شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۷۰ مطلب با موضوع «تاریخ» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تسخیر لانه جاسوسی توطئه قبل از اشغال

یادداشت | حمیدرضا باقری

آمریکایی‌ها به‌عنوان مهم‌ترین متحد پهلوی و ابرقدرت آن زمان، بیشترین تعداد کنسول‌گری و نیروهای خارجی  را در ایران داشتند، سفارت این کشور در تهران نیز در کنار همه کارهای رسمی‌اش مثل معمول سفارت‌خانه‌ها یکی از مأموریت‌هایش جاسوسی برای کشورش بود. ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران، در مورد فعالیت‌های سفارت آمریکا در ایران می‌گوید:
«فعالیت سفارت آمریکا در تهران وسیع و دامنه‌دار بود. تعداد کارکنان سفارت به اضافه‌ی مأمورانی که در قسمت نظامی کار می‌کردند، بالغ بر دو هزار نفر می‌شدند که با اعضای خانواده‌هایشان به پنج هزار نفر می‌رسیدند. تعداد ایرانیان وابسته به سفارت هم دو هزار نفر می‌شدند و نظارت مستمر بر فعالیت همه‌ی آنها دشوار بود. فعالیت این پرسنل وسیع، رشته‌های متنوع و گوناگونی را در بر می‌گرفت که البته درباره‌ی دو کشور آمریکا و ایران با روابط گسترده‌ای که در آن زمان داشتند امری طبیعی بود... ما فعالیت‌هایی در زمینه‌های سیاسی و اقتصادی و کنسولی و اطلاعاتی و اداری داشتیم. علاوه بر همه‌ی اینها، تعداد زیادی مأموران جاسوسی هم که بیشتر با ایرانی‌ها در ارتباط بودند کار می‌کردند».(1)

اما مشکل اصلی سفارت آمریکا «لانه جاسوسی» بودنش نبود، چراکه اقدام به جاسوسی اگرچه غیرقانونی بود اما معمول سفارت‌خانه‌ها به این اقدام غیرقانونی مبتلا بوده و هستند بلکه مشکل اصلی سفارت آمریکا «لانه توطئه» بودنش علیه انقلاب بود.


اگرچه توطئه‌های آمریکا علیه انقلاب بعد از تسخیر سفارت این‌ کشور و افزایش تقابل مستقیم دو کشور، در قضایایی چون حمله طبس، کودتای نوژه، آغاز جنگ عراق علیه ایران آشکارتر شد اما پیش از آن نیز آمریکا در قالب‌های مختلفی به توطئه‌گری علیه انقلاب می‌پرداخت؛ اقداماتی از قبیل: تحریک گسل‌های قومی، حفظ و کمک‌رسانی به شبکه‌های ضدانقلاب برای ضربه زدن به انقلاب، ارتباط‌گیری با شخصیت‌های موثر انقلاب برای ایجاد انحراف در مسیر انقلاب و...
یکی از پروژه‌های آمریکا در ابتدای انقلاب درگیر کردن هم‌زمان کشور به آشوب‌های قومی در مناطق مختلف، کرد و ترک و عرب و بلوچ و ترکمن بود، در همین راستاد در یکی از اسناد لانه جاسوسی آمده است:
«به عقیده وابسته نظامی هیچ گروهی از ایرانیان در حال حاضر قادر به سرنگونی رژیم استقرار یافته خمینی نیست.(2) ... در حال حاضر هیچ گروهی از ایرانیان به تنهایی به اندازه کافی متشکل، مسلح و دوره دیده نیست که قادر به براندازی رژیم استقرار یافته خمینی باشد. ... اگر، چنانچه نفرات کافی از طبقه بی‌بضاعت‌تر و محافظه‌کار مذهبی ایران به اندازه کافی از خمینی و عدم توانایی او در برآوردن انتظارات رو به تزاید آنها که در انقلاب اول پرورده شده است، مأیوس و ناراحت بشوند و اگر این گروه در یک سازمان قدرتمند که، در مقابل حکومت مشوش و رو به سقوط خمینی وضع دیگری را ارائه دهد، آنگاه ما شاهد یک انقلاب پس زننده و یا حداقل، بر سر کار آمدن یک حکومت جدید (غیرخمینی) خواهیم بود. ... اگر کردها، آذربایجانی‌ها، اعراب و سایر گروه‌های قومی تلاش‌های خود را هماهنگ کنند ( اغتشاش همزمان) و در جهت مشترک سرنگونی دولت کنونی با یکدیگر همکاری و از یکدیگر حمایت کنند، به عقیده ما آنها امکان موفقیت دارند، اما در حال حاضر به نظر نمی‌رسد که تمام این گروهها دست به تلاش برای این کار بزنند یا حتی تمایل برای پیوستن تلاش‌هایشان به یکدیگر داشته باشند».(3)


سناریو دوم آمریکایی‌ها برای توطئه علیه انقلاب برهم زدن فضای مدارس و دانشگاه‌ها بود. یکی از اعضای سفارت به نام جان گریوز در نامه‌ای به رؤسای خود در واشنگتن برای تضعیف وحدت ملی و هرج و مرج در کشور و سقوط حکومت ایران پیشنهادی می‌دهد:
«من حداقل دو سناریو و برنامه را که می‌تواند به هرج و مرج در کشور و سقوط تدریجی بینجامد، در نظر دارم:
یکی نیروهای تمرکز یافته که بر اثر نارضایتی های منطقه‌ای و قومی تحریک شده باشند ...
دو نفاق در مدارس بین محصلین و بین کادرهای مدارس و یا هر دو که منجر به بسته شدن مدارس یا محیط خشونت‌های افراطی که باعث نارضایتی عمومی و همچنین به شیوه قبل از انقلاب چهلم‌هایی بعد از چهلم گرفته شود. شیوه‌ای که نقش بزرگی در سقوط شاه داشت».(4)


البته ایجاد آشوب و درگیر شدن ایران در جنگ‌های داخلی صرفا برای تضعیف موقعیت رهبری انقلاب بود و آمریکا بنا نداشت این گزینه را به عنوان راهبرد اصلی خود پیش بگیرد. چراکه این راهبرد خطراتی برای منافع آمریکا یا همپیمان آمریکا داشت. یکی از این خطرات متمایل شدن ایران به سمت شوروی و تقویت نوفذ چپ‌ها در ایران بود. در همین راستا در یکی از اسناد سفارت آمریکا در تاریخ سند ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۸ آمده است:
«اگر دولت تهران در اعمال کنترل در مناطق دور افتاده ایران شکست بخورد و یا اینکه کشور به دامن یک جنگ داخلی و یا هرج و مرج سقوط کند، احتمالاً شوروی‌ها مایل به ارابه نوعی کمک مخفیانه خواهند بود. معهذا این کار را صرفا به خاطر افزایش نفوذشان در ایران به عنوان یک کل، نه به عنوان ایجاد یک کردستان مستقل انجام خواهند داد».(5)


خطر دیگر برهم خوردن ثبات در دیگر کشورهای همسایه ایران و هم‌پیمان با آمریکا بود. آمریکا بنا داشت کمربند محاصره شوروی‌ها شکسته نشود و به همین جهت برخی گزینه‌های خودمختاری اقوام در ایران برای آنها چندان هم مطلوب نبود و فقط در حد تضعیف حکومت مرکزی از استقلال‌خواهی آنان حمایت می‌شد. به طور مثال در یکی از اسناد سفارت آمریکا به تاریخ 19 شهریور 1358، آمده است:
«عدم موفقیت خمینی در تحکیم قدرت به دنبال انقلاب موفقیت‌آمیز خود و شیوع جنگ داخلی در استان‌های کردنشین موجبات نگرانی سیاسی ترکها را فراهم آورده است. این تصور که رژیم ضعیف ایران ممکن است مجبور شود به کردهای ایران مقداری خودمختاری بدهد و یا یک دولت کرد مستقل ممکن است ظهور نماید، موجبات نگرانی عمیق را فراهم آورده است».(6)


راهبرد اصلی آمریکایی‌ها ایجاد انحراف در مسیر پیش‌رفت انقلاب به نفع خودشان با تقویت گروه‌های متمایل به غرب و مخالف روحانیت بود. در این ارتباط، در یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی می‌خوانیم:
«اگر هر گروه میانه‌رو و متمایل به غرب به مبارزه علیه ملاها برخیزد در مورد او به عنوان یک گروه  مترقی، با علاقه تمام فعالیت خواهیم کرد».(7)


پرژه‌ اصلی آمریکایی‌ها نیاز به زمان‌ بیشتری داشت، این راهبرد خطرش برای انقلاب از آشوب‌های موقت و امنیتی به مراتب بیشتر بود و عملا نیز در سال‌های بعد با وجود اتفاقات مختلف پیشرفت نسبی خوبی داشت. بهترین گزینه برای آمریکایی‌ها استفاده از وضعیت موجود به نفع خودشان بود. آنها به این نتیجه رسیده بودند که:
«در این موقع حساس هیچ دولتی قادر نیست که حکومت ایران را سرنگون کند. پس باید از در مسالمت‌آمیز با ایران درآمد و به گسترش کارهای عملی کمک نمود. از جمله جلب عناصری در ارتش و گروههای میانه رو مذهبی که در آینده نقش خاصی خواهند داشت».(8)


در این راستا تقویت نیروهای ملی‌گرا و ملی‌مذهبی و نفوذ بیشتر آنها در حاکمیت بهترین گزینه برای آمریکایی‌ها به حساب می‌‌آمد. سفارت آمریکا در آن زمان مدعی بود:
«ما می‌خواهیم برای ایرانی کار کنیم که میانه‌رو باشد و ناسیونالیست‌های مخالف مذهب، تسلط بیشتری در اداره مملکت داشته باشند در ضمن تا قبل از استقرار دولت جدید، ما می‌توانیم طریق نفوذ در ایران را امتحان کنیم. بایستی یک موقعیت توأم با اطمینان و احترام در ایران رواج دهیم، ما معتقدیم که بایستی حالا شروع به رفع مسایل دو طرف بکنیم و پیشنهادهای زیر را ارائه می‌دهیم: فرستادن سفیری به ایران بازرگان و همکارانش امیدوارند ما بدون معطلی یک فرد غمخوار و دلسوز به انقلاب ایران را انتخاب کنیم».(9)


آمریکا در این راستا آغوش خود را برای دولت موقت باز نمود. این روابط در ابتدا با تبادلات طرفینی پیام‌های تبریک روز ملی آمریکا و عید قربان و... آغاز شد و به مذاکره برای قراردهای اقتصادی و انعقاد برخی قراردادها منتهی شد.
«دولت آمریکا روابط تازه‌ای را بر اساس ضوابط دولت موقت برقرار کرده که مثل گذشته استوار و محکم، نیست ولی دوستانه و همکاری‌طلبانه است؛ مادامی که دولت موقت به اهمیت روابط با آمریکا پی‌برده است. با توجه به احتیاج ایران به قطعات یدکی و احتیاط سوءظن ایران در ایران در مورد سپرده‌های فروشهای نظامی آمریکا ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان را قدرت بدهیم و مطمئن باشیم که در آینده در ارتش دوستانی خواهیم داشت که می‌توانند معضلات سیاسی مملکت را راهگشا باشند».(10)


سیاست ایجاد انحراف در انقلاب با تقویت نیروهای متمایل به غرب و مخالف با رهبری روحانیت منحصر در همکاری با جبهه ملی و نهضت آزادی نیز نبود بلکه شخصیت‌های مختلفی مورد مطالعه قرار گرفته و با آن‌هایی که قابلیت داشتند ارتباط برقرار می‌شد. به عنوان نمونه یکی از این افراد بنی‌صدر بود. در اسناد لانه جاسوسی وی با اسم رمز SD LURE خطاب شده است. در سندی که به بررسی نقاط مثبت و منفی شخصیت بنی صدر – از دید جاسوس سیا – پرداخته شده  چنین آمده است:
«چون او یک توطئه‌گر کهنه کار است، اگر احساس کند که رژیم از اهداف او دور می‌شود، یا اینکه به نفع خودش خواهد بود، ممکن است در آینده برای توطئه علیه رژیم مانعی سر راه خود نبیند. اگرچه او به خمینی احترام می‌گذارد، اما او را مصون از خطا نمی‌داند ... او جاه‌طلبی سیاسی دارد. افشا شدن روابط مخفیانه‌اش با ما احتمالا به زندگی حرفه‌ای سیاسی فرد مزبور خاتمه خواهد داد».(11)


فلذا از زمان حضور بنی‌صدر در پاریس با وی ارتباط‌هایی گرفته می‌شود و سپس وی با عنوان مشاوره اقتصادی جذب همکاری با سفارت آمریکا می‌شود. افراد دیگری که به ترتیب اهمیت و نقش آنها سفارت آمریکا برای پیش برد اهدافش با آنها ارتباط برقرار کرد، عبارت‌بودند از: آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری (مرجع تقلید)، امیرعباس انتظام (سخنگوی دولت موقت)، کریم سنجابی (از رهبران جبهه ملی و وزیر خارجه دولت موقت)، رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای (عضو خبرگان قانون اساسی و استاندار آذربایجان شرقی در دولت موقت و رئیس حزب خلق مسلمان)، میناچی‌، ناصر (وزیر ارشاد ملی‌ در دولت‌ موقت‌)، علی‌اصغر حاج سید جوادی (نویسنده)،  حسن‌نزیه‌، (مدیر عامل‌ شرکت‌ نفت‌ دردولت‌ موقت‌) و...

