  • حمید رضا باقری