شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

مدت‌ها است در میهمانی‌ها و هرجا می‌روم با این سوال مواجه می‌شوم: « انقلاب کردیم چه شد؟ این همه فساد و بی‌عدالتی نتیجه آن شد»

واقعا این سؤال بنده هم بود و اگر برای آن جوابی نداشتم عمر خود را هزینه نمی‌کردم و من هم مثل خیلی‌ها خودم را به بی‌خیالی می‌زدم و می‌گفتم: دیگر درست نمی‌شود دیگر باید بی‌خیال شد، اگر امام زمان خودش بیاید و درستش کند! کاری از دست ما که برنمی‌آید و...

 

من این حرف‌ها را نمی‌زنم پاسخ‌های خودم را دارم. 

پاسخ‌هایی که بر مبنای آن برنامه زندگی خودم را تنظیم می‌کنم.

در مرتبه اول بنده حجم فساد و بی‌عدالتی را در کنار حجم بزرگ فعالیت‌ها و اقدامات می‌بینم و نقاط مثبت را هم می‌بینم و مثل خیلی‌ها همه چیز را سیاه نمی‌بینم.

اما در مرتبه دوم نسبت به فسادها و مشکلاتی که داریم، آیا با وجود این فسادها نباید نا امید شد و انقلاب را شکست‌ خورده دید؟


از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) روایتی نقل شده است که حاکی از یک اصل عقلایی است و آن اینکه: «مَا لَا یُدْرَکُ کُلُّهُ لَا یُتْرَکُ کُلُّه‏۱ یعنی اگر نمی‌توانی کاری را کامل و تام انجام دهی ولی کلاً آن را کنار نگذار، تلاش خود را بکن؛ هرچقدر از آن را که می‌توانی انجام بده.

این حدیث اگر چه در کتب معروف روایی نیست اما چون گزارش از یک اصل عقلایی است به صورت یک اصطلاح رایج در حوزه‌های علمیه تبدیل شده است. مثلا می‌گویند این کتاب را می‌نویسم اگرچه همه مطلب را نمی‌توانم انعکاس بدهم اما از باب «ما لایدرک کله لایترک کله» آن را می‌نویسم. 

حتی گاهی فقها در استدلال‌های فقهی مثل یک روایت قطعی به این مطلب استناد می‌کنند چون یک اصلی عقلائی است.

چنین مضمونی را حضرت امام در کتاب حکومت اسلامی مبنا قرار می‌دهند که ما اگر نمی‌توانیم حکومت اسلامی تام و تمام را برپا کنیم اما آنقدر را که می‌توانیم باید انجام دهیم و آن مقدار را بی‌خیال نمی‌شویم چون مقابل همان مقدار که وسع ما می‌رسد تکلیف داریم. هرچقدر از احکام: جهاد، قضا، امربه معروف و نهی از منکر و... را می‌توانیم انجام دهیم مکلف به انجام دادن آن هستیم.


تعبیر «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» که چندین بار در قرآن آمده است، بیانگر همین مطلب می‌باشد که: خدا آنقدر که بیش از توان شما باشد از شما انتظار ندارد اما آنچیزی که وسع و توان شما است را از شما انتظار دارد.


اینکه ما به اندازه وسع خود تکلیف داریم و باید تلاش کنیم اصل اول می‌باشد و به طور مثال ما در نپذیرفتن ولایت طاغوت، در اجرای عدالت و... هرچقدر می‌توانیم آن را انجام می‌دهیم و تلاش می‌کنیم وُسع خود را نیز افزایش دهیم.

 اگر امروز مثلا در قوه قضائیه عدالت مورد انتظار وجود ندارد ما هم طلبکاریم اما نا امید هم نمی‌شویم چون وسع خود را داریم انجام می‌دهیم و غرض هم ادای تکلیف الهی است و نه بیشتر، البته تلاش می‌کنیم وسع خود را در اجرای عدالت افزایش دهیم.

برخی فقط نق می‌زنند چرا عدالت نیست اما در عمل برای اجرای عدالت هیچ‌کاری نمی‌کنند ما در کنار مطالبه عدالت، خودمان هم تلاش می‌کنیم عدالت را در مرحله اجرا هم برپا کنیم. 

به طور مثال رهبری در دیدارهای متعددی که با طلاب داشته‌اند کمبود قاضی را متذکر شده و از آنها برای حضور در قوه قضائیه مطالبه کرده‌اند، ما باید بپذیریم تا وقتی قاضی صالح زیاد نباشد تا وقتی مسئولین روشن فکر و با همت بالا در قوه قضائیه نباشند هرچقدر هم شما نق بزنید هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

ما باید تلاش خود را در حد توان انجام بدهیم و این امتحان الهی ما است و تا وقتی که ما تمام تلاش خود را نکنیم و امتحان خود را پس ندهیم نه به سمت ظهور حضرت حجت می‌رویم و نه بی‌عدالتی برطرف می‌شود. 

در روایات بابی داریم به نام "تمحیص و الامتحان" که می‌گوید تا زمانی که مؤمنین تمام تلاش خود را انجام ندهند و امتحان نشوند ظهور حضرت حجت محقق نمی‌شود. به طور مثال در یکی از این روایات از امام صادق(علیه السلام) نقل می‌شود: 

«إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَأْتِیکُمْ إِلَّا بَعْدَ إِیَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى‏ تُمَیَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى‏ تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى یَشْقَى‏ مَنْ یَشْقَى‏ وَ یَسْعَدَ مَنْ یَسْعَدُ.» امام چند بار قسم جلاله می‌خورند که ظهور حضرت حجت محقق نخواهد شد جز اینکه به مرحله نا امیدی برسیم که اشاره به یکی از سنن الهی دارد آن نا امیدی که بعد از جدا شدن  و تمییز حق و باطل از یکدیگر است، آن جدا شدنی که بعد از آزمایش و ابتلا مؤمنین است و به واسطه آن شقاوتمندان به اوج شقاوت خود رسیده باشند و مؤمنین نیز به واسطه آن امتحانات و تلاش‌هایشان به اوج سعادت خود دست رسیده باشند.

 


منبع حدیث پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)

۱. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، 4جلد، دار سید الشهداء للنشر - قم، چاپ: اول، ۱۴۰۵ ق، ج‏ ۴ ؛ ص: ۵۸.


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی