بسم الله الرحمن الرحیم کتاب حاجآقا روحالله جلد دوم از مجموعه حیات روحخدا است. این مجموعه در چهار بازه دوره طلبگی و جوانی حضرت امام تا ۱۳۱۶ (۳۵ سالگی ایشان)، میان سالی و استادی تا ۱۳۴۰ (۵۹ سالگی ایشان)، مبارزه و قیام تا ۱۳۵۷ (۷۶ سالگی ایشان) و دوره رهبری انقلاب تا ۱۳۶۸ (۸۷ سالگی) تنظیم شده است. در این مجموعه زندگی حضرت امام، اعم از ابعاد فردی و اجتماعی، سیاسی و عبادی، علمی و عملی از دل خاطرات و نوشتههای بهجا مانده از ایشان استخراج شده است و بر اساس محوز زمان به صورتی جامع با ترسیم بستر تاریخی تنظیم شده است. دوره اول این مجموعه در قالب جلد اول با عنوان «آقا روحالله» به چاپ رسیده و حائز مقام سوم کتاب سال انقلاب اسلامی گردید. دوره دوم این مجموعه در قالب جلد دوم (حاجآقا روحالله) و سوم(لِله) به چاپ رسیده است.
«حاجآقا روحالله» برگرفته از نامی است که ایشان در بازه تاریخی مربوط به این جلد به آن معروف بودهاند، این جلد ۹ سرفصل مهم از زندگی امام خمینی(ره) در دوره میانسالی و استادی ایشان بر اساس نظم زمانی و موضوعی تنظیم شدهاند:
در فصل اول به درس اخلاق حاجآقا روحالله و حواشی مختلف آن میپردازد. اما کدام اخلاق؟ اخلاقی که کامل کننده قیام است یا اخلاقی که مقابل قیام است؟ اخلاقی که دعوت به حضور در اجتماع و دستگیری خلق میکند یا اخلاقی که دعوت به ترک اجتماع و فرو رفتن در خلوت؟ نسبت این اخلاق با بسط توحید چیست؟ تفاوت توصیههای سلوکی آن با دیگر درسهای اخلاق چیست؟ و ...
در فصل دوم به فراخور زمان به توضیح بستر تاریخی ایام تدریس اخلاق امام بعد از رحلت آیتالله حائری موسس حوزه و اشغال کشور توسط ارتش متفقین پرداخته شده است. بستری که ایشان به عنوان یک روحانی فاضل و به شدت دغدغهمند باید در آن، نوع کنش رفتاری خویش را انتخاب نمایند..
در فصل بعد نیز برای فهم بهتر چرایی و ماهیت کارویژه انتخابی حاجآقا روحالله، با مهمترین حرکتهای جریان متدینین کشور در آن بستر تاریخی و نسبت حاجآقا روح الله با این حرکتها آشنا میشویم. در این دوره نیروهای مذهبی برای ترویج مذهب و غلبه بر شرایط ضددینی حاکم بر کشور فعالیتهای مختلفی انجام میدهند و این فعالیتها هر کدام کنشی در مقابل شرایط زمانه برای تقویت دین است. در این فصل سعی شده است با ترسیم فعالیتهای مختلف همسو اما متفاوت با فعالیتهای حاجآقا روحالله در این فصل منطق حاکم بر انتخاب ایشان بهتر خود را نشان دهد.
در فصل چهارم با عنوان قیام لله به مدل رفتاری حاجآقا روح الله در مواجه با آسیبهای دینداری در دهه 20 و تفاوت رویکرد ایشان با سایر بازیگران این عرصه پرداخته میشود. مشی ایشان در قبال پدیدههایی مانند ترویج بهائیت و یا کسرویگری، حامل یک روح خاص است که به تدریج و با گذشت زمان خود را بیشتر نشان میدهد.
در فصل پنجم اولین اقدامات نهادی حاجآقا روح الله برای اصلاح امور و مقابله با سیاستهای طاغوت در آن زمان را مرور میکنیم. در فصول گذشته تا حدودی صحنه کلان هجمه باطل بر جبُهه حق ترسیم شده است و در این فصل از نقطه آغاز حرکت راهبردی ایشان با دعوت از آیتالله بروجردی و تقویت ایشان و تشکیل یک پایگاه مستحکم برای زعامت دینی و سیاسی جامعه توسط فقیه جامع الشرایط دوراندیشی، کلاننگری و صبر راهبردی لازم در این راه موضوع سخن به میان آمده است.
در فصل ششم با عنوان عرفان جهادی که به لحاظ زمانی با فصول قبل و بعد هم پوشانی دارد, به سیره حاجآقا روحالله به عنوان استاد حوزه علمیه و نگاه ایشان به محتوای علوم حوزوی و برساخت اندیشه سیاسیشان پرداخته شده است.
در فصل هفتم به تعامل و تقابل رژیم و حوزه و نقش آیتالله بروجردی و حضرت امام و دیگر جریانهای مختلف روحانیون در این صحنه پرداخته شده است. فعالیتهای برون حوزوی آیتالله کاشانی و درون حوزوی حضرت امام برای سامان دادن یک قیام عمومی عمومی از مهمترین موضوعات این فصل است.
در فصل هشتم وجهه علمی و استادی یک انقلابی تمام عیار که در علوم مختلف استاد ممتاز و بلکه سرآمد اساتید زمان خود است، ترسیم شده است و در آخر در فصل نهم به عبادات و حالات شخصی ایشان به عنوان نمود واقعی یک روح متعالی و متعبد که سرچشمه همه بروزات خارجی ایشان است پرداخته شده است.
مستند «صد سال تنهایی» روایت ۳۵ سال جهاد مستمر و خستگی ناپذیر حاج عبدالله والی برای زنده کردن مردم تنها و فراموش شده بشاگرد است.
روایت به ثمر رسیدن کار خالصانه و میشود، میتوانیم و امید داشتن به انجام به ظاهر نشدنیها.
مردم شیعه بشاگرد قریب به ۲۰۰ سال قبل از دست حاکمان وقت فرار میکنند و به منطقه دوردست بشاگرد میان کوهها پناهنده میشوند و برای سالیان دراز به فراموشی میروند.
تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی میرسد و جنگ تمام میشود و پای حاج عبدالله والی به منطقه زندگی این مردم فراموش شده باز میشود.
حاج عبدالله پیش از انقلاب کارمند بانک بود و میتوانست با درآمد خوب و بیدردسر زندگی خود را سپری کند اما در دردهای مردم بشاگرد شریک میشود کم کم بازاریان تهران و اصفهان و دانشجویان و طلاب و دیگر دردفهمها و وجدانهای بیدار را میآورد پای کار خدمت به محرومان.
حال امروز ثمره این صبر، مقاومت و خدمت، خود را به وضوح نشان داده است.
✅ امروز بعد از مدتها یک فیلم سینمایی فاخر و ایدهآل را دیدم.
«آخرین سامورایی» مربوط به یکی از فرماندهان آخرین نسل از ساموراییها است، آنها سالیان سال در خدمت پادشاه و برای برقراری نظم و عدالت در جامعه جنگیدهاند.
حالا مخالف برخی معاهدههای پادشاه با غربیها هستند. در یکی از جنگهایی که با استعمارگران غربی دارند، یک افسر از آنها را اسیر میکنند و این افسر در دوران اسارت با فرهنگ غنی ژاپنی و ساموراییها آشنا و عاشق آنها میشود، به گونهای که خود را یکی از آنها میداند و در ادامه در جنگ با نیروهای استعمارگر با ساموراییها همراه میشود.
✅ داستان مربوط به ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال پیش از این است، برههای که غرب به واسطه سلاحهای جدید و علم و تکنولوژی خود در حال بلعیدن دنیا است، قاره آمریکا، آفریقا و استرالیا که مردم و حکومتهای قدرتمندی نداشتهاند را تاراج و خانه خود کردهاند اما در آسیا به واسطه حضور تمدنهای قدرتمند مثل چین، ژاپن، هند، ایران و عثمانی نتوانستهاند، مثل گذشته عمل کنند.
✅ در آسیا:
1⃣ در گام اول به عنوان معاهدههای تجاری وارد میشوند؛
2⃣ در گام دوم نیروهای نظامی و فرهنگی خود را تحت عنوان حفظ منافع اقتصادی خود وارد این کشورها میکنند؛
3⃣ در گام سوم، از یک سو به واسطه نیروهای نفوذی و غرب زده در دربار، پادشاهان با جلوههای قدرت و تکنولوژی غرب بیشتر آشنا میشوند، این نفوذیهای غرب زده یا به اصطلاح خودمان «وثوقالدولهها»، ترتیب سفرهای پر هزینه پادشاهان به غرب و اخذ قراردادهای جدید را میدهند.
و از سوی دیگر به واسطه نیروهای فرهنگی و غربزده، عناصر قدرت ملی آن کشورها را شناسایی و با آنها مبارزه میکنند تا عواملی که مانع تسلط نیروهای غربی بر کشورها بوده است رفته رفته از میان برداشته شوند.
