شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲۵۴ مطلب با موضوع «برداشت‌هایی از قران و روایات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

شیوه قرآن خواندن

هر کتاب داستانی یا رمان یا قوانین و فیزیک و ... را یکی دوبار بخوانیم خسته می‌شویم و دیگر نمی‌خوانیمش.

راحت‌ترین و جذاب‌ترین کتاب‌ها برای مطالعه رمان و شعر است و آنها را هم دو سه بار بخوانی دیگر حوصله نمی‌کنیم بخوانیم.

اما مناجات‌ها و قران و کتب آسمانی اینطور نیستند، قرآن با اینکه بخش زیادی از آن بیان احکام است اما خواندش خسته کننده نیست، چون قرآن و مناجات‌ها از جنس فقط خواندن و اطلاعات کسب کردن یا خیال پردازی و همراه شدن با عالم شاعر و نویسنده نیستند، بلکه از جنس گفتگو و شنیدن با یک موجود زنده هستند، از جنس گعده گرفتن و هم‌نشینی، به همین خاطر مخاطب آنها از خواندن آنها خسته نمی‌شود.

به تعبیر نقل شده از امیر المومنین:

👈 «لاَ تُخْلِقُهُ  کَثْرَةُ  اَلرَّدِّ وَ وُلُوجُ  اَلسَّمْعِ»

هراندازه هم قرآن تکرار شود و به گوش بخورد کهنه نمی‌شود.

اگر می‌خواهیم این حالت زنده و با طراوت بودن قرآن و مناجات برایمان همیشه حفظ شود، باید به جنس آن دقت کنیم و با مخاطب زنده و حاضر خود وارد گفتگو و شنیدن شویم.

..........

پی‌نوشت: شهید مطهری ماجرایی در مورد اقبال لاهوری می گویند که به مطلب بالا مرتبط است:

یکى از مفکّرین عالم اسلامى در اعصار اخیر، اقبال لاهورى است. اقبال اهل هندوستان سابق و پاکستان جدید و در یک خاندان مسلمان پرورش یافته است. او تحصیلات جدید را طى کرده و در همان زمان از تحصیلات قدیم فى الجمله‏اى بهره‏مند بوده است ولى شور اسلامى را همیشه داشته، برعکس اکثر قریب به اتفاق محصلین ایرانى که یک حالت رنگ پذیرى عجیبى نسبت به فرنگیها دارند. این مرد تحصیلات عالیه‏اى در رشته فلسفه داشته و کتابها به زبان انگلیسى نوشته که همان کتابها براى مستشرقین جزء مدارک شمرده مى‏شود. مرد بسیار باشور و از کسانى بوده است که شمّ اسلامى داشته و از آن حمایت کرده است که تنها اسلام است که مى‏تواند دنیا را نجات بدهد، با اینکه خودش مرد متجددى بوده و از افکار امروز حداکثر آگاهى را داشته است. اشعار زیادى هم گفته است. حالا به این جهت کارى ندارم. او مى‏گوید پدرم یک جمله‏اى به من گفت که آن جمله برایم درس شد. یک روز صبح مشغول تلاوت قرآن بودم. پدرم گفت: چه مى‏کنى؟ گفتم: قرآن مى‏خوانم.

گفت: قرآن را آنچنان بخوان که گویى وحى بر تو نازل شده است. همین جمله مثل نقشى که روى سنگ کنده باشند در دلم اثر گذاشت و از آن به بعد به هر آیه‏اى که رسیدم، تا تأمل و تدبّر نکردم رد نشدم.

لینک مطلب در کانال آیات و روایات کاربردی  👇

https://eitaa.com/ayat_va_revayat/158

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بدترین جنبندگان

«إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَابِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلصُّمُّ ٱلبُکمُ ٱلَّذِینَ لَا یَعقِلُونَ»

مدح یا مذمت کردن برای چیزی معنا دارد که شانیت را دارد مثلا به سنگ نمی‌گویند چرا درست نگاه نمی‌کنی یا آفرین چقدر خوب توجه کردی ولی به انسان می‌گویند چون سنگ چشمی ندارد که درست ببیند و یا عقلی ندارد که توجه کند اما انسان دارد.

در آیه ۲۲ انفال خداوند در مقام مذمت کسانی که فکر نمی‌کنند می‌گوید بدترین جنبندگان کسی است که کر و و لال و هستند و نمی‌اندیشند.

آن کس که شانیت چنین مدح یا ذمی را دارد انسان است، اوست که قوه تعقل را دارد و مخاطب این مذمت خداوند است اما اگر این انسان اهل شنیدن نباشد و خود رأی باشد، اهل گفتن آنچه از حق و درستی می‌دانند نباشند و لال باشد، اهل فکر کردن نباشد و هرچیزی را بی‌حساب و کتاب قبول کند، این آدم شایسته نام آدمی نیست بلکه از جنبندگان هم پایین‌تر است و شر همه جنبندگان است.

پس هم خوب بشنویم، هم اگر حقی و درستی را می‌دانیم خوب بیان کنیم و هم خوب فکر کنیم.لینک مطلب در کانال آیات و روایات کاربردی  👇

https://eitaa.com/ayat_va_revayat/159

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در فرازهایی از یکی از خطبه‌های حضرت امیر در نهج البلاغه، حضرت می‌فرمایند خوراک من دو قرص نان بیشتر نیست و ادامه می‌دهند:

👈 «فَمَا خُلِقْتُ لِیَشْغَلَنِی أَکْلُ اَلطَّیِّبَاتِ کَالْبَهِیمَةِ اَلْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا...»

مرا براى آن نیافریده‌اند که غذاهاى لذیذ و دلپذیر به خود مشغولم دارد، چون چارپایان در آغل بسته که همه هدفشان نشخوار علف است‌، ...

در ادامه حضرت می‌گویند: مثل این است که می‌شنوم برخی می‌گویند:

اگر قوت پسر ابوطالب چنین است، ضعف او را زمینگیر می‌کرد و نمی‌توانست با پهلوانان ‌و شجاعان جنگ کند.

حضرت برای پاسخ به این گمان می‌فرمایند:

 👈 «أَلَا وَ إِنَّ اَلشَّجَرَةَ اَلْبَرِّیَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ اَلرَّوَاتِعَ اَلْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ اَلنَّابِتَاتِ اَلْعِذْیَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً»

بدانید، که آن درخت که در بیابان‌ها پرورش یافته، چوبى سخت‌تر دارد و بوته‌هاى سرسبز و لطیف، پوستى بس نازک. آرى، درختان بیابانى را به هنگام سوختن، شعله نیرومندتر باشد و آتش بیشتر.

....

کلام حضرت در تاثیر تحمل سختی و ترک نازپروردگی فقط در مورد اصلاح بدن انسان نیست، بلکه روح انسان نیز اگر با سختی و محدودیت‌ها مواجه شود، رشد می‌کند.

در تربیت نفس باید طعم سختی و محدودیت را چشید، بدن انسان نیز اگر عادت به راحتی و برخورداری و پرخوری کند، می‌شود ماشین دفع!

روزه برای اصلاح بدن و روح، تمرینی لازم از چشیدن طعم محدودیت است.

لینک مطلب در کانال آیات و روایات کاربردی  👇

https://eitaa.com/ayat_va_revayat/16

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

قُوتُ اَلْأَرْوَاحِ

از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت است:

👈 «قُوتُ اَلْأَجْسَادِ اَلطَّعَامُ وَ قُوتُ اَلْأَرْوَاحِ اَلْإِطْعَامُ»

خوراک مایه قوت جسم‌ها غذا است، و خوراک مایه قوت روح‌ها غذا دادن است.

 

در آیه ۱۰۳ سوره توبه خداوند تبارک و تعالی به پیامبر اکرم می‌فرماید:

👈 «خُذ مِن أَموَٰلِهِم صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُم وَتُزَکِّیهِم بِهَا»

از اموالشان صدقات را دریافت کن چراکه به سبب این گرفتن صدقات آنها را پاک می‌کنى و رشد و تکامل مى‌دهى؛

 

بیش از آنکه فقیر به کمک کردن ما نیاز داشته باشد، ما به کمک کردن به او نیاز داریم، بیش از آنکه میهمان ما از مهمانی شدن توسط ما بهره ببرد، ما از میهمانی دادن و اطعام کردن به او بهره می‌بریم.

اشتباه می‌کنند کسانی که می‌گویند در مساجد و حسینیه‌ها از مردم پول جمع نکنید و با موقوفات یا از طریق افراد سرمایه‌دار هزینه‌های مسجد و حسینیه را تامین می‌کنند، چون همه باید در کمک کردن سهیم شوند، این مشارکت در کمک‌کردن خودش یک امر تربیتی و موجب پاک شدن مردم است.

.....

📌 پی‌نوشت: البته در نحوه جمع آوری کمک می‌شود خلاقیت به خرج داد و شیوه‌هایی که اخلاص و کرامت مردم و متولی بیشتر حفظ شود را اجراء کرد. مثلا عوض هر روز، هر هفته یا ماه پاکت‌هایی بین مردم توزیع شود تا هرکس هرچه دوست داشت در پاکت‌ها بگذارد یا کارتخوان را به خود فرد کمک کننده دهیم تا مبلغ را واریز کند.

لینک مطلب در کانال آیات و روایات کاربردی  👇

https://eitaa.com/ayat_va_revayat/16

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

شر وسواس خناس

مقایسه‌ای کنید بین دو سوره مبارکه فلق و ناس، نکته بسیار مهمی از مقایسه این دو سوره بدست می‌آید.

در سوره فلق به «رب الفلق» پناه برده می‌شود از شر هر آنچه خلق شده است و چند مورد را به خصوصه از این مخلوقات ذکر می‌کند: شب هنگامی که تاریک می‌شود، ساحران و دعا نویس‌ها که گره می‌زنند و در آن می‌دمند، حسودان که حسادت می‌کنند.

معلوم می‌شود این سه مورد از میان مخلوقات خطرناک‌تر از بقیه هستند.

اما در سوره ناس ورق برمی‌گردد، عوض یک بار نام خدا را بردن و پناه بردن به او از همه مخلوقات، سه بار نام خداوند با صفات مختلفش را به میان می‌آورد و به آن پناه می‌برد، از شر فقط یک چیز:

«قُل أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ _ مَلِکِ ٱلنَّاسِ _ إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ»

از شر چه چیزی؟

«مِن شَرِّ ٱلوَسوَاسِ ٱلخَنَّاسِ»

از شر وسوسه گر کمین گرفته پنهان که بسیار وسوسه می‌کند.

«ٱلَّذِی یُوَسوِسُ فِی صُدُورِ ٱلنَّاسِ»

آنکه همواره در سینه‌هاى مردم وسوسه مى‌کند.

مِنَ ٱلجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ»

چه وسوسه گران از جنّیان و چه آدمیان.

معلوم می‌شود بیشترین ضررها و خطرها از جانب این وسوسه‌گرها به انسان می‌رسد و متاسفانه مردم از دعا نویس و ساحر و شب و حسود و هر چیزی می‌ترسند و دوری می‌کنند جز این وسوسه‌گرهای پنهان.

وسوسه‌گرهایی که ذهن و قلب شما را بهم می‌ریزند، دنیا را مقابل چشم شما سیاه می‌کنند، دل‌های شما را برای انجام گناه و خیانت و ظلم نرم می‌کنند.

خیلی از کانال‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای و دوستان مصداق تام این وسوسه‌گرهای کمین گرفته پنهان هستند.

لینک مطلب در کانال آیات و روایات کاربردی  👇

https://eitaa.com/ayat_va_revayat/162

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

امید به عمل..

در حکمت‌های نقل شده از لقمان حکیم آمده است، لقمان به فرزندش می‌گوید: ای پسرم، هفت هزار حکمت فرا گرفتی، پس چهار حکمت آن را حفظ کن و همراه من به بهشت بیا.

معلوم می‌شود این چهار حکمت مخ همه اندرزها است.

یکی از این چهار حکمت این است:

👈 «وَ أَخْلِصِ‏ الْعَمَلَ‏ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِیر»

عملت را خالص کن چرا که آنکه نقد کننده است آگاه است.

 

آن چهار حکمت منقول از لقمان در روایتی قدسی نیز با اضافاتی آمده است:

👈 «وَ قالَ تَعالى: یَابْنَ آدَمَ! اَکْثِرْ مِنَ الزّادِ اِلى طَریقٍ بَعیدٍ، وَ خَفِّفِ الْحَمْلَ فَالصِّراطُ دَقیقٌ، وَ اَخْلِصِ الْعَمَلَ فَاِنَّ النّاقِدَ بَصیرٌ، وَاَخِّرْ نَوْمَکَ اِلَى القُبُورِ وَفَخْرَکَ اِلىَ المیزانِ وَ لَذّاتِکَ اِلَى الجَنَّةِ، وَ کُنْ لى، اَکُنْ لَکَ.»

خداوند متعال فرمود: اى فرزند آدم! براى راهى طولانى توشه بسیار برگیر و بار خود را سبک کن، چرا که راه، باریک است. و کار و عمل را خالص ساز، چرا که ارزیاب، بیناست. و خواب خود را براى قبر نگهدار و افتخار خویش را براى میزان و لذّت هاى خود را براى بهشت. و براى من باش، تا براى تو باشم.

.....

پی‌نوشت:

در دستگاه کریم قاعدتا نباید خیلی مو را از ماست بکشند! اما با توجه به آیات و روایات در دستگاه خداوند ذره ذره خطاها دیده می‌شود و از همه سخت‌تر اخلاص است که اکثر اعمال ما در این مرحله رفوضه می‌شود!

اما چرا؟! ظاهرا خداوند نمی‌گذارد در دستگاهش کسی طلبکار و مدعی خارج شود، هرچه هم بیاوریم باز یک جایش عیبی پیدا می‌شود!

الا اینکه بدهکار و با امید به فضلش برویم و آن وقت سیئاتمان هم حسنات می‌شود!

تذکر:

متاسفانه برخی از این مطلب درست سوء برداشت می‌کنند و امید بی‌عمل به فضل الهی می‌بندند!

اما این نکته هم مکرر در روایات آمده است که امید بی‌عمل فریب شیطان است‌.

از حضرت امیر علیه السلام نقل است:

👈 «لَا تَکُنْ‏ مِمَّنْ‏ یَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ»

مثل آن کسی نباش که امید به آخرت دارد، ولی عمل ندارد.

ما باید تا جای ممکن عمل کنیم ولی به عملمان دل خوش نکنیم بلکه به فضل خداوند دل خوش باشیم.

لینک مطلب در کانال شرح حال  👇

https://eitaa.com/ayat_va_revayat/164

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

معجزه زنده قرآن

 

قرآن را معجزه زنده پیامبر می‌گویند، معجزه‌ای که هرچه هم نسل‌ها و زمان‌ها می‌گذرد همچنان زنده است.

اعجاز باید امری خارق العاده باشد که هم ادعای اثبات آسمانی بودن را دارد هم کسی نتواند با خواست و اراده خود مثل آن را بیاورد، قابل آموزش نیست و همه‌اش افاضه از سوی خداوند است.

اعجازهای مختلفی برای قرآن گفته‌ شده است، مثل پیش‌بینی‌های دقیق آن از مباحث علمی و تاریخی که سال‌ها و قرن‌ها بعد از بیان قرآن ثابت شده‌اند، اعجاز ادبی و بلاغی و... اما در همه این اعجازها ممکن است اشکال‌هایی شود مثلا اینکه عمومیت چندانی ندارند و برای افراد خیلی معدودی قابل فهم هستند.

 


دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 1 ثانیه

کلیپ بالا مربوط به یک ویژه برنامه قرآنی است که شب‌های نوروز ۱۴۰۲ از شبکه سوم پخش می‌شود.

 

اما یک اعجاز در قرآن است که عمومیت بیشتری دارد کافی است اهل ایمان و حقیقت خواه باشی تا این اعجاز را درک کنی و در آیات مختلفی هم به این پیش زمینه برای درک حالت اعجاز آمیز قرآن اشاره شده است.

👈«ذَلِکَ ٱلکِتَبُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدى لِّلمُتَّقِینَ»

این اعجاز جذبه روحانی و همراه کردن قلب است و نه با پول و نه تعلیم و نه انواع هنرنمایی‌ها حاصل نمی‌شود.

این حالت افاضه‌ای است‌ و در خیلی جاهای دیگر غیر از قرآن هم وجود دارد فقط با این تفاوت که آنها ادعای اعجاز را ندارند.

در سرود سلام فرمانده ۱ چیزی بود که قلب‌ها را با خود همراه می‌کرد، در نفس برخی مداح‌ها و روضه‌خوان‌ها این حالت است و هرکاری هم کنید جز با تقوای شما و خواست خداوند این حالت حاصل نمی‌شود.

چنین حالتی را خداوند در برخی کتاب‌ها و متن‌های دیگر هم گذاشته‌است مثلا نمی از آن به کتاب حافظ رسیده است.

برای درک و استفاده از این حالت قرآن هم باید اهل تقوا شد.

این حالت از اعجاز قرآن همه‌گیرترین و مهم‌ترین ویژگی اعجاز آمیز قرآن است که موجب شده است قرن‌های متمادی قرآن در بین مسلمانان حفظ شود.

آن اعجازهای ادبی و علمی برای ساکت کردن کافران به قرآن است و این اعجاز جذبه روحانی برای همراه کردن و تثبیت قلب مؤمنان.

 


دریافت
مدت زمان: 9 دقیقه 29 ثانیه

کلیپ الحاق شده مربوط به داستان واقعی مسلمان شدن یک جوان استرالیایی در یک اجرای استنداپ کمدی در سیدنی است.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

گنج‌ های طالقان

مشغول مطالعه بودم که به حدیث بسیار جالب و امیدوارکننده‌ای در مورد

یاران حضرت حجت(عج) در عصر ظهور برخوردم؛ روایت از منابع اهل سنت است:

👈 «"لا تزال طائفة من أمتی یقاتلون على أبواب بیت المقدس و ما حولها و على أبواب أنطاکیة و ما حولها و على أبواب دمشق و ما حولها و على أبواب الطالقان و ما حولها ظاهرین على الحق»

پیوسته گروهی از امت من در نزدیکی بیت‌المقدس و اطراف آن و انطاکیه (شهری در نزدیکی مرز ترکیه و سوریه) و اطراف آن و در نزدیکی شهر دمشق و اطراف آن و در طالقان (محدوده رشته کوه البرز) و شهرهای اطراف آن در حال جنگ برای پشتیبانی از حق هستند.

👈 «لا یبالون من خذلهم ولا من نصرهم»

همراهی و عدم همراهی دیگران برایشان مهم نیست.

👈 «حتى یخرج الله کنزه من الطالقان فیحی بهم دینه کما أمیت من قبل»

این مقاتله پیوسه برای پشتیبانی آنها از حق ادامه می‌یابد تا وقتی که گنج‌های طالقان بیرون آید و به واسطه آن دین زنده شود، همانطور که پیش از آن مرده بود.

.....

پی‌نوشت:

در مورد گنج طالقان در روایات گفته شده است که این گنج طلا و نقره نیست بلکه انسان‌های بسیار با ایمان و مستحکم و با اراده هستند.

👈 «لَهُ کنْزٌ بِالطَّالَقَانِ مَا هُوَ بِذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ رَایَةٌ لَمْ تُنْشَرْ مُنْذُ طُوِیَتْ وَ رِجَالٌ کأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِیدِ لَا یَشُوبُهَا شَک فِی ذَاتِ اللَّهِ أَشَدُّ مِنَ الْحَجَرِ لَوْ حَمَلُوا عَلَی الْجِبَالِ لَأَزَالُوهَا...»

📖 منبع: کتاب کنز العمال متقی هندی (از علمای حنفی مذهب قرن ۹) جلد۱۲، صص ۲۸۳ - ۲۸۴، حدیث 35054.

در روایت دیگری از کتاب کنزالعمال متقی هندی از علمای اهل سنت، آمده است، روزی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در روز جمعه از منبر بالا رفتند و خطبه خواندند درحالی که دور حضرت را ایرانیان گرفته بودند، اشعث بن قیس برخواست و گفت:

«غلبتنا علیک هذه الحمیراء»

این سرخ‌رویان بر ما نسبت به تو غلبه کرده‌اند.

حضرت پاسخ دادند:

«من یعذرنی؟ أما والله لقد سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: لیضربنکم على الدین عودا کما ضربتموهم علیه بدأ»

چه کسی می‌تواند این کار من را توجیه کند؟ همانا به خدا قسم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می‌گفت:

اینها برای بازگشت شما به دین به سختی با شما می‌جنگند همانگونه که شما در ابتدا برای دین آوردن با آنها جنگیدید.

.....

پی‌نوشت: این روایت در منابع شیعه و معاصر نیست که کسی بگوید این را  جعل کرده‌اند برای حق انگاری خودشان! ظاهرا هم منظور ایرانیان و اعراب همان زمان امیرالمؤمنین نبوده‌اند چراکه آن زمان پایگاه اصلی اسلام در همان سرزمین اعراب و میان آن مردم بوده است.

ان شاء الله ما مصداق این روایت باشیم، اما در هر صورت اگرچه موقتا عربستان کمی سر عقل آمده و ما اهل صلح و سازش با کشورها به ویژه همسایگانمان هستیم اما در هر صورت آخرش، یک جایی دو خط اسلام ناموازی ما و عربستان باهم تلاقی خواهند کرد.

.....

📖 منبع: کتاب کنز العمال متقی هندی (از علمای حنفی مذهب قرن ۹) جلد ۴، صص ۶۱۳، حدیث ۱۱۷۷۲.

لینک مطلب در کانال شرح حال  👇

https://eitaa.com/sharhe_hal/4813

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

🔻 در قرائات مختلف از قرآن، همه متفق هستند که قسمت‌های مشترک بین قرائات مختلف (که بنا به قولی قریب به ۹۸ درصد از قرآن است) متواتر است و همانی است که از ملک وحی بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نازل شده است.

🔻 اختلاف نظر اصلی در این است که برخی معتقدند همه قرائت‌های موجود متواتر و نازل شده توسط ملک وحی است و برخی دیگر معتقدند فقط یک قرائت حقیقتا از سوی خداوند نازل شده است.

📌 پس باید دقت شود که اختلاف اصلی در صدور همه قرائات یا یکی از آنها است و نه حجیت قرائت و عمل بر اساس قرائت‌های مختلف.

🔻 آنچه از روایات بر می‌آید، صدور صرفا یک قرائت و البته حجیت همه قرائت‌ها به معنای منجزیت عند الاصابه به واقع و معذریت عند الخطاء است.

به طور مثال سَالِمِ بْنِ سَلَمَةَ از اصحاب امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند مردی نزد امام صادق (ع) قرآن قرائت کرد و من دیدم قرائت برخی حروف او، آنطور که عموم مردم می‌خوانند نیست.

👈 «وَ أَنَا أَسْتَمِعُ حُرُوفاً مِنَ الْقُرْآنِ لَیْسَ عَلَى مَا یَقْرَؤُهَا النَّاسُ»

پس امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «کُفَّ عَنْ هَذِهِ الْقِرَاءَةِ اقْرَأْ کَمَا یَقْرَأُ النَّاسُ حَتَّى یَقُومَ الْقَائِمُ ع فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع قَرَأَ کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى حَدِّهِ وَ أَخْرَجَ الْمُصْحَفَ الَّذِی کَتَبَهُ عَلِیٌّ ع»

📖 (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏ ۲، ص:  ۶۳۳)

دست از این قرآئت بردارید و همانطور که مردم قرائت می‌کنند، شما نیز قرائت کنید تا وقتی که قائم ما قیام کند و قرآن را همانطور که حقیقتا هست بخواند و خارج کند قرآنی که علی (علیه السلام)‌ نوشته بود.

🔻این روایت در عین اینکه دلالت دارد بر حجیت قرائت قرآن همانگونه که ناس آن را قرائت می‌کردند، صدور همه قرائات از سوی خداوند را نفی می‌کند.

🔻 در روایت دیگری در تایید نزول یک قرائت، زُرَارَة از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند: «إِنَّ الْقُرْآنَ وَاحِدٌ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ وَاحِدٍ وَ لَکِنَّ الِاخْتِلَافَ یَجِی‏ءُ مِنْ قِبَلِ الرُّوَاةِ» قرآن یکی بیشتر نیست و از سوی خدای واحد نازل شده است اما اختلاف در قرائت آن از سوی روایت کنندگان آن پیش آمده است. (همان، ص ۶۳۰)

در روایت دیگری فُضَیْلِ بْنِ یَسَار می‌گوید به امام صادق (علیه السلام)

عرض کردم:

👈 «إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ»

عامه می‌گویند قرآن به هفت حرف (لهجه) نازل شده است و همه این لهجه‌های مختلف قرآن نازل شده هستند. حضرت جواب دادند:

👈 «کَذَبُوا أَعْدَاءُ اللَّهِ‏ وَ لَکِنَّهُ نَزَلَ عَلَى حَرْفٍ وَاحِدٍ مِنْ عِنْدِ الْوَاحِدِ»

دروغ می‌گویند این دشمنان خدا اما قرآن نازل شده است بر یک لهجه و از سوی خدای واحد. (همان)

🔻برخی از کسانی که قائل به تواتر همه قرائات هستند، این روایت که از نظر سند در آن خدشه‌ای ندارند را به نحو دیگری ترجمه و تفسیر می‌کنند. آنها می‌گویند که در میان اهل سنت در آن زمان چنین رایج بود که هرکس به خود اجازه می‌داد در خواندن قرآن به اختیار خود هر کلمه‌ای را معنای مشترکی داشت با کلمات نقل شده به عنوان آیات، عوض کنند یا حتی آیات را به زبان‌های دیگر بخواند، مثلا نقل می‌کنند شافعی جایز می‌دانسته است در نماز سوره حمد را به فارسی بخوانند و بنابراین عبارت: «إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ» یعنی عامه می‌گویند جایز است قرآن را به زبان و عبارات مختلفی که خودمان می‌خواهیم بخوانیم و اهل بیت مقابل این نحو از مواجه با قرآن ایستاده‌اند و نه خواندن قرآن به قرائات مختلف.

⁉️ اما باید از این عزیزان پرسید چطور چنین چیزی با حساسیت بسیار زیاد مسلمانان بر حفظ و نگه‌داری قرآن و تکیه آنها بر عبارات برای فهم و بیان احکام اسلام، جمع می‌شود؟ حتی اگر قبول کنیم آن فتوای شافعی متاثر از چنین فضایی بوده است چرا با وجود آن فضا این فتوای شافعی باقی نماند و شاگردانش آن را رد کردند؟

علاوه بر آن در روایت مورد استناد، راوی نمی‌پرسد که عامه می‌گویند کلمات معادل یا به زبان دیگر بیاوریم بلکه می‌پرسد که عامه می‌گویند به احرف مختلف نازل شده است و این ظاهر است که سوال از چیزی که از ابتدا نازل شده است، بوده، نه کلمه‌ای که جایگزینی کلمه دیگر شود.

🔻در روایات دیگر هم تصریح شده است که عامه برخی حروفی از حروف کلمات قرآن را متفاوت از آنچه مشهور بوده است می‌خوانده‌اند نه خود کلمات و اهل بیت از آن نهی کرده‌اند.

👈 «وَ أَنَا أَسْتَمِعُ حُرُوفاً مِنَ الْقُرْآنِ لَیْسَ عَلَى مَا یَقْرَؤُهَا النَّاسُ»

و ظاهر «احرف» دخل و تصرف در حروف قرآن است نه کل کلمه یا حتی زبان آن! دخل و تصرف در حرف در عین حفظ کلمه نیز یعنی حرکات آن و با منظور بودن لهجه هماهنگ است.

لینک مطلب در کانال شرح حال 👇

https://eitaa.com/sharhehal_hoze/49

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

اقسام اختلاف قرائات

🔻 شاید به گوش خیلی‌ها نخورده باشد که در برخی کشورهای اسلامی مثل «مغرب» قرآنی که می‌خوانند با قرآن ما تفاوت‌هایی دارد:

📌گاهی تفاوت‌ها در حروف و حرکات یک کلمه است و تفاوت در معنا را دنبال دارد، مانند:

👈 «مالک یوم الدین» که در قرائت دیگری «مَلِک یوم الدین» آمده است، در معنای اول «مالک یوم الدین» به معنای صاحب و اختیاردار مردم در روز آخرت است و در معنای دوم «ملک یوم الدین» به معنای رئیس و قانون گذار روز آخرت است.

👈 و یا این آیه: «وَ إِذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیماً وَ مُلْکاً کَبِیراً» که در وصف بهشت و بهشتیان است. در این قرائت لفظ ملک با ضم میم و سکون لام خوانده شده است؛ اما در قرائت دیگر با فتح میم و کسر لام « مَلِکاً کَبِیراً» خوانده‏‌اند و در قرائت دوم کسانی که قائل به امکان روئیت خداوند هستند، آیه مذکور را مورد استناد خود قرار می‌دهند. (اگرچه پاسخ‌های عقلی و فلسفی به آنها در نفی این معنا وجود دارد.)

👈 یا «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ» که در قرائت دیگری «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلِکُمْ» آمده است، در قرائت اول «ارجلکم» به فتح لام است و اختلاف شده که «ارجلکم» به «وجوهکم» سابق عطف شده، پس پاها باید مانند آن شسته شود یا به محل «رُؤُسِکُمْ» عطف شده است، پس باید پاها مسح شود؟

اما در قرائتی که «ارجلکم» به کسر لام است، دیگر هیچ اختلافی نیست که عطف حتما به ظاهر «رُؤُسِکُمْ» است و پاها باید مسح شود.

👈 یا «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ» که در قرائت حفص از عاصم «یَطْهُرْنَ» است و معنای آن چنین می‌شود که غایت لزوم دوری از زنان تا زمان پاک شدن طبیعی زنان است  اما اگر «یَطَّهَرْنَ» باشد اختلاف است که آیا معنای آن باید اضافه‌ای داشته باشد و پاک شدن زنان با غسل کردن است یا همان حالت پاکی طبیعی آنان منظور است؟

📌 گاهی تفاوت در اضافه و نقصانی است که معنا را مقید می‌کند، مانند:

👈 «فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ.» که در قرائتى دیگر: «أو تحریر رقبة مؤمنة» قرائت شده است.

👈 و یا «وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ» که در قرائت دیگری چنین خوانده شده است: «و له أخ أو أخت من أم» و در این قرائت معلوم می‌شود، منظور از اخوت در این حکم اخوت از ناحیه مادر است نه پدر.

📌 گاهی اساسا دو کلمه مختلف در یک آیه آمده است، مانند:‏

👈 «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِکْرِ اللَّهِ» که بنا بر قرائت دیگرى «فامضوا إلى ذکر اللّه» خوانده شده است و در قرائت اول در حرکت به سمت نماز جمعه سرعت و شتاب کردن خواسته شده است، اما در قرائت دوم چنین احتمالى را منتفى مى‏‌کند زیرا واژه مضى دلالت بر شتاب کردن ندارد.

👈 و یا «وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ»  که بنا بر قرائت دیگر «کالصوف المنفوش» خوانده شده و هردو به یک معنا هستند.

در مجموع برخی از کسانی که در علم قرائت کار کرده‌اند مدعی هستند حداکثر اختلاف قرائات نسبت به مشترکات همه قرائات بیش از ۲ درصد از قرآن نمی‌شود و اختلافات فقهی گفته شده برای قرائات نیز همگی با کمک روایات برطرف شده است و ثمره فقهی خاصی بر اطلاع از اختلاف قرائات مترتب نمی‌باشد اما ثمرات اعتقادی و کلامی در دفاع از برخی شبهات وارد شده در مورد قرآن بر بحث اختلاف قرائات مترتب است.

.........

 

پی‌نوشت: در برخی قرائات ممکن است زیادات و نواقص قابل توجهی نسبت به قرآن موجود گفته شده باشد، اما از این جهت که این قرائات و ادعاها خیلی شاذ هستند و در تاریخ اسلام مورد اعتنا واقع نشده‌اند آن‌ها را جزو موارد اختلاف قرائات ذکر نکردم.

مثلا در مصحف ابن مسعود ادعا شده است که سوره‌های فلق و ناس اصلا جزو قرآن نیستند بلکه برای مورد خاص بیماری حسنین و دفع سحر از آنها از سوی خداوند نازل شده است و مثل احادیث قدسی است که اگرچه مانند قرآن منزل از سوی خداوند هستند اما به عنوان کتاب‌الله و با ویژگی‌های خاص قرآن نیستند.

اما این اقوال را قابل اعتنا ندانستم و با توضیحات پست‌های آتی این مطلب روشن‌تر می‌شود.

لینک مطلب در کانال شرح حال 👇

https://eitaa.com/sharhehal_hoze/39

  • حمید رضا باقری