شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲۴۵ مطلب با موضوع «برداشت‌هایی از قران و روایات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

اسحاق بن عمار گوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم:

«مَا أَوَّلُ مَا یُتْحَفُ بِهِ اَلْمُؤْمِنُ»

 اولین هدیه‌اى که بعد از وفات به مؤمن عطا مى‌شود، چیست‌؟

فرمود: «یُغْفَرُ لِمَنْ تَبِعَ جَنَازَتَهُ»

آمرزش کسانی است که جنازه او را تشییع می‌کنند.

....

📌تشییع شهدا را دریابیم.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 برای خطبه عید فطر فکر می‌کردم که چه بگویم؟! به ذهنم رسید از این خطبه‌ امیرالمؤمنین در روز عید فطر استفاده کنم:

🔹«أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ یَوْمَکُمْ هَذَا یَوْمٌ یُثَابُ فِیهِ اَلْمُحْسِنُونَ وَ یَخْسَرُ فِیهِ اَلْمُسِیئُونَ»

اى مردم در این روز شما بمحسنان ثواب و دهند بدکاران زیانمندند.

🔹«وَ هُوَ أَشْبَهُ یَوْمٍ بِیَوْمِ قِیَامَتِکُمْ فَاذْکُرُوا بِخُرُوجِکُمْ مِنْ مَنَازِلِکُمْ إِلَى مُصَلاَّکُمْ خُرُوجَکُمْ مِنَ اَلْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّکُمْ وَ اُذْکُرُوا بِوُقُوفِکُمْ فِی مُصَلاَّکُمْ وُقُوفَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّکُمْ وَ اُذْکُرُوا بِرُجُوعِکُمْ إِلَى مَنَازِلِکُمْ رُجُوعَکُمْ إِلَى مَنَازِلِکُمْ فِی اَلْجَنَّةِ أَوِ اَلنَّارِ»

این روز شبیه ترین روز است به روز قیامت بیرون آمدن شما از منزل برای مصلی را یاد کنید به بیرون آمدن خود را از گورهایتان به محضر پروردگارتان و یاد کنید به وقوف خود در مصلی وقوف خود را در برابر پروردگار خود و یاد کنید به برگشت خود به منزلهایتان برگشت خود را به منزلهاى بهشت یا دوزخ خود.

🔹«وَ اِعْلَمُوا عِبَادَ اَللَّهِ أَنَّ أَدْنَى مَا لِلصَّائِمِینَ وَ اَلصَّائِمَاتِ أَنْ یُنَادِیَهُمْ مَلَکٌ فِی آخِرِ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَبْشِرُوا عِبَادَ اَللَّهِ فَقَدْ غُفِرَ لَکُمْ مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِکُمْ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَکُونُونَ فِیمَا تَسْتَأْنِفُونَ»

بدانید اى بندگان خدا که کمترین مزد مرد و زن روزه‌دار آنست که ندا دهد آنها را فرشته‌اى در روز آخر ماه رمضان مژده گیرید بندگان خدا که آمرزیده شد براى شما آنچه گذشته از گناهان شما و بپائید در آینده چطور خواهید بود.

📌این خطبه از طریق امام صادق در کتاب امالی مرحوم شیخ صدوق آمده است.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 در نهج‌البلاغه روایتی آمده است که از حضرت امیر (علیه‌السلام) سؤال می‌شود: «عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ ص غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ» اینکه پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) می‌فرمودند: ریش‌های سفید خود را تغییر دهید و شبیه یهود نشوید الان هم صادق است؟! [یعنی سنت یهودی‌ها این بوده است که پیرمردها ریش‌های سفید خود را رنگ نمی‌کرده‌اند و حضرت به آنها امر می‌کنند که ریش‌های خود را رنگ کنید و شبیه یهود نباشید.]

🔻 حضرت امیر (ع) پاسخ می‌دهند: «إِنَّمَا قَالَ ص ذَلِکَ وَ الدِّینُ قُلٌّ» پیامبر (ص) این سخن را وقتى فرمود که شمار اهل دین اندک بود، «فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَار» اما امروز که سفره اسلام گسترده شده، و استوار و پابرجا گشته، هرگونه دوست دارید عمل کنید.

✔️ ممکن است کسی بگوید: پس تشبه به یهود وجهی نداشت، آنچه مهم بود اینکه ما مقابل دشمنان، قوی جلوه داده شویم و حضرت به‌خاطر این علت، حکم کردند که ریش‌های خود را رنگ کنید.

🔻 جواب می‌دهیم بله علت اصلی دستور پیامبر اکرم (ص) به رنگ‌کردن ریش، به جهت‌نمایش قدرت بود و الان که نیازی به نمایش قدرت نیست حکم لزوم رنگ‌کردن ریش نیز برداشته شد؛ اما چرا پیامبر اکرم (ص) شبیه به یهود نشوید را به‌عنوان علت حکم لزوم رنگ‌کردن ریش بیان کردند؟! وجه آوردن این تعلیل چه بود؟!

