شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۸ مطلب در آذر ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

قریب به دو ماه مانده به پیروزی انقلاب وقتی امام هنوز در نوفل‌لوشاتو حضور دارند، نمایندگان تشکیلات حرکة المحرومین لبنان برای دیدار با امام از لبنان عازم فرانسه می‌شوند. در دیدار نمایندگان این جنبش در 6 آذر 1357  شهید چمران حضور ندارند؛ اما از لبنان نامه‌ای برای امام می‌نویسند که توسط نمایندگان جنبش به دست امام برسد. این نامه ازاین‌جهت که نسبت شیعیان لبنان و انقلاب اسلامی را به‌خوبی بیان می‌کند برای امروز ما بسیار خواندی است.

 

(تاریخ نوشتن این نامه آبان ۱۳۵۷ است و در کتاب یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، چاپ اول، تهران، قلم، 1383ش صص ۵۸۱-۵۸۴، آورده شده است.)

 

گزیده‌ای از این نامه به شرح زیر است:
روزگاری بود که شیعیان را توهین می‌کردند خوار می‌شمردند، رافضی و کافر می‌دانستند، دست‌نشانده شاه و جاسوس اسرائیل می‌خواندند و از هیچ اهانتی فروگذار نمی‌کردند، ولی اوج مبارزات خونین شیعیان ایران به رهبری آن مرجع بزرگ همه موازین و مقاییس را عوض کرده است حقانیت شیعه را به همه ثابت نموده و برای همه شیعیان جهان حتی در دورترین نقطه ایجاد احترام و غرور و افتخار کرده است.

 

روزگاری بود که مارکسیست‌ها انقلابیون جهان به شمار می‌رفتند و هر جوان دل‌سوخته‌ای برای مبارزه علیه استثمار و استعمار اجباراً به مکتب مارکسیسم پناه می‌برد. اسلام افیون اجتماع به شمار می‌رفت، روحانیون مرتجع به‌حساب می‌آمدند. حتی یک جوان مسلمان از ابراز عقیده خود وحشت می‌کرد و صحنه تبلیغاتی و روشنفکری و انقلابی دنیا یکپارچه در دست مارکسیست‌ها و چپی‌ها بود و هر مؤمن مبارزی را بدون اینکه از فداکاری و جانبازی او ذکری به میان آید به جرم ایمانش به خدا، می‌کوبیدند، و به همه بدی‌ها متهم می‌کردند.

 

اما همین انقلاب عظیم و پرافتخار مسلمانان ایران به برکت رهبری بی‌نظیر آن مرجع بزرگ همۀ ارزش‌ها واژگون شد و همۀ مخالفین از شرق و غرب و حتی ملحدین در برابر عظمت این انقلاب اجباراً تعظیم کردند.

 

در حال حاضر نه‌تنها کاخ ظلم و فساد پهلوی در ایران فرومی‌ریزد، بلکه پایه‌های همه نظام‌های فاسد و ارتجاعی منطقه نیز می‌لرزد و حتی نظام‌های به‌ظاهر انقلابی و پیشرو نیز از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وحشت دارند؛ زیرا در صورت پیروزی چنین انقلابی، جایی از اعراب برای آنها باقی نمی‌ماند.

 

به‌هرحال افتخار می‌کنم که در عصر جدید نیز به پیروی از مکتب حسین (علیه‌السلام)، پرچم خونین شهادت به دست شیعیان برافراشته می‌شود و مفهوم حقیقی شهادت و فداکاری و پاکی و طهارت و عمق انقلابی توسط شیعیان علی (علیه‌السلام) به همۀ جهانیان نموده می‌شود. در حال حاضر احساس می‌کنم که هر مسلمان، حقیقی با افتخار می‌تواند در برابر یک مارکسیست بایستد و از ایدئولوژی انقلابی خود دفاع کند و بالاخص یک شیعه مفتخر است که عمق انقلابی مکتب او و صلابت رهبری‌اش بر همه ثابت شده است. شیعیان لبنان پس از سال‌ها بدبختی و ذلت و توسری‌خوری به همت و رهبری آقای صدر به خود آمدند و متحد شدند و برای کسب حقوق پایمال شده خود قیام کردند، و موجودیت خود را به همه قبولاندند و برای اولین‌بار عقده حقارت را که بر نفوس همه شیعیان سیطره داشت، شکستند، و نهضتی اسلامی بر اساس افکار انقلابی شیعه به وجود آوردند. این نهضت به‌سرعت اوج گرفت و نیروهای موجود در منطقه، احزاب چپ و احزاب راست همه به وحشت افتادند و هر دو طرف در کوبیدن این نهضت حقیقی اسلامی متحد شدند و در خلال سه سال گذشته ضربه‌های سختی بر این نهضت زدند، و جنایات ناگفتنی از قتل و دمار و تهمت و افترا بر شیعیان وارد آوردند که وجدان هر آدم با انصافی را به درد می‌آورد. من می‌دیدم که هر سازمان یا حزبی از پشتیبانی کشوری بزرگ (عربی و غیرعربی) برخوردار است پول و اسلحه و امکانات دریافت می‌کند و از پشتیبانی سیاسی آن کشورها استفاده می‌نماید جز شیعه که در عالم هیچ پناهگاهی ندارد و دو قدرت بزرگ جهانی و همه نظام‌های موجود عربی با این نهضت اسلامی شیعی مخالف‌اند و در نابودی و یا تضعیف آن با هم همکاری می‌کنند طبیعتاً هر شیعه دل‌سوخته و رنج‌دیده لبنانی چشم امید به‌سوی ایران تنها کشور شیعه جهان می‌دوخت و انتظار کمک داشت؛ اما رژیم ظالم و فاسد شاه، بیش از هر جناح دیگری از نهضت شیعیان لبنان وحشت داشت و در کوبیدن آن می‌کوشید، و از هیچ جنایتی علیه شیعیان فروگذار نمی‌کرد.

 

اکنون که به قدرت ایمان و اراده آهنین آن مرجع و فداکاری بی‌نظیر ملت ایران رژیم شاه به آستانه سقوط رسیده است. شیعیان لبنان آن‌چنان احساس غرور و شادی می‌کنند که حدی بر آن متصور نیست. شاید هر آزادی‌خواهی و بخصوص هر مسلمان واقعی در هر نقطه از جهان از سقوط این نظام فاسد شاه احساس لذت کند، اما یک شیعه مصیبت‌زده و جنگ‌دیده لبنانی بیش از هر کس دیگری با نهضت انقلابی ایران احساس همبستگی می‌کند، و باروح خود و قلب خود و همه وجود خود ارزش این انقلاب مقدس را درک می‌نماید و پیروزی هر چه زودتر آن را آرزو می‌کند اکثر جوانان شیعه شب و روز خود را بافکر انقلاب ایران و ذکر خمینی رهبر عالی‌قدر به سر می‌آورند قلبشان از شوق میتپد و روحشان به‌خاطر همکاری و حتی شهادت در راه این انقلاب به پرواز درمی‌آید جوانان مؤمنی که مدت سه سال به جرم داشتن ایدئولوژی اسلامی از طرف چپ و راست به‌سختی کوبیده شده‌اند ناله دردمندشان در میان توفان اتهامات دروغ و تبلیغات زهرآگین و دشمنی‌ها و حقدها و کینه‌ها محو شده است اکنون در سایه انقلاب امیدبخش ایران نفسی به‌راحتی می‌کشند، و عقده‌های دل دردمند خود را با کمک این انقلاب باز می‌کنند.

http://rbo.ir/__a-3843.aspx

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 در تنظیم کتاب‌های تاریخی یک چالش نویسنده فصل‌بندی کتاب است، از کجا فصل جدیدی را آغاز کنیم؟! کجا تاریخ ورق می‌خورد و سمت تاریخ عوض می‌شود؟! البته وقتی مبدأ فصل جدید را یافتی لزوماً از همان مبدأ آغاز نمی‌کنی؛ چون برای شما روشن است که اینجا مبدأ فصلی جدید است اما مخاطب که برایش روشن نیست!

 

🔻 پس باید از کجا شروع کرد؟! از جایی که هیچ شک و ابهامی در آن نیست، همه قبول داشته باشند بله این داده نشان می‌دهد زمانه جدیدی آغاز شده است. به‌عنوان یک تاریخ‌نگار اگر می‌خواستم فصل جدید زمانه کنونی را بنویسم، مبدأ فصل جدید طوفان الاقصی بود؛ اما از آنجا شروع نمی‌کردم، بلکه از اولین حمله مستقیم اسرائیل به ایران آغاز می‌کردم، چون اینجا داده‌‌ای داری که قابل‌انکار نیست.

 

🔻 در چند روز اخیر اتفاقی افتاد که پیامش را بیش از خودمان، کشورها و مردم منطقه و دشمنان فهمیدند، اسرائیل حمله گسترده‌ای به ایران انجام داد، اما فردایش در ایران بورس سبز شد و قیمت دلار کاهش یافت! جامعه مضطرب نشد و این بار کسی به پمپ‌بنزین هم نرفت، انگار هیچ اتفاق خاصی نیفتاده! این بار حمله با چند ریزپرنده یا موشک محدود هم نبود، بلکه فقط قریب به ۱۴۰ جنگنده اسرائیل در این حمله حضور مستقیم داشتند! حمله کوچک نبود؛ اما به واسطه لطف الهی و سکینه‌ای که خداوند برای این مردم می‌خواست، حمله به‌راحتی دفع شد و مایه تمسخر اسرائیل نزد دوست و دشمن شد.

 

📌 اینجا کسی شعار نداد آمریکا و اسرائیل هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند؛ بلکه بدون شعار عملاً برای همه معلوم شد آمریکا و اسرائیل هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند! کف بازار و بورس و دلار، خیلی کاری به شعارها ندارد، واقعیت صحنه را لمس می‌کند و واقعیت صحنه این بود که آمریکا و اسرائیل هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند و این را مردم‌باور کردند.

 

📌 اگر کشورها و مردم منطقه با جلسه حضوری رهبری در فردای وعده صادق ۲، بعد از نمازجمعه نصر، بعد از سفر دکتر پزشکیان به قطر و دکتر عراقچی و قالیباف به بیروت، این پیام ایران را شنیدند که آمریکا و اسرائیل هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند، بعد از حمله اسرائیل و آرامش مردم ایران این پیام را با تمام وجود لمس کردند.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻در آیه ۸۶  سوره مبارکه ص، خداوند به نبی مکرم اسلام می‌گوید، بگو: «قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفین‏» من از شما بر رسالتم اجری طلب نمی‌کنم و من از «الْمُتَکَلِّفین» نیستم. این کلمه در تفاسیر به چند معنای مختلف آمده است که همه آنها در دو معنا قابل جمع است.

 

🔻«الْمُتَکَلِّفین» صیغه جمع، اسم‌فاعل و ثلاثی مزید از باب تفعّل از ماده کَلَفَ است. کلف در اصل از حرص و احساس نیاز نسبت به چیزی حکایت دارد. «الْکَلَف‏ فی الوجه»: یعنی تیرگی و سرخی حاصل از آن حرص و احساس درون انسان.

راغب اصفهانى می‌گوید: «تَکَلَّفَ الشی‏ءُ»: آن چیزى است که انسان با اظهار برافروختگی چهره و با سختى و مشقتى که از آن کار به او می‌رسد آن را انجام می‌دهد. (ر.ب: معجم مقاییس اللغه؛ ج‏ ۵ ص ۱۳۶ و مفردات الفاظ قرآن؛ ج ۴؛ ص ۶۳) از همین جهت یعنی حالتی که درون انسان وجود دارد و ظاهر بیرونی آن یک سختی و مشقت وارد بر انسان است، به مشقت و سختی نیز «کُلْفَة» گفته می‌شود.

 

🔻 حال در آیه می‌فرماید: «ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفین» من از کسانی که چنین کلفتی ایجاد می‌کنند، نیستم. اما متعلق این ایجاد کلفت کیست؟ خود پیامبر اکرم؟ برخودشان چنین کلفتی ایجاد نمی‌کنند یا دیگران؟! ما از کسانی نیستیم که بر خودمان کلفت ایجاد کنیم یا از کسانی نیستیم که بر دیگران کلفت ایجاد کنیم؟! برای هر دو معنا و با هر دو متعلق ایجاد کلفت قرائنی در روایات وجود دارد.

 

🔻 علامه طباطبایی در تفسیر المیزان یک جا می‌فرمایند: «آن ادب جامع و سنت جاری در انبیاء این بود که در آن اندازه از زندگی که نصیبشان شده و در هیچ امری از امور خود را به‌زحمت نیندازند، زیرا انبیاء پایه و اساس زندگی‌شان بر فطرت است و فطرت انسان آدمی را جز به کارهایی که خداوند وسائل رسیدن به آن را فراهم ساخته هدایت نمى‌‏کند و آدمى را مکلف به کارهایی که خداوند نیل به آن را دشوار کرده نمى‌‏سازد.» (ترجمه تفسیر المیزان، ج ۶، ص ۳۷۵) و آیاتی مانند: «ما کانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ» و «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» و «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها» را از باب همین سنت ذکر می‌کنند .

 

🔻 باید دقت کرد که این سنت با تلاش و زحمت برای رسیدن به آنچه در توان ما است، منافاتی ندارد بلکه منظور از آن  دست و پا نزدن و بی‌تابی نکردن است، آن تَکَلِّفی مذموم است که از باب پیروی از شهوت و حرص باشد. به تعبیر روایات انسان باید اجمال در طلب داشته باشد «وَ اجْمِلُوا فِی الطَّلَبِ» در کارها آرامش داشته باشد، بی‌تابی نکند، یک حالت تسلیم و رضایت در مقابل تقدیر الهی نسبت به آنچه هست و آنچه می‌شود داشته باشد، اگرچه باید جوارح و بدن انسان در حال تلاش زیاد باشد اما جوانح و قلب او آرام باشد. مثلا در ادعیه از خداوند می‌خواهد: «بارِکْ لى فى قَدَرِکَ حَتَّى لا احِبُّ تَعْجیلَ ما اخَّرْتَ وَ لا تَأْخیرَ ما عَجَّلْتَ»

 

🔻 از پیامبر(صلى الله علیه وآله) روایت است: «لِلْمُتَکَلِّفِ ثَلاثُ عَلامات: یُنازِعُ مَنْ فَوْقَهُ، وَ یَتَعاطى ما لایَنالُ، وَ یَقُولُ ما لایَعْلَمُ!» متکلف سه نشانه دارد: پیوسته با کسانى که مافوق او هستند نزاع و پرخاشگرى مى‌کند، به دنبال امورى است که به آن هرگز نمى‌رسد، و سخن از مطالبى مى‌گوید که از آن آگاهى ندارد.

این حالات همه نتیجه حرص و فشار، نارضایتی از شرایط موجود و دست و پا زدن است. در روایت دیگری از نبی مکرم اسلام دارد: «لِلْمُتَکَلِّفِ ثَلاثُ عَلامات: یَتَمَلَّقُ اِذا حَضَرَ، وَ یَغْتابُ اِذا غابَ، وَ یَشْمَتُ بِالْمُصِیْبَةِ» متکلف سه نشانه دارد: در حضور تملق می‌گوید، در غیاب غیبت مى کند و به هنگام مصیبت زبان به شماتت مى گشاید.

باز این حالات چرا در انسان پدید می‌آید؟ همان حالت حرص و آزمندی، احساس ضعف و نارضایتی درونی است که موجب چنین رفتارهایی می‌شود. باز در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى‌خوانیم: متکلف خطاکار است هر چند ظاهراً به حقیقت رسد. متکلف در عاقبت کار، جز پستى و خوارى نتیجه‌اى نخواهد گرفت، و امروز نیز جز رنج و زحمت و ناراحتى بهره‌اى ندارد. متکلف ظاهرش ریا، و باطنش نفاق است، «المُتَکَلِّفُ ظاهِرُهُ رِیاءٌ وَ باطِنُهُ نِفاقٌ» و پیوسته با این دو بال پرواز مى‌کند! خلاصه اینکه تکلف، از اخلاق صالحین و شعار متقین نیست، تکلف در هر چه بوده باشد «وَ لَیْسَ فِى الْجُمْلَةِ مِنْ أَخْلاقِ الصّالِحِیْنَ، وَ لا مِنْ شِعارِ الْمُتَّقِیْنَ التَکَلُّفُ فِى أَىِّ باب کان».

 

📌اما معنای دیگری نیز برای آیه گفته شده است.

🔻 وقتی به ترجمه‌های قرآن مراجعه کنید، در ترجمه «ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفین» (ص:۸۶) گفته‌اند: «من از کسانى نیستم که چیزى از خود بسازم‏» (فولادوند) یا «سخنانم روشن و همراه با دلیل است‏» (مکارم) یا «من از آنها نیستم که چیزى را که ندارند به خود مى‏بندند» (ترجمه المیزان) «من (بى حجت و برهان الهى مقام وحى و رسالت را) بر خود نمى‏بندم» (الهی قمشه‌ای)

اما در قسمت قبل توضیح داده شد که «مُتَکَلِّف» یعنی ایجادکننده «کُلْفَة» به معنای سختی و مشقت، است و «ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفین» یعنی من ایجادکننده کلفت نیستم؟! اما مشخص نشده است که من ایجادکننده کلفت بر چه کسی نیستم؟! بر خودم یا دیگران؟!

 

🔻 در قسمت قبل شواهد معنای کلفت ایجادنکردن بر خود با آیات و روایاتی موافق آن بیان شد و خلاصه آن اینکه: انبیاء و مؤمنین برای خودشان کلفت و سختی که حاصل از حرص و احساس نیاز باشد، ایجاد نمی‌کنند، انبیاء مبعوث‌اند برای انجام آنچه از تکالیف الهی برایشان مشخص شده است، خودشان تکلیف برای خودشان نمی‌سازند و برای رسیدن به مطلوبشان دست‌وپا نمی‌زنند، آرامش دارند و تسلیم تقدیر الهی هستند.

 

🔻 اما معنای دوم از «ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفین» که در روایات شواهد آن وجود دارد؛ یعنی من ایجادکننده کلفت بر دیگران هم نیستم. آنچه در ترجمه‌ها آمده است نیز از همین معنا گرفته شده است؛ یعنی من هرچه می‌گویم و از شما می‌خواهم از احکامی است که خداوند می‌گوید و اگر کلفتی در آنها است از خود آن احکام است، این من نیستم که برای شما کلفت ایجاد کنم.

 

🔻 در برخی روایات به‌عنوان تطبیق یکی از مصادیق این کلفت که برخی از مردم آن زمان احساس می‌کردند، به امر ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) اشاره شده است و این مطلب با ظاهر خود آیه نیز هماهنگ است. در آیه می‌گوید: «قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفین‏» من از شما اجری نمی‌خواهم و کسی نیستم که از خودم یک کلفت بر شما تحمیل کنم. اگر اجری یا چیزی می‌خواهم به خواست خودم نیست، حکم خداوند است.

در خطبه‌ای از امیرالمؤمنین (ع) حضرت ابتدا این آیه را می‌خوانند که «قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُم‏» (سبأ:۴۷) بگو آنچه از اجر رسالت از شما خواسته‌ام برای خودتان است. سپس آن را تطبیق می‌دهند به: «الْمَوَدَّةِ الَّذِی لَمْ أَسْأَلْکُمْ غَیْرَهُ فَهُوَ لَکُمْ تَهْتَدُونَ بِهِ وَ تَنْجُونَ مِنْ عَذَابِ یَوْمِ الْقِیَامَة» منظور از این اجر آن محبتی است که غیر از آن از شما خواسته نشده است و این برای خودتان است و با آن هدایت می‌‌شوید و از عذاب آخرت نجات می‌یابید. [اشاره حضرت به آیه: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» (شوری:۲۳) است که خداوند به نبی مکرم اسلام می‌گوید بگو من هیچ اجری از شما نمی‌خواهم جز مودت با نزدیکانم.] حضرت امیر سپس شأن نزول «ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفین» را توضیح می‌دهند که وقتی حکم ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر مردم آمد منافقان گفتند: محمد خودش ۲۰ سال بر گرده ما سوار شده حالا می‌خواهد اهل‌بیتش را بر گرده ما سوار کند و در مردم این حرف را گفتند که: این حکم ولایت حضرت امیر را خداوند نیاورده و آن چیزی است که محمد از خودش درآورده، پس آیه در پاسخ به این جماعت می‌گوید: ای پیامبر بگو من از کسانی نیستم که از خودم چیزی بر شما تکلیف کنم، هرچه بر شما گفته می‌شود از سوی خداوند است.

 

🔻 در روایت دیگری امام صادق (علیه‌السلام) در تفسیر این آیه، به آیه بعد از آن اشاره می‌کنند: «وَ ما أَنَا مِنَ‏ الْمُتَکَلِّفِینَ‏ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ‏» و می‌گویند: «هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع»؛ یعنی آیه بعد که می‌گوید: نیست آن جز مایه تذکر و بیداری برای عالمیان، منظورش امیرالمؤمنین علیه‌السلام است و باز آیه بعدش را می خوانند که می‌گوید: «وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ‏ بَعْدَ حِینٍ»‏ و می‌گویند: «عِنْدَ خُرُوجِ الْقَائِمِ ع‏» منظور این است که مایه بیداری بودن ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام را نزدیک [یا زمان] خروج حضرت حجت مردم عالم خواهند فهمید.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

خداوند در آیه ۱۴ صف به اهل ایمان دستور می‌دهد: ناصر خداوند باشید.

«یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوٓا أَنْصَارَ اللَّهِ»

خب بلافاصله به ذهن می‌آید چگونه ناصر خداوند باشیم؟! و خداوند بلافاصله پاسخ می‌دهد:

«کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنْصَارِیٓ إِلَى اللَّهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ»

مثل عیسی که از حواریون پرسید: چه کسی مرا در راه خدا کمک می‌کند؟! حواریون گفتند: ما ناصران خداییم.

 

نصرت خدا، همیشه در قالب نصرت یک ولی خدا است، برای ناصر خدا شدن باید حواری ولی خدا شد، فکرت و ذکرت دنبال کردن ولی خدا و همراهی با او و نصرتش باشد.

باید حواری شد تا ناصر خدا محسوب شویم تا مشمول قواعدی چون: «وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُٓ» (حج:۴۰) قطعا خداوند نصرت می‌دهد ناصر خودش را شویم و «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ» (آل‌عمران:۱۶۰) اگر خداوند شما را نصرت دهد دیگر کسی بر شما پیروز نمی‌شود.

 

در ادامه آیه ۱۴ صف نیز همین قاعده پیروزی اهل ولایت و نصرت خداوند آمده است:

«فَآمَنَتْ طَآئِفَةٌ مِنْ بَنِیٓ إِسْرَآئِیلَ وَکَفَرَتْ طَآئِفَةٌ ۖ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَىٰ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ»

پس طایفه‌ای از بنی‌اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند؛ در نتیجه کسانی که ایمان آوردند، بر ضد دشمنانشان یاری دادیم تا پیروز شدند.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

می‌گویند در سیاست خارجی باشد شعارمان این باشد:

با دوستان مروت با دشمنان مدارا؛

این ضرب المثل برگرفته از بیتی از غزلیات حافظ است که می‌گوید:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا

 

اما عزیزانی که این شعار را محور سیاست خارجی خود می‌گذارند این کلام حافظ شیرازی که در واقع حافظ قرآن است و کلام او بیانی از معارف قرآن است را اشتباه فهمیده‌اند.

آن دشمنی که باید با او مدارا کرد دشمنی در مسائل شخصی و اختلافات در منافع است اما آن دشمنی که چون بر سر دفاع از مظلوم و حق هستی، چون بر سر حکم خدا هستی با شما دشمنی دارد، آن دشمنی که بر سر دین شما با شما دشمنی دارد را نباید مدارا کرد.

قرآن می‌گوید: «لاٰ یَنْهٰاکُمُ اللّٰهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقٰاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیٰارِکُمْ‌... إِنَّمٰا یَنْهٰاکُمُ اللّٰهُ عَنِ الَّذِینَ قٰاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیٰارِکُمْ وَ ظٰاهَرُوا عَلىٰ إِخْرٰاجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولٰئِکَ هُمُ الظّٰالِمُونَ‌» (ممتحنه:۸-۹)

خداوند شما را  [امّا] خدا شما را از کسانى که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده‌‏اند، باز نمى‌‏دارد که با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت ورزید، زیرا خدا دادگران را دوست ‏دارد.  فقط خدا شما را از دوستى با کسانى باز مى‏‌دارد که در [کار] دین با شما جنگ کرده و شما را از خانه‌‏هایتان بیرون رانده و در بیرون‏‌راندنتان با یکدیگر همکاری کرده‌‏اند. و هر کس آنان را به دوستى گیرد از ستمگران است.

.........

آیت‌الله خامنه‌ای:

دعای امام سجاد علیه‌السلام چنین است: پروردگارا! از تو می‌خواهیم که با همه‌ی دشمنانِ خودمان مدارا کنیم، مگر آن دشمنی که من به خاطر تو با او دشمنی کردم.

 

در دعای چهل و چهارم صحیفه‌ی سجادیه - که دعای ورود در ماه رمضان است و امام سجاد آن را می‌خواندند - حضرت چیزهائی را از خدای متعال برای ماه رمضان درخواست می‌کنند؛ از جمله‌ی چیزهائی که درخواست می‌کنند، این است: «و ان نسالم من عادانا»؛ پروردگارا! از تو می‌خواهیم که با همه‌ی دشمنانِ خودمان صلح کنیم، سلم و مدارا پیشه کنیم. بعد بلافاصله می‌فرمایند: «حاشی من عودی فیک و لک فأنه العدوّ الّذی لانوالیه و الحرب الّذی لانصافیه»؛ مگر آن دشمنی که من به خاطر تو با او دشمنی کردم، در راه تو با او دشمنی کردم. این دشمنی است که ما هرگز با او دم از آشتی نخواهیم زد و دل ما با او صاف نخواهد شد.

 

 امام اینجوری بود؛ دشمنىِ شخصی با کسی نداشت. اگر کدورتهای شخصی‌ای هم بود، امام زیر پا می‌گذاشت؛ اما دشمنی به خاطر مکتب، برای امام بسیار جدی بود. همان امامی که از اول شروع نهضت در سال ۱۳۴۱ روی توده‌ی مردم، انواع و اقسام افکار گوناگون در میان مردم، اینجور آغوش باز کرده بود، مردم را از اهل هر قومی، از اهل هر گروه و مذهبی، با آغوش باز میپذیرفت، همین امام در اول انقلاب یک مجموعه‌هائی را از خود طرد کرد. کمونیست‌ها را صریح طرد کرد. آن روز برای خیلی از ماها که در اول انقلاب دست‌اندرکار مبارزه بودیم، این کار امام عجیب بود. در همان اوائل انقلاب، امام صریح در مقابل کمونیست‌ها موضعگیری کرد و اینها را از خودش جدا کرد. در مقابل لیبرال‌مسلکها و دلباختگان به نظام‌های غربی و فرهنگ غربی، امام قاطعیت نشان داد؛ اینها را از خود دور کرد، از خود جدا کرد؛ هیچ رودربایستی و ملاحظه‌ای نکرد. مرتجعین را - کسانی که حاضر نبودند حقائق الهی و روح قرآنی احکام اسلامی را قبول کنند و تحول عظیم را بپذیرند - از خودش طرد کرد. امام بارها مرتجعین را با تعبیرات سخت و تلخ محکوم کرد، از خود دور کرد. در تبرّی از افرادی که در دائره‌ی فکری و مبانی اسلامی او قرار نمی‌گرفتند، امام تأمل نکرد؛ در حالی که با آنها هم دشمنی شخصی نداشت.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

یکی ایستاده بود و جلو چشمش بچه‌اش را می‌زدند، برادرش را می‌زدند، زنش را می‌زدند، نه اینکه می‌زدند، می‌کشتند، به آنها تجاوز می‌کردند، هر از گاهی هم یک تهدیدی نسبت به خود این آدم ایستاده کنار! می‌کردند و یک پس کله هم به او می‌زدند! او هم نگاه می‌کرد و می‌گفت: «من جنگ‌طلب نیستم، من دنبال صلح هستم، من با دشمنان مدارا می‌کنم!»

خوب تصور کن، این صحنه را، دوباره تصور کن!

حس شما به این آدم چیست؟! شرف این آدم چقدر است؟!

اگر کسی در صحنه کنونی که این اتفاق‌ها و بدترش نه یک بار و چندبار، بلکه هر روز دارد رخ می‌دهد، بنشیند نگاه کند و از همان حرف‌ها و پیام‌ها برای متجاوزان مخابره کند، چه فرقی با آن آدم بی... می‌کند؟! چه حسی باید به او داشت؟!

 

بعد از این یاداشت یکی پرسید: «اگر زورش نرسد چه؟!» خودش را به هلاکت بیاندازد؟!

 

جواب اینکه:

اولا اگر زورش نمی‌رسد می‌تواند لااقل سکوت کند، لااقل پیام ذلت و حقارت به ظالمان ندهد! اگر ناراحت بودن خود را نشان نمی‌دهد، دیگر پیام مدارا و دوستی به کسی که جلو چشمش دارد هر روز ظلم و تجاوز و کشتار می‌کند، ندهد!

 

ثانیا چرا زورش نمی‌رسد؟! چون امکانات مادی او کمتر است؟! خدا را هم جزو معادلات قدرت می‌آورید یا واقعا خدایتان فقط در آسمان‌ها است، خدایی است که به قول یهودی‌ها دستش بسته است؟!

 

می‌گوید: اگر رفتیم و خدا کمک نکرد چه؟! مگر فلسطینی‌ها الان خدا ندارند؟! شما می‌گویی خدا، خب بفرما این هم فلسطین و خدایش!

می‌گویم: خدا فقط ایمان را نمی‌گوید ایمان همراه با ولایت را می‌گوید، اصلا رکن ایمان را ولایت قرار داده.

 

می‌گوید: مگر لبنان اهل ولایت نیستند؟! الان وضعیتشان چیست؟! می‌گویم: الان وسط جنگ است و جنگ زد و خورد دارد، یک گروه کوچک که نه کشور است نه جمعیت زیادی دارد مقابل یک کشوری که ده‌های میلیارد دلار پول و سلاح از تمام دنیا برایش ارسال می‌شود و کشور مستقل است، دارد مقاومت می‌کند و ضربات کاری می‌زند این معجزه نیست؟! هنوز هم که جنگ تمام نشده! الان هم که هنوز جنگ تمام نشده!

 

 یک‌جا را بیاور که مؤمنین تحت ولایت قیام کرده‌اند و شکست خورده باشند؟! مؤمنین فریب شیطان را نخورده و پشت ولی را خالی نکرده باشند و دست ولی را برای دفاع باز گذاشته باشند و به اذن و هدایت ولی قیام کرده باشند، آخر داستان به خوشی تمام نشده باشد؟!

 

این وعده قطعی خداوند است که اگر با نصرت ولی خدا، ناصر او شدید؛ خداوند شما را یاری می‌دهد. چند روز پیش به عنوان نمونه‌ای از این وعده قطعی به آیه شریفه «یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوٓا أَنْصَارَ اللَّهِ» اشاره کردم.

 

نمونه دیگرش آیه «یَدُ اللَّهِ‏ فَوْقَ أَیْدیهِم» (فتح:۱۰) است. در ماجرای بیعت شجره وقتی پیامبر (ص) و اصحابشان بعد از یک معاهده با کفار بدون تدارک جنگی و صرفا با شمشیرهای درون غلاف، به سمت مکه رفتند، مشرکان بنای بر عهد شکنی و مانع شدن از حضور ایشان و اصحابشان در مراسم حج و جنگ با ایشان در موضع ضعف را گذاشتند، پیامبر اکرم(ص) ضمن اینکه اعلام کردند ما برای جنگ نیامده‌ایم، همراهان خود که قریب به ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ نفر ذکر شده‌اند را فراخواند و شرایط پیش آمده و توطئه احتمالی کفار برای آنها را گفتند و از آنها خواستند هرکس با ایشان است، مجددا با ایشان بیعت کند. مؤمنین با ایشان بیعت کردند و دستشان را در دست پیامبر (ص) گذاشتند، آیه نازل شد «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ‏ فَوْقَ أَیْدیهِم‏» آنان که دستشان را در دست تو گذاشتند، دست خدا روی دست همه آنها قرار گرفت.

یعنی دست خدا روی دست کسانی است که با ولیِّ خدا بیعت کنند و پای کار او بایستند. خداهم با آنها است، حالا معنای دست خدا چیست؟ آیا منظور، دستی شبیه همین دست مؤمنین است که نامرئی بود؟! خیر. چون در جای دیگر می‌گوید: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ‏ شَیْ‏ء»  یا «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصار»  پس خداوند مثل من و شما دست ندارد و دیدنی نیست، وقتی به عبارات دیگری که دست در آن آمده است مثل: «فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ» دقت کنیم، معلوم می‌شود منظور از دست، قدرت و حمایت است، عبارت «لَیْسَ کَمِثْلِهِ‏ شَیْ‏ء» و «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصار» از محکمات قرآن است و باید متشابهات را به قرینه این محکمات معنا کرد.

پس «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ‏ فَوْقَ أَیْدیهِم‏»  یعنی وقتی عده‌ای با ولی‌خدا بیعت کنند و بیایند پای کار ولیِّ خدا بایستند، آن وقت نصرت و حمایت خدا با این جماعت است و دیگر شکستی در کار آنها نیست.

 

حالا برگردیم به سوال: «اگر زورش نرسید چه کند؟» اگر خدا را جزو مدار قدرت می‌آوریم و تحت ولایت هستیم، حتما زورش می‌رسد، فقط از خدا باید ترسید نه زورمندان!

«إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین‏» (آل‌عمران:۱۷۵) فقط این شیطان است که اولیاء خودش را می‌ترساند یعنی اگر می‌ترسی یک حظی از ولایت شیطان را داری، بعد می‌گوید از آنها نترسید، «فَلا تَخافُوهُمْ» ازمن حساب‌ببرید اگر مؤمن هستید. «خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین‏»

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

برخی را دیده‌ام که این روزها با مشاهده جنایات رژیم صهیونیستی، می‌گویند: پس خدا کجاست؟! خدا چرا اجازه می‌دهد که جنایت‌کاران جنایت کنند؟!

 

نقل است وقتی اباعبدالله به سمت کوفه حرکت کردند برخی از اجنه آمدند و به حضرت گفتند اجازه دهید ما برویم و همه دشمنان شما را نابود کنیم. شما همین جا بمانید. حضرت پاسخ دادند: «فَإِذَا أَقَمْتُ فِی مَکَانِی فَبِمَا یُمْتَحَنُ هَذَا الْخَلْقُ الْمَتْعُوسُ وَ بِمَا ذَا یُخْتَبَرُون َ وَ مَنْ ذَا یَکُونُ سَاکِنَ حُفْرَتِی‏‏»

 اگر من در وطن خود بمانم پس این مردم نگونسار بچه وسیله آزمایش شوند؟ و چه‏ کسى در قبر من جاى گزین خواهد شد؟

یعنی حکمت الهی اقتضاء می‌کند گاهی دست ظالمان باز بماند تا جنایت کنند، ظلم کنند و خباثت خود را نشان دهند و آن وقت حق از باطل روشن شود و مردم در معرض انتخاب و تصمیم قرار گیرند.

سنت خدا است که با یک تیر اهداف مختلفی را می‌زند، حضرت پس از آن فرمودند مقرر است مکان دفن من به مکانی برای پناه‏گاه شیعیان و دوستان ما قرار داده شود تا عملها و نمازهاشان آنجا پذیرفته شود و دعایشان مستجاب گردد.

اینطور نیست که ما با قدرت فرا مادی نتوانیم دشمنان خود را نابود کنیم «نَحْنُ وَ اللَّهِ أَقْدَرُ عَلَیْهِمْ مِنْکُمْ» به خدا ما از شما اجنه بر آنها توانمندتریم.

سپس حضرت این آیه را خواندند: «وَ لَکِنْ لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیى‏ مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَة» (انفال:۴۲)

تا کسى که [باید] هلاک شود، با دلیلى روشن هلاک گردد، و کسى که [باید] زنده شود، با دلیلى واضح زنده بماند، و خداست که در حقیقت شنواى داناست.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 در رمضان سال دوم هجری وقتی مسلمانان تازه به مدینه هجرت کرده بودند و هنوز تشکیلاتشان قوی نشده بود، خبردار شدند که قریش به رهبری ابوسفیان یک کاروان تجاری به سمت شام  (غزه کنونی) فرستاده است. مسلمانان که پیش از آن نیز در حملاتی به کاروان‌های قریش، غنیمت‌هایی گرفته بودند، این بار نیز به‌قصد واردکردن ضربه‌ای بزرگتر به کفار قریش و تلافی اموال و حقوقی که از آنها در مکه مصادره شده بود، تصمیم گرفتند به این کاروان بزرگ در مسیر بازگشتش حمله کنند. پیامبر به مؤمنان گفتند که در خواب دیده‌اند عده کمی از کفار مقابل مسلمانان ظاهر شده‌اند و ایشان این خواب را به منزله بشارت الهی بر پیروزی مسلمان دانستند.

 

🔻 جاسوسان ابوسفیان، وی را در غزه خبردار کردند که اوضاع چنین است، او هم مکری کرد و تصمیم گرفت کاروان تجاری را از مسیر دیگری، نزدیک به دریا ببرد و از قریش و دیگر قبایلی که منافع اقتصادی در کاروان داشتند، خواست تا در عوض کاروان تجاری، لشکری مجهز به استقبال مسلمانان بفرستند!

 

🔻 لشکر مسلمانان ۳۱۳ نفر بود و فقط یک نفرشان اسب داشت و چند نفر تیروکمان و فقط ۷۰ نفر شمشیر داشتند، اما در مقابل لشکر قریش متشکل از ۹۵۰ نفر با تجهیزات کامل به‌سوی مسلمانان آمده بود، مسلمانان نزدیک به منطقه بدر خبردار شدند که عوض کاروان تجاری، کاروان نظامی با قدرتی چندبرابر پیشروی آنها است. آنان که منتظر تحقق رؤیای پیامبر بودند حالا با صحنه‌ای برعکس آن مواجه شده بودند! پیامبر همراهان خود را به مشورت طلبید. برخی حرف‌هایی از سر ناامیدی می‌زدند، اما مقداد گفت: ای رسول خدا؛ دستور خداوند را انجام بده و ما با تو خواهیم بود. ما چون قوم یهود نیستیم که به موسی گفتند: «تو و خدایت بروید و بجنگید و ما اینجا نشسته‌ایم، بلکه ما نیز به همراه شما می‌جنگیم». سعد بن معاذ رئیس قبیله اوس از انصار نیز اعلام کرد انصار در اطاعت از پیامبر هستند.

آیه ۴۲ سوره انفال صحنه جنگ را چنین روایت می‌کند: آن روز شما در طرف پائین و نزدیک مدینه قرار داشتید و آنها در طرف بالا و دورتر «إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى‏» بر اساس این عبارات ظاهراً علاوه بر برتری لشکر قریش از نظر نفرات و تجهیزات نظامی، موقعیت آنها نیز اشراف بر موقعت مسلمانان داشته است.

 

🔻و کاروان تجاری که شما در تعقیب آن بودید، در نقطه پائین‏ترى قرار داشت «وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ‏» یعنی آنچه دنبالش بودید رفت و حالا عوضش یک کاروان نظامی مقابل شما ظاهر شده بود.

 

🔻شرائط چنان بود که اگر از قبل آگاهى داشتید و مى‌‏خواستید در این زمینه با یکدیگر وعده و قرارى بگذارید حتماً گرفتار اختلاف در این وعده‌گاه مى‌‏شدید. «وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعادِ» رحمت خداوند تبارک و تعالی اینجاست که می‌داند مسلمانان اگر زودتر می‌فهمیدند، پای‌کار این جنگ نمی‌ایستادند؛ اما صحنه را به‌گونه‌ای پیش می‌برد که اینها بتوانند پای‌کار بایستند.

 

🔻ولى خداوند شما را در مقابل یک عمل انجام شده قرارداد تا کارى را که مى‏بایست انجام گیرد تحقق بخشد «وَ لکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ‏ مَفْعُولًا»

 

🔻 با اینکه کافران از نظر نظامی و موقعیت، دست برتر را داشتند؛ اما رحمت و نصرت الهی، شامل مؤمنان شد، چون مؤمنان پای‌کار نبی خدا ایستادند و در نتیجه پیروزی بزرگی به دست آوردند و این‌چنین خواب و بشارت پیامبر برخلاف آنچه عده‌ای به وعده ایشان گمان باطل برده بودند، عملی شد و خداوند حجت را بر همه‌گان تمام کرد که مسیر مقاومت و نصرت ولی خدا، مایه پیروزی است و مسیر ذلت و ترس از کفار و همراهی با آنها، مسیر باطل است. به همین جهت، نام دیگر روز بدر را «یوم الفرقان» نامیده‌اند.

 

🔻 این اتفاقات برای این بود که آنها که گمراه مى‏شوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را مى‏پذیرند با آگاهى و دلیل آشکار باشد. «لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیى‏ مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ»

 

🔻خداوند شنوا و داناست «وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ‏» یعنی مؤمنان وقتی با این صحنه روبرو شدند فریاد استغاثه آنان از خداوند برای طلب نصرت بلند شد و خداوند بسیار شنوا و پاسخ دهنده است و این استغاثه رمز اصلی پیروزی است‌.

 

🔻در آیه بعد نیز خداوند به آن خواب پیامبر اشاره می‌کند و جواب می‌دهد که پس چرا در خواب عده کافران کمتر از مؤمنان به پیامبر نشان داده شد: در آن زمان خداوند در خواب عدد دشمنان را به تو کم نشان داد و اگر آنها را زیاد نشان مى‏داد مسلماً به سستى مى‌‏گرائیدید «إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنامِکَ قَلِیلًا وَ لَوْ أَراکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلتم» و نه تنها سست می‌شدید بلکه کارتان به اختلاف مى‏‌کشید و گروهى موافق رفتن به میدان و گروهى مخالف مى‌‏شدید «وَ لَتَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ»

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری