در روایتی امام رضا علیه السلام سفارشهایی میکنند که نتیجه آن این است که:
مجد و عظمت انسان بالا گیرد،
خیرش پاک و خالص شود،
نامش نیک شود،
و بر اهل زمانش سیادت و بزرگى یابد.
راهش این است که عقل انسان کامل گردد و راهکار کامل شدن عقل ده چیز است:
👈 «عقل انسان مسلمان کامل نمیشود تا ده صفت داشته باشد:
✅ (مردم)به خیرش امیدوار، و از شرش در امان باشند.
✅ خیر اندک دگران را بسیار شمارد و نیکى بسیار خود را اندک داند.
✅ از مراجعۀ کسانی که نیازی دارند، خسته نشود.
✅ در تمام عمر از تلاش برای تحصیل علم خسته نشود.
✅ فقر در راه خدا را از توانگرى بیشتر دوست بدارد.
✅ ذلت در راه خداوند را از عزت در راه دشمنش بیشتر دوست بدارد.
✅ گمنامى را از شهرت لذیذتر داند.
سپس فرمود: دهم و چه دهمى؟
پرسیدند: چیست؟ فرمود:
✅ هیچ کس را نبیند جز اینکه گوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است،چراکه مردم دو گونهاند:
یا بهتر و پرهیزگارتر بنظر مىرسند،
یا بدتر و پستتر، اگر آن را بیند که (در نظرش) بدتر و پستتر است گوید: شاید نیکى او در باطن باشد که بهتر است، و نیکى من در ظاهر است که برایم بدتر است، چون آن را بیند که بهتر و پرهیزگارتر است در برابرش تواضع کند تا به وى ملحق شود.
در آیه ۶۴ سوره مبارکه اسراء گزارشی از گفتگویی بین خداوند تبارک و تعالی و شیطان لئیم آمده است.
از خطاب خداوند به شیطان چند چیز مشخص میشود:
۱. شیطان سازمان و تشکیلاتی دارد با رتبهبندی نیروهایش در این سازمان، برخی در حکم سواره نظام هستند و برخی در حکم پیاده نظام.
۲. از مهمترین تصرفات شیطان برای انحراف انسانها مشارکت در اموال و اولاد آنها است که خداوند آن را به عنوان کارویژه تشکیلات شیطان ذکر میکند.
مشارکت در اموال که حرام کردن مال به اشکال مختلف است؛
در مورد مشارکت در اولاد در روایات به تصرف شیاطین در لحظه انعقاد نطفه و رابطه زن و شوهر اشاره شده است و راه جلوگیری از آن نیز موارد زیر است: گفتن ذکر خدا به ویژه بسم الله الرحمن الرحیم در آن لحظه، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم گفتن و پوشاندن بدن زن و شوهر و صحبت نکردن، و اینکه مرد و زن و به یاد زن و مرد دیگری نباشند.
در آیه ۴۵ سوره مبارکه اسراء صریحا به ایجاد یک پرده نامرئی و پوشاننده نورانی به دور تلاوت کننده قرآن اشاره شده است.
مکرر دیده و شنیدهام، برخی از مشکلاتی در زندگی و خانهشان گلایه کردهاند و علما توصیه به خواندن قرآن در خانه میکنند.
امسال با خانواده برای خرید خانه اقدام کردیم و به همین خاطر به شمار زیادی خانه سر میزدیم، در این ماجرا بود که این مطلب خیلی محسوس برایمان روشن شد که برخی خانهها نور دارد و برخی ظلمت، ما کاری به اهل خانه نداشتیم و واقعا به خانه دقت میکردیم اما حال و هوای خانه یک چیز محسوس بود، برخی خانهها نور طبیعی و نقشه خوب داشت ولی ظلمت داشت و آدم حس خفه شدن در آنجا میکرد و برخی هم نقشه و نور خوبی نداشت ولی نورانیت و حس خوب داشتند، هر خانهای که اینطور بود از ظاهر اهل آن خانه هم معلوم بود اهل ایمان هستند.
از چیزهایی که زیاد شنیدهام اینکه برخی از مؤمنین حتی طلبههای معمولی تجربیاتی داشتهاند که صدای پرندگان و جانوران و یا اشیاء را به صورت ذکر خداوند شنیدهاند، این افراد هم کسانی نبودند که بخواهند خود را مطرح کنند و یا عمومی بگویند و یک نفر و دو نفر هم نبودهاند که بگوییم دروغ میگویند.
برخی میگویند اینها لحظاتی خیالاتی شدهاند اما آیه ۴۴ سوره مبارکه اسراء میگوید این واقع عالم است که هر شئ (نه فقط هر جاندار) هر چیزی که در عالم است در حال تسبیح خداوند گفتن است و این شما هستید که آن را نمیشنوید.
حاج احمد خمینی میگوید یکبار روز عاشورا امام میگفت صدای سگی که پارس میکرده است را حسین حسین گفتن شنیدهام. یکی از طلبهها میگفت غار غار کلاغ را الله اکبر شنیدهام، یکی جیک جیک گنجشک را سبحان الله شنیده بود، یکی صدای گردش پنکه سقفی و کولر آبی را الحمد لله شنیده بود و...
اگر چیزی را درک نمیکنیم حتما نگوییم باطل و غلط است.
برخی ذهنشان دو قطبی است یا میفهمند و درست است یا نمیفهمند و میگویند غلط.
اما ذهن باید سه قطبی باشد: یا میفهمم درست است، یا میفهمم غلط است، یا نمیفهمم و اکثر امور هم از این قسم سوم است.
در آیه ۸ سوره مبارکه انسان: از داستان روزه گرفتن امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و حسنین (سلام الله علیهم اجمعین) و دادن افطارشان در سه روز پی در پی به مسکین و یتیم و اسیر سخن به میان آمده است.
در آیه ۹: اخلاص این خانواده و لله بودن کارشان و انتظار جبران نداشتن از سوی بندگان خدا مورد تحسین الهی قرار گرفته است.
اما اوج این داستان و معرفت و مقام این خانواده در آیه دهم است که در ذکر فضائل این خانواده مبارک، چندان به آن توجه نمیشود.
ما اگر محبت و لطفی به کسی کنیم خیلی سخت است که انتظار جبران از او نداشته باشیم اما به هر حال اگر روی اخلاصمان کار کنیم، کار را برای خدا انجام میدهیم و انتظار جبران آن لطف و محبت را «أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗۖ» از خداوند داریم.
اما این خانواده بعد از سه روز گرسنگی و دادن افطار خود به بندگان خدا، نه تنها احساس طلبکاری ندارند و با احساس طلبکاری و انتظار جبران، نمیگویند مثلا: ما امید داریم خداوند بیش از آن به ما دهد و برای ما جبران کند، بلکه تازه میگویند: ما از خداوند در آن روزی که آن روز سخت و هولناک است، خوف داریم.
📌خود را بدهکار و شرمنده در درگاه الهی میدانند، نه طلبکار.
✅ بنده خدایی میگفت ما دیگر خمسمان را به آقای خامنهای نمیدهیم، منتظر بود بگویم: نه، چرا؟ اما گفتم: شما خمست را بده، به هرکس دوست داشتی بده. گفت: به نظرم آقای سیستانی خوب است. گفتم: بله آقای سیستانی خیلی خوب هستند ولی من نسبت به آقای خامنهای هم ذرهای شک در دلم نیست.
✅ آقای سیستانی خیلی خوب و متقی و عالم هستند ولی مشرب ایشان با آقای خامنهای متفاوت است، آقای خامنهای وسط اجراء و مدیریت یک کشور است و طبیعتا اتهامها و شکها و تخریبها هم به سمت ایشان میآید. خروجی مدل آقای سیستانی همین عراقی است که میبینید، البته شاید اقتضای ترکیب جمعیتی و شرایط عراق همان عملکرد آقای سیستانی باشد ولی به هرحال ما با دو فقیه عالم و عادل مواجه هستیم با دو مشرب مختلف.
✅ آیتالله سیستانی از مبرزترین شاگردان آیتالله خوئی هستند و همان سیره استاد خود را هم ادامه میدهند و اتفاقا در دوره حضور امام در نجف هم این اختلاف منش بین امام و آیتالله خوئی در پیشآمدهای مختلف خود را نشان میداد.
در سال ۱۳۵۰ دولت عراق به ریاست حسن البکر از حزب بعث در جریان اختلافات خود با ایران تصمیم میگیرد ایرانیان مقیم عراق را با وضع بسیار بدی اخراج کند، امام بعد از اعلام اخراج ایرانیان از این کشور گذرنامه خود را برای تایید خروج برای مسئولان عراقی میفرستند و تهدید میکنند که هم من و همه بقیه علما از عراق هجرت میکنیم و لکه ننگ تعطیل کردن حوزه علمیه نجف و کربلا را تا ابد بر پیشانی حزب بعث میگذاریم. اما در همان زمان علمای نجف با امام همراهی نکردند و برخی مانند آیتالله خوئی که بزرگ علمای نجف بودند صرفا با دادن لیستهای چند نفره از حزب بعث خواستند که برخی افراد را از حکم خود استثناء کنند.
