شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی مطهری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔻بنده خدایی یقه ما را گرفت که چرا شورای نگهبان فلانی را رد صلاحیت کرد؟

گفتم: لابد به این نتیجه رسیده است که او صلاحیت نمایندگی مجلس را نداشته است.

 

🔻گفت: یعنی می‌گویی شورای نگهبان هرکس را رد صلاحیت کرده پرونده‌های آنها را کامل بررسی کرده و خطایی در آن رخ نداده است؟

گفتم: نه! اتفاقا من مواردی را خبر دارم که ظاهرا و به ظن قوی می‌توانم بگویم در رد صلاحیت آنها اشتباه رخ داده است، اما فرق می‌کند که کسی از افراد مشهور و محل توجه است یا از افرادی که حساسیت چندانی روی آنها نبوده است، افرادی که مشهور نیستند ممکن است صلاحیت داشته باشند ولی به علت عدم احراز صلاحیت، رد صلاحیت شوند، پس در مورد افراد غیر مشهور شورای نگهبان هرچقدر هم تلاش کرده باشد، خودش هم اعتراف دارد ممکن است مواردی از دستش در رفته باشد چون می‌گوید عدم احراز صلاحیت اما در مورد فرد مذکور که حساسیت زیادی روی او بود چون شورای نگهبان گفت که پرونده افراد مشهوری مثل او را خود اعضاء اصلی بر اساس گزارش‌های استعلام شده از نهادهای مختلف بررسی کرده‌اند، بنابر این حتما شورای نگهبان اسناد خاصی دارد.

 

🔻 بنده خدا که خیلی داغ کرده بود و ما را متهم! می‌گفت: چرا وقتی فلانی گفت هرچه علیه من دارید افشاء کنید، نکردند؟ مگر مثلا تاج‌زاده شرفش را میان نگذاشت که شما در مورد فلانی چیزی ندارید و اگر دارید، رو کنید؟ مگر خودش نگفت که هرچه در مورد من دارید رو کنید؟! حتما چیزی نداشته‌اند که رو نکرده‌اند!

 

🔻اصل نزاع در مورد این جمله آخر بود، "آیا نگفتن دال بر نبودن است؟" در این موارد چطور قضاوت کنیم؟!

گفتم: من نمی‌دانم شورای نگهبان با اینکه اینها اعلام کرده‌اند اسنادی که علیه ما است را رو کنید چرا چیزی منتشر نکرده است اما این را می‌دانم این ادعای شما که سکوت در چنین مواقعی حتما دال بر نبود سندی است، اشتباه است و یُمکِن که اسنادی بوده است اما مانعی برای انتشار داشته است مثلا مصالحی هست، نکته‌ای که نمی‌دانم چیست ولی به علت وجود مانعی شورای نگهبان نمی‌تواند اسناد خود را منتشر ‌کند البته در این وسط قضاوتی نمی‌کنم و اصلا شاید شورای نگهبان هم در مورد او اشتباه قضاوت کرده باشد ولی در چنین مواردی ما چاره‌ای نداریم جز اینکه اعتماد کنیم، اعتماد کنیم به اینکه شورای نگهبان سندی داشته است و قضاوت بر اساس اسناد کرده است، در عین حال که در مورد آن فرد خاص هم قضاوت و حکمی نمی‌کنیم، یعنی نه شورای نگهبان را و نه آن فرد را محکوم نمی‌کنیم.

 

🔻 وقتی تعارض می‌شود و ما به اطلاعات و اسناد دسترسی نداریم، نمی‌توانیم حکم کنیم و باید بگوییم نمی‌دانیم؛ ذهن عمده افراد متاسفانه دو قطبی است یا حکم سلبی یا ایجابی می‌کند، درحالی که در بسیاری از موارد نباید حکم کرد و باید گفت: نمی‌دانم.

 

🔻 البته آن موقع نمی‌دانستم مانع شورای نگهبان برای عدم انتشار اسناد چیست؟ و با سرچ ساده‌ای متوجه شدم که شورای نگهبان در این موارد که برخی نمایندگان علنا رضایت خود نسبت به انتشار اسناد موجود علیه آنها را اعلام و تلویحا شورای نگهبان را محکوم می‌کنند، شورای نگهبان می‌گوید: در اینجا خلاء قانونی وجود دارد و قانون‌گذار به ما اجازه نداده است که اسناد علیه افراد را جز به خود آنها بدهیم و ما به عنوان نهادی که قرار است بر قانون‌گذاری نظارت داشته باشد، نمی‌توانیم خودمان خلاف قانون عمل کنیم، ما به نمایندگان مجلس این مطلب را پیشنهاد داده‌ایم و خود آنها باید قانون را اصلاح کنند.

........................

📝 نتیجتا اینکه همانطور که آبروی افراد محترم است آبروی نظام و نهادی که حافظ اسلامیت و پاسدار قانون اساسی است نیز محترم است و بلکه محترم‌تر از آبروی یک فرد است، پس همانطور که باید جانب احتیاط را در حفظ آبروی افراد رعایت می‌کنیم و در مورد آنها قضاوت سوء نمی‌کنیم، در مورد  آبروی نظام و شورای نگهبان نیز سعی کنیم قضاوت سوء نکنیم.

البته این را هم می‌پذیرم که قطعیات ما در پیش‌فرض‌هایمان دخیل است مثلا اگر ما در موارد زیادی به قطع رسیدیم که نهادی مثلا دولت یا مجلس یا شورای نگهبان خلاف رسالت خود عمل می‌کند، دیگر حسن ظن داشتن به آن‌ها اشتباه است.

مؤید حسن ظن بنده به نهادی مثل شورای نگهبان وجود افرادی در این نهاد است چون آیت‌الله شب‌زنده دار و دیگر فقهایی است که تقوای آنها برایم مسلم است.

.......................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

با یکی از دوستان اصلاح‌طلب شیرازی در مورد ماجرای حمله به "علی مطهری" صحبت می‌کردم، به او گفتم برخی از این کسانی که به او حمله کردند را از نزدیک می‌شناسم. با روحیاتشان بسیار آشنا هستم یک سری آدم‌های بی‌کله و بی‌مطالعه که یک نفرشان برای بازی سازی جریان رسانه‌ای اصلاحات‌چی‌ها کافی است.

 

 

در ماجرای "مسجد قبای شیراز" برخی‌شان ناخواسته و ندانسته کامل کننده پازل دشمن بودند.

 

 

در این ماجرا هم یکی از دوستانم که با آنها صحبت کرده بود گفته بودند: «به ما گفتند اینها می‌خواهند شیراز را بکنند پایگاه اصلاحات و شما باید بروید درسی به آنها بدهید تا دیگر این خیال خام از سرشان برود!»

 

 

 

 

 

تحلیل من این بود که ماجرای حمله به "علی مطهری" در شیراز یک بازی از قبل طراحی شده برای مظلوم نمایی اصلاحات‌چی‌ها بود، مثال‌هایی از آمدن "بهزاد نبوی" در دهه هفتاد به قم و یا برخی رفتارهای "صادق زیبا کلام" در قم که خودم دیده بودم را می‌زدم.

 

 

مبنای اصلی تحلیلم نیز این بود که رخ دادن این ماجرا و امثال آن هیچ سودی که برای جریان حزب‌الله نداشته و ندارد بلکه بهترین دست‌آورد برای جلب قلوب مردم و مظلوم نمایی جریان اصلاحات و ایجاد نفرت از جریان حزب‌الهی است و امثال این اتفاق، نسخه نخ‌نما چندین و چند باره، سال‌هاست توسط نیروهای اصلاح طلب صورت گرفته.

 

 

برای اینکه ببینیم یک ماجرا به چه کسی و کجا وصل است ببینیم سود آن ماجرا تهش به چه چه کسی و کجا می‌رسد؟

 

 

شاید و به احتمال قوی حتی "علی مطهری" نیز همچون "حجاریان" از این بازی‌ها و طعمه شدن‌شان خبر نداشته باشد اما اصل بازی چون به سود جریان اصلاحات و تکراری است و نیروهای مجری آن یک سری نیروهای بی‌اطلاع و افراطی جریان حزب‌الهی و نه نیروهای نخبه و با بصیرت هستند، این احتمال بسیار تقویت می‌شود که ماجرا یک بازی طراحی شده توسط خود اصلاحاتی‌ها بوده است که چند جوان خام را به هر شکل ممکن تحریک کنند و طعمه‌ای را مجروح و خلاصه جو مظلوم نمایی را در اذهان مردم در دست بگیرند.

 

 

 

 

 

او حرف‌های من را قبول نداشت و می‌گفت: «اگرچه مطهری خودش شکایتش را پس گرفت اما چرا قانون به عنوان "مدعی العموم" پشت این قضیه را نگرفت؟»

 

 

 

 

 

می‌گفتم: «چون او خودش شکایتش را پس گرفت و اتفاقا این خودش برای من مؤیدی است که نخواسته‌اند گند قضیه در بیاید؟! اما چرا مدعی العموم وارد ماجرا نشده است؟

 

 

🔹چون دست‌های پشت صحنه به این راحتی‌ها خودشان را نشان نمی‌دهند و نمی‌شود نقش آنها در ماجرا را روشن کرد؛

 

 

🔹چون جریان رسانه‌ای این قدرت را دارد که "محمد ثلاث" درویش قاتلی که جلو دوربین با اتوبوس خودش ملت را زیر گرفته است و اعتراف کرده است را شهید مظلوم کند؛

 

 

 

 

 

🔹چون جریان رسانه‌ای این قدرت را دارد که از منافقان تروریست و قاتل، برای اغراض سیاسی‌اش شهید مظلوم درست کند.

 

 

 

 

 

وقتی جریان رسانه‌ای اصلاحاتچی این قدرت را دارد که اذهان مردم را اینطور به انحراف بکشاند اراده‌ای هم برای پیگیری ماجرا به عنوان مدعی العموم شکل نمی‌گیرد.

 

 

 

 

 

هرچقدر هم که دادگاه بخواهد شفاف‌سازی کند و مثلا دادگاه "کرباسچی" با فساد اقتصادی را مستقیم در تلوزیون پخش کند اما از او یک قهرمان می‌سازند، یا اعتراف به قتل "محمد ثلاث" را پخش کند اما حکومت را برای اعدام مظلومانه او! محکوم می‌کنند، یا مثلا در همین ماجرای محمد نجفی که اعتراف کرده زنش را با گلوله کشته اما ماجرا را برعکس کرده‌اند، یکی عکس خبرنگارها که اطراف او جمع شده‌اند را با عکس کفتارها که اطراف طعمه جمع‌شده‌اند مقایسه می‌کند، یکی صدا و سیما را بی‌شرف خطاب می‌کند که چرا فیلم اعتراف نجفی را پخش کرده، یکی مقتول را نفوذی اطلاعات و سپاه معرفی کرده دیگری نسبت زنا به مقتول داده و خلاصه با پروپاگانده تبلغتاتی مجددا شروع کرده‌اند جای قاتل و شهید را عوض کردن.»

 

 

  • حمید رضا باقری