✅ داستان فیلم «آخرین سامورایی» مربوط به گام سوم استعمارگران غربی در کشور ژاپن است.
در ژاپن ساموراییها از مهمترین عناصر قدرت و مخالف با سلطه غرب بر کشورشان هستند و دربار که در دامان غربیها افتاده است گام به گام شرایط را بر آنها سختو سختتر میکند، حمل اسلحه توسط آنها را غیرقانونی اعلام میکند نوع لباس و موهای آنها را ممنوع میکنند و...
همان اتفاقاتی که ۱۰۰ سال پیش از این در دوره رضاشاه برای روحانیون به عنوان عناصر حفظ قدرت ملی و مخالف سلطه اجنبی بر کشور، رخ داد.
✅ در این فیلم به زیبایی شعار پیروزی «خون بر شمشیر» یا همان «ارزشها بر قدرتها» به نمایش در میآید. نشان داده میشود که چطور ارزشها در آخر بر سلاحها پیروز میشوند.
اما این فیلم ادامهای مهم داشت که ادامه نیافت.
ادامه نیافت تا نشان دهد همان ارزشهایی که تا وقتی ساموراییها زنده هستند، زنده میماند با حذف شدن ساموراییها هم رفته رفته فراموش میشوند.
⁉️ جا دارد بپرسیم که در این مبارزه غرب با عناصر حافظ قدرت ملی، چرا ساموراییها در ژاپن حذف شدند اما روحانیون در ایران حذف نشدند؟!
ماندند و ارزشها را حفظ کردند و در نتیجه تجدد و تکنولوژی غرب را هم در خدمت ارزشهای خود گرفتند؟
✅ ساموراییها خودشان قیام کردند و در دفاع از مردم جنگیدند، خودشان میخواستند عدالت را برقرار کنند و نتوانستند اما روحانیون مردم را به قیام و دفاع از حقوق مردم وا داشتند، اقامه عدالت را به خود مردم سپردند.
مستند انقلاب جنسی به ایستگاه چهارمش رسید و این قسمت را هم دیدم، این مستند مطالبی را باز میکند که به صورت عادی راه اطلاع از آنها برای ما بسته است، برای اطلاع از برخی مباحث روحیاتی لازم است که ولو از باب شرعی هم آنها را درست کنیم این روحیات را معمولا ماها نداریم.
خیلیها معمولا برای تببیین ایدهای که دارند از دوگانه سازی استفاده میکنند، این مستند هم مثل قسمتهای گذشته خود دوگانهها را خوب نشان میدهد، دوگانه سختگیری و استفاده از قدرت برای ایجاد حیاء یا آزادی و بیقیدی مطلق.
این مستند مدعی میشود این دوگانهها:
یکی در کشور ما بوده است و تأثیری در فروکش تمایل جوانان به جلوهگری که نداشته است هیچ، بلکه موجب فرار جماعت زیادی از مردم برای عشق و حال در خارج از مرزها نیز شده است.
یکی هم در غرب به ایجاد جریانی در مقابل آن برای خویشتنداری و حفظ حیا انجامیده است.
این مستند با نشان دادن گذشته غرب در استفاده از قدرت و سختگیری برای حفظ حیا میخواهد بگوید ما نیز در همان مسیر هستیم؛ شبیه این ادعا را مستند "ایکسونامی" هم البته به صورت مفصلتر با پرداختن به تاریخچه آمریکا دارد.
اگرچه اصل ایدهای که در این مستندها داده میشود یعنی تکیه بر خویشتنداری در عوض سختگیری درست است؛ اما تطبیق این مستند و مستندهای از این دست قابل تأمل است.
آیا رفتارهای سخت به علت اینکه زمانی ما گشتهای جندالله و یالثارات و ارشاد و... داشتیم مصداق افراط بود که نتیجهاش بخواهد به تفریط بیانجامد! مسلما نمیشود لزوم وجود قدرت برای حفظ حدود را انکار کرد، همانطور که در این مستندهم نشان داده میشود naturist ها هم وقتی به صورت دسته جمعی در آمریکا هم برهنه میشوند با آنها برخورد میشود و در تمام دنیا آزادیها حد و حدوی تعریف شده دارند.
پس بحث اصلی در این است که راهکار اصلی در آموزش خویشتنداری است و نه رفتارهای سخت و البته نمیشود انکار کرد که وجود حد و حدود و قدرتی برای تضمین حفظ آنها هم لازم است.
برخلاف آنچه در این مستندها انعکاس داده میشود باید گفت جمهوری اسلامی در مسأله حجاب بسیار موفق و خوب عمل کرده است البته شاید تجربهها و هزینههایی هم داشته است اما در مجموع کارنامه جمهوری اسلامی در مسأله حجاب کاملا مثبت است.
الان از سواحل و رستوران و هتل گرفته تا جنگلها و خیابان و معابر و... حد معقولی از خویشتنداری خودخواسته توسط توده مردم رعایت میشود که حقیقتا نه از ترس قانون است و نه به علت تذکر دیگران بلکه اراده خود افراد است.
این هنر بزرگی است که در جامعهای که در زمان پهلوی با شتاب به سوی منجلاب مدرنیته و مفاسدش پیش میرفت شما مقابل آن روند بایستی و اینکه در زمانهای که تمام دنیا با شتاب به سمت برهنگی رفتهاند و با ظهور اینستاگرام و فضای مجازی دسترسی و جلوهگری در آن هیچ محدودیتی ندارد اگر شما در این مرتبه باشید، نتیجه مثبتی است. اصل این انتظار که در این زمانه بایست همه دختر و پسرهای ما یوسف زمانه باشند و اگر نیستند پس ما خیلی بد عمل کردهایم اشتباه است.
البته در اینکه با نقطه مطلوب بسیار فاصله داریم و مسئولیت بزرگی بر دوش ماست، حرفی نیست اما در اینکه تا کنون خیلی بد عمل کردهایم حرف بسیار است اگرچه راه همان است که گفته میشود یعنی پایه را بر آموزش خویشتنداری و رشد اخلاق در جامعه گذاشتن.
🎬جزء من الفیلم الوثائقی "عقیدة الصدمة"، The Shock Doctrine"" عن العراق.
📝 "عقیدة الصدمة" هو اسم کتاب للکاتبة الکندیة الأصل "ناعومى کلاین" و یعتبر من أحسن الکتب الإقتصادیة والسیاسیة بحسب النقاد و یستند إلیه الفیلم الوثائقی "عقیدة الصدمة" و یفسر لنا کیف إجتاحت "رأسمالیة الکوارث العالم" بدایة من تشیلى وحتى العراق عبر الزمن وحول العالم فى طریق طویل، الکتاب و الفیلم لا غنى عنهم للباحثین الإقتصادیین و السیاسیین لتحلیل الأحداث من منظور تاریخى مغایر.
✅ شاید چیزهایی محدودی
در مورد مذاکرات هاشمی با آمریکایی و پرونده مکفارلین شنیده باشیم، اما ندانیم چه
شد که آمریکاییها حاضر شدند برای مذاکره سراغ ما بیاییند؟ و ماجرا از کجا شروع
شد؟ مذاکرات مجمع عقلاء هاشمی از چه زمان با آمریکاییها شروع شد؟ آیا بعد از افشاگری
مکفارلین در وسط جنگ و رحلت حضرت امام مذاکرات دولت هاشمی و آمریکاییها ادامه
داشت؟
✅ مستند "لاتاری در بیروت" به کارگردانی "جواد موگویی"،
به ابعاد خارجی مذاکرات هاشمی با آمریکاییها به عنوان دومین تجربه ناموفق مذاکره
با آمریکا بعد از مذاکرات الجزایر میپردازد.👇
✅ ایشان در صحبتی همسو با ترامپ که مثلا میگوید ساقط کردن پهباد آمریکایی
تصمیمی فردی و جزئی بوده و نه تصیم حاکمیت ایران میگوید: «من شهادت میدهم که در
ایران رهبری نمیخواهد جنگ شود. مجموعه تحلیلهای ما از شخص ترامپ هم این است که
او هم نمیخواهد جنگ شود. اما واقعیت این است که جنگ دست هیچ کدام از این دو نفر نیست،
ممکن است اتفاقاتی بیافتد که کسانی هستند که هم در آمریکا هم در اسرائیل هم در
عربستان و هم در ایران که میخواهند جنگ صورت گیرد. خیلی باید هوشمندانه حرکت کنیم.»
✅ متاسفانه جریان اصلاحطلب با درست کردن برچسپ تندرو و افراطی همیشه
درصدد توجیه تفریطهای خود هستند، باید از این جماعت پرسید وقتی شما هر حرکت
متقابل و مقتدرانهای در مقابل دشمنان را افراطی گری میدانید و هر تزلزل و کرنشی
را اعتدال و عقلانیت میشناسیت پس مصداق تفریط و وادادگی در عرصه سیاسی چیست؟
مثلا ایشان در ادامه همین
جملات میگویند:
👈« آقای هاشمی رفسنجانی دوماه بعد از پایان جنگ مصاحبهای
داشت که از او میپرسند که با این تجربهای که داری نظرت در مورد جنگ چیست؟ میگوید
شاید ما میتوانستیم جلو جنگ را بگیریم. خیلی این تجربه مهمی است ما باید همه
کارهایمان در وحله اول این باشد که جلو جنگ را بگیریم.»
✅ وقتی صدام بیمنطق به کشور ما حمله کرد و ما مشغول دفاع متقابل بودیم،
جریان هاشمی به دنبال پایان دادن جنگ به هر قیمتی بود.
اما کسانی چون حضرت امام(ره)
معتقد بودند که ما در عین اینکه دنبال جنگ نبوده و نیستیم ولی در مقابل ظلم و تعدی
به خودمان هم منفعل نبوده و بایست مقاومت کنیم:
👈« این طور نیست که ما در نظر داشته باشیم جنگ بکنیم. از
اول جنگ نکردیم، جنگ نمىخواستیم، از حالا هم نمىخواهیم، بعدها هم نمىخواهیم، اما
صلحى که از جنگ بدتر است هم نمىخواهیم. ما مىخواهیم که دنیا این آدم فاسدى که این
همه فساد کرده است، باز نرود دنبالش و برایش دست بزند.{...} تکلیف ما این است که
در مقابل ظلم بایستیم و این کسى که تعدى به ما کرده است، تو دهنى به او بزنیم و تا
این قضیه را دنیا قبول نکند این جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست، از طرف ما
نیست. {...}مىبینید که در نماز جمعه چه
کردند. این یک مطلبى است گفتنى، تاریخى، تا کسى نبیند آنجا را، آن منظره را نبیند،
باورش نمىآید که زن بچهاش تو بغلش است، مرد بچهاش پهلویش است هیچ حرکت نکند،
این همه فشار، هیچ حرکت نکند، از آن ور انفجار، آن نامردها، از آن طرف هم آن طور
رگبارى که ملاحظه کردید همه. مع ذلک همه هم با طمأنینه نشستهاند سر جاى خودشان و
هیچ ابداً حرکتى نمىکنند. و ملت، یک همچو ملت است.
ملت این طورى دیگر دنبال این
نیست که گوشتش ارزان است یا گران است، دنبال این نیست که کم است یا زیاد است. این
دنبال این است که اسلام را بزرگ کند. همان طورى که پیغمبر اکرم(ص) هم بوده، پیغمبر
اکرم(ص) هم این طور بوده، دنبال این بوده که اسلام تقویت بشود، {...} بنابراین، ما
باید استقامت کنیم و آن چیزى که نگرانى پیغمبر(ص) هست که نبادا ملتش استقامت نکنند
و این امر خدا را اطاعت نکنند، باید ما کارى بکنیم که این نگرانى نگذاریم در حق ما
ثابت بشود.»[1]
✅ در اندیشه مقاومت آنچه مهم است عمل به تکلیف الهی است و همانطور که
تاریخ بارها و بارها ثابت کرده است اگر امتی برای خدا قیام نمود پیروز است.
اندیشه مقاومت برخلاف تصور جریان
روشنفکر شعارگرا و انتزاعی نیست بلکه کاملا عینی و تجربهشده است، فقط تفاوت آن با
جریان به اصطلاح روشنفکر این است که خدا و ایمان به او را نیز جزو واقعیت و عینیت
و بلکه بالاترین مصدر قدرت میداند.
✅ آقای تاجزاده در قسمت دوم از سخنانشان در مقابل این شبهه که شما
به علت ترسو بودن، گزینه مقاومت را رد میکنید، میگویند:
👈 «از این شایعات و تهمتها هم که اینها ترسو هستند خیلی
نمیترسیم، ما اگر ترسو بودیم به رهبر انتقاد نمیکردیم. هیچ چیزی در این کشور
مجازات و جریمهاش بیشتر از این نیست که به شخص رهبر انتقاد کنید. آنجایی که صلاح
بدونیم انتقاد میکنیم و آنجایی هم که به مصلحت کشور بدانیم دفاع میکنیم.»
✅ خب لابد اگر هیچ چیزی در این کشور مجازاتش و جریمهاش بیشتر از
انتقاد از رهبری نیست و ایشان و اصلاحطلبها هم از رهبری انتقاد میکنند، پس ایشان
الان در فضا یا سلولی مخوف و زیر زمینی دارند سخنرانی میکنند!نشریات و سایتهایشان هم درون اوقیانوسها چاپ
و منتشر میشود! دولت و مجلس هم که لابد در دست موجوداتی فضایی است که اصلا با
شعار تکرار میکنم رأی نیاوردهاند!
✅ آقای تاجزاده در ادامه سخنانشان میگویند:
👈«اما برای ایران میترسیم برای آیندهیمان میترسیم. نمیخواهیم
ایران به سرنوشت خیلی از کشورهای منطقه دچار شود که تازه بعد از صدها هزار کشته و
میلیونها آواره و خراب شدن زیرساختهایش تازه اگر ثبات بخواهند باید بیایند بنشینند
باهم صحبت کنند. افغانستان، سوریه، لیبی، همه این است. اگر این کاری که اسد در سوریه
میکند اگر ۶ سال پیش از این همین کارها را آنوقت قبول میکرد که ما قانون اساسی
را عوض کنیم. انتخابات آزاد بگذاریم همه بیاییم در صحنه والله و بالله در صوریه
جنگ داخلی رخ نمیداد.»
✅ متأسفانه جریان اصلاحطلب، وقتی سخن از مقاومت میشود ایران را با
"لیبی و قذافی" مقایسه میکنند. چون سرنوشت گذشته و آینده خود را به علت
مشابهتهایشان یکی میدانند. اصلاح طلبها همان جریان چپ تندرو ابتدای انقلاب
بودند که همان زمان هم، چون قذافی اشتباه میکردند و همچون قذافی در دام افراط افتاده
بودند و بعدها نیز همچون قذافی به تفریط و دام باج خواهی آمریکا افتادند.
✅ مقایسه دیگری که اصلاحطلبها دائماً انجام میدهند تشبیه شرایط ایران
به سوریه است که علت جنگ داخلی در سوریه، نبود آزادی در انتخابات و دیکتاتوری بوده
است که ما نیز اگر چنین نکنیم دچار همان سرنوشت میشویم!
🔹اصلاحطلبان و امثال تاجزاده:
🔸از یک سو با فرافکنی جمهوری اسلامی با برگزاری میانگین یک
انتخابات کاملا آزاد در هر سال با بالاترین درصد مشارکت مردمی و جابجایی قدرت بین جریانهای
کاملا متفاوت را به حکومت غیردموکراتیک بشار تشبیه میکنند؛
🔸و از سویی چشم بر نقش اصلی جریان صهیونیستی آمریکایی در
بحران سوریه، برای اجرای طرح خاورمیانه جدید و زدن عقبه حامی حزب الله میبندند.
🔹اگرچه سوریه برخلاف ایران
نظامی غیر دموکراتیک و حتی خودکامه داشت اما دیگر کشورهای مختلف عربی و متحد آمریکا
نیز همه حکومتهایی به همین منوال داشته و دارند اما هیچ کدام دچار جنگ داخلی و
بحران کنونی سوریه نشدند.
🔹مسأله اصلی که موجب بحران سوریه و جنگ داخلی گردید، تمایل
سوریها به جبهه مقاومت و حمایتشان از حزبالله در جنگ ۳۳ روزه و تلاش جریان صهیونیستی
برای زدن عقبه حامی حزب الله و تضعیف محور مقاومت بود.
🔹عامل اصلی به راهانداختن جنگ داخلی #سوریه و خلق داعش
و گروهای معارض، شکست مذاکرات سوریه با غرب برای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی
جولان و تقویت رابطه سوریه و جریان مقاومت بود؛
✅ آقای تاجزاده در قسمت سوم از صحبت خودشان میگویند:
👈«ما باید قاطع بایستیم همه کار خودمان را هم بکنیم در
چهارچوب برجام هم باید کارمان را بکنیم و باید برویم به سمت اینکه متناظر با آمریکاییها
ما هم رفتار بکنیم. رفتار متناسب، آمریکا شرط میگذارد ما هم شرط بگذاریم. تلفن میدهد
تلفن دهیم. بگه من آماده مذاکره هستم، بدترین نوع دیپلماسی این است که ترامپ از آن
طرف برای ما ناو میفرستد، پرچم مذاکره را هم او میگیرد دستش، ما بگوییم که ما
مذاکره نمیکنیم. ما که با این دولت و آن دولت کاری نداریم که! برای ما منافع ملت
ایران و مصلحت کشور مطرح است. اعلام میکنیم اگر این شرایط ما پذیرفته شود با هرکسی
در آمریکا باشد مذاکره میکنیم. این شرایط پذیرفته نشود مذاکره نمیکنیم.»
✅ آنچه متعارف تمام نزاعها و جنگها در عرف تمام کشورها در طول تاریخ
به صورت مشترک بوده است، اینکه مذاکرات دو طرف متخاصم در شرایط آتش بس رخ میداده
است. اما این دوستان که ولع مذاکره با آمریکا چشم و گوششان را بسته است، در شرایطی
که آمریکا مشغول تهدیدها و تحریمهای مختلف است و هر روز یک ادعای و سناریو جدید و
یک نوع تحریم جدید با واسطه و بیواسطه برای ما درست میکند، فریب تلفن دادن ترامپ
را میخورند.
آنقدر بچهگانه اما محکم صحبت
میکنند که انسان شک میکند حتی یک دقیقه به حرف خودشان فکر کرده باشند. کدام شرایط
شما را آمریکا پذیرفت؟ و در کدام مذاکرات به تعهدات خود پایبند ماند؟ مذاکرات
الجزایر؟ آزادی گروگانهای لبنانی و مکفارلین؟ افغانستان؟ هستهای و برجام؟ در
کدام یک تا کنون آمریکا به تعهدات خود عمل نموده است؟
به تعبیر قرآن: «فَقاتِلُوا
أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون» با
رئوس طاغوت بجنگید چرا که آنها عهد شکن هستند، شاید حاصل مبارزه شما این شود که
عهدشکنی خود را کنار بگذارند.
✅ آقای تاج زاده در ادامه راهکار داخلی را نیز برگزاری انتخابات
آزادبدون نظارت استصوابی مطرح میکنند.
🔹 اما نظارت یا استطلاعی است یعنی صرفا اعلام نظر بدون
حق تصرف در رد یا تایید صلاحیت و یا نظارت استصوابی که حق تایید و رد نمایندگان نیز
وجود دارد و این طبیعی است که صرف اطلاع دادن بدون حق رد و تایید نمایندگان هیچ فایدهای
ندارد.
🔹 پس ادعای شما لابد سیاسی عمل کردن شورای نگهبان در رد
و یا اعلام عدم احراز صلاحیت نمایندگان مد نظر شما است و اگر چنین است پس دولتهای
مورد حمایت شما چطور به قدرت رسیدهاند؟ نمایندگان مورد حمایت شما چطور چندین دوره
اکثریت مجلس را در دست داشتهاند؟ اصلا خود شما چطور چندین سال در جمهوری اسلامی
مسئول بودهاید؟!
🔹 و اصلا اگر هم نمایندگان و افراد خیلی خاصی دارید که
نمیتوانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند و کارآمدی گفتمان شما را ثابت کنند،
چرا لطف نمیکنید این افراد را در انتخابات شورای شهر که نظارت شورای نگهبان را
ندارد شرکت دهید و شاهدیم که نتیجه خاصترین گزینههای شما، میشود شورای شهر
تهران با گزینههای سیاسی مثل آقای نجفی برای شهردای؟!
✅پویا نمایی "استخدام" حکایتی از نگاه ابزاری به انسان؛
🔹وقتی ارزش انسانها صرفا به قدرت، ثروت و تواناییهایشان و خلاصه هرآنچه، غیر از "تقوا و عبودیت عند الله" باشد.
🔹هیچ کس با دیگری برادر نیست، هرکسی را بالادستی و زیردستی است، هرکس خودش است و آنچه قابل عرضه به دیگری دارد.
🔹همه به فردیت خود مشغولند، هیچکس مقابل دیگری مسئولیتی ندارد و گمان میکنی همه برای تو هستند و تو برای هیچ کس اما واقعا هیچ کس برای تو نیست و تو برای همه.
🔹شاید تصور اینکه در کشور کره هم مشکل آقازادگی و سربازی نرفتن آقازادهها هست را نمیکردم.
🔹گمان نمیکردم ما ایرانیها در تعداد نسبی عمل زیبایی در مقابل کرهایها اصلا عددی به حساب نمیآییم و از هر ۵ کرهای یک نفر عمل زیبایی کرده است.
🔹در مورد حضور نیروهای نظامی آمریکا در کره گمان میکردم این حضور با اعمال فشار آمریکا است اما متوجه شدم برای کرهایها حضور آمریکا در خاکشان نه تنها یک ننگ محسوب نمیشود بلکه یک منت از سوی آمریکا دیده میشود که برای دفاع از آنها در مقابل حملات احتمالی کره شمالی در آنجا پایگاه زده است و طبیعتا کرهایهای قدرشناس نیز خود را موظف به ارائه هر خدماتی! به آنها میدانند.
یعنی آمریکا بین شما و همسایه همخون و نژاد و زبان و اصلا هم اسم، جدایی و اختلاف راه میاندازد، سپس به عنوان حمایت از شما با منت در کشور شما پایگاه میزند و... و تو خود بخوان این حکایت استحمار ملل را...
🔹از این زاویه به مدرنیته نگاه نکرده بودم که ملتی برای مدرن شدن در بازهای از زمان عوض یک شیفت داوطلبانه ۲ شیفت کار میکند و حقوق یک شیفت را میگیرد و مسیر یک قرنه را در عرض کمتر از ۳۰ سال طی میکند و آنگاه که به مقصد خود میرسد زندگی مردم به گونهای طراحی میشود که اگر دوماه امکان کار نداشته باشند از هستی ساقط میشوند و نیمی از مردم وقتی بعد از سالها به پیری میرسند و امکان کار کردن را از دست میدهند به فقر و سختی مبتلا میشوند. کاخآرزوهای مدرنیته ۱۰۰ درصد جامعه را به خدمت خود در میآورد تا درصد قلیلی را به رویای خود برساند.
مستند به وقت جام این قسمت کره دریافت مدت زمان: 23 دقیقه 35 ثانیه
✅ مستند سیاسی-فوتبالی "به وقت جام" به معرفی کشورهای مختلف شرکت کننده در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه میپردازد.
✅ پیشنهاد میکنم از حالا هرکس خواست ایران و ژاپن را مقایسه کند و بگوید ما کجاییم ژاپن کجاست؟ و... بگویید لطفا صبر کن اول این مستند ۲۵ دقیقهای را ببین بعد بیا باهم صحبت کنیم.
✅ در این مستند ضمن به تصویر کشیدن نقاط قوت و ضعف ژاپن با افراد مختلفی که در ِژاپن تدریس یا تحصیل کردهاند یا در مورد ژاپن مطالعات خاصی داشتهاند یا اینکه خودشان ژاپنی هستند، مصاحبه صورت میگیرد.
👈از فرهنگ قانع بودن، اصراف نکردن، فرهنگ کار بسیار زیاد، صنعت فحشا و پورن و آمار بالای خودکشی در ژاپن، انضباط، اولویت داشتن جمع و کار گروهی بر فردی، ارزش بودن و مقدس شمردن کار برای پیشرفت کشور، غیرت داشتن و فداکاری آنها برای حمایت از کالای داخلی، روحیه تشکر و عذرخواهی در ژاپنیها و... سخن میگوید.
✅از مقایسههای جالب این مستند:
🔹مقایسه سفر ناصرالدین شاه و امپراتور ژاپن در یک زمان به اروپا و سوغاتهای متفاوت آنها؛
🔹مقایسه ساعت کار مفید ۳ برابری ژاپنیها در مقایسه با ما ایرانیها و اینکه کار زیاد در ژاپن چه مشکلاتی به وجود آورده است؛
🔹تفاوت نگاه مردم ژاپن و ایران در راهکار حل مشکلات که آیا خودمان باید مشکل را حل کنیم یا دولت و دیگران؟
✅مقایسه سفر ناصرالدین شاه و امپراتور ژاپن به اروپا و سوغات هر کدام.👇
📝 تقارن جالبی است؛ ناصرالدین شاهِ ما و امپراتور مِیجیِ ژاپن در یک زمان به اروپا رفتند؛ اروپای پیشرفته و صنعتی.
🔹قرار بود این سفر، نگرشی تازه برای زمامداران دو کشور بهوجود بیاورد.
🔹میجی از سفر که بازگشت، سه هیات با سه ماموریت ویژه به اروپا فرستاد.
🔸یک گروه مسئول بررسی و کنکاش در نظام آموزش و پرورش چند کشور مثل بلژیک، هلند، آلمان، فرانسه شد.
🔸گروه دوم مسئول بررسی قانون اساسی این کشورها و نحوۀ اجرایی شدن آن شد
🔸گروه سوم هم ماموریت یافت تا صنایع جدیدی که در اروپا متداول شده بود را فرا گیرند.
بههر سه گروه البته ماموریت ویژه «بررسی نظام حکومتداری کشورها» نیز محول شد.
🔹اما رهاورد ناصرالدینشاه از سفر به اروپا، سه دستور عجیب بود.
🔸او سالن نمایش «آلبرت هال» را در لندن دید و دستور داد تا با الگوبرداری از آن، «تکیه دولت» را در تهران احداث کنند و در آن گروههای تعزیه هنر خود را بهنمایش بگذارند.
🔸دستور دومش این بود که بهرسم رقصندههای اروپایی، زنان حرمسرا، دامنهای چیندار بپوشند.
🔸و سومین دستور این که «سرسره» وارد کشور کنند تا لابد او از بالا به آغوش زنان حرمسرا بیفتد!