✅ در آن ماجرا علماء عراق با امام همراهی نمیکنند و رژیم بعث نیز اجازه باقی ماندن را به علمای نجف داد و اجازه خارج شدن را به امام نداد. امام در عراق همراهی علماء و طلاب را نداشت و نتوانست در آن فضا اقدام خاصی بکند اما در ایران شرایط فرق میکند و امام علما و طلاب همراه نسبتا زیادی دارد و الگوی امام در ایران جواب میدهد. الگوی امام متهم شدن و دردسر زیاد دارد، اما دیگر الگوها چنین نیست و طبیعی است که مشق نانوشته غلط نداشته باشد.
.............
پینوشت: در این متن نمیخواهم مدل رفتاری آیتالله سیستانی را عینا با آیتالله خوئی تطبیق دهم چرا که مرحوم خوئی در بازههایی مثل انتفاضه عراق و مواردی دیگر منشی متفاوت از گذشته خود داشتند و شاید آیتالله سیستانی نیز به فراخور زمان در آینده منشی متفاوت پیش بگیرند کما اینکه در تشکیل حشد الشعبی به فتوای ایشان برای جهاد دفاعی اتکاء شد.
........
مطالب مرتبط:
🔺واکنش حضرت آیت الله خویی به دعای بعد از نماز اول انقلاب
آیت الله سید عبدالهادی شاهرودی :
در مجلسی که جمع کوچکی از فضلای معتمد نزد آیتالله #خویی حضور داشتهاند، یک نفر از حاضرین نقل میکند که چندی است در ایران مسأله جدیدی رسم شده است. ایشان میپرسند: چه رسم شده است؟
آن طلبه میگوید: رسم انداختهاند که بعد از نمازها بگویند: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار، از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا!
🔸آیتالله خویی میگوید: خوب چه اشکالی دارد؟ یکی از حاضرین میگوید (احتمالاً) نوعی بدعت بعد از نماز در تعقیبات نماز ایجاد شده…
ایشان در جواب میگوید: دعاست و بدعت نیست…. یک نفر از حاضرین میگوید: بنابراین شما این امر را صحیح میدانید؟ 🔸آیتالله خویی میفرمایند: بلکه واجب میدانم.
📚تداوم اندیشه؛ خاطرات و مبارزات آیتالله سیدعبدالهادی حسینی شاهرودی،تهران، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص۱۷۱-۱۷۲.
...
💥مواضع سیاسی حضرت آیت الله خویی (ره)درباره انقلاب اسلامی ایران
✍️آیت الله #نصرالله_شاه_آبادی ره:
🔹بر خلاف آنچه که بر علیه آیةالله #خویی تبلیغات شده است و افرادی سعی کردهاند ایشان را مخالف انقلاب و مرحوم امام معرفی نمایند، ایشان در تمامی مراحل نهضت از افرادی بودند که همگام با مرحوم امام از نهضت اسلامی دفاع کردند و اطلاعیههای بسیار تندی بر علیه دستگاه دادند و چه بسا در بعضی از موارد انقلابی تر از مرحوم امام عمل میکردند.
🔸مواضع آیةالله خویی در آن زمان (سال ۱۳۴۲ش) چنین بود. اما بعد که حکومت بعث و صدام سر کار آمد، اوضاع تفاوت کرد. خفقان و اختناق بر عراق حاکم شد به گونهای که اگر کسی حرفی میزد، کشته میشد...
🔻در این فضای اختناق بعضی آقایان انتظار داشتند که آیةالله خویی همان مواضع تند و انقلابی سابق را داشته باشند. این توقعات (در محیط عراق) بسیار بیجا بود. اگر کسی کوچکترین کاری انجام میداد، باید از زندگی خود میگذشت. لذا بعضی از آقایان درباره آقای خویی واقعاً بی انصافی کردند و البته بعد هم متوجه بی انصافیهایشان شدند.
🔹بعد از پیروزی انقلاب هم، آقای خویی در چند مورد نشان دادند که حامی انقلاب اسلامی ایران هستند. درباره همه پرسی نظام جمهوری اسلامی، آیةالله خویی اطلاعیهای صادر کردند و مردم را به انتخاب جمهوری اسلامی تشویق نمودند.
🔸در ایام جنگ مرحوم آسید علی لواسانی از آیةالله خوئی درباره مصرف سهم امام (علیه السلام) برای رزمندگان و آوارگان جنگِ ایران و عراق سؤال کرده بود و آقای خوئی هم اجازۀ نصف یا ثلث داده بودند. من خدمت مرحوم امام رفتم تا در رابطه با همین مسأله (مصرف کردن سهم امام برای رزمندگان در جنگ) از ایشان اجازه بگیرم. ایشان فرمودند: «از صدقات و خیرات استفاده کنید». من به ایشان عرض کردم: «آیةالله خوئی (که بعضی ایشان را ضد انقلاب میدانند) اجازۀ کتبی دادهاند که نصف یا ثلث را خرج کنند.» امام خیلی تعجب کردند و بعد از این به بنده اجازه دادند.
🔸مرحوم #امام هم در وفات آقازاده آیةالله خویی (مرحوم آقا سید جمال خویی) پیام تسلیت نوشتند که کاشف از این بود که تمام این حرفهایی که در مورد آقای خویی زده شده اشتباه بوده است. از این رو من در طول این سالها (قبل و بعد از انقلاب) هرگاه اسم مرحوم امام را میبرم، اسم آقای خویی را هم دنبالش ذکر میکنم.
📚حدیث نصر ص ۳۹۶ ، ۴۰۵
...
تصویر اعلامیه آیتالله خوئی برای رای دادن به جمهوری اسلامی
یک پرونده در مورد عملکرد آیتالله خوئی نزدیک به پیروزی انقلاب دریافت
یک سند از جلد ششم کتاب امام خمینی در آینه اسناد ساواک که گویای تفاوت تشخیص مصداقی امام و آیتالله خوئی است.
دریافت حجم: 5.56 مگابایت توضیحات: «التغلغل الیهودی فی ایران» کتاب آیتالله خوئی در مورد فعالیت یهود در ایران
✅ در حوادث انقلاب هر وقت شرایطی پیش میآمد که عادتا انسان عادی کمی محتاطتر رفتار میکند، امام با شجاعت تمام پیشروی بیشتری میکردند و اینطور بود که کار انقلاب پیش رفت و آن بحرانهای سخت، یکی یکی پشتسر گذاشته شد.
✅حاج احمد آقا ماجرایی از همین باب در مورد زمان نخست وزیری بختیار که امام در نوفل لوشاتو حضور دارند، نقل میکنند:
👈 «از طرف کاخ الیزه پاریس کسی پیش امام آمد و مردی را هم با خودش آورده بود که این مرد نمایندهٔ مستقیم کارتر است و پیامی دارد و آن اینکه: «بختیار از ماست، بختیار را ما گذاشتهایم و باید از او پیروی کنی و الاّ نابودتان میکنیم.» البته نابودتان میکنیم را با کنایه گفت و به قدری تند و تیز حرف زد که نمایندهٔ ژیسکاردستن پشت سر هم معذرت میخواست و میگفت به ما مربوط نیست، حضرت آیت الله مهمان ما هستند. نمایندهٔ کارتر دوباره تکرار کرد که شوخی نیست. ما بختیار را آوردهایم و اگر با او مخالفت کنید با جان خودتان بازی کردهاید.
امام پس از شنیدن این حرفها کمی مکث کردند و گفتند: به کارتر بگویید از خمینی راجع به آمریکاییها که در ایران هستند خیلی سؤال شده که باید با آنها چه کرد؟ ولی من هنوز دستوری ندادهام. امید است کار به آنجا نکشد که فتوای خودم را راجع به آنها صادر کنم و امام برخاستند و رفتند و نمایندگان کارتر و ژیسکاردستن که به خیال خودشان حالا خیلی باید با امام حرف بزنند، گیج شده بودند.»
.............
منبع: رجائی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام خمینی(س)، ج ۴، ص ۲۰۸ حجةالاسلام والمسلمین سید احمد خمینی – روزنامه اطلاعات – 24 / 7 / 58.
🔻 امروز در پنجشنبه بازار مشغول خرید بودم که یک طلبه نسبتا جوان و البته با هیبت و راه رفتن خاصی دیدم که با توجه به تجربهام در شناخت این نوع هیبتها و رفتارهایشان از بودن او در آن فضا تعجب کردم!
دقت که کردم دیدم یک طلبه جوان و غیر ملبس دنبال او میرود و دقتدارد جلوتر از او قدم بر ندارد و هر دو دستش پر از خرید است، کمی نگاه کردم و ظاهری که احساس کردم این بود که خریدهای آن عالیجناب را حمل میکند، احتیاطا حکم قطعی نمیکنم ولی بر اساس تجربه و ظن قوی برای آن طلبه جوان ناراحت شدم که چرا در تور این تیپ فرعونهای روحانی! افتاده است و متوجه نیست.
چندین مورد با همین تیپ و رفتار را در گذشته دیدهام که عجیب علاقه دارند چند نوچه برای خود داشته باشند و پشت سرشان راه بیاییند و نوکریشان را بکنند و اینها آقایی و نصیحت!
این ویژگی همه پیامبران الهی بوده است که دعوت به اطاعت از خود نمیکردند و بندگان را به بردگی نمیگرفتند بلکه هرچه میگفتند دعوت به بندگی خداوند بوده است.
🔻 از ویژگیهای بارز امام خمینی و دیگر اولیاء خدا این است که اگرچه جاهایی که لازم بوده است، اقتدار و هیبت نشان میدادند اما اصل وجودشان ساده و بیتکبر و متواضع بوده است.
🔻 خانم دباغ که در نوفل لوشاتو در منزل امام کمک کار بودهاند چندین خاطره دارد که امام اگر به آشپزخانه میآمد و ظرفی مانده بود و ما نبودیم ظرفها را میشستند و میرفتند و یا میگویند بارها خودشان به آشپزخانه میآمدند و چایی میریختند و برای بقیه هم میبردند.
🔻 حجتالاسلام و المسلمین برهانی نقل میکنند:
«یک روز آقای قرائتی به من میگفت در نوفل لوشاتو، خدمت امام بودیم اولصبح که برای تجدید وضو بلند شدیم آنجا دو سه تا دستشویی بود. به یکی از آنها کهوارد شدم دیدم خیلی کثیف است، رغبت نکردم و صبر کردم که به دستشویی دومی بروم،در این فاصله متوجه شدم آقایی که عرقچین به سر داشت از کنارم رد شد و به هماندستشویی وارد شد که من نرفته بودم. بعد متوجه شدم خود امام بود که در توالت را بازکرده و آستین قبا و دامن آن را بالا زده بود و آنجا را با شیلنگ تمیز میکرد و میشست.»
📖 منبع: رجائی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام خمینی(س)، ج ۳، ص ۲۴۷.
از مواردی که در روایات توصیه شده است و پیامبر اکرم و اهل بیت (سلام الله و صلواته علیهم اجمعین) به عمل به آن توجه زیاد داشتند خوش پوشی است. طوری که لباسهای ذکر شده برای این بزرگواران فاخر و با قیمتهای بسیار عجیب برآورد شده است. البته امیرالمؤمنین میان اهل بیت سیره خاصی داشتهاند که متفاوت از بقیه حتی حضرت رسول(ص) بوده است و در مورد چرایی آن تأمل و بحث خود را میطلبد. یکی از وجوه گفته شده شرایط زمانی حضرت بوده است و در روایت زیر بخشی از این شرایط معلوم میشود.
امیر مؤمنان على علیه السّلام عبد اللّه بن عبّاس را برای گفتگو با گروهی از خوارج که علیه حضرت بودند و اجتماع کرده بودند، فرستاد. سردسته آنها ابن کوّاء نام داشت. ابن عباس در حالىکه پیراهنى نازک(غیرخشن) و یک حلّه(پارچهای بلند و منسوب به یمن که دور خود میپیچند) بر تن داشت، نزد آنها رفت. هنگامى که آنان ابن عباس را مشاهده کردند گفتند: اى ابن عبّاس! تو بهترین ما در بین خودمان هستى و تو این لباس را مىپوشى؟! عبد اللّه بن عباس گفت: این نخستین موردى است که دربارۀ آن با شما مخاصمه مىنمایم؛ چرا که خدا مىفرماید: «بگو چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود آفریده و روزىهاى پاکیزه را حرام کرده است». و همچنین مىفرماید: «زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید».
در آیه ۳۶ نحل خداوند تبارک و تعالی میگوید در هر امتی رسولی را فرستادیم، شعارش یک چیز واحد بود: «أَنِ ٱعبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجتَنِبُواْ ٱلطَّـٰغُوتَۖ» خداوند را بندگی کنید و از طاغوت اجتناب کنید. وقتی این شعار همیشگی همه انبیاء و خلاصه دین در همه ادیان بوده است، اگر ما قرار است دیندار باشیم باید به دنبال تحقق این دو شعار اصلی باشیم. اما آنچه زیاد گفته و تکرار شده است بخش اول است یعنی خدا را عبادت کنید بوده است و بس و بخش دوم که موجب چالش با طاغوت است، سانسور شده است. تحریف دین از اینجا آغاز میشود، «دین غیر سیاسی و عبادی صرف» از این سانسور نشأت میگیرد، دینی که مؤمنانش اصلا تعریفی از طاغوت ندارند و نمیدانند چیزی به نام طاغوت است که عین عبادت کردن موظف به اجتناب از او هستیم.