 

پی‌نوشت:
1) سولیوان، ویلیام، مأموریت در ایران (خاطرات سولیوان – آخرین سفیر آمریکا در ایران)، ص ۵۸ – ۵۹.
2) سند ش ۲۲ تاریخ ۶ اوت ۱۹۷۹ (۱۵/۵/۱۳۵۸) اسناد لانه جاسوسی آمریکا ج 3  ص 785.
3) سند ش ۲۲ تاریخ ۶ اوت ۱۹۷۹ (۱۵/۵/۱۳۵۸) اسناد لانه جاسوسی آمریکا ج 3  ص 78۷.
4) اسناد لانه جاسوسی، ج 1 ، ص ۷۲.
5) همان، ج ۳، ص ۷۸۳.
6) همان، ج ۵، ص ۱۵۵.
7) اسناد لانه جاسوسی، ج 1 – 6، ص 187.
8) اسناد لانه جاسوسی، ص 180.
9) اسناد لانه جاسوسی، ج ۱، ص ۶۷.
10) اسناد لانه جاسوسی، ج ۱، ص ۶۶.
11) اسناد لانه جاسوسی، ج 9، ص 43 و 44.

لینک مطلب از سایت پژوهشکده باقرالعلوم

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻در کتاب تهران تا تیرانا که خاطرات مسعود خدابنده‌لو از اعضای ارشد جداشده از سازمان مجاهدین خلق است؛ نکته جالبی در مورد چرایی وارد شدن «سازمان مجاهدین خلق» به فهرست سازمان‌های تروریستی گفته شده است:

👈 «به نظرم سازمان وارد فهرست تروریستی شد نه چون قاتل هفده‌هزار ایرانی یا چند هزار عراقی بود، سازمان مجاهدین خلق وارد فهرست تروریستی شد، چون پس از اینکه صدام از چشم آمریکا افتاد‌، همچنان پای صدام ماند. جورج بوش برای حمله به عراق دو دلیل آورد: یکی سلاح‌های شیمیایی (که پیدا نشد) و دیگری حمایت صدام از تروریسم.» [۱]

 

🔻 آمریکایی‌ها ابتدا یک کلیدواژه‌هایی مانند تروریسم درست می‌کنند سپس برای خودشان لیست درست می‌کنند و هر وقت خواستند عده‌ای را وارد این لیست می‌کنند و هر وقت خواستند خارج می‌کنند، سازمان مجاهدین اگرچه در لیست سازمان‌های تروریستی آمریکا بود، اما پس از اشغال و ورود آمریکا به عراق، پس از یک درگیری‌های خیلی کوچک ظاهری وارد پایگاه‌های سازمان شد و سپس سازمان مجددا در همان امنیت و تامین مالی سابق دوباره به حیات خود در سایه آمریکا ادامه داد تا آنکه زمان خروج آمریکا از عراق، دیگر فضا برای سازمان امن نبود و دولت جدید عراق خواستار اخراج آنها شد، به همین جهت به راحتی سازمان از لیست سازمان‌های تروریستی خارج شد و توسط آمریکایی‌ها به آلبانی (بخوانید حیاط خلوت آمریکا و دیگر تروریست‌های دنیا) مهاجرت داده شد.

این یکی از حکایت‌های لیست‌های مسخره بین‌المللی است!

...........

📖 [۱]. جعفربگلو، محمد، تهران تا تیرانا (خاطرات مسعود خدابنده: عضو سابق سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حافظت از مسعود رجوی)، چاپ اول، قم، انتشارات شهید کاظمی، ۱۴۰۱ش، ص ۱۱۹.

👈به شرح حال بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

حاج همت در این کلیپ توضیح می‌دهد چقدر اسرائیلی‌ها ضعیف هستند و همچنین اینکه چرا با وجود ضعف‌ اسرائیلی‌ها، سوری‌ها نمی‌توانستند آنها را شکست دهند و اینکه چرا درگیر شدن ما با اسرائیل از سوریه در آن شرایط سال ۱۳۶۱ به مصلحت نبود.

دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 20 ثانیه

اما حالا شرایط عوض شده است، روح حاج همت شاد، کاش بود و می‌دید پس از چهل سال ورق برگشته است، اسرائیل همان اسرائیل بلکه ضعیف‌تر است اما نیروهای مقابلش دیگر آن نیروهای سست و ضعیف نیستند.

👈به شرح حال بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 آیت‌الله شریعتمداری از مراجع مطرح قم و مورد اعتماد آیت‌الله گلپایگانی و مرعشی بود.

بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی ایشان و آن دو بزرگوار متکفل ساماندهی امور حوزه قم شدند.

در آن زمان با اینکه امام نیز در تراز همین بزرگواران بودند و حتی از نظر شمار شاگردان، درس بسیار پررونق‌تری نسبت به آن سه مرجع داشتند اما پس از رحلت آیت‌الله بروجردی از اموری که در شأن مراجع جدید بود مثل: برگزاری مجلس ترحیم برای آیت‌الله بروجردی و رساله دادن و تکفل امور حوزه پرهیز کردند.

 

🔻با گذشت زمان و پررنگ شدن مبارزات و تبعید امام، جایگاه زعامت حوزه قم برای سه مرجع مذکور تثبیت شد، در میان این سه مرجع، طرفداران آیت‌الله شریعتمداری بیشتر قومیتی و محدود به مناطق آذربایجان و ترک‌تبار بودند، ایشان در امور اجتماعی نقش فعالی در میان سه مرجع مذکور داشتند و عملا هماهنگ‌کننده آنها به ویژه آیت‌الله گلپایگانی در امور سیاسی بود.

 

🔻 در اسناد ساواک و اسناد لانه جاسوسی، سندهای مختلفی وجود دارد که حکایت‌گر این مطلب است، از جمله این موارد در یکی از اسناد لانه جاسوسی (جلد ۲۷ (خط میانه ۳)) سند ش ۱۲ در تاریخ ۲۰ دی ۱۳۵۷ گزارشی از ملاقات دو مأمور آمریکایی همراه با ناصر میناچی با آیت‌الله شریعتمداری آمده است.

(انتشار این اسناد بعد از تسخیر لانه جاسوسی موجب بازداشت موقت ناصر میناچی وزیر ارشاد و فرهنگ دولت موقت شد اما تاثیری در شرایط آیت‌الله شریعتمداری نداشت تا اینکه اقدام ایشان در کودتای نوژه علیه انقلاب آشکار شد و بدین واسطه حبس خانگی شدند.)

 

🔻در سند مذکور آمده است:

«او نگرانی و درک عمیق خود را در این مورد که ارتش خروج شاه را نمی‌پذیرد نشان داد. با ذکر و توجه به شایعاتی در این مورد که آنها با شاه توطئه چیده‌اند تا آشوب‌هایی ایجاد کرده و باعث سقوط دولت ملی شوند و در نتیجه بازگشت شاه را به قدرت ممکن بسازند، او مکررا پیشنهاد می‌کرد که آمریکا هرچه را در توان دارد به کار گیرد تا از این امر جلوگیری کند. به هر حال با ذکر این که چپ‌ها و سایر عناصر توطئه‌گر ممکن است از دستوراتش اطاعت نکنند. او موافقت کرد که اعلامیه‌ای در روز 11 ژانویه صادر کند. با ذکر توصیه‌هایی که در آن به طرفدارانش امر می‌کند که از هر نوع آشوب و یا هرگونه اعمال تحریک‌آمیز نسبت به ارتش در طی مدت خروج و نبودن شاه خودداری نمایند. این اعلامیه و دستورات، با مُهر وی و همچنین مُهر آیت‌اللّه‌های دیگر گلپایگانی و مرعشی صادر خواهد شد.

آیت اللّه در رابطه با روابط آینده مابین ایران و آمریکا خیلی مهربان و خوشبین بود. او قدردانی خود را از کمک‌های آمریکا در گذشته اظهار داشت و متذکر شد که ایران همان اندازه محتاج به فروش نفت است که آمریکا محتاج به خریدن آن.

او خاطرنشان ساخت برای محفوظ بودن در مقابل شوروی به کمک آمریکا احتیاج دارد. انتقادات فعلی از آمریکا از این عقیده غلط که آمریکا در امور داخلی ایران دخالت می‌کند سرچشمه می‌گیرد. این مشکل می‌تواند به طور کامل رفع شود و روابط خوب ایران و آمریکا بر پایه یک احترام متقابل می‌تواند دوباره برقرار شود.»

....

📝 پی‌نوشت:

۱. اگرچه امام از اموری که موجب شهرت و مطرح شدن ایشان به عنوان مرجع بود، پرهیز می‌کردند اما خودشان را در جایگاه ولایت اجتماعی می‌دانند و شاهد آن هم اینکه همان زمان اجازه نامه‌هایی برای افراد برای اخذ وجواهات و تصرفات ولایی صادر می‌کردند.

۲. برخلاف امام که مکرر می‌فرمودند: «شاه باید برود.» آیت‌الله شریعتمداری تا پیش از رفتن شاه اصرار داشتند که شاه باید بماند و به واسطه‌های مختلف برای امام پیام می‌فرستادند که اینقدر نگویید: شاه باید برود و وقتی هم اخبار رفتن شاه مطرح می‌شود کسانی مثل ایشان و برخی دیگر از مراجع اظهار نگرانی می‌کنند. (ر.ب: همان، سند ش ۱۰، ص ۳۰-۳۱)

پس از رفتن شاه نیز اگرچه موضع امام و آقای شریعتمداری در مورد نوع تعامل با ارتش یکسان است اما با این تفاوت که ظاهرا ایشان می‌خواست با ارتش برخورد نشود تا در شرایط آرام دولت ملی بختیار حفظ شود اما امام می‌خواست ارتش برای انقلاب بماند و با فشار مردمی دولت بختیار را کنار زند.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ (خرداد ۱۳۴۶ش) بین اسرائیل و اعراب، من در کویت بودم. کویت هم یک تیپ به کمک مصر فرستاده بود که در کنار کانال سوئز به محاصره افتادند و به یاد ندارم چه شدند. تاثیر انگیز این بود که جمال عبدالناصر هفتاد هزار نیروی زمینی خود را وارد صحرای پهناور سینا کرده و سربازان شروع به سنگر کنی نموده بودند. سوریه و اردن هم آماده جنگ شده بودند. یک لشکر عراقی هم به کمک سوریه رفته بود.

 

🔻رادیوهای ممالک عربی چنان رجز خوانی می‌کردند و عرب عرب سر داده بودند که می‌گفتی خاک اسرائیل را به توبره خواهند کشید. جمال عبدالناصر به اعتماد این که اتحاد شوروی را در پشت سر دارد و به این جهت اسرائیل در جنگ پیشدستی نخواهد کرد و دست به حمله نمی‌زند بیش از یکصد هواپیمای جنگی خود را در فرودگاه‌ها در بستر باز قرار داده بود و همچنین ممالک دیگر عربی.

 

🔻اما روز حمله، اسرائیل با دسته دسته هواپیماهایش که به قدری از پایین حرکت می‌کردند تا از دید رادارها پنهان بمانند و بدنه پایین آنها به آب‌های مدیترانه می‌خورده، با حملات پیاپی تمام هواپیماهای مصر را ظرف یک ساعت در روی باند فرودگاه منهدم کرد، همچنین هواپیماهای سوریه و اردن را. سپس قوای زمینی مصر را که دیگر پوشش هوایی نداشت در بستر باز صحرای سینا در زیر بمباران‌های متوالی خود متلاشی کرد و بسیاری از آنها را به قتل رسانید. آنگاه با نیروی زمینی مجهز خود که در کمین نشسته بود بقیه را محاصره و همه را به اسارت گرفت و بدین گونه صحرای سینا و شرم الشیخ و شهرهای خان یونس، و عزه و العریش و در سوریه تمام ارتفاعات جولان و نقاط مسکونی آن را اشعال کرد و از جمله شهر قنیطره را در هم کوبید و آن را مرز بین خود و سوریه قرار داد. کرانه غربی اردن را نیز به تصرف خود درآورد و سراسر کانال سوئز را در صحرای سینا اشغال کرد. چند هواپیمای عراقی را که از پایگاه‌های عراق به کمک سوریه می‌رفت در هوا منهدم و در نتیجه شش روزه جنگ را برد و سه مملکت عربی را شکست داد.

 

🔻 تاثیر انگیزتر این بود که همان موقع بعضی از عرب‌ها پر مدعای نادان اظهار می‌داشتند اول اسرائیل صغیر را شکست می‌دهیم و بعد اسرائیل کبیر را که منظور ایران بود. و حال آن که همان موقع تمام آنها توسط اسرائیل صغیر با رسوایی هرچه تمام‌تر شکست فاحش خورده بودند.

....

📖 منبع: نقد عمر (خاطرات علی دوانی)، چ اول، انتشارات رهنمون، ۱۳۸۲ش، صص ۳۷۴ ۳۷۵.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

اینها صفحات مختلف از روزنامه اطلاعات تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۵۶ است.

صفحات روزنامه اطلاعات ۲۸ اسفند ۱۳۵۶ (صفحه ۱ و ۲ و ۸)

تقریبا ۴۶ سال پیش، نکات جالبی دارد، شاه هم به گردن کلفتی کردن اسرائیلی‌ها اذعان دارد، آمریکا خواستار تشکیل جلسه شورای امنیت برای پایان جنگ و عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان است. (البته دقت شود کارتر از حزب دموکرات و به ظاهرا صلح طلب رئیس جمهور آمریکا است.)

اسرائیل یک کمربند ۱۰ کیلومتری نسبت به مرزهای خود در لبنان تشکیل داده و ادعا کرده حملات خود را تا پاکسازی کامل جنوب لبنان از فدائیان فلسطین ادامه خواهد داد.

(آن زمان خبری از حزب الله و مقاومت شیعه هم نیست و طرف حساب اسرائیل فقط فلسطینی‌های حاضر در جنوب لبنان هستند.)

اسرائیل با اقسام موشک و هواپیما به فلسطینی‌ها حمله می‌کند و آنها هم موشک کاتیوشا شلیک می‌کنند، تعداد کشته‌های فلسطینی‌ها ۷۰۰ نفر تا آن روز است و تلفات اسرائیل یک هواپیما و دو نفر کشته و ۱۲ زخمی است.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

محدودیت‌های برگزاری مراسم عزاداری در محرم سال ۱۳۵۶ ش در دوران پهلوی دوم

🗞روزنامه اطلاعات ۲۰ آذر ۱۳۵۶ ص ۴.

🔻برخی از مواد اطلاعیه دولت:

۱. برپایی مراسم عزاداری نیازمند اخذ مجوز کتبی در تهران از اداره پلیس و در شهرستان‌ها از شهربانی محل است.

۲. تقاضای مجوز حداقل ۳ روز قبل از مراسم باید باشد.

۳. حرکت دسته‌های عزاداری باید از مسیرهای مشخص و با مجوز کتبی باشد.

۴. استفاده از بلندگو هم فقط به نحویی که صدای آن برای داخل منزل باشد و با کسب اجازه از شهربانی‌های شهرستان‌ها مجاز است.

بندهای دیگری هم در اعلامیه دولت وجود دارد، مثل: لزوم بسته بودن مشروب فروشی‌ها و کازینوها و سینماها در ایام تاسوعا و عاشورا و ممنوع بودن مراسمات تعزیه خوانی و قمه زنی و... که خودتان می‌توانید ملاحظه فرمایید.

 

خاطره حاج مهدی سلحشور از ممنوعیت‌های عزاداری در زمان پهلوی دوم یک سال قبل از انقلاب
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 32 ثانیه

سال ها گریه به تو جرم تلقی می شد
گریه هر شب ما برکت روح الله است...
رحمت خدا بر احیا کننده اسلام و معارف شیعی در قرنی که گذشت؛ روح الله خمینی...

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙بررسی دیدگاه وهابیت و جریانهای تکفیری نسبت به مسأله فلسطین

1چرا وهابیت از غزه حمایت نمی کند؟

2آیا جریان داعش که ادعای مقابله با کفار را دارد، با رژیم صهیونسیتی وارد جنگ می شود؟

3دلیل جریانهای تکفیری در عدم حمایت از حماس چیست؟

 

⁉️ پاسخ به این سوالات توسط

👈استاد ابوالفضل قاسمی و استاد روح الله حیاتی مقدم

حجم: 25.1 مگابایت
 

دریافت

👈به شرح حال بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 معمولا تصور عمومی این است که ذهنیت‌ها ساخته واقعیت‌ها است اما صحیح این است که ذهنیت‌ها واقعیت‌ها را می‌سازند و روایت واقعیت‌ها ذهنیت‌ها را به سمتی که راوی‌ها می‌خواهند می‌برد.

ذهنیتی که انسان‌ها از خودشان دارند واقعیت آنها را شکل می‌دهد و روایتی که دیگران از واقعیت انسان‌ها می‌کنند، ذهنیت انسان‌ها را آن‌طور که دیگران می‌خواهند شکل می‌دهد.

🔻 مردم آلمان در رقابت استعماری دنیا از دیگر کشورهای اروپایی عقب ماندند، پیشتاز استعمار، کشورهایی از اروپا بودند که به دریا راه داشتند و با کشتی‌های خود به نقاط مختلف دنیا سفر کردند و غارت و کشتار را برای مردم دنیا به سوغات بردند، اما آلمان‌ها که در وسط اروپا بودند و نیروی دریایی خاصی برای سفر به دنیا و غارت نداشتند، نتوانستند پیشرفت زالووار کنند اما چون می‌خواستند از همسایه‌های خود عقب نمانند بر توان داخلی و علم و فرهنگ خود تکیه کردند و پیشرفت کردند و وقتی بر پایه این پیشرفت به جایگاه برابر با همسایه‌گان خود رسیدند و وارد میدان سهم‌خواهی جنگ جهانی اول شدند کم مانده بود همه ابرقدرت‌های قدیمی را شکست دهند اما شکست خوردند و سخت‌ترین تحریم‌ها و غرامت‌ها متوجه آنها شد ولی باز به سرعت طی ۲۱ سال بر روی خرابه‌های آلمان شکست‌خورده در جنگ جهانی اول، آلمان قدرت‌مندی را ساختند که مجدد جنگ جهانی دوم را راه‌انداخت و داعیه فتح جهان را داشت و اگر اندکی آمریکا و انگلستان دیر جنبیده بودند و آلمان‌ به منابع نفت شوروی می‌رسید قطعا دیگر هیچ‌کس یارای مقابله با آنها را نداشت اما باز دست تقدیر با آلمان‌ها همراه نشد و آلمان‌ها شکست خوردند و دانشمندانشان را به آمریکا و شوروی و انگلستان بردند و همه سرمایه‌هایشان غارت شد الا یک چیز که غارت کردنی نبود و آن ذهنیت آلمانی‌ها از خودشان بود.

ذهنیت و فرهنگ «ما غیرت‌مند و عزیز هستیم» آلمانی‌ها موجب شد بار دیگر آلمان‌ها مجددا به سرعت همه چیز را دوباره برای خود ساختند و به قله‌های تکنولوژی و ثروت دنیا دست یافتند. آنها واقعیت‌ها را بر اساس ذهنیت‌شان برای خود شکل دادند.

همین اتفاق برای ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم افتاد و ژاپنی‌ها که به همراه آلمان در جنگ جهانی دوم مغلوب و  خسارات و تحریم‌ها و غرامات فراوان را متحمل شدند، اما بر پایه فرهنگ ما می‌توانیم و ما عزیز هستیم، به سرعت مجددا به قله‌های تکنولوژی و قدرت اقتصادی دنیا برگشتند.

🔻روایتی که ما از خودمان و گذشته خودمان داریم امروز و آینده‌ی ما را می‌سازد و دشمنان ما همواره سعی دارند فرمان روایت و ذهنیت سازی ما را در دست داشته باشند. وقتی خوار و خفیف شدیم رام دشمنان می‌شویم.

🔻 قرآن می‌گوید: فرعون اول فرمان روایت از مردمش را بدست گرفت و ذهنیت آنها را خوار و ذلیل بودن کرد سپس آنها از او اطاعت کردند.

«فَاسْتَخَفَ‏ قَوْمَهُ فَأَطاعُوه‏»(الزخرف-54) قومش را تحقیر و ذلیل کرد و آنها از او اطاعت می‌کردند.

🔻 روایت ما بلد نیستیم، ما تنبلیم، ما نمی‌توانیم، ما باید برویم آبگوشت بزباش درست کنیم، ما بهتر است برویم لولهنگ درست کنیم، خارجی‌ها باید بیایند برای ما مربی‌گری و مدیریت کنند، نتیجه‌اش ساخته شدن ذهنیت ما بلد نیستیم، نمی‌توانیم و... است و نتیجه این ذهنیت در واقعیت می‌شود ما بلد نیستیم، نمی‌توانیم و...

🔻 ایمان و ارتباط با خداوند اگر واقعی باشد اولین نتیجه‌اش اصلاح ذهنیت ما به خودمان و عالم هستی است. ایمان واقعی به ما عزت و غیرت می‌دهد، به ما توکل یعنی ما به پشتوانه خداوند می‌توانیم، می‌دهد.

🔻 به روایت قرآن، قوم فرعون هم اگر ذلیل و خوار شدند چون مؤمن نبودند.

«فَاسْتَخَفَ‏ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقین‏»

چون قومی فاسق بودند اطاعت و حقارت فرعون را پذیرفتند. اول فاسق شدند بعد حقارت را پذیرفتند و بعد از فرعون اطاعت کردند.

اگر در ذهن خود عزیز و با غیرت بودی، در واقعیت هم عزیز می‌شوی فرقی نمی‌کند کافر باشی یا مؤمن اما اگر مؤمن واقعی باشی حتما عزیز و با غیرت هستی و در نتیجه هم حتما عزیز خواهی شد.

🔻 مؤمن با ذهنیت خوش گمانی به خدا و توکل به او واقعیت دنیایش را آباد و زیبا می‌سازد. در روایت قدسی از امام رضا(علیه السلام) است که خداوند می‌گوید:

«أَحْسِنِ اَلظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ بِی إِنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً»

به خدا خوش گمان باشید، منِ خدا نزد گمان بنده‌ام هستم، اگر به من گمان خوب داشت خوب برایش رقم می‌زنم، اگر گمان بد داشت بد رقم می‌زنم.

📌همه عالم عین ربط به خداست و اگر خداوند نزد گمان بنده به اوست، همه عالم هم نزد گمان بنده به خداوند است.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

راه فهم صحیح

برای فهم صحیح، همیشه باید کلیات و اندیشه‌های بنیادی ما درست شود.

اگر برای فهم درست از کلیات و بالا شروع کردیم، وقتی هم به جزئیات می‌رسیم، آنها را درست می‌فهمیم ولی اگر کلیات و مبانی خطا رفتیم، هزاران داده جزئی و واضح را هم به ما بدهند باز بد می‌فهمیم و ممکن است حقایق بسیار آشکار را هم انکار کنیم! چون ذهن ما تلاش دارد همه چیز را با آن نظام مبنایی و کلیاتی که پیش خود دارد هماهنگ کند.

ذهن همیشه جزئیات را با پیوند دادن با کلیات و زیر شاخه آنها بردن، نزد خود حفظ می‌کند و وقتی آن کلیات اشتباه باشد جزئیات را هم اشتباه نظم می‌دهد و درک می‌کند.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری