شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۰ مطلب در مرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔻 چه می‌شود کسی به خودش اجازه می‌دهد حق دیگری را بالا بکِشد؟! غصب کند؟! بکُشد؟! جنایت کند؟‌! و...

چه می‌شود که کسی می‌گوید: من حق دارم برای منافع و لذت و آرامش و رفاه خودم، هر تجاوزی نسبت به دیگران داشته باشم؟!

قرآن کریم پاسخ این سؤال را چنین توضیح می‌دهد: «وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ‏ بِقِنْطارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ‏ بِدینارٍ لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً» و در میان اهل کتاب، کسانى هستند که اگر ثروت زیادى به‌رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز مى‌‏گردانند؛ و کسانى هم هستند که اگر یک دینار (مال اندک) هم به آنان بسپارى، به تو باز نمى‌‏گردانند؛ مگر تا زمانى که بالاى سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلّط) باشى!

 

🔻 یک دسته از اهل کتاب را می‌گوید: حق دیگری را نمی‌خورند؛ اما دسته دوم را می‌گوید: اگر زورشان برسد از تجاوز نسبت به حتی حقوق کوچک هم نمی‌گذرند. بعد توضیح می‌دهد که چرا این دسته دوم چنین هستند: «ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبیلٌ وَ یَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» (آل‌عمران:۷۵) این به‌خاطر آن است که مى‏گویند: «ما در برابر امّیّین [غیر از ما]، مسئول نیستیم.» و بر خدا دروغ مى‏بندند؛ درحالی‌که مى‏دانند (این سخن دروغ است).

 

🔻چه شد؟! اینها تجاوزگری می‌کنند؛ چون مدعی هستند: دیگران حقی بر ما ندارند؛ ما مقابل تضییع حقوق غیرخودمان مورد سوال واقع نمی‌شویم؛ چون خودشان را قوم ویژه و برگزیده و برتر می‌دانند؛ خودشان را صاحب حق می‌دانند و دیگران را خیر، همه این ظلم‌ها را می‌کنند؛ چون مستکبر هستند!

 

🔻 استکبار یعنی خود را نسبت به دیگران بزرگ و ویژه دیدن؛ در تفسیر روایی علی ابن ابراهیم قمی از باب تطبیق مصداقی آیه می‌گوید: این دسته دوم، یهودی‌ها هستند که چنین روحیه‌ای دارند: «فإن الیهود قالوا یحل لنا أن نأخذ مال الأمیین‏»

 

🔻 اما فارغ از این تطبیق، آیه اصلاً اسم مسیحی و یهودی را نمی‌آورد؛ علت تجاوزگری را می‌آورد، فرقی ندارد این علت در مسیحی یا یهودی یا حتی مسلمان باشد؛ می‌گوید: برخی از اهل کتاب این‌چنین هستند و اصل حرف را می‌برد روی رفتار استکباری و خودخواهانه این گروه؛ علت تجاوزگری را ادعای «لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبیلٌ» ادعای ما خواص هستیم و غیر ما عوامی هستند که ما نسبت به آنها بازخواست نمی‌شویم، می‌داند.

 

🔻 ریشه همه تجاوزگری‌ها این خوی استکباری است و اگر نگوییم همه قوم یهود؛ اما صهیونیست‌ها مصداق تام و تمام این روحیه و نگاه را همواره در تعاملات خود با دیگران نشان داده‌اند، آنها به‌خاطر همین نگاه خودبرگزیده‌پندار و مستکبرشان، به خودشان حق می‌دهند؛ به‌راحتی هر جنایتی را نسبت به غیر خود انجام دهند، به خودشان اجازه می‌دهند یک ملت را از سرزمینشان با کشتار و خون‌ریزی بیرون کنند و در خانه‌ها و زمین‌هایشان مستقر شوند.

.....

📌 پی‌نوشت: برای شنیدن نمونه‌های مختلف این ادعا در تورات تحریف شده‌ آنها و حرف‌های سیاست‌مداران صهیونیست رجوع شود به: پادکست دهم از قوم نافرمان

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 در تقابل با آمریکا اگر به بودجه نظامی و حجم تسلیحات آمریکا و خودمان نگاه کنیم؛ واضح است که ما اصلاً قابل‌مقایسه با آمریکا نیستیم و در این رویارویی هیچ توازنی برقرار نیست.

 

 اما اگر پای خداوند تبارک و تعالی و نصرت او را وسط بکشیم؛ اینبار توازن به نفع ما برهم می‌خورد چرا که دیگر آمریکا پشم هم مقابل خداوند و نصرت او نیست؛ پس همه سؤال این است که همان‌طور که اسرائیل صاحبش را وارد میدان کرد؛ صاحب ما نیز وارد میدان می‌شود؟!

 

 خداوند که نعوذبالله از ما تأثیر نمی‌گیرد؛ حالا ما یک کاری کنیم که خداوند در تعارف قرار گیرد یا دلش بسوزد و او هم به نفع ما وارد میدان شود! بلکه خداوند تبارک‌وتعالی قواعد و سنت‌هایی در عالم قرار داده است که هرکس طبق آنها عمل کند؛ مشمول آن سنت و قاعده می‌شود. یکی از این قواعد؛ قاعده نصرت است.

 

 اولین شرط اینکه مشمول نصرت خداوند شویم؛ این است که ما نیز در مسیر نصرت خداوند باشیم؛ ما برای نصرت دین و ولیّ الهی وارد میدان شویم:

«یَا أَییُهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ» (محمد: ۷)

ای اهل ایمان اگر خداوند را یاری دهید؛ او نیز شما را یاری می‌دهد و گام‌هایتان را استوار قرار می‌دهد.

 

 اما سؤال بعد؛ چگونه می‌شود خداوند را نصرت داد؟! خداوند در آیه ۱۴ صف، توضیح داده است چگونه مرا نصرت دهید:

 

 «یَا أَییُهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنصَارَ اللَّهِ»

 ای کسانی که ایمان آورده‌اید! یاوران خدا باشید. چگونه؟

 

 «کَمَا قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِییِینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَی اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِییُونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ»

 همان‌گونه که عیسی بن مریم به حواریون گفت: «چه کسانی در راه خدا یاوران من هستند؟!» حواریون گفتند: «ما یاوران خداییم»

 

 نصرت خداوند در قالب نصرت ولیّ خدا است. اگر ولیّ خدا را یاری کردیم؛ یاری خداوند با ما است و قطعاً پیروز خواهیم شد. در ادامه همین آیه می‌گوید:

 

 «فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ کَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَییَدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیٰ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ» (الصف: ۱۴)

در این هنگام گروهی از بنی‌اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند؛ ما کسانی را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تأیید کردیم و سرانجام بر آنان پیروز شدند.

 

 📌 این مسیر پیروزی است؛ صاحب ما خداوند است و اگر پای یاری‌دادن او با یاری‌دادن ولیّ او باشیم؛ آن قدرت بی‌نهایت جلوه‌گری می‌کند و همه این قدرت‌های پوشالی را درهم می‌کوبد.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

الهیات جنگ

🔻 این روزها زیاد اصطلاح «الهیات جنگ» را می‌شنویم؛ منظور از این اصطلاح چیست؟! مثلاً منظور معنوی بودن در جنگ است؟! منظور توجه به اصل وجود خداوند در جنگ است؟! منظور مجموعه احکام فقهی جنگ است؟! خیر! پس منظور چیست؟!

 

🔻 خداوند تبارک‌وتعالی غنی مطلق است؛ یعنی از خارج و غیر از خود اثر نمی‌پذیرد، اثر پذیرفتن از غیر، مستلزم نوعی نقص در وجود است و خداوند از آن بری است؛ چنین نیست که ما همان‌طور که می‌رویم با کسی صحبت می‌کنیم، او را خام می‌کنیم، بتوانیم خداوند را نیز خام کنیم، سبحان الله؛ چنین نیست که بتوانیم برای خداوند تبارک‌وتعالی فیلم بازی کنیم، با اصرارکردن بیشتر او را راضی کنیم و...

هرچه هست در این عالَم، خداوند است و قوانین ثابتی که او برای اداره عالَم وضع کرده است؛ می‌توان گفت: سیستم عالم هوشمند است؛ وقتی به سطحی از اضطرار رسیدی؛ وقتی انفاق و ایثار کردی؛ وقتی اخلاص و تقوا ورزیدی؛ وقتی وحدت داشتید؛ شکر کردید؛ حسن‌ظن داشتید و... اینها همه یک سنت‌های الهی را جاری می‌کند.

اگر هم جایی می‌گوید: بگو یا اصرار کن، نه از این باب است که خداوند تبارک‌وتعالی نمی‌داند یا نیاز به گفتن و تکرار شما دارد؛ بلکه این گفتن و تکرار مصلحت و خیری برای شما دارد و خودش بخشی از سنت و قانون الهی است.

 

🔻 هر اتفاقی در این عالم رخ می‌دهد بر اساس یک سنت الهی و در یک دستگاه حکمت قرار دارد. وقتی می‌گوییم الهیات جنگ، منظور آشنایی با سنت‌ها و حکمت‌های جاری در موضوع جنگ است و در همین وِزان، می‌توان از تعابیر «الهیات اقتصاد»؛ «الهیات اداره کشور»؛ «الهیات بازار» و... نیز استفاده کرد؛ سنت‌ها، حکمت‌ها و قوانین الهی در هر کدام از این حوزه‌‌ها را الهیات آن حوزه می‌نامیم؛ این الهیات غیر از احکام فقهی در هرکدام این حوزه‌ها است؛ فهم این الهیات در هر حوزه برای هم‌سو شدن با سنن عالم و استفاده از این سنن الهی در مسیر تعالی فردی و اجتماعی در آن حوزه به کار ما می‌آید. فهم این سنت‌‌ها و حکمت‌ها به ما کمک می‌کند در وسط چالش‌ها و سخت‌ترین شرایط نیز آرام باشیم؛ درست انتخاب کنیم و ثابت‌قدم پیش رویم.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 امام در ۱ فروردین ۱۳۶۷ در بخشی از پیام رادیو- تلویزیونى به مردم می‌فرمایند: «همه این قدرت‌هاى بزرگ این طورى هستند و ما باید در مقابل تمام اینها بایستیم، همان طورى که جوان‌هاى ما بحمد اللَّه الآن در جبهه‌‏ها این پیروزی‌ها را، این پیروزی‌هاى بزرگ را به دست آوردند، باید تا آخر این مطلب باشد، باید هیچ درش سستى نشود تا وقتى که ان شاء اللَّه عَلم را به دست صاحب عَلم بدهند.» (صحیفه امام ؛ ج‏ ۲۱؛ ص ۴.)

 

🔻 اما ایشان ۴ ماه بعد از آن، قطع‌نامه ۵۹۸ را پذیرفته و در ۲۹ تیر در پیامی که به این مناسبت صادر می‌کنند. می‌فرمایند:

«فرزندان انقلابى‌‏ام، اى کسانى که لحظه‌‏اى حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه‌لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى‏‌گذرد. مى‏‌دانم که به شما سخت مى‌‏گذرد؛ ولى مگر به پدر پیر شما سخت نمى‌‏گذرد؟ مى‏‌دانم که‏ شهادت شیرین‌تر از عسل در پیش شماست؛ مگر براى این خادمتان این‌گونه نیست؟ ولى تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابى‏تان را در سینه‌‏ها نگه دارید؛ با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید؛ و بدانید که پیروزى از آن شماست و تأکید مى‏کنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورداعتماد من هستند. آنها را از این تصمیمى که گرفته‌‏اند شماتت نکنید، که براى آنان نیز چنین پیشنهادى سخت و ناگوار بوده است. که ان شاء اللَّه خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضایت خود فرماید.» (همان، ص: ۹۶.)

 

🔻 در آخر این پیام هم می‌گویند: «فرزندان انقلابى‌‏ام، توجه کنید که امروز روز حضور گسترده در جبهه‌‏هاست. فکر نکنید که دیگر جنگ تمام شده است. خود را مسلح به سلاح ایمان و جهاد کنید. بر دشمن غدار رحم جایز نیست و اینها تمام حرف‌هایشان یک فریب است. ما خواستیم به دنیا ثابت کنیم که صدام معتقد به مجامع بین‌المللی نیست.» (همان، ص: ۱۰۱.)

 

📌تجربه نیز نشان داد عراق از فرصت استفاده کرد و توانش را بازیابی کرد و باز حمله گسترده‌ای انجام داد.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

وثیقه الهی

🔻 اندکی بعد از صلح تحمیلی بر امام حسن (ع)، ایشان کوفه را ترک کردند؛ در مسیر پیکی به ایشان رسید؛ معاویه دستور داده بود که باید برگردی و به‌عنوان سپاه من، به جنگ خوارج روی! امام پاسخ داد: اگر قرار بود با کسی بجنگم؛ اول‌ازهمه با تو می‌جنگیدم و به راه خود ادامه داد.

 

🔻 حال کوفه که تا آن زمان از همه‌جا مالیات‌ها به‌سویش می‌آمد و مرکز اداره تمام سرزمین‌های اسلامی بود؛ تابع دمشق شده بود و سرداران ارتش دشمن؛ حاکمش شده بودند؛ شیعیان مانده بودند و سال‌ها سرگردانی و بلا؛ سال‌ها حقارت و مرگ تدریجی؛ کشته‌های روزانه دادن، پوسیدن در سیاه‌چاله‌ها و مصادره اموال.

 

🔻 امام حسن (علیه السلام) ۷ سال بعد از صلح تحمیلی و هجرت به مدینه، به شهادت رسیدند و امام حسین (علیه السلام) جانشین ایشان شدند و همچنان نیز بین امام و شیعیان فاصله بود، تا اینکه بعد از ۲۰ سال صلح تحمیلی، کار به مرگ معاویه و عهدشکنی مجدد او، با جانشین کردن یزید؛ رسید.

 

🔻 امام حسین (علیه السلام) از بیعت با یزید سر باز زد و گفت: «مِثْلِی لَا یُبَایِعُ بِمِثْلِهِ» مانند من با مانند یزید بیعت نمی‌کند. «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ‏ مِثْلِ‏ یَزِیدَ» اگر قرار باشد چون یزید بر مسند حکومت اسلام بنشیند باید فاتحه اسلام را خواند، پس هنگام قیام است ولو بلغ ما بلغ.

 

🔻 شیعیان با شنیدن خبر عدم بیعت امام حسین (ع)، امیدوار شدند و به حضرت نامه‌ها نوشتند:

 مِنْ‏ شِیعَتِهِ‏ وَ شِیعَةِ أَبِیهِ‏ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أَمَّا بَعْدُ: فَإِنَّ النَّاسَ یَنْتَظِرُونَکَ لَا رَأْیَ لَهُمْ غَیْرُکَ فَالْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَدِ اخْضَرَّ الْجَنَابُ وَ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ أَعْشَبَتِ الْأَرْضُ وَ أَوْرَقَتِ الْأَشْجَارُ فَاقْدَمْ عَلَیْنَا إِذَا شِئْتَ فَإِنَّمَا تَقْدِمُ‏ عَلَى جُنْدٍ مُجَنَّدَةٍ لَکَ وَ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ عَلَى أَبِیکَ مِنْ قَبْلِکَ.

مردم به انتظار ورود شما هستند و بجز تو به کسى رأى نمی‌دهند، اى پسر پیغمبر هر چه زودتر و هر چه زودتر تشریف بیاورید که باغ‌ها سرسبز، و میوه‏هاى درختان رسیده، بوستان‌ها پر از گیاه و درخت‌ها پر برگ است، اگر تصمیم دارید، تشریف بیاورید که سپاهى آراسته مقدمت را گرامى خواهد داشت؛

 

🔻 حال وقت؛ سنت وثیقه گرفتن است؛ باید امت نشان دهد که لیاقت پایان یافتن محرومیت از امام را دارد. وقتی قدر نعمت خدا را ندانستی و از آن محروم شدی؛ باید ثابت کنی که لیاقت کسب دوباره نعمت را داری. داستان این سنت الهی از زبان یعقوب نبی، وقتی فرزندانش از او خواستند که بنیامین را با آنها همراه کند، آمده است، آنها که یکبار به ولیّ خدا، خیانت کرده بودند، باید ثابت می‌کردند، این‌بار دیگر خیانت نمی‌کنند.

 «قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَا أَمِنتُکُمْ عَلَىٰ أَخِیهِ مِنْ قبلُ ...» (یوسف: ۶۴) آیا انتظار دارید همانطور که شما را بر برادرش یوسف امین دانستم؛ باز هم چنین کنم؟! خیر. «لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّىٰ تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ» (یوسف: ۶۶) من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد، تا وثیقه‌ای الهی بدهید.

 

🔻 امام حسین (ع) نیز حضرت مسلم را به عنوان این وثیقه و برای اینکه کوفیان نشان دهند که لیاقت درک امام را دارند به سوی کوفه فرستادند:

«وَ إِنِّی بَاعِثٌ إِلَیْکُمْ أَخِی وَ ابْنَ عَمِّی وَ ثِقَتِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَإِنْ کَتَبَ إِلَیَّ أَنَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ رَأْیُ مَلَئِکُمْ وَ ذَوِی الْحِجَا وَ الْفَضْلِ‏ مِنْکُمْ عَلَى مِثْلِ مَا قَدِمَتْ بِهِ رُسُلُکُمْ وَ قَرَأْتُ فِی کُتُبِکُمْ أَقْدَمُ عَلَیْکُمْ وَشِیکاً إِنْ شَاءَ اللَّه‏»

من هم اکنون برادرم و پسر عمویم و آن کس که مورد اطمینان و وثوق من در میان خاندانم است (یعنى) مسلم بن عقیل را بسوى شما گسیل داشتم، تا اگر مسلم براى من نوشت که رأى و اندیشه گروه شما و خردمندان و دانایانتان همانند سخن فرستادگان شما و آنچه من در نامه‏هاتان خواندم است، ان شاء اللَّه به زودى نزد شما خواهم آمد؛

 

اما باز تعلل کردند و نشستند و گفتند آقا خودش بیاید کار را درست کند:

«فلمّا قدِموا ونَیْنا وعَجزْنا، وادّهنّا، وتربّصنا، وانتظرنا ما یکون حتّى قُتِلَ‌ فینا وَلَدُ نبیِّنا» و مسلم به شهادت رسید و سپس نوبت به بلا و محرومیت بزرگ رسید.

«وَ بَذَلَ‏ مُهْجَتَهُ‏ فِیکَ‏ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة» و حسین (ع) خون قلبش را در راه تو داد تا بندگانت را از گمراهی و تحیر گم‌شدگی در این عالم نجات دهد.

 

📌 باید امت، مسیر را از همان‌جا که به خطا رفته‌ است بازگردد، امروز وقت ایستادن پای وثیقه الهی این زمانه، یعنی ولایت فقیه است.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 خداوند در سوره مبارکه مائده به ما در ضمن داستان بنی‌اسرائیل سنت محرومیت از ولیّ خدا را به ما متذکر می‌شود:

در ماجرای سرپیچی بنی‌اسرائیل از ورود برای فتح سرزمین موعود آمده است، موسی (علیه‌السلام) خطاب به بنی‌اسرائیل گفت: «یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَىٰٓ أَدْبَارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ» ای قوم من! به سرزمین مقدسی که خدا برایتان مقرّر فرموده در آیید و با سرپیچی از فرمان‌های حق‌، بازنگردید که زیانکار می‌شوید.

اما آنها شروع به بهانه‌تراشی کردند و گفتند: «یَا مُوسَىٰٓ إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّىٰ یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ» ای موسی! مسلماً در آنجا مردمی زورگو و ستمگر قرار دارند، و ما هرگز وارد آنجا نمی‌شویم تا آنان از آنجا بیرون روند، چنانچه از آنجا بیرون روند البته ما وارد خواهیم شد.

هرچقدر هم مؤمنینی از بنی‌اسرائیل به آنها گفتند نترسید، به خداوند توکل کنید، همین‌که وارد شهر شوید آنجا سقوط می‌کند؛ فایده نداشت و پاسخ دادند: «یَا مُوسَىٰٓ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَآ أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا ۖ فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَآ إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» ای موسی! تا آنان در آنجایند، ما هرگز وارد آنجا نخواهیم شد، پس تو و پروردگارت بروید [با آنان‌] بجنگید که ما [تا پایان کار] در همین‌جا نشسته‌ایم.

وقتی کار به اینجا رسید که نشستند و گفتند آقا خودش بیاید کار را درست کند؛ وقتی عوض اینکه یاری‌دهنده ولی باشند؛ باری بر دوش ولیّ شدند و عوض اینکه خود را مقابل مطالبه ولیّ جامعه مسئول ببینند، در مقام طلبکار نشستند؛ دیگر استحقاق داشتن نعمت ولی خدا را نداشتند و موسی (علیه‌السلام) به خداوند خطاب کرد: «رَبِّ إِنِّی لَآ أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسِی وَأَخِی ۖ فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ» پروردگارم من جز بر خود و برادرم تسلطی ندارم، پس میان ما و این گروه بدکار و نافرمان جدایی‌انداز.

 

📌 اما خداوند آن‌چنان که استحقاق آنان بود، آنان را عقوبت نکرد؛ بلکه از این باب که «وَمَآ أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ» (شورا:۳۰) خداوند فرمود: «فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ ۚ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ» این سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنان حرام شد، همواره در طول این مدت در زمینِ [سینا] سرگردان خواهند بود، پس بر این گروه بدکار و نافرمان غمگین مباش.

 

🔻 همین داستان یاری‌نکردن ولیّ و تنها گذاردن او و دعای ولیّ خدا، در دوران امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیز تکرار شد. حضرت امیر در خطبه ۷۰ نهج‌البلاغه ماجرای دیدن رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله در خواب را نقل می‌کنند و می‌گویند: «فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا ذَا لَقِیتُ مِنْ أُمَّتِکَ مِنَ اَلْأَوَدِ وَ اَللَّدَدِ» پس گفتم اى رسول خدا، از امّت تو چه تلخى‌ها دیدم و از لجبازى و دشمنى آنها چه کشیدم؛

رسول خدا گفت: «اُدْعُ عَلَیْهِمْ» نفرینشان کن.

سپس حضرت می‌گویند چنین نفرینشان کردم: «أَبْدَلَنِی اَللَّهُ بِهِمْ خَیْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ بِی شَرّاً لَهُمْ مِنِّی»

خدا بهتر از آنان را به من بده و من را از آنها بگیر و عوض من شخص بدى را بر آنها مسلّط‍‌ گردان.

 

📌و باز از باب «یَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ» خداوند به امت فرصت داد تا با یاری امام حسن (علیه‌السلام) خطای خود را جبران کنند؛ اما نکردند و کار به صلح تحمیلی با معاویه کشید؛ در نتیجه امام حسن (ع) نیز کوفه و شیعیان را ترک کردند و به مدینه رفتند و محرومیت شیعه از امام آغاز شد.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

یکی از فتاوایی که از سوی بسیاری از مراجع صادر شده است؛ حرمت توهین به مقدسات اهل‌سنت است. این فتوا مستندات قرآنی و روایی مختلفی دارد و اگر به مستندات آن توجه شود، معلوم می‌شود که اولاً حکم حرمت توهین به مقدسات؛ شامل مقدسات هر آیین و مذهبی؛ حتی مقدسات کفار است و ثانیا محدود به دشنام هم نیست؛ بلکه هر امری که عرفاً سبب شود آنها به مقدسات ما توهین کنند؛ مورد نهی واقع شده‌ است.

 

از مهم‌ترین ادله این فتوا تمسک به آیه شریفه: «وَ لَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَٰلِکَ زَییَنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ...» (الأنعام: ۱۰۸) است. در این آیه به مؤمنان گفته شده است که «الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» را سب نکنید.

 

اینکه منظور از «الَّذِینَ» در این فراز چیست؛ دو وجه محتمل است: ۱.کسانی که ولایت غیر خداوند را دارند. ۲. خود معبودهای غیر خداوند.

 وجه دوم دو خلاف ظاهر دارد؛ یکی اینکه «الَّذِینَ» برای ذوی‌العقول است و دیگر اینکه برای آن لازم است ضمیر در تقدیر گرفته شود و بگوییم: الَّذِینَ یَدْعُونَهم مِنْ دُونِ اللَّهِ.

 

اما این وجه دوم اولاً با جزا که «فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا» باشد؛ تناسب دارد و ثانیاً موید به روایت زیر از تفسیر قمی است:

«مسعدة بن صدقه از امام (علیه‌السلام) نقل می‌کند کان المؤمنون یسبون ما یعبد المشرکون من دون الله فنهی الله سبّ آلهتهم لکیلا یسبَّ الکفار اله المؤمنین»

 

اما با این‌‌وجود، باید گفت: آیه نسبت به هر دو وجه اطلاق دارد؛ چون حکم گفته شده در آیه معلل است و العلة تعمم و تخصص؛ حکم دائر مدار علت است؛ گفته می‌شود فلان کار را نکنید تا چنین نشود؛ در این صورت فلان کار دیگر موضوعیت ندارد؛ بلکه هر چیزی که موجب این نتیجه شود مورد نهی است؛ آیه شریفه نیز می‌گوید: سب نکنید «الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» را که «فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ»؛ نتیجه این سب کردن می‌شود که آنها هم خداوند را سب می‌کنند؛ پس این سب کردن و هرکار مشابه آن که این نتیجه را دارد ترک کنید.

 

این تعلیل که در قالب نتیجه گفته شده است؛ دلالت می‌کند هر کاری که عرفاً سبب شود نتیجه اشاره شده در آیه محقق شود؛ مورد نهی باشد.

 

نکته بعد اینکه آیه نسبت به همه مقدسات دین اطلاق دارد و «الله» تبارک و تعالی خصوصیتی ندارد؛ چنین نیست که اگر کسی کاری کند که سبب شود مثلا به امام معصوم یا قرآن یا حرم‌های اهل‌بیت و مساجد و... توهین شود؛ این کارها مصداق نهی در آیه نباشد.

 

موید این مطلب نیز علاوه بر اینکه سبب شدن برای ظلم یعنی توهین به مقدسات؛ خودش از باب مقدمه ظلم حرام است؛ روایات مختلفی نیز در ذیل این آیه یا با همین مضمون آورده شده است.

 

به طور مثال  در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) حضرت می‌فرمایند:

«إِیَاکمْ وَ سَبَ أَعْدَاءِ اللَّهِ حَیْثُ یَسْمَعُونَکُمْ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ قَدْ یَنْبَغِی لَکُمْ أَنْ تَعْلَمُوا حَدَّ سَبِّهِمْ لِلَّهِ کَیْفَ هُوَ إِنَّهُ مَنْ سَبَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ فَقَدِ انْتَهَکَ سَبَ اللَّهِ وَ مَنْ أَظْلَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِمَّنِ اسْتَسَبَّ لِلَّهِ وَ لِأَوْلِیَاءِ اللَّهِ فَمَهْلًا مَهْلًا فَاتَّبِعُوا أَمْرَ اللَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه»

در این روایت حضرت شیعیان را از سب کردن خود دشمنان آنگاه که می‌شنوند نهی می‌کنند و به آیه شریفه تمسک می‌کنند و دشنام به اولیای خدا را مساوی با دشنام به خداوند می‌دانند و به ظالم بودن کسی که سبب شود کسی به خداوند و اولیایش دشنام دهد اشاره می‌کنند.

 

در روایت دیگری از امام رضا (علیه‌السلام) آمده است:

«وَ إِذَا سَمِعُوا مَثَالِبَ أَعْدَائِنَا بِأَسْمَائِهِمْ ثَلَبُونَا بِأَسْمَائِنَا وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ.» در این روایت امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند بدانید وقتی مردم دشنام به مخالفان ما را می‌شنوند ما را دشنام می‌دهند و سپس به آیه شریفه استناد می‌کنند.

 

در روایتی دیگر از امام صادق (علیه‌السلام) ایشان آیه را نسبت به اولیای خدا توسعه می‌دهند: 

«عن ابی عبدالله علیه‌السلام قال سألته عن قول الله عزوجل و لاتسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبو الله عدوا بغیر علم، قال، فقال: یا عمر هل رأیت احدا یسب الله؟ قال: جعلنی الله فداک فکیف؟ قال من سبّ ولیّ الله فقد سبّ الله»

 

این مضمون که جهت حفظ احترام مقدسات؛ بایست از برخی کارها که سبب شکسته‌شدن حرمت آن مقدسات می‌شود؛ پرهیز کرد؛ در روایات مختلف دیگری نیز آمده است؛ به طور مثال از رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله به حاملان قرآن توصیه شده است:

«وَ مَنْ جَمَعَ الْقُرْآنَ فَنَوْلُهُ لَا یَجْهَلُ مَعَ مَنْ یَجْهَلُ عَلَیْهِ وَ لَا یَغْضَبُ فِیمَنْ یَغْضَبُ عَلَیْهِ وَ لَا یَحِدُّ فِیمَنْ یَحِدُّ وَ لَکِنَّهُ یَعْفُو وَ یَصْفَحُ وَ یَغْفِرُ وَ یَحْلُمُ لِتَعْظِیمِ الْقُرْآن»

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

رجزهای ناتمام...

📌 «اگر غلطی از آنها [سردمداران رژیم صهیونیستی] سر بزند، جمهوری اسلامی «تل‌آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد.» (رهبری: ۱ فروردین ۱۳۹۲)

📌 «رژیم باید منتظر مجازاتی سخت باشد. دست قدرتمند نیروی مسلح جمهوری اسلامی او را رها نخواهد کرد باذن‌الله.» (رهبری: ۲۳ خرداد ۱۴۰۴)

 

🔻 از این جنس شعارها و رجزها؛ هم از حضرت آقا سراغ داریم هم از سرداران سپاه و ارتش؛

برخی هر اتفاقی هم بیافتند، باز می‌گویند: ببینید این آن چیزی که آقا یا فلانی شعارش را داد نیست؛ هنوز تل‌آویو و حیفا با خاک یکسان نشده؛ این دست قدرتمند نیروهای مسلح که قرار بود، یقه اسرائیل را رها نکند چه شد؟! ببینید رها کرد که!

 

🔻با این رجزها چه معامله‌ای باید بکنیم؟! آیا داستان اینها و گزارش دهی رهبری از صحنه سیاسی، اجتماعی، نظامی و... یکی است؟! تفاوت این شعارها و رجزها با سخنان تحلیلی و مستدل رهبری چیست؟!

 

🔻باید دانست بین خبردادن از یک قضیه که اتفاق افتاده است، مثلا کیفیت حمله ایران به پایگاه آمریکا و رجزهای جنگی تفاوت است، بین مطالب مستدل و مبتنی بر شواهد میدانی یا معرفتی مثل وضعیت ایمانی و انسجام مردم و بسیاری از پیش‌گویی‌های رهبری که مبتنی بر آیات و روایات و سنن الهی است با رجزهای جنگی در مقابل دشمنان تفاوت است.

 

🔻 بایست داستان رجزهای جنگی و انتظار از آن را درست فهم کرد.

👈  در روایتی از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که در کتاب کافی شریف و تهذیب، آمده است: ««فِی‏ یَوْمَ‏ الْتَقَى‏ هُوَ وَ مُعَاوِیَةُ بِصِفِّینَ» روزی که ایشان و معاویه در صفین مقابل هم قرار گرفتند. حضرت «رَفَعَ بِهَا صَوْتَهُ لِیُسْمِعَ أَصْحَابَهُ وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّ مُعَاوِیَةَ وَ أَصْحَابَهُ» صدای خود را به نحوی که اصحاب ایشان بشنوند بالا برد و گفت: به خدا قسم معاویه و یارانش را خواهم کشت.

 

سپس حضرت در پایان کلامشان به‌نحوی‌که بقیه نشنوند گفتند: «إِنْ شَاءَ اللَّهُ» راوی می‌گوید، من که نزدیک حضرت بودم، این را شنیدم و گفتم: «یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّکَ حَلَفْتَ عَلَى مَا فَعَلْتَ ثُمَّ اسْتَثْنَیْتَ» ای امیرالمؤمنین شما بر چیزی قسم خوردید که آن را انجام می‌دهید سپس از آن استثنا کردید که اگر خدا بخواهد، «فَمَا أَرَدْتَ بِذَلِکَ» منظورتان از این کار چه بود؟!

 

حضرت پاسخ می‌دهند: «إِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَةٌ» در جنگ قرار نیست هرچه می‌گوییم عین واقعیت باشد، جنگ فریب است. «أَنَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ کَذُوبٍ» من نزد یارانم شخص صادقی هستم، خواستم با این سخن «فَأَرَدْتُ أَنْ أُحَرِّضَ أَصْحَابِی عَلَیْهِمْ کَیْلَا یَفْشَلُوا وَ کَیْ یَطْمَعُوا فِیهِمْ» یارانم را بر جنگ با آنها راغب کنم، تا سستی نکنند و دلشان بر غلبه بر دشمنان قرص شود.

 

«فَأَفْقَهُهُمْ یَنْتَفِعُ بِهَا بَعْدَ الْیَوْمِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ» عمیق‌ترین و خوش‌فهم‌ترین آنها بعد از امروز از این مطلب بهره خواهد برد، ان‌شاءالله. بدان که خداوند تبارک‌وتعالی به موسی علیه‌السلام وقتی او را به‌سوی فرعون فرستاد گفت: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى» به فرعون با زبان نرم سخن بگو، امید داشته باش که او متذکر شود یا خشوع کند و می‌دانست که او نه متذکر می‌شود و نه خشوع می‌کند، «وَ لَکِنْ لِیَکُونَ ذَلِکَ أَحْرَصَ لِمُوسَى ع عَلَى الذَّهَابِ» اما چنین گفت، برای اینکه موسی را بر رفتن به‌سوی او راغب کند.»

 

📌 داستان رجزها، وعده‌ها و شعارهای رهبر جامعه یا فرماندهان نظامی مقابل دشمنان، با تحلیل‌های علمی و معرفتی فرق دارد، داستان دعوت‌کردن مردم برای مقاومت و شجاعت نشان‌دادن، داستان سخنان شورانگیز زدن با دیگر بحث‌ها فرق دارد و نباید انتظار مشابهی از آنها داشته باشیم.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 قرآن به ما می‌آموزد اگر در میدان جنگ لطافت به خرج دادی، نتیجه عکس می‌گیری و دشمن را جسورتر و مصر بر اجرای تهدیدهایش می‌کنی.

 

👈 در داستان هابیل و قابیل، وقتی قابیل برادرش را با چند تأکید، تهدید به کشتن کرد: «قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ» (المائدة:۲۷) هابیل جواب داد: «لَئِنْ بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ، إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ» (المائدة:۲۸) من آدم خدا ترسی هستم، اگر تو اقدام به قتل من کنی من کاری به کار تو ندارم! «إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَ إِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ» (المائدة:۲۹) من می‌خواهم تو گناه من و گناه خودت را بر عهده بگیری و از جهنمیان شوی.

نتیجه این نوع مواجه هابیل با تهدید برادرش چه شد؟! «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ» (المائدة: ۳۰) پس دل قابیل برای کشتن برادرش نرم شد و او را کشت!

 

🔻 نتیجه تسلیم شدن مقابل تهدید دشمن و برخورد لطیف در میدان جنگ، جری شدن دشمن و عملی کردن تهدید شد! قرآن به ما می‌آموزد: تقوا و خداترس بودن معنایش دعوت و تشویق‌کردن دشمن به عملی‌کردن تهدیدش، با سستی به خرج دادن نیست؛ بلکه تقوی شدت نشان‌دادن و مانع‌شدن از طغیان دشمن است و اساساً تقوا حکم می‌کند که مقابل دشمن شدت نشان دهیم. تا جلو شقاوت بیشتر او را بگیریم. «وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ» (التوبة: ۱۲۳)

انبیاء آمدند که بشر هرچه می‌شود، کم‌تر اهل شقاوت شود، نه اینکه با سستی کردن، کمک کنیم بیشتر جنایت کنند و بر بارگناهشان افزوده شود.

 

🔻 قرآن به ما می‌آموزد: در مقابل دشمن باید سخت و محکم رفتار کرد. «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ» (التحریم: ۹) می‌آموزد: عوض لبخندزدن به دشمن وقتی ما را تهدید می‌کند؛ باید بسیار شدید پاسخ داد. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» (الفتح: ۲۹)

 

🔻 آیا معنای شدت نشان‌دادن در مقابل تهدیدهای جنگی این است که زمانی که دشمن پیام می‌دهد تنها راه ایران تسلیم بی‌قیدوشرط است، ما پیام دهیم آماده مذاکره هستیم؟! [۱] معنای محکم و سخت مقابل دشمن عمل‌کردن این است که بلافاصله بعد از حمله مستقیم آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ما؛ پیام دهیم راه مذاکره باز است؟!

 

🔻 برخی می‌گویند: ما آمده‌ایم تا سایه جنگ را برداریم و با سادگی باورشان این است که با ساز زدن، عوض تفنگ به دست گرفتن،[۲] می‌شود سایه جنگ را برداشت! با سادگی باورشان این است که با لبخندزدن مقابل دشمن، می‌شود جلو زیاده‌خواهی او را گرفت؛ اما اتفاقاً به شهادت عقل و تجربه و قرآن همین رفتارها موجب جری‌تر شدن و جسورتر شدن دشمنان و عملی‌شدن تهدیدات دشمن می‌شود.

.....

📌 پی‌نوشت:

[۱] ترامپ از روز اول جنگ تهدیدها و تحقیرهای مختلفی نسبت به ایران داشت به طور مثال، ۴ روز پس از آغاز جنگ ۱۲ روزه؛ در ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ توییت زد که «تنها راه ایران تسلیم بی‌قید و شرط است» و مقامات دولتی نیز پاسخ‌های درخوری داشتند تا آنکه از فردای آتش بس، در ۳ تیر دکتر پزشکیان پیام مذاکره مجدد با آمریکا را از طریق بن سلمان ارسال کردند و بعد از مصاحبه ایشان با تاکر کارلسون مجدد پیام‌های لبخند و دیپلماسی بیشتر و بیشتر شد؛ درحالی که از تهدیدها و تحقیرهای آمریکا هیچ کاسته نشد.

[۲] در ۹ تیر خانم آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات در توییتی نوشت: کاش به جای اسلحه، ساز می‌ساختیم!

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 «یَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَ یُحِقُّ الْحَقَّ» خداوند باطل را نابود می‌کند و حق را برقرار می‌سازد. کلام همینجا تمام نمی‌شود! چگونه باطل را نابود و حق را برقرار می‌سازد؟ با کلماتش «بِکَلِمَاتِهِ» (الشوری: ۲۴)

 

 🔻 در جای دیگری می‌گوید: خداوند اراده کرده است که حق را با کلماتش برقرار سازد و ریشه کافران را قطع کند: «وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَ یَقْطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِینَ» (الأنفال: ۷)

 

 🔻 در جای دیگری می‌گوید: خداوند حق را با کلماتش محقق می‌کند، اگرچه مجرمان نخواهند: «وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ» (یونس: ۸۲)

 

 📌 بحث از کلمة و کلمات از کلید رمزهای پیروزی و نجات است که بالاترین معارف الهی را با خود همراه دارد:

 

 🔻 خداوند تبارک‌وتعالی آنگاه که می‌خواهد ابراهیم علیه‌السلام را امتحان کند، با کلمات امتحان می‌کند و وقتی ابراهیم از این امتحان پیروز بیرون می‌آید، به او مقام امامت می‌دهد: «وَ إِذِ ابْتَلَیٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» (البقرة: ۱۲۴) اما این کلمات چیست؟!

 

 🔻 آدم علیه‌السلام وقتی فریب شیطان را خورد و از بهشت رانده شد؛ به‌وسیله درک کلمات و با کمک آنها توبه کرد و توبه‌اش پذیرفته شد: «فَتَلَقَّیٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ» (البقرة: ۳۷) ولی باز در ضمن این آیات مشخص نمی‌شود که این کلمات، چه بوده است؟!

 

 🔻 وقتی خداوند بشارت تولد حضرت یحیی را به حضرت زکریا (علیهما و علی نبینا السلام) داد، یکی از ویژگی‌های یحیی را تصدیق کلمة الله از سوی او می‌داند: «فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَ هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَیٰ مُصَدِّقًا بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ...» (آل‌عمران: ۳۹)

 

📌 اگرچه تقریباً ذیل اکثر آیات اشاره شده، روایات این رمزگشایی از معنای کلمة و کلمات را انجام داده‌اند؛ اما آیا خود قرآن هم اشاراتی دارد که به رمزگشایی از این رمز پیروزی و نجات، کمک کند؟!

 

🔻 در دو آیه، خداوند حضرت عیسی مسیح (علیه‌السلام) را به کلمة الله معرفی می‌کند: «إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَیٰ مَرْیَمَ» (النساء: ۱۷۱) و «إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ» (آل‌عمران: ۴۵)

 

 🔻 آیا شخص عیسی علیه‌السلام «کلمة الله» است یا ایشان جایگاهی دارد که او را «کلمة الله» کرده است؟! در آیه دیگری خداوند می‌گوید چیزی را به عنوان کلمه همیشه ماندنی، در صلب ابراهیم قرار دادیم: «وَ جعلها کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (الزخرف: ۲۸)

 

🔻 عیسی علیه‌السلام نیز از طریق مادر به‌عنوان یکی از ذریه ابراهیم علیه‌السلام محسوب می‌شود و ظاهر جمع این دو آیه، چنین است که یک مقامی «کَلِمَةً بَاقِیَةً» در ذریه ابراهیم قرار داده شده است که به واسطه آن، به عیسی علیه السلام نیز کلمة الله گفته شده است؛ در روایات می‌گوید این مقام امامت است که نسل در نسل به فرزندان ابراهیم علیه‌السلام رسید و در نسل امام حسین نیز قرار داده شد تا روز قیامت: «هِیَ اَلْإِمَامَةُ جعلها اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَقِبِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَاقِیَةً إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَة» و به این نکته که مقام امامت در ذریه ابراهیم علیه السلام قرار گرفته است، در آیه ۱۲۴ بقره اشاره شده است؛ آنجا که خداوند می‌گوید: ابراهیم را با کلماتی امتحان کردیم و سپس او را در مقام امامت قرار دادیم، ایشان از خداوند خواست که این مقام در ذریه ایشان قرار دهد و خداوند در ضمن اینکه خواسته او را رد نکرد، پاسخ داد: این مقام که همان عهد الهی است، اختصاص به معصومان (غیر ظالمان) از نسل تو دارد: «إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّییَتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (البقرة: ۱۲۴)

 

🔻 در مورد آیه «فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ» (بقرة:۳۷) در روایات می‌گوید: آن کلماتی که به آدم علیه‌السلام آموخته شد تا با آن توبه کند، چنین بود: «بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ فَاطِمَةَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِم‏»

 

🔻 در مورد آیه «إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِیمَ‏ رَبُّهُ‏ بِکَلِماتٍ‏ فَأَتَمَّهُنَ‏ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره:۱۲۴) از امام صادق (علیه‌السلام) می‌پرسند: «مَا هَذِهِ اَلْکَلِمَاتُ؟» ایشان پاسخ می‌دهند: آن کلمات همان کلماتی بود که «تَلَقَّاهَا آدَمُ‌ مِنْ رَبِّهِ فَتَابَ عَلَیْهِ‌» و آنها این کلمات بود:‌ «یَا رَبِّ‌، أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ‌ وَ اَلْحَسَنِ‌ وَ اَلْحُسَیْنِ‌» راوی می‌پرسد: پس منظور از «أَتَمَّهُنَّ‌» چیست؟! ایشان پاسخ می‌دهند: «یَعْنِی فَأَتَمَّهُنَّ إِلَى اَلْقَائِمِ ع اِثْنَیْ عَشَرَ إِمَاماً، تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ اَلْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ‌)» یعنی آن کلمات را کامل کرد تا نام حضرت حجت ۱۲ امام را که ۹ نفر آنها از فرزندان امام حسین ع هستند.

 

🔻 درباره آیه: «یَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ» (شورى:۲۴) در روایت از امام باقر ع می‌گوید: «یَمْحُ اَللّٰهُ اَلْبٰاطِلَ»‌ یَعْنِی یُبْطِلُهُ «وَ یُحِقُّ اَلْحَقَّ بِکَلِمٰاتِهِ»‌ یَعْنِی بِالْأَئِمَّةِ‌ وَ اَلْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

 

🔻 درباره آیه: «یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ و یَقْطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِینَ» (أنفال:۷) تحقق حق، به تحقق حق محمد و آله (یعنی ولایت و حاکمیت حضرات معصومین) تفسیر و کلمات به امیرالمؤمنین ع تفسیر شده است.

 

🔻 درباره آیه: «وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ و لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ» (یونس:۸۲) از امیرالمؤمنین ع روایت شده است، شیعیان منتظر به‌نتیجه‌رسیدن دولت حق هستند و خداوند آن را در زمان ظهور دولت اهل‌بیت محقق می‌کند: «مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ و سَ«یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَ‏ بِکَلِماتِهِ‏»...»

 

🔻 ما همه به دنبال به‌ثمررسیدن حق و حکومت عدالت و رسیدن مردم به حقوقشان و رشد و تعالی آنها هستیم، همه به دنبال نابودی باطل و پلیدی‌ها و ظلم‌ها هستیم، اما از کدام مسیر این اتفاق می‌افتد؟! آنچه نص آیات و روایات اشاره شده بود، این مهم جز با ولایت اهل‌بیت و حرکت به‌سوی آنها اتفاق نمی‌افتد.

 

🔻 مسیر نجات مسیر اهل‌بیت است. اگر می‌گوید: خداوند آرامش را بر مؤمنین نازل کرد و آنها را ملزم به «کلمة‌التقوی» نمود و مؤمنین شایسته این نزول آرامش و الزام به کلمة تقوی و اهل آن هستند: «فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ و عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَىٰ و کَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَ أَهْلَهَا» (الفتح:۲۶) در روایت این «کلمة التقوی» را می گوید: «هِیَ وَلاَیَةُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ‌) و حضرت امیر، در خطبه خود می‌فرمایند: «انا عروة اللّه الوثقى و الکلمة التقوى» من ریسمان محکم الهی و کلمة التقوی هستم.

 

🔻 کلید رمز نجات، کلمةالله است و کلمةالله یعنی کلمة طیبه یعنی اهل‌بیت، «أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ و فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ» (ابراهیم:۲۴) آیا ندیدی که خداوند کلمه طیبه را به درختی پاکیزه تشبیه کرد که ریشه‌های آن در زمین ثابت است و شاخه‌هایش در آسمان است؟!

در روایت از امام صادق ع است که «رَسُولُ اللَّهِ ص أَصْلُهَا وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَرْعُهَا و الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا أَغْصَانُهَا» رسول خدا ریشه این درخت است و امیرالمؤمنین شاخه اصلی آن و اهل‌بیت ع شاخه‌های جانبی‌ آن هستند.

این درخت است که مایه برکت و رشد در دنیا و آخرت است: «تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا و یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ» (إبراهیم:۲۵) دائماً و همیشه پربار و ثمرده است و این مثال‌ها را خداوند بی‌جهت نمی‌زند، برای این است که ما عبرت بگیریم.

این کلمه و شجرة طیبة است که مقابل آن کلمه خبیثه، یعنی شجره خبیثه، آمده است: «مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ» (ابراهیم:۲۶)

 

🔻 اگر دور کلمه خبیثه جمع شدیم نتیجه‌اش بدبختی و خواری است و اگر دور کلمه طیبه جمع شدیم، نتیجه‌اش علو و برتری است: «جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَىٰ و کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا و اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (توبة:۴۰)

 

🔻 هم کلمه خبیثه و هم کلمةالله (کلمه طیبه و کلمة التقوی)، همگی مخلوق خداوند هستند، سراسر نظام هستی کلمات خداوند است و ازاین‌جهت است که «لو کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کلِماتُ رَبِّی» (کهف:۱۰۹) اگر دریاها برای نوشتن کلمات پروردگار مرکب شوند، پیش از آنکه کلمات پروردگار پایان پذیرد، آنها پایان می‌پذیرند.

 

🔻 خداى تعالى تکلمش به دهان باز کردن نیست، بلکه تکلم او همان فعل او و افاضه وجودى است که مى‌کند، همچنان که فرموده: «إِنَّمٰا قَوْلُنٰا لِشَیْ‌ءٍ إِذٰا أَرَدْنٰاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» (نحل:۴۰) و اگر قرآن فعل خدا را "کلمه" نامیده براى این است که فعل او بر وجود او دلالت مى‌کند. از همین‌جا است که مسیح، کلمه خدا نامیده مى‌شود.

 

🔻 همه مخلوقات فعل خداوند هستند اما بازتاب آنها و جلوه‌گری آنها از خداوند متفاوت است، هرچه کلمات در جلوه‌گری از خداوند روشن‌تر و آشکار باشند، بیشتر مصداق کلمةالله خواهند بود و تطبیق این آیات بر ائمه و اهل‌بیت اطهار به‌عنوان کلمةالله و کلمه طیبه و کلمة التقوی و مسیر نجات نیز از همین جهت مصداق کامل نشانه و راهنما بودن آنها از وجود خداوند هستند.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری