🔻در دو دهه ۱۳۰۰ و ۱۳۱۰ جمعیت کشور کم بود و زمین زیاد.
آن زمان هنوز بهداشت عمومی و امکانات در کشور وجود نداشت و هر خانوادهای یکی دو بچهاش، موقع زایمان و یکی دو بچه هم موقع بیماریها و یکی هم معمولا در حوادثی مثل خفه شدن در حوض تلف میشد.
خلاصه هر خانمی باید چندین زایمان میداشت تا از دل آنها بالاخره چند بچه سالم برایش بماند.
🔻 در این دو دهه جمعیت کشور در مرتبه اول روستایی، سپس عشایر و ۲۰ درصدی هم شهری هستند. اقتصاد روستا بر پایه کشاورزی میچرخد اما نه مدرن، هنوز فرصت احیاء زمین و مالک شدن به واسطه آن باقی است. درآمد زمین زیاد نیست و آبیاری عمدتا سنتی با چشمه و قنات است. جمعیت عشایری نیز بر پایه اقتصاد دامداری زندگی خود را میچرخاند اما از این جهت که بیشتر گردش پول در جامعه بر اساس تولید محصولات کشاورزی و دامی است، مردم عشایر قدرتمند و با عزت هستند، به ویژه که از نظر نظامی نیز استقلال دارند.
🔻در دهه ۲۰ و ۳۰ کم کم با وارد شدن مدرنتیه به کشور، ساختار کشور متحول شد و از جهات بهداشت و امکانات عمومی کمی پیشرفت کرد. در این دو دهه کشور جنگ جهانی دوم و چند سال اشغال و قحطی و قیام ملی شدن صنعت نفت را پشت سر گذاشت.
🔻ترکیب جمعیتی کشور در این سالها افزایش قابل توجهی داشت اما نه به اندازه دو دهه بعد (۴۰ و ۵۰)، چرا که هنوز تلفات موقع زایمان و بیماری و... قابل توجه بود.
🔻 در دو دهه ۲۰ و ۳۰ کم کم امکانات ارتباطی مثل جاده و ماشین افزایش نسبی داشت اما هنوز وجه غالب اقتصاد کشور، بر پایه کشاورزی به شکل سنتی است البته با وجود سنتی بودن کشاورزی، با تسهیل حمل و نقل، درآمد کشاورزی روبه افزایش است.
🔻 در دهه ۳۰ تا اواسط دهه ۴۰ سرعت رشد جمعیت نسبت به دو دهه قبل افزایش یافته است، با وارد شدن تراکتور و امکانات کشاورزی و آموزش، سیستم کشاورزی کشور به سرعت در حال ارتقاء و افزایش درآمد است اما عمده این پولها به جیب خانها میرود و مردم رعیتی بیش نیستند.
🔻در دهه ۲۰ تا اواسط دهه ۴۰ با تحولات بیشتر در زمینه بهداشت عمومی و آموزش، جمعیت کشور وارد چند جهش میشود، افزایش نیروی انسانی و کیفیت کشاورزی بر قدرت خانها بسیار افزوده است. خانهای مناطق مختلف متفاوت هستند، برخی خدمات عمومی برای رعیتهای خود میآورند و برخی خیر اما به هرحال کار دست حکومت نیست و اراده خانها بر مردم حاکم است.
🔻 عشایر نیز به واسطه مبارزه پهلوی و استعمار با آنها در این سالها و یکجا نشین شدن اجباری، هم از جمعیتشان و هم تولیدشان و خلاصه قدرتشان کاسته شده است اما با همه این وجود هنوز در ترکیب جمعیتی کشور جمعیت عشایر بیش از جمعیت شهر نشین است.
🔻تا پیش از دو دهه ۳۰ و ۴۰ عامل اثرگذار اصلی در فرهنگ کشور روحانیت است اما به واسطه اقدامات رضاشاه و پهلوی این جمعیت بسیار تضعیف شده است، به ویژه که در این دو دهه با راهیابی رادیو و تلوزیون و ضبط صوت به میان مردم، فضایی برای ورود دیگر عوامل موثر فرهنگی بر توده مردم باز شده است.
رقابت این عامل تاثیر گذار و نو برای مردم با روحانیت در دهه ۵۰ با تقویت صنعت سینما و گسترش رادیو و تلوزیون افزایش بیشتری مییابد اما روحانیت، بعد از کمی آموخت که این ابزار میتواند عوض رقیب، یک فرصت برای او باشد و از آن به بعد رادیو و تلوزیون و ضبط صوت، به بستر رقابت روحانیت با مدرنیته تبدیل شدند.
🔻 در دهه ۴۰ و ۵۰ با وجود اینکه کشور در موقعیت یک جهش اقتصادی بر پایه کشاورزی است، به علت اصلاحات ارضی تحمیلی از سوی آمریکاییها، مسیر اقتصاد و توسعه جمعیتی کشور با تحول جدی مواجه میشود.
نظام خان و رعیت به شدت تضعیف شد روستاییها صاحب قطعات کوچک زمین شدند اما کشاورزی در زمینهای کوچک بدون امکانات و لزوم پرداخت قسطهای سنگین، در کنار جاذبههای شهری و مدرنیته، روستاییها را به فروش زمینها و مهاجرت به شهرها و نه شهرها بلکه حاشیه شهرها! و کارگری در کارخانهها و صنایع نوپا واداشت.
جمعیتهای سرمایهدار شهر و بچهخانهای تحصیل کرده زمینهای جدید را میخریدند اما بدون تجربه و نیروی کار کافی.
🔻جمعیت عشایر هم سرنوشتی بهتر از روستاییها نداشت و مسیر رو به افول آنها همچنان ادامه یافت و بدین ترتیب کشوری که مازاد تولید کشاورزی و دام به ویژه با موقعیت جهش اقتصادی بر پایه کشاورزی و دامداری را داشت، خیلی زود به کشوری وارد کننده دام و محصولات کشاورزی تبدیل شد چراکه قرار بود صنعتی شود!
🔻 در دهه ۵۰ جهان با چند شوک در قیمت نفت و به دنبالش کشور نیز با چند شوک در زمینه تورم و افزایش فاصله طبقاتی روبرو شد و در انتهای این دهه تحولی شگرفت به نام انقلاب اسلامی رقم خورد.
انقلابی که حاصل نارضایتیهای انباشته شده از دههها ظلم و ناکارآمدی خان و پهلوی و استعمار بر این مردم و فعالیت فرهنگی روحانیت در بسط قدرت تاثیرگذاری خود و دعوت امام خمینی به قیام لِله برای تشکیل یک کشور مستقل بر پایه اراده خود مردم و راهبری عادلانه اسلام، بود.
🔻در انتهای ده ۵۰ در کشور انقلاب شد و در ابتدای دهه ۶۰ کشور دچار جنگی ۸ ساله شد. در این سالها تحولات ارزشی بسیار پیشروتر از تحولات اقتصادی هستند. جامعه رنگ و بوی ظاهری دیگری یافته است اما تغییرات باطنی جامعه برخلاف تغییرات آنی ظواهر، یک خط پیوسته را طی میکند.
نه جامعه دوران پهلوی آن جامعه پر از اباحهگری و بیقیدی بود که در سینما و مجلات و روزنامهها نشان داده میشد و نه جامعه بعد از انقلاب آن جامعه ارزشی همه چادری و داوطلب جهاد بود که در صدا و سیما و فیلمهای ارزشی نشان داده میشد.
🔻انقلاب کشوری را تحویل گرفته بود که نهادهای اقتصادیاش عمدتا خصوصی و مرتبط با دربار یا بهائیت و ضدانقلابها بودند و این امکان را نداشت که همان اقتصاد را ادامه دهد چرا که به راحتی صاحبان ضدانقلاب صنعت و اقتصاد، کشور را قفل میکردند و کودتای اقتصادی علیه انقلاب راه میانداختند.
جنگ هم مزید بر علت شده بود تا اقتصاد دولتی و کوپنی به رویکرد اصلی اقتصاد کشور تبدیل شود.
اما در ابتدای دهه ۷۰ کم کم کشور بر اقتصاد مسلط شد و از برهه حساس جنگ هم گذر کرده بود و ادامه کار انقلاب با یک اقتصاد دولتی با بهرهوری پایین و تقدیم ارازل بر افاضل در نهادهای مدیریت دولتی امکان پذیر نبود.
🔻 اینجا بود که سردار سازندگی وارد کارزار اقتصاد شد تا مهر ختامی بر دوران اقتصاد دولتی و تنشزایی بزند و درب باغ گلابی را با تنش زدایی و رونق دادن اقتصاد خصوصی و جذب سرمایهگذار خارجی، باز کند.
🔻 اما تنشزداییهای سردار، سرانجام به مذاکرات انتقادی دولتهای غربی و بهانهگیریهای ناتمام آنها و امتیاز دادنهای متوالی سردار سازندگی منتهی شد و نتیجه این امتیاز دادنها، گسترش روزنامههای زنجیرهای چپها و انتقادهای پرتکرار آنها از دولت راست هاشمی بود.
در آخر کار هم با پرونده میکونوس از اساس سفرای غربی از ایران رفتند و همه خوابهای خوش سردار را برهم زدند و تا سردار بود برنگشتند و وقتی برگشتند که دولت چپها که حالا اسمشان شده بود اصلاحطلب در اواخر دهه ۷۰ روی کار آمدند.
🔻 اقتصادی هم که سردار سازندگی میخواست از شکل دولتی به خصوصی درآورد، نه دولتی ماند و نه خصوصی شد بلکه شترمرغی شد به نام خصولتی! خود این اتفاق هم بستر ایجاد فساد و رانت و بخور بخورها از بیت المال و چاق شدن افراد و رسانههای پولی را تقویت کرد.
🔻البته هاشمی زنده است، در سالهای دولت اصلاحات اگر نام او نبود اما راهش زنده بود.
🔻 در این سالها بخش عمده جریان مذهبی درگیر مبارزه با جریان فکری اصلاحات و نقد سروش و حلقه کیان بود، در همان حال جماعتی از اصلاح طلبان هم مشغول چاق شدن در مجموعههای خصولتی بودند.
🔻البته صدای رهبری و شعارها و نامگذاری سال و حمایتهایش هم در این سالها در جهت عدالتخواهی و مطالبهگری و پاسخگویی مسئولین بود و ظاهرا این صدا به ناقدان سروش خیلی نمیرسید!
👈 به شرح حال بپیوندید.