👈 «من هیچ وقت مأیوس از مسائل نبودم و اعتقادم این بوده است که این ملت وقتى که چیزى را بخواهد، مىشود.» [۱]
✅ آنچه محل دقت است اینکه ایشان،
🔹از طرفی میگویند تنها باید به خداوند امید داشت:
👈 «به شما مىگویم که از هیچ کس نترسید الّا خدا و به هیچ کس امید نبندید الّا خداى تبارک و تعالى و اگر امید خودتان را به خداى تبارک و تعالى تمام کنید، به این معنا که تام بشود این امید شما، اطمینان براى شما بیاورد این امید شما، من به شما اطمینان مىدهم که آسیبى این مملکت نبیند.» [۲]
🔹و از طرفی هم میگویند:
👈 «اعتقادم این بوده است که این ملت وقتى که چیزى را بخواهد، مىشود.»
✅ برای فهم این دوگانه که آخر امید ایشان به خداوند است یا "حرکت و خواست ملت"، باید به جهان بینی و نظام تحلیل ایشان رجوع کرد، دستگاه محاسباتی که در عین اینکه کاملا عینی و واقعی است، آسمانی و توحیدی نیز است.
🔹حضرت امام با ذکر شاهد مثالی در دیدار با برخی از دانشجویان ایرانی بازگشته از اروپا و آمریکا به توضیح نظام تحلیل و دستگاه محاسباتی خود میپردازند:
👈 «اخیراً که در آنجا[پاریس] بودیم و اخبار ایران به ما مىرسید، و از جمله اخبار که بعضیها خودشان لمس کرده بودند، و براى من آمدند گفتند، این بود که گفت که من در دهات بعضى از مناطق رفتهام- و اسم یک قریهاى، یک قلعهاى را برد، که آنجا خود من هم رفتم؛ اطراف ماست- او مىگفت که در این دهات صبح که مىشود، آن ملاى محل جلو مىافتد و مردم دنبال او تظاهر مىکنند؛ و آن قلعه را اسم برد که آن قلعه را من رفتهام و دیدهام چه قدر است؛ شاید مثلًا ده خانوار، پانزده خانوار، بشود توى آن قلعه زندگى بکنند؛ گفت حتى آن قلعه که من رفتم دیدم همان حرفهایى که تهران گفته مىشود توى آن قلعه هم مردم آن قلعه مىگویند.
این براى من خیلى جالب بود، و اطمینان آورد که یک مطلبى که مطلب ملت است، و این طور مطلبِ ملت است که هر جا پا بگذارى همان مطلب هست؛ شما که در اروپا بودید و آنهایى که در آمریکا بودند و آنهایى که در خارج کشور هر جا بودند همان مسائل را مىگفتند که آنهایى که در داخل بودند؛ دانشجویشان همانى مىگفت که علماى دینیشان مىگفت، بازاریشان همان را مىگفت که کارگرشان مىگفت، بچههاى این قدریشان همان را مىگفت که بزرگها مىگفتند؛ این مورد اطمینان من شد که یک دست غیر طبیعى در کار است.
شعاع عمل انسان تا یک حدودى است. یک کسى مىتواند یک محله را تحت تأثیر قرار بدهد، یک کسى مىتواند یک شهر را، یک کسى مىتواند یک استان را، اما کسى نمىتواند به این ترتیب همه قشرهاى موجود در هر جا را، از یک ملتى، از بچههاى کوچک و تا پیرمردهایشان و دانشجویشان، با افکار متعددهاى که اینها دارند و با ایدههاى مختلفى که دارند، همه را تحت یک مطلب بیاورد؛ این نمىشود الّا اینکه دست غیبى در کار است.
من مطمئن شدم به اینکه یک عنایتى از طرف خداوند تعالى هست؛ که آن عنایت ان شاء اللَّه تا محفوظ است، شما پیروزید. تا این توجه ملت ما به مقاصد اسلامى است، این ملت پیروز است و این حرفهایى که گفته مىشود و قلمهایى که هست و اینها چیزى نیستند.» [۳]
......................................
ارجاعات:
[۱] صحیفه امام؛ ج ۹؛ ص: ۱۸۱.
[۲] صحیفه امام؛ ج ۱۳؛ ص: ۱۴۹.
[۳] صحیفه امام، ج9، ص: ۱۸۲ – ۱۸۳.
مطلب مرتبط:
...........................................................