🔻نبی مکرم اسلام (ص) در کلام خود دو مطلب را بیان می‌کنند که با توضیح امیرالمؤمنین (ع) قیود آن برای ما روشن می‌شود. پیامبر (ص) در ضمن اینکه یک حکم جزئی لزوم رنگ‌کردن ریش را بیان می‌کنند در ضمن آن یک حکم عام عدم جواز تشبه به یهود را نیز می‌آورند یعنی در واقع نسبت این حکم خاص که در ضمن آن حکم عام بیان می‌شود عملاً بیان یک مصداق و حکم عام است.

این حکم مصداقی، هم مصداق لزوم قوی جلوه دادن ما مقابل دشمن است و هم مصداق لزوم عدم تشبه به یهود (دشمنان) است.

در واقع عدم تشبه به یهود علت آن حکم نیست، حکمت است و حکمت هرجا بود حکم هم می‌آید ولی اگر نبود معلوم نیست حکم رفع شود چون ممکن است وجه دیگری مثل لزوم قوی نشان دادن خود مقابل دشمنان برای باقی بودن آن حکم باقی باشد.

🔻 در کلام حضرت امیر (ع) معلوم می‌شود این حکم عام عدم تشبه به یهود، مطلق نیست، حضرت می‌فرمایند: این حکم عام عدم جواز تشبه به یهود، مربوط به شرایطی است که جامعه اسلامی یک اتساع و قدرتی ندارد و در فضای تقابل با یهود و نصارا است، در این فضا شما نباید به یهود تشبه پیدا کنید و به هر نحو تا وقتی که این تشبه شما در فضایی است که یهود دست برتر یا مساوی با شما و در تقابل شما را دارد حرام است.

🔻در این چنین فضایی شما اگر بخواهید با شبیه شدن به آن دشمنان برای خود یک هویت متکی به آنها درست کنید جایز نیست، اما وقتی آنها در موقعیتی نیستند که موضوعیت داشته باشند، عمل شما نسبت به آنها لابشرط است، هرطور که خودتان به مصلحت می‌دانید عمل کنید، دیگر یهود و نصارا در تصمیم‌گیری شما دخیل نیستند.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 در زیارت ناحیه مقدسه، یکی از سلام‌هایی که حضرت حجت (عج) به ابا عبدالله (علیه السلام) می‌دهند، این است که: «السَّلَامُ عَلَى مَنْ تَوَلَّى دَفْنَهُ أَهْلُ الْقُرَى‏»

این تعبیر را به اشتباه ترجمه کرده‌اند به: سلام بر کسی که بادیه نشینان یا دهاتی‌ها دفن او را به عهده گرفتند.

🔻 بعد همین این ترجمه اشتباه در روضه خوانی‌ها برای اباعبدالله (علیه السلام) رسوخ کرده است که دهاتی‌ها شما را خاک کردند و عملا نوعی تصغیر و تحقیر روستایی‌ها در آن صورت می‌گیرد، انگار در شأن امام  نبوده است که دهاتی‌ها او را به خاک بسپارند بلکه باید شهری‌های با فرهنگ چنین می‌کرده‌اند، این توصیف در حالی است که بیشترین همنشینی با فقرا و توده مردم را همین حضرات داشتند.

🔻 متاسفانه در یکی از مجالس وداع با پیکر شهید رئیسی نیز مداح می‌خواست گریز بزند به مداحی برای امام حسین (علیه السلام) و می‌گفت: شهید رئیسی را هم مثل حضرت، اول دهاتی‌ها پیدا کردند! انگار که در شأن ایشان این بوده که شهری‌های باکلاس ایشان را پیدا کنند!

🔻 این فهم، نه تنها با فرهنگ دین و اهل بیت سازگاری ندارد بلکه از نظر لغتی نیز بطلان آن واضح است، چون «الْقُرَى»‏ جمع «اَلْقَرْیَة» است و «اَلْقَرْیَة» به معنی جایی است که مردم در آن مجتمع هستند، چه شهر باشد و چه روستا، در اصطلاح خودمان آبادی (اعم از شهر و روستا) شاید معادل آن باشد. مثلا در آیه ۷۵ نساء آمده است: «رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها» ما را از این آبادی که اهل آن به ما ظلم می‌کنند، نجات ده و یا در آیه ۹۷ اعراف می‌گوید: «أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰٓ أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا بَیَاتًا وَهُمْ نَآئِمُونَ» و یا در جای دیگری در آیه ۱۰۱ اعراف می‌گوید: «تِلْکَ الْقُرى‏ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبائِها وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنات‏...» و ...

 

🔻 تعبیر «السَّلَامُ عَلَى مَنْ تَوَلَّى دَفْنَهُ أَهْلُ الْقُرَى‏» اشاره به غصه خوردن حضرت به این نیست که افراد سطح پایین شما را دفن کردند، چون طبق روایات غسل و دفن معصوم اختصاص به معصوم دارد و داریم که امام سجاد (علیه السلام) از طریق اعجاز و طی الارض به آنجا آمدند و ساکنان غاضریه از قبیله بنی اسد ایشان را در دفن پیکرهای مطهر کمک کردند.

بلکه غصه خوردن حضرت از این است که اقوام و آشنایان حضرت همه به شهادت رسیده یا در اسارت بودند و کسی از نزدیکان نبود که آنها را تشییع کند و به خاک بسپارد بلکه غریبه‌ها و اهل آبادی‌ها حضرت را به خاک سپردند.

🔻 اگر هم برخی بین مدینة و قُرَى‏ تفاوت گذاشته‌اند و گفته‌اند مدینه وجه متمدن به دین و قُرَى‏ مقابل آن است به هر حال فرقی در شهری و روستایی بودن نمی‌گذارد بلکه وجه متمایزش در با فرهنگ دینی و غیر آن بودن است.

🔻 اصل نکته به نظر می‌رسد همین بود که عرض شد اما بر فرض هم ترجمه اشتباه بادیه نشین‌ها یا دهاتی‌ها درست می‌بود اما این توصیف در تطبیق با دهاتی‌ها و روستا نشین‌های الان متفاوت است، آن زمان بادیه نشین‌ها چندان اهل فرهنگ و دین و رعایت آداب نبودند اما امروزه این چنین نیست و بلکه از نظر دین‌داری و فرهنگ روستا نشینان و دهاتی‌ها برتر از شهری‌ها هستند، پس حتی اگر آن ترجمه اشتباه را هم بخواهیم ملاک قرار دهیم باز استفاده از آن تعبیر و قیاس به روستایی‌های این زمانه اشتباه در اشتباه است!

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 یکی از آیاتی که بحث فقهی و اصولی زیادی میان فقها نسبت به آن صورت گرفته است آیه 61 سوره مبارکه توبه مشهور به آیه « أُذُنُ» است:

«وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم‏»

🔻در این آیه خداوند به منافقانی اشاره می‌کند که پیامبر(ص) را آزار می‌دهند «یُؤْذُونَ النَّبِیَّ» و به حضرت انتساب می‌دهند که پیامبر أُذُنُ است یعنی فقط گوش است، هرچه به او می‌گویند باور می‌کند و نمی‌تواند درست و نادرست را از هم تشخیص دهد. خداوند در مقابل این ذم آنها حضرت را مدح می‌کنند و به آنها پاسخ می‌دهد: «هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکم» او گوش خوبی برای شما است، در مقابل زود باوری که تصدیق ظاهری و باطنی بود و مذمت داشت خداوند حضرت را مدح می‌کنند یعنی تصدیق او فقط ظاهری است نه باطنی. این تصدیق نبی مکرم اسلام را به معنای باور حرف خود نگیرید، او نسبت به جامعه شما «لَکُمْ» شنوای خوبی است یعنی چنین نیست که هرکس هرچه گفت او باور کند بلکه شما را ضایع و رسوا نمی‌کند و چنین نیست که آنچه هرکدام از شما می‌گویید را تصدیق  واقعی هم بکند، بلکه او «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ» فقط نسبت به خداوند و مؤمنین است که باور قلبی هم دارد او یک رحمت خاصه نسبت به مؤمنین شما است «وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ». آنجا سخن از أُذُنٌ بود اینجا سخن از ایمان است آنجا «لَکُمْ» بود اینجا «مِنْکُم» است. در فراز دوم آیه از میان توده جامعه، مؤمنین را تخصیص می‌زند و به ایمان پیامبر به مؤمنین اشاره می‌کند. جنس اذن فقط تصدیق ظاهری است اما جنس ایمان تصدیق ظاهری و واقعی باهم است. اذن بودن نسبت به توده جامعه بود «لَکُمْ» اما ایمان نسبت به بعض جامعه اسلامی «مِنْکُمْ»که مؤمنین باشند است.

🔻ایمان به مؤمنین از جنس ایمان به خداوند است و در یک سیاق و در کنار هم می‌آید «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ» البته یک تفاوت بین ایمان به خداوند و ایمان به مؤمنین است که ایمان به خداوند با حرف «باء» متعدی شده است و ایمان به مؤمنین با حرف «لام» و این تفاوت به این برمی‌گردد که ایمان وقتی با باء متعدی شد، تصدیق به اصل وجود آن مدخول است و وقتی با لام متعدی شد تصدیق خود مدخول به است. مثلا «وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعا» (اسراء:90) به پیامبر می گفتند اگر برای ما از زمین چشمه‌ای بجوشانی آنچه می‌گویی را تصدیق می‌کنیم و یا در جای دیگری در باب ایمان آوردن لوط به ابراهیم علیهما السلام می‌گوید: « فَآمَنَ لَهُ لُوط» (عنکبوت:26) لوط وجود نبی مکرم را تصدیق نکرد بلکه درستی سخن و دعوت او را تصدیق کرد.

✔️ کسی چون حضرت آقا بارها از این آیه در تایید رویکرد مردمی امام خمینی و اعتماد ایشان به جامعه مؤمنین استفاده می‌کنند. امام خمینی در موضوعات مختلف رویکرد مردمی داشتند و با به میدان آوردن مردم سخت‌ترین مشکلات را حل می‌کردند، مثلا حضرت آقا برای توضیح مبنای معرفتی این رویکرد امام چنین می‌گویند:

«این ملت بزرگ، ملت خوبى است. امام عظیم‌الشأن، این ملت را خوب شناخته بود و من هیچ‌کس را مثل آن بزرگوار ندیدم که با خصوصیات این ملت، اینگونه آشنا باشد و به او اینطور ایمان داشته باشد. همینطور که در قرآن راجع به پیغمبر (صلى‌الله علیه و آله) هست که فرمود: «یُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ‌» ، امام به این ملت ایمان داشت.» 📖 (مراسم تنفیذ ریاست جمهوری حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی ۱۲/۵/۱۳۷۲)

🔻 نتیجه این نگاه این می‌شود که اگر جامعه مؤمنین را برای حل مشکلات کشور دعوت کردی و به میدان آمدند حالا به آنها اعتماد کن و آنها را تصدیق حقیقی و قلبی نما و کار را به آنها بسپر، یعنی بر ادعای جامعه مؤمنین ترتیب اثر واقعی ده.

🔻در روایتی صحصح السند از کتاب کافی اسماعیل فرزند امام صادق (ع) تصمیم می‌گیرد سرمایه‌اش را به کسی بسپرد که بر روی آن تجارت کند،‌ حضرت به او می‌گویند: «یَا بُنَیَّ أَ مَا بَلَغَکَ أَنَّهُ یَشْرَبُ الْخَمْرَ فَقَالَ إِسْمَاعِیلُ هَکَذَا یَقُولُ النَّاسُ فَقَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَفْعَلْ» ای فرزندم نشنیده‌ای که مردم می‌گویند او شراب می‌نوشد؟ اسماعیل می‌گوید: بله، مردم چنین می‌گویند. حضرت می‌فرمایند: پس سرمایه‌ات را به او نده؛ اما اسماعیل برخلاف توصیه حضرت سرمایه‌ را به او می‌دهد و سرمایه نیز به باد می‌رود. پس از این ضرر، حضرت مجدد اسماعیل را هنگام طواف حج می‌بینند که خطاب به خداوند می‌گوید: «اللَّهُمَّ أْجُرْنِی» خداوندا این زیان مرا جبران نما، حضرت به او می‌گویند: «مَهْ یَا بُنَیَّ فَلَا وَ اللَّهِ مَا لَکَ عَلَى اللَّهِ [هَذَا] حُجَّةٌ وَ لَا لَکَ أَنْ یَأْجُرَکَ» فرزندم توقف کن، به خدا چنین نیست که تو حق و حجتی بر خداوند داشته باشی که زیان تو را جبران کند تو شنیدی که مردم می‌گویند: او شراب می‌خورد و به او اعماد کردی. اسماعیل پاسخ می‌دهد: من که ندیده بودم فقط از مردم شنیدم و حضرت پاسخ می‌دهند: «یَا بُنَیَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ- «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ‏» یَقُولُ یُصَدِّقُ اللَّهَ وَ یُصَدِّقُ لِلْمُؤْمِنِینَ فَإِذَا شَهِدَ عِنْدَکَ الْمُؤْمِنُونَ فَصَدِّقْهُمْ...» این فرزندم خداوند در کتابش می‌گوید نبی مکرم اسلام خداوند را تصدیق می‌کرد و مؤمنین را تصدیق می‌کرد پس اگر مؤمنین نزد تو شهادتی دادند آنها را تصدیق کن.

🔻در این حدیث تعبیر مؤمنین بر جامعه مؤمنین تطبیق می‌شود نه اینکه فرد فردی که برای اسماعیل خبر آورده بودند و ایمان این فرد فرد ثابت شده باشد بلکه این جامعه به وجه ایمانی‌اش به نحو عام مجموعی باید مورد تصدیق اسماعیل قرار می‌گرفت و این جامعه به حیث جمعی‌اش ایمانش از قبل احراز شده است و حضرت می‌گویند اگر چیزی در بین این جامعه وجود دارد آنها را تصدیق کن.

🔻فقها از این آیه برای حجیت خبر واحد عادل نیز استفاده‌ کرده‌اند به این ترتیب که وقتی ایمان پیامبر(ص) به مؤمنین مورد مدح خداوند قرار گرفته است، این دلالت بر حُسن آن دارد و حُسن آن دلالت بر جواز دارد. پس اگر شما مؤمنی را تصدیق کردی و مفاد شهادت او را مطابق واقع قرار دادی نسبت به این عمل خود حجیت به معنای معذریت داری.

✔️ تذکر: این تصدیق جایی که علیه مؤمنین دیگر باشد به نحویی که تصدیق او موجب شود حقوق آن فرد نفی شود از این آیه اثبات نمی‌شود مثلا مؤمنی علیه مؤمن دیگر شهادت دهد که او شرب خمر انجام داده است و شما بدون تحقیق و فرآیند قضایی مشخص آن، بخواهی علیه مؤمن حد را جاری کنی، این برداشت منافات با رحمة بودن بر همه دارد و ادله مربوط به قضاوت و لزوم اقامه بینه و... اطلاق حجیت ادله خبر واحد را تخصیص می‌زند. در حدیث اسماعیل نیز آن فرد حقی بر اسماعیل نداشت که با ترتب اثر دادن اسماعیل به شهادت مؤمنین علیه او حق او ضایع شده باشد بلکه ترتب اثر دادن اسماعیل بر حرف مردم منجر به احتیاطی نسبت به اموال خودش می‌شود و قرار نبود اسماعیل بدون فرآیند قضایی نسبت به آن فرد حکم کند.

 ⁉️ اشکالی ممکن است مطرح شود که ما در حجیت خبر واحد به دنبال حجیت به معنای لزوم اتباع بر اساس مفاد خبر واحد هستیم نه جواز عمل بر اساس آن و صرفا اثبات معذریت. اینجا جواب‌هایی می‌شود داد یکی اینکه اجماع مرکب داریم و هرکس جواز را نسبت به حجیت عمل بر اساس خبر واحد پذیرفته در مواردی که خبر واحد عادل حاکی از حکم لزومی شارع است همان وجوب را گفته. یک جواب دیگر اینکه امام در روایت اسماعیل بر اساس آیه امر به لزوم تصدیق کردند «فَصَدِّقْهُمْ» و این امر در این روایت تفسیریه ظهور در وجوب دارد و بنابر این مفاد آیه صرف مطلوبیت را ثابت نمی‌کند بلکه شدت مطلوبیت به نحو الزام را ثابت می‌کند.

⁉️ اشکال دیگری ممکن است مطرح شود که آنچه از مفاد آیه ثابت شد اعتماد به مؤمنین به حیث جمعی آنها بود نه اعتماد به مؤمن به حیث فرد فرد آنها اما پاسخ می‌دهیم که اولا ظاهر آیه که مؤمنین باشد هم حیث فردی و هم حیث جمعی مؤمنین را شامل می‌شود، به ویژه که در مقابل فراز ابتدایی آیه است که «مِنْهُمُ الَّذینَ» برخی از منافقان یعنی حیث فرد فرد لحاظ شده است پس در مقابل هم تصدیق واقعی هم ناظر به فرد فرد مؤمنین است، هم جامعه مؤمنین اگر هم در روایت اسماعیل، مؤمنین به جامعه مؤمنین تطبیق داده شده است این تطبیق موردی موجب اختصاص آیه به فقط جامعه مؤمنین نمی‌شود و همانطور که برخی از فقها از این آیه برای حجیت خبر واحد استفاده کرده‌اند، مفاد آیه هم در لزوم اعتماد به جامعه مؤمنین و هم اعتماد و تصدیق فرد فرد مؤمنین دلالت دارد.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دعای افتتاح

ماه مبارک رمضان ماه دعا برای ظهور حضرت حجت(عج) و ماه ظهور ایشان است.

علامه مجلسی در ابتدای این دعا در اعمال ماه رمضان در کتاب زاد المعاد می‌آورد:

«رُوِیَ بِسَنَدٍ مُعْتَبَرٍ عَنْ صَاحِبِ الْأَمْرِ (عَجَّ) أَنَّهُ کَتَبَ لِشِیعَتِهِ أَنْ یَقْرَءُوا فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ لَیَالِی رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ، فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ تَسْمَعُ دُعَاءَ هَذَا الشَّهْرِ وَ تَسْتَغْفِرُ لِصَاحِبِهِ وَ هُوَ:...»

روایت شده است به سند معتبر از امام زمان (عج) که حضرت به شیعیان خود نوشتند که این دعا را در هر شب ماه رمضان قرائت کنید چرا که ملائک خداوند این ادعیه را گوش می‌کنند و برای خواننده آن استغفار می‌کنند.

 

دعای افتتاح دعای ندبه برای ظهور و یاد ایشان است.

«اَللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إلَیْکَ فِی دَوْلَهٍ کَرِیمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإِْسْلاَمَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ»

از این دعا در این شب‌های مبارک غافل نشوید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻بسم‌الله الرحمن الرحیم یعنی چه؟! به نام خداوند بخشنده مهربان یعنی چه؟ یعنی آغاز می‌کنم با نام خداوند رحمان و رحیم، این آغاز می‌کنمش را چون خیلی روشن بوده دیگر حذف کرده‌اند؛ ولی به‌مرور انگار حواسمان دیگر به آن نیست.

 

🔻خدایا با نام تو آغاز می‌کنم، هر کاری را، نوشتن‌، درب را باز کردن، ماشین را روشن کردن، وارد خانه شدن، کاسبی را شروع کردن، خلاصه هر کار می‌خواهم بکنم، بسم‌الله الرحمن الرحیم.

 

🔻وقتی اول کارت خدا را یاد می‌کنی خدا هم شما را یاد می‌کند و حواسش به شما هست، خودش وعده داده است: «فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُم‏» (بقره:۱۵۲) من را یاد کنید تا شما را یاد کنم.

خداوند شما را یاد کند؛ یعنی به شما توجه کند، خدا که از ما غافل نیست، توجه کند یعنی مورد عنایت خدا قرار می‌گیریم.

 

🔻وقتی خدا را با نام رحمان بودن و رحیم بودنش یاد می‌کنی مشمول رحمت عمومی و رحمت خاص خداوند می‌شوی. در روایت از پیامبر اکرم است:

👈 «لا یُرَدُّ دُعاءٌ أَوَّلُهُ بسم‌الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ»

دعایى که با بسم‌الله الرحمن الرحیم شروع شود، رد نمی‌شود. یعنی اگر به صلاحت نبود که آن دعا برآورده شود خیالت راحت که دست‌خالی برنمی‌گردی و یک خیری خداوند برایت رقم می‌زند.

در روایت از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله  است:

👈 «إذا قالَ الْعَبدُ عِندَ مَنامِهِ بسم‌الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ یَقولُ اللّه: مَلائِکَتى! اُکتُبُوا بِالْحَسَناتِ نَفسَهُ إلَى الصَّباحِ»

هر گاه بنده‌ای هنگام خوابش، بسم‌الله الرحمن الرحیم بگوید، خداوند به فرشتگان مى‌گوید: به تعداد نفس‌هایش تا صبح برایش حسنه بنویسید.

 

🔻بالای در خانه‌هایتان بنویسید «بسم‌الله الرحمن الرحیم»، این لفظ از الفاظی است که دفع بلا و شرور می‌کند. در روایت است حضرت امیر به سمت جنگی می‌رفتند یک منجم آمد جلو ایشان را گرفت گفت احوال آسمان‌ها را بررسی کرده‌ام و تقدیر شما در این جنگ خوب نیست و نروید حضرت به لشکریانشان فرمودند: «سِیرُوا عَلَى‏ اسْمِ‏ اللَّه‏» (خطبه:۷۹) به نام خدا حرکت کنید، بسم‌الله بگویید و بروید، رفتند و اتفاقاً پیروز هم شدند.

 

🔻اسم خدا را آوردن تقدیر را عوض می‌کند، برخی از عُرفا می‌گویند آن اسم اعظمی که شما با آن می‌توانی روی آب راه بروی همین «بسم‌الله الرحمن الرحیم» است فقط نکته‌اش این است که آن را با اعتقاد می‌گویی.  از امام رضا علیه السلام روایت است:

👈 «إنَّ بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ أقرَبُ إلَى اسْمِ اللّه ِ الأْعظَمِ مِن سَوادِ الْعَینِ إلى بَیاضِها؛»

بسم اللّه الرحمن الرحیم، به اسم اعظم نزدیک تر است از سیاهى چشم به سفیدى اش.

در روایت از نبی مکرم اسلام است:

👈 «مَنْ قَرَأَ بسم‌الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ مُوقِنا سَبَّحَتْ مَعَهُ الْجِبالُ إلاّ أَنـَّهُ لایَسْمَعُ ذلِکَ مِنها»

هر کس با یقین بسم‌الله الرحمن الرحیم را قرائت کند، کوه‌ها به همراه او تسبیح مى‌گویند، هر چند او تسبیح آنها را نمى‌شنود.

 

🔻 بسم‌الله موجب می‌شود کارها برکت گیرد، از امام على علیه السلام  روایت است:

👈 «إنَّ الْعَبدَ إذا أرادَ أن یَقرَأَ أو یَعمَلَ عَمَلاً و یَقولُ... بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِالرَّحیمِ فَإنَّهُ یُبارَکُ لَهُ فیهِ»

هر بنده اى بخواهد چیزى بخواند یا کارى انجام دهد و بسم اللّه الرحمن الرحیمبگوید، در کارش برکت داده مى شود.

 از پیامبر صلی‌الله علیه و آله روایت است:

👈 «زَیـِّنوا مَوائِدَکُم بِالْبَقْلِ؛ فإِنَّها مَطرَدَةٌ لِلشَّیاطینِ مَعَ التَّسمیَةِ» سفره‌هایتان را با سبزى، زینت دهید؛ زیرا سبزى با بسم‌الله الرحمن الرحیم، شیطان را طرد مى‌کند؛ اگر می‌خواهی آن سبزی موجب دفع شیاطین از سفره‌ات شود بسم‌الله بگو. در روایت دیگر از نبی مکرم اسلام است:

👈 «لَو قَرَأتَ بسم‌الله تَحفَظُکَ الْمَلائِکَةُ إلَى الْجَنَّةِ و هُوَ شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ»

اگر بسم‌الله را قرائت کنى، فرشتگان، تا بهشت تو را حفظ می‌کنند و آن شفاى هر دردى است.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بگذار وقتش برسد....

امروز داستان عبور حضرت موسی از نیل را برای بچه‌ها می‌گفتم، وسط داستان عنوان اصلی بحث خودش را پیدا کرد، «بگذار وقتش برسد»، موقع نویسندگی هم نباید لنگ عنوان شد، وقتی شروع کردی به نوشتن عنوان خودش پیدا می‌شود.

بحث امروز از آن بحث‌‌هایی بود که خودم، هم گوینده بودم و هم شنوده و بیشتر از بچه‌ها لذت بردم.

مثال تیراندازهای حرفه‌ای را زدم که هدف در تیر رسشان می‌آید اما نمی‌زنند و می‌گذارند تا وقتش برسد، وقتش وقتی است که با تیرت دقیق همان کاری که می‌‌خواهی با اطمینان انجام شود، گاهی باید هدف را مجروح کرد، گاهی باید کارش را با اطمینان تمام کرد.

تیر خدا همیشه دقیقا سر وقتش همان کاری که باید را می‌کند، خدا اگر الان به ظالمان فرصت می‌دهد چون وقتش نرسیده، صبر خدا را اگر در کنار اطمینان به خطا نرفتن تیر خدا، بفهمیم، صبر او برایمان زیبا و لذت بخش می‌شود.

صحنه بی‌تابی یاران موسی را هنگام دیدن لشکر فرعون گفتم و آرامش موسی و اینکه می‌گفت بگذارید وقتش برسد! خدا با من است.

وقتی لشکر فرعون به نزدیکی یاران موسی رسیده بود آنها وارد دریا شدند، اگر فاصله آنها زیاد بود و از دریا رد شده بودند، یاران فرعون می‌گفتند این سحر موسی است و تله‌ای برای نابود کردن ما، اما وقتی لشکر فرعون وارد دریا شدند که یاران موسی هم درون دریا بودند و آنها مطمئن بودند این تله نیست چون اگر تله باشد خود یاران موسی نیز در آن غرق می‌شوند.

با امید به رسیدن به یاران موسی وارد نیل شدند و زمان طوری رقم خورد که وقتی آخرین یار موسی از دریا خارج‌ شد، آخرین یار فرعون نیز وارد دریا شده بود و حالا فرعون و همه لشکر او به طور کامل درون تله خدا بودند.

 

📌 «وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ» (اعراف:۳۴)

برای هر امتی زمانی [معین و اجلی محدود] است، هنگامی که اجلشان سرآید، نه ساعتی پس می‌مانند و نه ساعتی پیش می‌افتند.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

مؤمن نمی‌تواند مبارزه نکند. مؤمن همواره در حال مبارزه است؛ تا کِى‌؟ «حَتّٰى لاٰ تَکُونَ فِتْنَةٌ‌»؛ تا وقتى که از زمین فتنه برخیزد، همواره مبارزه می‌کند؛ حالا این مبارزه گاهى به صورت هجوم است، گاهى به صورت دفاع؛ لذا در یک روایتى دارد که «المُؤمِنُ مُجاهِد»؛ مؤمن همواره مشغول جهاد و مبارزه است؛ در دولت باطل به نحوى و در دولت حق به نحوى؛ در دولت باطل با سازمان‌دهى، با مبارزات رودررو، مبارزات مخفى، با تقیه؛ کارهایى که همواره مؤمنین و مبارزین می‌کردند در روزگار دولت باطل؛ و در دولت حق با شمشیر. امروز پاسدار دارد در راه خدا مبارزه می‌کند، شمشیر زمان یعنى تفنگ دستش است و می‌جنگد. آن که کار سیاسى می‌کند، آن که کار ایدئولوژى می‌کند، آن که کار نظامى می‌کند، علناً روبه‌رو با دشمنِ روبه‌رو دارد می‌جنگد؛ یا با دشمن پوشیده و پیچیده و درپرده. به هر حال مؤمن همواره از مبارزه جدا نیست و می‌دانید که بار مبارزه، بار بسیار سنگینى است.

....

📖 منبع: شرح حضرت آقا بر (نهج البلاغه) خطبه اول در موضوع نبوت، ص ۲۲۵.

اگر امروز ما جنگ مى‏‌کنیم و جوان‏‌هاى ما مى‏‌گویند: «جنگ تا پیروزى»، این طور نیست که اینها یک امرى برخلاف قرآن مى‏‌گویند. ... آنى که قرآن مى‏‌گوید، بیشتر از این حرف‏‌هاست. این که ما مى‏‌گوییم، به اندازه حدود خودمان مى‏‌گوییم. ما ... در این محیط ناقص، مى‏‌گوییم که «جنگ جنگ تا پیروزى». خداى تبارک وتعالى، چون نظرش به اول و آخر است ... مى‏‌گوید که «جنگ تا رفع فتنه». غایت، رفع فتنه است؛ یعنى، اگر ما پیروز هم بشویم یک کمى فتنه را کم کردیم، اگر ما به جاى دیگر هم پیروز بشویم، باز یک جاى کمى پیروزى حاصل شده است. اگر همه دنیا را هم ما فرض کنید که جنگ بکنیم و پیروز بشویم، باز همه دنیاى عصر خودمان را پیروزى درست کردیم. و قرآن این را نمى‏‌گوید، قرآن مى‏‌گوید: «جنگ تا رفع فتنه»؛ باید رفع فتنه از عالم بشود.

...

📖 منبع: سخنرانى امام در جمع مسئولان نظام اسلامى 20/ 9/ 63.

توضیح شفاهی متن:

 


دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 برخی از مخالفان برخورد حکومت با مقوله بدحجابی به صغیره بودن گناه بدحجابی استناد می‌کنند و می‌گویند: جواز تعزیر از سوی حاکم اختصاص به گناهان کبیره دارد و بدحجابی نیز از گناهان صغیره است، همچنین برخی‌هاشان اضافه می‌کنند: در جواز تعزیر توسط حاکم شرع در گناهان صغیره اختلاف نظر وجود دارد و در جایی که شبهه وجود دارد اصل بر ترک اجرای حدود و تعزیرات است.

 

🔻 اما این عزیزان به چند نکته توجه ندارند:

اولا: در مورد بخش آخر مدعا، باید دقت کرد که قاعده «درأ» که می‌گوید: "الحدود تدرأ بالشبهات"، مربوط به اثبات موضوع و ارکان مادی و روانی جرم یا گناه است، نه در مورد خود اصل اجرای تعزیر یا حد در صورت اثبات جرم یا گناه؛ اصل جواز یا عدم جواز اجرای حد یا تعزیر در اقسام گناهان به نظر حاکم یا فقیه برمی‌گردد.

اگر بر مبنای فقیهی تعزیر بر گناهان صغیرة جایز یا واجب باشد کما اینکه بر مبنای خیلی از فقها همینطور است، دیگر با اثبات موضوع گناه یا جرم، حاکم می‌تواند و بلکه باید مجرم و گناه‌کار را تعزیر کند.

 

ثانیا: اگر نگوییم بی‌حجابی متعارف نیز از باب استصغار ذنب خودش از موارد گناهان کبیرة است[۱]، لااقل در موارد غیر متعارف از بی‌حجابی که محل بحث فعلی حکومت نسبت به برخورد با آنها است، می‌گوییم حتما از مصادیق گناهان کبیره‌اند، چرا که مراتب خارج از عرف از بی‌حجابی قطعا از مصادیق عناوینی چون: «تهتک» و «تجاهر به فسق» محسوب می‌شوند و این عناوین از گناهان کبیره‌اند.

در روایتی از حضرت امیر(علیه اسلام) آمده است که:

👈  «المُعلِنُ بالمَعصیَةِ مُجاهِرٌ» کسى که علنى گناه می‌کند، پرده در است.

کسی که بی‌حجابی او خارج از حد متعارف در اجتماع است، مصداق قطعی کسی است که تعبیر «معلن بالمعصیة» شامل او می‌شود. در روایت از حضرت امیر(علیه السلام) است که:

👈 «إیّاکَ و المجاهَرَةَ بالفُجورِ فإنّها مِن أشَدِّ المَآثِمِ» از آشکار کردن فسق و فجور [خود] بپرهیز، که آن از بدترین گناهان است.

🔻 آن حدی از بی‌حجابی که جامعه آن را عادی نمی‌داند و متعارف نیست، اولا از دایره روایات مدارا خارج است، ثانیا از مصادیق قطعی معصیتی است که قبح آن را همه پذیرفته‌اند و امر به معروف و نهی از منکر نسبت به آن لازم است و حکومت نیز موظف به اجرای این تکلیف است. چرا که خداوند تبارک و تعالی می‌گوید: مؤمنین از کسانی هستند که اگر حاکمیت به دست آنها برسد از جمله‌ کارهایی که می‌کنند امر به معروف و نهی از منکر است:

👈 «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ‏ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ» (حج:۴۱)

از این آیه معلوم می‌شود، امر به معروف و نهی از منکر توسط حکومت لازم است ‌و با توجه به آنچه گفته شد، مشخص گردید موارد متهتک و معلن به گناه از جمله بی‌حجابی، از مصادیق قطعی عامل به گناه کبیره‌ای هستند که نهی از منکر حکومت نسبت به آن‌ها لازم و تعزیر نسبت به آنها به اجماع فقها جایز بلکه لازم است.

..........

📝 پی‌نوشت:

[۱] از حضرت امیر(علیه اسلام) روایت است: «أشد الذنوب ما استهان به صاحبهُ» در روایت دیگری از حضرت آمده است: «أَشَدُّ اَلذُّنُوبِ عِنْدَ اَللَّهِ ذَنْبٌ صَغُرَ عِنْدَ صَاحِبِهِ.»

برخی می‌گویند در عصر غیبت معصوم، حالا که از حضور معصوم محروم هستیم باید بپذیریم محرومیت از حاکمیت دین در جامعه و تعطیلی احکام اجتماعی دین هم از لوازم آن است! کار را بسپریم به هرکس که خواست حکومت کند و دیگر فقیه ولایتی ندارد! حکومت بر اساس خواست مردم هرچه خواستند چه حجاب خواستند چه بی‌حجابی. اکثریت هرچه خواستند.

اما قرآن می‌گوید: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰٓ أَعْقَابِکُمْ»

محمد رسولی بود مانند رسولان گذشته که آمدند و رفتند، مگر قرار است با رفتن رسول و نبود او بساط دین تعطیل شود؟! اگر رسول از میان شما رفت شما به همان جاهلیت قبل خود باز می‌گردید؟!

این نوع از بیان در قالب استفهام یعنی مطلب روشن و واضح است که باید نظام دین و احکامی که رسول برای شما آورد حفظ شود.

رسول نبود امام هست، امام نبود هم باید جانشینی برای حفظ کارکرد او وجود داشته باشد.

در روایات است: «حَلاَلُ مُحَمَّدٍ حَلاَلٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ»

حکم به حلال و حرامی که محمد(ص) ابلاغ کرد تا قیامت باقی است.

پس معنا ندارد ما بساط احکام الهی را در عصر غیبت تعطیل کنیم. اگر از وجود امام محروم هستیم دست ما نیست ولی محروم نبودن از اجرای دیگر احکام که دست ما است! ما به قدر وسع خودمان مکلف هستیم.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری