شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۴۴ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔰 قریب به شش ماه بود که جمعی ۵ نفره از طلبه‌های خوب هر روز برخی از صحبت‌ها یا پیام‌های کلیدی حضرت آقا را  مباحثه می‌کردیم.

ضمن این مباحثات به مرور به مجموعه‌ای از پرسش‌هایی اساسی دست یافتیم که می‌توان گفت تفکر در مورد آنها و دست‌یافتن به پاسخ‌هایشان برای افراد دین‌دار مساوی بود با انقلابی شدن، دغدغه مند شدن، حل بسیاری از شبهاتشان و فهم ارتباط انقلاب اسلامی و نظام دین برای آنها.

🔰 اما تقریبا هیچ کدام از این سوالات از سوالات جدی و سرفصل‌های مورد توجه در حوزه علمیه نبود و اگر این سوالات در حوزه مطرح می‌شد و ذهن اساتید و طلاب متوجه آنها و پاسخشان می‌شد دیگر چندان انرژی و کار خاصی برای انقلابی شدن حوزه نیاز نبود، تفکر در مورد این سوالات مساوی بود با رسوا شدن و مهجوریت طیف‌های سکولار و غیرانقلابی در حوزه.

🔰 به طور مثال بخشی از این سوالات ذیل سرفصل دشمن شناسی بود که شاید از ابتدا تا انتهای تحصیل در حوزه چندان به عنوان آن هم چندان توجه نشود، چه برسد به پرسش‌های ذیل آن؟! یا به برخی پرسش‌های ذیل آن به صورت محدود توجه شود اما چون در یک نظام مشخص منطقی و مترتب بر یکدیگر به سوالات آن پرداخته نشده است، نتیجتا به پاسخ‌های اشتباه نیز دست یافته باشیم.

👈 مثلا مکرر حضرت آقا در بحث دشمن شناسی صحبت کرده‌اند که خروجی آن یک کتاب مفصل شده است.

به صورت خلاصه ایشان دشمن خارجی و محسوس ما را بدون اصلی و فرعی کردن با ۳ عنوان مشخص می‌کنند:

«جریان سرمایه‌داری صهیونیستی پشت صحنه دولت آمریکا»

اما رسیدن به این نتیجه حاصل پاسخ داشتن برای یک مجموعه سوالات متوالی با گستره‌ای وسیع از اطلاعات قدیم و جدید است.

🔰 برای اینکه این کلام و عنوان دشمن شناسی درست فهم شود نیازمند یک سلسله پرسش‌های منطقی و مترتب هستیم که: آیا در نظام اندیشه دینی وجود دشمن مفروض و قطعی است؟ چه دشمن‌هایی برای یک انسان دین‌دار وجود دارند؟ معیار و ملاک دشمنی چیست؟ آیا دشمن اصلی و فرعی داریم؟ حکمت‌ها و فواید وجود دشمن چیست؟ وظیفه ما نسبت به دشمن چیست؟ و...

🔰 بعد از اینکه مجموعه‌ای از سوالات را ذیل موضوعات اصلی اقتباس شده از سخنان حضرت آقا، طراحی کردم، جمعی از فضلا و اساتید حوزه را شناسایی و این سوالات را به آنها عرضه نمودم.

برای اینکه این اساتید و فضلاء مشتاق به وقت گذاشتن شوند نیاز به یک برنامه رسمی بود، از طریق مسئول فرهنگی مؤسسه فقهی‌مان مطلع شدم که در مدارس فقهی یک چارت فرهنگی و بودجه مشخص شده است برای برگزاری کلاس‌های سیاسی فرهنگی و...

🔰 طرحی اجرایی با عنوان دوره "اسلام ناب" نوشتم تا اساتید شناسایی شده را دعوت کنیم و کلاس‌هایی تشکیل دهیم و این سرفصل‌ها را در این دوره تدریس کنند؛ در ضمن آن هم برخی کتاب‌های خوب و مرتبط با این سرفصل‌ها مثل "حکومت اسلامی از مبانی تا مقاصد" آقای محمد نجفی و "اسلام رحمانی" آقای حسن علی‌پور وحید را به دوستان معرفی کرده و برای آنها مسابقه کتاب‌خوانی برگزار کردم که الحمد لله بیش از نیمی از دوستان مؤسسه در این مسابقه شرکت کردند، همچنین اجازه گرفتم و یک سلسله از مستندهایی که برای فهم پاسخ سوالات دوره مناسب بود را هر هفته در ساعتی که دوستان مؤسسه جلسه عمومی داشتند معرفی می‌کردم.

🔰 دوره با همه سختی‌هایش برگزار شد و کارها پیش رفت، بنا داشتم در گام بعد این دوره را در مدارس فقهی دیگر نیز برگزار کنم و پیگیری‌هایی کردم و قول‌هایی نیز گرفتم، افق نهایی‌ام نیز این بود که در گام آخر مباحث دوره را تبدیل به یک کتاب کنم که در ضمن آن یک نرم‌افزار با همه مستندهایی که مکمل آن بود در آن باشد و بعد از آن این دوره در کل حوزه علمیه اجرا شود.

🔰 بجز یک یا دو مورد کمک یکی از دوستان عزیز همه کارها بر دوش خودم افتاده بود، مشکلات و عدم همکاری‌های بسیاری که مدام وقت و انرژی را بی‌جهت هدر می‌داد و حل آنها به عنوان یک کار حاشیه‌ای در کنار درس و کارهای پژوهشی و مسائل شخصی‌ام، خیلی داشت به من فشار می‌آورد.

🔰 بعد از برگزاری دوره در مدرسه خودمان و با توجه به بازخوردهای خوبی که از دوستان طلبه گرفته بودم، بنا به توسعه و ادامه آن داشتم که در جلسه ابتدای سال بعد، مسئول محترم مدرسه که ماشاء الله هرجای حوزه را نگاه کنید یک مسئولیت مهم‌ دارند! در جمع طلاب با قدردانی از برخی امور که در نظرشان بسیار با اهمیت بود و ایضا تحقیر کارهای بنده آن هم در جمع طلاب چنان طعم تلخی بر جانم نشاند که با اینکه می‌دانستم نباید خسته شد اما تحقیر شدن کار را برای نفس خود بهانه کردم تا دیگر تلخی‌های این کارها را به جانم نچشانم...

🔰 وقتی سوالات خود را به اساتید عرضه کردم متوجه شدم جمع محدودی از آنها هستند که برای این سوالات پاسخ دارند، البته معمولا آنهایی هم که داشتند برای همه پرسش‌ها پاسخ نداشتند و نیاز به تفکر و دقت بیشتر بود ولی به هر حال معلوم بود فرصتی شده است تا حرف‌های تازه و برآمده از اندیشه‌های عمیقشان را در این باب‌ها تولید و تدقیق کنند.

🔰 بحث‌های خوبی در جلسات تدریس دوره مذکور گفته شد که برای خودم هم تازگی داشت، با برخی اساتید هم رفاقتی پیدا کردم و بعدها هم تاثیر تفکر آنها به این پرسش‌ها را در دیگر مباحث و ارائه‌هایشان مشاهده کردم.

اگرچه ما یک دوره از این اساتید استفاده کرده بودیم اما مباحثی که تولید شده بود توسط خود این اساتید در قالب‌های دیگر در حال امتداد و نشر دادن بود.

🔰 ما هنوز باید در باب فواید پرسش‌گری البته پرسش‌های دقیق و با برنامه و کارهای بزرگی که می‌شود به کمک آن انجام داد، بیشتر آشنا شویم.

مثالی دیگر بزنم، سال گذشته یک سوال برای اساتید درس خارج و طلاب جدی شده بود و عملا یک بحث با این عنوان که آیا فقه نظام دارد یا خیر؟ در سطوح مختلف حوزه ذهن طلاب و اساتید را به خود مشغول کرده بود.

در بسیاری از کلاس‌ها به این سوال پرداخته می‌شد که حالا آخر فقه نظام دارد یا خیر؟

دوست عزیزی که پشت صحنه عمده این جریان سازی بود، برای بنده می‌گفت که من رفتم نزد فلانی و از او این سوال را کردم و بعد نزد یک عالم دیگر رفتم و او جواب متفاوتی داد و ادله آن استاد را رد کرد و بعد این پرسش‌ها و پاسخ‌ها را هم در فضای مجازی منتشر می‌کردم، بعد از آن هم با چند مرحله شارژ کردن موج و کار رسانه‌ای موج راه افتاده بود و این پرسش جدی در فضای حوزه مطرح شده بود و هرکس می‌خواست نظر خود را در آن مورد بیان کند.

می‌گفت هدف من صرفا یک کار بود و آن اینکه اصل این مسأله را در حوزه بالا بیاورم و توجهات به آن جلب شود و به آن فکر شود، بیش از آنکه پاسخ برای من مهم باشد اینکه به این مسأله فکر شود مهم بود.

یکی از اساتید عزیز ما نقل می‌کردند که من بارها یک بحث علمی را بین برخی از علما واسطه می‌شدم و اشکالات و جواب‌ها را بین آنها انتقال می‌دادم و این کار برکات بسیاری برای حل آن مسأله و دقیق‌شدن آن داشت.

🔰 این پرسش‌گری و مطالبه و هدایت آن خود بخشی از چرخه تولید علم است، وقتی آثار مختلف با برکت موجودمان را نگاه می‌کنیم، عمدتا همه حاصل وجود یک پرسش و مطالبه از علما است، از اصول کافی و من لایحضره الفقیه گرفته تا لمعه یا برخی کتاب‌های علامه طباطبایی مثل بدایه و نهایه و حتی تفسیر المیزان یا کتاب‌های علامه مظفر یا کتاب کشف اسرار حضرت امام یا جزوه روح‌توحید نفی عبودیت غیر خدا حضرت آقا و... خلاصه عمده آنها را وقتی بررسی کنید، همه یک مقدمه دارند و آن هم وجود یک پرسش‌گر و مطالبه‌گر است و اگر نبودند آنها امروز هیچ‌کدام از این آثار با برکت ما موجود نبود.

⁉️ اهداف و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی چه بود؟

این پرسش یکی از ۶ پرسش بنیادین درباره انقلاب اسلامی است که مستند و مبتنی بر بیانات حضرت آقا، در سایت ایشان به آنها به صورت اجمالی و تصفیلی پاسخ داده شده است.

🔰 در پاسخ به این پرسش که اهداف و شعارهای اصلی انقلاب چیست؟ مستند به بیانات حضرت آقا به موارد زیر اشاره شده است:

👈 استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی - حاکمیت اسلام بر جامعه و رواج ارزش‌های دینی در کشور - آزادی بیان و قلم - عدالت و رفع تبعیض‌ها - پیشرفت مادی و گسترش رفاه - احیای کرامت انسانی و نقش داشتن مردم در حاکمیت بر تعیین سرنوشت خود - زمینه‌سازی برای رشد و تکامل انسانها در جامعه و حذف عوامل فساد.

حال نوبت ما است که به این سوالات و جواب‌ها فکر کنیم، مبتنی بر آنها سوالاتی را مطرح کنیم؟

چرا این موارد ذکر شد و  آیا موارد دیگری هست که برای ما مهم باشد و در این گزینه‌ها نیست؟

نسبت تک تک این گزاره‌ها با اندیشه‌های دینی چیست؟ در هرکدام از این گزاره‌ها ما چه جایگاهی داریم؟ در کدام یک کم‌کاری کرده‌ایم؟ ملاک سنجش هر کدام چیست؟

⁉️ به این پرسش‌ها چقدر فکر کرده‌ایم؟ مباحثه کرده‌ایم و جواب داریم؟

مثلا ما چقدر در مورد استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی مبتنی بر آموزه‌های دینی می‌توانیم سخن بگوییم؟

مگر یکی از دعوا‌های اصلی امروز ما در عرصه سیاست همین استقلال‌خواهی نیست؟ اگر استقلال خواهی یک ارزش دینی نیز هست، پس چرا ما چندان حرفی در این مقوله نمی‌شنویم؟

قطع وابستگی آیا ارزش است؟ مطلق یا نسبی؟ چقدر از آموزه‌های دینی برای تبیین آن حرف داریم؟ و قس علی هذا... نسبت به بقیه موارد از شعارهای اصلی انقلاب که شرح آن مفصل می‌شود و  شاید ما در همان ابتدا متوقف شویم.

⁉️ وظیفه کیست که این گزاره‌ها را تبیین کند؟ جز حوزه و طلاب؟

بسم‌الله اساتید و فضلاء انقلابی صدها سوال در تک تک این مقولات وجود دارد که ما مشتاقانه منتظر شنیدن جواب‌های آنها هستیم.

بسم‌الله طلاب عزیز در این موضوعات مطلب بنویسید، سوال و جواب تولید کنید.

اگر این موضوعات برای نخبگان جامعه قرار است حل شود وظیفه کسی جز حوزه و حوزویان است؟

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در زمان بنی‌صدر خیلی‌ها از خیانت‌های پیاپی او خسته شده بودند و گله می‌کردند که چرا حضرت امام (ره) به او اختیارات گسترده و فرصت می‌دهند_ تا جایی که حتی فرماندهی کل قوا را نیز در آن شرایط بحرانی به او داده بودند._ اختیاراتی که هزینه‌های بسیار زیادی بر مردم و کشور داشت و نیروهای زیادی به‌واسطه کارهای او به شهادت رسیدند و سرمایه‌های بسیاری تلف شد.

در همین باره مرحوم آیت‌الله سید محمدمهدی دستغیب برادر کوچک‌تر شهید دستغیب نقل می‌کنند:

بنی‌صدر طغیان کرده بود و سروصدا هم بلند کرده بود که به داد برسید. در آن هنگام آقای خلخالی در مجلس بود که فریاد زد: آقای دستغیب! آقای صدوقی! آقای مدنی! آقای اشرفی! آقای طاهری و... به فریاد برسید. لذا مجلسی از آقایان در حضور امام تشکیل شد. بنده هم همراه اخوی رفتم. همه صحبت کردند و از امام خواستند که بنی‌صدر را رد کند. امام فرمود:

زود است، عجله نکنید، بگذارید رسوا شود، مردم بفهمند، آن‌وقت بیرون کردنش آسان است و قصه هم همین‌طور شد و طولی نکشید که بنی‌صدر رسوا شد و مردم فهمیدند که راهش غلط است و معزولش کردند. [۱]

معنای این رفتار آن است که گاهی بایست به یک فرد و بالاتر از آن‌یک اندیشه فرصت داد تا خود را نشان دهد و معلوم شود که مسیرش خطا است زیرا میان حاکمیت الله و طاغوت چند فرق اساسی است:

1- "ولیّ خدا " قدرت را برای مردم می‌خواهد، برخلاف طاغوت که مردم را برای قدرت می‌خواهد، "ولیّ خدا " با مردم همراه می‌شود و به آن‌ها فرصت رشد می‌دهد تا مردم باعقل خود و آزادی خودشان، قیام به قسط کنند و همراهی با او را آزادانه انتخاب کنند.

بنابراین همراهی با "ولیّ خدا" نیز نیازمند صبر و استقامت و البته مساوی با باعزت و سربلندی است.

2- اما طاغوت بر مردم مسلط می‌شود [۲] و آزادی و فرصت اندیشیدن را از آن‌ها می‌گیرد، طاغوت می‌خواهد مردم کوچک باشند و با شکم و شهوت مشغول باشند، پس همراهی با طاغوت اگرچه معمولاً راحت اما همیشه با کوچکی و حقارت است. [۳]

 اگر بنا بود با اجبار مردم را کنترل و بر آن‌ها حکومت کرد، اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بسیار زیرک‌تر از آن بودند که در بازی قدرت جا بمانند و منتظر باشند تا بیش از هزار و اندی سال این‌همه خسارت بر مردم وارد شود.

پی نوشت:

[۱] منبع خاطره: حمید سفیدگر شهانقی و محمد چغایی اراکی، زندگی و مبارزات آیت‌الله شهید سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد و خاطرات، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲ ش، ص: ۱۰۲.

[۲] در زمانه ما که عصر استعمار فرانو است، طاغوت باقدرت نرم و ابزار رسانه و شبکه‌های مختلف خبری و سرگرم کردن مردم به مسائل جنسی، سینما، ورزش حرفه‌ای و... مردم را به بند خود درآورده است، برخلاف دوره‌های گذشته که با کودتا و مثل آن و با استفاده از قدرت سخت بر مردم حکومت می‌کرد.

[۳] ممکن است برخی بگویند: پس اگر چنین است چرا جمهوری اسلامی برای انتخابات، شورای نگهبان گذاشته است و فرصت خطا کردن مطلق را به مردم نمی‌دهد؟

باید گفت در حکومت بناشده بر پایه اسلام اگرچه مردم به‌زور به سمت سعادت برده نمی‌شوند اما جلو جریانی که بخواهد مردم را به‌زور به سمت شقاوت ببرد نیز گرفته می‌شود و حاکم تلاش می‌کند آزمون و تجربه مردم را به‌گونه‌ای پیش ببرد که مردم کم‌ترین هزینه ممکن در مسیر رشدشان را متحمل شوند و سعی می‌کند از شمار گزینه‌های هزینه‌ساز برای مردم بکاهد اما نه تا جایی که رشد آزادانه و انتخاب و اختیار مردم بی‌معنا شود.

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️ ترامپ یا بایدن؟ آمریکا یا چین؟ روحانی یا ...؟ دوگانه‌هایی که همیشه و همه‌جا هستند، گاهی ‏بین بد و بدتر، گاهی بین بد و خوب و شاید هم گاهی بین خوب و خوب‌تر باشند؛ اگر چاره‌ای ‏جز انتخاب نیست، کدام‌یک را انتخاب می‌کنیم؟ معیار انتخابت چیست؟

ترامپ با همه دیوانگی‌ها، فسادهای اخلاقی و مالی و... اما مخالف سقط‌جنین، مخالف ‏هم‌جنس‌گرایی و مدارس مختلط و موافق آیین‌های مذهبی است.‏

اما بایدن با ظاهر اتوکشیده‌ای که دارد موافق سقط‌جنین و هم‌جنس‌گرایی و... است. این‌ها ملاک ‏است؟

در نظرسنجی‌های به‌دست‌آمده آرای ترامپ میان قشر روستایی و مذهبی‌های مسیحی بیشتر ‏است و آرای بایدن میان تحصیل‌کرده‌ها، صهیونیست‌ها و قشرهای شهری و سرمایه‌دار، بیشتر ‏است.‏

این‌ها چه؟ آیا ملاک می‌شود؟

⁉️از این دوگانه‌ها کدام‌یک را انتخاب کنیم؟ کدام‌یک تقابلش با جبهه حق و انبیاء بیشتر است؟

در انتخابات ۸۸ از شعارهای مشهور طرفداران موسوی این بود: "هرچی جواد مواده با ‏احمدی‌نژاده" هرچه به بالا شهر می‌رفتی و به قشر مرفه و سرمایه‌دار نزدیک‌تر می‌شدی، درصد ‏طرفداران موسوی هم بیشتر می‌شد.‏

ازنظر فرهنگ مذهبی هم اختلاف نسبی طرفداران موسوی و احمدی‌نژاد مشهود بود، مثلاً ‏خانم‌های حامی احمدی‌نژادی عمدتاً چادری و در طیف مقابل، عمدتاً برعکس بودند، این ماجرا ‏در ۹۲ و ۹۶ هم مشهود بود و قصه ادامه داشته و دارد...‏

⁉️اما ملاک چیست؟ آیا ملاکی همیشگی برای خارج شدن از تحیر داریم؟

حکایت، حکایت امروز و دیروز نیست، حکایت اینجاوآنجا نیست، آمریکای جنوبی باشد یا ‏شمالی، اروپا باشد یا آسیا یا آفریقا و... حکایت دو خط است که از ابتدای تاریخ در مقابل هم ‏بوده‌اند و یک شاخصه بسیار مهم که تمایز این دو خط را نشان می‌دهد.‏

یک جریان با یک شاخصه مشترک که بدون استثناء در تمام طول تاریخ همیشه مقابل جریان حق ‏و انبیاء ایستاده است و هر جا قرار بر انتخاب بوده است آن گزینه‌ای را انتخاب کرده است که در ‏تقابل بیشتری با جریان انبیاء باشد.‏

شاخصی که ما را از تحیر میان حرف‌ها و ادعاهای مختلف خارج می‌کند چیست؟

شاخص "اتراف" به معنی فزونی نعمت که صاحبش را غافل و مغرور و مست کند و موجب ‏طغیانش شود مانع از حیرت‌زدگی می‌شود.‏

👈 به تعبیر قرآن: «وَ ما أَرْسَلْنا فی قَرْیةٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ» ‏هیچ‌وقت و در هیچ مکانی انذار دهنده‌ای را نفرستادیم الا اینکه یک جریان مقابل آن ایستاد، ‏جریان سرمایه‌داران مرفه بی‌درد که مست ثروت و قدرت هستند؛ جریانی که همیشه در مقابل ‏رسولان الهی قرار گرفت و گفت: «قطعاً ما به آنچه برای تبلیغ آن مأمور شده‌اید کافریم.»‏

جریانی که فسادها همیشه از این جریان آغاز می‌شود و به همین جهت نیز قرآن می‌گوید: «وَ ‏اذا ارَدْنا انْ نُهْلِک قَرْیةً امَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقوا فیها فَحَقَّ عَلَیهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً» یعنی آنگاه‌که ‏اراده الهی بر نابودی یک جامعه‌ای قرار می‌گیرد کار به دست مترفین که هم فاسد و هم فاسق ‏هستند، می‌افتد و فساد از آن‌ها به همه مردم سرایت می‌کند و همه مستحق عذاب می‌شوند. ‏به‌نحوی‌که می‌توان گفت: «تمام این فسادهایی که ملاحظه می‌کنید از ناحیه این طبقه بالاست که ‏در مردم سرایت کرده است. (صحیفه امام؛ ج ۷؛ ص: ۲۵۹)»‏

این شبکه هرچه به سمت شکل‌گیری دهکده جهانی می‌رویم متشکل‌تر می‌شود. امروزه یک ‏شبکه عظیم از مترفین بین‌المللی در ابعاد بسیار بزرگ در جهان به وجود آمده است که عمده ‏منابع ثروت و بنگاه‌های بزرگ اقتصادی دنیا را در اختیار دارد و حامی سازمان‌های جهانی است، ‏شبکه‌ای که مهم‌ترین رسانه‌های دنیا در اختیار اوست، سازمان‌های جاسوسی و لابی‌های بزرگ ‏برای به قدرت رساندن افراد مختلف در کشورها را در اختیار دارد و محوریت آن نیز در دست ‏صهیونیسم بین‌المللی است.‏

📌برای خارج شدن از تحیر در انتخابمان کافی است بنگریم، جریان مترفین در اطرافمان و یا در ‏جهانمان به کدام سوی تمایل دارد؟ همان سو بیشترین تقابل را با جریان حق خواهد داشت.‏

📙 ر.ب: بیانات حضرت آقا در ۲۴ آبان ۱۳۷۹- ۱۳ آبان ۱۳۸۱ - ۸ شهریور ۱۳۸۴ - ۱۹ دی ‏‏۱۳۷۹ و ۱ فروردین ۱۳۸۶ و فیش موضوعی بیانات حضرت آقا در همین موضوع

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

قبل از هر صحبتی اینکه: اگر حضرت آقا مخالف استیضاح باشند و توصیه‌ای داشته باشند، همانطور که در مواردی متذکر شده‌اند به صورت علنی اعلام خواهد کرد با این کار مخالف هستند و به صلاح کشور نیست، پس بدانیم این بازی که عده‌ای بخواهند به نام حضرت آقا و صحبت‌های درگوشی و فلانی در دفتر آقا و... دائما نمایندگان مجلس و امت حزب‌الهی را محدود کنند با منش خود حضرت آقا هم سازگار نیست،‌ مائیم و بیانات عمومی و مسلک شناخته شده ایشان و غیر از آن هیچ کدام دیگر اعتباری ندارد.

 

بس کنیم هزینه کردن از حضرت آقا و کم‌تر پشت ایشان پنهان شویم، هر کس به آنچه وظیفه دارد و می‌فهمد عاقلانه و درست است، عمل کند، حضرت آقا هم اگر جایی دیدند دارد اشتباه می‌شود، تذکر لازم را می‌دهند، به بهانه آقا دهان‌ها و اندیشه‌ها را نبدید! ایشان نشان داده‌اند همیشه فرایند‌های قانونی کشور را حمایت می‌کنند و یکی از ظرفیت‌های مجلس استیضاح «وزراء و یا خود رئیس جمهور» است و نمایندگان موظف هستند اگر این اقدام را به صلاح کشور می‌دانند ولو یک روز به ریاست جمهوری روحانی مانده باشد این کار را انجام دهند.

 

اما همه بحث در مورد این مصلحت است که بیاییم سبک و سنگین کنیم که استیضاح روحانی به مصلحت است یا خیر؟

درست است که همه مردم عادی حتی حامیان این دولت هم دیگر طاقتشان از این حجم از بی‌کفایتی یا شاید هم اخلال دولت به سر آمده،

درست است که باز هم عده‌ای که این دولت را به قدرت رسانده‌اند رهبری و نظام را متهم می‌کنند که روحانی از خودشان است و این بدبختی‌ها همه زیرسر خودشان است، وگرنه او را برکنار می‌کردند!

درست است که دولت بی‌تدبیر به خار در چشم و استخوان در گلو می‌ماند که هر روز بودنش سرمایه‌های کلان مادی و معنوی این کشور را هدر می‌دهد.

 

اما مگر دعوا سر روحانی است؟! روحانی رفت جهانگیری که هست؟! جهانگیری رفت ظریف که هست؟! این جماعت تمامی ندارند تا وقتی فکرشان هست همیشه هستند، تا وقتی الگویشان هست، هستند و دوباره سر در می‌آورند، دعوای ما با اشخاص نیست با گفتمان‌ها است.

 

مگر با استیضاح کار حل می‌شود، مگر این جماعت کم رسوا شده‌اند اما فردای آن انگار نه انگار! برخی از این حقیرها که بعد از ۸۸ در دادگاه آمدند و آن اعتراف‌ها را کردند، امروز کم‌آورده‌اند! دوباره مدعی نیستند؟! مگر برای کرباسچی دادگاه گرفته نشد دادگاه را هم از تلوزیون پ‍خش کردند متهم و برکنار هم شد اما او را کردند قهرمان ملی! تجربه نشان داده هروقت روال کار عادی نبوده است این جماعت گسل باز پیروز بوده‌اند، با هوچی گری و شانتاژ خبری ماهی خود را از آب گل‌آلود گرفته‌اند.

 

روحانی و دولت ناکارآمدش، با ظرفیت‌های قانونی موجود از مجلس و قوه‌قضائیه تا جای ممکن کنترل و تحمل شود تا این چندماه باقی‌مانده‌ام تمام شود، بهتر است؟ یا اینکه او را استیضاح و خاطره آشوب‌های بعد از بنی‌صدر را زنده کردن؟!

 

اگر مشکل یک یا دو نفر بود با یک یا دو استیضاح حل می‌شد اما باندهای شکل‌گرفته را چطور می‌شود استیضاح کرد؟! مگر این جماعت و اطرافیانشان این ایام با استفاده از شُک‌های مختلف اقتصادی و انواع رانت‌ها، کم چاق شده‌اند و ترسی از خرج‌کردن بخشی از ثروت‌های چندهزار میلیاردی‌شان برای آشوب آفرینی در کشور دارند! در خیابان بورس و طلا نمی‌بینید چطور عربده می‌کشند و قیمت‌ها را بالا و پایین می‌کنند! وقت گرداندن با خفت این لات‌ها در شهر هم خواهد رسید اما حالا تا رسیدن مأمورها باید صبر کرد.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

یکی از پیام‌هایی که تقریبا هر دانشجو یا کسی که خود را عدالت‌خواه بداند مطالعه کرده است، فرمان ۸ ماده‌ای حضرت آقا به سران قوا در ۲ اردیبهشت ۱۳۸۰ درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی است.

 

الحق دوستان عدالت‌خواه آن روز فرمان و طرح راهبردی حضرت آقا برای راهبری انقلاب را خوب گرفتند و به همین مناسبت "جنبش عدالت‌خواه دانشجویی" راه انداختند.

اما حضرت آقا چند سال بعد در ۲۲ مرداد ۱۳۸۷ در پیام خود به دانشجویان حاضر در نشست جنبش عدالت‌خواه دانشجویی ضمن تقدیر و تشویق این جوانان، برای تعدیل و عدم انحراف حرکت عدالت‌خواهی ۲ تذکر مهم نیز خطاب به این جوانان مطرح نمودند:

👈« اولا مراقبت شود کسانی با انگیزه‌های دیگر، این شعار حق را ابراز نکنند و ثانیا به نام عدالت‌طلبی حرکتی غیر منصفانه از سر جهل یا غفلت انجام نگیرد.»

 

خطر عمل از سر جهل و غفلت و خارج شدن از چهارچوب حدود الهی مهم‌ترین آسیب‌ حرکت‌های عدالت‌خواهانه و انقلابی است و این تذکر را در آیات مختلف نیز مشاهده می‌کنیم. (به طور مثال ر.ب: آیات ۶ حجرات و ۸ مائده)

 

مشابه این جریان در ابتدای انقلاب با ابعاد گسترده‌تری رخ می‌دهد، آن روزها در فضای انقلابی و بعضا بی‌ضابطه ابتدای انقلاب و مبارزه با مفاسد گسترده نیروهای حزب‌الهی، تنور بگیر و ببندها و تجسس‌ها گرم بود.

 

📝 حجت‌الاسلام سید محمد مهدی طباطبایی شیرازی که در آن زمان معاون دادستان تهران بوده‌اند، نقل می‌کنند:

👈«دادستان وقت جناب آقای ربانی املشی... به افراد کمیته این اختیار را داد تا تلفن وزراء را بدون مشورت با من کنترل کنند. از آنجا تلفن‌هایی را که شنود آن شرعا جایز نبود، کشف کردند و متوجه مسائلی شدند. پس از آن پرونده‌هایی را تشکیل می‌دادند و برای من می‌آوردند. من دیدم که آبروی یک وزیر جمهوری اسلامی در خطر است و ما نمی‌توانیم آبرو ببریم. تعداد پرونده‌ها زیاد شد. در این هنگام حاج احمدآقا خمینی مرا خواستند و گفتند که امام از این کارهای آقای ربانی املشی خیلی ناراحت هستند. اینجا بود که خودم را سریعا به حضرت امام رساندم و به ایشان گفتم که این مسئله دارد در مملکت مشکل‌ساز می‌شود. ایشان هم با اینکه آبروی اشخاص ریخته شود مخالف بود، صورتی از پرونده وزراء را محضر ایشان دادم. امام به آقای ربانی تذکر دادند و فرمودند دیگر این کار را نکنید. اما آقای ربانی پافشاری کرد. امام هم خیلی ناراحت شد و پس از آن فرمان هشت ماده‌ای را صادر کرد که طبق آن دیگر نیروهای کمیته حق نداشتند به منازل اشخاص وارد شوند و شنود تلفنی ممنوع شد.» [۱]

 

 

و اما اصل بحث که امیدوارم بنده و دیگر دوستان عدالت‌خواه کلاه خودمان را قاضی کنیم و ببینیم در قضایای مختلف چگونه عمل کرده‌ایم؟!

 

درست است که عدالت‌خواهی و امر به معروف و نهی از منکر تکلیف است و از بزرگ‌ترین تکلیف‌ها اما این تکلیف ضوابطی دارد که اگر رعایت نشود، می‌شویم مصداق « الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ‏ صُنْعاً»

 

🔰 مرور و بحثی انجام دهیم بر بخش‌های مبتلا به و مهم از فرمان ۸ ماده‌ای حضرت امام [۲]:

 

📝«اشخاص مفید و مؤثر با اشکالات واهى کنار گذاشته نشوند و میزان، حال فعلى اشخاص است با غمض عین از بعض لغزش‌هایى که در رژیم سابق داشته‏‌اند، مگر آنکه با قرائن صحیح معلوم شود که فعلًا نیز کارشکن و مفسدند...»

 

زیاد دیده‌ایم که جماعتی به اسم نخبه انقلابی عوض پرداختن به وضعیت فعلی افراد و نقد عملکرد آشکار آنها، با پیروی از سبک "عبدالله شهبازی" در زرسالاران یهود، خیلی‌ها را تا پای یهودی شدن می‌برند و عوض نقد اقدامات ظاهر و عمومی، تمرکز می‌کنند بر تاریخچه آنها و به حرف‌های درگوشی و کشف روابط دوستی و مسائل خانواده آنها و... می‌پردازند، در حالی که حضرت امام می‌فرمایند لغزش‌های گذشته و اشکالات واهی را کنار بگذارید و به حال فعلی اشخاص بپردازید که آیا اکنون کارشکن و مفسد هستند یا خیر.

شاید از واضح‌ترین مثال‌های این نوع لغزش در نقد را می‌توان به نقدهای احمدی‌نژاد و مشایی و برخی حواشی معروف روحانی اشاره کرد.

 

📝 «هیچ کس حق ندارد ... به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، ... یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگرى به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا براى کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسرارى که از غیر به او رسیده و لو براى یک نفر فاش کند. تمام این‌ها جرم [و] گناه است و بعضى از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعى هستند و بعضى از آنها موجب حد شرعى مى‏‌باشد.» (البته در بند بعد گروهک‌هایی که دست به ترور و ناامنی می‌زنند و مفسد فی‌الارض هستند را استثناء می‌کنند اما با این قید که تعدى از حدود شرعیه حتى نسبت به آنان نیز جایز نیست.)

 

خیلی وقت‌ها که عزیزانی سند علیه فلان شخصیت رو می‌کنند، باید اول از همه خود آنها را مؤاخذه کرد که فلان فلان شده، تو از کجا این سند را آوردی؟ چه حقی داشتی تجسس کردی؟ مگر مأموری یا مفتشی؟!

حال که سند را بدست آوردی چه حقی داشتی آن را به صورت عمومی منتشر کنی؟!

دقت شود! حضرت امام می‌فرمایند هرچند گناه بزرگ باشد کسی حق ندارد دنبال اسرار مردم باشد، اما برخی که هیچ مسئولیتی ندارند افتخارشان این است که نشسته‌اند روابط خانوادگی و مالی فلان کس و فلان کس را درآورده‌اند! بعد سناریوهای مختلفی را نوشته و به اسم عدالت‌خواهی(البته از نوع کارآگاهی‌اش) به صورت عمومی منتشر می‌کنند! فلان شخص به فلان کس در ساخت فلان ملک شراکت داشته! به فلان کس هم پول داده و... درحالی که اول از همه خود او متهم است که اولا به چه حقی می‌نشینی تجسس می‌کنی و کارگاه بازی درمی‌آوری؟ تکلیف شرعی داری یا مسئولیت قانونی؟ ثانیا ولو در تحقیقاتت هیچ اشتباهی نکرده باشی که عمدتا کرده‌ای اما به چه حقی به صورت عمومی این‌ها را منتشر می‌کنی؟! اول از همه خود شما باید بابت این کارت تعزیر شوی که اگر می‌شدی دیگر چنین نمی‌کردی!

 

 

🔰در ادامه این فرازها به دستوری با تأکید آن هم نه به مردم عادی بلکه به مسئولین امنیتی و ضابطین قضایی مواجه می‌شویم که بسیار عجیب است:

 

👈 «مؤکداً تذکر داده مى‏‌شود که اگر براى کشف خانه‏‌هاى تیمى و مراکز جاسوسى و افساد علیه نظام جمهورى اسلامى از روى خطا و اشتباه به منزل شخصى یا محل کار کسى وارد شدند و در آنجا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافى مثل مواد مخدره برخورد کردند، حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند، چرا که اشاعه فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدى از ضوابط شرعیه نماید. فقط باید به وظیفه نهى از منکر به نحوى که در اسلام مقرر است عمل نمایند و حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند، و تعدى از حدود الهى ظلم است و موجب تعزیر و گاهى تقاص مى‏‌باشد.» (البته در ادامه کسانی را که معلوم شود شغل آنان جمع و پخش مواد مخدر در بین مردم است و مفسد فی‌الارض محسوب می‌شوند را استثناء می‌کنند.)

 

یک اشتباهی که در ذهن ما رخ داده است اینکه فلان شخصیت چون مسئول یا مشهور(بازیگر- ورزشکار و...) است دیگر هیچ حریمی برای او نیست، وضع وخیم‌تر آن اینکه کسی روحانی باشد! ولو بنده خدا هیچ مسئولیتی نداشته باشد اما چون در ذهن ما این است که همه روحانیون باید حتما "تالی تلو" امیرالمؤمنین(ع) باشند، پس هر گزاره‌ای خلاف آن را دیدیم حق داریم طبل رسوایی‌اش را جار بزنیم.

 

بنده خدا طلبه‌ای با زنش دعوایش شده مثلا بر سر خانمش داد زده یا مثلا در خیابان موقع تصادف در حال غضب از دایره منطق خارج شده و حرفی زده، فکر می‌کنیم او دیگر هیچ حریمی ندارد! مسائل گناه که جای خود، کافی است فلان مسئول در یک جایی با خانواده مشغول تفریح بوده مثلا قلیان کشیده یا مثلا خانم بدحجابی با او بوده است، یا حتی فقط در رستورانی غذا خورده که قیمت آن بالا بوده! راحت آن هم با کلی کم و زیاد کردن آن را هرجا رسیدیم می‌گوییم.

 

به تبعیت از آنان همینطور همسران و فرزندان و بعضا برادر و خواهر مسئولین و روحانیون یا بازیگران و ورزش‌کاران و... نیز حریمی ندارند، خود بازیگر و مجری که هیچ! همسر فلان مجری در فلان کشور خارجی ساعاتی روسری خود را برداشته، همه عکس آن را فوروارد می‌کنیم! چندتا فحش هم نصیب طرف.

 

یکی از مطالبی که اخیرا برای شخص خودم مطرح شد اینکه مستندی دیدم و متوجه شدم که خانه بسیاری از "مسئولان به اسم" کجاست؟! اما حالا با خودم فکر می‌کنم اصلا چقدر به من ربط دارد که فلان مسئول کجا زندگی می‌کند؟ چرا بروم دنبال این چیزها و در زندگی شخصی افراد ولو مسئولین سرک بکشم که بعد نتیجه آن بدبینی به خیلی‌ها شود.

یادم هست یک زمان در تبادل اطلاعات جمعی بحث ما این بود که کدام مسئول چه ماشینی دارد؟ اما حالا از خودم می‌پرسم اصلا آیا دانستن اینها حق من است؟! این مسائل چقدر ربط به مسئولیت آن فرد دارد؟! قضاوت، مطالبه و اثری که بخواهد بر اساس چنین اطلاعاتی باشد که عمدتا بر محور تقوا هم جمع نشده‌اند آیا نتیجه مطلوب خدا را در پی‌خواهد داشت؟!

 

از ریختن آبروی مسلمان (که از پیامبراکرم(ص) روایت است: هتک آن از ربا بدتر و ربا نیز از هفتاد بار زنا بدتر است و در عظمت آن زیاد سخن گفته شده) هم بگذریم، که البته نمی‌شود گذشت! خیلی چیزها وقتی در جامعه زیاد دانسته و بیان شود، قبح‌های آنها شکسته می‌شود و در نتیجه ابتلا به آن هم راحت می‌شود و این یعنی قرار گرفتن در مسیر نشر فساد و نه اصلاح.

 

👈«قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابى بودن خداى نخواسته به کسى ظلم شود، و کارهاى خلاف مقررات الهى و اخلاق کریم اسلامى از اشخاص بى‏‌توجه به معنویات صادر شود.»

 

📌الغرض که در عین اینکه دست همه دوستان دغدغه مند و عدالت‌خواه خودم را می‌بوسم و عظمت این کار بزرگ را درک می‌کنم اما این راه همان‌قدر که عظمت دارد، خطرات و انحرافات عظیمی نیز بر سر راهش است، سعی کنیم بعون‌الله ما از این اشخاص بی‌توجه به معنویات یا دنبال کنندگان این اشخاص نباشیم، که برخی از این جماعت به اسم عدالت‌خواهی عداوت خواهی می‌کنند و برخی نیز نفسشان را پروار...

.....

👈[۱] خدارحمی، طاهره، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی طباطبایی شیرازی، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷ش، صص: ۲۴۹-۲۵۰

👈[۲] ۲۴ آذر ۱۳۶۱ پیام هشت ماده‏‌اى به قوه قضاییه و ارگان‌هاى اجرایى برای رعایت حدود اسلامی در قوانین و اقدامات. صحیفه امام؛ ج ‏۱۷؛ صص: ۱۳۹ ۱۴۳

 

📌 مطالب مرتبط:

🎙قسمت اول و دوم از مناظره جواد موگویی و میلاد دخانچی با موضوع عدالت‌خواهی و نقد روش‌های عدالت خواهی موجود.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

جلسه اول: ویژگی‌های اسلام ناب و اسلام آمریکایی و تاریخچه‌ای از بیان اسلام آمریکایی در بیانات حضرت امام خمینی(ره)

 


دریافت
مدت زمان: 35 دقیقه 45 ثانیه

جلسه دوم: آشنایی با خط سیر خواص تأثیر گذار کشور در صحنه سیاسی و مدیریت کشور که اعتقادی به اسلام ناب نداشتند و چالش‌های خاص خود را پیش روی ما بوجود آوردند.

 


دریافت
مدت زمان: 28 دقیقه 58 ثانیه

جلسه سوم: نقد عملکرد جریان حزب‌الهی به خصوصه بسیج و نسبت آن با طرح حضرت امام و آقا

 


دریافت
مدت زمان: 30 دقیقه 49 ثانیه

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

تصویری از وضعیت فقر و درآمد متوسط مردم نسبت به هزینه‌هایشان در استان‌های مختلف؛ به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی.

نکته جالب توجه این است که برخی استان‌ها مثل خوزستان و حتی برخی استان‌های غربی که بخش زیادی از محرومیت‌ها از آنها گزارش می‌شود، از نظر متوسط وضع بسیار خوبی دارند و این حاکی از اختلاف طبقاتی زیاد مردم و فضای نابرابر اقتصادی داخل این استان‌ها است.
نکته قابل توجه دیگر وضعیت شهر قم است، همان شهری که مرکز زندگی طلاب است و بر خلاف تصور برخی از مردم شیرهای نفت که در آن نیست هیچ بلکه از فقیرترین استان‌های کشور از نظر متوسط وضع مردم است.
نکته قابل توجه دیگر عدم ارتباط توزیع فقر با مذهب شیعه و‌ سنی است، برخلاف آنچه رسانه‌های مختلف وهابی تبلیغ می‌کنند به هیچ وجه ارتباطی بین وضعیت فقر و مذهب در این نقشه دیده نمی‌شود، مثلا وضعیت قم و سیستان در فقر مشابه هم است و وضعیت کردستان و خوزستان در درآمد مشابه هم است.
البته توجه به این نکته نیز لازم است که خط فقر در هر استان متفاوت است مثلا کسی که در تهران فقیر حساب می‌شود چون مخارجش زیاد است شاید با همان درآمد در کردستان فقیر حساب نشود چون مخارجش کم‌تر است اما این نکته در مطالبی که ذکر شد تاثیری ندارد.

............................

متن کامل گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی؛
با عنوان تصویری از وضعیت اقتصادی کشور؛ چالش ها و راهکارها.

معاونت پژوهش‌های اقتصادی
خرداد ماه ۱۳۹۹.

دریافت
حجم: 1.54 مگابایت
...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

ضریب جینی

✅ بعد از دولت هاشمی به یک اختلاف طبقاتی بسیار زیاد رسیدیم، در دولت خاتمی وضعیت نه بهتر شد و‌ نه بدتر و در دولت احمدی‌نژاد اختلاف طبقاتی کاهش بسیار خوبی داشت، اما با روی‌کار آمدن دولت روحانی باز اختلاف طبقاتی و نسبت هزینه‌های دهک‌های بالای جامعه به پایین جامعه افزایش بسیار زیادی یافت.

🔹 نمودار بالا براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس بدست آمده است و نشان دهنده ضریب جینی و نسبت ده درصد ثروتمندترین به ده درصد فقیرترین جمعیت از ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۷ است.

🔹بررسی آمارهای منتشر شده توسط مرکز آمار ایران درباره نرخ تورم نشان می‌دهد، متوسط نرخ تورم بلندمدت (سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۸) اقتصاد ایران نزدیک به ۲۰ درصد بوده است.
بیشترین رکورد تورم در سال‌های ریاست جمهوری هاشمی ( ۷۱-۷۴) بوده است.
در زمان خاتمی تورم تقریبا کنترل شده است.
در زمان احمدی‌نژاد تورم شروع به افزایش کرده است و در دو سال آخر دولت او که یادآور لج بازی‌ها و دعواهای مختلفش است، تورم افزایش زیادی داشته است.
در دولت اول روحانی تورم کنترل شده است اما در دولت دومش جهشی مشابه دوران هاشمی رخ داده است.
🔸 البته همانطور که در نمودار قبل مشخص بود  (https://eitaa.com/sharh_hal/2490)در زمان احمدی‌نژاد با وجود تورم فاصله طبقاتی کاهش یافته است و این یعنی تورم به نوعی بوده است که پول حاصل از  تورم بیشتر به جیب طبقات ضعیف و توده مردم رفته است اما در دولت هاشمی و خصوصا روحانی که افزایش تورم با افزایش فاصله طبقاتی همراه بوده است یعنی پول حاصل از افزایش قیمت‌ها بیشتر به جیب مردم ثروتمند و‌ مرفه جامعه رفته است و فشار آن بر گرده مردم ضعیف آمده است.

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻بنده خدایی یقه ما را گرفت که چرا شورای نگهبان فلانی را رد صلاحیت کرد؟

گفتم: لابد به این نتیجه رسیده است که او صلاحیت نمایندگی مجلس را نداشته است.

 

🔻گفت: یعنی می‌گویی شورای نگهبان هرکس را رد صلاحیت کرده پرونده‌های آنها را کامل بررسی کرده و خطایی در آن رخ نداده است؟

گفتم: نه! اتفاقا من مواردی را خبر دارم که ظاهرا و به ظن قوی می‌توانم بگویم در رد صلاحیت آنها اشتباه رخ داده است، اما فرق می‌کند که کسی از افراد مشهور و محل توجه است یا از افرادی که حساسیت چندانی روی آنها نبوده است، افرادی که مشهور نیستند ممکن است صلاحیت داشته باشند ولی به علت عدم احراز صلاحیت، رد صلاحیت شوند، پس در مورد افراد غیر مشهور شورای نگهبان هرچقدر هم تلاش کرده باشد، خودش هم اعتراف دارد ممکن است مواردی از دستش در رفته باشد چون می‌گوید عدم احراز صلاحیت اما در مورد فرد مذکور که حساسیت زیادی روی او بود چون شورای نگهبان گفت که پرونده افراد مشهوری مثل او را خود اعضاء اصلی بر اساس گزارش‌های استعلام شده از نهادهای مختلف بررسی کرده‌اند، بنابر این حتما شورای نگهبان اسناد خاصی دارد.

 

🔻 بنده خدا که خیلی داغ کرده بود و ما را متهم! می‌گفت: چرا وقتی فلانی گفت هرچه علیه من دارید افشاء کنید، نکردند؟ مگر مثلا تاج‌زاده شرفش را میان نگذاشت که شما در مورد فلانی چیزی ندارید و اگر دارید، رو کنید؟ مگر خودش نگفت که هرچه در مورد من دارید رو کنید؟! حتما چیزی نداشته‌اند که رو نکرده‌اند!

 

🔻اصل نزاع در مورد این جمله آخر بود، "آیا نگفتن دال بر نبودن است؟" در این موارد چطور قضاوت کنیم؟!

گفتم: من نمی‌دانم شورای نگهبان با اینکه اینها اعلام کرده‌اند اسنادی که علیه ما است را رو کنید چرا چیزی منتشر نکرده است اما این را می‌دانم این ادعای شما که سکوت در چنین مواقعی حتما دال بر نبود سندی است، اشتباه است و یُمکِن که اسنادی بوده است اما مانعی برای انتشار داشته است مثلا مصالحی هست، نکته‌ای که نمی‌دانم چیست ولی به علت وجود مانعی شورای نگهبان نمی‌تواند اسناد خود را منتشر ‌کند البته در این وسط قضاوتی نمی‌کنم و اصلا شاید شورای نگهبان هم در مورد او اشتباه قضاوت کرده باشد ولی در چنین مواردی ما چاره‌ای نداریم جز اینکه اعتماد کنیم، اعتماد کنیم به اینکه شورای نگهبان سندی داشته است و قضاوت بر اساس اسناد کرده است، در عین حال که در مورد آن فرد خاص هم قضاوت و حکمی نمی‌کنیم، یعنی نه شورای نگهبان را و نه آن فرد را محکوم نمی‌کنیم.

 

🔻 وقتی تعارض می‌شود و ما به اطلاعات و اسناد دسترسی نداریم، نمی‌توانیم حکم کنیم و باید بگوییم نمی‌دانیم؛ ذهن عمده افراد متاسفانه دو قطبی است یا حکم سلبی یا ایجابی می‌کند، درحالی که در بسیاری از موارد نباید حکم کرد و باید گفت: نمی‌دانم.

 

🔻 البته آن موقع نمی‌دانستم مانع شورای نگهبان برای عدم انتشار اسناد چیست؟ و با سرچ ساده‌ای متوجه شدم که شورای نگهبان در این موارد که برخی نمایندگان علنا رضایت خود نسبت به انتشار اسناد موجود علیه آنها را اعلام و تلویحا شورای نگهبان را محکوم می‌کنند، شورای نگهبان می‌گوید: در اینجا خلاء قانونی وجود دارد و قانون‌گذار به ما اجازه نداده است که اسناد علیه افراد را جز به خود آنها بدهیم و ما به عنوان نهادی که قرار است بر قانون‌گذاری نظارت داشته باشد، نمی‌توانیم خودمان خلاف قانون عمل کنیم، ما به نمایندگان مجلس این مطلب را پیشنهاد داده‌ایم و خود آنها باید قانون را اصلاح کنند.

........................

📝 نتیجتا اینکه همانطور که آبروی افراد محترم است آبروی نظام و نهادی که حافظ اسلامیت و پاسدار قانون اساسی است نیز محترم است و بلکه محترم‌تر از آبروی یک فرد است، پس همانطور که باید جانب احتیاط را در حفظ آبروی افراد رعایت می‌کنیم و در مورد آنها قضاوت سوء نمی‌کنیم، در مورد  آبروی نظام و شورای نگهبان نیز سعی کنیم قضاوت سوء نکنیم.

البته این را هم می‌پذیرم که قطعیات ما در پیش‌فرض‌هایمان دخیل است مثلا اگر ما در موارد زیادی به قطع رسیدیم که نهادی مثلا دولت یا مجلس یا شورای نگهبان خلاف رسالت خود عمل می‌کند، دیگر حسن ظن داشتن به آن‌ها اشتباه است.

مؤید حسن ظن بنده به نهادی مثل شورای نگهبان وجود افرادی در این نهاد است چون آیت‌الله شب‌زنده دار و دیگر فقهایی است که تقوای آنها برایم مسلم است.

.......................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 سال ۹۰ و انتخابات مجلس در پیش بود؛

رهبری در ۱۹ دی گفته بودند:

👈«انتخابات باید سالم باشد، رقابتی باشد. رقابت غیر از خصومت است، رقابت غیر از تهمت‌زنىِ متقابل است؛ اینها را باید همه مواظب باشیم. رقابت این نیست که کسی اثبات خود را متوقف بر نفی دیگری بداند.»

 

🔰 برداشت ما از این بیان حضرت آقا این بود که در معرفی کاندیدها بایست سعی کرد ایجابی و اثباتی حرف زد و نه اینکه به نقد دیگر اشخاص پرداخت، هرکس بیاید خود را معرفی کند و اگر بنا است نقدی کند به صورت کلی تفکرات را نقد کند و نه اشخاص را؛

 

🔰گردهمایی مسئولان جبهه پایداری کل کشور در مجموعه "یاوران مهدی" جمکران بود و بنده هم با اینکه مسئولیتی نداشتم به دعوت برخی دوستان به آنجا رفتم، آیت‌الله مصباح (حفظه‌الله) صحبت می‌کردند و می‌گفتند:

👈«وقتی ما می‌دانیم فلان نماینده فاسد است یا انحراف فکری دارد و... نمی‌توانیم ساکت باشیم و باید مردم را آگاه کنیم.(نقل به مضمون)»

ضمن صحبت‌های ایشان به برخی دوستان خود گفتم این‌که نشد! این خلاف توصیه چند روز گذشته رهبری است!

 

🔰 سال ۹۲ و انتخابات ریاست جمهوری در پیش بود. نیروهای انقلابی که در انتخابات مجلس پیروز شده بودند این دور هم مثل همین حالا خود را برنده انتخابات می‌دانستند؛

 

🔰 دوستان خیلی انقلابی بنده در مدرسه معصومیه(س) که عمدتا از دانش‌آموختگان طرح ولایت دانشجویی بدست شاگردان آیت‌الله مصباح و عضو بسیج معصومیه هم بودند، به شدت از نظرات جبهه پایداری تأثیر می‌گرفتند اما بنده با اینکه هم دانش‌آموخته طرح ولایت بودم و هم بسیجی و هم از مریدان آیت‌الله مصباح، با دوستان خیلی انقلابی خود در معصومیه اختلاف نظر داشتم.

 

🔰 آیت‌الله مصباح (حفظه‌الله) گفته بودند زیر آسمان و زمین بهتر از آ لنکرانی وزیر بهداشت دولت احمدی نژاد را نمی‌شناسند و جبهه پایداری هم حامی و دعوت کننده از ایشان برای حضور در صحنه انتخابات بود.

 

🔰 بنده و جمعی از دوستان که همشهری دکتر لنکرانی هم بودیم، ایشان را کاندید اصلح نمی‌دانستیم و مُصِر بودیم که "سعید جلیلی" کاندید أصلح است و در همین راستا هم کمپین دعوت از او راه انداخته بودیم.

 

🔰 وقتی برای جلیلی و دعوت از او کار می‌کردیم یکی از دوستان طرفدار جبهه پایداری که لابد خود را نماد انقلاب و اسلام ناب می‌دانست، به بنده گفت: شما مأمور دشمن هستید برای ایجاد افتراق در جبهه حق!

یکی از اشکالات دوستان این بود که چرا سعید جلیلی وقتی قم آمده است، خدمت آیت‌الله مصباح نرفته است، برخلاف آ دکتر لنکرانی!

 

🔰 تبلیغ برای معرفی سعید جلیلی که آن روز چندان شناخته شده هم نبود، سخت بود، مجبور بودم جزوه‌هایی از سعید جلیلی تهیه کنم و در مدرسه بفروشم، مسئول سیاسی بسیج می‌گفت: شماها خیلی زرنگید هم کاندیدتان را معرفی می‌کنید هم پول درمیاورید! یکی دیگر از مسئولان بسیج می‌گفت: بابا می‌گن سعید جلیلی حتی عرضه نداشته است بسیج امام صادق(ع) را بچرخاند الکی از او حمایت نکنید.

به آنها می‌گفتم من که می‌دانم آخرش شما هم مجبور می‌شوید بیایید از جلیلی حمایت کنید، به شما پیشنهاد می‌دهم لااقل او را تخریب نکنید!

 

🔰 اما واقعا این حرف‌های سطح پایین ریشه در مسئولان اصلی ج پایداری نداشت، دعوای اصلی هدایت‌گران ج پایداری که اکثر آنها اهل تقوا بودند به یک پرسش بازمی‌گشت که آیا ما حجت داریم از حمایت أصلح دست بکشیم و از صالح حمایت کنیم؟! ولو أصلح در نظر مردم مقبولیت نداشته باشد!

سؤال اصلی آنها این بود که تکلیف ما نسبت به حصول نتیجه چیست؟

 

📌اما پاسخ این سؤال را هم ۵ ماه پیش از آن رهبری در دیدار رمضانی با دانشجویان (۶ مرداد) توضیح داده بودند:

👈«رابطه‌ی «تکلیف‌مداری» با «دنبال نتیجه بودن» چیست؟

امام فرمودند: ما دنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟

چطور می‌شود چنین چیزی را گفت؟

امام بزرگوار که با آن شدت، با آن حدّت، در سنین کهولت، این همه سختی‌ها را دنبال کرد، برای اینکه نظام اسلامی را بر سر کار بیاورد و موفق هم شد، می‌شود گفت که ایشان دنبال نتیجه نبود؟

حتماً تکلیف‌گرائی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والّا تلاشی که پیغمبران کردند، اولیای دین کردند، همه برای رسیدن به نتائج معینی بود؛ دنبال نتائج بودند.

مگر می‌شود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنی نتیجه هر چه شد، شد؟ نه.

البته آن کسی که برای رسیدن به نتیجه، برطبق تکلیف عمل می‌کند، اگر یک وقتی هم به نتیجه‌ی مطلوب خود نرسید، احساس پشیمانی نمی‌کند؛ خاطرش جمع است که تکلیفش را انجام داده.

اگر انسان برای رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل نکرد، وقتی نرسید، احساس خسارت خواهد کرد؛ اما آن که نه، تکلیف خودش را انجام داده، مسئولیت خودش را انجام داده، کار شایسته و بایسته را انجام داده است و همان طور که قبلاً گفتیم، واقعیت‌ها را ملاحظه کرده و دیده است و بر طبق این واقعیت‌ها برنامه‌ریزی و کار کرده، آخرش هم به نتیجه نرسید، خب احساس خسارت نمی‌کند؛ او کار خودش را انجام داده.

بنابراین، این که تصور کنیم تکلیف‌گرائی معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستی نیست.

 در دفاع مقدس و در همه‌ی جنگ‌هائی که در صدر اسلام، زمان پیغمبر یا بعضی از ائمه (علیهم‌السّلام) بوده است، کسانی که وارد میدان جهاد می‌شدند، برای تکلیف هم حرکت می‌کردند. جهاد فی‌سبیل‌الله یک تکلیف بود.

در دفاع مقدس هم همین جور بود؛ ورود در این میدان، با احساس تکلیف بود؛ آن کسانی که وارد می‌شدند، اغلب احساس تکلیف می‌کردند. اما آیا این احساس تکلیف، معنایش این بود که به نتیجه نیندیشند؟ راه رسیدن به نتیجه را محاسبه نکنند؟ اتاق جنگ نداشته باشند؟ برنامه‌ریزی و تاکتیک و اتاق فرمان و لشکر و تشکیلات نظامی نداشته باشند؟ اینجور نیست.

بنابراین تکلیفگرائی هیچ منافاتی ندارد با دنبال نتیجه بودن، و انسان نگاه کند ببیند این نتیجه چگونه به دست می‌آید، چگونه قابل تحقق است؛ برای رسیدن به آن نتیجه، بر طبق راه‌های مشروع و میسّر، برنامه‌ریزی کند.»

 

️ حال باید از خود بپرسیم که حمایت از أصلح هدف ما است، یا به قدرت رساندن صالح‌ترین فرد ممکن!

...................................

نظر یکی از دوستان:

لطفا درباره پست اخیر کانال مطلب واضح تری بفرستید. همون پرسش که وظیفه ما تکلیف گرایی است یا وظیفه مون اینه که صالح ترین فرد ممکن را وارد مجلس کنیم؟

خود بنده و برخی دوستان مذهبی در این چالش قرار گرفتیم و نتیجتا موجب تعارضات و دلخوری هایی شده.

 

پاسخ بنده:

سلام اخوی

ما مأمور به تکلیف هستیم و نه نتیجه

و این به معنی این است که ما اگر هم به نتیجه نرسیدیم ضرر نکرده‌ایم غایت ما انجام تکلیف بوده است و نتیجه با خداست.

اما بحث اینجاست که تکلیف ما ناظر به نتیجه مشخص می‌شود و ما تکلیف داریم به بهترین شکل ممکن برای حصول نتیجه اقدام کنیم، حالا اگر کار کردیم و به نتیجه نرسیدیم غصه نداریم چون به آنچه باید عمل کرده‌ایم.

در این موضوع مشخص انتخابات هم تکلیف ما حمایت از أصلح نیست بلکه به قدرت رساندن بهترین کسی که امکان بالفعل به قدرت رسیدن دارد است.

مثلا فلان گزینه اگرچه فی‌الواقع اصلح است ولی امکان رأی آوردن ندارد چون مقبولیت ندارد ولی فلان گزینه صالح است و فی‌الواقع نسبت به أصلح پایین‌تر است اما اگر او را کمک کنیم احتمال به قدرت رسیدن دارد اینجا تکلیف ما حمایت از اوست.

البته در گام اول نبایست این حرف را زد و باید تلاش کرد که همان أصلح به قدرت برسد ولی وقتی در زمان مناسب به این جمع بندی رسیدیم که با اینکه ما به او کمک کرده‌ایم باز شرایط به قدرت رسیدنش فراهم نشده است، حالا باید به نحوی عمل کرد که از غایت اصلی که به قدرت رساندن صالح‌ترین فرد ممکن است باز نمانیم.

.................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری